Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ برابر با  ۱۶ اگوست ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶  برابر با ۱۶ اگوست ۲۰۱۷
زنده باد اتحاد سراسری بازنشستگان ایران

         چرا ما بازنشستگان کشوری در تجمع صنفی۳۱مرداد

در مقابل مجلس شورای اسلامی

 به صورت خودجوش باید شرکت نماییم؟

 

 1-زیرا ما بازنشستگان دارای اهداف صرفا صنفی و معیشتی مشخص و واضح و شفافی هستیم که همه مسئولین به آنها آگاه هستندو درسال های گذشته  علاوه بر تجمعات با مذاکرات ، مکاتبات و......مستمر پیگیربودیم، و ادامه خواهیم داد.                                

 2- زیراما بازنشستگان با حضور با شکوه و دیده شدن می توانیم خواسته های خود را از طریق تجمع و به صورت مکتوب مجددا اعلام و یادآوری نماییم تا مسئولین بدانند در صورت عدم رسیدگی این تجمعات باشکوه تر و مستمر ادامه خواهد داشت.                                   

3- زیراضرورت دارد قبل ازنهایی شدن قانون مدیریت خدمات کشوری و تنظیم بودجه97 نمایندگان مجلس و هیئت دولت  ازپیگیری ها و خواسته های  به حق بازنشستگان مجددا مطلع شوند و خواسته قانونی بازنشستگان را برای رفع اختلاف حقوق اجرا نمایند.                                  

 4-  زیرا تجمع مدوام و مستمر از طریق بازنشستگان کشوری در برابر نهادهای مسئول باید باشد تا اشتباه سال گذشته را تکرار ننمایند و اعتبارلازم را در بودجه97 برای همترازی و همسان_سازی حقوق ها تامین نمایند ومشکلات مربوط به بیمه تکمیلی را رفع نمایند.              

 5- زیرا 26سال است حق و حقوق بازنشستگان کشوری به خاطراجرا نشدن درست و اصولی نظام هماهنگ پرداخت حقوق ها و قانون م.خ.ک پایمال شده است.                                    

 6-زیرا وضعیت مالی و درمانی بسیاری ازهمکاران بازنشستگان کشوری در نقاط مختلف کشور وخیم و بحرانی است، و این در حالی است که وضعیت مالی مسئولین و حقوق های بالای آنها و دیگر شاغلین هیچ تطبیقی با حقوق بازنشستگان ندارد .                                     

  7-زیرا بعد از چندین سال پیگیری  دیگر خسته شدیم از بس که بد عهدی و بد قولی شنیدیم.                      

 8- زیرا وضعیت بیمه درمانی پایه و تکمیلی ما وخیم و ناکارآمد است .                       

 9- زیرا قرار است قانون مدیریت خدمات کشوری نهایی شود که تغییرات آن توسط مسئولین به ضرر ما است وطوری که مشخص است تا سال1400قراره حقوقمان همسان با خودمان شود.                        

 10-قرارما:96/5/31ساعت10     

  بازنشستگان کشوری

---------------------------------

          بیانیۀ پنج تشکل کارگری در حمایت از گردهم آئی سراسری بازنشتگان در۳۱ مرداد

 

زنده باد اتحاد سراسری بازنشستگان ایران

 

  بازنشستگان در۳۱ مرداد فراخوان تجمعی اعتراضی داده اند. آنها برای اعلام خواسته های خود، که مدتهاست برای آن مبارزه می کنند، قصد دارند بار دیگر متحد و یکپارچه به خیابان بیایند و فریاد اعتراض شان را برای احقاق حقوق خود که مجریان امور در دستگاه دولت، از آن محرومشان ساخته اند بلند کنند. بازنشستگان اغلب، به عنوان کارگر و کارمند، مزدبگیرانی هستند که پس از۳۰سال خدمت در نظام مبتنی بر استثمار و ستم طبقۀ سرمایه دار در مراکز تولیدی و یا خدماتی توان جسمی و فکریشان تحلیل رفته است. نظام کار مزدی در طول ۳۰ سال نیروی کار شاغلان را به کمترین بهایی در اختیار گرفته و فقر را بر آنان تحمیل کرده است. حال مقامات حاکم می خواهند در دوران بازنشستگی هم فقر و محرومیت به طور مضاعف بر آنان تحمیل شود.

ما می گوئیم: بازنشستگان نباید پس از پایان دورۀ اشتغال خود دغدغۀ تأمین هزینه زندگی - هزینه مسکن و درمان، بهداشت، پوشاک، مسافرت و تحصیل فرزندان خود – داشته باشند. مستمری و حقوق بازنشستگی آنها باید هزینه زندگی خانواده شان را تأمین کند. اعتراضات خستگی ناپذیر بازنشستگان پاسخ اِعمال تبعیض و ستم طبقاتی دستگاه دولت و ارگان های متولی اموربازنشستگان است. اجرای قوانین به نفع بازنشستگان و پرداخت مستمری حداقل ۴ میلیون تومان در ماه، داشتن بیمه همگانی و درمان رایگان جزء حقوق اولیه همۀ بازنشستگان است. اداره و نظارت بر صندوق های بازنشستگی از طریق اعضای هر صندوق باید انجام شود. بازنشستگان معترض نباید تحت هیچ گونه فشارهای امنیتی، پیگرد پلیسی و قضائی قرارگیرند.

ما ضمن دفاع از خواسته های بازنشستگان، با شعار اتحاد مزدبگیران و بازنشستگان در روز۳۱ مرداد در میان تجمع بازنشستگان خواهیم بود.

 

زنده باد اتحاد و همبستگی همه نیروهای اجتماعی زیر ستم سرمایه داری:

کارگران صنعتی، کشاورزی و خدماتی، معلمان، پرستاران،

بازنشتگان، دانشجویان و دانش آموزان طبقات فرودست پرتوان باد اتحاد بازنشستگان!

 

کارگران پروژه های پارس جنوبی

جمعی از کارگران پتروشیمی های منطقه ماهشهر و بندر امام

فعالان کارگری جنوب

فعالان کارگری شوش و اندیمشک

جمعی از کارگران محور تهران - کرج

۱۶مرداد ۹۶

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درود بر بازنشستگان گرامی

 

به اطلاع همه شرکت کنندگان محترم در تجمع صنفی ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ درمقابل مجلس می رساند به منظور جلوگیری از بی نظمی وآشفتگی دربرگزاری تجمع و نیز ممانعت از سوء استفاده احتمالی افراد یا گروه های غیرهمسو و فرصت طلب و نیز درجهت افزایش اثرگذاری و راندمان این فعالیت صنفی، تصمیمات زیر از طرف اداره کنندگان تجمع در هنگام برگزاری به صورت جدی اجرایی و کنترل خواهدشد.

