Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶ برابر با  ۱۷ ژانويه ۲۰۱۸
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶  برابر با ۱۷ ژانويه ۲۰۱۸
جنبش خروشان مردم ایران علیه استبداد مذهبی شکست‌ناپذیر است

جنبش خروشان مردم ایران

 علیه استبداد مذهبی

 شکست‌ناپذیر است!

 

رده: دیدگاه حزب

نویسنده: حزب همبستگی افغانستان

 

بار دیگر مردم مبارز و آگاه ایران، علیه رژیم منفور و ستم‌پیشه «ولایت فقیه» با شهامت تمام برخاستند. ما درحالیکه از رزمندگی و تعهد زنان و مردان شریف آن کشور فروتنانه می‌آموزیم، حمایت کامل خود را از حرکت‌های مردمی ضد خونخواران مذهبی اعلام نموده در کنار آنان ایستاده‌ایم. اگر ایران سرزمین لکه‌های بدنام بشریت از نوع خمینی، خامنه‌ای، خلخالی، خاتمی، روحانی، رفسنجانی، محمدرضاشاه، شاهرودی و نظایرشان بوده است، اما در عینحال سرزمین گلسرخی‌ها، کمانگرها، احمدزاده‌ها، اشرف‌ها، جزنی‌ها، اسکویی‌ها، وکیلی‌ها، سلطانپور‌ها، فراهانی‌ها و هزاران مشعل تابان دیگر است که با خون شان عشق به انسانیت و آزادی را در صفحات تاریخ نوشتند. امروز از نیروی خون آنان است که ملتی برخاسته و رعشه بر اندام دژخیمان و خاینان انداخته است.

 

خیزش امروزی مردم از نوع «جنبش سبز» کروبی و موسوی و دیگر مهره‌های خط و خال‌دار رژیم نبود که با شعار مسخره «رای من کجاست؟» در واقع به ادامه استبداد و جنایت مهر تایید می‌کوبید. (که در افغانستان تعدادی با تقلید میمون‌وار از آن کارزار «نام من کجاست؟» را راه‌اندازی کردند.) این جنبش با نضج‌گیری آگاهی مردم، عظمتش را با شعارهای «می‌کشم می‌کشم آن که برادرم کشت»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر دیکتاتور»، «می‌جنگیم می‌میریم ایران رو پس می‌گیریم» و.... ثابت ساخت که به همین دلیل دستگاه ستم‌پیشه را لرزاند و فوری به سرکوب وحشیانه آن متوسل شد. طی چند روز بیش از بیست تن در خیابان‌ها به گلوله بسته شده به شهادت رسیدند و بنابر اعتراف خود شان حداقل ۳۷۰۰ تن دستگیر شدند که از جمله بازداشت‌شدگان سینا قنبری ۲۲ساله و وحید حیدری تحت ضربات حیوانی در کشتارگاه‌های رژیم جان باختند اما برای روپوشی جنایت شان هردو مورد را «خودکشی» اعلام کردند. عفوبین‌الملل اما از کشته‌شدن پنج تن از بازداشت‌شدگان خبر داد.

 

ناپلیون زمانی گفته بود که با هر لشکری می‌توان جنگید به جز لشکر گرسنگان، اما در ایران این تنها گرسنگی و فقر و فلاکت و پدیده‌هایی چون «گورخوابی»، «کارتن‌خوابی»، «زباله‌گردی» و عمیق شدن بی‌سابقه فاصله میان فقر و سرمایه نیست که سبب غلیان مردم گشته است، بلکه چکیدن خون از سر و روی رژیم شکنجه‌گر و مستبد است که گرسنگان و غارت‌شدگان را سیاسی ساخته دیگر نمی‌خواهند به این وضعیت خفقان‌آور تحت سلطه دین‌سالاران جانی و فاسد تن دهند. مردم ایران نمی‌توانند یاد ایستادگی و مقاومت حماسی هزاران فرزند اصیل شان را که طی چند دهه بدست آخوندهای فاشیست به شهادت رسیدند فراموش کنند و میزان تحمل زحمتکشان نیز لبریز شده است. نیروی خون نجیب فرزاد کمانگرها، سعید سلطانپور‌ها، ستار بهشتی‌ها، ندا‌ آقاسلطان‌ها، مجید ‌کاووسی‌فرها، شیرین علم‌هولی‌ها، فرهاد وکیلی‌ها، شاهرخ‌ زمانی‌ها، جعفر پوینده‌ها و هزاران شخصیت سرفراز و شرافتمند دیگر در خروش بنیادبرانداز خلق ایران عجین گشته که دستگاه خونریز را در امواجش دیر یا زود غرق کردنیست.

