Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲ برابر با  ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۲  برابر با ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۳
زندگی شایسته حق مسلم مردم ایران است

 

زندگی شایسته  حق مسلم مردم ایران است ، نه انرژی هسته ای

در حاشیۀ سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل

ارژنگ بامشاد

 

سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل ، در کلیدی ترین محور خود  بیان سیاست فرسایشی کردن مذاکرات هسته ای بود. او در سخنرانی اش تلاش کرد نظرات و دیدگاه های دولتش را بیان کند. اما روشن بود که این تلاش به گونه ای انجام گرفت که فاصله ی زیادی میان مواضع دولت و کانون  اصلی قدرت ایجاد نشود. امتناع حسن روحانی از دیدار با باراک اوباما، علیرغم درخواست کاخ سفید، نشانۀ تمکین او به خواست رهبر رژیم و باندهای قدرتمند نظامی ـ امنیتی متحد او بود. علیرغم اینکه حسن روحانی از اوباما خواست که صدای واحدی را بیان کنند، اما خود مجبور شد  سیاست فرسایشی کردن مذاکرات را  که خواست کانون اصلی قدرت است پیش گیرد. واقعیت این است که فرسایشی کردن مذاکرات، سیاستی است که به تداوم تحریم ها و افزایش فشارها بر مردم ایران منجر خواهد شد و کمر شکستۀ این ملت را خُرد خواهد کرد. تاکید حسن روحانی بر ضرورت غنی سازی اورانیوم در خاک ایران ، اساسآ مخالف منافع مردم ایران است. سیاست هسته ای رژیم در کلیت خود ، موجب سنگین ترین فشارها بر مردم کشور شده است. ایران نیازی به انرژی هسته ای و به غنی سازی اورانیوم در خاک خود ندارد. ایرانی که بر دریائی از نفت و گاز نشسته  و می تواند به منبع بیکرانی  از انرژی های با دوام و پاک دست یابد ، نیازی به انرژی خطرناک هسته ای حتی صلح آمیز ندارد. خطرات مهارناپذیر انرژی هسته ای آنچنان آشکار است که فاجعه چرنوبیل و فوکوشیما آن را به خشن ترین شکلی به همگان نشان داد. حتی دولت محافظه کار آلمان، در کشوری که هیچ منبع قابل اتکای انرژی ندارد، برچیدن تمامی نیروگاه های هسته ای تا سال ۲۰۲۲ را تصویب کرده است. بنابراین در جهانی که بتدریج تلاش می کند با  انرژی هسته ای حتی صلح آمیز وداع کند، تاکید بر ضرورت انرژی هسته ای ، در کشوری چون ایران با آن همه منابع انرژی،  سیاستی ماجراجویانه و ضدمردمی است. اکنون که حاکمیت جمهوری اسلامی تاکید بر انرژی هسته ای را  به کانون درگیری خود با قدرت های بزرگ تبدیل کرده و این قدرت ها با تحمیل  تحریم های ویرانگر و جنایتکارانه  نابودی یک ملت را در دستور قرار داده اند، باید که بر کنار کشیدن کامل از انرژی هسته ای تاکید کرد.  در جنگ خاموش و جنایتکارانه ای که قدرت های امپریالیستی علیه ایران به راه انداخته اند، این زندگی مردم است که به نابودی کشیده می شود و در این میان حاکمان اسلامی و نان خورهای شان  با خیال راحت به مستحکم کردن پایه های قدرت نظامی ـ امنیتی شان مشغولند.

 

