Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ برابر با  ۰۵ نوامبر ۲۰۱۶
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵  برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۱۶
سینما و مافیا

زیر پوست خبر

حقوقدان هم می تواند معجزه کند

تحولات پیرامون چپاول صندوق ذخیره فرهنگیان

 

محمد آقازاده

 

حقوقدان هم می تواند معجزه کند و با جابجایی یک واژه اختلاس هشت هزار میلیاردی را مبدل به مسئله پیش پا افتاده و خنده دار معوقه بانکی کند، به خصوص وقتی این حقوقدان رئیس جمهور هم باشد و آنهم با شعار امید و اعتدال.معلوم نبست چرا این معجزه اینقدر دیر انفاق افتاد و گذاشتند وزیری تحت فشار این اختلاس دیروز و معوقه امروز تن به استفعا بدهد . در دولت قبل می گفتند معوقات بانکی کمر اقتصاد کشور را شکست و امروز همین معوقات کیمیاگرانه اختلاس از جیب فرهنگیان فلاکت زده را می کند یک امر پیش پا افتاده . شهردار هم بذل و بخش های نجومی را امر پیش پا افتاده اعلام می کند.از امروز همه غارتگران این مجوز را می یابند که با یک تغییر زبانی و لغوی خیال خود و جامعه را راحت کنند . من سرهنگ نیستم بلکه حقوقدانم اگر برای خودش مبدل به ریاست جمهوری شد . برای مردم هیچ دستاوردی نداشت ، برای غارتگران چون ستاره صبحگاه راه آینده را نشانه رفت و به آنها آموخت

چطور می توانند با خیال راحت تنها با یک تغییر زبانی مشکلات خود را حل کنند . به نظر می رسد تغییر سه وزیر جرقه یی برای یک انقلاب زبانی بود که در تنور گداخته آن هر کثافتی تطهیر می شود. در ساخت قدرت ممکن است این معجزه کارآمد و موثر باشد ولی نباید دولت تصور کند مردم اینقدر خام و ساده اند تا فریب یک اتقلاب زبانی بی مزه را بخورند و آنها اتفاقا می فهمند شعار امید ، تدبیر و اعتدال به نفع چه کسانی و به زیان چه کسانی تمام می شود . باری برد برد در این دولت مبدل به برد غارتگران و باخت فلاکت زدگان شد . به نظر می رسد با این معجزه شهرزاد با پول های غارت شده ببخشید معوقه تولید می شود و چهره های مشهور این سریال برای پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی سینه چاک می کنند تا حقوق های میلیاردی شان تداوم یابد و ما بمانیم با فقر اکثریتی که هر روز سیاه تر می شود آنهم به نام نامی امید

پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آدم های  ماسک دار در زندگی سیاسی

رضا حقیقت نژاد

 چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ برابر با ۰۲ نوامبر ۲۰۱۶

حسن روحانی دیروز در مجلس گفت «نباید فساد را جار کشید تا بعضی خیانت‌کاران که به خارج پناه برده‌اند، نظام را هو کنند». آقای روحانی اسفند ۹۲ گفته بود «بزرگترین قدرتی که با فساد مبارزه کند، رسانه ها هستند. نام افراد مفسد و ویژه خوار نباید در جیب رییس دستگاه اجرایی کشور باشد. نام افراد مفسد و ویژه خوار باید بر سر زبان و بیان خبرنگاران ما قرار گیرد.» تغییر موضع رییس جمهور ایران و مخاطب قراردادن رسانه ها / خبرنگاران خارج از ایران با عنوان «خیانت کار» ناشی از چیست؟ احتمالا شما با توجه به سلیقه و گرایش سیاسی تان، پاسخ هایی پیدا کنید، مثلا شاید خیانت کارهای پناهنده دروغ گفته باشند، خیانت کارها صداقت ندارند و به بهانه فساد، دولت روحانی را نشانه گرفته اند،‌ خیانت کارها وقتی مرتب درباره فساد در ایران حرف می زنند،‌ ایران هراسی می کنند، خیانت کارها فقط به گفتن فساد دستگاه های وابسته به رهبری و چهره های نزدیک به احمدی نژاد بسنده نکردند و از اطرافیان روحانی هم گفتند، افشاگری خیانت کارها در خارج بهانه را برای مخالفان دولت در داخل بیشتر می کند و ... برای من تغییر موضع رییس جمهور ایران اما نماد و نشانه نفاق است. حسن روحانی کلا آدم ماسک داری بوده در زندگی سیاسی اش، حلقه دور و برش را هم نگاه کنید،‌ همه آدم های ماسک دار، تودار، چند لایه ای که از توبره و آخور با هم می خورند. این دورویی مهم ترین معضل حسن روحانی و اعتدال گرایان در اجتماعی نشدنشان نیز است.

----------------------------------------------------------  

شهرزاد و قصه‌های هزار و یک میلیون دلاری

رادیو ریزوم، هفدهم |

در برنامه‌ی هفدهم رادیو ریزوم سراغ «شهرزاد» می‌رویم تا چند ماه بعد از اختتامیه‌ی باشکوهش در برج میلاد، روشن کنیم بالاخره «رفیقش کجاست؟» در این برنامه، رَدِ بوی پول را از لابه‌لای نگاتیوها می‌گیریم تا به جیب بانک‌ها و پولدارها برسیم، مافیای نشر را با نام و آدرس و کروکی افشا می‌کنیم، از بساط فروش ادبیات و هنر در بقالی‌ها و گالری‌ها و پردیس‌ها حرف می‌زنیم و قیمت خرید احمد شاملو، صمد بهرنگی و حمید اشرف در مزایده را روشن می‌کنیم. در هفدهمین برنامه‌ی رادیو ریزوم از موسیقی زیرزمینی‌ای می‌گوییم که زیرِ زمین نیست، هم‌دستی صدای «معترض» معاصر و ترانه‌سرای «شورشی» را با یک پروژه‌ی امنیتی به یاد می‌آوریم و سری به عمارت مسعودیه و جوان‌های کولِ پالت می‌زنیم. در برنامه‌ی هفدهم رادیو ریزوم نشان می‌دهیم گفتار غالب در میان هنرمندان و نویسندگان چگونه دولت مستقر و وضعیت حاکم را تقویت می‌کند، کدام هنرمندان و نویسندگان موجب خارج شدن بهداشت و آموزش از دسترس فرودستان می‌شوند و چه کسی کارگران را از بالای ساختمان‌های بلند هل می‌دهد. در این برنامه سفری می‌کنیم به سرزمین اشباح مشبک با علی‌اشرف درویشیان و در تمام برنامه با هم به اضمحلالی گوش می‌کنیم که روزگارِ ما در حال پیمودن آن است.

دانلود برنامه‌ی هفدهم:

برنامه را با کیفیت بالا (۱۳۰ مگابایت) از ساندکلود رادیو ریزوم دانلود کنید.

با کیفیت پایین | ۴۳ مگابایت

https://radiorhizome.com/

موسیقی‌های استفاده شده در این برنامه:

۱) Intro از گروه XX

۲) Que Vas a Hacer (حالا چکار خواهی کرد؟) از Angel Para

۳) Anesthetize از گروه Porcupine Trees

۴) A Change is Gonna Come از Sam Cooke

۵) «یکی بود که می‌خوند» سپیده وحیدی و پویا محمودی

۶) «بیابان» از گروه باراد

۷) «شنیدن» از گروه Hack

۸) «مهتاب» از حسین علیزاده

۹) Axiom از گروه Archieve

۱۰) «یه حس» از بهرام

 

صداهای استفاده شده در این برنامه:

۱) برنامه‌ی پرگار. بی‌بی‌سی فارسی. با موضوع شهرزاد

۲) مصاحبه‌ی محمدهادی رضوی با تی‌وی پلاس در حاشیه‌ی اختتامیه‌ی سریال شهرزاد

۳) مصاحبه‌ی محمدهادی رضوی با تی‌وی پلاس در حاشیه‌ی اختتامیه‌ی جشنواره‌ی مدافعین حرم در حوزه‌ی فیلم

۴) پدافند چهارم رادیو فنگ. چه کسی حمید اشرف را کشت؟

۵) مصاحبه‌ی گروه پالت با رادیو دویچه‌وله. پالت به روایت پالتی‌ها

 

به همراه داستان کوتاه «شبح»، از مجموعه داستان «دُرُشتی»، نوشته‌ی علی‌اشرف درویشیان

-------------------------------------------------

این رخداد هر سکوتی را بی معنا و همدست اختگی می کند

محمد آقازاده

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۱۶

"شهرزاد" در روایت اسطوره یی روایت گر و قصه گویی است که با داستانهایش مرگ را به تاخیر می اندازد ، او از ترفند " بعد چه می شود " بهره می برد تا یک شب دیگر زندگی به نفع مرگ به تاخیر بیاندازد ، بعد چه می شود میل سیلان یافته حاکمان است . آنها در امروز در کیف مطلق اند . حال ابدی را می طلبند . چون مخاطره آینده را پیشاپیش درونی کردند . از دست قدرت و هراس از رو در رویی با مرگ . به این دلیل کسی که الان نامش یادم نیست هنر مقاومت در برابر مرگ است . مقاومت در برابر مرگ آزادی و ایستاندن در برابر ستم و آنی که می تواند بی محابا فرمان مرگ بدهد. قدرت اما در زمانه ما بجای به تاخیر انداختن مرگ در آغوش حاکم و گنج قارون بعنوان نماد ثروت می غلتد،او خود حاکم می شود . اگر شهرزاد تاریخی حاکم را می فریبد و او را به دام روایت می اندازد و او را نرم و تعدیل کند . این شهرزاد درست تسلیم آقا بزرگ می شود تا نسل او تداوم یابد . تداوم استبداد غارتگرانه . تداوم اختگی عشق ، هنر و انسان . عشق جنونی است برای دستیابی آن دیگری . هنر هذیانی است که فریادهایش دالی می شود برای تهی بودن قدرت و نمایش این تهی بودگی . اما سریال ساز شهرزاد می گوید این مجموعه ساده عاشقانه است که پای سیاست را در خود قطع می کند . راست می گوید وقتی پای سیاست در هنر قطع شود در عرضه سرکوب همین پا تیز رو و چابک می شود . در آینه این تحلیل است که باید از ایستاده گی فتوره چی در برابر شهرزاد ایستاد.ایستاندنی که گندگی کل هنر را به رخ می کشد و تمامیت زندگی را از طریق این مورد خاص تبدیل به یک سوال بزرگ می کند و چه کسی نداند سوالهای جدی همه طلب بوده گی واقعیت را منعطف و از هم می درد . مهم نیست فتوره چی کیست . مهم آنست که مبدل به رخداد شده است که باید همه بخشی از آن باشند و یا علیه آن . این رخداد هر سکوتی را بی معنا و همدست اختگی می کند . نظم سرمایه آغوش اش را بر روی ساکتها هم باز می گذرد تا کی به سود اختگی به حرف آیند و حفظ وضع موجود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

پیگیری «شهرزاد»: 10 سوالی که رسانه‌ها نمی‌پرسند

نادر فتوره چی

شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۱۶·

«شتیل بگیر»های «تماشاگران امروز» بخوانند!

به شخصه امیدوارم که خبر آزادی «سید محمد امامی»، تهیه کننده سریال شهرزاد صحت داشته باشد. چرا که بنا به وعدۀ خانم ترانه علیدوستی مبنی بر اینکه «برای روشن شدن این قضیه نیاز است ... ما به ایشان(امامی) دسترسی داشته باشیم لااقل تا بفهمیم»، آزادی او می‌تواند به روشن شدن بسیاری از مسائل بیانجامد.

این مسئله زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد که به وضعیت تاسف برانگیز رسانه‌ها توجه کنیم. رسانه‌هایی که به جای طرح سوالات اصلی، به دنبال روشن شدن اختلافات مالی تهیه‌کنندگان و ذینفعان این پروژه مشکوک با یکدیگرهستند.

در آخرین نمونه، هفته‌نامه بی‌مخاطب «تماشاگران امروز» با آقای سیدهادی رضوی گفت‌و‌گو کرده است و به جای طرح ابهامات، دربارۀ «نمایشگاه خودروی خیابان عباس‌آباد»، «گرایش سیاسی» او، «چه برنامه‌هایی برای دعوت از ستاره‌ها دارید؟» و ... سوال پرسیده است.

این درحالیست که سوالات اصلی‌ای که با آزادی سید محمد امامی(در صورت صحت)، او نیز همچون سیدهادی رضوی(دارنده 50 درصد از سهام این پروژه در فاز اول) و دیگر سرمایه‌گذاران(همسر شهاب‌الدین غندالی، رئیس بازداشتی صندوق ذخیره فرهنگیان) باید به آنها پاسخ دهد، از این قرار ست:

1- نحوه تامین مالی 14 میلیارد تومانی ساخت «شهرزاد1» چگونه بوده است؟

2- دو جوان زیر 35 سال، در شرایطی که کشور در رکود و بیکاری عمیق فرو رفته است، چگونه توانسته‌اند «درآمد»ی داشته باشند که فقط 14 میلیارد تومان از آن را خرج ساخت یک سریال کنند؟ این پول را از کجا آورده‌اند؟

3- بر اساس کدام قانون جاری در کشور که دستمزد را ماهانه 812 هزار تومان تعیین کرده، بازیگرانی که در «شهرزاد1» بازی کرده‌اند، چند ده میلیون تومان دستمزد گرفته‌اند؟

4- بر اساس کدام عرف و یا حتی قاعده فقهی/حقوقی، پروژه‌ای که سرمایه اولیه آن آغشته به دهها ابهام ریز و درشت است، نه تنها از سوی عوامل و سرمایه گذارانش رفع ابهام نمی‌شود، بلکه فاز دوم آن بیش از یکماه است که در مدار تولید قرار است؟

5- آقای سیدهادی رضوی به خبرگزاری تسنیم گفته است:«چند روز گذشته شنیدم که برای این سریال اسپانسر گرفته‌اند، من نمی‌دانم اگر اسپانسر گرفته‌اند چرا حق و حقوق من را نمی‌دهند. من شرعاً از ساخت شهرزاد2 راضی نیستم». حال آنکه مسئله نه «حق و حقوق» ایشان، بلکه حق و حقوق معلمان یا بر حسب ادبیات فقهی«حق الناس» است که تا تعیین تکلیف نشود، ساخت «شهرزاد2» را عرفا و به قول ایشان «شرعا» مجاز نمی‌کند. بنابراین چگونه است که در چنین شرایطی «شهرزاد2»، در کمال بی‌اعتنایی به افکار عمومی و ابهامات موجود، به کار خود ادامه می‌دهد؟

6- اگر ادعا شود که ساخت «شهرزاد2» با سرمایه حاصل از «شهرزاد1» صورت می‌گیرد، آنطور که آقای رضوی اطلاع داده، چه لزومی به «گرفتن اسپانسر جدید» است؟

7- بخشی از عوامل سینمایی این سریال و حامیان رسانه‌ای آن اعم از روزنامه‌نگاران و ...، از حامیان «لیست امید» در انتخابات مجلس گذشته بوده‌اند. حال سوال این است: چرا نمایندگان «لیست امید» که مدعی «همراهی با مردم و دفاع از حقانیت» هستند، در خصوص ابهامات پیرامون این پروژه که حساسیت افکار عمومی را برانگیخته و شائبه ضایع شدن حقوق معلمان را در پس خود دارد، سکوت محض اختیار کرده‌اند؟

8- چرا نمایندگان مجلس به جای بررسی «لایحه اصلاح قانون کار» که همین رسانه‌های وابسته موجود هم از آن به «برده‌داری نوین» تعبیر کرده‌اند و شرایط زیستی قشر وسیعی از جامعه کارگری را از همینی که هست وخیم‌تر خواهد کرد، تکلیف این سرمایه‌گذاری‌های مشکوک که قطعا محدود به این فقره نیست را روشن نمی‌کنند و یا «طرح مبارزه با پولشویی در سینما» و یا «طرح تعیین ضوابط درآمد بازیگران سینما» را در دستور کار قرار نمی‌دهند؟

9- در صورت اثبات وقوع تخلف، پولشویی و فساد در پروژه شهرزاد، تکلیف پول‌های برباد رفته چه خواهد بود؟

10- چرا رسانه‌های داخلی و خارجی، روشنفکران مدعی، روزنامه‌نگاران مدعی‌تر و هر آنکس که مدعی دفاع از «حق مردم» است، در قبال این ماجرا خود را به نشنیدن و ندیدن زده است؟

...