لذا ازهمه بازنشستگان محترم شرکت کننده ازسراسرکشور، تقاضا می شود ضمن توجه و پایبندی کافی و وافی به تصمیمات ذیل، اداره کنندگان را در اجرایی شدن آنها یاری نمایند.

 

با سپاس فراوان

 

۱. تمام بنرها و پلاکاردهای لازم  توسط گروه مدیریت تجمع تهیه و فراهم شده است. لذا استفاده ازهرگونه بنر یا پلاکارد دیگر ممنوع است و از کاربرد آنها جلوگیری خواهدشد.

 

۲. گردانندگان تجمع با مشورت و همفکری همکاران، شعارهای مناسب را جهت استفاده تجمع کنندگان پیش بینی و تهیه نموده اند. لذا انتظامات تجمع از سردادن هرشعار دیگری جلوگیری به عمل خواهدآورد.

 

 

۳. با عنایت به اینکه عموم مذاکراتی که درحین برگزاری تجمع یا پایان آن با مسئولان صورت می گیرد، غالبا جنبه و کارکردی کدخدامنشانه و آرام بخش دارد و قول های ارائه شده دراین گونه مذاکرات ، فاقد هرگونه وجاهت و پشتوانه ی قانونی برای عملی شدن است و نیز با عنایت به اینکه برخی فرصت طلبان ازچنین مجال هایی استفاده کرده و به نام نماینده بازنشستگان، جهت پیگیری منویات شخصی یا گروهی وارد مذاکره می شوند، مدیریت تجمع مصمم شده است که در روز برگزاری تجمع، هیچ نشست ، جلسه یا مذاکره ای، تحت هیچ عنوان یا شکل خاصی با مسئولان مختلف ازجمله نمایندگان مجلس نداشته باشند تا درفرصتی مناسب در روزهای بعدی با استفاده از ظرفیت همکاران متخصص و مسلط به امور با مسئولان ذیصلاح مذاکره نمایند.

 

لذا ضمن اعلام ممنوعیت هرگونه مذاکره و گفتگو با مسئولان و نمایندگان مجلس (در داخل یا خارج از صحن مجلس) ازطرف هرشخص، از تمام بازنشستگان تقاضا می شود در اجرایی شدن این تصمیم  بسیار مهم ، اداره کنندگان تجمع را یاری نمایند.

🛑۴_ این تجمع یک حرکت صنفی از سوی پیشکسوتان (بازنشستگان ) کشوری در جهت درخواست تصویب مناسب قانون و اجرای صحیح آن از سوی مجلس و دولت می باشد و هیچ هدف سیاسی را دنبال نمی کند ، متذکر می شود هیچ گروهی حق سوءاستفاده از این حرکت و مطرح کردن خواسته ای غیر از خواسته‌های پیشکسوتان را ندارد و در صورت مشاهده قویا برخورد خواهد شد .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصل27 قانون اساسی و تحلیل آن

براساس اصل بیست و هفت قانون اساسی"تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح,به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است"

آزادمرد باشید و فریاد مظلومیت و حق خواهی  بازنشستگان نجیب و معلمین دیروز خود را بشنوید و در صدد رفع بحران و چالش بازنشستگی و تبعیض باشید

۳۱ مرداد ۱۰ صبح مقابل خانه ملت

متحد و یکصدا رفع تبعیض در نظام پرداخت و اجرای عدالت و اجرای کامل ق م خ ک و تحقق مطالبات را مظلومانه و مقتدرانه فریاد می زنیم

مکان: تهران مقابل خانه ملت (مجلس شورای اسلامی)

زمان: ۳۱ مرداد ۹۶

افراد حاضر: فقط بازنشستگان مظلوم و نجیب سراسر کشور

موارد درخواستی:

۱)همسان سازی حقوق با شاغلین ۳۰ سال خدمت با مدارک و سوابق مشابه بر اساس مواد ۶۴ و ۱۰۹ ق م خ ک

۲)بیمه کارآمد برای رفع نگرانی درد و رنج میانسالی و کهولت بر اساس ماده ۸۵ ق م خ ک

۳)پرداخت معوقات و مطالبات ۶۷/۷ درصدی بر اساس ماده ۱۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری

ازطرف بازنشستگا فرهنگی کشور-

-------------------------------------

گزارش عملکرد عجیب معاون وزیر رفاه

حسین سوری

قاعده جهانی این است که وقتی دولتی به پایان دوره کاری اش می رسد، باید بیاید و به موکلین خود گزارش دهد که کشور را با چه شرایطی تحویل گرفته و با چه وضع و سطحی تحویل می دهد. باید صادقانه بگوید در این موارد موفق بودم و علتشان چی بود و اگر در فلان مورد موفق نبودم، علت چی می باشد و...

نه تنها رییس دولت که هر یک از وزیران و حتی اگر دامنه کاری وزارت خانه ای گسترده است، بایستی معاونین آن وزارت خانه حوزه کاری خود را تشریح نمایند.

این همه داد و فریاد می کنم که وزیر رفاه ضد رفاه عمل کرده و نمی تواند رفاه ایجاد کند، ببینند که معاون خودش چه گزارش داده است:

 "صندوق های بازنشستگی وضعیت نابسامانی دارند. امید می رود تا 10 سال دیگر سامان یابند!" تازه امید می رود.

 یک پیر مرد  80 و 90 ساله،  قرار است در 10 سال دیگر مشکلش حل شود? او الان مشکل دارد، ده سال بعد چه نیازی دارد؟

 چرا روز اول نگفتی توان اداره نداری و الان می گویی؟ این 4 سال چه کرده ای و کجا بودی? تو که شایستگی کار را نداری، چرا هزینه های وحشتناک کردی و می کنی تا به هر قیمتی شده، وزیرت بر سر کار بماند? به قول کینز، در دراز مدت همه ما مرده ایم، الان ما مشکل داریم. بگو کی این صندوق ها را نابسامان کرده است؛ بازنشستگان یا خود تو? این ها که سال هاست دارند فریاد می کنند و فریاد رسی ندارند. تو چرا الان می گویی؟ تو نابسامانشان کردی و بعد ما را مخاطب قرار می دهی؟

 نشان دادی که واقعا شایستگی کار را نداری. پس برو کنار تا فرد شایسته ای به جایت بنشیند. هر چند اگر قانون درست اجرا شود، باید حق های تضییع شده این قشر را از حلقومت بیرون بکشند.

