Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ برابر با  ۱۲ نوامبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴  برابر با ۱۲ نوامبر ۲۰۱۵
صدای کارگران باشیم

صدای کارگران باشیم!

 

مبارزه برای دستمزد شایسته ،

حلقه ای مهم از مبارزه برای تشکل مستقل سراسری اردوی کار!

 

امیر جواهری لنگرودی

 

بحث تعیین دستمزد نیروی کار جامعه ، مدتی است آغاز شده است . بر پایه خبر روز شمار کارگری که از جانب " علی خدایی" اعلام شده است : « کارگروه  ویژه مزد سال ۹۵ در محل وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی تشکیل می شود.» او ادامه داد : « این کارگروه با حضور نمایندگان سه گروه کارگری، کارفرمایی و دولتی وظیفه خواهند داشت تا ضمن بررسی نحوه محاسبه مزد و برآورد سبد معیشتی خانواده‌ ها آمارهای اقتصادی را نیز تجزیه و تحلیل کنند.»

 

خدایی با تاکید بر اینکه جلسات کارگروه یاد شده به لحاظ  قانونی رسمیتی نداشته و تنها ماهیت پژوهشی دارد، افزود: « خروجی این جلسات در اختیار ستاد مزد قرار خواهد گرفت و در ‌‌نهایت به شورای عالی کار نیز منتقل خواهد شد». ( خبرگزاری دولتی کارایران – ایلنا ، تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۹۴) . ماجرای سه جانبه گرایی و یاد کردن نام " گروه کارگری" به مانند روال هر ساله، پرده ساتری است بر عملکرد دولت، برای سر هم کردن مسئله تعیین نرخ دستمزد به نام کارگران از قبل نمایندگان شبه کارگری « شورای عالی کار» و اقمارش « خانه کارگر» و هکذا....!

 

بیگمان مبارزه برای حداقل دستمزد در کشورهایی که لایه های مختلف نیروی کار از تشکل های وابسته به خودشان برخوردارند و چانه زنی بر سر سطح دستمزدها در میان آنها جا افتاده ، بنحوی پیش می رود که شاهدش هستیم. اما در کشور ما به دلایل مختلف، مبارزه کارگران برای برخورداری از حداقل دستمزدی که بتوان با آن زندگی کرد، بدرستی در جای خود  پیش نمی رود. عواملش مختلف است و اهمیت و جایگاه شان هم در شکل دادن به کلیت گره حداقل دستمزدها متفاوت بنظر می رسد. بعضی از این عوامل شناخته شده اند و می دانیم که یک شبه هم از بین نمی روند. ولی با از بین رفتن آن موانع و عوامل ، می توان گفت ؛ تا حدی راه یابی در مسیر سازمان یابی طبقاتی هموارتر می گردد. به عنوان نمونه می شود از استبداد مذهبی حاکم  گفت که با تشکل مستقل صنفی و مخصوصا تشکل های کارگری، دشمنی بدون و قید شرط دارد.  مشکل مهم بعدی ترکیب نیروی کار کشور است که وزن تولید خرد و پراکنده و کارگاه های کوچک درمیان آنها بسیار بالا است.  واحدهای تولیدی بزرگ هم بشدت زیر کنترل وابستگان رژیم هستند. این ویژگی ها سبب شده که سازماندهی مبارزات کارگری برای دستمزد شایسته با دشواری های زیادی همراه گردد و نه تنها دستاوردی نداشته باشد بلکه کارگران با وجود اعتراضات شان هر سال بیشتر از سال پیش زیر فشار تورم چلانده می شوند. حذف تقریبا همه قوانین حمایتی از نیروی کار و رواج قراردادهای برده دارانه، سفید امضا و تضمینی، عمومیت روزافزون دستمزدهای معوقه و جنگ و گریز کارگران و کارفرمایان در این زمینه که معمولا هم با اخراج فعالان کارگری و واداشتن کارگران به تایید قراردادهای جدید همراه هستند، تماما جزو عواملی هستند که مبارزه متشکل و سراسری برای دستمزد منطبق با نرخ واقعی تورم را تا الان ناممکن کرده اند. در کنار این عوامل باید حتما به نقش بیکاری هم اشاره کرد. وجود لشکر بزرگ بیکاران که از کمترین حقی برخوردار نیستند و چشم اندازی هم برای اشتغال موثر ندارند، از عوامل مهم درهم شکستن قدرت چانه زنی نیروی کار در چهارچوب اقتصاد بازار بشمار می رود. وجود نهادهای ضد کارگری که به نام مصالح کارگری عمل می کنند، نظیر" خانه کارگر " و تشکل های زیر مجموعه اش، باز یک عامل مهم در بی ثمر ماندن نارضایتی های گسترده کارگران از سطح دستمزدها است.

