Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۹۰ برابر با  ۱۹ اگوست ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۹۰  برابر با ۱۹ اگوست ۲۰۱۱
دیدگاه

دیدگاه

سینما و كودتا

احمد زاهدی لنگرودی

 

هنر و هنرمندان در ایران همواره متاثر از انقلاب‌ها و نظام‌های استبدادی آسیب دیده یا در اندک مواردی بالیده‌اند. اگر آن دیدگاه را در نظر آوریم که تاریخ سرزمین ما از دوره‌های کوتاه پرتنش و  آشوب بین دیکتاتوری‌های طولانی تشکیل شده، خواهیم دید که هنرمندان کمتر مجالی برای تعمیم نظر و بسط اندیشه و ارائه‌ی اثر یافته‌اند و همین انگشت‌شمار آثار ادبی و هنری به‌جا مانده نیز به قیمت جانفشانی هنرمند در مقام مبارز سیاسی یا فیلسوفی روشنگر به ما رسیده. از همین‌روست که کمتر هم توانسته‌ایم به تحلیل همین اندک داشته‌ها نشسته و از تجربیات گذشته استفاده کنیم. در بررسی تاریخ ـ کمی بیش از صد ساله‌ی ـ سینمای ایران فقر منابع و فقدان اسناد و اصل آثار بیشتر از سایر هنرها در طول تاریخ، به‌چشم می‌خورد. از دیگر سو سینمای ایران بیش از هر هنر دیگری در از سال‌های پیدایش به‌این سو با قوانین دست‌و پا گیر و سانسور حکومت‌ها مواجه بوده. کودتای ننگین بیست‌هشت مرداد 1332 همان‌طور که در تمام عرصه‌های اجتماع زلزله‌ای ویرانگر پدید آورد، سینمای ایران را نیز تغییر داد، با واردات فیلم‌های مبتذل، برای تخدیر و تحمیق هرچه‌بیشتر توده‌ها و تبلیغ سینمای بی‌ارزش سفارشی دربار، سینمایی که گرایش اجتماعی در آن روبه شکل‌گیری بود؛ رفته رفته به سوی تعریف داستان‌های اخلاقی و هجویه‌های قومی گرایش یافت. و ابتذال و بی‌تفاوتی دامن‌گیر سینماگران و دست‌اندرکاران سینمای ایران شد که به‌جز چند استثنا تا دهه‌ی پنجاه و ظهور نسل جدید و جوان در سینمای ایران، ادامه یافت.

نظام‌نامه‌ی سینماها و مؤسسات نمایشی کمیسیون نمایشات وزارت کشور‏، در خرداد ۱۳۲۹ماه با روی کار آمدن دولت رزم آرا به تصویب رسید. استاد محمد تهامی‌نژاد در مقاله‌ی «تصویر دكتر مصدق در سینمای مستند»* می‌نویسد: در ششم اردیبهشت ۱۳۳۰ حکومت چهل روزه‌ی علا به دلایلی از جمله واقعه‌ی سینما تاج آبادان و کشته شدن چند ایرانی و پاکستانی، به سر رسید و دکتر مصدق، به این شرط پست نخست وزیری را  پذیرفت که مجلس طرح اجرای قانون ملی شدن نفت را تصویب کند. در سال 1330در ایران 6 فیلم ساخته شد. كه به‌غیر از فیلم مستی عشق از دكتر كوشان، بقیه با قطع 16 میلمتری ساخته شد. چرا كه انگلیسی‌ها و آمریكائی‌ها پس از دوران اشغال و خروج از ایران، دوربین‌های 16 میلیمتری را كه در اختیار داشتند، فروخته و واگذار كردند و مواد خام آن نیز در دسترس بود. همان ماجرای مشهور خروج انگلیسی‌ها كه منجر به طرح دعوی علیه مصدق در شورای امنیت سازمان ملل نیز شد.