کلامت خیلی نشانه بی شایستگی دارد. هر کسی این نابسامانی ها را به وجود آورده، باید خودش پاسخ صد ها هزار بازنشسته را بدهد.

ما طلب چند ساله و حق قانونی خود، به قیمت روز را طلب داریم. تو خراب کرده ای و ما باید 10 سال دیگر صبر کنیم? با کدام معیشت و کدام در آمد? اصلا 10 سال بعد تو زنده هستی که ما زنده بمانیم؟

اول همین هفته یک مدیر لایق یک اعتبار کلان در خواست کرد و حق مجموعه اش را گرفت. دستش را من می بوسم. به او افتخار می کنم. ولی تو مایه شرمم هستی. تو هیچ کاری نه تنها نکردی، همان اعتباری را که  بازنشستگان خودشان گرفتند، بردی صرف کف سازی کردی. اگر غیر این است، بگو غیر از 486 هزار نفر، سهم بقیه بازنشستگان مجموعه 2 میلیون و 200 هزار نفری، از همان اعتبار خودشان چگونه توزیع شد و به کجا رفت؟ چرا عملا حقوق یک میلیون و 114 هزار نفر نابسامان تر شده است؟ این نابسامانی هم کار تو نیست؟ پس کار کیست؟ با این وضع، نه 10 سال بعد که تا نیم قرن دیگر، نابسامانی بیشتر می شود و رفع نخواهد شد. چون تو عامل مهمی از عوامل ناهمسانی هستی. این توزیع اعتبارات بند ه تبصره 12 را ببین چه کرده ای؟! این هم کار قبلی ها بوده است؟ کنتور که ندارد...

حسین سوری

..............................................

توبامنی ،یا بر من؟ کانون بازنشستگان

سوری : کانون بازنشستگان! تو با منی، یا بر من؟ سال های سال است که نحوه کار این گونه بوده که افراد معدودی را خود مدیران تعیین می کنند و بعد در یک رای گیری محدود، آن می شود که همه می دانیم. چه موقع بود که مانند سازمان مهندسی، سازمان نظام پزشکی، نظام پرستاری و غیره، اطلاعیه ای سراسری منتشر شود که راس ساعت فلان روز فلان، انتخابات کانون های بازنشستگی است؟ مگر غیر از این است که با یک دعوت محدود در گوشی، افرادی تعیین می شوند که مجری اوامر مدیران صندوق باشند؟ حق هم دارند. چون اساس نامه، طرف آن وری است، نه به نفع بازنشستگان حال فروش اقساط فرش های ماشینی، یا یخچال و تلویزیون مانده در انبار، با هزینه انبار داری و اخذ سودی بیشتر روی کالا، کار تلقی می شود، یا نشود، معلوم می باشد که ماجرا چیست. کار دیگر، این است که به همکاران بازنشسته بگویید ماه آینده تا خود روز سی ام یا سی و یکم خبری از حقوق نیست و... من یکی انتظاری از چنین کانونی نداشته و ندارم. زیرا باید مطیع امر همان کسی باشد، که تعیین اش کرده است. بر این مبنا، می شود بر من باشی و هر گز با من نباشی. اما این که چه شده که چند روز است مکررا پیام می دهند هر نوع مشکلی دارید بگویید تا به وزیر رفاه و مدیر صندوق انتقال دهیم، خود حرفی عجیب است. چرا عجیب؟ خود وزیر و مدیر خوب می دانند چه بلایی بر سر ما آورده اند. بعد ما از طریق کانون به خودشان بگوییم؟ یعنی مدیر صندوق باز نشستگی خودش نمی داند به نام همسان سازی، حقوق بیش از یک میلیون بازنشسته را ناهمسان تر نموده است؟ نمی داند که همسان سازی کامل و یک مرحله ای خواسته اصلی ماست و راه حل جامع هم برایش دادیم؟ عزیز کانون و کانون عزیز! کسی که شاهد ندارد، می دانی چه وضعی دارد. حقیر قبل از تصمیم به تجمع، به سرورانی نوشتم که منتظر ظاهر سازی های تبعیض کنندگان بر بازنشستگان باشید که الان هستیم. قرار است روز یک شنبه آتی با وزیر رفاه و در دوشنبه هم با مدیر صندوق جلسه داشته باشد. مگر همین چند روز قبل در هتل المپیک جلسه نداشتید و سوغاتی هم برایتان نخریدند؟ در آن جا کم حرف زدید که باز می خواهید حرف بزنید؟ وزیر و مدیر، برای این جلسات حق جلسه می گیرند. تو چرا عجولی؟ کجا بوده ای تا حالا که حتی در هتل المپیک هم به فکر من بازنشسته نبودی و اینک روزی چند نامه فدایت شوم برایم می فرستی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درد دل با رئیس جمهور

 

ما وزیر نمیخواهیم با آموزش فنی وحرفه ای توسط صندوق بازنشستگی میشویم تعمیرکار

 

کهزادی،بازنشسته فرهنگی

 

