Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۶ برابر با  ۰۵ جولای ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۶  برابر با ۰۵ جولای ۲۰۱۷
خانه » سیاست

کردستان آزادیخواه: برای ما هم مهم است

 

میشل لووی

 مبین رحیمی || جلال‌الدین رحیمی 

  

 

میشل لووی (۱۹۳۸) در ۱۶ سالگی با مطالعه آثار لوگزامبورگ با مبانی مارکسیسم آشنا شد. وی در سال ۱۹۶۱ بورسیه‌ای تحصیلی زیر نظر لوسین گلدمن دریافت کرد و به فرانسه مهاجرت کرد تا شاگرد او شود. لووی بعد از اخذ دکترا مدتی در اسرائیل مشغول به تدریس جامعه‌شناسی می‌شود اما در آنجا به دلیل عقاید سیاسی‌اش اخراج می‌شود و در نهایت به فرانسه باز می‌گردد و در آنجا مدیر بخش تحقیقات جامعه‌شناسی در مرکز ملی تحقیقات علمی پاریس می‌شود. «کمون روژئاوا: آلترناتیو کُردها برای دولت-ملت»[ii]، عنوان کتابی است که به زبان فرانسوی در مارس ۲۰۱۷ توسط انتشارات Syllepse در پاریس منتشر شد. این کتاب شامل چندین مقاله است که از نویسندگان مطرح آن م‌یتوان به جان هالووی، عبدالله اوجالان، میشل لووی، دیوید گرابر، والرشتاین و… اشاره کرد. مدخل کتاب به قلم میشل لووی به زبان فرانسوی[iii] نوشته شده است که دیوید برُودِر[iv]  آنرا به انگلیسی[v] ترجمه کرده است.

 

***

میشل لووی

 

آگاه شدن افکار عمومی غربی از وجود روژئاوا، برمی‌گردد به نبرد کوبانی در سال ۲۰۱۴، هنگامی که مبارزان YPG-YPJ موفق به انجام کاری شدند که ارتش رژیم اسد یا دولت عراق با وجود پشتیبانی روسیه و آمریکا  نتوانستند انجام دهند: به بیانی دیگر آنها شکست‌های نظامی و سیاسی بر داعش وارد کردند. عکس‌های زنان پیشمرگ کُرد، اسلحه در دست، در خط مقدم نبرد علیه داعش، در سرتاسر جهان منتشر شده‌اند. این تصاویر تجربه‌ای بی‌نظیر را برای نظاره‌گران متحیر و متعجب، آشکار کردند: تجربه روژئاوای آزادیخواه.

 

آنها از راه خودسازماندهی از پایین اجتماعات، در تلاش برای  دوباره جمع‌کردن جمعیت کردها، عرب‌ها، سوری‌ها و ایزدیان در یک اتحاد سکولار در بحبوبه فرقه‌گرایی مذهبی و کینه‌های ناسیونالیستی‌اند.

آنچه این انقلابی‌ها در استان‌های شمالی سوریه در تلاش برای انجام آنند، بی‌سابقه بوده است. آنها از راه خودسازماندهی از پایین اجتماعات، در تلاش برای  دوباره جمع‌کردن جمعیت کردها، عرب‌ها، سوری‌ها و ایزدیان در یک اتحاد سکولار در بحبوبه فرقه‌گرایی مذهبی و کینه‌های ناسیونالیستی‌اند. این مبارزان، فمینیسم و محیط زیست را در قلب پروژه‌های ضدسرمایه‌دارانه، پدرسالارانه و دولت‌محور قرار دادند. برای به‌پیش بردن برابری میان زن و مرد، همه افراد در گرفتن تصمیم‌ها مشارکت می‌کنند و به میزانی مشخص، نیروی مسلح ترکیبی از زنان و مردان است. بدینگونه خلق شکلی از قدرت سیاسی دمکراتیک و غیرمتمرکز، مبتنی بر اجتماعات همگانی و رفتن به فراسوی دولت، همان کنفدرالیسم دمکراتیک است. این تجربه بی‌نظیر در میانه شرایطی دراماتیک خلق شد: یک مواجهه پایدار با نیروهای ارتجاعی کینه‌توز و قدرتمند. در منطقه‌ای از جهان که به وسیله تعصب مذهبی، کشمکش‌های بنیان‌برافکن در میان ناسیونالیست‌ها، خشونت کورکورانه، جنگ بین طایفه‌ها -که هر کدام از آنها بیشتر از گذشته مرتجع بودند- از هم گسیخته‌شده بود، در لحظه‌ای که مداخله قدرت‌های امپریالیستی و هژمونی سرمایه‌داری در بی‌رحم‌ترین شکل ممکن بود، کُردستان آزادیخواه به‌عنوان شعله‌ای کوچک از یوتوپیا، بارقه‌ای از امید، مأمنی برای دمکراسی پدیدار گشت.

