Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
«به پیشباز، همصدائی و همبستگی بیشتر»

دیدگاه

«به پیشباز، همصدائی و همبستگی بیشتر»

با کارگران

در روز « کارگران » برویم!

 

 

بخش 2

 

"بازنگاری توطئه و چگونگی پیروزی اسلام سیاسی"

 

پس یادمان نرود که انقلاب شکست خورده ی 57  تنها، آنچنان فرجامی را یافت، درست آنگونه که آنروزها، راهبران و سازمان دهندگان ـ خط و مسیراش را سال ها پیش، پیش بینی کرده، در تنور نظر پخته و پرداخته، برایش مدت های مدید برنامه ریزی نموده و عملن هدایت ِ دعاوی و منویات خود را، اگر چه در آغاز خیزش و تا حدود بسیار کوتاهی، بعد؛ مضمون و کنه آن را از دید مردم و اقشار آگاه پوشانده بودند، اما آنان امیال سیاسی ـ ایدلوژیک خود را، در درون سازمان و دستگاه گسترده  مخوف و مخفی شان، پرورش داده، دقیقن و ضرورن خارج از نگاه و نظارت مردم برپا داشته، صاحب یک سیستم ساختاری متمرکز، برنامه مشخص نظری ـ عملی و دستگاه سلسله مراتبی داشته ، ساخته و اراده ی یک دستی را، بر آن سوار و مستولی گردانیده بوده اند. باورم بر این است که اصولن تک تک مدیران شان می دانسته اند که چه می خواهند آنجام بدهند و در سمت و سوی رفتار آتی حاکمیت خود و در دنیای واقعی سیاست، همگی واقف بوده اند ـ درکجای زمین، با کدامین نوع انسان و ویژگی های تربیت اجتماعی، تاریخی و با چه نوع انتظارات ملی، مذهبی، عاطفی و با چه دسته از دلبستگی های عمومی ـ شهروندی، رو در رو شده و ناچار خواهند بود، در برابرشان بایستند و یا بایستانند. آن هم در کشوری گسترده و پر از سلایق تاریخی و فرهنگی و هویت های زیبا و رنگین زبانی و اقلیمی، مجموعه ای به هم پیوسته و در کنار هم و با همسایگی و روابط خونی بسیار دیرین، و شدیدن آمیخته با هم، و در ترکیب ملت های همبسته و متحد، به نام ایران قرار خواهند گرفت ـ آشنائی و چگونگی حل و فصل کشاکش دور و نزدیک خطرناکی را آنان، با هر کدام از مذاهب و ملیت ها، خواهند داشت. پس ناگزیر و آگاهانه ازپیش، می بایست که راه و روش  برخورد و پیشگیری های لازم را برای هر کدام از تعارضات و تقابل ها، یافته، داشته و نیز می دانسته اند، با کدامین واکنش های موافق و مخالف، در تداوم راه برای تصرف قدرت سیاسی،سر و کار و یا ستیزخواهند داشت. و در آینده نیز، چه موانع، مشکلات و اعتراضات احتمالن ناهنجاری را سیستم شان می توانسته است، در برابر خود داشته و یا برانگیزاند.

 

 

" واماندگی عمیق نیروهای مردمی"

 