اینها سوالات «اصلی‌»ست عالیجنابان!

نه آنچه که رسانه‌های وابسته با عناوینی چون «گریم بازیگران قسمت دوم چه شکلی است؟» یا «نقش رضا کیانیان چگونه لو رفت؟» و ... می‌پرسند.

سوالاتی که حتی اگر همه رسانه‌ها نیز آنها را انکار کنند، در میان مردم و «حافظه خداوند» باقی خواهند ماند.

سوالاتی که عدم ارائه پاسخ «منطقی» و «مستند» به آنها، نباید یک نتیجه بیشتر در پی داشته باشد:

توقف ساخت «شهرزاد2»

و بازگردادن پول‌ها و سرمایه‌ها به صاحبان اصلی، آنهم به قول میرزای شیرازی: بای نحو کان؛ یعنی «به هر نحو ممکن».

-------------------------------------------------

نادر فتوره چی

اول نوامبر

ادامه پیگیری شهرزاد:

توقف ساخت قسمت دوم سریال شهرزاد تا روشن شدن تکلیف منابع مالی قسمت اول

 

«دوستان شهرزاد»، از جمله روزنامه «بانی فیلم» هم نگران «قسمت دوم» شده‌اند.

می‌گویند «پاسخ ترانه» نه تنها گره را نگشوده، بلکه آنرا کورتر کرده است.

آنها می‌ترسند که «هر کس با هر جایگاهی» که احتمالا یعنی «ما با جایگاه شهروند»، هر تحلیلی که خواستیم، داشته باشیم.

بانی فیلم به مرجعی نامعلوم (عوامل؟ سرمایه گذاران؟ که؟) خرده گرفته است که «سکوت» نکنند و درباره «مراحل تولید» و «اتفاقات رخ داده» توضیح دهند، چون «حال و احوال اقتصادی این روزهای مردم اجازه نمی‌دهد از شنیدن اعداد و ارقام بالا و هزاران میلیاردی به سادگی عبور کنند».

روزنامه «بانی فیلم» توصیه خوبی به «آنها» کرده است ، اما همه حرف را نزده است.:

1- توقف ساخت قسمت دوم سریال شهرزاد تا روشن شدن تکلیف منابع مالی قسمت اول.

2- عدم همکاری مدعیان «مردمی» بودن با پروژه‌ای که به «اختلاس از معلمان» آلوده است.

بدیهیست، مدعیان «محبوبیت مردمی» ممکن است در جریان «ابهامات مالی » این پروژه در فاز اول نبوده‌اند، اما حالا دیگر اوضاع فرق کرده و کسی نمی‌تواند مدعی «بی خبری»شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نادر فتوره چی

‏اکتبر 27‏، ساعت ‏13:21‏ ·

معطوف به پست قبل: پاسخ خانم علیدوستی و پاسخ من به ایشان

ترانه علیدوستی:

سلام جناب فتوره‌چی، سعی می کنم جوای سوالات شما را به دور از هیجانات لحظه‌ای بدهم. هرچند قبول کنید که سخت است.

۱.منظور من از شایعات در این پست به خصوص، خبری بود که دیروز از طرف خبرگزاری فارس منتشر شده بود با این مضمون:« عوامل شهرزاد با توجه به حواشی پیش آمده پیرامون محمد امامی قصد دارند پول او را پس داده و نام شهرزاد را تغییر دهند تا سریالشان به مشکل نخورد» ما قصد نداشتیم نام سریال را عوض کنیم، پس دادن یا ندادن پول ایشان هم مراحل قانونی می‌طلبد و مادامی که ایشان در حبس هستند اصلا مقدور نیست. ضمن اینکه فارس کلا از موضوع تصمیمیات پروژه بی‌خبر است پس خبرش اسم شایعه می‌گیرد. با این توضیح، منظور از شایعه هیچ یک از چیزهایی که شما شمردید نبوده.

درباره‌ی مورد ب: دستمزد همه‌ی بازیگران میلیونی است آقای فتوره‌چی. همه جای دنیا. من یازده ماه سر شهرزاد کار کرده‌ام و حقوق ماهیانه گرفته‌ام. و رقم ماهیانه‌ام از بسیاری از هنرپیشگان متوسط مملکت کمتر بوده. بنابراین با معیارهای شغلی ما این رقم جای خجالت ندارد.

۲.محمد امامی به اتهام دخالت در صندوق فرهنگیان در پرونده‌ای هشت هزار میلیاردی بازداشت است. پرونده‌ای که فقط شامل حال ایشان نیست. سریال شهرزاد فاز اولش سه سال پیش در یک موسسه فرهنگی فعال (تصویرگستر پاسارگاد) شروع شده با دو سرمایه گزار و نه فقط ایشان. مبلغ ساخت این سریال ۱۴ میلیاد تومان بوده، دو میلیارد تومان بیشتر از سریال شاهگوش، و نود و هشت میلیادر تومان کمتر از پروژه محمد رسول‌الله. یا مبلغی تقریبا معادل فیلم توقیف شده‌ی رستاخیز. این ارقام برای ساخت پروژه ‌ایی در این سطح عجیب نیستند اما قبول کنید هرقدر هم رانت در آنها دخیل باشد بسیار کمتر از آنند که کسی برای ساختشان هشت هزار میلیارد اختلاس کند. ما هم مثل شما هنوز نمی‌دانیم آن مبلغ به خصوصی که خرج ساخت شهرزاد شده دقیقا و تحقیقا آلوده به همین پولی که شما می‌گویید (و برای گریه گرفتن از جمع نام حقوق معلمان را روی آن می‌گذارید)هست یا خیر. ما هم در تعلیقیم و برای روشن شدن این قضیه نیاز است آقای امامی هم بهشان اعلام جرم شود هم دادگاهشان تشکیل شود هم ما به ایشان دسترسی داشته باشیم لااقل تا بفهمیم. ما هم از این خبر مثل دیگران غافلگیر شده‌ایم، چه باور بکنید و چه نه.

۳.ادعای من شایعه نیست چون من در پشت صحنه پروژه حضور دارم و عوامل حرفم را تایید می‌کنند. حالا اگر قسم و آیه باید خورد، من اهلش نیستم.

۴.من تا به حال به یاد ندارم مصاحبه‌ای کرده باشم درباره‌ی گربه یا رنگ مورد علاقه‌ام. من همیشه سعی کرده‌ام در مورد کارم و فیلمهایم حرف بزنم. تا حد ممکن. اگر چیز دیگری گفته‌ام هم مطمئنا مسائلی مهمتر از رنگ مورد علاقه‌ام بوده و ملت خودشان میتوانند رجوع کنند سابقه‌ی من را ببینند.

۵. پاسخ این سوال به سوال دوم مربوط می‌شود و به محض روشن شدن موضوع ما نیز تصمیمی در مورد موضع خودمان خواهیم گرفت.

۶. آن ایموجی زیر پست بنده سمبل فمینیسم نیست، یک زن است با یک چوب گلف. شوخی است. در نتیجه برای کسی که تفاوت ایموجی را با سمبل فمینیسم نمی‌فهمد توضیح دادن نظرات فمینیستی من بیهوده است. ضمن اینکه شما هر اسمی روی این کار من بگذارید محقید: اما من بی اینکه «مجبور» باشم، انتخابم برای ادامه فعالیتهای فرهنگی‌ام فعلا شامل اظهارنظر درباره حجاب اجباری نمی‌شود. شرمنده. همانطور که شما برای کار کردن برای شرکت ایرانسل که از عظیم‌ترین تشکیلات رانتی کشور است مورد بازخواست نیستید. چون حتما دلیلی دارید یا مثل ما مجبورید. آشنایی مخاطبان با اصول فمینیستی هم وظیفه من نیست، مخاطبان بروند چهار تا کتاب بیشتر بخوانند و عقاید شخصی من را به میل خودشان قبول یا رد کنند، اما در آن دخالت نکنند

 

پاسخ من

سرکار خانم علیدوستی، پس از پاسخ سلام:

1- منطق پاسخ شما دستکم در دو جایش، مرا یاد مصاحبه‌های «سعید الصحاف»، وزیر اطلاعات و اخبار حکومت صدام در روزهای «فتح بغداد» در جریان جنگ دوم خلیج فارس در سال 2003 می‌اندازد.

پیرمرد بانمکی را تصور کنید که با لباس ژنرال‌های حزب بعث، بر پشت‌بام ساختمانی مشرف به تانک‌هایی با پرچم نیروهای ائتلاف به فرماندهی ایالات متحده آمریکا ایستاده است و در برابر دوربین خبرگزاری‌ها می‌گوید:«آمریکا جرات حمله به عراق را نخواهد داشت». او وقتی با خنده و پرسش خبرنگاران مواجه می‌شد که «تانک‌های آمریکا در فاصله 700 متری اینجا در تصویر قرار گرفته اند» جواب می‌داد :«آنها تانک‌های خودمان هستند» یا حتی یکبار گفت:«کو؟ من که تانکی نمیبینم».

منطقی که بعدها از سوی محمود احمدی نژاد با شدت و حدت هر چه تمام پی گرفته شد و نام آن از «دکترین سعید الصحافی» به «دکترین احمدی نژادی» تغییر کرد.

اصل بنیادین این دکترین که شما نیز از آن بهره برده‌اید «انکار بدیهیات غیر قابل انکار» است که دستکم همانطور که گفتم در دو جا بدجور توی ذوق می زند:

الف، ادعا کرده‌اید که به یاد ندارید درباره «رنگ مورد علاقه»،«حال گربه» و ...(کنایه ای از مسائل پیش پا افتاده و زرد روزمره) با رسانه‌ها گفت‌و‌گو کرده باشید، حال آنکه دوستی در همان ذیل کامنت شما، لینک مصاحبه‌ای را گذاشته است که شما در آن درباره «آخرین باری که خیلی خوشحال بودید؟»، «آخرین باری که غمگین بودید؟»، « تکنیک آرامش از طریق یوگا یا موسیقی»،«اولین کاری که صبح‌ها پس از بیدار شدن می‌کنید»، «آیا از آسانسور می‌ترسید؟»،«کلمه مورد علاقه» و... مفصلا گفت و گو کرده‌اید.

اگر نمی‌دانید آرایه های ادبی از قبیل «کنایه» یا «مجاز مرسل» چیست، به شما توصیه می‌کنم که به عنوان یک «هنرمند نمایشی» حتما و ضرورتا با این آرایه‌های ادبی هر چه سریعتر آشنا شوید، چرا که بنمایه قریب به اتفاق متون نمایشی مهم تاریخ بشر بر این آرایه‌های ادبی استوار است.

ب، دروغ «سعید الصحافی» دیگرتان اینجاست:« آن ایموجی زیر پست بنده سمبل فمینیسم نیست، یک زن است با یک چوب گلف. شوخی است ». بله! زنی با چوب گلف هست، اما یک «سمبل» دیگر هم که اصلا «شوخی بردار» نیست، کنارش است: سمبل ملهم از ونوس به شکل دایره‌ای که در امتدادش یک صلیب یا علامت «به علاوه» وجود دارد و تا آنجایی که من اطلاع دارم، از زمان مبارزات پرشور زنان آزادیخواه از دهه 60 میلادی تا کنون این سمبل به سمبل «فمینیسم» شهرت دارد.

علاوه بر این، شما ظاهرا قبلا همین سمبل را در جایی که رسانه‌ها ببینند «تتو» کرده بودید که بابت‌اش در سایت‌های داخلی (که ظاهرا سوژه کم دارند) بنده با این تیتر مواجه شدم «راز تتوی ترانه علیدوستی چیست؟»( یا یک همچین عنوانی) که در متن آن به سمبل فمینیسم اشاره شده بود و من ندیدم که آنرا تکذیب کرده باشید و گفته باشید :«نه! یک زن است با یک چوب گلف».

2-اکنون نزدیک به یک ماه است که ماجرای ارتباط تهیه کننده سریال شهرزاد با اختلاس 8000 میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان در افواه عمومی مطرح است و خشم بسیاری از جمله من را هر لحظه بیشتر بر می‌انگیزد که چرا پول بازنشستگان آموزش و پروش که به قول یکی از معدود کامنت گذاران با شعور صفحه اینستاگرام‌تان «اکثرشان دندان در دهان ندارد»، دزدیده شده، و بخشی از آن خرج سریالی شده است که هدف از آن کسب اعتبار و نام و «حاشیه امن» برای اختلاس‌گران بوده است.

الف، به این معنا اشاره یکی از عوامل این سریال به ماجرای «شایعه»(آنهم بدون اشاره به نام خبرگزاری فارس در متن اولیه یا موضوع شایعه)، ماجرای غارت 8000 میلیارد تومانی را در اذهان تداعی می‌کند و نه تغییر نام سریال از فلان به بهمان را.

ب، قصد من از اشاره به فلسفه وجودی «صندوق ذخیره فرهنگان» گرفتن «گریه از معلمان» نیست و معلمان را با کامنت‌گذاران صفحه‌تان که ظاهرا تحت احساسات شدیدی قرار دارند، یکی نکنید. من برای مشروعیت بخشیدن به «خشم» ام از این پروژه کثیف، نیازمند اخذ گریه از کسی یا کسانی نیستم و اگر تمام کائنات نیز این غارت را نادیده بگیرند، کماکان بر «غارت پول معلمان» در جریان آن تاکید خواهم کرد.