سلام جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم! هر چندالان نمی دانم کجا تشریف دارید درکمال آرامشید،یا بیدار و در حال پیگیری امور دولت هستید! که البته نه بخیل هستم ونه چشم تنگ،چون امثال همین نامه را قبلا و نه چندان دوربرای اخوان لاریجانی ونمایندگان دلسوز مجلس و...نوشتم، شکر خدا نه بلایی بیخ ریششان گرفت نه اشتهایشان کور شد و نه ...نه...شدند،خدایشان حافظ. واما بعد،مثل این حقیر و امثال بنده که از بازنشستگان فرهنگی کشوری هستیم و درتمام شبانه روز برایتان دلنوشته و شکوائیه نوشتیم،همان مثلی است که اگر حرف بزنیم پر دهنمان آب می شود،حرف نزنیم خفه می شویم،انتقاد یا پیشنهادی بکنیم توسط دوستان و همکاران دولتیتان طوری به شما اعلام می شود که شما واقعا فکر می کنید حقوق هایمان درچهارسال گذشته دوبرابر شده و در ناز،نعمت و رفاه و آسایش داریم زندگی می کنیم. ولی به عنوان کسی که به شما رای داده است وشمارا منتخب میلیونها فکر و اندیشه می داندبرایم قابل اعتماد هستید و صد البته احترام. ما بازنشستگان فرهنگی وزیر تعاون و کار نمی خواهیم،حتی وزیر آموزش و پرورش هم نداشته باشیم بهتر است،تعجب نکنید! ما درد خودمان راخوب می دانیم سالهاست که شرطی شده ایم،مگرمی شود ماازمشکلات و مصائب و ظلمی که بر ما روا شده بی اطلاع باشیم ودوام نیاوریم؟شما و دیگر وزرا و نمایندگان مجلس و مسئولین چه فکری در مورد ما می کنید ! فکر می کنید؟ حالمان هم خوب است،شکممان سیر، دلمان خوش، بدهی نداریم، اقساط وام نداریم؟ و برای ما جماعت بازنشسته فرهنگی افت دارد وام گرفتن، تازه اگردستگاههای دیگر نیاز داشتند پرجیبهایش را تراول می کنیم و...فکر می کنید، همه در سلامت کاملیم ، دهانمان پراز دندان، صد دانه یاقوت دسته به دسته توی دهنمان می درخشد. معده ما شکر خدا آهن ذوب می کند، بینی هایمان را ازخوشی عمل کرده ایم، مو هم جدیدا همه می کاریم، گونه گذاری می کنیم، ناخن مصنوعی میگذاریم، باید بگویم، اینها را اشتباه گزارش داده اند،چون اکثر بازنشسته ها واین بندگان خدا در این آژانس ها یا مشاور املاکیها، یا مغازه های کوچک یا سر زمین شالی یا... دارند کار می کنند، و جدیدا هم قرار است صندوق بازنشستگی برای ما و فرزندانمان دوره فنی حرفه ای برای کارکردن بگذارند که اگر یک زمانی کولر یا شیر آب و برق خانه مان خراب شود خودمان بلد باشیم آن را درست کنیم ، هرچه فکر و تحقیق می کنم نمی دانم این مورد آخر از کدام کشور خارجی الگو برداری شده که یک بازنشسته و آن هم با چندین سال سابقه و دراین سن و سال به جای اینکه خود و خانواده اش دررفاه کامل باشندتازه به مراکزآموزشی فنی و حرفه ای و.... برود. راستش را بخواهید الان ما هم باید مانند بقیه مقامات در مناطق خوش آب و هوای کشور باشیم ،عده ای هم مسافر فرنگ باشند، پزشک مشاور و خانوادگی داشته باشند، هیچ دغدغه مالی ودرمانی نداشته باشند. راستی صندوق های بازنشستگی ما هم اوتومات دارد کار میکند، بیا و ببین، حقوق ها را پلکانی وازنوع قطره چکانی و با طعم همسان_سازی تا زمان مرگ افزایش میدهد! پول سر پول از سود سهام ملت قرار است نصیبمان شود، نمی دانیم چکارشان کنیم، این همه پول، کاش یک سفر به کره ی ماه برای همکاران تدارک ببینند، آخر زمین دیگر جوابگوی خوشی ما نیست! راستی جناب رئیس جمهور، یک پیشنهاد دارم ، بیایید جلسه یک روز هیئت دولت را اختصاص بدهید به بررسی پست های بازنشستگان فرهنگی درفضاهای مجازی! بهتر و کم هزینه تر است تا این که برای یک گروه خاصی ازاعضای کانونهای بازنشستگی همایش و کنگره و ... و آن هم در هتل ها و مراکز مخصوص و پر هزینه بگذارید که با اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد، به خدا همه بازنشستگان فرهیخته ی فضاهای مجازی که به صورت خود جوش عضو این گروه ها شده اند چندسال گذشته نه کانون های به اصطلاح بازنشستگی ونه دولتهای پیشین و دولت شما و نه مجلس و نه... و نه... کاری برایشان انجام نداده اند، شماکجای جهان دیده اید درطول 10سال در مجلس قانونی تصویب شود و عده ای از این قانون بهره مند ومنفعت ببرندو گروهی مانند ما بازنشستگان نه تنها بهره مندنشویم بلکه ضرر70% درصدی داشته باشیم و الان هم خیلی راحت بیانند قانون مدیریت خدمات کشوری که از سال 88 باید برای بازنشستگان سنوات قبل وبعد از آن اجرا می شد را شخم بزنند و آنرا در قالب لایحه دائمی قانون مدیریت خدمات کشوری به مجلس ارائه دهند حتی نام آنرا تغییر بدهند تا تمام دیون و بدهکاریها ومطالبات به حق سنوات قبل بازنشستگان رابه جای پرداخت با اصلاحات و تغییرات مواد و تبصره های این قانون پاکسازی نمایند و پرداخت ننمایند. ما سالهاست که بی وزیر و یتیم بزرگ شده ایم وعادت کرده ایم، شمابگویید جناب رئیس جمهور تکلیف بازنشستگان چیست؟ و کی قرار است مشکلات معیشتی و درمانی و منزلتی آنها درست شود؟ خلاصه بگویم اگربه شما اعلام می کنند حال همه ی ما خوب است، شما باور نکنید!

 

🏼 کهزادی،بازنشسته فرهنگی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلنوشته یک معلم خطاب به همکار سابق و نماینده امروز

 

*بغضی که در گلو شکست*

 

 

محمد علی وزیری ؛ معلم

 

سالهای سال می گفتیم بدین خاطر به حقمان نمی رسیم و در بزنگاه های حساس  ذکری از معلم وحقوق تضییع شده اش نامی  برده نمی شود که معلمان نردبان سیاسیون شده و خود به مجلس نمی روند و جایشان برکرسی مجلس و در پشت تریبون خالی است.

ولی چند روز پیش آن بزنگاه حساس رسید،  و دوربین های صدا وسیما ، میلیونها ایرانی را که با  شوق پای گیرنده ها نشسته با  رییس جمهور و هیات دولت  که کنار نمایندگان نشسته بودند ،همراه کردند تا   درحالیکه  همگان حساس روی سخنان مطرح شده بوده و ابتدای جلسه هم بود ، دراین فرصت طلایی ،بالاخره معلم هم پشت تریبون برود، اما از کارگر گفت، ناگهان  مخاطب را اشتباه گرفت، روایت بی سند تاریخی رو نمود،  ولی از معلمان! ببخشید- همکاران سابقش- وحتی بازنشستگانی که این روزها سخت درتکاپوی احقاق حقشان  هستند وبارها وبارها به دامن وکلا دست التجا یازیده اند با شرمندگی  عرض کنم، هیچ نگفت.

(گفتا زکه نالیم که ازماست که برماست)

ای دوصد نفرین برخط سیاسی وسیاسی بازی، فغان  از تبلیغات و جادوی جعبه جادو ( تلویزیون)، دریغ !