وقتی اصلی ترین عواملی را که باعث شدند تا الان نشود مبارزه جمعی موثری را برای افزایش دستمزد کارگران  پیش برد ،  مرور می کنیم ، بسرعت متوجه می شویم که با وجود متفاوت بودن نقشی که هر کدام از این عوامل در شکل دادن به مشکل دستمزدهای زیر خط فقر و دوام این مشکلات دارند ، یک عنصر همه آنها را به هم پیوند می زند و آن سراسری بودن همه شان هست. سرکوب حق تشکل از طرف رژیم ، غلبه تولید کوچک و کارگاهی بر تولید بزرگ و انبوه در ترکیب نیروی کار کشور، گسترش سرطان وار قراردادهای برده دارانه  سفید امضا ، قراردادهای موقت و اخیرا تضمینی، نقش انحرافی عوامل " خانه کارگر" در جنبش کارگری ، یا وجود لشکر بزرگ بیکاران و غیره هیچ کدام عواملی محلی، منطقه ای یا موقتی نیستند. هر جا که حداقل دستمزد مطرح باشد همه عوامل بر شمرده فوق حضور دارند و همین نقش منفی را بازی می کنند. از این نکات چند ملاحظه اساسی به دست می آید. نارضایتی کارگران از دستمزدهای زیر خط فقر کاملا بجا، عمیق و پا برجاست، اما برای این که این نارضایتی از سطح نارضایتی صرف جلوتر برود  و سطح دستمزدها به طور واقعی افزایش پیدا کند، راهی جز در افتادن با همه عواملی که بحث دستمزدها را تا الان بی خاصیت نگاه داشتند نیست . منظورم این استکه اگر دستمزد واقعی می خواهیم ؛ باید مدافع حق تشکل بیکاران و برخورداری بیکاران کشور از بیمه بیکاری باشیم ؛ اگر با کارگاه های کوچکی روبرو هستیم که کارگر و مخصوصا کارگر زن درونشان تا دهان به اعتراض وا کند به سرعت اخراج می شود،  ناچاریم سازماندهی این کارگران زن را در محیط زیست و در اوقات فراغت از کار در محلات زحمتکش نشین دنبال کنیم. اگر با رژیمی روبرو هستیم که هیچ نوع تشکل مستقلی را برنمی تابد و جناح هایش با روش های متفاوت جلوی تشکل مستقل طبقاتی را می گیرند و فعالانش را سرکوب می کنند؛ باید حتما راه هایی پیدا کنیم که تشکل های مستقل را در سطوح مختلف بین آنها تحمیل کنیم. از تجربیاتی که در این زمنیه تا الان داشتیم، استفاده نماییم. اگر شاهدیم که هر سال "خانه کارگر" و اقمارش  با آگاهی از پراکندگی و سازمان نیافتگی کارگری ، نارضایتی کارگران را سر حداقل دستمزدها مصادره می کند، که باز هم سر همین کارگران را به وعده هایی بی حاصل گرم نگه می دارد، ناگزیر هستیم خنثی کردن شامورتی بازی های "خانه کارگر: را به یک حلقه مهم از فعالیت های تبلیغی در بحث حداقل دستمزد تبدیل کنیم.

