Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴ برابر با  ۱۱ دسامبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۲۰ آذر ۱۳۹۴  برابر با ۱۱ دسامبر ۲۰۱۵
عربستان سعودي

 

 

عربستان سعودي

 

نويسنده

Ibrahim WARDE

 برگردان:

صادق رحیمی

 

متهم به دفاع از نظريه مذهبي مشابه با جهاد آئين ها ، عربستان سعودي با دشمني مشترک با آنها، يعني شيعيان در نبرد است. خاندان سلطنتي که دچار چند دستگي است، به متحد تاريخي اش، ايالات متحده، ترشروئي مي کند و در عين حال عوارض جنگ قيمت ها برروي نفت را که خود آغاز گر آن بوده متحمل مي شود.

 

«ما مطلقا قادر به شرکت در عمليات نظامي نيستيم. تنها کاري که ما ميتوانيم انجام بدهيم اين است که چک ها را امضا کنيم.»(١) رئيس سازمان اطلاعات عربستان در دوران اشغال افغانستان توسط نيروهاي اتحاد جماهير شوروي (۱۹۷۹-۱۹۸۹)، شاهزاده ترکي الفيصل، سهم کشورش در «جهاد» در افغانستان را اينگونه تشريح ميکرد. در آن روزها، و بر اساس معاهده کوئينسي(٢)، عربستان سعودي پرداخت خرج عمليات محرمانه ايالات متحده در سرزمين هاي «کمونيستي» از قبيل آنگولا و نيکاراگوئه را بر عهده داشت. بدون اينکه سئوالي بپرسد يا مشکلي داشته باشد.

 

در طي جنگ خليج فارس (۱۹۹۰-۱۹۹۱)، تحت رياست جمهوري جرج هربرت بوش، نيروهاي سعودي در کنار ارتش آمريکا –و يک ائتلاف بين المللي- براي اخراج نيروهاي عراقي از کويت جنگيدند. بعدها، وقتي جرج دبليو بوش، که از روزهايي که در صنعت نفت در تکزاس کار ميکرد با حاکمان سعودي روابط تنگاتنگي برقرار کرده بود، جاي پدرش را گرفت، روابط صميمانه با عربستان عليرغم حملات يازده سپتامبر ۲۰۰۱ ادامه پيدا کرد. شاهزاده بندر بن سلطان، سفير عربستان در ايالات متحده از ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵ (و پسر وزير قدرتمند دفاع)، لقب «بندر بوش»(٣) گرفت. انتقادهاي فراوان به خانواده سلطنتي، بخصوص به دليل صدور افراطي گري سني به گوشه و کنار جهان، و البته نقض مداوم حقوق بشر، عموما توسط مطبوعات و اعضاي کنگره است که مطرح ميشوند.

 

با به قدرت رسيدن باراک اوباما اما، از گرمي روابط کاسته شده است. سعودي ها در موقعيت هاي مختلفي با نزديک شدن به کشورهايي مثل فرانسه، انگلستان، روسيه و بخصوص چين، تلاش کرده اند نشان بدهند که ميتوانند خود را از بند قيموميت آمريکا بيرون بياورند. عربستان مرتب در جلسات G٢٠ و ديگر مجامع بين المللي شرکت ميکند. «ديپلماسي دفترچه چک» هم ظاهرا منافات خاصي با عمليات نظامي مستقيم و يا دخالت هاي گسترده در امور داخلي کشورهاي همسايه ندارد، بخصوص وقتي هدف رياض رقابت با نفوذ ايران يا تثبيت رهبري خود در جهان سني باشد.