 

کُردستان آزادیخواه در هیچ‌جای دیگر از دنیا معادل ندارد. تنها قابل مقایسه با ابتکار جماعت‌های زاپاتیستا در چیاپاس است- آنها هم یک دمکراسی مستقیم بنا کردند، یک خودسازماندهی مردمی که دولت و منطق سرمایه‌دارانه را بر نمی‌تابید و برای برابری زنان و مردان مبارزه می‌کردند. یکی از پیوستگی‌های میان زاپاتیستا و روژئاوا این است که هرکدام از آنها حامل آینده‌ایند که در اکنون خلق می‌شود؛ در حالی که در برخی موارد باهم متفاوتند. یکی از این تفاوت‌های آشکار میان این دو تجربه، مسلح نشدن زاپاتیست‌ها در آن دقیقه تاریخی بود، انتخابی که برای کُردهای انقلابی غیرممکن بود، کُردها اگر می‌خواستند زنده بمانند ناچار به مسلح شدن برای دفاع از خود بودند.

 

مبارزه روژئاوا برای ما هم، مهم است. این مبارزه برای دوستداران محیطزیست، فمینیست‌ها، مارکسیست‌ها، آزادیخواهان، برای ضدیت با وضع موجود و ایستادگی در برابر فاشیسم در سرتاسر جهان مهم است. مسئولیت ما، حمایت ما، همدردی ما برای تداوم این مبارزه ضروری است. این موضوعی بشردوستانه نیست، که فقط مربوط به آینده سوریه یا خاورمیانه باشد، بلکه یک مسئله سیاسی بسیار مهم است.

 

بدون شک، عدالتی مانند این تجربه راستین -که صرفا ادبی نیست- معمولا همراه با مشکلات و تناقض‌هایی از سرگذرانده می‌شود. چگونه می‌توان ضد اقتدراگرا بودن را با پرستش هاله پیرامون شخصیت اوجالان آشتی داد؟ یکی از این واقعیت‌ها، این مسئله است. حتی ما باید اعتراف کنیم که اعمال قدرت توسط بنیانگذارPKK  صورت می‌پذیرد، کسی که تقریبا ۲۰سال است که زندانی است. اما این عقلانی و اخلاقی است که تصمیم‌ها به‌واسطه ساختار دمکراتیک خود جنبش گرفته شوند. چگونه ممکن است در یک جنگ بی‌رحمانه با مخالفان بود و همچنین حقوق‌بشر و مردم غیرنظامی را محترم شمارد؟ عفو عمومی بینالمللی، YPG-YPJرا متهم می‌کند که دارای فرمی از پراکتیس هستند که منتهی به پاکسازی قومی در روستاهای عرب‌نشین شده است. در مصاحبه‌های انتشار شده، دبیر کل PYD صالح مسلم[vi]، این  اتهامات را تکذیب می‌کند و از روزنامه‌نگاران خارجی  برای تصدیق این ادعاها به این ناحیه دعوت می‌کند. در نهایت تمام آنچه که باید گفت این است که حمایت ما بایستی براساس همبستگی باشد اما نه به‌گونه‌ای غیرانتقادی.

 

کُردستان آزادیخواه تجربه‌ای شکننده است و این خطر بزرگی است. روژئاوا توسط دشمنان قدرتمند احاطه شده است که رویای شکست و تخریب آن را دارند. فاشیسم بسیار نزدیک است: داعش دشمنی تندخو و ناانسانی، رژیم اقتدارطلب و فاشیسیتی درحال رشد اردوغان در ترکیه، که کُردها را دشمن اصلی خود می‌داند و رژیم استبدادی اسد که حاضر به پذیرفتن آتش‌بس موقت است، اما قصد مدارا با خودمختاری دمکراتیک روژئاوا را ندارد. اپوزیسیون رژیم اسد می‌توانند باهم متحد باشند اما برای یک لحظه حاضر نیستند حقوق اقلیت کُردها در سوریه را باز شناسند.

 

کُردستان آزادیخواه در هیچ‌جای دیگر از دنیا معادل ندارد. تنها قابل مقایسه با ابتکار جماعت‌های زاپاتیستا در چیاپاس است- آنها هم یک دمکراسی مستقیم بنا کردند، یک خودسازماندهی مردمی که دولت و منطق سرمایه‌دارانه را بر نمی‌تابید.