تردیدی نیست و نباید داشت که روحانیت سیاسی و حامیان هم تبار داخل و خارج آنها، برای سازماندهی حکومت مطلق، بلامنازع و بدون تردید خود، آمادگی کافی داشته اند. و این در شرایطی بوده است که بخش اعظم رهبران طیف های دموکرات، سیوسیالیست های چپ و کمونیست ها، تا کمی پیش از وقوع انقلاب، در زندان، تبعید ناخواسته و یا خارج از کشور بوده و به هر دلیل توان تاثیر برآینده ی قیام و سمت سوی آن را چندان نداشته اند! اما در مقابل آنان روحانیان از قبل ـ توسط عناصر نفوذی محلی در مساجد، تکایا و یا مراکز حوزوی دینی و با به کارگیری هوشیارانه نیرو های متشخص و معتمد محلی و یا لمپن های گردنکش مناطق، همه و یا بخش بزرگی ازمخالفان خود را می شناخته و قادر بوده اند به سادگی و در زمان ضروری، تمامی اماکن و عناصر نیروهای انقلابی و مخالف خود، و مراکزشان را شناسائی و مزاحمت و قلقلک های هر یک از جریان و گروه ها را، با پیش بینی، برخورد به موقع و تشخیص علل، همه را حل و یا سر بزنگاه تک تکشان را ریشه کن کنند. همانطور که آنان نیروهای وفادار و وابسته به رژیم شاه را در جا، دستگیر، بدون محاکمه قضائی محکوم و بی اندکی نگرانی از واکنش های اعتراضی داخلی و خارجی، با اطمینان کامل از اینکه آب از آب تکان نخواهد خورد، بسیاری را بی رحمانه تر از آنچه تصورش نمی رفت، گلوله باران کردند و از همان ابتدای کار، با اعدام ها بر بالای مدرسه علوی، کشتار را شروع و ضرورت سیاست ترساندن از مرگ را، تداوم و هنوز برپائی اعدام های علنی را رها نکرده اند. آنان دارای سبک، روش و راه حل های قهری خود بودند و آرام با عبور از نیروی انقلاب و دست اندازهای دشمنان خود، تداوم راه را، بسیار خونسردانه، ماهرانه و موثر می شناختند. البته می بایست، سال های سال نیرو های شان با برنامه ریزی و در همکاری و همبستگی با همگنان خود در مناطقی از خاور میانه و یا...، آن آموزش ها را دیده و آموخته بوده باشند و روش و ابزار برخورد با نیروهای معترض سیاسی و فرهنگی و به ویژه ملی را به خوبی برای واکنش سریع در دست تدبیر داشته و اهرم مقابله اش را، در هر جهتی که می بود، مهیا کرده بوده اند. سیاست های ائتلافی موقت گذشته و داد و ستدهای موفق کوتاه و نسبتن بلند آنان، با هر یک از جریان های ساده لوح، رسوا و معروف ِ دیروز و حتا ـ نرمش خوش بیننان امروزی، به اصلاحات در درون رژیم، نشانه های بر جسته توان تاثیر مخرب این جریان هشیار بود، که توانست آنان را، برای کسب، حفظ، تسلط و تصاحب خزنده قدرت، تا نشستن بر راس حاکمیت مطلق، یاری دهد. این موفقیت ها، ناشی از این خبرگی، گواه صرافت دقت، شناخت درست و آمادگی توان عمومی آنان را دارد، که توانستند، از هر یک از جریان های که لازم بود، بهره برداری کنند و در اولین فرصت بی نیازی از آنان هر کدام را، خلع ید، متواری و همانطوریکه همه می دانیم: زندانی و کشتارشان کنند. جریان شیعه به خوبی سواری و استراحت بین راه تصرف قدرت را، از این نیروهای خادم گرفت.

 

"سرنوشت تلخ باخت و شکست انقلاب "

 