ج، تا مادامی که شما به ماجرای «شایعه» (که ظاهرا منظور شایعه دیگری بوده است) نپرداخته بودید، من به هیچ وجه شما را بابت اطلاع یا عدم اطلاع از پشت پرده پول کثیف این سریال مورد استیضاح قرار نداده بودم. چرا که متهمان اصلی این «شایعه» را کسان دیگری می‌دانستم و فرض را بر این می‌گذاشتم که شما به عنوان یک بازیگر جوانی که حالا با صلاحیت یا بی‌صلاحیت در بخشی از این ماجرا قرار گرفته‌اید و چند صد میلیونی درآمد کسب کرده‌اید، «مسئولیت»ی در قبال آن غارت ندارید یا در خوشبینانه‌ترین حالت اطلاعی از آن پشت پرده نداشته‌اید. اما به مجرد آنکه در مقام «مسئول روابط عمومی» و وکیل مدافع ظاهر شدید، پرسش درباره آن «شایعه» اصلی، گریبان شما را نیز می‌گیرد.

د، پولی که از این پروژه کسب کرده‌اید، هر چقدر که هست، نوش جان‌تان. اینکه آن را پاک می‌دانید یا نه، به «اخلاق» و «وجدان» خودتان مربوط است و این شمایید که باید شب‌ها با فکر پاک بودن یا نبودن آن سر کنید، نه من.

از این حیث، بنده اتهامی حقوقی به شما وارد نکرده‌ام و آن را به «وجدان»، این هیولای درون تان، واگذار کرده‌ام و خود می‌دانید که با آن هیولا چه کنید.

ه، طبیعتا کسی برای ساخت یک سریال، 8000 میلیارد تومان اختلاس نمی‌کند، اما بر حسب «عرف» پولشویی، کسی که 8000 میلیارد تومان اختلاس می‌کند، حتما برای کسب مشروعیت و محبوبیت و پاک کردن اصل ماجرا، سریال و فیلم سینمایی می‌سازد، باشگاه فوتبال می‌خرد، خیریه دایر می‌کند، از مردم گریه می‌گیرد و کلی سر و صدا راه می‌اندازد که هم «حاشیه امن» پیدا کند و هم اصل ماجرا فراموش شود، چونانکه در این فقره نیز چنین شده است و آقایان بخش اندکی از آن پول کثیف را خرج «کار فرهنگی» کرده‌اند که شما نیز یکی از ذینفعان خرده پای آن محسوب می‌شوید و همانطور که قبلا اشاره کردم، تا مادامی که به قصد پاسخ به «شایعات» برنیامده بودید، کسی جز وجدان‌تان شما را به این پول کثیف پیوند نزده بود، همانطور که دیگر دست اندرکاران این سریال نیز هرگز مورد بازخواست افکارعمومی قرار نگرفته‌اند چون در صدد دفع شایعات(آنهم به شکل مبهم) نبوده‌اند.

و، کمتر بودن رقم ساخت این سریال از فلان فیلم یا بیشتر بودن‌اش از آن یکی، توجیه کننده منشاء پول کثیفی که خرج این سریال شده است نخواهد بود و اگر سیستمی سالم باشد، ماجرای آنها نیز باید پیگیری شود.

3- به بند«بگم بگم» و احمدی نژادی پاسخ‌تان می‌رسیم. آنجا که فرموده‌اید «همانطور که شما برای کار کردن برای شرکت ایرانسل که از عظیم‌ترین تشکیلات رانتی کشور است مورد بازخواست نیستید.»

الف، من هرگز کارمند شرکت ایرانسل نبوده‌ام. بنده کارمند پیمانی (با قرارداد موقت سه ماهه و شماره پرسنلی A00123) شرکتی به نام «بهاران سرو گستر» هستم که پیمانکار «خدمات، نظافت و آبدارخانه» شرکت‌هایی از جمله ایرانسل است و این افتخار را داشته‌ام که با رفقای نظافتچی، آبدارخانه‌دار، و خدماتی و باغبانی، از یک پایه شغلی و ردیف حقوقی برخوردار باشم.

ب، حقوق ماهیانه من بر حسب آخرین فیش حقوقی که تصویرش را نیز در صورت تمایل‌تان منتشر خواهم کرد یک میلیون و نهصد و چهل و هشت هزار تومان است که ماهانه از طریق شرکت «بهاران سرو گستر» به حسابی در بانک کشاورزی شعبه خیابان ملاصدرا واریز می‌شود.

به غیر از شماره حساب مذکور، دو شماره حساب دیگر در بانک‌های پاسارگاد و پارسیان دارم که مجموع موجودی آنها کمتر از یک میلیون تومان است و هرگاه که شما اراده کنید، جهت اثبات ادعایم کارت‌ها و شماره رمز‌شان را تقدیم حضورتان می‌کنم.

ج، بنده هرگز هیچگاه در مقام «پاسخگویی به شایعات» یا «ویترین فرهنگی» این شرکت یا هیچ شرکت دیگری برنیامده‌ام که بابت آن مثل شما که در مقام «پاسخگو» و «ویترین فرهنگی» برآمده‌اید، مورد پرسش قرار گیرم.

د، افتخار می‌کنم که به خاطر حفظ استقلال‌ام، هرگز پیشنهاد شغلی پیوستن به شرکت مذکور با حقوق ماهانه چند برابر و یا دیگر شرکت‌های مشابه را نپذیرفته‌ام و بابت این پافشاری، از حقوق چند میلیونی، مزایای سالانه، وام، بن و ... محروم بوده‌ام. چونانکه می‌توانم به راحتی و بدون آنکه «امتیاز» خاصی را از دست دهم، هر زمان که اراده کردم از درآمد ماهانه یک میلیون و نهصد هزار تومانی ام در شرکت پیمانکاری بهاران سرو گستر چشم بپوشم.

حال آنکه فکر نمی کنم شما بتوانید از درآمد ماهانه چند ده میلیون تومانی‌تان از سریال شهرزاد و دیگر درآمدهای‌تان از بودن در «ویترین فرهنگی» نظام، خیریه ها، فیلم ها و ... چشم بپوشید.

ه، مثل بسیاری از هم نسلان و همکارانم می‌توانستم با کمی «نرمش» و «اعتدال»، اکنون صاحب شرکت تبلیغاتی، کارتل رسانه‌ای، میهمان فلان برنامه و دارای درآمد کلان از طریق کار فرهنگی باشم، اما تمام لذت زندگی‌ام، نپیوستن به این «سفره»ایست که امثال شما «اپاراتچیک»ها بر سر آن دعوتید و ارتزاق می‌کنید.

...

در پایان عرض می‌کنم که آماده‌ام در هر زمان، در هرجا و با هر کس که شما و «دوستان‌»تان در سینمای ایران، سریال شهرزاد و اسپانسرهایش تعیین کنید درباره «نسبت پول کثیف و سینمای رانتی»، صلاحیت هنری بازیگران و تهیه کنندگان این سینمای رانتی و کلیت فرهنگی این دوران سیاه و مابه ازای اجتماعی-اقتصادی- سیاسی‌اش مناظره کنم.

پاپی ماجرای تناقضات‌تان در خصوص «فمینیسم» و «حجاب اجباری» هم نمی‌شوم چون میدانم «مجبور» اید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیگیری ماجرای «شهرزاد»: سوالاتی از «تهیه کننده دوم»

نادر فتوره چی

‏اکتبر 28

در پاسخ خانم «ترانه علیدوستی» به ابهامات پیرامون سریال شهرزاد، 3 نکته مهم وجود دارد:

1- اعتراف به بازداشت یکی از تهیه‌کنندگان سریال شهرزاد به نام «محمد امامی» در ارتباط با پرونده اختلاس 8000 میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان.

2- هزینه 12 الی14 میلیارد تومانی ساخت قسمت اول این پروژه.

3- برخورداری این پروژه از دو تهیه کننده که یکی از آنها در بازداشت نیست.

حال با توجه به اینکه خانم علیدوستی در واکنش خود، ناتوانی و عدم قابلیت و صلاحیت‌شان را برای روشن شدن ابهامات و «شایعات» پیرامون سریال شهرزاد به اثبات رسانده‌اند، لازم است تا از «آن یکی تهیه کننده» سریال شهرزاد، یعنی آقایی به نام «سید هادی رضوی» متولد 1363، که سایت‌های خبری ایشان را «فعال اقتصادی»، «عضو اتاق بازرگانی» و البته «داماد معاون اجرایی رئیس جمهور» معرفی کرده‌اند، سوالاتی پرسیده شود:

1- با توجه به اینکه یکی از عوامل پروژه شما(خانم علیدوستی) نیز مایلند بدانند« آن مبلغ به خصوصی که خرج ساخت شهرزاد شده دقیقا و تحقیقا آلوده به همین پولی که شما می‌گویید(اختلاس 8000 میلیاردی)» است یا خیر، لطفا نحوه تامین هزینه ساخت این مجموعه را برای افکار عمومی و مردم ایران و البته خانم علیدوستی، تشریح و تبیین کنید.

2- در صورت عدم ارتباط هزینه ساخت این پروژه با پرونده اختلاس مذکور، با توجه به رشد اقتصادی منفی کشور در سنوات اخیر، لطفا شیوه تامین هزینه 14 میلیارد تومانی سریال شهرزاد را برای افکار عمومی تشریح کنید.

این سوال علاوه بر رفع ابهامات و «شایعات» پیرامون شهرزاد، برای افکار عمومی و به خصوص جوانان علاقه‌مند به «فعالیت اقتصادی» بسیار مهم است. بی‌تردید میلیون‌ها جوان بیکار و یا دارای درآمد ناچیز در کشور، مایلند بدانند جنابعالی(تنها با 32 سال سن) با چه فرمول اقتصادی توانسته‌اید در سال‌های رکود و تحریم، به کسب درآمدی نایل شوید که از قِبَل آن می‌توان 14 میلیارد تومان هزینه ساخت یک سریال کرد.

3- در وبسایت سریال شهرزاد آمده است که جنابعالی «جزو فعالان اتاق بازرگانی» هستید و «در امور اقتصادی از سوی بسیاری از محافل اقتصادی به عنوان کارشناس مسایل اقتصادی طرف مشورت قرار می‌گیرید».

بد نیست برای مردم و افکار عمومی برخی از مدارک و سوابق علمی و دانشگاهی، مقالات و کتب تالیفی‌تان که نشاندهندۀ «کارشناسی» شما در حوزه «مسایل اقتصادی» باشد را منتشر کنید.

ـــــــــــــــــــــــــ

محمد آقازاده

نادر فتوره چی عزیز؛ وقتی ماجرای شما،ترانه علیدوستی و مرضیه رسولی و ... را خواندم برایم سخت بود شیوه ای که به بحث ورود کنم و پرسشی را که شما طرح کرده اید به جوابی نزدیک کنم. اما وقتی دیشب بحثی در گروه تلگرامی در مورد تئاتر در گرفت ناگهان جرقه ای در ذهنم شعله ور شد و نمایش دشمن مردم ایبسن ذهنم را از آن خود کرد. وقتی در آخرین پست تان از شکست و ناامیدی تان سخن گفتید یاد این گفته پایانی دکتر استوکمن این نمایش افتادم که خطاب به خود می گوید انسان وقتی تنها می ماند قوی تر می شود. او از مصالح عمومی سخن می گوید، از آلودگی چشمه ای که تنها محل در آمد شهر است. همه از جمله روزنامه نگاران استقبال می کنند و بعد برادرش که شهردار است همه چیز را به ضررش شکل می دهد. او کوتاه نمی آید و در موقعیت تراژیک گرفتار می شود و در تنهایی راز قوی بودن را کشف می کند. شهرزاد لخت بودن فضای هنری و رسانه ای کشور را افشا کرد و نشان داد چطور چشمه آلوده اختلاس و غارت در این فضا رسوخ کرده است و همه چیز را به گند کشانده است. شما این لخت بودن را با صدای بلند فریاد زدید و پادافره این کار تنها ماندن است. آنتیگونه و تمام قهرمانان تراژیک تنها می مانند. اما آنها تنها کسانی اند که تقدیرشان را بر شانه می گذارند و خود مرگ و تنهایی را انتخاب می کنند. مشکل آنجاست که شما باور دارید بسیاری از اهل رسانه مخالف اند و حتی انکار و دشمن آن اند ولی این گونه نیست. تمام رسانه های رسمی از همان چشمه ای می نوشند و باقی می مانند که تهیه کننده شهرزاد نوشید و برای پولشویی به سراغ یک سریال ساده عاشقانه رفت تا در پس این سادگی نشان دهد باید تسلیم آقا بزرگ ها شد و در قسمت دوم باید نشان می داد این چرخه مدام تکرار می شود. کسانی که از یک چشمه می نوشند نمی توانند رو به رو هم بیایستند و با هم بجگند. کسانی که با حداقل حقوق می خواهند در رسانه های اصلی و رسمی بنویسند می دانند گل آلود بودن چشمه را نشان دادن یعنی بیکاری و دربدری. این کار تنهایی و انزوا می آورد و سخت است پذیرش این تنهایی. همانطور که شما گفتید ما بیشمار نیستیم، ما را شمرده اند. اگر بیشمار بودیم خروجی این چشمه با سیمان آگاهی بسته می شد ولی این گونه نشد. تنها آدم های نادر می توانند گل آلود و مسموم بودن چشمه را فریاد بزنند و خود را تنها و شکست خورده بیابند. در دشمن مردم ایبسن نمی گوید ولی می توان حدس زد مردم دیگر می دانند در چه فضای گندی نفس می کشند و دیگر نمی توانند مثل گذشته خوش باشانه و بی خیال زندگی کنند. اگر قهرمان ایبسن در فردیت اش تنها می ماند آنها در ازدحام می دانند با چه دهشتی کنار آمده اند و رذالت تنهایشان می گذارد و چه دو رذلی نمی تواند دوست آن دیگری باشد؟ در مورد مرضیه رسولی هیچ نمی دانم. جز همان چیزی که در فضای مجازی از او درک و حس کرده ام. یک نوع اعتماد به نفس لجوجانه در او یافتم و این صفت جالبی برای من است و به همین دلیل می دانستم حتی تاکتیکی هم عقب نمی نشیند. او از منظر استراتژی هم نمی تواند جز آن بکند که در مورد گفت و گوی شما در مورد شهرزاد انجام داد. در آخرین پست فبس بوکی اش که در مورد حجاب است و دو گانه غنچه قوامی و مسیح علی نژاد او در خود متن و کامنت ها کل نگاهش را بی پرده و با لجاعت افشا می کند. او می گوید نباید حجاب و دغدغه هایش را رسانه ای کرد و اصول گرایان را هوشیار کرد. هر چند خود می گوید در جشن پیروری روحانی پلاکاردی در دست گرفته برای حمایت از انتخاب بی حجابی بعنوان گزینه. ولی درک رسانه ای می گوید نباید در مورد آن سخن گفت تا سیر خود انگیخته جامعه کار خود را بکند. او معتقد است باید گذاشت بین مقامات شکاف ها و ترک ها قوی گشوده تر بشوند و با رسانه ای شدن این شکاف ها می توانند پر شوند. در کامنت ها از آمدن شرکت های بین المللی به کشور دفاع می کند چون به نفع درزها و شکاف ها تمام می شود. شاید همین اختلاس ها و پولشویی ها را به نفع موضع خود می داند. چالش او سبک زندگی و دوگانه هایی است که حول محور آن با هم می ستیزند. شاید او نمی داند این دوگانه ها اصلا شکل گرفتند تا اصل یغما و غارت را بپوشانند. باور دارم او لجوعانه از باورش دفاع می کند. امر نادر. این را بگویم و تمامش کنم من بالای سی سال با حسن فتحی رفیقم و روزگاری مثل هم نقد می نوشتیم. همیشه به او می گفتم می تواند چهره درخشان در سینما بشود ولی تلواسه ها و تعذب های خاصی که به دلایلی ناگفتنی او را به مسیر همراهی با باندهای اختلاس کشاند. سختم بود علیه او بنویسم ولی سرنوشت میلیون ها فلاکت زده قلم را به شورش واداشت. او را در پس ذهنم همچنان دوست دارم و همین دوست داشتن نفرتم را از غارتگران بیشتر می کند که یک هنرمند را به جایی می کشاند که نباید کشانده می شد. شما قوی تر شدید و در این لحظه که در نظام غارت و گره خوردگی شکاف انداخته اید حق ناامید شدن ندارید. امید انتخاب ما نیست بلکه ضروری است که بدون آن همه چشمه های زندگی می خشکند و به مرگ و نیستی در این کشور دامنه می دهد و حتی داروی دردها یعنی اطلاع رسانی را خفه و مبدل به زهر می کند و حتی روزنامه نگاران آنرا غیر لازم و خطرناک اعلام و خود سانسوری را مبدل به فضیلت می کنند

ـــــــــــــــــــــــ

شاهرخ خطیب

ما برای سیاست ناگزیریم...