 

اعضاي بانفوذ خانواده سلطنتي ديگر در نشان دادن نارضائي هاي خود از ايالات متحده يا در متهم ساختن اوباما به ضد و نقيض گويي، اگرنه به پيمان شکني، درنگي به خرج نميدهند. طومار شکايت هايشان هم دراز است: توجه آمريکا به خاور ميانه را فداي علاقه اش به آسيا کرده؛ حسني مبارک رئيس جمهوري سابق مصر را رها کرده و (لااقل اوائل کار) از بهار عربي پشتيباني کرده؛ سال ۲۰۱۳ با وجود اينکه بشار اسد از خط قرمز استفاده از سلاحهاي شيميايي عبور کرده، از دخالت نظامي در سوريه خودداري کرده. و از همه مهمتر، چند دهه دشمني و سياست مهار ايران را به پايان رسانده، و با دشمن ديرينه پادشاهي به مذاکره نشسته است. بر همين اساس، قهرکردن ها و بدخوئي هاي رياض اخيرا چند برابر شده اند. مثلا بعد از اينکه با يک دوره لابي گري سنگين عربستان موفق به احراز کرسي موقت در شوراي امنيت سازمان ملل گرديد، نظر سلطان عوض شد و عربستان از عضويت خودداري کرد. يا شاهزاده سعود الفيصل، وزير امور خارجه، به عنوان اعتراض به بي عملي سازمان ملل درقبال سوريه، سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل را لغو کرد.

 

به نتيجه رسيدن مذاکرات بين ايران و گروه ۵+۱ (٤) در دوم آوريل ۲۰۱۵، اگرچه تا حد زيادي قابل پيش بيني بود، اما باز موجي از شوک به پادشاهي فرستاد. از پس از انقلاب ايران در سال ۱۹۷۹، اين دو همسايه منطقه خليج فارس با ورود به يک جنگ سرد واقعي به اهريمن نمايي متقابل يکديگر پرداختند. تاريخچه رقابت بين دو کشور اما ديرينه تر از اينهاست. بعد از خروج نيروهاي بريتانيايي از منطقه در سال ۱۹۷۱، ثبات منطقه خاور ميانه، لااقل در تئوري، طبق نص «دکترين نيکسون» بر استراتژي «دو ستون»، يعني ايران و عربستان سعودي، قرار گرفت. البته در واقعيت اين شاه ايران بود که تا انقلاب ۱۹۷۹ ژاندارم واقعي منطقه محسوب ميشد. فقط او بود که از برخي امتيازهاي ويژه بهره مند بود، از جمله امتياز «چک سفيد امضاء»، که به او اجازه ميداد به خرج ايالات متحده، و بدون هيچ گونه محدوديت يا کنترلي از سوي کنگره آمريکا، هر مقدار تجهيزات نظامي که دلش ميخواست را بخرد.

 

سران سعودي از اين وحشت دارند که بهبودي اخير روابط بين تهران و واشنگتن به ضرر آنها تمام خواهد شد. آنان بارها و بارها تقاضاي «برابري استراتژيک» با ايران، و دريافت ضمانت هاي امنيتي بيشتر را مطرح کرده اند. به محض اينکه پيمان با ايران منعقد شد، پرزيدنت اوباما بر «تعهد استوار» کشورش «به حفظ امنيت متحدان خود در خليج فارس» تاکيد کرد، و قول هاي خود براي مداخله «در صورت تجاوز خارجي» را تکرار کرد. او همچنين بدون اتلاف وقت شش کشور عضو شوراي همکاري خليج فارس (عربستان سعودي، امارات متحده عربي، بحرين، کويت، قطر و عمان) را به کمپ ديويد دعوت کرد تا به آنها اطمينان بدهد. ملک سلمان اما با خشم زياد قهر کرد وبه کمپ ديويد نرفت. ملاقات با سلطان بالاخره در چهارم سپتامبر به وقوع پيوست، و در ازاي تضمين هاي بيشتر، عربستان سعودي به آغوش تنها قدرتي که ميتواند در برابر ايران از او دفاع کند بازگشت.