(فرصتی بود که افسوس از دست برفت)

جناب اقای صباغیان گرامی نماینده بزرگترین حوزه انتخابیه!

   حال که به خود آمدید و امید که گوهر مراد هم صید کرده باشید، یادتان است درروز تجلیل از معلمان  دارالمومنین بافق میکروفن را از نماینده اداره کل گرفتید  وگفتید به معلم گل ندهید حقش را بدهید ،به جای تقدیر، فرصت حرف زدن به او بدهید، شاید آنروز که معلم ساده ای بودید، با اخلاص دلتان شکست و این سخنان را از صدق دل شکسته فرمودید، امروز من هم  با همان حالت عرض می کنم، کاش دراین بزنگاه که هنوز هشت دقیقه وقت داشتید، هشت ثانیه با صدق نیت و صدای بلند از حق معلم، خصوصا بازنشستگان می گفتید، از بیمه ناکارآمد شان، ازفقرشان، درعین حفظ ابرومندی  داد می زدید از مدارس مخروبه و حق التدریس جوانان هم سن وسال وزیر جوان که چند ماه است ( معلمان بسته های حمایتی وحق التدریس  و دبیران) پرداخت نشده،  می فرمودید.

 مثلت دخیل امور آموزش و پرورش یعنی  وزرای آموزش وپرورش ، تعاون و کار و امور اجتماعی و جناب نوبخت هم بودند، همان جلو  نشسته بودند، و این فرصت مناسبی برای بیان مشکلات همکارانتان ایجاد کرده بود ، اما شاید در  اضطراب توام با شوق پخش مستقیم آنها را هم ندیدید!

اجازه بدهید تعریضی به نطق پر شورتان بزنم که طرفدارنتان این خطابه را معجزه  و فرصت سنجی بی نظیر  دانسته اند  و در فضای مجازی پخش کرده اند، گرچه سخن گفتن درتریبون مجلس اگر معجزه باشد، نماینده ارومیه جناب اقای قاضی پوز معجزه گر قرن باید نامید.

الف)مسولان ومتولیان  داروغه ها وعسس ها درقوه دیگری هستند درحالیکه  حضراتی که  سخنتان را می شنیدند وشما خطاب ساختید ازقوه مجریه اند و داروغه ندارند.

ب)خلط وخبط تاریخی فرمودید  به اندازه اشتباه رئیس جمهور سابق درجغرافیا که انگلیس را جزیره ای درآفریقا دانست قصه تاریخی شما روایت عوامانه رایج دردنیای مجازی  بود

ج) قطعنا بی تامل فرمودید اگر  تامل و تدبر می فرمودید متوجه می شدید نتیجه فوق العاده بدی ازاین روایت منتج می شود که نعوذباالله رجحان دادن تیمور .....ببخشید قلمم نمی گردد بنویسم فقط برای استحضار عرض کنم تیمور یک متجاوز خونریز به میهن عزیزمان بوده وازاینکه عوام ودربعضی نقاط اسم متجاوزان چون چنگیز  وتیمور واسکندر و...بر فرزندان ایران زمین می گذارند سخت ناراحت می شوم چه رسد به اینکه با تفاخر وبعنوان الگو برای مسوولان نظام مقدس اسلامی ان هم درساحت مبارک مجلس دربین عصاره فضایل ملت مطرح  بفرمایید درهر صورت ،

به حرص ار شربتی خوردم مگیراز من

که بد کردم

بیابان بود  و آب سرد  واستصقا

عزیز بزرگوارم اگر فکری برای آینده خود نکرده اید، بدانید دوسال دیگر دربین همین معلمان همین استان خواهید بود و اگر بازنشسته شدید حسرت خورده  و مثل  بنده بغض درگلو خواهید ماند.

ارادتمند و همکار سابق تان

---------------------------------

قمار باز

ارسلان مکرمی

 

شخصی شبی را قمار بازی کرد .وهرچی داشت باخت .لباسهایشراهم باخت .شب بمسجدی رفت .ودر پشت منبر مسجد  تا صبح ماند ..صبح اول وقت فردی برای نماز بان مسجد رفت ودر فضای ملکوتی نمازش را خواند ..وشروع بدعا کرد  .گفت خدایا بمن خانه بده و ....قما ر باز از پشت ..صدا داد دادم .مرد خوشحال شد .خانه..زمین  و ماشین و...خواست .‌انهم گفت دادم ..مرد گفت تو مهربانی.هرچه خواستم بمن دادی !!! اگر ممکنه این مبلغ هم پول نقد بمن بده ...قمار باز از ان پشت جواب داد ..والا  دیشب هرچه نقد داشتم  باخته ام .هرچه نسیه بخواهی میدم!!!!این قضیه صندوق ما ومسولین مربوط ماست .!!!اگر ما مقصریم . مارا مجازات کنید !!!.اگرنه،پس هرکی ، چه در گذشته وچه در حال بصندوق دست درازی کرده  مورد سوال قرار بگیره  ....نه اینکه  من باز نشسته بیش از ده سال تحت ظلم وتبعیض چند برابری  تاب اورده وشرمنده خانواده شده ام ! با چنین کلماتی : شده ...میشود ...خواهد شد و...۵سال ..‌‌پله وپله و.‌‌‌....از همه بدتربا گفتن  سخن مجهول و با ابهام  امروز در مجلس

 درد من بازنشسته حل نمیشه باید عملکرد !!وکسی هم از برای بودن من از ملک الموت تضمینی نگرفته تا منتظر وعده ها باشم و و  ... ویابشنوم .‌من‌وامثال من حتی اگر بخش مادی این ظلم و تبعضش تامین شود .بخش معنوی وروحیش جبران نخواهد شد..ما دیگر توان تحمل یک ماه را هم نداریم .‌باید ۳۱ مرداد برای ما روز تایین کننده باشد .

------------------------------------

وظایف بدهکار دولتی و بازنشستگان طلبکار

حسین سوری

 

عنایت فرمایند که فرض را بگذاریم بر این که مثلا شما مبلغی از من طلب دارید. شما طلبکار می شوید و من بدهکار.

وقتی تمامی اسناد و مدارک و حتی شواهد قانونی و افراد ثابت می کنند که شما طلبکار من هستید، آیا من می توانم منکر بدهی ام شوم؟

 اگر همه دنیا هم بگویند، می شود، خودم می گویم منطقا نمی شود.