نادر فتوره چی را فقط چند مرتبه در موسسه ی پرسش دیده ام و بس و شناختم از او به میانجی خواندن برخی ترجمه ها و مقالات و ایضاً متن های فیسبوکی اش و شنیده هایی از رفقای مشترکمان درباره اش حاصل شده که البته شناخت کم مایه ای هم نیست.هنوز مرا مجالی برای رفاقت با او دست نداده است.نویسنده،مترجم و روزنامه نگار تعلیقی است و در حال حاضر تنها راه ارتباطش با مخاطب فقط یک صفحه ی فیسبوک است.

به او هم،همچنان که به همه ی ما،در مواردی نقد وارد است ،که به قول بنیانین:سوژه ی مستغنی از نقد،سوژه ی مرده است.

مدت ها قبل چند صباحی در پشت صحنه ی سینمای ایران کار کردم و چیزها دیدم و خیلی زود عطایش را به لقایش بخشیدم.بماند...چندی پیش در پستی چیزکی درباره ی فیلم محمد مجیدی نوشتم و آن را نه یک اثر هنری،که یک اختلاس هولناک تمام عیار خواندم.

نادر فتوره چی این روزها باز هم مشت در لانه ی خفاش ها کرده و نوک تیز پیکانش به سمت و سوی سوژه ای مکرر و آشناست؛اختلاس و پولشویی اش در قواره ی پروداکشن یک اثر ظاهرا هنری؛ سریال سخیف شهرزاد،که به ضرب و زور رنگ و لعاب بصری اش از قِبَلِ "آن پول قلمبه" سر و صدایی راه انداخت و مخاطبی برای خود دست و‌پا کرد و سری دومش در حال تولید است،و ارتباط تهیه کنندگان رانتی اش با اختلاس دهشتناک هشت هزارمیلیارد تومانی و تعلیق حقوق معلمان شریف این مملکت.

از دوستانی که صاحب قلم (وهر ابزارومدیوم دیگری برای تدقیق در این موضوع)و تریبونی هستند صمیمانه می خواهم که فارغ از هر اختلاف نظری و با هر امکانی او را در این تلاش یاری و همراهی کنند.

او اخیراً در کامنتی آورد که تنهاست،غرور و کبر و ترس را کنار بگذاریم و کنارش باشیم.ضمن اینکه ابدا مهم نیست نتیجه ی این پیگیری(باهرکم وکیفی) به نام چه کسی تمام شود.این مسئله ی همه ی ماست.آنچه مهم است لرزش کاخ امن رجاله ها است.

نهراسیم که شهامت همواره قابل رجعت است...

پ.ن:دوستانی که از موضوع بی اطلاعند پست های اخیر او را بخوانند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نادر فتوره چی

پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵

پیشنهاد خواندن یک نثر «غریب»: در حوالی همین ماجراهای اخیر

با «رضا انصاری راد»، حول و حوش ساعت 3 صبح روز 17 تیر 78 در زندان «توحید» آشنا شدم.

سیگار خواسته بودم.

«مسئول بند» یک نخ «بوند» آورد و دستبند زد و گفت رو به سینه دراز بکش طوری که سرت در راهرو باشد و پایت در سلول و سیگار را روشن کرد و گذاشت گوشۀ لبم.

از سلول بغل، صدای فریادی برخاست که «آقا جان، ما 26 روز است اینجاییم. چرا فقط به ایشان سیگار می‌دهید» و من هم با دودی که در چشمم می‌رفت، اشاره کردم که بگذار دو پک هم «او» بزند.

26روز بود که آنجا در انفرادی بود و بعد از ما هم کلی ماند.

درب سلول‌اش باز شد و رو به سینه خوابید و دستبند خورد و موهای بلند جوگندمی اش را با سر به عقب زد و به من نگاه کرد و گفت:«سلام آقا جان.من رضا انصاری راد هستم».

مسئول بند، سیگار را از لبم برداشت و گوشه لب رضا گذاشت.

اینگونه بود که با هم رفیق شدیم.

حال در پی استدعایم از سروران مطبوعاتی حاضر در فیسبوک برای موضعگیری در قبال «خبرفروشی»ِ مشتی «ارزان قیمتِ» تازه به دوران رسیده و بی‌مقدار، علاوه بر مرقومات و الطاف جناب آقای آقازاده بزرگوار و کامبیز خان نوروزی و ژیلا خانم بنی‌یعقوب گرانقدر و عزیز که به شرافت حرفه‌ای تک تک‌شان، سوای همۀ اختلافات سیاسی «شهادت» می‌دهم، همان آقا رضای انصاری رادی که نحوه آشنایی و آغاز رفاقت بی‌پایان‌مان در بالا عرض شد نیز، منت را بر من تمام کرد و متنی نوشت که خودم از دیشب تا کنون چندین بار آن را خوانده‌ام.

نثری که به کار برده است برایم «غریب» بود. قبلا چنین نثری را هرگز ندیده‌ام؛ نثری که مرا یاد بیانیه‌های اضطراری کمیته‌های انقلابی دوران مشروطه می‌اندازد، اما آنهم نیست، بلکه چیزیست شبیه دندانی که در قالب کلمات و در عدم اعتناء به فواصل حروف و قواعد سجاوندی، بر یک زخمِ کاریِ بی‌درمان فشرده می‌شود.

حیفم آمد که شما این «زخم/نوشته» را نبینید، نخوانید و البته که ضروری بود به بی‌ریشه‌گان و سفله‌گان جا خوش کرده در تحریریه‌های روزنامه‌های آبکی و بی‌مخاطب و باد کرده بر دکه نیز، تکه‌ای اعلاء «آموزش» داده شود از حیث بلاغت کلام و صلابت نویسنده اش:

«کمین‌گاه دیو است این شهر

و این شب مگر در دل من درآیی غریبه...

نادر جان شما جزو آنانی که می‌دانند و قبول دارند که اهل تعارف نیستم...پس وقتی می‌گویم «با وجود قریب ۱۰ سال کار مطبوعاتی٬ خودم را هیچگاه یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای نمی دانم» قصدم تعارف نبوده یا اغراضی از این دست در کلامم نهفته نیست؛ و دلیل سخنم هم واضح و روشن است، چون دوستانی چون تو خوب می‌دانند که مطبوعات نه همه تعلقم است و نه همه خرسندی درونیم در آن مهیا...پس اگر دستورت را اجابت می‌کنم و در این ماجرا که همچون گفته حضرت امیر علیه السلام که فرمود:«لیس هذه اول قارورة کسرتْ فی الاسلام» این ماجرا نیز اولین وجدان فروشی برای تحصیل رانت از جانب اصحاب حرفه و هنر نبوده و آخرینش هم نخواهد بود٬ چند کلمه‌ای می‌نویسم٬ نه از آن باب است که ادعای حرفه‌ای بودن دارم و برای حضانت وحراست از حریم حرفه‌‌‌ایم چنین می‌کنم؛ می‌نویسم چون بدان معتقدم و معتقدم خواست رفیق پاکباخته و بی رودربایستی چون تو را باید اجابت کرد که اگر اجابت معنایی داشته باشد مصداق تام و تمامش در قبال توست رفیق جان... رفیق جان آن روز که بعد از غائله دوم خرداد و اعلام موضع سلبی مردمان به نحوه مدیریت ملک و ملت توسط نظام حاکم اتفاق افتاد و شهروندان نظر خود را در کاغذ کادوی رای پیچیدند و تقدیم حاکمیت کردند( که بهتر از من از زیر و بمش آگاهی و بر وقایعش شاهد و ناظر)و در مقابل٬ نشستگان بر کرسی قدرت فائقه نیز به فکر مهار‌ش فرو رفتند و علاجش را اندیشیدند و در کنار این دو خودکامگان و انحصارطلبان دهه شصت هم که ازچند سال قبلش از مدار قدرت بیرون رانده شده بودند ولی همچنان فکر و ذکرشان بازگشت به قدرت بود٬آن غائله روزنه‌ای برای تحقق آن فکر و ذکر به رویشان گشود. پس این جماعت دست به کار شدند اما این بار به یمن تجربیاتشان و تجربیات بزرگانشان بغضاً علی معاویه نه حباً لعلیّ می‌دانستند که تحقق و جامه عمل پوشیدن مطامعشان را در جاده اصلاحات باید پی بگیرند و برای رسیدن به هدفشان این راه را باید بیآغازند. پس ره توشه برداشتند و در مسیر هم هر چه ممکن بود روزی در بازگشت به قدرت به کارشان آید گردآوردند و یکی از این منابع و مآخذ٬ رسانه بود و به خدمت گرفتن نظام شفاف سازی جامعه و حاکمیت و رابطه ایندو٬ پس مجوزها گرفتند اعم از روزنامه و هفته نامه و ماهنامه و فصل نامه... و عنوان‌ها به خود افزودند چون روزنامه نگار و سر دبیر و عضو شورای سیاست‌گزاری و صاحب امتیاز و... و چنین شد که صاحبان قدرت با حفظ سمت٬ شدند اصحاب و ارباب رسانه و این گونه بود که اندک اندک بر شاهراه معیشت روزنامه‌نگاران نشستند. و از سوی دیگر در همان غائله موجی هم در عالم روزنامه‌نگاری راه افتاد٬ همان موج «مدرن شدن روزنامه نگاری» و «چارچوب نظام اطلاع رسانی»( باز هم جزئیات و زیر و بمش را بهتر از من می‌دانی) و در این موج روزنامه‌نگاری جدید که طلیعه‌اش روزنامه «جامعه» بود٬ نپختگان بسیار با سر دادن دعوی پختگی و بهره‌گیری از آشفتگی فضا با آویخته شدن بر بند و دستگیره شل و سفتی از این موج٬ جبه روزنامه‌نگاری پوشیده و با نسیان نپختگیشان ضمن ایجاد این گمان که پس می‌توان نپخته بود و جبه پختگی بر تن کرد؛ ریشه سوء استفاده از قدرت رسانه با تسلیم کردن این ابزار به صاحبان زر و زور و تزویر یا به خدمت گرفتن آن ابزار عالما و عامداً در جهت منافع زر و زور و تزور در قبال کسب فرصت رانت‌خواری را تقویت کرده وبه دامن زدن به آن گام‌ها برداشته٬ توجیه ها برایش تراشیدند.

پس نادرجان آنان که صفحاتی در مطبوعات این کشور سیاه می کنند نه روزنامه‌نگارند که باید دید چه اندازه به قواعد و ارکان این حرفه پابندند که وقتی جماعتی در معرض میکروب و ویروس و بلیه‌ای بوده و زمانی هم به هر دلیل از حصار و حفاظ درستی برخوردار نبوده یا به دلیل ضعف ساختاریش آمادگی بیشتری برای پذیرایی ار عناصر آن بلیه داشته‌اند٬ ابتلایشان به آن ویروس٬ جای گله ندارد که جای درمان است...اما خطاب قراردادن احدی از بالا و پایین جماعت فعال در حوزه‌ای چون هنر هفتم با این سوال که چرا در قبال واقعیتی چون آوار اختلاس و دزدی بر سر قشر گسترده و مهمی از جمعیت این ملک سکوت کرده بلکه از درختی که به آب آن آوار آبیاری شده٬ میوه می چینی؟ سوالی است بسیار درست و پاسخش را خواستن وقتی مهمتر می‌شود که آن قشر بلازده جمعیت معلمان این ملک باشد.حتی فریاد و ناله سردادن در طرح این سوال عین وظیفه یک روزنامه‌نگار متعهد است و هرگز نمی‌توان بر آن سوال کننده خرده گرفت که چرا از میان گردن کلفتان که ستون این خیمه‌گاه فسادند ترانه را نواختی؟ که ترانه انتخاب شده تا نغمه‌ی ساز بدصدای فساد و پولشویی در پسش نهان ماند و آنکه داعیه مردمی بودن هنر و از مردم بودن هنرمند را دارد٬ نواختن ساز سرگشاد سرنا٬ آن هم از سر گشادش نه تنها نادرست بلکه نوازنده را ناکار خواهد کرد. و به همین دلیل معتقدم گرفتن نوک پیکان خطاب نادر به سوی این ترانه چندین برکت در خود نهفته داشت اول آنکه توجه‌ها را به موضوع اصلی سوال یعنی پولشویی آن هم به شکل و شمایل جوانی با آن تعلقات و آن نسب و سب خانوادگی جلب کرد. چه بپذیریم و چه نه واقعیت این است که در بدترین شرایط اقتصادی ممکن است رنج داشتن وجدان و شرف تحمل نشده و چوب حراج بر آنها زده شود اما غنج دل‌ها از صورت و سیرت آنان که این روزها سلبریتی می نامندشان پا برجاست و نبودنش تحمل ناپذیر. دوم نقطه عطف فساد ساختاری همان روزی است که ترانه‌‌ها دلخوش به غنج دلها از نام و رسمشان باشند و نپرسند که چرا باید سهیم در کاری باشند که قرار است رد و پی پول سرقت شده از معلمان کشورش را پنهان کند.سوم اگر امروز در چنین ماجرایی با ترانه ها رو در رو نشویم از این ماجرا دکترفرهادی دیگری چشم خواهد گشود که وزیر اطلاعات وقتی قرار است به خاطر پرونده‌های عجیب و قریب در مقام معاون اقتصادی وزارت عزلش کند٬ نتواند پس به ناچار آن سمت را از ساختار وزارت برخواهد چید و عاجزانه عدم ضرورت آن سمت در بوق می شود و به دنبال آن٬ آقای دکتر هم با نام اصلیش یعنی دکتر فرهاد رهبر رییس دانشگاه تهران٬ اولین دانشگاه این مرز و بوم و زادگاه دانشجویان شریف و با وجدان٬ شده تا به ازای سکوت در قبال پرونده‌ها٬ و شکر نعمت ولی نعمت بستر این گونه تولدها را از دانشگاه برچیند...