در سال 1331 تنها هفت فیلم در ایران ساخته می‌شود. در این سال پرویز خطیبی، حضور كوتاه و جنجالی خود در سینمای ایران را با سه فیلمی كه شتابزده و بی‌توجه می‌سازد پررنگ می‌كند. در عین حال یكی از نخستین آثار قابل توجه‌ی سینمای ایران، فیلم «ولگرد» ساخته‌ی مهدی رئیس فیروز، در همین سال به نمایش درمی‌یابد. و به قول طغرل افشار، منتقد مشهور آن دوران: «سوژه فیلم برداشتی از واقعبات زندگی مردم ایران می‌باشد». شاید با نظری باز بتوان چنین نظر داد كه ساخته‌شدن ولگرد (با آن سوژه و دیالوگ‌هایی كه بعدها بسیار كمتر از آن فیلمی را به محاق توقیف می‌كشاند) محصول آزادی نسبی برقراری حكومت ملی دكتر مصدق بوده. اتفاقی كه با رونق گرفتن نسبی فیلم‌سازیدر ایران از شهریور بیست تا پیش از كودتا در سال 1332 نیز مشهود است.

همچنان كه انتظار می‌رفت، پس از نخست‌وزیری، مصدق نخست سر مساله نفت رفت... دكتر مصدق در ماه مهر برای اقامه‌ی دعوی در شورای امنیت به دلیل این‌كه شركت نفت تكنسین‌های خود را خارج و تاسیسات نفتی را تعطیل كرد حضور داشت. در روز دوم تیرماه، روزنامه‌ کیهان، خبر از آماده باش  نیروهای انگلیس در پایگاه‌های شرق اردن،  قبرس و مالت می دهد. در یکی از فیلم‌های خبری و در انحصار پارامونت تحت عنوان: Persia: US Aid ifانگلیسی ها را سرگرم خارج شدن از آبادان می بینیم. و در جریان انقلاب بزرگ دیپلوماتیك مصدق، دكتر اسماعیل كوشان فیلم مستند رنگی از سفر دكتر مصدق به شورای امنیت در مهر 1330 ساخته است. فیلمی كه با همان مواد خام و دوربین‌هایی گرفته شده كه انگلیسی‌ها جا گذاشته بودند! این فیلم «دكتر مصدق در سفر آمریكا» نام دارد. اگرچه قدیمی ترین فیلم‌هایی كه از دكتر مصدق برداشته شده، توسط فیلمبرداران پارامونت (یا گروه های دیگری که همزمان در ایران حضور داشتند) صورت گرفته. اما متاسفانه امروز نسخه‌ای از فیلم مستند اسمعیل كوشان «دكتر مصدق در سفر آمریكا» موجود نیست!

دكتر مصدق روز ۲۸تیر ۱۳۳۱ استعفا داد و قوام السلطنه با شعار کشتیبان را سیاستی دگر آمد، به نخست وزیری رسید. تظاهرات گروه‌های  سیاسی و برخورد پلیس در فاصله‌ی ۲۸ تا۳۰ تیر در حوالی بهارستان كه بارها به اشتباه به‌جای تصاویر كودتای بیست و هشت مرداد منتشر و متاسفانه با همین عنوان از صدا و سیما نیز پخش می‌شود مربوط به همین فیلم است. به واقع تنها تصاویری كه موجود است نماهایی است از: دوربین كه از بالای ساختمانی در شمال میدان بهارستان و مشرف بر مجلس، افرادی را نشان می‌دهد که به مقابله با پلیس سواره می‌روند. در یک صحنه‌ی دیگر از پائین، مردی جوان به مقابله پلیس می‌رود که دوستانش اورا دور می‌کنند. شمس قنات آبادی، پشت به دوربین، به سوی مجلس می‌رود و به اصرار فیلمبردار، برمی‌گردد و به دوربین می‌نگرد. در صحنه‌ی بعد، اندکی دورتر او را روی یک چهار پایه در حال سخنرانی می‌بینیم. دکتر حسین فاطمی نیز ازبین جمعیت خارج می‌شود، به سوی مجلس می‌رود، می ایستد. تنهاست...