روحانیان و انصارشان کاملن در همه ی امور راه و سرنوشت شکست انقلاب57، موفق عبور کرده و می دانسته اند، کدام اقدام به موقع، کدام مصلحت ضرور و پیروزی و شکست شان در گرو کدام تاکتیک های مشروع و نا مشروع مبارزاتی و اخلاقی و غیر اخلاقی ست، آنان به هیچ جز تصرف قدرت باور نداشته اند. اما همزمان آنها، با نظریاتی صریح، زبانی ساده و چیرگی ایده وعمل بر نظرات نیروهای مخالف مدعی، جایگاهی به مراتب گسترده تر از تمام جریان های مخالفان خود در میان مردم یافتند. و همزمان توانستند با تسلط  بر موج بلند انقلاب توده ای، و به سواری گرفتن آن، بدون سختی زیاد، نائل به رهبری قیام شوند. داشتن آن همه پشتوانه ها و به تبع آن یافتن ابزارهای به راستی قوی، و در کنار همه، امکانات ارتباطاتی حقیقتن همگانی، در هر کوی و برزن، شبکه های داد و ستد روابط مستقیم ایده و اجرای سریع، اهرم و امکانات بی مانندی بودند که جریان مسلط را پوشش می داد. حمایت توده ای توام با روش ابتکار شناختی موثر و همگام با چشم اندازها و الگوهائی ساده فهم همگان، وعوام پسندانه، نفوذ شعارهای شان در بین توده ها را بالا و بالاتر برده بود و روز به روز یاد گرفته بودند که آنها، متناسب با پیشروی قیام، شعارها را به روز کنند. و این آگاهی درست آنان از میزان استعداد پذیرش بالای همگانی از نیات خود، همه و همه مجموعه به هم پیوسته و منسجمی بود، که کشتی بزرگ انقلاب را به هدایت و ناخدائی آنها «آقای خمینی» سپرد. خلاصه ی این مختصر: به باور من و بخشی از جریان های متنوع، مسائلی حیاتی و پایه ای بوده اند که در آن روزگار سنگین و سخت، به هر دلیلی که باشند از دید موافقان انقلاب و تداوم آن مفقود مانده و ناگزیر و به مرور هر کدام تن به فاجعه ی اسلام سیاسی دادند.

 

"ریشه و ظهور فاجعه ی اسلام سیاسی"

 

اگر هنوز و پس از این همه شناخت، شواهد و دلایل ـ فرد، جریان و یا سازمانی، نگرشی دال بر ناگهانی، خود به خودی و تصادفی بودن ظهور این فاجعه سیاسی را در کشور ما دارد، و روند کلی دخالت، شروع و حوادث ناگوار پس از شکست انقلاب57 را نتایج مترتب و طبیعی حاکمیت نفوذ تاریخی اسلام «شیعه» نمی داند، و این جریان نمونه ی منحصر در نوع خود، این شکل تاریخی "ولایت فقیه" را نتیجه حمایت و به دخالت بیگانگان می بندد و به همین سان ـ اگر تردید در تصرف انقلاب توسط اراده سازمان داده شده، مستقیم و مستقل روحانیان دارند ـ همه ی آنان سخت در اشتباه هستند، لااقل تا مقطع انقلاب را! نباید بیش از این، این واقعه ی شوم تاریخی را غیر واقعی، وابسته و توسط تحریک خارجی دانست. نظرات سیاسی ـ ایدلوژیک  و یکسویه سازمانی و یا به هر شکلی از اشکال، وقتی چنین واقعیت تلخی را انکار کنند، به باور من دریافت آنها از گردونه ی زمان و درک اوضاع تاکنونی عاجز و دیریست که از دایره واقعیت به ذهن گرائی صِرف پرتاب شده است.

 

"شناخت بهتر دشمن"

برگردم به موضوع: دوران صفوی و رسمیت یافتن شیعه به عنوان دین رسمی کشور که توانست، تخم و تبار اولادان به قول خود پیامبر را در کشور ما بکارد. رشد و نفوذ این جریان در طول تاریخ ـ هر حسنی داشته باشد، که ندارد، یک ضرر بلند تاریخی را به ما ملت ایرانی تحمیل کرده است. و آن مفتخوری و تمام حقوق گزاف وبی معنی اولادان رسول است،که قرن ها این قوم را برعلیه ماودرکنارحاکمان جائروهردورابا هم،درتارک و بر پشت خمیده و خسته ی مردمان ساده لوح و خوش باور سوار کرده است. هرگز نباید فراموش کنیم که تا مقطع انقلاب آنها و بالاخره آقای خمینی و یاران اش، اگر نگویم بعد از سال خرداد 32 و یا اندک زمانی بعد، همیشه دارای مایشاء از کیسه ی کار مردم بوده و همزمان در هر فرصتی می خواستند حاکمیت مستقل داشته باشند و دنبال چنین استقلال و حاکمیت مطلق اسلام شیعه بوده اند. اکثریت این قوم به دلیل امکانات بالای مالی و آشنائی و ارتباط گسترده با جهان غرب وشرق، همیشه دید و منافع صریحی نسبت به مسائل عام خود داشته و برای سبک و مشی کشور مداری و مناسبات فرهنگی ـ اجتماعی ـ اقتصادی، مواضع سرراست و سمتگیری شده داشته اندـ و حتا در زمان تبعید، در داخل و یا در خارج از کشور روی برنامه ی خود کار کرده اند.