 حال من چند سال است مکررا می گویم ندارم و نیست. شما امروز و فردا و این ماه و آن ماه را به قدری به من مهلت دادید که خانواده خودتان برای معیشت اولیه در عذابند و من جلوی چشم شما ولخرجی های عجیب می کنم. چه می کنم؟ همایش میلیاردی برگزار می کنم تا به قدرت و ثروت بیشتر برسم. شما بزرگوار و نجیب هستید و به کنایه به من می فهمانید که به جای این هزینه های الکی بدهی ات را بپرداز. ولی من بدتر می کنم. چجوری? فرزند شما حتی ندارد یک جفت کفش ارزان قیمت بپوشد و من به هر فرزندم میلیارد ها می پردارم. به این هم بسنده نکرده و به تمامی در و همسایه ها می بخشم و بریز و بپاش های عجیب و غریب راه می اندازم و...

انصافا چه حالی به شما دست می دهد؟ اگر آمدید در مقابل خانه من ایستادید وگفتید نمی روم تا طلبم را بپردازی، انصاف است من در را به روی شما ببندم؟

 شما می بینید و می دانید که من نبود پول را بهانه کرده ام و خود شما راه حل منطقی می دهید و من چون خود سرم، نمی پذیرم.

باز عنایت فرمایید که یک 8 سال دنبال حقتان بودید و من زور می گفتم و نمی گذاشتم صدای شما را کسی بشنود. بعد از 8 سال، به ظاهر نرمم، ولی در عمل بدتر از قبل، مدت 4 سال هم این جوری دست به سرتان کردم. بعد یک جوری که یکه نخورید، گفتم تا 4 سال دیگر خبری نیست. تا زمینه را مناسب دیدم، فرزندم را فرستادم تا به شما بگوید ندارم و تا 10 سال دیگر هم خبری نیست. چه موقع این را گفت؟  زمانی که فرد دیگری آمد و رقم بسیار درشتی را از من طلب کرد و روز بعد همه اش را جور کردم. شما حق دارید ذره ای به کلام من اعتماد نکنید. چرا? سال ها دروغ گفتم، بریز و بپاش کردم و به هر کسی بخشیدم، ولی تا نام شما به میان می آید، طبق عادت همیشگی، می گویم ندارم. جلوی چشم خود شما رقم درشتی پرداختم.

 حال اینک همان  شما بازنشستگانید  و من هم دولتم.

ما بازنشستگان طلب زیادی از دولت داریم و دولت قانونا بدهکار ماست. به ما چه ربطی دارد که می خواهد سکه های بانک مرکزی را بفروشد، یا اسکناس چاپ کند، یا با عنوان این ماده و آن تبصره، بدهی اش را بپردازد؟ واقعا به طلبکار چه ربطی دارد که بدهکار می خواهد طلاهای خانمش را بفروشد، یا سپرده بانکی اش را به پرداخت بدهی اش اختصاص دهد? ما طلبمان را می خواهیم. بلی و خود پیشنهادی معقول به دولت دادیم و قدرت دارد و نمی خواهد غرورش خدشه دار شود.

واقعا به من بازنشسته چه مربوط است که بنشینم ماده و تبصره برایش بنگارم؟

 مملکت مجلس دارد، دولت دارد، قوه قضاییه دارد و شورای تشخیص مصلحت هم دارد. این ها وظایفی دارند. وظیفه من بازنشسته نیست که برای گرفتن طلبم بعد از 12 سال بنشینم ماده قانونی برای دولت و مجلس بنگارم. من طلب و حقم را می خواهم. امکان این که حتی برای سال دیگر هم صبر کنم، نیست. چون آه در بساط ندارم تا سودای ناله ام کنم.

پس، همکاران عزیز این قدر وقت برای اصلاح این ماده و آن ماده نکنند که ما طلبمان را می خواهیم. خواسته ای هم صنفی و قانونی داریم. آن ها  پیشنهاد یک مالیات غیر مستقیم با بار تورمی کمتر از یک دهم درصد روی کالاهای دخانی را نپذیرفتند و آیا اصلاحات ماده و تبصره شما را می پذیرند؟ هرگز نمی پذیرند. خود باید به فکر گرفتن حق خود با اتحاد باشیم.

قدری تامل که از هر راه قانونی استفاده کردیم و هیچ راه منطقی، شرعی و قانونی نمانده که طی نکرده ایم. در این مدت طولانی، تعداد زیادی خودرو، خانه و حتی فرش زیر پای خانواده خود را فروختند. وقتی غیر از سخنان غیر واقعی، هیچ جوابی ندارند، چه باید کرد؟

 رک و راست، یا باید نشست و نظاره گر آب شدن فرزندان بیکار و مرگ خود باشیم، یا به همان طریقی که دنیای پیشرفته حق جویی می کنند، در تجمعی کاملا صنفی و قانونی، حقمان را بگیریم.

حسین سوری

..........................................

 

ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی؛ آتش زیر خاکستر اقتصاد ایران

 

نویسنده : محسن شاه شرقی

 

بحران ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، یکی از چالش‌های اساسی اقتصاد ایران در حال حاضر است. تمامی صندوق‌های بازنشستگیِ کشور با مشکلات ساختاری، مالی و مدیریتی روبرو هستند. حتی بعضی از این صندوق‌ها، به آخر خط رسیده‌اند. در صندوقِ بازنشستگیِ کشوری، ۷۶ درصد مستمری‌ها را دولت پرداخت می‌کند. به بیانی از هر ۱۰۰ نفر که تحت پوشش صندوق هستند، ۷۶ نفر مستمری خود را از دولت دریافت کرده‌اند. اگر دولت از منابع بودجه، کسری صندوق را تأمین نکند، ورشکسته است. ورشکستگی این صندوق به معنای بلاتکلیفی ۱ میلیون و ۲۶۸ هزار نفر بازنشسته است. صندوق تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، ۶۷۰ هزار بازنشسته دارد و ۹۸ درصد مستمریِ پرداختیِ خود را با کمک دولت تسویه کرده است. صندوق کارکنان فولاد ورشکسته شده است. این صندوق نزدیک به ۸۵ هزار بازنشسته‌ مستمری‌بگیر دارد که با دخالت وزارت رفاه در حال تسویه مستمری‌های بازنشستگان خود با تأخیری دو ماهه است. در بقیه‌ صندوق‌ها، وضع کمابیش به همین منوال است. بحران حاضر در طول سالیان و تحت تأثیر عوامل مختلفی به وجود آمده است. بیمه‌های اجتماعی و برنامه‌های بازنشستگی بر اساس تعادل بین منابع و مصرف اداره می‌شوند. این تعادل، در اکثر صندوق‌های بازنشستگیِ کشور برهم خورده است و راه حل عبورِ از این بحران، بازگرداندنِ این تعادل به صورت طبیعی‌ست.

