Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶ برابر با  ۱۸ اکتبر ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶  برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۱۷
واقعا زنان در مرز انفجارند

واقعا زنان در مرز انفجارند

 

گفت‌وگوی احسان انصاری از «آرمان» با

 

تهمينه ميلاني

 

 

تهمینه میلانی از جمله کارگردان‌های جریان ساز سینمای ایران است که همواره تلاش کرده مشکلات ناخودآگاه اجتماعی را به خود آگاه جامعه منتقل کند تا در خودآگاه جامعه مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان صورت بگیرد. با این وجود سینمای میلانی بیش از آنکه مبتنی بر فمینیسم باشد مبتنی بر نوعی اعتراض اجتماعی است که در دل محتوای فیلم‌های این فیلسماز تأثیرگذار نهفته است. به همین دلیل و برای بررسی اندیشه‌ای که فیلم‌های خانم میلانی بر آن بنا شده است، در یک عصر پاییزی در دفتر کارش مهمان ایشان شدیم. خانم میلانی در حین مصاحبه با انرژی و پرشور بود و با سعه صدر به سوالات ما درباره دغدغه مهم زنان جامعه و راه حل‌های آن پاسخ داد. در ادامه متن گفت‌وگوی تهمینه میلانی با «آرمان» را از نظر می‌گذرانید.

 

چرا در سبک فیلمسازی شما نوعی اعتراض اجتماعی نهفته است؟ آیا از اینکه این اعتراض اجتماعی شما را از نظر سیاسی در نقش منتقدی که در منتهی‌الیه چپ قرار گرفته نشان دهد، واهمه ندارید؟

 

من در خانواده‌ای بزرگ شدم که نسبت به بسیاری از خانواده‌های ایرانی، از شرایط مناسب‌تری برخوردار بود. منظورم این نیست که مثلا پدر و مادرم تئوری‌های روانشناسی را حفظ بودند و در تربیت فرزندان به‌کار برده‌اند، اما شاید بتوان گفت صدمه کمتری نسبت به بسیاری از بانوان هم نسل خود دیده ام. طبعا به همین دلیل، رنجی که زنان فیلم هایم می‌کشند را تجربه نکرده‌ام. از سوی دیگر در تشکیل زندگی مشترک هم آزادی انتخاب داشتم و ازدواج من با عشق و علاقه صورت گرفته است و با میل و علاقه و همفکری با همسرم تصمیم گرفته‌ایم که فرزند داشته باشیم. در مجموع می‌توان گفت مشکلات کمتری نسبت به برخی از بانوان کشورم دارم، اما با این وجود انسانم و نمی‌توانم چشمم را به روی بسیاری از حقایق جامعه ببندم. من زنان زیادی در جامعه می‌بینم که از مشکلات اقتصادی و فرهنگی رنج می‌برند، خصوصا در ارتباط مستقیم با افرادی که به دفترم مراجعه می‌کنند حقایق بسیاری را در می‌یابم. آنها به‌دلیل موضوع فیلم‌هایی که در مورد زنان ساخته‌ام، مثل «دوزن»، «واکنش پنجم» و «زن زیادی» به من اعتماد می‌کنند و حقایقی که شاید برای حفط آبرو برای کسی بازگو نمی‌کنند را با من مطرح می‌کنند. حقایقی که گاه خطرناک است و با بر زبان آوردن آنها، گاه می‌تواند پیامد بسیار بدی برای ایشان داشته باشد. در ادامه با تحقیقات گسترده‌ای که بر روی آسیب‌های اجتماعی دارم، به این نتیجه رسیده‌ام که ادامه این موقعیت نگران کننده در زندگی بخش مهمی از زنان جامعه، پیامد‌های بسیار بدی برای همگان خواهد داشت. یکی از این مسائل و مشکلات عمومی که بانوان مطرح می‌کنند، مساله خشونت خانگی پشت دیوارهای بسته خانه است، که به‌چشم نمی‌آید. از جمله نکات تلخی که در تحقیقات خود به آن رسیدم میزان این خشونت است. بر طبق نظر کارشناسان ایرانی، حداقل دو سوم خانم‌هایی که وارد ارتباط زناشویی می‌شوند مورد خشونت قرار می‌گیرند از خشونت کلامی تا فیزیکی. خب؛ من نمی‌توانم نسبت به این مسائل بی‌تفاوت باشم. باید کاری کرد و در حیطه شغلی من باید فیلم ساخت. موضوع ملتهب است و شما از آن با اعتراض اجتماعی نام بردید، من می‌گویم نقد روابط اجتماعی.

