Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۰ برابر با  ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۰  برابر با ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱

جدایی نادر از سیمین

صادق افروز

 

فیلم 117 دقیقه ای "جدایی نادر از سیمین " را دیدم .بسیار شنیده بودم که این جا و آن جا جایزه برده و حالا هم کاندید شرکت در مسابقه  اسکار شده است . همچنین شنیده بودم  سرکوزی  رئیس جمهور فرانسه هم علاقه نشان داده که فیلم را ببیند .از خودم می پرسیدم که این چگونه معجونی می تواند باشد که هم  از قربال سانسورچی های جمهوری اسلامی رد  می شود ، هم مورد توجه سرکوزی است  ، هم جایزه های فستیوال های اروپایی را به خود اختصاص می دهد ،هم رکورد فروش فیلم در ایران را  می شکند و ده نمکی را پشت سر می گذارد و هم به اسکار راه می یابد .مایل بودم در اولین فرصت فیلم را ببینم .پس از آنکه یکی از دوستانم لینک آن را برایم فرستاد  به تماشای این فیلم نشستم .

داستان فیلم بسیار ساده است .سیمین از شوهرش  ، نادر تقاضای طلاق می کند چون نادر حاضر نیست پدر پیرش را که آلزایمر گرفته تنها بگذارد و همراه او و تنها دخترش  ترمه ، به خارج برود . سیمین می گوید نگران آینده دخترش است و نمی خواهد این آینده با ماندن در ایران تباه شود .از آن جایی که این دو  بر سر همراه کردن دختر با خود به توافق نمی رسند دادگاه حکم طلاق را به بعد موکول می کند .نادر برای نگهداری و مراقبت از پدر بیمارش خانمی را استخدام می کند .این خانم –راضیه – که نقش او را  ساره بیات  با هنرمندی ایفا می کند  ، علیرغم اینکه 4 ماهه حامله است برای گذران زندگی ، کار شاقِ  تر و خشک کردن بیمار آلزایمری را بعهده می گیرد .یکروز که نادر به خانه برمی گردد می بیند که راضیه در خانه نیست و دستان پدرش به تخت بسته شده است .پس از چندی راضیه بر می گردد و نادر با وضع تحقیر آمیزی او را از خانه بیرون می اندازد .روز بعد سیمین به نادر خبر می دهد که هنگام برون انداختن راضیه از خانه ، او مضروب شده و در بیمارستان است .در بیمارستان به آنان گفته می شود که راضیه بچه 4 ماهه اش را از دست داده است .شوهر راضیه که یک کارگر کفاش بیکار است  ، از نادر به دلیل هول دادن همسرش که منجر به سقط جنین شده شکایت می کند .نادر بازداشت می شود .از اینجا دوباره سر و کله سیمین پیدا می شود که ،  برای آزاد کردن نادر وارد عمل می شود و با به وثیقه گداشتن خانه مادری  ، نادر را از زندان بطور موقت آزاد می کند و علیرغم مخالفت نادر ، ترتیب رضایت خانواده راضیه را می دهد .ماجرا می رود که با پرداخت غرامت از سوی نادر به خانواده راضیه پایان گیرد که وجدان مذهبی راضیه عمل می کند و از دست گذاشتن روی قرآن و قسم خوردن  خود داری می کند .فیلم سرانجام از همان جا یی که آغاز کرده بود ،  یعنی در دادگاه  ، پایان  می پذیرد .قاضی از سیمین و نادر می خواهد که اتاق  دادگاه را ترک کنند تا او با دختر خانواده ، ترمه ،  تنها باشد  ؛ تا ببیند چه تصمیمی گرفته است .می خواهد با مادر باشد یا با پدر .