عواملِ پارامتریک

تمامی صندوق‌های بازنشستگی مورد بحث از برنامه‌ پرداخت‌های جاری (PayG) تبعیت می‌کنند. در این صندوق‌ها، تعدادی از کارکنان در حال پرداخت حق بیمه هستند و بازنشستگان صندوق از محل درآمد حاصل از این حق بیمه‌ها مستمری دریافت می‌کنند. در این حالت، قسمت عمده‌ درآمد صندوق از این حق بیمه‌هاست. از همین رو، نسبت افرادی که حق بیمه می‌پردازند به افرادی که مستمری دریافت می‌کنند برای این صندوق‌ها حیاتی‌ست. اصطلاحاً، این نسبت را نرخ پشتیبانی می‌نامند. در حالت طبیعی، بایستی نرخ پشتیبانی صندوق‌ها هفت باشد. یعنی به ازای هر هفت نفر که حق بیمه می‌پردازند، یک نفر مستمری‌بگیر وجود داشته باشد. چنان‌چه، این نرخ به ۵ برسد، صندوق در مرز بحران قرار دارد. نرخ پشتیبانی صندوق‌های مهم داخلی را در نمودار مشاهده می‌کنید. تمامی صندوق‌ها به جز صندوق تأمین اجتماعی زیر خط بحران به سر می‌برند.

نکته‌ای که باید درباره‌ صندوق تأمین اجتماعی مورد توجه قرار داد، جوانی و پوشش جمعیتی این صندوق است. هنگامی که صندوقی سال‌های ابتدایی تأسیس خود را می‌گذراند، درباره‌ نرخ پشتیبانی مشکلی ندارد و منابع آن، بیشتر از مصارفش است. در چنین شرایطی، صندوق بایستی وجوهات اضافه را به نحوی سرمایه‌گذاری کند که در سال‌های میانیِ عمر خود، از این وجوهات و سود حاصله از آن کمال استفاده را ببرد. بسیاری از صندوق‌های مورد بحث در سال‌های ابتدایی تأسیس با سوءمدیریت‌ها و محدودیت‌های زیادی مواجه بوده‌اند و در فرایند سرمایه‌گذاری وجوه عملکرد بسیار ضعیفی داشته‌اند.

 از طرفی صندوق تأمین اجتماعی برای جذب مشتری، محدودیت‌های صنفی دیگر صندوق‌ها را ندارد و توانسته است افراد بیشتری را تحت پوشش قرار دهد. صندوق‌های دیگر، غالباً با مشکل عدم توازن در کارکنان ورودی و بازنشستگان مواجه بوده‌اند.

 اگرچه، نرخ پشتیبانی صندوق تأمین اجتماعی در حال حاضر متعادل است، این صندوق نیز با مشکلات گوناگونی دست و پنجه نرم می‌کند. در یک مورد، دولت به این صندوق، بدهکاری بالغ بر یکصد هزار میلیارد تومان دارد که بخشی از آن سهم دولت از حق بیمه‌هاست. بخشی دیگر، تعهداتی‌ست که دولت با طرح‌هایی مانند بیمه قالیبافان و رانندگان تاکسی و مشاغل آزاد به عهده گرفته است و از پرداخت آنها عاجز است. چنان‌چه، در نحوه‌ اداره‌ این صندوق، اصلاحات لازم انجام نپذیرد، این صندوق نیز گرفتار بحران خواهد شد و این بحران با توجه به جمعیت تحت پوشش این صندوق، بحران وسیعی‌ست.

نظام تعیین مزایا

نظام تعیین مزایا یکی دیگر از عوامل تشدیدکننده‌ این بحران ساختار مالی صندوق‌های بازنشستگی‌ست. صندوق‌های بازنشستگی مذکور، همگی مبتنی بر مزایای معین(Defined Benefits)  هستند. در این ساختار، اعضای صندوق حساب جداگانه‌ای ندارند و مستمری دریافتی آنها تابعی از سال‌های پرداخت حقِ بیمه و سطح حقوق سالیان است. همین‌جا باید به یک ایراد اساسی اشاره نمود. به سبب تورم بالایی که در ایران وجود دارد، در اکثر صندوق‌ها حقوق چند ساله‌ آخر در تعیین مستمری پرداختی در نظر گرفته می‌شود و همین موجب شده است که در بسیاری از موارد تا سال‌های پایانی، افراد حداقلی از دستمزد را اعلام کنند و تنها در سالیان آخر حقوق بیشتری اعلام کنند. در چنین حالتی، کلیه ریسک‌های ناشی از وضعیت اقتصادی به صندوق منتقل می‌شود. الگوی دیگری که در حال حاضر در کشورهای پیشرفته اجرا می‌شود، الگوی پرداختی معین (Defined Contribution) است. در این طرح برای هر فرد حسابی مجزا گشوده می‌شود و کارفرما پرداخت مبلغ معینی را تعهد می‌کند. کارکنان می‌توانند در موقعیت‌های مختلف و بسته به میل خود سهمی را به این حساب اختصاص دهند. صندوق، وجوهات موجود در حساب کارکنان را سرمایه‌گذاری می‌نماید. در ابتدای بازنشستگی، مستمری پرداختی بر اساس وجوه اندوخته در حساب و با در نظرگرفتن سود و زیان سرمایه‌گذاری‌های انجام شده با کسر هزینه‌های صندوق تعیین خواهد شد. در این طرح‌ها، غالباً کسورات بازنشستگی کمتر از طرح مزایای معین است و بازدهی بیشتری دارد. از طرفی، فرد در این طرح‌ها به پس‌انداز بیشتر و کامل کردن سال‌های خدمت ترغیب می‌شود. عموم کارشناسان، برنامه‌ ترکیبی بازنشستگی را توصیه می‌کنند که برای تأمین حداقلی از مزایا به صورت فراگیر از الگوی اول تبعیت کند و در کنار آن برنامه‌های تکمیلی با تبعیت از الگوی دوم موجود باشد.