 

 برای مبارزه متشکل پیرامون دستمزدها ی سال پیش رو، وجود تشکل های مستقل کارگری ، نخستین و حیاتی ترین شرطی است که می تواند به حداقل دستمزد معنا بدهد. در کشوری که تشکل های کارگری مستقل از دولت وجود ندارند ، ضمانتی برای اجرای حداقل دستمزد وجود ندارد و همه چیز به لطف و کرَم دولت و سرمایه داران ریز و درشت و رحم و کرم آنان در درون کشور بستگی دارد. همانگونه که پیشتر یاد کردم ؛ وجود تشکل های کارگری وابسته به دولت نه تنها کمکی به کارگران نمی کند ، بلکه معمولاً موانعی در مقابل مبارزات و سازمانیابی آنها به وجود می آورد. زیرا وظیفه اصلی و دلیل وجودی تشکل های وابسته به دولت ، کنترل کارگران است ، نه سازمان دادن اراده آنها . این نوع تشکل ها ی شناخته شده شبه کارگری ، گاهی حتی بیش از دستگاه های سرکوب دولتی به سازمانیابی مستقل کارگران حساسیت دارند و آن را خطری جدی برای موجودیت خود تلقی می کنند.

 جمهوری اسلامی هر نوع تشکل مستقل کارگری را تهدیدی علیه موجودیت خویش می شناسد. تصادفی نیست که در قانون کار رژیم ، شرایط بسیار دقیق و سخت گیرانه ای برای رسمیت یافتن تشکل های کارگری پیش بینی شده و تصادفی نیست که هر نوع تلاش و پا پیش گذاشتن برای ایجاد تشکل مستقل کارگری به شدت سرکوب می شود. با توجه به نبودِ شرایط لازم برای تعیین با معنای حداقل دستمزد در جمهوری اسلامی ، جدی گرفتن مراسم های سالانه رژیم آنگونه - که خبرگزاری دولتی کارایران - ایلنا خبرش را رسانده است - ، عملاً جز توهم پراکنی و گرم کردن تبلیغات رژیم معنای دیگری نمی تواند داشته باشد. 

 

در این میان وظیفه ما این است که این گونه مراسم سالانه و پشت درهای بسته و بدور از چشم و داوری  وجودی نمایندگان شناخته شده و مورد  وثوق کارگران را با تمام نیرو افشاء کنیم و نشان بدهیم که این بحث ها نه تنها ربطی به زندگی واقعی کارگران ندارند ، بلکه فقط  برای مشروعیت بخشیدن به  نهادهای شبه کارگری و امنیتی رژیم که ماهیت کاملاً ضدکارگری دارند ، برگزار می شوند. مهم ترین و حیاتی ترین وظیفه ما برای مقابله با سیاست ضدکارگری جمهوری اسلامی ، متمرکز شدن روی مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری است. کارگران بدون نیرومند شدن و عضله نشان دادن نمی توانند به فلاکت عمومی کنونی پایان بدهند. و نیرومند شدن فقط با مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل  آغاز می گردد و نه با چیزی دیگر.

 

کلام آخر و مهم تر اینکه : اگر نتوانیم راهی پیدا کنیم که همه موانع اصلی افزایش واقعی دستمزد کارگران را به صورت عمومی و سراسری در قالب یک مبارزه واحد و سراسری و متمرکز پیش ببریم، حتی توانایی مبارزه برای حق حیات طبقه خودمان را هم از دست می دهیم. مبارزه برای دستمزد شایسته ، حلقه ای مهم از مبارزه برای تشکل مستقل سراسری اردوی کار بشمار می رود؛ مبارزه ای که بدون تمرکز فوری و پیگیرانه بر ایجاد تشکل مستقل سراسری کارگری به جایی نخواهد رسید....

 این بحث ادامه خواهد داشت.

 پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ برابر با ۱۲ نوامبر

amirjavaheri@yahoo.com

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©