Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ برابر با  ۱۳ می ۲۰۱۸
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷  برابر با ۱۳ می ۲۰۱۸
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

پیرامون خروج آمریکا از «برجام»

مصیبت هولناکی که خامنه ای و ترامپ برای ایران تدارک می بینند

با خروج امریکا از "برجام" و فرمان ترامپ برای بازگرداندن تحریم های تعلیق شدۀ قبلی و وضع تحریم های جدید علیه ایران، مسیر حوادث در هر جهتی که پیش برود، از همین حالا قطعی است که (دست کم در یکی - دو سال آینده) فروپاشی اقتصادی ایران شتاب خواهد گرفت و شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم دشوارتر خواهد شد. ترامپ با زیر پا گذاشتن یک توافقنامه بین المللی معتبر (که با اتفاق آرای اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیز تأیید شده بود) شرایط گسترش جنگ، تروریسم، مسابقات تسلیحاتی و حتی فضای لازم برای راه افتادن مسابقه اتمی در منطقه مصیبت زده ما را تقویت کرد. او ظاهراً مدعی است که حساب مردم ایران را از جمهوری اسلامی جدا می کند، اما با همین اقدام خود (خواسته یا ناخوسته) نقداً موقعیت جمهوری اسلامی را در مقابله با مردم ایران مستحکم تر ساخته و فرصت های بزرگی برای سرکوب حرکت های اعتراضی نمایان مردم از طرف دستگاه های امنیتی رژیم فراهم آورده است. دستگاه ولایت که برای مهار حرکت های اعتراضی گسترنده مردم، در پی اعلام حالت فوق العاده و تدارک اشکال مختلف حکومت نظامی بود، اکنون با دست بازتر و توجیهات عوام پسندانه تری  می تواند طرح های اش را به اجراء بگذارد.

جمهوری اسلامی هرچند تا اینجا به تعهدات اش در چهارچوب "برجام" پای بند بوده، اما از همان آغاز در عقیم ساختن آن نقش تعیین کننده داشته است. باید به یاد داشته باشیم که دشمنی میان جمهوری اسلامی و دولت امریکا با برنامه هسته ای ایران آغاز نشده، بلکه برعکس، این برنامه خود، یکی از نتایج دشمنی هیستریکی بوده که از آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی (به ویژه با اشغال سفارت و گروگان گیری ابلهانه دیپلمات ها و کارکنان سفارت امریکا در ایران) میان دو طرف به وجود آمد. "برجام" در صورتی می توانست کارساز باشد که به پایان یا کاهش "جنگ سرد" میان دو طرف بیانجامد؛ جنگی که هزینه ادامه آن برای ایران واقعاً کمر شکن بوده و خواهد بود. اما حالا همه می دانیم  که وقتی در سال ۹۱ ، نفس جمهوری اسلامی زیر فشار تحریم های بی سابقه سازمان دهی شده از طرف دولت اوباما بند آمد، رهبر "با بصیرت" نظام اصرار داشت که "نرمش قهرمانانه" فقط در محدوده برنامه هسته ای ایران صورت بگیرد و نه فراتر از آن، و با سماجت کودکانه ای می کوشید حتی مکالمه تلفنی کوتاه روحانی با اوباما (در نیویورک) یا پیاده روی ظریف با کری را (در ژنو) علناً تقبیح کند. به این ترتیب بود که "برجام" به لحاظ عملی از همان لحظه تولد سترون ماند و بعدها با بازی های موشکی سپاه که فقط مصرف تبلیغاتی داشتند و برای بالا بردن روحیه کارچرخانان نابغه دستگاه ولایت اجرا می شدند، ارزش عملی خود را کاملاً از دست داد.     

حقیقت این است که در چهار دهه گذشته دشمنی جمهوری اسلامی و هیأت حاکمه امریکا و متحدان آن در منطقه، عملاً به شکل گیری نوعی "ائتلاف منفی" میان آنها انجامیده است که هر دو احساس می کنند برای حفظ و پیشبرد منافع شان به وجودِ یکدیگر نیاز دارند. این "ائتلاف منفی"،  آشکارا در برابر حرکت های آگاهی گستر و سازمان یابی مستقل مردم ایران قرار می گیرد. مثلاً تردیدی نمی توان داشت که با بی معنا شدن "برجام" ، بازگشت تحریم ها و شتاب گرفتن فروپاشی اقتصادی، جمهوری اسلامی راحت تر می تواند به بهانه حمایت از "اقشار آسیب پذیر"، جیره بندی های آنچنانی راه بیندازد و "سپاه و جهاد و نهاد" را بر زندگی روزمره مردم مسلط تر سازد.