 

آیا در تحقیقات انجام شده از طرف شما خشونت خانگی در طبقه یا قشر خاصی اتفاق می‌افتد؟

 

خیر. گرچه بسیاری از مردم گمان می‌کنند خشونت خانگی تنها از سوی افراد بی‌سواد انجام می‌گیرد، اما چنین نیست. فرد خشن می‌تواند باسواد یا بیسواد، فقیر یا غنی، مذهبی یا غیر مذهبی باشد. اگر از افرادی که مشکل بیماری روانی دارند بگذریم، اغلب افراد خشونتگر، در محیط خشن رشد یافته‌اند و اعمال خشونت در آنها نهادینه است. همانند موضوع فیلم که چرخه خشونت را به نمایش می‌گذارد، یعنی انتقال خشونت از پدر یا مادر به فرزندان و از ایشان به فرزندان خود. در نگارش فیلمنامه «ملی و راه‌های نرفته‌اش» همراهی یک جامعه شناس، یک روانشناس و حقوقدان مرا در ادامه راه مصصم‌تر کرد که این فیلم قطعا باید ساخته شود، تا باب بحث باز شود. شاید بتوان با ایجاد یک بحث گسترده اجتماعی صدمات آن را کاهش داد. در این فیلم شما ملیحه را می‌بینید که دختری بسیار معصوم، با سقف آرزوهای کوتاه است. او می‌خواهد ازدواج کند، برای همسرش غذا بپزد با او به سینما و پارک برود و بچه‌دار شود. در عرف اجتماعی به این نوع دختران، دختران نجیب می‌گویند. اما همین رویاهای معصومانه از او دریغ می‌شود و البته کم تجربگی او هم راه را در جهت خشونت خانگی، هموارتر می‌کند. چه بسا بسیاری از «مَلی»‌ها که تا آخر عمر، به دلیل وابستگی اقتصادی، کمبود اتکا به نفس، و عدم حمایت خانواده در این رابطه می‌مانند و هر روز افسرده‌تر یا پرخاشگر می‌شوند و فرزندان بیمار تحویل جامعه می‌دهند.

با افزایش آگاهی زنان جامعه اغلب زنان از حقوق خود در زندگی مشترک آگاهی دارند. با این وجود در فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» زن فیلم در محیطی زندگی می‌کند که بیشتر شبیه دهه 60 است. آیا هنوز زنان جامعه در صورت کتک خوردن از همسر با مشکل پیگیری حقوقی مواجه هستند؟

 