فیلم‌های محاكمه‌ی دكتر مصدق نیز كه بارهاو بارها از صدا و سیما پخش شده نماهایی از فیلمی مستند با عنوان «مصدق محاکمه می شود» است كه توسط مووی تون نیوز گرفته شده است و دكتر مصدق، بیمار وخسته را به همراه وکیل تسخیری‌اش سرهنگ جلیل بزرگمهر در دادگاه نشان می‌دهد... در جریان رخدادهای سیاسی سال‌های آغازین دهه‌ی 30 شمسی كه منجر به وقوع كودتای بیست و هشت مرداد می‌شود از آیت‌اله كاشانی نیز فیلم‌های خبری و مستند چندی گرفته شده، اگرچه بنا به دلایلی فیلم‌های مستند و یا خبری آیت الله کاشانی در ایران وجود ندارد! اما فیلم‌های خبری و مستند موجود از دکتر مصدق نیز، بسیار گزینشی است.  در حالیکه از تشییع جنازه‌ی افشار طوس، مصدق بر روی دوش مردم، هیات دولت، مصدق در احمد آباد و در خانه‌اش و از مراسم تشییع جنازه‌ی وی  فیلمبرداری و در  آرشیوهای دنیا حفظ موجود است!

از دیگر افرادی كه در آن روزهای مرداد 1332 در ایران فیلم‌برداری مستند و یا خبری كرده‌اند می‌توان سعید نیوندی و گلستان را نام برد. ابراهیم گلستان نیز كه برای دفتر مطبوعاتی سفارت انگلستان در تهران فعالیت داشت، پس از این‌كه مناقشات ایران و انگلیس بالا می‌گیرد و ایران كانون خبرها می‌شود، از فرصت سود می‌برد و به تهیه‌ی خبر، عكس و فیلم برای خبرگزاری‌های «بی‌بی‌سی»، «سی‌ان‌ان»، «ان‌بی‌سی»، «آی‌تی‌وی» و «كامنولت نیوز» می‌پردازد. مهمترین گزارش‌های او مربوط به واقعه‌ی سی‌ام تیر و برخوردهای بیست و پنجم تا بیست و هشتم مرداد 1332 است. پس از كودتا، گلستان همكاری‌اش را با «كنسرسیویم نفت ایران» كه توسط دكتر علی امینی برای سر و سامان دادن به وضعیت نفت جانشین شركت نفت سابق شده بود، آغاز كرد...

اگرچه پس از یك دوره‌ی رونق كوتاه، پیش از كودتای بیست و هشت مرداد سال 1332باز هم عدم اقبال تماشاگران و شكست‌های پیاپی گریبان سینمای ایران را می‌گیرد. با این‌حال موقعیت تولیدكنندگان فیلم‌های ایرانی در مقایسه با واردكنندگان فیلم‌های خارجی، مناسب‌تر است. چه بحران سیاسی و اقتصادی، كمبود ارز و محدودیت ساعات نمایش (به دلیل برقراری حكومت نظامی) آنان را به‌سوی نمایش فیلم‌های تكراری واداشته و محدود كرده است. محدودیتی كه اگر با وقوع كودتای بیست و هشت مرداد متوقف نمی‌شد، می‌توانست با توجه به سیاست‌های آزاد فرهنگی دولت مصدق موجب رشد سینمای ملی و مردمی در ایران شود. جمال امید كه جلد نخست كتاب «تاریخ سینمای ایران» او منبع اصلی این نوشتار است در این‌باره می‌نویسد: «در تابستان 1332، در فاصله‌ای كه تولیدكنندگان فیلم‌های ایرانی در اندیشه‌ی فصل سینمایی آینده هستند، روند برخوردهای سیاسی و قدرت‌نمایی جناح‌های موافق و مخالف، سرانجام به درگیری‌های 25 تا 28 مرداد و كودتا و سقوط دكتر مصدق منتهی می‌شود... فیلم‌سازان فعال روز، آشكارا نشان می‌دهند كه علاقه‌ای به سیاست ندارند... تنها نام آشنای (سینمایی) درگیر این وقایع پرویز خطیبی است كه به عنوان روزنامه‌نگار طرفدار حكومت دكتر مصدق، دستگیر و روانه‌ی زندان می‌شود».