 

توضيح اين بازگشت به عقلانيت را ميتوان از يک سو در پائين آمدن قيمت نفت از تابستان ۲۰۱۴ جست، و از سوي ديگر در انباشته شدن سرخوردگي ها. و فراغت نسبي پادشاهي عربستان از قيد ايالات متحده نيز ميتواند توسط ثروت نفتي انباشته شده طي بيش از يک دهه بازار صعودي نفت توضيح داده شود. همانطوري که پرونده هاي افشا شده «سعودي ليکز» (SaudiLeaks) نشان ميدهند(٥)، پادشاهي سعودي تبديل شده بود به قدرتي منطقه اي و مورد توجه بسياري. ديپلماسي دفترچه چک پادشاهي نقش عربستان را به عنوان رهبر جهان سني و خنثي کننده انقلاب عربي تثبيت کرد، و ترکيه و قطر نيز نقش پدرخوانده هاي «اخوان المسلمين» را بر عهده گرفتند. پس از کودتاي ژنرال عبدالفتاح السيسي، در ژوئيه ۲۰۱۳، عربستان بار اقتصاد مصر را بردوش گرفته است. طبق برآورد صندوق بين المللي پول، خرج اين حمايت تا کنون از مرز شش و نيم ميليارد دلار گذشته است.

 

به يمن رانت ناشي از نفت، رژيم عربستان به نظر ميرسيد توانسته باشد در دل منطقه اي پر آشوب آرامش اجتماعي خود را حفظ کند و تنش ها را خنثي کند. برقراري دولت رفاه در عربستان سعودي منجر به توزيع کمک هاي متعدد ميان مردم گرديد: ۱۳۰ ميليارد دلار در طي «بهار عربي»، ۲۹ ميليارد دلار در هنگام به تخت نشستن سلطان جديد، و مخارج ديگر، آنهم بدون غافل شدن از تعقيب پروژه هاي عمراني عظيم شامل زير ساخت ها (بنادر، فرودگاهها، جاده سازي، خطوط راه آهن، و غيره)، برنامه هاي گسترده در زمينه هاي آموزشي، مسکن سازي، و يا بهداشت، سرمايه گذاري در انرژي هاي تجديد پذير، و کشاورزي با هدف متنوع ساختن اقتصاد کشور و کاستن از وابستگي به نفت و واردات.

 

با اين همه اما، برعکس، سياست نفتي دولت پر ريسک ترين قمارش از آب درآمد. در حالي که استراتژي سنتي عربستان سعودي مبتني بر تثبيت بازار بود، جلسه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۴ سازمان کشورهاي صادرکننده نفت، اوپک، شاهد يک چرخش تند در سياست عربستان بود. قيمت نفت خام، که در طي ماههاي پيش از آن تا حد بشکه اي ۱۱۵ دلار افزايش يافته بود، حال به سطح ۷۰ دلار رسيده بود. با اين استدلال که بايستي با نفت شيست آمريکا مقابله کرد، وزير نفت سعودي، علي النعيمي، سياست جنگ قيمت ها را پيشنهاد کرد: به جاي بستن شيرهاي نفت، وي گفت بايستي بازار را اشباع کرد، چرا که اگر توليد کننده هاي نفت آمريکايي از سرراه برداشته شوند، قيمت ها باز بالا خواهد رفت. اين سياست يک فايده بزرگ ديگر هم قرار بود داشته باشد، يعني خفه کردن اقتصاد دشمن ايراني. اما هيچ کدام از اين اتفاقات نيافتاد. سقوط قيمت ها نه به افزايش تقاضا منجر شد، و نه به کنار کشيدن توليد کننده هاي نفت شيست آمريکايي. از سوي ديگر گفتگو هاي غرب با ايران نيز به شکل موفقيت آميزي ادامه پيدا کرده اند، و جمهوري اسلامي تمام تلاشش را بر دستاوردهاي اقتصادي لغوتحريم ها متمرکز کرده است.