ابتدا بفرمایید آگاهی در چه طبقه اجتماعی و کدام آگاهی؟ آیا زنانی که در سریال‌ها به نمایش در می‌آیند، شباهتی به بانوان این روز کشور دارند؟ متاسفانه نگرش فرهنگی برخی از مسئولان و محدودیت‌هایی که گاه ریشه قانونی هم می‌تواند داشته باشد، کار را سخت می‌کند. اگر هم در قوانین کمی به بانوان توجه شده است، اغلب آنها همان‌طور که در فیلم می‌بینید یا از آن اطلاع ندارند، یا به‌دلیل حفظ آبرو، استفاده نمی‌کنند. اگر چه این واکنش منفعلانه در میان بانوان روستایی، شهرهای کوچک و طبقات خاصی از زنان شهر‌های بزرگ بیشتر است، اما اگر یک روز به پزشکی قانونی بروید متوجه می‌شوید تنها درصد محدودی از زنان پیگیر قوانین حقوقی هستند و اغلب در همان قدم اول، توسط آشنایان مجاب می‌شوند و رضایت می‌دهند. البته حق باشماست بانوانی که از خود استقلال اقتصادی و اجتماعی دارند پیگیر می‌شوند، اما موضوع فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» داستان این خانم‌ها نیست. بلکه داستان قشر خاموش و نجیب جامعه است که در خفا مورد خشونت واقع می‌شوند و هیچ گونه اقدام جدی نمی‌کنند. تا روزی که اغلب آنها با جمع کردن کوپن‌های خشم یک روز و یک جا دست به اعمال آسیب‌زای بزرگتری می‌زنند. می‌پذیرم که در شهر تهران و برخی از شهرهای بزرگ سطح آگاهی مردم بیشتر است، اما این به معنی کمتر در معرض خشونت بودن ایشان نیست. من بانویی را ملاقات کردم که به‌شدت مورد ضرب و شتم همسر دکترش، متخصص فیریک اتمی قرا گرفته بود. چه بسیار دختران کارمند و دانشجو که در صفحه شخصی من در فضای مجازی از خشونت همسران خود که تحصیلات عالیه دارند، سخن می‌گویند. آقای دکتر صابری روانپزشک، صراحتا در برنامه یک فیلم یک پزشک، عنوان کرد که دو سوم زنانی که ازدواج کرده‌اند، مورد خشونت خانگی هستند. این که حرف من نیست حرف یک مطلع متخصص است! متاسفم که بگویم آموزه‌های ما با واقعیت‌های جامعه در پارادوکس است. ما بارها می‌شنویم که «از دامن زن، مرد به معراج می‌رود». یا زن قلب خانواده است. سوال من این است که از دامن کدام زن، مرد به معراج می‌رود؟ زنی که کتک می‌خورد و تحقیر می‌شود؟ زنان زیادی در جامعه ما مانند «مَلی» در فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» وجود دارند که در سکوت رنج‌ها و مشقات زندگی خود را در سینه انبار می‌کنند و روزی به حالت انفجار می‌رسند و ممکن است دست به انتقام و یا قتل همسر خود بزنند. از سوی دیگر فراموش نکنید که خشونت خانگی تنها خشونت فیزیکی نیست. تحقیر کلامی، تقاضای جنسی نامتعارف و پائین آوردن اعتماد به نفس و اتکا به نفس هم خشونت است.

آیا ریشه‌های خشونگ خانگی برعلیه زنان در جامعه شناسی تاریخی ایرانیان نهفته است؟

 

شاید بهتر است بگوییم که ریشه خشونت خانگی در تربیت سنتی، قوانین حقوقی و عرف اجتماعی جای دارد. قوانین حقوقی و اجتماعی متاسفانه این وضعیت را تشدید کرده است. مرد خانواده از حقوقی برخوردار است که او را از دیگر اعضای خانواده برتر می‌کند. فرض کنید در یک خانواده چهار نفره، علاوه بر پدر و مادر یک فرزند پسر و یک فرزند دختر وجود دارد. نوع نگاه والدین به فرزند پسر و دختر زمینه‌ساز خشونت خانگی در آینده است. به عنوان مثال والدین به فرزند پسر خود عنوان می‌کنند مراقب خواهر خود باشد. این در حالی است که هیچ‌گاه به فرزند دختر خود عنوان نمی‌کنند که مراقب برادر خود باشد. در نتیجه از همین جا فرزند پسر دارای حقوقی می‌شود که می‌تواند حقوق انسانی فرزند دختررا نابود کند، خصوصا اگر تربیت او تربیت درستی نباشد. اولویت تحصیل، اگر خانواده درآمد محدودی داشته باشد، با پسر خانواده است و خیلی چیزهای دیگر که همه ما می‌دانیم. اغلب والدین به فرزندان دختر خود اتکا به نفس و خود باوری نمی‌دهند و او را از طفولیت برای پذیرش نقش دوم آماده می‌کنند که در آینده زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همانند «مَلی» که هیچ شناختی از حقوق حداقلی خود ندارد.