دگرگونی فرهنگ انقلابی در جنبش کُردها  -تغییر آیه مقدس- توسط PKK شگفت‌آور است. در واقع فمینیسم  نسبت به جنبش‌های آزادی گذشته، مکان‌های مهم و مرکزی بیشتری را در برگرفته است. به‌عنوان مثال در نوشته‌های دیلار دیریک[vii]، فمینیسم برای PKK فقط هدف نیست، بلکه یک روش در پروسه آزادی است. این گزینه سیاسی برپایه یک تفکر انسان‌شناختی برپا شده است که برابری را بر پایه زندگی در گذشته‌های دور -زمان قبل از پدرسالاری- تعریف می‌کند (فریدریش انگلس در منشا خانواده، مالکیت خصوصی و دولت، مسئله مشابهی را صورتبندی می‌کند). همچنین همکاری فدیل یلدریم[viii] در این سند ارزشمند، تصویری فمینیستی از تاریخ است. این امر بازگشت به گذشته‌های دور، به عصر مادرسالاری نیست، این ترسیم شکلی الهام‌بخش، به منظور نقد از پدرسالاری و سرمایه‌داری است و این نشانه‌رفتن بسوی آینده‌ای رها از سلطه است. در اینجا ما نیز همچون ویلیام مور و ارنست بلوخ دل‌مشغول یک فرهنگ انقلابی رمانتیک در نابتریـن شکل آنیم.

 

فمینیسم برای PKK فقط هدف نیست، بلکه یک روش در پروسه آزادی است. این گزینه سیاسی برپایه یک تفکر انسان‌شناختی برپا شده است که برابری را بر پایه زندگی در گذشته‌های دور -زمان قبل از پدرسالاری- تعریف می‌کند

کشـف نوشته‌های آزادیخواه آمریکایی مورای بوکچین[ix]، مبارز سوسیالیسم زیست‌محیطی و شهری، توسط اوجالان، لحظه‌ای حیاتی در گردش PKK بود. مصاحبه با جانت بیل[x] همسر بوکچین در ۲۰سال آخر زندگی، نشان می‌دهد که این دو انقلابی{بوکچین و اوجالان}با هم گفتگو داشته‌اند، البته تمامی این مسائل در مورد این رهیافت، یعنی برپاکردن اجتماعات محلی آشکار نیست؛ چه در مورد بوکچین باشد یا کنفدرالیسم دمکراتیک PKK.  ما چگونه می‌توانیم این مقیاس محلی را به مدیریت منطقه‌ای یا کشوری به گونهای دمکراتیک انتقال بدهیم؟ (هماهنگی میان اجتماعات به این سادگی نیست). بدون شک این مسائل راه‌حل خودشان را از طریق شیوه‌هایی از پراکتیس خاص خود در این بستر پیدا خواهند کرد، که در هر مورد این مخالف با خواست هر دولت قدرتمندی است. ما اکنون می‌دانیم دولتی که توسط استالینیسم در قرن بیستم ترویج داده شد، همراه با چه مصیبت‌های فاجعه باری بود.

 

این کتاب مجموعه‌ای گردآوری شده از شرح و تحلیل‌های مبارزان کُرد وابسته PKK- HDP- PYD، تفسیرهایی از روزنامه‌نگاران دلسوز، تشریح‌ها و تفسیرهایی از اندیشمندان وابسته به جریان آزادیخواهی معاصر همچون انسانشناس دیوید گرابر[xi] و جان هالووی[xii] است. این واقعا قابل ستایش است که برای پیشروان این تجربه، فضایی برای گفتن خلق شده است و این ثابت می‌کند که جنبش آزادیبخش کُردها، بدون سرزمین با وجود فراز و نشیبها در مسیر مشکلات و محدودیت‌ها، سهم عمده‌ای در بازنگری

 

ایده و عمل رهایی‌بخش دارد. ما همچنین باید بیشتر در مورد جایگاه محیط زیست در روژئاوا یا نقش پلورالیسم سیاسی در کنفدرالیسم دمکراتیک بدانیم. در عین حال ما ادعا نمی‌کنیم که این کتاب دربردارنده تمام جزئیات است با این وجود مدخلی با ارزش برای فهم کُردستان آزادیخواه است.

 

میشل لووی

مارس ۲۰۱۷ ـ پاریس

---------------------------------------------------

منبع: ورسو بوک

 

 

[ii]. La commune de Rojava: L’alternative kurde à l’Etat-nation

 

[iii]. Le Kurdistan libertaire nous concerne !

 

[iv]. David Broder

 

[v]. Libertarian Kurdistan: it matters for us, too! *ترجمه حاضر از متن انگلیسی صورت پذیرفته است.

 

[vi]. Salih Muslim

 

[vii]. Dilar Dirik

 

[viii]. Fadile Yildirim

 

[ix]. Murray Bookchin

 

[x]. Janet Biehl

 

[xi]. David Graeber

 

[xii]. John Holloway

برگرفته از «میدان»

در ۱۴ تیر ۱۳۹۶

https://meidaan.com/archive/39222

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©