 

همراه با سقوط قيمت نفت، رياض بايد هزينه هاي خود را کاهش دهد

در آگوست ۲۰۱۵ قيمت نفت خام، در نتيجه فراواني عرضه ونگراني ها در مورد اقتصاد ‌چين، به زير بشکه اي ۴۰ دلار سقوط کرد. اين در حالي است که رياض براي برقراري تعادل بودجه اش به نفت بشکه اي ۱۰۶ دلار نيازمند است. پس مجبور است هزينه هايش را کم کند. اما کدام ها را؟ ليست نيازها و ذينفع ها طولاني است: بر تعهداتي که در دوران نفت گران قيمت بر عهده گرفته شده بودند هزينه هاي گزاف نظامي هم اضافه شده اند –نتيجه وحشت ناشي از پيوستن مجدد ايران به جامعه جهاني. آيا ادامه خريد آرامش اجتماعي با پول همچنان ممکن خواهد بود؟

 

حل اين مشکلات اکنون برعهده پادشاه تازه، آقاي سلمان بن عبدالعزيز آل سعود ۷۹ ساله است، که جانشين برادرخوانده خود، عبدالله، شده که روز ۲۳ ژانويه ۲۰۱۵ در سن ۹۰ سالگي درگذشت. طبق معمول، «خادم الحرمين الشريفين» جديد (لقب رسمي وي اين است) به سرعت اطمينان حاصل کرد که همه چيز طبق روند ترسيم شده توسط آن مرحوم ادامه بيابد. در عين حال اما او ميخواهد به محافظه کارهايي که از اصلاحات سلف وي نگران شده بودند نيز اطمينان خاطر ببخشد. يکي از اولين تصميم هايش اين بود که رئيس پليس ديني موسوم به «کميسيون ترويج تقوا و پيشگيري از گناه» را که محافظه کاران بيش از حد بي جربزه اش ميدانستند از کار برکنار کند. معاون وزير آموزش و پرورش نيز، که بالاترين مقامي بود که توسط يک زن در دولت احراز شده بود، و انتصابش در سال ۲۰۰۹ به عنوان نشانه اي از پيشرفت مورد ستايش قرار گرفته بود، به سرنوشت مشابهي دچار شد.

 

در اين ميان اما بحث انگيز ترين تصميم حاکم جديد برهم زدن سلسله مراتب سياسي بود. براي اولين بار در کشوري که به حکومت سالخورده ها عادت کرده است دو مرد از «نسل سوم»، از ميان دهها نوه ملک عبدالعزيز، به کرسي قدرت صعود کردند. وزير کشور، محمد بن نايف ۵۵ ساله که در مراسم تاجگذاري ملک سلمان به مقام وليعهدي منصوب شد، جاي عمويش مقرن بن عبدالعزيز، يکي از آخرين بازمانده هاي «نسل دوم»، را گرفت که اکنون خود را از چرخه قدرت اخراج شده ميابد. وزير دفاع، پسر سلطان، و رئيس کابينه سلطنتي، محمد بن سلمان ۳۰ ساله نيز دومين مقام دراين سلسله جايگزيني ها را از آن خود کرده است. مقام اول مسئول مبارزه با تروريسم است، و دومي عهده دار نظارت بر امور اقتصادي و نظامي. اين کودتاي درون حکومتي نشانه محکمي از بازگشت قبيله «سديري» است که مدتهاست ماشين اصلي حکومت، به ويژه وزارتخانه هاي دفاع و کشور را در کنترل خود داشته است. تحت رهبري عربستان، با کمک نه کشور سني (و پشتيباني قدرت هاي غربي و سازمان ملل) (٦)، جنگ يمن قرار بود موقعيتي فراهم آورد تا اين مردان تازه به قدرت رسيده خودي نشان بدهند. اما هدف هاي اعلام شده، يعني پايان دادن به شورش حوثي هاي تحت حمايت ايران، و به قدرت بازگرداندن رئيس جمهور منتخب، عبد ربه منصور هادي، هنوز با عملي شدن فاصله زيادي دارند. و بالاتراز همه، ميزان تلفات انساني فاجعه آميز بوده است: پنج هزار کشته، بيشتر از يک سوم آن غير نظاميان.