 

در شرایط کنونی زنان جامعه جز خشونت خانگی دغدغه‌های دیگری مانند برابری حقوق اجتماعی و سیاسی نیز پیدا کرده‌اند. زنان چگونه می‌توانند به این مطالبات خود دست پیدا کنند؟

 

تا قوانین حقوقی و اجتماعی اصلاح نشود، این چالش آسیب‌زا ادامه خواهد یافت. از سویی زنان، به‌ویژه زنان تحصیلکرده، هیچ تفاوتی بین خود، همسر یا همکاران مرد، احساس نمی‌کنند و از سوی دیگر قوانین، آنها را دعوت به تمکین از ایشان می‌کند و وضعیت امروز را به‌وجود می‌آورد که شاهد آن هستیم. زنان جامعه ما خشمگین هستند و احساس اجحاف شدید می‌کنند. توانایی را در خود می‌بینند اما امکان به فعل در آوردن این توانایی‌ها از ایشان دریغ می‌شود. یکی از نمونه‌های بارز این زنان در فیلم «دوزن» و در نقش فرشته با بازی خانم نیکی کریمی نشان داده شده است. فرشته دختر باهوش، درسخوان و پر از امید برای تغییر وضعیت خانواده خود است، اما شرایط جامعه او را جدی نمی‌گیرد ! در شرایط کنونی در جامعه ما، هم فرشته‌های فیلم «دو زن» وجود دارند و هم مَلی‌های فیلم «مَلی و راه‌ها نرفته‌اش». این در حالی است که در جوامع شهری تعداد فرشته‌ها و در جوامع سنتی‌تر و شهرستان‌های دورافتاده تعداد مَلی‌ها بیشتر است. گویی جامعه نمی‌تواند فرشته‌های فیلم دو زن و زنانی که دارای دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی هستند را تحمل کند و علاقه دارد که این زنان دغدغه‌های اجتماعی را رها کنند و تنها وقت خود را در منزل و امور مربوط به منزل سپری کنند. نگرش سنتی مدیران کشور به زنان در حال حاضر آسیب‌زاست و در میان زنان واکنش منفی ایجاد کرده است. اما مسئولان فرهنگ و هنر به فیلمسازانی مثل من که این نگرش را در جهت سلامت جامعه به نقد می‌کشند، اجازه فعالیت نمی‌دهند و اگر افرادی مثل من، با مشقت زیاد فیلمی در این زمینه که قطعا به نفع جامعه است، می‌سازیم، تند‌ترین بر خورد و تنبیه در مورد آنها اعمال می‌شود. در مورد همین فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» آنقدر اصلاحیه‌های غیر کارشناسی در جهت نگرش سنتی به فیلم وارد کردند که از آن شیر بی‌یال و دمی بیشتر باقی نماند. اما ما آنقدر به علمی بودن فیلمنامه اصلی ایمان داشتیم که آن را به همان صورت اولیه ساختیم که می‌توانید حدس بزنید چه تاوان سنگینی برای ما داشت.