در شرایط دشواری که هم اکنون آغاز شده، مسأله کلیدی این است که آیا مردم ایران می توانند با مصیبت های هولناکی که خامنه ای و ترامپ برای کشور ما تدارک می بینند ، به مقابله برخیزند یا نه؟ به نظر ما، پاسخ این سؤال قطعاً و حتماً مثبت است، اما همه چیز بستگی به این دارد که قربانیان این شرایط ، یعنی کارگران و زحمتکشان و اکثریت قاطع مردم ایران، خاموش و بره وار گردن شان را به دست جلاد نسپارند و علیه بی حقی و نابرابری و فساد و فلاکت حاکم (همان طور که با اقدامات مستقیم و مستقل و شجاعت های درخشان خود در چند ماه گذشته نشان داده اند) به پا خیزند. به نظر ما ، این خیزش شجاعانۀ برخاسته از اعماق جامعه ایران در صورتی می تواند در راستای شکل گیری آگاهانۀ اراده تاریخی – توده ای خودِ مردم ایران پیش برود که ما نقداً بتوانیم طرح های جنایتکارانه ای را که خامنه ای و ترامپ وآدمخوارانی مانند نتانیاهو و سلمان سعودی در همین گردنه "برجام" برای مان تدارک دیده اند ، بر هم بزنیم. برای عبور آگاهانه از همین گردنه پیش رو ، توجه به چند واقعیت سادۀ کاملاً مشهود ، اهمیت دارد:

یک – در همین گام نخست ، باید با هر نوع طرح ماجراجویانه ولایتمداران حاکم برای خروج از "برجام" مخالفت کنیم. خارج شدن ایران از "برجام" (حتی اگر این توافق نامه معنای خود را کاملاً از دست بدهد) کشور ما را به معرکۀ رویارویی های خطرناک تر بین المللی در منطقه مصیبت زده خاورمیانه خواهد راند و آنی ترین و قطعی ترین نتیجه این نوع رویارویی های ویرانگر ، خفه شدن صدای مردم ایران و ناممکن شدن ابتکارات توده ای ایرانیان خواهد بود. حقیقت این است که در حال حاضر ، دفاع حتی صوری قدرت های اروپایی (و البته چین و روسیه) از "برجام" به نفع مردم ایران است.

دو – ماجراجویی های منطقه ای جمهوری اسلامی قطعاً به ضرر کشور ماست و جز تشدید فساد و فلاکت و ادامه بی حقی حاکم در داخل ایران نتیجه ای نداشته و نخواهد داشت. تردیدی نباید داشت که بحران سراسری ویرانگر خاورمیانه و فاجعه انسانی بی سابقه ای که اکنون منطقه ما را فرا گرفته، بیش از همه، محصول سیاست ها و مداخلات جنایت کارانه امریکاست و متحدان منطقه ای امریکا و در رأس همه ، دولت نژادپرست اسرائیل و حکومت های دودمانی نفتی خلیج فارس ، در دامن زدن به این بحران و دوام آن نقش مهمی دارند؛ اما تلاش جمهوری اسلامی برای بهره برداری از این بحران فراگیر و تشدید دشمنی ها و جنگ های فرقه ای نیز غیر قابل انکار است. دفاع از سیاست تنش زدایی با امریکا و اسرائیل و سعودی و دیگران ، به معنای گردن گذاشتن به خواست ها و شرایط زورگویانه آنها نیست ؛ مسأله این است که مردم ایران ناگزیرند پیش از هر چیز دیگر، برای حق حاکمیت ملی خودشان مبارزه کنند و این هدفی است که دست یابی به آن بدون تسویه حساب با رژیم استبدادی و ویرانگر جمهوری اسلامی از محالات است. مسأله ما این است که رژیمی مانند جمهوری اسلامی (که وظیفه اصلی خود را درهم شکستن ارادۀ مردم ایران می داند) هرگز نمی تواند مدافع منافع و خواست های ملی ما در منطقه و جهان باشد.