 

ميتوان تصور کرد که اين جنگ همچنان ادامه خواهد يافت، و بسياري را در پايتخت هاي غربي خوشحال نگه خواهد داشت. سفارش هاي نظامي عربستان تنها به ايالات متحده از مرز ۹۰ ميليارد دلار گذشته اند(٧). خريدهايش از فرانسه نيز به ميزان چشمگيري افزايش يافته است. اما اين سياستي که اسلحه فروشان غربي را خوشحال ميکند در خود نظام، جايي که حاکم جديد و دو وليعهدش حتي درون خانواده هم منتقدين فراواني دارند، طرفداران فراواني ندارد. فراخوان ها براي کناره گيري ملک سلمان - که گويا دچار بيماري آلزايمر است- و کنار گذاشتن وليعهد هايش رو به افزايشند. حادثه مرگبار منا در نزديکي مکه در طي مراسم حج، که در ۲۴ سپتامبر به کشته شدن بيش از دو هزار حاجي منجر شد، کمکي به بهتر شدن اوضاع نکرده است. به نظر ميرسد اين فاجعه، مرگبارترين حادثه حج در تاريخ معاصر، شاهد ديگري شده باشد بر بي کفايتي زمامداران فعلي.

 

نويسنده

Ibrahim WARDE

پژوهشگر مرکز مطالعات بين المللي، انستيتوي تکنولوژي ماساچوستMIT (کامبريج، ماساچوست)، مؤلف «جنگ مالي در وحشت »( آي بي توريس، لندن – بزودي منشر ميشود. سال ٢٠٠٤)

 

 

پا نويس ها:

 

١- استيو کُل، «جنگ ارواح: تاريخ محرمانه سيا، افغانستان و بن لادن، از تجاوز شوروي تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱. انتشارات پنگوئن، نيويورک، ۲۰۰۴.

 

٢- امضا شده در ۱۴ فوريه ۱۹۴۵ بر عرشه رزمناو «يو اس اس کوئينسي» توسط سلطان عبدالعزيز ابن سعود و پرزيدنت فرانکلين روزولت، اين معاهده حفاظت از پادشاهي سعودي در مقابل تمام تهديدات خارجي را در ازاي فراهم آوردن نيازمندي هاي انرژي آمريکا تضمين ميکرد. اين پيمان در سال ۲۰۰۵ توسط جرج دبليو بوش تمديد شد.

 

٣- ديويد ب. اوتاوي، پيک پادشاه: شاهزاده بندر بن سلطان، و روابط درهم پيچيده آمريکا با عربستان سعودي. انتشارات واکر و شرکاء، نيويورک، ۲۰۱۰.

 

٤- پنج عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل، شامل چين، ايالات متحده، فرانسه، بريتانيا و روسيه، به علاوه آلمان.

 

٥- مارک لينچ، «چگونه پرونده هاي افشا شده سعودي ممکن است واقعا اهميت داشته باشند» واشنگتن پست، ۲۱ ژوئن ۲۰۱۵

 

٦- بحرين، مصر، امارات متحده عربي، اردن، کويت، مراکش، پاکستان، قطر، و سودان.

 

٧- کريستوفر ام. بلانشار، «عربستان سعودي: پس زمينه و روابط با ايالات متحده» سرويس تحقيقات کنگره، واشنگتن دي سي، ۸ سپتامبر ۲۰۱۵، www.fas.org

 

برگرفته از:«لوموند دیپلماتیک»

دسامبر ٢٠١٥

 http://ir.mondediplo.com/article2430.html

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©