 

چقدر خود و گفتمانی که از آن پیروی می‌کنید را سیاسی می‌دانید؟

 

آدم سیاست نیستم، هنرمندم و کارم نقد و نمایش کاستی‌های جامعه است. ای‌کاش مسئولان تصمیم‌گیر، فضایی ایجاد کنند تا آدم‌هایی شبیه من که خوشبختانه در جامعه ما کم نیستند، اما دستشان از رسانه‌های جمعی کوتاه است، حرف بزنند. اگر در سال‌های گذشته این اتفاق می‌افتاد، ما امروز شاهد این همه ناهنجاری و آسیب در سطح جامعه نبودیم! اگر در همان روزهای اول انقلاب همانند سازی جای خود را به رسمیت شناختن هویت فردی انسان‌ها می‌داد، امروز شاهد رشد جامعه در همه زمینه‌ها بودیم. اگر سیاست جمع گریزی وجود نداشت، امروز هر فردی تنها به‌فکر خود نبود و در همه امور، از جمله اداره شهر و کشور مشارکت می‌کردند. من بارها در مصاحبه‌ها از مردان جامعه تقاضا کرده‌ام که از حقوقی که به آنها داده شده، در جهت سلامت و تعادل جامعه استفاده کنند اما می‌دانم که این کار من آب در هاون کوبیدن است و نتیجه‌ای دربر ندارد. چه بسیار مردهای ایرانی که با اینکه خود از فضای مجازی استفاده می‌کنند و بسیاری از دغدغه‌های خود را در این فضا دنبال می‌کنند، اما به زنان و دختران خود اجازه نمی‌دهند که در این زمینه فعالیت داشته باشند. هنگامی که زنان جامعه عنوان می‌کنند به دنبال حقوق برابر و یکسان با مردان هستند با زدن انگ‌های سیاسی و اخلاقی به حاشیه رانده می‌شوند. این نوعی نگاه مردسالارانه به مشکلات و مسائل زنان توانمند ایران است. برخلاف برخی سریال‌های تلویزیون که زنان را منفعل و گاه کوته‌فکر و ریاکار نشان می‌دهند فیلمسازانی شبیه من، در فیلم‌هایمان به زنان کشور به عنوان یک انسان توانمند که توانایی او به‌دلیل نگرش غیر علمی نادیده گرفته می‌شود، نگاه می‌کنیم. طبیعی است که آن نگرش، در مقابل دیدگاه ما بایستد اما آیا حاضر به پذیرش عواقب و آسیب‌های عمل خود هم هست؟ جامعه ما دچار مشکلات فرهنگی بسیاری است. فرهنگی که تبلیغ می‌شود جوابگوی زندگی و روابط مردم نیست. برای همین هم مردم راه خود را می‌روند و بخشی از رسانه‌های ارتباط جمعی با انکار ایشان، راه خود را.

 

در برخی از فیلم‌های شما درباره مردان سیاه‌نمایی می‌شود و شما با هدف اینکه زنان را یک گام به حقوق خود نزدیک کنید تلاش می‌کنید مردان را یک گام به عقب برانید. آیا بهتر نیست به جای این رویکرد حقوق زن و مرد را یکسان در نظر بگیرید؟

 

می‌گویید سیاه‌نمایی چون به نقد عادت ندارید. ما کجا سیاه‌نمایی می‌کنیم؟ در کدام فیلم؟ اگر منظور شما شخصیت «حاج صفدر» در فیلم «واکنش پنجم» یا «احمد» در فیلم «دو زن» است، باید بگویم هردوی آنها مردان خوبی به نمایش گذاشته شده‌اند. هردو مردان مسئولی هستند، هیچ نوع انحراف اخلاقی ندارند. اهل مواد مخدر و ارتباطات ناسالم نیستند و در یک کلام مردان خوبی هستند که به کرامت و شأن انسانی زنان اطرافشان احترامی قائل نیستند و هویت فردی آنها را جدی نمی‌گیرند. این که نشد نگرش ضد مرد! این نقد مردسالاری است. سیستمی که نه تنها دیگر جوابگو نیست، بلکه به‌شدت آسیب‌زاست. در مورد «سیامک» فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» هم نشان می‌دهیم که او قربانی سیستم چرخه خشونت است. سیامک در این فیلم از کودکی مورد خشونت واقع شده و شاهد رفتار خشن پدرش با مادر و خواهرش بوده است و حالا که جوانی برومند است با خشونت نهادینه شده در وجودش، قادر به حفط رابطه عاشقانه با همسرش نیست. آیا این دیدگاه علمی است یا ضد مرد؟