حرف بسیار است اما من نه آرامم و نه آسوده خاطر که پریشانم و آشفته باطن؛ پس آغاز نچندان مطلوب کلامم را و پایان نه چندان مقبولش را به بزرگی خودتان ببخشید و مرا هم به عزت و شرافت نادر وابگذارید...».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یقه ترانه علیدوستی را چسبیده ایم؛ دیوار کوتاه.

رضا حقیقت نژاد

فارغ از دعواهای اخیر بر سر پشت پرده اقتصادی سریال شهرزاد، شخصا از چند وقت پیش دنبال ماجرای تهیه کننده های سریال شهرزاد بودم،‌ به خصوص سید محمد هادی رضوی، جوانی که می خواست به اتاق بازرگانی ایران بیاید، لابی مالی شیعه علیه لابی اقتصادی یهود راه بیندازد، و از تهیه کنندگی شهرزاد رسید به برگزارکننده جشنواره فیلم مدافعان حرم. به نقطه درستی هم رسید، مهم ترین وجه هنری او در این سال ها راه انداختن مراسم بدرقه فاطمی بوده، با هنرنمایی مداحان،‌ راه را اشتباه آمده بود،‌ او را برگرداندند به صراط مستقیم. منتها دو نکته، اول اینکه همه او را به نام داماد محمد شریعتمداری، معاون اجرایی رییس جمهور می شناسند. سوال مهم تر اما این است که او پسر کیست؟ خودش گفته در مکتب موتلفه ای ها بزرگ شده و راز تجارت را از آنجا می داند، پس یافتن پاسخ این سوال می تواند به این سوال که چطور این جوان ۳۴ساله میلیاردر شده و می تواند میلیاردها تومان در حوزه هنر خرج کند را روشن تر کند. نکته دوم اینکه در اسناد رسمی که من جستجو کردم، چیزی درباره گروه فاطمی نیست. شرکت صنعتی آینده سازان فاطمی نوین به شماره ثبت ۳۷۴۱۴۳ در تاریخ ۲۷ مهرماه ۱۳۹۰ در منطقه آزاد چابهار به ثبت رسیده است. طراحی و ساخت سالن همایش، ساخت سیستم های امنیتی و حفاظتی، ایجاد کارخانجات صنایع تولید استودیویی و واردات و صادرات کلیه کالاهای مجازی بازرگانی اعم از معدنی و پتروشیمی، از جمله فعالیت های این شرکت اعلام شده است. منتها سال ۹۳، محمدهادی رضوی و هدی سادات رضوی - که احتمالا از بستگان اوست- از این شرکت رفته و سمیرا رستمی، مدیرعامل و رییس هیات مدیره شرکت شده و موضوع فعالیت شرکت هم کاملا عوض شده و به واردات همه چیز به ویژه انواع ماشین آلات تغییر یافته است. هرچند مشخص نیست این گروه فاطمی که این همه درباره اش تبلیغ می کنند، کجاست، او از شرکت های کوچک به هلدینگ اصلی رفته، چند شرکت دارد، کلا چه می کند و پشت پرده چه کسی است ولی احتمال زیاد می دهم محمدهادی رضوی، یکی از نمادهای جدید فساد و مافیا در اقتصاد ایران و از شاه مهره های نسل نورسته آقازاده های اصلاح طلب و اصولگرا باشد که عرصه فرهنگ، تجارت و امنیتی را درنوردیده اند. وظیفه یافتن پاسخ برای این سوالات طبعا بر عهده ترانه علیدوستی که بازیگر شهرزاد بوده، نیست. این کار رسانه است،‌ کار روزنامه نگاران، ما کار خودمان را ول کرده ایم، یقه ترانه علیدوستی را چسبیده ایم؛ دیوار کوتاه.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گفتن‌اش زبان را می‌سوزاند نگفتن‌اش مغز استخوان را

آزاد عندلیبی

پرسش خیلی ساده است: دیگر چه اتفاقی باید بیفتد که اقلاً یک نعره‌ای دادی فریادی بکشیم؟ نمی‌توانم نگویم. گفتن‌اش زبان را می‌سوزاند نگفتن‌اش مغز استخوان را. زمان زیادی نمی‌گذرد که آن نویسنده‌ی فقید می‌گفت «روزنامه، مدفن حقیقت است». این امروز و اینجا دیگر نه یک خبر که مسئله‌ای روزمره است. می‌گویید نه؟ پس بگویید آخرین باری که در یک روزنامه‌ی رسمی ردّی از پشت‌پرده‌ی وضعیت موجود مملکت دیده‌اید کی بوده است؟ آخرین باری که یک روزنامه‌نگار یقه‌ی یک آقازاده‌ی ته‌ریش‌دارِ عضو فلان اتاقِ غارت و چپاول را گرفته باشد چطور؟ یا آخرین باری که در صفحه‌ی ادبیِ یک روزنامه، ابتذالِ اثرِ یک سلبریتیِ همه‌فن‌حریف عیان شده باشد؟ اما لابد این روزها دیده‌اید که همه روزنامه‌کار‌ها، هم‌دست و خونسرد، پرسش‌های صریحِ یک نویسنده‌ی منتقد را به شکل‌های مختلف سانسور می‌کنند و تمام‌قد زیر بیرقِ فلان سلبریتی صف می‌کشند تا شاید چهره‌ی حقیقت مخدوش شود! رک و راست بگویم: این‌که شریف‌ترین و کاری‌ترین هنرمندان و روزنامه‌نگاران مملکت به اعماق انزوا تبعید شده‌اند یا همین‌جا زیر انواع و اقسام فشارهای روانی و مالی دارند له می‌شوند [در حدّی که صبح را با یک وعده غذا شب کنند و شب را با کابوس‌های هزارباره صبح کنند و به خاکِ سیاه نشسته‌ باشند و دم نزنند] باید قبول کرد که پروژه‌‌ی حساب‌شده‌ی چندین‌ساله‌‌ای به نتیجه رسیده است و دست‌آخر توانسته‌اند از «روزنامه‌نگاران» شیتیل‌بگیرها و دلالانی حرفه‌ای بسازند که در دکّه‌ی وقاحت و تجارتشان هر چیزی می‌توان خرید و فروخت. اگر امروز یکی از هنرپیشه‌های ورم‌کرده از حقوق‌های حیرت‌انگیز با کمال خونسردی در مقام توجیهِ پروژه‌ای مشکوک برمی‌آید، می‌داند که دیگر هیچ روزنامه‌نگاری باقی نمانده که بتواند پته‌ی او و شرکای پنهان‌پیدایش را روی آب بریزد. اگر شهردارش هزاران متر زمینِ یامُفت را به این زالوی زبل و آن خیریه‌کارِ وجیه صدقه‌سری می‌دهد، می‌داند که هیچ روزنامه‌نگاری شهامت نمی‌کند دو کلمه از دزدی و از اختلاس و فساد بنویسد. می‌داند که همه آغشته‌ی بازی‌ شده‌اند و هر کسی گزکی دستِ کسی دارد. اگر امروز همه سکوت کرده‌اند می‌دانند دیگر روزنامه‌نگاری نمانده که بخواهد از سرنوشت‌شان گزارش کند. کسی پای کار نیست که بتواند فاجعه‌ی اختلاسِ ۸۰۰۰ میلیارد تومان داراییِ معلمان را دنبال کند و پشت‌ پرده‌ی فساد و تباهی را بی‌هراس افشا کند. اگر هنوز بین ما هستند حذف‌شدگانی که [با هر مرام و مسلکِ راستین] صدا بلند می‌کنند و اعتراض می‌کنند و سربه‌زیر رد نمی‌شوند، من یکی خودم را تمام‌قد هم‌دست و هم‌جُرم ایشان می‌دانم و تا مشخص‌نشدنِ ته‌وتوی ماجرای پول‌های غارت‌شده‌ی فرهنگیان و ارتباطش با سریال «شهرزاد» بی‌خیال نمی‌شوم. این مسئله باید روشن شود. بگذار روزنامه‌های صبح به گورستانی آراسته از گورها و خطیبان و مویه‌گرانی شیون‌به‌مُزد تبدیل شده باشد که فقط بوی الرحمن‌اش به بوی تن‌های رو به زوال ما مردمِ غارت‌ و اخته‌شده شبیه است. چه باک؟ ما دیگر زلّه شده‌ایم، بریده‌ایم. اما وجدانمان راحت است که فریادمان را کشیده‌ایم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تهیه کننده سابق فیلم که متهم اصلی اختلاس 8 هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان

علی غلامی

‏اکتبر 29‏،

 

پرسش هایی که "نادر فتوره چی" از عوامل سریال شهرزاد پرسیده است بی جواب مانده است؟؟

ایشان در ابتدا این پرسش ها را در واکنش به آخرین پست اینستگرام "ترانه علیدوستی"پرسید و او نیز با جواب های بیربط پاسخ داد.

او مدعی است که در ازای این سریال ماهیانه صد میلیون دستمزد می گیرد.

او همچنین درباره تهیه کننده سابق فیلم که متهم اصلی اختلاس 80000 هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان است پاسخ روشن و واضحی ندادند وبیشتر به مسایل حاشیه ای این موضوع پرداختند.

انتقادها مثل همیشه بر سر نادر روانه شد که به ""علیدوستی چه ارتباطی دارد؟؟برو عوامل اصلی سریال را دریاب و پرسش ها را از آن ها بپرس؟؟""

او با توجه به مرام که خود در این زمینه دارد این پرسش ها از "محمد هادی رضوی" تهیه کننده دوم این سریال پرسید اما تا به الان جوابی دریافت نکرده است!!

این جوان که 32 سال سن دارد و همان کسی است که مدعی لابی شیعه علیه لابی صهیونیست است. او فعال اقتصادی و داماد معاون اجرایی رییس جمهور است.

(حال این همه پول و سرمایه در این سن از کجا آورده است؟خودتان قضاوت کنید)

اما سیلی از ژورنالیست های جیره خوار سراغ "نادر" آمدند و به بازنشر پاسخ خانم علیدوستی پرداختند.و پاسخ و پرسش های "نادر"را سانسور کردند.

همان هایی که حرفی از سانسور نمیزنند اما در کمپین کپی-رایت مشارکت دارند.

دانلود را تقبیح می کنند اما حرفی از سانسور نمیزنند.

همان هایی که خود را محق همه چیز میدانند. همانهایی که مدعی گوش دادن به صدای مخالف خود هستند و این را از رهبر معنوی عبا شکلاتی شان را شنیدند اما در عمل به هیچ اصول ژورنالیستی پایبند نیستند.

وقتی این چنین از یک سریال و عواملش دفاع می کنند و چشمانشان را به روی حقیقت بستند آیا نباید شک کرد؟؟؟

آخر این متن پرسش های "نادر فتوره چی" را از همه عوامل فیلم و ژورنالیست های مدافع آن ها می نویسم.

و جمله ای برای "نادر فتوره چی" (Nader Fatourehchi)

<<تو تنها نیستی و عده ی زیادی این پرسش ها را دارند و تو شجاعت به خرج دادی و پرسیدی

من و کسانی که چشم خود را به روی ظلم و دزدی و پول کثیف نبستند تو را حمایت می کنیم و همیشه پشتت ایستاده ایم.>>

1- با توجه به اینکه یکی از عوامل پروژه شما(خانم علیدوستی) نیز مایلند بدانند« آن مبلغ به خصوصی که خرج ساخت شهرزاد شده دقیقا و تحقیقا آلوده به همین پولی که شما می‌گویید(اختلاس 8000 میلیاردی)» است یا خیر، لطفا نحوه تامین هزینه ساخت این مجموعه را برای افکار عمومی و مردم ایران و البته خانم علیدوستی، تشریح و تبیین کنید.

2- در صورت عدم ارتباط هزینه ساخت این پروژه با پرونده اختلاس مذکور، با توجه به رشد اقتصادی منفی کشور در سنوات اخیر، لطفا شیوه تامین هزینه 14 میلیارد تومانی سریال شهرزاد را برای افکار عمومی تشریح کنید.

این سوال علاوه بر رفع ابهامات و «شایعات» پیرامون شهرزاد، برای افکار عمومی و به خصوص جوانان علاقه‌مند به «فعالیت اقتصادی» بسیار مهم است. بی‌تردید میلیون‌ها جوان بیکار و یا دارای درآمد ناچیز در کشور، مایلند بدانند جنابعالی(تنها با 32 سال سن) با چه فرمول اقتصادی توانسته‌اید در سال‌های رکود و تحریم، به کسب درآمدی نایل شوید که از قِبَل آن می‌توان 14 میلیارد تومان هزینه ساخت یک سریال کرد.

3- در وبسایت سریال شهرزاد آمده است که جنابعالی «جزو فعالان اتاق بازرگانی» هستید و «در امور اقتصادی از سوی بسیاری از محافل اقتصادی به عنوان کارشناس مسایل اقتصادی طرف مشورت قرار می‌گیرید».

بد نیست برای مردم و افکار عمومی برخی از مدارک و سوابق علمی و دانشگاهی، مقالات و کتب تالیفی‌تان که نشاندهندۀ «کارشناسی» شما در حوزه «مسایل اقتصادی» باشد را منتشر کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تدبیرـ پنجشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۹۵

دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی تشریح کرد:

بی‌اخلاقی مخالفان‌دولت در یک‌پرونده/ واقعیت صندوق‌ ذخیره‌ فرهنگیان چیست؟

دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در خصوص مسایل مطرح شده در خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: واقعیت موضوع با آنچه در رسانه ها به مفهوم اختلاس هشت هزار میلیاردی مطرح شده تفاوت فاحشی دارد.

 بی‌اخلاقی مخالفان‌دولت در یک‌پرونده/ واقعیت صندوق‌ ذخیره‌ فرهنگیان چیست؟

کاظم پالیزدار با بیان اینکه علیرغم انتشار وسیع اخبار مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان آموزش و پرورش در رسانه‌ها و برخی تریبون‌ها تاکنون هیچ سند ومدرکی در خصوص اختلاس یا عدد هشت هزار میلیارد ارائه نشده است گفت: نخست باید توجه داشت همانگونه که دادستان محترم تهران نیز اعلام کردند موضوع مرتبط با معوقات بانکی و تسهیلات بانکی سررسید شده و مشکوک الوصول بانک سرمایه است و اساسا ارتباط مستقیمی با صندوق ذخیره فرهنگیان ندارد و متاسفانه افراد سیاسی که اطلاعات تخصصی درباره مباحث مالی ومفاسد اقتصادی ندارند و در موضوعی که هنوز در مرحله بررسی است صرفا از این باب که صندوق یکی از سهامداران عمده بانک سرمایه است و به جهت کسب منافع سیاسی وبا دیدگاه محدود جناحی ارتباط غلط وبلاوجهی بین این موضوعات برقرار کرده‌اند. ما معتقدیم این کار موجب اخلال در رسیدگی صحیح و سوء استفاده گردیده و موجبات تشویش اذهان عمومی و سلب اعتماد مردم و فرهنگیان را فراهم می کند.