خطیبی كه در راه بازگشت از فستیوال بخارست بود، با یك كشتی متعلق به شوروی وارد بندر پهلوی (انزلی) شد. و توسط ماموران انتظامی در بندر دستگیر و زندانی می‌شود. خطیبی پس از مدت كوتاهی آزاده شده و ضمن خوش‌خدمتی و همكاری با افسران نظامی كه با پادش‌های كودتاچیان به مال و منالی رسیده بودند، به ساخت فله‌ای فیلم‌هایش ادامه می‌دهد.

یرواند آبراهامیان در فصل نخست‌وزیری مصدق كتاب «ایران بین دو انقلاب» درباره‌ی این دوران می‌نویسد: پس از نخست وزیر شدن مصدق، در 7 اردیبهشت 1330 كانون توجه‌ی عامه دیگر نه مجلس،بلكه نخست‌وزیر و خیابان‌ها بودند. كه مركز قدرت جبهه‌ ملی باقی مانده بود... مصدق همواره به تظاهرات خیابانی متوصل می‌شد تا مخالفان را در فشار قرار دهد...».

در خیابان‌ها شعار یا مرگ یا مصدق شنیده می‌شد و متاثر از آن در سینماها هم شعار می‌دادند. در كوتاه‌ترین نمایش عمومی فیلم تاریخ ایران در فروردین سال 1332 فیلم «یك نگاه» در حالی پس از یك نوبت نمایش و در میانه‌ی نوبت دوم متوقف شد كه تماشاگران فریاد می‌زدند: «یا مرگ یا 12 قران»! شعاری كه تحت تاثیر شعارهای سیاسی بیرون سالن‌های سینما بود.

پس از سال 1332 نصرت‌اله محتشم رئیس وقت كمیسیون نمایش وزارت كشور دولت كودتا، با افزایش عوارض شهرداری از محل فروش بلیط سینماها، از 25 به 40درصد، بحران دیگری در سینمای روز به زوال ایران ایجاد می‌كند كه تا سال 1337 ادامه می‌یابد. سینمای ایران بر خلاف ادبیات و سایر هنرها. از آن‌جا كه به سوبسیدهای دولتی وابسته یود و سیاست‌های حكومتی بر آن موثر، به شدت آسیب پذیر بوده و با وقوع كودتا و روی‌كار آمدن دولت كودتا و فشارهای اقتصادی اجتماعی دنبال آن، نحیف شده و تا زمانی رو به زوال نهاد. زوالی كه تنها گرایش به ابتذال برای مدتی مانع از نابودی سینمای ملی ایران شد. هجوم فیلم‌های خارجی، اینبار آمریكایی و سخیف، فیلم فارسی را در فشار و تنگنا قرار داد. سیاست كارگزاران فرهنگی دولت كودتا، واردات فیلم‌های آمریكائی با هر سطح كیفی بود. و این مقدمه‌ی ترویج فرهنگی بود كه نهایتاً سینمای ایران را از معصومیت و صداقت به خشونت و بی‌پروایی رهنمون شد. فرخ غفاری در این باره در پائیز 1336 در ماهنامه‌ی صدف زیر عنوان «نگاهی به سینمای ایران» می‌نویسد: «از آن‌جا كه دولت تصدی كارهای سینمایی را به عهده دارد، تاثیر آن در تقویت یا تضعیف این رشته از فعالیت هنری و اقتصادی كاملاً محسوس است. دستگاه‌های دولتی یا وابسته بدان امروز حقوق یا مالیات‌های هنگفتی از صنعت سینمای ایران می‌گیرند... دولت باید از حجم وحشتناك واردات فیلم خارجی بكاهد، و نمایش فیلم‌های ملی را در سالن‌ها اجباری گرداند...».