 

چرا در جامعه ما مشکلات زنان جامعه پنهان می‌شود و یا تلاش می‌شود که پنهان شود؟

 

در جامعه ما هنوز نوع تربیتی که تبلیغ می‌شود، بیش از آن که علمی و متناسب با نوع زندگی امروز ما باشد، تربیتی است که خشونت نیز در آن مستتر است. این روش تربیتی کتک زدن فرزند و همسر برای تربیت او را بلامانع می‌داند. به مردان چنین القا می‌کند که مسئول محافظت از خانواده خود با هر روشی هستند. طبعا این نگرش، در جامعه‌ای که زنان دوش به‌دوش مردان درس می‌خوانند و کار می‌کنند نمی‌تواند جوابگو باشد و تنش ایجاد می‌کند. جامعه ایران در حال توسعه است، اما روش‌های تربیتی هنوز همان‌ روش‌های قدیمی هستند و به کارشناسان هم اجازه داده نمی‌شود تا آن نگرش را نقد و روش‌های مناسبی پیشنهاد کنند. البته جامعه راه خودش را می‌رود. این روزها بسیار شاهد رفتار مناسب برخی از پدر و مادرها با فرزندان دختر خود هستیم اما این موضوع هنوز عمومی نیست که البته با فشار از پایین و دادن هزینه‌های گاه سنگین چاره‌ای جز اصلاح نیست. اما آیا زمان آن نرسیده که در بخشی از قوانین بازنگری کنیم؟

 

مهم‌ترین مشکلات زنان جامعه ایران که تاکنون مورد توجه مسئولان قرار نگرفته چیست؟ مسئولان باید به چه نکاتی درباره زنان توجه ویژه داشته باشند؟

 

هویت فردی و انسانی زنان باید به آنها برگردانده شود. در گذشته زنان تاحدود زیادی در زمینه انتخاب مسیر زندگی خود آزاد بودند. اما اولین اتفاقی که به وضعیت زنان جامعه آسیب زد «همانند سازی» بود. در این همانند سازی تلاش می‌شود همه زنان جامعه به یک چشم دیده شوند. این در حالی است که هر انسانی باید براساس طبیعت و هویت خود زندگی کند و نباید همه زنان جامعه را به یک چشم دید. دیگر اینکه باید در قوانین حقوقی تجدید نظر شود و شرایط امروز جامعه هم درنظر گرفته شود. تغییر در نگرش تربیت بانوان هم ضروری است. تا دیر نشده باید اتکا به نفس دختران و زنان جامعه را بالا ببریم و در آنها خودباوری را رشد دهیم. به آنها بباورانیم که می‌توانند هر کاری را درست انجام دهند می‌توانند تا هر مقطعی که می‌خواهند تحصیل کنند، که حق انتخاب همسر خود را دارند. که شیء نیستند که معامله شوند وباید به عنوان یک انسان از حق طبیعی یک انسان برخودار باشند. همان‌طور که قبلا عرض کردم اگر زنان در نقش مادر «قلب» خانواده هستند، باید قلب خانواده سالم باشد تا خانواده سالم بماند. متاسفم که بگویم قلب بسیاری از خانواده‌های ما ما مریض است و حال آنها خوب نیست. طبعا هنگامی که قلب خانواده حالش خوب نیست، نمی‌تواند فرزندان صالح تربیت کند. نمی تواند همسر خوبی برای همسرش باشد. پس مرد خانواده هم صدمه می‌بیند و خانواده گریز می‌شود. به جای یافتن خوشی در خانه، آن را بیرون از خانواده جست‌وجو می‌کند و باز هم آسیب روی آسیب پدیدار می‌شود.