وی ادامه داد: افراد سیاسی که دارای اغراض خاص هستند روزی با طرح بی پایه و اساس موضوع شکل‌گیری بابک زنجانی دوم در دولت بدنبال کسب منافع انحصاری خویش و تشویش اذهان عمومی‌اند و امروز نیز با فضاسازی و ایجاد هیاهو و القاء اهداف غلط از برخی اطلاعاتی که به آن دسترسی دارند بدنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش می‌باشند.

دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا درست است اموال و سرمایه فرهنگیان از بین رفته است و اساسا فرهنگیان چند میلیارد در این صندوق سرمایه داشته‌اند گفت: این اظهارات خلاف واقع و بی اساس بوده و حتی یک ریال از سرمایه فرهنگیان از بین نرفته است. صندوق ذخیره فرهنگیان در سال 1384 با سرمایه اولیه 350 میلیارد تومان تاسیس شد که حدود 47 درصد از آن متعلق به فرهنگیان شریف بوده و این سرمایه همچنان موجود است و هیچ خطری متوجه آن نشده است. آنچه در رسانه‌ها به شکل دیگری به آن پرداخته شده است  اولا مربوط به معوقات بانکی و طلب چند بدهکار کلان و عدم پرداخت آن در بانک سرمایه بوده است، ثانیا این موضوع اساساً هیچ ارتباطی با سرمایه معلمان در صندوق ذخیره فرهنگیان ندارد.

وی در ادامه افزود: متاسفانه برخی با قصد تسویه‌حساب سیاسی با دولت و برخلاف منافع ملی، این معوقات بانک سرمایه را که مربوط به وام‌های برخی افرادی است که عمدتا پیش از سال 92 گرفته و باز پس نداده‌اند، به عنوان اختلاس، آن هم با رقمی غیر‌واقعی و جعلی مطرح کرده اند. در حالی که اختلاس از نظر حقوقی و فعل واقع شده تعریف مشخص و روشنی دارد و این نشانگر این است که بازیگران پشت پرده برخی رسانه‌ها با ادبیات حقوقی و تعاریف واژه ها نیز ناآشنا می باشند و هر اتفاقی را اختلاس می نامند. مضاف بر اینکه معوقات بانکی در کشور ما موضوع جدیدی نیست و سالهاست که بانک های کشور با آن دست به گریبان هستند.

پالیزدار در پاسخ به این سوال که اگر این اظهارات مبنی بر اختلاس هشت هزار میلیاردی تا این اندازه نادرست و بی پایه و اساس است چرا افرادی که تشویش اذهان عمومی کرده اند مورد پیگرد قانونی قرار نمی گیرند، گفت: رویه دولت، اعتدال توام با تدبیر امور است. مع ذلک تمام مراجع ذیربط مثل قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و سایر ارگان های دخیل در حال رصد، بررسی و رسیدگی دقیق موضوعات مطروحه هستند. اینکه معوقات بانکی عده‌ای که متعلق به سالها پیش است و هم قوه قضائیه و هم سایر مسئولان آنها را می‌شناسند، به عنوان اختلاس مطرح شود فراتر از بی‌اخلاقی و یک تهمت ناروا و افترای آشکار بر اغلب مسوولین خدوم کشور به ویژه در حوزه فرهنگیان عزیز است. البته مطمئنیم قوه قضائیه اینگونه موارد را به دقت و هوشمندانه تحت مراقبت دارد و به موقع می تواند بعنوان مدعی العموم و همچنین با استناد به مواد قانونی ممنوعیت انتشار اطلاعات پرونده ای که در دست بررسی و در مرحله مقدماتی است افرادی را که از طریق تریبونهای رسمی و یا رسانه های مشخص، اقدام به اظهار نظر خلاف واقع می کنند مورد تعقیب قضایی قرار دهد اگر چه این حق برای دولت و مدعی العموم استمرار داشته، محفوظ خواهد بود.

پالیزدار که با پایگاه اطلاع رسانی دولت گفت‌وگو می‌کرد‌، در پاسخ به سوالی درباره نام بدهکاران بزرگ بانکی و اینکه دقیقا این مبلغ چقدر است گفت: هم قوه قضائیه و هم مسئولان بانک ها اسامی این افراد را دارند و این موضوع افشای نام بدهکاران بانکی متعلق به حالا نیست و سالها است که از مسئولان خواسته می‌شود نام این بدهکاران بانکی فاش شود. هرگاه مسوولان مربوطه صلاح بدانند این آمادگی وجود دارد که اسامی این بدهکاران بانکی اعلام شود.

او در ادامه گفت در ارتباط با رقم دقیق بدهی این افراد به بانک سرمایه نیز همانگونه که دادستان محترم تهران نیز توضیح دادند باید منتظر بود تا روند بررسی های دقیق طی شود و مانند تمامی پرونده ها و طبق ضوابط و قوانین افکار عمومی در جریان خواهند گرفت. مضاف بر اینکه بانک سرمایه تنها بانکی نیست که بدهکار دارد. متاسفانه موضوع بدهکاران بانکی انرژی چندین بانک کشور را مصروف خود ساخته است.

پالیزدار در پاسخ به سوال دیگری در خصوص ارتباط صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه و بازداشت رئیس این صندوق گفت: اساسا طولانی شدن روند پیگیری مطالبات بانکی بانک سرمایه به همین دلیل است که بخشی از سهامداران آن بانک در بخش خصوصی هستند و همکاری مناسب را با کمیته فرادستگاهی پیگیری مطالبات معوق بانکی که در بانک مرکزی تشکیل شده ندارند.

او در خصوص علت بازداشت رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان با تاکید بر اینکه دولت یازدهم با پیروی از دستورات موکد مقام معظم رهبری در مبارزه بی‌امان با سوء استفاده از منابع عمومی هیچ خط قرمزی قائل نیست گفت: همان گونه که دادستان محترم تهران نیز اشاره کردند این موضوع پیش از رسانه‌ای شدن ابتدا توسط خود دولت از طریق وزارت اطلاعات کشف و مورد بررسی و به دستگاه قضایی ارجاع شد که لازم است از سربازان گمنام امام زمان در این خصوص تشکر کرد.

او ادامه داد که موضوع مربوط به اتهام، تخلفی است که رئیس این صندوق با آن روبرو است و به واسطه آن بازداشت شده  است‌. قوه قضائیه و دستگاه های نظارتی در حال بررسی آن هستند و به محض اثبات جرم و مانند سایر متهمین و براساس قوانین به اطلاع افکار عمومی خواهد رسید.

پالیزدار در تبیین دلایل تکرار این گونه تخلفات گفت: بروز و تکرار این گونه تخلفات ناشی از عواملی چون خلاهای قانونی در نظام بانکی، عقب‌ماندگی رویه‌ها و استانداردهای نظام بانکی نسبت به پیچیدگی های بازار پول و سرمایه، فقدان شفافیت در عرصه مالی و بانکی، اجرایی نشدن رویه های استاندارد بین المللی مبارزه با پول شویی، عدم برخورد موثر با متخلفین سابقه داری که دارای شبکه منظم برای نفوذ در نظام های تصمیم گیری و هیئت مدیره ها هستند است و دولت تصمیم جدی دارد که این مسائل را مورد توجه قرار دهد و انشاالله به زودی نتیجه موضوع را مشخص خواهد کرد.

او در پایان گفت: رسیدگی به این گونه پرونده های پیچیده نیازمند درایت و همکاری همه جانبه دستگاه های مسئول و پرهیز از غرض ورزی های سیاسی است. ما در همه موارد از جمله مورد صندوق  بر ابعاد و موارد تخلف و پرونده های مفاسد اقتصادی آگاهی و اشراف کامل داریم و با قوه قضاییه و وزارت اطلاعات و سایر مراجع نظارتی هماهنگ هستیم. لکن در بسیاری از موارد به دلیل منافع ملی بدنبال ساختن نمد از کلاه مفاسد برای خود نیستیم و معتقدیم با هیاهو و غوغاسالاری نمی توان با مفاسد اقتصادی مبارزه کرد. در این مورد نیز از آنجا که پرونده در جریان رسیدگی قضایی است و اطلاع رسانی بیشتر ممکن است باعث اخلال در رسیدگی قضایی شود، از بیان مطالب بیشتر معذوریم و از همه رسانه ها انتظار می رود مراقب باشند تا هیاهوهای سیاسی اصل ماجرا را به حاشیه نبرد. همه دلسوزان باید توجه داشته باشند استفاده سیاسی و جناحی از پرونده های فساد اقتصادی، صرفا باعث ایجاد مانع در رسیدگی بی طرفانه به پرونده شده و کمکی به احقاق حق و اجرای عدالت نخواهد کرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شرق ـ شماره ۲۷۲۰ -  پنج شنبه ۱۳ آبان۱۳۹۵   

پالیزدار:

یک ریال از سرمايه فرهنگيان از بین نرفته

تازه‌ترین روایت از تخلف رخ‌داده در صندوق ذخیره فرهنگیان را کاظم پالیزدار، دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی و محمدعلی نجفی، مشاور رئیس‌جمهور ارائه داده‌اند. شاه‌بیت سخنان هر دو هم این است که آنچه در تخلف صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده، اختلاس نبوده است. پالیزدار درعین‌حال به معلمان و فرهنگیان این تضمین را داده که یک ریال از پول آنها از بین نرفته است. با این حال هم نجفی و هم پالیزدار تأکید کرده‌اند که آنچه روی داده وام‌های مشکوک‌الوصولی بوده که از سوی بانک سرمایه و پیش از سال‌های ٩٢ اعطا شده است.

پیش‌تر عباس جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران هم تأکید کرده بود که در جریان تخلف صندوق، اختلاس رخ نداده است. او گفته بود، عده‌ای می‌گویند هشت ‌هزار میلیارد اختلاس شده است؛ با بررسی مشخص شد این مبلغ معوقات بانکی و تسهیلات بلاوصول و سررسید صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه است. اگرچه نجفی حالا در اصل مبلغ تخلف رخ‌داده هم تشکیک ایجاد کرده و گفته است: کل دارایی صندوق هفت‌هزار‌و ٥٠٠ هزار میلیارد تومان بوده، چطور هشت هزار میلیارد تومان تخلف رخ داده است؟

درهمین‌باره پالیزدار به پایگاه اطلاع‌رسانی دولت گفت: نخست باید توجه داشت همان‌گونه که دادستان محترم تهران نیز اعلام کردند موضوع مرتبط با معوقات بانکی و تسهیلات بانکی سررسیدشده و مشکوک‌الوصول بانک سرمایه است و اساسا ارتباط مستقیمی با صندوق ذخیره فرهنگیان ندارد و متأسفانه افراد سیاسی که اطلاعات تخصصی درباره مباحث مالی و مفاسد اقتصادی ندارند، در موضوعی که هنوز در مرحله بررسی است، صرفا از این باب که صندوق یکی از سهام‌داران عمده بانک سرمایه است و به جهت کسب منافع سیاسی و با دیدگاه محدود جناحی ارتباط غلط و بلاوجهی بین این موضوعات برقرار کرده‌اند. ما معتقدیم این کار موجب اخلال در رسیدگی صحیح و سوءاستفاده شده و موجبات تشویش اذهان عمومی و سلب اعتماد مردم و فرهنگیان را فراهم می‌کند.دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی ادامه داد: این اظهارات خلاف واقع و بی‌اساس بوده و حتی یک ریال از سرمایه فرهنگیان از بین نرفته است. صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ١٣٨٤ با سرمایه اولیه ٣٥٠ میلیارد تومان تأسیس شد که حدود ٤٧ درصد از آن متعلق به فرهنگیان شریف بوده و این سرمایه همچنان موجود است و هیچ خطری متوجه آن نشده است. آنچه در رسانه‌ها به شکل دیگری به آن پرداخته شده است، اولا مربوط به معوقات بانکی و طلب چند بدهکار کلان و عدم پرداخت آن در بانک سرمایه بوده است، ثانیا این موضوع اساسا هیچ ارتباطی با سرمایه معلمان در صندوق ذخیره فرهنگیان ندارد.او در ادامه افزود: متأسفانه برخی با قصد تسویه‌حساب سیاسی با دولت و برخلاف منافع ملی، این معوقات بانک سرمایه را که مربوط به وام‌های برخی افرادی است که عمدتا پیش از سال ٩٢ گرفته و بازپس نداده‌اند، به عنوان اختلاس، آن هم با رقمی غیرواقعی و جعلی مطرح کرده‌اند.پالیزدار در پاسخ به سؤال دیگری درباره ارتباط صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه و بازداشت رئیس این صندوق گفت: اساسا طولانی‌شدن روند پیگیری مطالبات بانکی بانک سرمایه به همین دلیل است که بخشی از سهام‌داران آن بانک در بخش خصوصی هستند و همکاری مناسبی با کمیته فرادستگاهی پیگیری مطالبات معوق بانکی که در بانک مرکزی تشکیل شده، ندارند.او درباره علت بازداشت رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان با تأکید بر اینکه دولت یازدهم با پیروی از دستورات مؤکد مقام معظم رهبری در مبارزه بی‌امان با سوءاستفاده از منابع عمومی هیچ خط قرمزی قائل نیست، گفت: همان‌گونه که دادستان محترم تهران نیز اشاره کردند، این موضوع پیش از رسانه‌ای‌شدن ابتدا به وسیله خود دولت از طریق وزارت اطلاعات کشف و بررسی و به دستگاه قضائی ارجاع شد که لازم است از سربازان گمنام امام زمان در این خصوص تشکر کرد.

او ادامه داد که موضوع مربوط به اتهام، تخلفی است که رئیس این صندوق با آن روبه‌روست و به واسطه آن بازداشت شده است. قوه قضائیه و دستگاه‌های نظارتی در حال بررسی آن هستند و به محض اثبات جرم و مانند سایر متهمان و براساس قوانین به اطلاع افکار عمومی خواهد رسید.

او در پایان گفت: از آنجا که پرونده در جریان رسیدگی قضائی است و اطلاع‌رسانی بیشتر ممکن است باعث اخلال در رسیدگی قضائی شود، از بیان مطالب بیشتر معذوریم و از همه رسانه‌ها انتظار می‌رود مراقب باشند تا هیاهوهای سیاسی اصل ماجرا را به حاشیه نبرد. همه دلسوزان باید توجه داشته باشند که استفاده سیاسی و جناحی از پرونده‌های فساد اقتصادی، صرفا باعث ایجاد مانع در رسیدگی بی‌طرفانه به پرونده ها شده و کمکی به احقاق حق و اجرای عدالت نخواهد کرد.