"جدایی نادر از سیمین " یک اثر جذاب هنری است که بیننده را تا پایان  بنبال خود می کشاند . ولی به دو دلیل  ، ارتجاعی است .نخست آنکه  ،  نقش مذهب  را در جامعه  ،به عنوان یک عامل بازدارنده ی  دروغگویی و فساد اخلاقی قلمداد می کند.دیگر آنکه  ، نقشی که از یک کارگر تیپیک ایرانی ارائه می دهد  ، از زاویه ی دید یک بورژوای ضد کارگر است . دیگر تقریبا همه در جامعه ایران می دانند آنانی که در محراب و منبر ، آنچنان  جلوه می کنند  ، در خلوت ، آن کار دیگر می کنند .سرمایه داران و رژیم  سیاسی حامی آنان  ، از مذهب به عنوان وسیله ای برای تحمیق و تخدیر و به بند کشیدن فکری توده ها ، استفاده می کنند .رژیم جمهوری اسلامی ،  که دین و سیاست را با هم آمیخته است ،  بیشترین میزان بهره برداری از این شیادی را  ،در کارنامه ی  خود دارد . اصغر فرهادی  ، نویسنده و کارگردان فیلم اما عقیده  ی دیگری دارد .به باور  او ،  قران موجب جلوگیری از فساد و دروغگویی در جامعه  است و یک عامل مثبت در برقراری تنظیم رابطه انسان ها  ،در جامعه ی ایران است . از آنجایی که داستان فیلم بر محور شکایت و اتهام و متهم دور می زند  ، همه از هم تقاضا می کنند ؛  که دست روی قران بگذارند و سوگند یاد کنند .انگار در ایران  ، کم قسم دروغ خورده می شود. از ولی فقیه اش  ، تا رئیس جمهور و رئیس مجلس و قوه قضائیه و ستاد ارتش و رئیس پاسداران و وزیر اطلاعات اش همه با هم  ، دروغ می گویند . فرهادی می خواهد بگوید  ، نفوذ قران در جامعه ی ایران ،  تا جایی است که بر زندگی اجتماعی تاثیر بسیار نیرومند و مثبتی می گذارد .در صحنه  ی شکایت شوهر راضیه از نادر ، شوهر راضیه  ، از معلم خصوصی دختر نادر می خواهد ،  با سوگند  به قران ،  ثابت کند که راست می گوید .در صحنه های پایانی فیلم ،  آنجایی که برای پرداخت غرامت در خانه ی راضیه جمع شده اند ، نادر از راضیه  می خواهد حالا که خسارت را گرفته است  ، دست روی قران بگذارد و بگوید داستان سقط بچه ،همانگونه بوده که ادعا کرده  است .سیمین دچار هراس می شود  ، و می گوید نگران آینده بچه است و از قسم خوردن خود داری می کند .این ، نخستین مورد ارتجاعی این اثر است  ولی دومین مورد ، ترسیم واژگونه ی چهره ی تیپیک کارگر ، در جامعه ی ایران است .

کاراکتری  فرهادی که از یک کارگر ترسیم می کند موجودی است عصبی ، بی منطق ، کلاش  ، که دستش روی زنش دراز است ، یک پایش در خانه  ، و پای دیگرش در زندان است  .و برای رسیدن به پول و سر کیسه کردن از هیچ کلک و حقه بازی  ای  ، پرهیز نمی کند .موجود بدبخت بیجاره ای است که به قهقرای جامعه  ، پرتاب شده است . فرهادی زندگی  نادر و همسرش را  ،که نماینده ی  تیپیک زندگی طبقات متوسط در ایران هستند ،  نیز با اغراق  ترسیم می کند . آنان  که دستشان به دهنشان می رسد ، توانایی آن را دارند که برای بچه شان آموزگار خصوصی بگیرند ،ترک وطن کنند و برای تامین آینده ی فرزندشان به خارج بروند .آنان خیلی با اخلاقند .خیلی دمکراتند .دستشان را روی زنشان بلند نمی کنند .اگر زن طلاق بخواهد به راحتی موافقت می کنند .مودبند و کلام زشت بر زبان جاری نمی کنند  ولی در نقطه ی  مقابل ،  کارگران  ، خشن ، وحشی  و بی منطق و بی اخلاقند . ایا شوهر راضیه ، یک شخصیت تیپیک کارگری در ایران است ؟آیا یک بیمارعصبی کلاش را به جای طبقه ی کارگر عرضه کردن ، نشانی از  دشمنی نویسنده با این طبقه نیست؟ولی در همین نگاه به کارگران ، فرهادی  ،نگرانی و ترس خود را ،  از انتقام همه چیز از دست دادگان ،به نمایش نمی گذارد ؟

 اینک می شود دریافت  که چرا سرکوزی  ، برای دیدن فیلمی که با سرمایه گذاری بانک پاسارگاد  تهیه شده  ، علاقه نشان داده است (1) . می شود گفت فرهادی و سرکوزی  ، هر دو در این نگرانی  ، سهیم هستند  . دروغگویی در نقش مثبت مذهب در  تنظیم رابطه ی در جامعه  ایران و ترسیم کاراکتر خلاف واقع از یک کارگر تیپیک ایرانی  ، نمی تواند مورد توجه محافل بورژوا قرار نگیرد .من برخلاف آندسته از لیبرال ناسیونالیست هایی که از جایزه های پی در پی این فیلم غرق در غرور و افتخار شده اند ،  و باد در غبغب انداخته اند ،  این فیلم را  ، در لیست فیلم های مورد علاقه ام ، قرار نمی دهم . هرگاه در آینده نیز از این فیلم نامی برده شود برای من بانک پاسارگاد ، سپاه پاسداران ، قرآن ، سرکوزی و نفرت طبقه بورژوا از کارگران  ، تداعی خواهد شد .

 

 

 

18 نوامبر 2011

1. سهامدار اصلی بانک پاسارگاد ، سپاه پاسداران است که پیش از این ،  در فیلم اخراجی های  سه سرمایه گذاری کرده بود .این بانک هنوز  ، از طرف آمریکا و کشور های اروپایی ،  تحریم نشده است .

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©