نیرو های سازمانگر شیعه وظایف دوران قبل و بعد از 57 خود را اگر نگوئیم به کرات تمرین و در دنیای مجازی تکرار کرده بوده اند، لااقل آنان به وضوح روش اِعمال قوی آرمان های خود را می دانسته اند و همین طور چگونگی پیشبرد اهداف شان را در بین مردمان شهرهای کوچک و بزرگ و روستا ها. هیچگونه شکی ندارم که آنان روابط و وظایف کوتاه و بلند مدت داخلی و خارجی شان، خط و مشی تعامل تاکتیکی و استرادژیکی خود با دیگران را به وضوح دانسته و روشن ساخته و خطوط کلی آن را از قبل و با فرصت و دقت کافی ترسیم کرده بوده اند. تردید ندارم که تمام چشم اندازه ها ی حکومت اسلامی را آنها، به عنوان قوانین حاکم بر زندگی آتی و روز مره مردم، از قبل تصویر کرده بودند. دلیل: ریشه ی عمیق اعتبار دینی آنان از دوره ی امپراطوری صفویان تا همان پایان دوره ی پهلوی وجود عینی داشت. روحانیان شیعه حتا قبل از تصرف مطلق قدرت، احکام و اصول دین را، بدون پشتوانه قوای اجرائی، تخطی ناپذیر می دانسته اند و بی تردید اصرار بر تبعیت بی کم و کاست پیروان را از دیر باز، سازش ناپذیر می طلبیدند. حال چه رسد به این دوران حاکمیت خود! به هرحال: انقلاب 57  فاز تغییر کمی مناسبات جامعه ی مذهبی به روابط و قوانین کیفی حاکمیت مطلق مذهب شیعه در آمد و شد. در واقع همه چیز از قبل حاضر و آماده بود برای تزریق، تبدیل و تحمیل «دین ِ دولتی» به توده ها و بخش های متنوع میانی و تحصیل کرده اجتماعی و...، که این دستگاه همه ی قواعد و دستورات خود را برای همگان، بقچه پیچ و آماده کرده بوده اند! به نظر من: مورد متناقضی در امور عمومی وضعیت حال و سپری شده به نام حکومت اسلامی شیعه وجود نداشته و ندارد. آنچه را که ما تجربه کرده و می کنیم، محصول تربیت، توان و دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم جریانی ست که چندین صده و نسل ها دیگرشان در این کشور، مفت خورده اند و پیگیر برای حفظ همین باجگیری های حق سید و ده ها مراکز مهم درآمد مالی که همه ما آن منابع رامی شناسیم، زندگی بسیار مرفه نموده و قدرت و ثروت اندوخته اند. این جریان که امروز پاک بی آبرو و بی اعتبار شده، زمان درازی برای این خلافت، کار پوشیده و موفق کرده اند.

سرنوشت ما و خودشان همانی ست که بوده و باید باشد! آنان دیروز طرح حکومت شان را ریخته بودند و ما را گول زده اند، اما امروز باید بروند و خواهندرفت؟! برای شناخت اشتباه و سمتگیری مجدد، حدس نمی زنند، با چشم باز بر روی رسوم مزاحم کار میکنند و تغیراش می دهند. ما با هم این کار اساسی را با اکثریت مردم، یعنی نیروهای زحمت کش کار یدی و فکری که تاریخ سازان ابدی هستند و با همکاری همه ی نیروهای تحول طلب، انساندوست و آینده ساز، موفق به پیش خواهیم برد.

 

ادامه دارد!

 

بهنام ـ بیست و سوم آوریل 2011

 

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©