نجفي:‌اطلاعات غلط به امام جمعه مشهد داده‌اند

از سوی دیگر، محمدعلی نجفی، مشاور رئیس‌جمهوری، هم در روایتی دیگر از تخلف رخ‌داده در جریان صندوق، عمده وام‌های فسادانگیز را مربوط به بانک سرمایه دانسته که مربوط به دولت قبل است.او که در جمع اعضای انجمن اسلامی معلمان کرمان سخنرانی می‌کرد، ادامه داد: کل دارایی‌های صندوق ذخیره فرهنگیان هفت‌هزار‌و ٥٠٠ میلیارد است و حالا چگونه ممکن است هشت هزار میلیارد اختلاس شده باشد اما عده‌ای با اغراض سیاسی به سراغ مقامات می‌روند و اطلاعات غلط می‌دهند و آن موقع است که امام‌جمعه مشهد در نماز جمعه می‌گوید از جیب هر فرهنگی ۹ میلیون برداشته‌اند. عمده وام‌های فسادانگیز بانک سرمایه در دولت قبل بوده که مشکوک‌الوصول هستند.به گزارش ایلنا، محمدعلی نجفی تأکید کرده «همه اموال صندوق ذخیره فرهنگیان سر جایش است و اختلاسی صورت نگرفته؛ آموزش و پرورش در سه سال گذشته آن‌طورکه باید، نتوانست در دولت مؤثر باشد و رضایت فرهنگیان را جذب کند».

آنچه در صندوق ذخیره فرهنگیان گذشته است

ماجرایی که در جریان صندوق رخ داده از روزی آغاز شد که زمزمه‌های استیضاح علي‌اصغر فانی، وزیر مستعفی آموزش‌وپرورش، در راهروهای مجلس شنیده شد. هم‌زمان با این زمزمه‌ها، نمایندگان مجلس دهم طرح تحقیق‌وتفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان را تصویب کردند. فانی، یک روز بعد از آن شهاب‌الدین غندالی، رئیس سابق صندوق را از سمت خود عزل کرد. به فاصله چند روز از این رخداد، غندالی بازداشت شد و فانی هم از سمت خود استعفا داد. غندالی پس از احضار از سوی شعبه اول بازپرسی دادسرای پولی- بانکی (ناحیه ۳۶) و تفهیم اتهام درباره پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. پیش‌تر، همسر و فرزند همسر غندالی و قائم‌مقام سابق بانک سرمایه که نیمی از سهام آن متعلق به شرکت سرمایه‌گذاری فرهنگیان است، بازداشت شده بودند.

در این فرایند، خبرگزاری‌هاي اصولگرا رقم تخلف رخ‌داده در ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان را هشت هزار میلیارد برآورد کرده بودند؛ تخلفی که دست‌کم چهار هزار میلیارد تومان آن به سال ٨٦ تا ٩٢ مربوط می‌شود. این روایت محمود صادقی، نماینده مجلس بود. او شهریورماه دراین‌باره گفته بود میزان سه‌هزارمیلیاردو ٢٠٠ میلیون تومان تخلفات به صورت وام‌هایی بوده که به سه ‌نفر اعطا شده و بازگردانده نشده است؛ همچنین بخش دیگری از این تخلف هم به بانک سرمایه مربوط می‌شود. اگرچه نجفی پیش‌تر گفته بود بخش زیادی از تخلفات مربوط به دولت قبل است؛ بااین‌حال علم‌الهدی، امام‌جمعه مشهد، گفته بود که در سال ٩٤، ٣٠ نفر وام‌های کلان گرفته‌اند که عودت داده نشده است که البته نجفی معتقد است اطلاعات غلطی به او داده‌اند. همان‌طورکه پالیزدار معتقد است عده‌ای با اغراض سیاسی وارد این پرونده شده‌اند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

«شرق» شماره ۲۷۱۸ -  سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵  

گزارش «شرق» پيرامون تخلفات صندوقي که اين روزها پرحاشيه شده است

صندوق ذخيره فرهنگيان؛ تخلفاتي به قدمت يک دهه

فهيمه‌سادات طباطبايي

«قراردادهايي‌ در صندوق‌ ذخيره‌ فرهنگيان‌ بسته‌ مي‌شود و ده‌ها و صدها ميليون‌ ضرر و زيان‌ مي‌دهد. اين‌ را چه‌ کسي‌ بايد جبران‌ بکند؟ چه‌ کسي‌ بايد مسئوليت‌ آن‌ را بر عهده‌ بگيرد؟ اينکه‌ در ١٠ سال‌ گذشته‌ يک‌ گزارش‌ دراين‌‌باره به‌ معلمان‌ داده‌ نشده‌، چه‌ کسي‌ بايد پيگير اين‌ قضيه‌ باشد؟». اينها سخنان تند و تيز يک منتقد دولت آقاي روحاني نيست، اينها بخشي از سخنراني «حميدرضا حاجي‌بابايي»، وزير پيشين آموزش‌و‌پرورش، است؛ البته در سال ١٣٨٧ زماني که او نماينده مجلس بوده و قصد صدور مجوز پيگيري تحقيق‌وتفحص مجلس از صندوق ذخيره فرهنگيان را داشته است؛ صندوقي که برخي مديران آن هشت ‌سال بعد از اين سخنان؛ يعني در سال ٩٥ به جرم اختلاس و ارتشاي هشت‌هزار ميلياردتوماني بازداشت شدند و پرونده آنها اکنون در قوه قضائيه در حال پيگيري است.

صندوق ذخيره فرهنگيان چيست؟

صندوق ذخيره فرهنگيان يک شرکت مضاربه‌اي با بيش از ٨٠٠ هزار سرمايه‌گذار فرهنگي است که مطابق تبصره ٦٣ قانون برنامه پنج‌ساله دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و براي تأمين هرچه بيشتر رفاه و ارتقاي وضعيت معيشتي فرهنگيان کشور در سال ٧٣ تأسيس شده است.

در اهداف و سياست‌هاي تعريف‌شده اين صندوق آمده است: «مؤسسه صندوق ذخيره فرهنگيان به‌عنوان سازماني اقتصادي با برخورداري از اعتماد روزافزون در ميان قشر معلمان کشور و حمايت دولت مي‌کوشد تا با فعاليت‌هاي اقتصادي مانند اداره شرکت‌ها، سرمايه‌گذاري در سهام شرکت‌ها و صنايع بزرگ ازجمله نفت، پتروشيمي و معادن و انجام امور خدماتي، منافع اقتصادي و سطح رفاه فرهنگيان عضو را بهبود بخشد».

منابع مالي صندوق هم با پرداخت ماهانه حداکثر معادل پنج درصد حقوق و مزاياي مستمر فرهنگيان عضو صندوق، کمک دولت معادل واريزي فرهنگيان و واريزي داوطلبانه اعضا يا هر نوع سپرده‌گذاري ديگر از سوي آنان و دیگر سپرده‌گذاران تعيين شده است.

شرکت‌هاي تابع آن هم در شش بخش ساختمان، خدمات رفاهي، صنايع آموزشي و آي‌تي، گروه انرژي، گروه صنعت و گروه بانک، بورس و بيمه تعريف شده‌اند که هرکدام داراي زيرشاخه هستند که در مجموع ٢٧ شرکت و مؤسسه مي‌شوند که از مهم‌ترين آنها مي‌توان به بانک سرمايه، بيمه معلم، ماشين‌سازي اراک، پتروشيمي مرواريد، پتروشيمي خراسان، کارگزاري ارديبهشت ايرانيان و شرکت ليزينگ فرهنگيان اشاره کرد.

تخلفاتي به قدمت يک دهه

«تخلف در صندوق ذخيره فرهنگيان مربوط به امروز و ديروز نيست. از اواسط مجلس هفتم آقاي دوست‌محمدي و در مجلس هشتم آقاي نورالله حيدري را از کميسيون آموزش و تحقيقات مأمور کرديم که از اين صندوق تحقيق کنند و نتايج آن را به مجلس بياورند و هميشه هم مديران اين صندوق کارشکني و موانعي را براي بررسي‌هاي ما ايجاد مي‌کردند. اسناد تهيه‌شده از عملکرد اين صندوق قطعا در آرشيو کميسيون آموزش و تحقيقات هست و نمايندگان مي‌توانند به آن مراجعه کنند؛ ولي حالا چرا بعد از اين‌همه مدت به اين موارد به اين شکل رسيدگي مي‌شود، نمي‌دانم». اين جملات، سخنان علي عباسپور، رئيس سابق کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در گفت‌وگو با «شرق» است که در دو دوره هفتم و هشتم مسائل صندوق ذخيره فرهنگيان را پيگيري مي‌کرد و مي‌گويد «بحث‌هاي مختلف هيچ‌گاه اجازه نداد اين موضوع در صحن علني به طور کامل مطرح شود».

عباسپور تأکيد دارد که از اقدامات صندوق ذخيره فرهنگيان غير از سه تا چهار سال اول هميشه سؤال شده؛ چراکه منابع مالي بزرگي را در اختيار دارند که نحوه دخل و تصرف در آن هميشه مبهم بود و ما پيش‌بيني مي‌کرديم که روزي در اين صندوق فساد بزرگي رخ دهد.

تخلفات گسترده اين صندوق و ابهام‌آميزبودن فعاليت‌هاي آن در اواخر سال ٨٩ آن‌قدر بالا گرفت که در ارديبهشت سال ٩٠ تعداد ۴۵ نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در نامه‌اي به حميد‌رضا حاجي‌بابايي‌، وزير آموزش‌وپرورش، خواستار عزل «محمدعلي شايسته‌نيا» از مديرعاملي صندوق ذخيره‌ فرهنگيان شدند. مهم‌ترين دلايل اصرار نمايندگان بر عزل مديرعامل صندوق ذخيره فرهنگيان، «عضويت ايشان در هيأت‌مديره‌هاي مختلف با پاداش‌هاي مجزا، نا‌رضايتی اعضاي صندوق از سوددهي آن، تأسيس شرکت‌هاي مختلف در زيرمجموعه‌ صندوق ذخيره فرهنگيان و زيان‌ده‌بودن برخي از اين شرکت‌ها و کارشکني در مسير بازرسي نهادهاي نظارتي مانند ديوان محاسبات مجلس و سازمان بازرسي کل کشور بود.

پافشاري حاجي‌بابايي براي حضور شايسته‌نيا در صندوق و جلوگيري از تحقيق از آن باعث شد که در مهرماه سال ٩٠، سيدعلي ادياني، نماينده قائمشهر در مجلس گفت: «صندوق ذخيره فرهنگيان و همه داشته‌ها و نداشته‌هاي آن نياز به واکاوي و آسيب‌شناسي جدي دارد. بر اساس این از وزير آموزش‌وپرورش انتظار مي‌رود نسبت به شفاف‌سازي درآمدها، هزينه‌ها و سرمايه‌هاي صندوق ذخيره فرهنگيان اطلاع‌رساني لازم را انجام دهد».

٤ وزير و ١١ سؤال درباره ابهامات صندوق

يک جست‌وجوي ساده با کليدواژه «صندوق ذخيره فرهنگيان» در مشروح مذاکرات مجلس شوراي اسلامي از سال ٨٦ تا نيمه ابتدايي سال ٩٥ نشان مي‌دهد که نمايندگان مجلس در ادوار مختلف بيش از ١١ بار درباره ابهامات اين صندوق از وزراي آموزش‌وپرورش سؤال کردند که سه مورد آن مربوط به آقاي علي‌اصغر فاني است و دو مورد مربوط به آقايان فرشيدي، سه مورد مربوط به آقاي علي احمدي و سه مورد مربوط به آقاي حميدرضا حاجي‌بابايي، وزير سابق آموزش‌وپرورش، است و محور سؤالات به ترتيب مربوط به ابهامات موجود در صندوق، عزل و نصب مديران، نحوه فعاليت شرکت‌هاي تابع مانند بيمه معلم و بانک سرمايه، شرکت ليزينگ فرهنگيان و گروه انرژي است.

به طور نمونه در هفتم دي‌ماه سال ١٣٩٣، محمدحسن آصفري، نماينده اراک، در نطق ميان‌دستور خود در مجلس به موضوع تحقيق‌وتفحص از مجلس اشاره کرده و گفته است: «چه کسي پاسخ‌گوي بنگاه‌داري بانک‌ها و سود هنگفتي که آنها از مردم بابت وام‌هاي پرداختي مي‌گيرند، است؟ هيأت‌رئيسه محترم نظارت بايد در کنار قانون‌گذاري باشد؛ اما چندين ماه است که درخواست تحقيق‌وتفحص از شرکت شمسا، سازمان حج و زيارت و صندوق ذخيره فرهنگيان را مطرح کرده‌ايم؛ درحالي‌که هيچ اقدامي دراين‌باره انجام نگرفته است».

سؤالات نمايندگان در دوره‌هاي مختلف نشان مي‌دهد که همواره موضوع تحقيق‌وتفحص از مجموعه صندوق ذخيره فرهنگيان با مخالفت وزيران آموزش‌وپرورش روبه‌رو بوده و آنها اجازه ورود به تنها نهاد اقتصادي آموزش‌وپرورش را به نمايندگان نمي‌دادند؛ اتفاقي که محمدرضا محدث‌خراساني، قائم‌مقام مديرعامل صندوق ذخيره فرهنگيان، در سال‌هاي ٨٧ تا اواسط ٩٢ آن را رد مي‌کند. او به خبرنگار «شرق» دراين‌باره گفت: «اين موضوع را نمي‌توانم رد کنم که در نحوه عملکرد صندوق هميشه ابهاماتي وجود داشت و براي فرهنگيان سؤال پيش مي‌آمد که دقيقا چه فعاليت‌هايي در آنجا صورت مي‌گيرد؛ اما ما تلاش مي‌کرديم اين نقاط مبهم را برطرف کنيم و هيچ‌گاه جلوي تحقيق‌وتفحص را نگرفتيم. آقاي نورالله حيدري که گفته‌اند ما مانع مي‌شديم و آقايان ديگر، کاملا دروغ است و اصلا چنين چيزي نبوده و من قبول ندارم».

 او مي‌گويد که تنها هزار ميليارد تومان از مجموع هشت ‌هزار ميليارد رقم عنوان‌شده براي قبل از سال ٩٢ است. «تازه اين رقم از وام‌هاي ‌وصول‌کردنی است و ربطي به فساد اخير ندارد». محدث‌خراساني همچنين تمام اتهامات درباره فعاليت بانک سرمايه در ارائه وام‌هاي کلان و تحويل خودروهاي ليزينگي با قيمت‌هاي بسيار بالا را که فرهنگيان عضو در سال ٨٩ نسبت به آن اعتراض کرده بودند، رد مي‌کند و مي‌گويد: «اگر ما نتوانستيم حقوق فرهنگيان را در قالب بانک سرمايه پرداخت کنيم، به خاطر تغيير دولت‌ها بود؛ وگرنه ما به ٢٠ هزار نفر از اعضا وام پرداخت کرديم يا ما در شرکت ليزينگ خودرو هرگاه بحث مي‌شد که چرا به فرهنگيان خدمات بيشتر با سود پايين‌تر ارائه نمي‌شود، مي‌گفتيم که اگر پول بيشتري در اختيار ما بگذارند، قطعا چنين کاري را مي‌کنيم».