 

با آنکه این جنبش هنوز ضرورت به سازماندهی پیشرو و یکدست دارد، اما عظمتش دراین است که به جناح‌های مختلف رژیم مذهبی، که همه ماهیت یکسان دارند، خط بطلان کشید و آنان نیز عملا در یک صف علیه معترضان ایستاده اند ولو در حرف «اصلاح‌طلبان» می‌کوشند با عوامفریبی خواست‌های مردم را مشروع بخوانند. ثانیا این طغیان مردمی، به جناح‌های مرتجع اپوزیسیون از نوع سلطنت‌طلبان و غیره نیز وقعی قایل نشده و آنان را به حاشیه رانده است.

 

مردم ایران باید بدانند که خیزش بدون رهبری انقلابی به شکست منتهی شده و یا در نیمه‌راه دزدیده خواهد شد. پس بر نیروهای مترقی ایران است که درین شرایط روی شعارهای اصلی متحد شده، در سمت‌دهی آن نقش ایفا کنند و بدینصورت عرصه را برای نیروهای ارتجاعی و جیره‌خوار امریکا و غرب تنگ سازند. فقط چنین جنبشی می‌تواند بر قله‌ی پیروزی رسیده برای ستم‌دیدگان امیدبخش و آورنده خوشبختی باشد.

 

رسم کلیه رژیم‌های مرتجع و ضدمردمی است که برای بدنام سازی جریان‌های توده‌ای، بر اتهامات پست متوسل شده آنرا «دسیسه بیگانگان» و وابسته به این و آن کشور و استخبارات خارجی وانمود سازند. رژیم شریر «ولایت فقیه» نیز از همین حربه کار گرفته خشم مردمی را ناشی از دست‌اندازی امریکا، موساد، عربستان و غیره وانمود ساخت. درین شکی نیست که قدرتهای غربی و منطقه می‌کوشند در صفوف معترضان رخنه کرده، آن را از مسیرش منحرف و شعارهایش را منطبق با منافع خود تغییر دهند، اما واقعیت اینست آنانی که چشم امید به امریکا بسته اند که با غلامانش وارد معرکه شده گویا ایران و مردمش را نجات دهد، بین مردم خریداری ندارند. دیگر توده‌های آگاه ایران از پیامد خونین مداخله جنایتکارانه امریکا حداقل در افغانستان، عراق، سوریه، لیبیا و سایر نقاط جهان کافی درس گرفته اند که تحفه‌ای جز تباهی بیشتر برایشان به دنبال نخواهد داشت. ثانیا مردم ایران به تجربه دریافته اند که رژیم قرون‌وسطایی خمینی با حمایت امریکا و غرب رویکار آمده و با زدوبندهای پس‌پرده همین قدرت‌ها توانست چهاردهه تمام بر شانه‌های زخمی ملت ایران پابرجا بماند بنا نمی‌خواهند بار دیگر در دام نیرنگ استعمار اسیر گردند.

 

زنان ایران که تحت ستم‌های چندلایه رژیم و سرکوب ددمنشانه چماق‌بدستانش بسر می‌برند، نقش پیشاهنگ بازی کردند. زنان ایران که از مدتها قبل با یک ابتکار خودجوش، چندین آخوند را تا سرحد مرگ روی جاده‌ها لت و کوب کردند، در واقع آغازگر این موج مردمی بودند و در جریان اعتراضات نیز شهامت الهامبخش شان را به نمایش گذاشتند. رژیم نیز از نیروی خفته در رزم زنان سخت در هراس است.