پتر چلوكوفسكی در فصل هشتم از دفتر دوم جلد هفتم كتاب «تاریخ كمبریج» درباره وضعیت سینمای ایران در دهه‌ی 30 خورشیدی به عنوان یك پدیده اجتماعی چنین می‌نویسد: «ساعات كار سینماها در تهران معمولاً از 10 صبح شروع می‌شد و نمایش فیلم هر دوساعت یك بار تا نیمه‌شب تكرار می‌شد. در تهران دختران نوجوان موظف بودند همراه برادران یا پسرعموها یا عمه‌ها یا خاله‌های خود به سینما بروند، ولی این مانع از جوانان تهرانی نمی‌شد كه مخفیانه دبیرستان را ترك نكنند و در طول روز در سینماها با هم قرار ملاقات بگذارند. در ساعات نمایش شبانه ، به‌خصوص در شهرستان‌ها، تعداد بینندگان مرد بیشتر بود.

با آن‌كه هنرمندان گرافیست ایرانی گاه پوسترهای جالب و جذابی برای فیلم‌ها تهیه می‌كردند، متاسفانه اكثر تصویرهای تخته‌های اعلانات و سردر سینماها مبتذل بودند. و به نحو زننده‌ای قسمت‌هایی از تن و بدن را نشان می‌دادند.

در سینماها بیشتر مردم تخمه و آجیل می‌خوردند و پوست آن‌ها را به كف سینما می‌ریزند، مانند غربیان كه درمورد قوطی نوشابه و كاغذ شكلات چنین می‌كنند.

درگیر شدن احساس تماشاگر در سینماها و تئاترهای ایران بسیار بیشتر از غرب است، زیرا تماشاگران همذات انگاری بیشتری با بازیگران پیدا می‌كنند. در شهرستان‌ها اگر زوجین یا تمام خانواده به سینما بروند، زنان معمولاً روسری یا چادر به‌سر دارند كه در تضاد شدید با زنان روی پرده است كه تن خود را سخاوتمندانه در معرض دید قرار می‌دهند». و این علی‌الخصوص در سال‌های پایانی دهه‌ی 30 خود را به‌خوبی می‌نمایاند. سال‌های كه دولت كودتا با رواج ابتذال در سینما و واردات فیلم‌های سخیف آمریكایی سعی بر تخدیر جامعه‌ای افسرده و دلزده از سیاست و حكومت دارد.

 

* تهامی‌نژاد، محمد / نظم بخشی به خاطره‌ی بصری از تاریخ ایران [http://www.peykemostanad.com/Tahaminezhad/Tahaminezhad-tarikh-intro.htm]

این مقاله نخستین بار در خبرنامه‌ی گویا منتشر شده است [http://news.gooya.com/politics/archives/2011/08/126471.php]

این مقاله بخشی از یک پژوهش به‌نام «سینما و سوسیالیسم در ایران» است که نویسنده دیگر امیدی به انتشارش ندارد!

بخش‌های دیگری از این پژوهش پیشتر تحت عنوان‌های

احمد شاملو در سینمای ایران [http://javadeatefeh.blogfa.com/post-180.aspx]

ابراهیم مرادی، از یک انقلابی حرفه‌ای تا سینماگری حرفه‌ای [http://www.varg.ir/archives/2009/03/moradi.php]

سینمای مستند چریکی در ایران [http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-49903]

در سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف اینترنتی منتشر شده است.

 

احمد زاهدی لنگرودی

ahmadzahedi@gmail.com

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©