Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲ برابر با  ۲۶ فوريه ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۲  برابر با ۲۶ فوريه ۲۰۱۴
ژئوپلیتیک جدایی در اوکراین

 

 

ژئوپلیتیک جدایی در اوکراین

 

امانوئل والراشتاین

مترجم: مریم امیری

 

 

مدتی است اوکراین از شکاف های عمیقی رنج می برد، یکی از این شکاف ها تهدید ورود به جنگ داخلی است؛ همان طور که الان در بسیاری کشورهای جهان در جریان است. مرزهای اوکراین کنونی، شامل مرزهای شرقی-غربی و مرزهای مذهبی، اقتصادی و فرهنگی است و در هر سوی مرز نزدیک به ۵۰درصد مردم این کشور جای دارند. دولت کنونی (که می گویند از طرف شرقی است) در اعتراضات عمومی از سوی جناح دیگر به فساد و استبداد متهم می شود. بدون شک اتهامات هم درست هستند؛ دست کم بخشی از آنها. چیزی که مشخص نیست این است که دولت برآمده از نیمه غرب پسند اوکراین، آیا کمتر از این فاسد و دیکتاتور خواهد بود؟ به هر طریق، سوالی که در پهنه جغرافیای سیاسی مطرح می شود، این است: آیا اوکراین باید به اتحادیه اروپا بپیوندد یا باید روابطش را با روسیه محکم تر کند؟

شاید مکالمه ویکتوریا نولاند با سفیر آمریکا در کی یف درباره سیاست های اتحادیه اروپا چندان غیرمنتظره نبود. در این مکالمه، نولاند بحث اوکراین را به مثابه نزاعی ژئوپلیتیک میان آمریکا و اتحادیه اروپا (به ویژه آلمان) می بیند. جالب این است که او به اتحادیه اروپا ناسزا می گوید و نه به روسیه.

پیش از تحلیل وضعیت، اجازه دهید به همدلی عمومی ای که این روزها برای همه مردم مهم است، نگاهی بیندازیم. در چند سال گذشته، بحث بر سر کاهش شخصی ماندن ارتباطات شدت گرفته است. اما همیشه به گروهی اندک از شهروندان که هدف جاسوسی دولت، به ویژه آژانس امنیت ملی آمریکا، بوده اند، محدود مانده بود. حالابه نظر می رسد کم بودن سطح امنیت شخصی به افرادی چون خانم نولاند هم رسیده است. هنوز معلوم نیست چه کسی مکالمه او را شنود و در اینترنت پخش کرده است. ولی واقعیت این است خانم نولاند دیگر آنقدر امنیت ندارد که هر چه خواست بگوید، یا دست کم چیزی را که دلش نمی خواهد همه مردم جهان از آن خبردار شوند.

حالابگذارید ببینیم اصلاویکتوریا نولاند چه کسی است. او یکی از اعضای گروه نئوکان بود که دولت جورج بوش را احاطه کرده بودند و موفق شد در دولت اوباما هم به حیات سیاسی اش ادامه دهد. همسر او، روبرت کاگان، یکی از شناخته شده ترین نظریه پردازان نئوکان است. سوال اینجاست که چنین فردی در یکی از کلیدی ترین سمت های وزارت خارجه دولت اوباما چه می کند؟ دست کم او و جان کری، وزیر خارجه آمریکا باید نئوکان ها را در چنین پست هایی به دولت راه نمی دادند. دوباره باید نگاهی به سیاست نئوکا ن ها در زمان بوش در رابطه با اروپا بیندازیم. دونالد رامسفلد، وزیر دفاع بوش، کشورهای فرانسه و آلمان را «اروپای قدیم» می نامید؛ در مقابل «اروپای جدید» که شامل کشورهایی است که در دخالت نظامی آمریکا در عراق، همراه آمریکا بودند یعنی بریتانیا و کشورهای شرق اروپا و کشورهایی که از شوروی استقلال یافته اند. به نظر می رسد خانم نولاند همین دیدگاه را دنبال می کند.

بنابراین باید بگویم اوکراین بهانه مناسبی برای تقسیم جغرافیای بزرگ تری از انشقاق درونی کشور است. نولاند به آن قول معروف «اضمحلال اوکراین در روسیه» ارجاع نمی دهد. او و همفکرانش اوکراین را متحد ژئوپلیتیک فرانسه/آلمان و روسیه می بینند. کابوس محور پاریس-برلین-مسکو پس از سال ۲۰۰۳ که اوج آن بود (زمانی که آمریکا می خواست در سازمان ملل دخالت نظامی در عراق را به تصویب برساند و فرانسه و آلمان با آن مخالفت کردند) حالااین کابوس اندکی تخفیف یافته ولی تنها در ظاهر. چنین اتحادی برای فرانسه/آلمان و روسیه معنایی ژئوپلیتیک دارد. چیزی که در این میان مهم است این ضرورت است که اصرار بر تفاوت های ایدئولوژیکی تاثیر اندکی بر این اتحاد دارد. شاید بسته به اینکه چه کسی در قدت است، انتخاب ژئوپلیتیک کمی متفاوت شود ولی منافع دراز مدت ملی همیشه در اولویت هستند.

اما چرا محور پاریس-برلین- مسکو با معناست؟ این سوال پاسخ های زیادی دارد. اولین دلیل جایگزین شدن [اقیانوس] آرام محوری با [اقیانوس] اطلس محوری برای آمریکاست. کابوس روسیه و آلمان این است که جنگ آمریکا-چین به اتحاد آمریکا-چین تبدیل شود. تنها راه نجات آلمان از این کابوس اتحادش با روسیه است. سیاستی که آلمان در قبال بحران اوکراین در پیش گرفته به خوبی نشان می دهد اولویت این کشور این است که مساله با مشارکت روسیه حل وفصل شود نه بدون آن.

درباره فرانسه، فرانسوا اولاند، رییس جمهوری این کشور می خواهد طوری رفتار کند که آمریکا آن را «اروپای جدید» به حساب آورد. ولی گولیسم از سال ۱۹۴۵ تا به امروز سیاست غرب ژئوپلیتیکی فرانسه باقی مانده است. رییس جمهوری هایی چون میتران و سارکوزی هم که ظاهرا گولیست نبودند، عملاهمین سیاست را دنبال کردند. بنابراین اولاند هم خیلی زود خواهد فهمید که قدرت انتخاب اندکی دارد ولی در چارچوب گولیسم.

گولیسم چپگرایی نیست ولی حاوی این نکته است که بزرگ ترین تهدید برای نقش ژئوپلیتیکی فرانسه، آمریکا است و فرانسه باید برای حراست از منافع ملی و به هم زدن توازن قدرت به زیان آمریکا، جانب روسیه را بگیرد.

چه کسی برنده این بازی خواهد شد؟ باید منتظر ماند و دید. ولی گویا ویکتوریا نولاند مانند کانوت بزرگ فرمان عقب نشینی داده و بیچاره اوکراین که مجبور است زخم های داخل کشور را تا جایی که غرب و شرق بخواهند -یا نخواهند- مداوا کند.

* استاد دانشگاه ییل و نویسنده کتاب افول قدرت آمریکا: آمریکا در جهان آشوب

 

روزنامه شرق

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©