مداخلات سیاسی و حاکمیتی  

یکی از مهم‌ترین عوامل پدیدآورنده‌ بحران کنونی، مداخلات دولتی و حاکمیتی است. صندوق‌های بازنشستگی به طور عام تحت تأثیر سیاست‌های کلان قرار می‌گیرند. هنگامی که جناح‌های سیاسی با تصمیمات هیجانی خود سن بازنشستگی را دستکاری می‌کنند یا برای بازنشستگان افزایش حقوق وعده می‌کنند، این صندوق‌های بازنشستگی هستند که باید بار مالی این تصمیمات را به دوش بکشند. یکی از همین مداخلات، متوسط سن بازنشستگی‌ست. بر اساس آمارهای اعلام شده، متوسط سنِ بازنشستگی در ایران ۵۰ سال است. متوسط این رقم در بسیاری از کشورها، نزدیک به ۶۳ سال است. متوسط سن بازنشستگی در تمامی کشورها متأثر از چند مؤلفه است. این مؤلفه‌ها در طولِ سالیان تغییر کرده‌اند و قانون‌گذار بایستی به تناسبِ این تغییرات سن بازنشستگی و جزئیاتِ آن را تغییر دهد. یکی از این مؤلفه‌ها، امید به زندگی‌ست. شاخص امید به زندگی، در سال ۱۳۵۴ حوالی ۵۶ سال محاسبه شده بود و سنِ بازنشستگی ۵۰ سالگی لحاظ گردیده است. خوشبختانه، همین شاخص در حال حاضر تا ۷۶ سال افزایش یافته است. اما، قانون‌گذاران نه تنها در سن بازنشستگی تغییر چندانی نداده‌اند، بلکه با قانون‌گذاری پراکنده درباره‌ نوسازی صنایع یا سیاست‌های اشتغال در عمل این سن را پایین‌تر آورده‌اند. کوتاهی قانون‌گذار در این موضوع، نوعی از کیسه خلیفه بخشیدن است، چرا که این دولت و صندوق‌ها هستند که بار این مسئولیت را به دوش می‌کشند. بازنشستگی در پنجاه سالگی توجیه ندارد، چنان‌چه در موضوع معافیت کفالت خدمت سربازی چنین حاتم‌بخشی‌ای انجام نمی‌شود و در مدت سه سال، به سن کفالت ده سال افزوده شد.

یکی دیگر از دخالت‌های حاکمیتی، سهل‌گیری‌های بی‌حساب و کتاب درباره‌ بازنشستگی پیش از موعد است. هنگامی که نهادی دولتی به سبب تغییر گرایش سیاسی مدیران بخشی از نیروهایش را پیش از موعد بازنشسته می‌کند، بنگاه را متعهد به پرداخت مقرری به این افراد کرده است؛ بدون آن‌که منابع مالی این تغییر را تأمین کند. در مورد بازنشستگی‌های پیش از موعد، پندار غلطی نیز وجود دارد. سیاست‌گذاران گاه از بازنشستگی پیش از موعد با این استدلال دفاع کرده‌اند که نیروی کار غیربهره‌ور را خارج و جوانان بیکار را وارد بازار کار می‌کند. این در حالی‌ست که تعداد قابل توجهی از بازنشستگان پس از بازنشستگی دوباره وارد بازار کار شده‌اند. در این حالت، نه تنها یک جایگاه شغلی دیگر اشغال شده است، بلکه در این جایگاه شغلی هیچ‌گونه حق بیمه و کسورات بازنشستگی‌ای نیز پرداخت نمی‌شود. در موارد بازنشستگی پیش از موعد، این بار مسئولیت به صورت مضاعف به دوشِ صندوق‌ها گذاشته شده است چرا که به طور متوسط در این موارد، سیزده سال کمتر حق بیمه پرداخت می‌شود. از طرفی، بهره‌وری نیروی کار و اشتغال ارتباط چندانی با سن کارکنان ندارد و اگر داشته باشد، راه حل آن آموزش‌های ضمن خدمت کارآمد است، نه هدر کردن نیروی کار. سهل‌گرفتن درباره‌ بازنشستگی پیش از موعد، جز در موارد خاص، سیاستی ناکارآمد در حوزه‌ اشتغال‌زایی و مخرب برای بازنشستگی‌ست. از همین‌رو، در بسیاری از کشورها نه تنها تشویق نمی‌شود، بلکه مشمول جریمه نیز می‌شود.

متأسفانه، دولت‌ها از ابتدا صندوق‌های بازنشستگی را نه نهاد مستقل تأمین آتیه‌ کارکنان بلکه به عنوان بازوی اجرایی خود دیده‌اند. مسئله‌ بدهکاری دولت به صندوق‌های بزرگ از همین‌جا نشأت می‌گیرد و هنگامی وخیم‌تر می‌شود که دولت دهم در قالب رد دیون، شرکت‌هایی را با مطالبات بنگاه سربه‌سر کرد. شرکت‌هایی که اگرچه روی کاغذ ارزش ریالی قابل‌توجهی دارند اما در عمل ورشکسته‌اند و در برنامه‌های خصوصی‌سازی خریداری نداشته‌اند. البته، بخشی از این مشکل زاییده‌ ساختار صندوق‌هاست. هنگامی که مدیران صندوق‌های بزرگ به صورت مستقیم یا غیرمستقیم توسط دولت‌مردان انتخاب می‌شوند، خود را بیشتر وام‌دار دولت می‌دانند تا بدنه‌ تحت پوشش صندوق. لذا، تغییر ساختار صندوق‌ها لازم و ضروری‌ست.

مسئله آخری که باید در مسیر اصلاح ساختار صندوق‌ها بر روی آن تأکید کرد، شفافیت عملکرد صندوق‌ها و نظارت درست بر نحوه سرمایه‌گذاری منابع و اداره‌ صندوق است. تجربه دولت گذشته و موارد فساد مالی‌ای که در صندوق بازنشستگی کشوری و تأمین اجتماعی یک به یک سربرآوردند، نشان می‌دهد که ساختار فعلی فاقد شفافیت لازم است.

عواملی که بر شمردیم- و عوامل مؤثر دیگر- هیچ کدام یک‌شبه پدید نیامده‌اند و برای از میان بردن آنها نیز زمان زیادی لازم است. نظام بازنشستگی کنونی ما با حق بیمه‌ها و کسورات نسبتاً زیاد و بازدهی بسیار کم، ناکارامدی خود را ثابت کرده است. چنان‌چه، در حل این بحران جدیت لازم به‌خرج داده نشود، هر آینه ممکن است بحران به میلیون‌ها تن از بازنشستگان و کارکنان سرایت کند که این سهم نه‌چندان عادلانه را به زحمت در گذر سالیان پرداخته‌اند، تا در روز مبادا به کارشان آید.

...........................................

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©