تنها انرژی هسته ای محور سخنرانی حسن روحانی رئیس جمهوری رژیم اسلامی نبود.  او بر این نکته تاکید کرد که ایران یک قدرت منطقه ای است. این سخن را رهبر رژیم و فرماندهان سپاه بارها و بارها بیان داشته اند. همین  سیاست راهبردی است که دخالت های جمهوری اسلامی در عراق ، سوریه ، بحرین ،  لبنان و فلسطین را توجیه می کند. واقعیت این است که  بخش اعظم درآمدهای این کشور صرف بخش نظامی شده  و بخش زیادی از هزینه های نظامی جمهوری اسلامی صرف پیشبرد سیاست های منطقه ای رژیم می شود. این هزینه ها از سفره های خالی مردم ایران دزدیده می شوند. روشن است که قدرت های امپریالیستی و بویژه آمریکا در تلاش برای تجدید آرایش منطقه خاورمیانه و غرب آسیا به جنگ افروزی های گسترده ای دست زده اند. اما از یاد نبریم که سیاست های ماجراجویانۀ منطقه ای جمهوری اسلامی بهترین بهانه ها را به این قدرت ها داده است. تبدیل خلیج فارس به لنگرگاه ناوگان های جنگی آمریکائی و انعقاد  پیمان های نظامی میان آمریکا و شیخ نشین های حاشیۀ خلیج فارس به بهانۀ مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی انجام گرفته است. تهدیداتی که تا همین چندماه پیش از زبان رئیس جمهور پیشین با صراحت بیان می شد و اکنون نیز از زبان بخشی از فرماندهان سپاه و رهبر رژیم شنیده می شود. محور اساسی سیاست بیت رهبری و باندهای نظامی ـ امنیتی تحت امرش، تاکید بر تبدیل جمهوری اسلامی  به یک قدرت منطقه ای است. این جوهر سیاست خارجی تهاجمی رژیم اسلامی است. همین بیان در نطق حسن روحانی نیز به کار برده شده است. بر پایه همین سیاست است که جمهوری اسلامی تلاش می کند تا   با در پیش  گرفتن سیاست نزدیکی به روسیه و چین، اهرم قدرتمندی در برابر آمریکا و متحدانش ایجاد کند.  وعده همکاری در مسائل منطقه ای بر همین  پایه صورت می گیرد.  در کشوری که مردمش به نان شب محتاج شده اند ؛ هشتاد درصد آنها زیر خط فقر زندگی می کنند ؛ سالانه بیست هزار نفر در جاده ها قربانی می شوند ؛ صنعت کشور از کار افتاده و ارتش بیکارانش به گفته مقامات دولت روحانی به هشت میلیون نفر رسیده ؛ در زمینه اعتیاد به صورتی  شرم آور در رتبۀ اول جهانی قرار دارد و ۷۵ درصد معتادانش را جوانان تحصیلکرده تشکیل می دهند و سه میلیون کودکش از تحصیل محرومند، قدرت منطقه ای بودن به چه درد مردم می خورد؟

 

رئیس جمهور رژیم اسلامی همچنین  در سازمان ملل پیشنهاد داد که طرح “جهان علیه خشونت و افراطی گری” در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گیرد. پیشنهاد این طرح از طرف رئیس جمهوری رژیمی که مقام اول در اعدام ها در سطح جهان نسبت به جمعیتش را کسب کرده؛ بیشترین روزنامه نگاران زندانی را دارد؛ بخش اعظم سینماگران مستقل اش از حق کار و خلاقیت محرومند، تعداد زیادی از  فعالان سیاسی، کارگری،  مدنی ،  مذهبی و دگراندیش در زندان هایش اسیرند، با صراحت از کشتار مجاهدین در قرارگاه اشرف عراق ابراز شادمانی می کند، سازماندهنده ترورهای زنجیره ای و قتل عام زندانیان سیاسی است، بیش از آنکه خوشحال کننده باشد، مشمئزکننده است.  رئیس جمهور رژیمی از مردم سالاری و عدم خشونت سخن می گوید، که بخش گسترده ای از دگراندیشان در کشور نه تنها از حق انتخاب شدن محرومند  بلکه حق اظهار نظر نیز ندارند و پنچ میلیون از جمعیت کشور به خارج تبعید شده اند. شنیدن این سخنان از رئیس جمهور کشوری که نیمی از جمعیت کشورش زیر آپارتاید جنسی زندگی می کنند و از ابتدائی ترین حقوق اجتماعی و انسانی همچون حق طلاق؛ حق ارث برابر؛ حق حضانت بر فرزند،  حق سفر؛ حق انتخاب رشته دلخواه تحصیلی و حق شرکت آزادانه در میادین ورزشی محرومند، بیش آنکه مایه مسرت باشد، مایه خشم ونفرت است.

 

از این روست که باید  با صدای بلند فریاد زد، آنچه در مجمع عمومی سازمان ملل از طرف حسن روحانی بیان شد، هر چند لحن تازه ای داشت که بیان توازن قوای کنونی در حاکمیت اسلامی است ، اما صدای مردم ایران نبود، صدای حاکمیت تاریک اندیش نشسته بر گُرده مردم ایران بود. صدای مردم ایران، صدای آزادی، برابری، همبستگی انسانی، برابر حقوقی زنان و مردان در همه زمینه ها، صلح و دوستی ملت ها، همزیستی مسالمت آمیز ملیت های ساکن کشور و به رسمیت شناخته شدن حق تعین سرنوشت شان، احترام به آزادی های بی قید و شرط سیاسی، دستمزد برابر در برابر کار برابر، زندگی شایستۀ حرمت انسانی است.  این صدا در مجمع عمومی سازمان ملل نماینده ای نداشت. برای رساندن این صدا، باید صاحبان آن را سازمان داد و به قدرتی تاثیرگذار تبدیل کرد. بدون این تلاش، در بر همین لنگه خواهد چرخید.

چهارشنبه سوم مهرماه ۱۳۹۲ ـ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۳

متن کامل سخنرانی روحانی در سازمان ملل ـ سخنرانی اوباما ـ واکنش ها

http://rahekargar.wordpress.com/2013/09/24/116364/

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©