سه -  در مقطع کنونی ، برای آن که حرکت های شجاعانه و مستقل مردم ایران در گیر و دار بحران "برجام" از نفس نیفتند ، باید با دو کژفکری خطرناک در میان بخشی از ایرانیان به مقابله برخیزیم:

  بعضی جریان های سیاسی بی اعتقاد به مردم ایران ، مانند "سازمان مجاهدین خلق ایران" به رهبری مریم رجوی و "حزب دموکرات کردستان ایران" به رهبری مصطفی هجری و شماری از "چلبی" های دخیل بسته به امام زاده ترامپ و ملک سلمان سعودی ، حالا می کوشند "تغییر رژیم" از طریق مداخله و حمایت قدرت های خارجی را تنها راه رهایی ایران از چنگال جمهوری اسلامی قلمداد کنند. اینها در مسیری که پیش می روند، حتی اگر (بر فرض بسیار بعید) موفق هم بشوند، ایران را به سرنوشت عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و یمن گرفتار خواهند ساخت و فاجعه ای بزرگ تر و هولناک تر از حاکمیت جمهوری اسلامی به وجود خواهند آورد. اما "دریغ است ایران که ویران شود" و سرنوشت آن به دست جانورانی مانند دونالد ترامپ و جان بولتون و ملک سلمان سعودی بیفتد.

پیروان جریان دیگری هم هستند که با همان اوراد و مناسک "ضد امپریالیستی" شناخته شده که چهار دهه پیش به "خط امام خمینی" پیوستند ، اینک بار دیگر می کوشند حمایت از خط "ضد امپریالیستی" جمهوری اسلامی را تنها راه نجات کشور در مقابل تاخت و تازهای ترامپ معرفی کنند. اما آزموده را آزمودن ، آن هم پس از این همه تجربه هولناک ، نه "خطا" ، بلکه جنایتی نابخشودنی خواهد بود.

آیا وقت آن نرسیده است که یک بار و برای همیشه ، این اصل بدیهی و بحد کافی روشن را دریابیم که مردم ایران تنها در صورتی می توانند به آزادی و دموکراسی و برابری دست یابند که سرنوشت خودشان را خود در دست بگیرند؟

چهار - تردیدی نباید داشت که بحران "برجام" و بازگشت (حتی بخشی) از تحریم های اقتصادی، دشواری بیشتری در برابر گسترش و ژرفش اقدامات توده ای مستقیم و مستقل مردم به وجود خواهد آورد و دستِ آدم کشان و شکنجه گران ولایت فقیه را در قلع و قمع رهبران و پیشروان شجاع جنبش های اجتماعی گشوده تر خواهد ساخت. اما خیزش بزرگ زحمتکشان ایران در دی ماه گذشته و ادامه حرکت های جسورانه زنان و مردان این کشور در دوره چند ماهه پس از آن ، نشان داد که این اردوی بزرگ را سر باز ایستادن نیست. پیشروی این اردوی بزرگ در شرایط جدید ، بیش از همه با تأکید بر دو اصل راهنمای کلیدی سازمان یابی آگاهانه و نقشه مند گره خورده است :

 نخست ، تلاش خستگی ناپذیر برای ایجاد ارتباطات و تشکل های صنفی مستقل سراسری بر مبنای مطالبات مشخص و بی واسطه هر صنف و در راستای شکل دادن به اراده تاریخی - توده ای برخاسته از پائین ، به دستِ خودِ مردم.

 دوم ، تمرکز روی سازمان دهی یک جنبش توده ای گسترده بر مبنای خواست تأمین اجتماعی به عنوان یک حق شهروندی همگانی؛ یعنی تنها خواستی که می تواند کارگران و زحمتکشان برنشسته  و منسجم تر کشور را با محروم ترین و مظلوم ترین بخش های جمعیت کشور پیوند دهد؛ خواستی که زنان و جوانان شجاع ایران در شناساندن آن به محرومان و تهیدستان کشور نقشی تعیین کننده خواهند داشت.     

 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ برابر با ۱۲ می ۲۰۱۸

     

        

   

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©