 

چرا با اینکه در انتخابات ریاست جمهوری زنان برای حمایت از آقای روحانی زحمات زیادی کشیدند اما در نهایت وزیر زن در کابینه انتخاب نشد؟

 

به نظر من آقای روحانی کوتاه آمد و به زنانی که با هزار امید به ایشان رای دادند، جفا شد. این در حالی است که یکی از مطالبات اصلی جامعه حضور زنان در کابینه بود و ایشان حتی به‌طور سمبلیک می‌توانست این کار را انجام بدهد، تا در زنان جامعه خودباوری ایجاد کند. هنگامی که رئیس دولت اصلاحات، وزیر ارشاد بودند من و چند خانم دیگر کارگردان شدیم. تاثیر فرهنگی این اعتماد را ببینید! اگر در دوره‌ای که ما کارگردان شدیم نوعی نگرش منفی به بانوان هنرمند وجود داشت، با حضور ما این نگرش تغییر کرد. امروزه خانواده‌ها بسیار راحت‌تر از قبل، اجازه فعالیت هنری به دختران خود را می‌دهند و این نتیجه اعتماد به بانوان هنرمند است. شخصا در زمان وزارت ایشان فیلم‌هایی مانند «دوزن»، «نیمه پنهان» و «واکنش پنجم» ساختم که در فضای آن روزها بسیار تاثیر گذار بودند. متاسفانه امروز فضا برای ساختن چنین فیلم‌هایی وجود ندارد و این ناشی از عملکرد محافظه‌کارانه است. شاید برایتان عجیب باشد که خانم مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور زنان، در دولت قبل، هیچ علاقه‌ای به ساخت فیلمی علیه خشونت خانگی از خود نشان نداد!

 

آیا در سینمای ایران فساد وجود دارد؟

 

متاسفانه بله. مهم‌ترین فساد در سینمای ایران رانتخواری است. متاسفم بگویم که نهادهای سیاسی وارد عرصه تولید فیلم شده‌اند و در تولید و توزیع فیلم‌ها دخالت می‌کنند. در شرایط کنونی زمان اکران، شیوه تبلیغات و هزینه‌های فیلم‌هایی که صورت می‌گیرد عادلانه نیست و بین فیلمسازان تبعیض بسیاری قائل می‌شوند. زمان اکران خوب به کنترل ایشان درآمده است و زمان نامناسب در اختیار فیلمسازان مستقلی همانند ما. گویا عمدی وجود دارد تا افراد مستقل از تولید فیلم به‌دلیل ورشکستگی باز بمانند و کنترل موضوع فیلم‌ها کاملا در اختیار گروه‌های سیاسی قرار بگیرد.

 

آیا برخی از بی‌حجابی‌های مرسوم در جامعه به دلیل اعتراض به وضعیت اجتماعی و اقتصادی موجود جامعه است؟

 

حدس من این است بانوانی که در جامعه رعایت حجاب را نمی‌کنند، اعتقادی به حجاب ندارند. شاید زمان آن رسیده باشد که در مورد جنبه‌های قانونی حجاب که پوشش‌های عجیب و غریبی را در جامعه پدید آورده، فکری کرد.

 

دیدگاه شما درباره «ازدواج سفید» چیست؟

 

من به این نوع ازدواج خوش‌بین نیستم، هر چند منظور کسانی را که می‌گویند این نوع ازدواج مرحله‌ای از دوران گذار است، درک می‌کنم. در ایران برخلاف برخی از کشورها، قوانینی برای این نوع ازدواج وجود ندارد، چرا که در کشور ما عملی غیرقانونی است. بنابر این آسیب‌هایی که وارد می‌کند بیشتر می‌تواند باشد.

-------------------------

برگرفته از:«آرمان»

کد خبر: ۲۰۰۹۵۵ | تاریخ : ۱۳۹۶/۷/۲۴ - شماره: 3443

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©