 

جوانان و محصلان در واقع نیروی محرکه آن بودند که با وجدان بلند و سینه سپرکردن شان، صدای مردم و زحمتکشان گشتند. آنان مثل یک مشت جوانان افغان که ننگ دویدن پشت عطا و محقق و صالح و دیگر خاینان را پیشه کرده اند، نه بر اساس مسایل قومی و ملیتی و سمتی، بلکه دست به دست هم، برای آزادی و دموکراسی و عدالت علیه دشمنان مشترک شان برخاسته، دیکتاتور مذهبی و چوکره‌هایش را متوحش و لرزان ساخته اند. جوانان ایران به تجربه دریافته اند که بدون چلیپا کشیدن بر هرچه جانی و میهنفروش و فاسد، نمی‌توان یک جنبش واقعا پیشرو و بنیادبرکن راه انداخت. آنان به این حقیقت پی برده اند که فکر حاکی از اصلاح خاینان غلط بودنش را در طول تاریخ به اثبات رسانیده است بنا بدون طرد اینان راه‌اندازی یک حرکت آزادی‌بخش و ملی ناممکن است.

 

مردم به جان رسیده، به تیوری‌تراشی‌های روشنفکران مرتجع از نوع صادق زیباکلام، عباس میلانی، اکبر گنجی و... نیز بهایی قایل نشدند که همچون خودفروختگان هم‌کیش افغان شان سازش با قاتلان و خاینان را تبلیغ می‌کنند. اینان نظیر همجنسان افغان شان از نوع رنگین دادفر سپنتا، که بیشرمانه در برابر جانیان پوزه‌مالی نموده به یکی از ستون‌های اصلی جنایتکاران «احترام» قایل است، در برابر هر نهضت توده‌ای در صف دشمنان ملت قرار داشته با غریو جانبخش ملت باید به زباله‌دان پرتاب گردند. خیزش‌گران ایران باید بدانند آن روشنفکرانی که داغ سیاه ولو یک روز کار کردن با حاکمیت ستمگران را بر پیشانی دارند، به مثابه عناصر آلوده و وجدان‌باخته باید به حاشیه پرتاب شده مورد غضب قرار گیرند، چون یکچنان شرف‌باختگان می‌توانند منتقل‌کننده ویروس سازش‌کاری و خیانت به صفوف مبارزان گردند بنا هرگز قابل اعتماد نیستند.

 

هرچند موج تظاهرات ایران ظاهرا خاموش شده است، اما تنفر مردم از رژیم قرون‌وسطایی و جنایت‌پیشه، همچون قوغ زیر خاکستر آماده انفجار است که جلادان حاکم بر ایران را به زباله‌دان تاریخ پرتاب خواهد کرد. ستار بهشتی که زیر شکنجه‌های وحشیانه دولت ایران به شهادت رسید، زمانی نوشته بود، «من سکوت نمی‌کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد» و امروز این جمله حماسی بدون شک ورد زبان هر مبارز ایرانیست که از بیدادگری آخوندی مالامال از انزجار اند.

 

پیروزی مردم ایران علیه استبداد مذهبی، در واقع پیروزی مردم افغانستان است که سالهاست از این ننگ بشریت زجرکشیده و درآتش بیداد آن می‌سوزند. با سرنگونی حاکمیت آخوندهای دشمن بشریت در ایران، جواسیس افغانش از نوع محقق، خلیلی، محسنی و... و روشنفکران مزدبگیرش چون کاظم کاظمی، سیدعیسی حسینی مزاری، ذکریا راحل، رضوانی بامیانی، جواد محسنی، رهنورد زریاب، صادق عصیان، ابوطالب مظفری، رضا محمدی، لطیف پدرام و دیگران نیز یتیم گشته بساط طاعونی شان از کشور ما برچیده خواهد شد.

 

ما به معترضان ضد رژیم ددمنش خامنه‌ای - روحانی درودهای فراوان فرستاده دستان پرنجابت تک تک آنان را می‌فشاریم!

.................

برگرفته از: «سایت حزب همبستگی افغانستان»

چهارشنبه، 20 جدی 1396

http://www.hambastagi.org/new/fa/asnad-hezb/dedgah/2388-protest-against-iran-theocratic-regime.html

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©