وزير وقت آموزش‌وپرورش يعني حميدرضا حاجي‌بابايي هم چنانکه اشاره شد، موضع‌گيري‌هايي درباره ابهامات صندوق ذخيره فرهنگيان داشته که بعضي‌ آنها را آگاهي وي نسبت به تخلفات صندوق در دوران خودش يا دست‌کم دوران پيش از خودش تعبير مي‌کنند؛ چنانچه او در ٢٨ اسفند ٩٤ و دقيقا زماني که آتش بحث تخلفات در صندوق ذخيره فرهنگيان، شعله گرفته بود، در گفت‌وگويي که با سايت «صداي معلم» داشته، درباره عملکرد بانک سرمايه و بيمه معلم به صورت کلي گفته است: «من زماني آمدم و ديدم همه چيز را داده‌اند به بيمه معلم؛ يعني پول از معلم مي‌گرفتند که بيمه معلم را زنده کنند!».

بازار حرف و حديث درباره تخلفات صندوق ذخيره فرهنگيان که يکي از بزرگ‌ترين نهادهاي اقتصادي کارمندان دولت است، اين روزها داغ داغ است. رقم‌هاي اختلاس و ارتشا هر روز ابعاد نجومي‌تري به خود مي‌گيرد و وزيران قبلي آموزش‌وپرورش از فرشيدي تا علي‌احمدي و بعد حاجي‌بابايي که هرکدام در دوره‌هاي مختلف به‌طور مکرر از سوی نمايندگان درباره ابهامات اين صندوق پرسش‌شده بودند، هنوز هم سکوت کرده‌اند و دراين‌ميان دادستان تهران گفته: «بارها گفته‌ام فساد گذشته و حال ندارد و دولت بايد پيشگام مبارزه با فساد باشد؛ حتي اگر مربوط به دولت قبل باشد».

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خبرگزاری فارس : ۹۵/۰۸/۱۱ :: ۱۵:۴۸

واکنش به فساد 8 هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان

ضرورت شفاف‌سازی دولت در قبال فساد 8 هزار میلیاردی/

 با رفتن فانی موضوع به فراموشی سپرده نمی‌شود

 جامعه 15 میلیونی فرهنگیان چشم‌انتظار برخورد قاطع با متخلفان

خبرگزاری فارس:

به گزارش گروه استان‌های خبرگزاری فارس، از اواسط تابستان امسال که به تدریج زمزمه‌هایی درباره وقوع فساد عظیم در صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح شد، حامیان دولت یازدهم ابتدا تلاش کردند از اساس، منکر این فساد شوند. به گفته نمایندگان مجلس، حجم فساد مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان 8 هزار میلیارد تومان است که دادستان کل کشور رقم اختلاس در دو بانک ملی و ملت را یک هزار و 200 میلیارد تومان عنوان کرد.

 

برخی مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان و سایر حامیان دولت نیز در فرار رو به جلو مدعی شدند اگر فسادی در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده، تماما مربوط به دولت قبل بوده است و دولت فعلی سهم بسیار اندکی داشته است.این اصرار حامیان دولت در قلب واقعیت بزرگترین فساد اقتصادی سال‌های اخیر، سبب موضع‌گیری‌های صریح دادستان تهران شد اما با بازداشت رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان بابت فساد بزرگ مالی در این صندوق و همینطور سخنان دادستان کل کشور درباره اختلاس در دو بانک ملی و ملت، مقامات ارشد دولت یازدهم که در سه سال اخیر صدها بار درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی سخن گفته‌اند، سکوت کرده‌اند.

 

27 مهر ماه جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران فساد ارتکابی در هر دولتی صرف نظر از گرایش سیاسی آن را مستوجب برخورد دانست و از جمله به پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کرد و گفت: منتسب نمودن جرایم ارتکابی در این موضوع به دولت قبل، مشکلات کنونی را برطرف نمی‌کند و دغدغه مردم را رفع نمی‌سازد.

 

روز یکشنبه این هفته نیز مجددا دادستان تهران به پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان پرداخت و به مصاحبه‌های حامیان دولت در منتسب نمودن این فساد به دولت قبل واکنش نشان داد. جعفری دولت‌آبادی با اعلام این که اخیراً برخی افراد حامی دولت طی مصاحب‌هایی توجیه کرده اند اقدامات مذکور توسط متهمان این پرونده، مربوط به دولت سابق است، اظهار داشت: بارها گفته ام فساد گذشته و حال ندارد و دولت باید پیشگام مبارزه با فساد باشد؛ حتی اگر مربوط به دولت قبل باشد.

 

جعفری دولت‌آبادی با انتقاد از انتصاب برخی افراد مساله دار در مناصب مهم، افزود: به فانی وزیر وقت آموزش و پرورش گفتم که مدیر قبلی را بردارید، اما با تاخیر و در آخرین روز وزارت اقدام کرد.

 

*رئیس‌جمهور فساد 8 هزار میلیاردی را تعویق بدهی می‌نامد

 

سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم اظهار کرد: متأسفانه رئیس جمهور امروز در مجلس این اختلاس و فساد را تعویق بدهی معرفی می‌کند در حالی که پول یک میلیون معلم را به 30 نفر می‌دهند.

 

وی گفت: این پاسخ رئیس جمهور قانع‌کننده نیست، چراکه عده‌ای ماهانه پولی از فرهنگیان گرفته و آن را به عده‌ای خاص داده‌اند و اختلاس و فسادی صورت گرفته و امروز از آن به عنوان تعویق بدهی یاد می‌کنند.

 

*دولت پاسخگوی فساد صندوق ذخیره فرهنگیان باشد

 

جواد کریمی قدوسی، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی با اشاره به کنار گذاشته شدن وزیر آموزش و پرورش از سمت خود گفت: حال که علی‌اصغر فانی از سمتش کنار گذاشته شده دولت خود باید پاسخگوی فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان باشد و از آقای رئیس جمهور باید در این باره سؤال کرد.

 

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اظهار داشت: فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان از فجایع اقتصادی در این دولت است و انتصاباتی که در این صندوق انجام شده و عدم نظارت که دولت بر عملکرد این صندوق و امثال این موارد نکاتی است که در این باره می‌توان به آن اشاره کرد.

 

وی با اشاره به کنار گذاشته شدن سه نفر از وزرا در دولت خاطرنشان کرد:‌ رئیس جمهور به این جمع‌بندی رسیده که در ماههای پایانی کار دولت دست به جراحی در کابینه بزند تا بدینوسیله در ماههای پایانی دولت فضاسازی در مسائل سیاسی صورت پذیرد که به نظر من این نوع رفتار فرار از پاسخگویی به مسائل معیشتی مردم و اقتصادی  و مسائل مربوط به بخش تولید و همچنین آسیب‌های اجتماعی، عدم موفقیت و شکست برجام است.

 

وی گفت: فشارهای ناشی از مسائل اقتصادی، معیشتی و ... بر دوش دولت سنگینی می‌کرد و دولت می‌خواهد تا از طریق تغییر برخی از وزرا زمان را مدیریت می‌کند تا فشارها به دولت برای پاسخگوی کمتر شود.

 

*فساد صندوق ذخیره فرهنگیان در دولت یازدهم اتفاق افتاده است

 

محمد مهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش مجلس در گفتگو با خبرنگار فارس با اشاره به استعفای فانی و ماجرای فساد 8 هزار میلیاد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان اظهار داشت: دولت تدبیر و امید با برکناری وزیر آموزش و پرورش مانع از شفاف سازی در خصوص پرونده فساد 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان شد.

 

وی افزود: با علنی شدن مشکلات آموزش و پرورش و تخلفات صندوق ذخیره فرهنگیان بود که دولت تصمیم به برکناری وزیر آموزش و پرورش گرفت.

 

رئیس کمیسیون آموزش مجلس خاطرنشان کرد: این فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان در دولت یازدهم صورت گرفته است و نیاز است که مسئولان دولتی پاسخگوی آن باشند.

 

*با رفتن وزیر، فساد 8 هزار میلیاردی فراموش نمی‌شود

 

حجت‌الاسلام سلیمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات نماینده مردم محلات در مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که یکی دلایل استیضاح فانی، بررسی موضوع فساد صندوق ذخیره فرهنگیان بود و برکناری وی در آستانه توضیحات خواستن نمایندگان از وزیر درباره این فساد صورت گرفت، اظهار داشت: تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان حتی پس از کنار رفتن فانی نیز ادامه خواهد یافت.

 

وی تاکید کرد: مسئولان دولتی باید به سوالات جدی مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان پاسخگو باشند و با رفتن وزیر از جدیت نمایندگان در این باره کاسته نخواهد شد.

 

 سلیمی خاطرنشان کرد: ما وظیفه خود می‌دانیم که موضوع فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان را پیگیری کنیم و بیان این مصادیق نه تنها ضعف نیست بلکه نشانه قوت نظام است که به‌طور دقیق اینگونه موارد را رصد و به مردم اعلام می‌کند.

 

*برکناری فانی سبب بسته شدن پرونده فساد صندوق ذخیره فرهنگیان نمی‌شود

 

لطف‌الله فروزنده، سخنگوی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در گفتگو با خبرنگار فارس با بیان این‌که برکناری فانی باعث بسته شدن پرونده فساد صندوق ذخیره فرهنگیان نمی‌شود، گفت: دولت درباره این فساد برای مردم شفاف سازی کند.

 

وی با بیان اینکه برکناری فانی، وزیر آموزش و پرورش دلیلی برای کتمان فساد صندوق فرهنگیان نمی‌شود، گفت: متاسفانه متخلفان پرونده 8 هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان، اعتماد مردم و فرهنگیان را به مجموعه آموزش‌ و پرورش خدشه‌دار کردند و نیاز است که با برکناری وزیرآموزش و پرورش، دولت پاسخگوی آن باشد.

 

وی با اشاره به این‌که مسئولان صندوق ذخیره فرهنگیان از امانتی که بر عهده آنها گذاشته بود، به خوبی حفاظت نکردند، افزود: اعضای هیأت‌امنای صندوق ذخیره فرهنگیان هم باید در برابر این تخلف پاسخگو باشند. 

 

فروزنده تاکید کرد: نیاز است که دولت تدبیر و امید  به خاطر حفظ اعتبار خود، در ارتباط با فساد این صندوق، شفاف سازی کند و برخورد قاطعی با عوامل این فساد داشته باشد و نمی‌توان فقط به کناره‌گیری وزیر آموزش و پرورش در این پرونده کفایت کرد.

 

سخنگوی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه قوه قضائیه باید ورود جدی در پرونده فساد صندوق ذخیره فرهنگیان داشته باشد، ابراز داشت: مجلس شورای اسلامی می‌خواست تا با استیضاح وزیر آموزش و پرورش، در خصوص این فساد، شفاف سازی کند و آقای فانی باید در صحن علنی مجلس در این خصوص پاسخ می‌داد اما برکنار شد و اکنون این وظیفه دولت است که ابعاد آن را برای مردم شرح دهد.

 

وی خاطرنشان کرد: دولت نگران صحبت‌هایی بود که در روز استیضاح فانی در مجلس شورای اسلامی مطرح می‌شد و برکناری وزیرآموزش و پرورش باعث فراموشی این پرونده نمی‌شود.

 

*فساد 8 هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان جنایتی بزرگ در حق معلمان است

 

علی گلمرادی فساد 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان را یک خیانت به جامعه فرهنگیان دانست و اظهار کرد: موضوع اخیر پیش آمده در وزرات آموزش و پرورش موضوعی بسیار نگران کننده است و این خیانت به قشر تلاش‌گر جامعه نابخشودنی است.

 

وی افزود: خدمات قابل ارائه از این صندوق به فرهنگیان کوچک‌ترین خدمتی است که می‌توان به این عزیزان کرد، این در حالی است که یک سری افراد با شگردهای خود قصد ضایع کردن حق و حقوق آنها را داشته و این موضوع به هیچ وجه پذیرفته نیست.

 

نماینده مردم بندر ماهشهر، امیدیه، هندیجان و بندر امام در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه این موضوع مستلزم تجدید‌نظر در قوانین مربوط به آموزش‌ و پرورش است، خاطرنشان کرد: پس از مشخص شدن موضوع باید در قوانین این وزارت تجدید‌نظر صورت بگیرد و جرائم و برخورد‌های جدی‌تری نسبت به این موضوعات اتخاذ شود.

 

گلمرادی ادامه داد: لذا این حرکت ناشایست توسط مجلس مطرح و مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نمایندگان مردم به شدت با این تخلف برخورد خواهند کرد.

 

این نماینده مجلس شورای اسلامی در ادامه با انتقاد جدی از مسؤولان عالی‌رتبه این وزارت، متذکر شد: این موضوع به هیچ وجه در شأن وزراتخانه‌ای مانند وزرات آموزش و پرورش نبوده و جای تعجب دارد چگونه اجازه داده شد به افرادی از قشر خودشان خیانتی به این بزرگی صورت بگیرد و شأن و منزلت وزارت آموزش و پرورش خدشه‌دار شود.

 

وی اضافه کرد: از این رو ضرورت دارد به طور جدی و همه‌جانبه تمامی عوامل این موضوع بررسی و با تک تک افرادی که در این داستان شریک بوده به شدت برخورد شود.

 

*فساد صندوق ذخیره فرهنگیان به هیچ عنوان قابل اغماض نیست/ مسأله این فساد حق و حقوق 900 هزار معلم زحمتکش است/ عده‌ای ملت را غارت می‌کنند

 

حجت‌الاسلام علیرضا سلیمی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس  اظهار کرد: هیأت تحقیق و تفحص به منظور بررسی ابعاد پرونده اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی تشکیل شده که بنده به عنوان عضو این هیأت تمام سعی و تلاش خود را برای بررسی موضوع به کار خواهم بست.

 

وی افزود: هیأت تحقیق و تفحص باید با همه وجود موضوع را پیگیری کند، مسأله موضوع حق و حقوق 900 هزار معلم زحمتکش و بچه‌هاى معصوم و مظلوم مدرسه کپرى است که نه آب دارند و نه برق و امکانات اولیه که نمی‌توان به راحتی از کنار آن عبور کرد.

 

عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: چگونه است که کشور در تخصیص اعتبار برای آموزش و پرورش می‌گوید پول ندارد و مردم باید با پرداخت وجه خرج مدارس را بدهند، اما به راحتی 8 هزار میلیارد جلوی چشم همه اختلاس می‌شود و معلوم هم نمی‌شود که پول‌ها کجا رفته، همان‌گونه که مردم برای مدارس پول می‌دهند انتظار دارند دولت هم جلوی اختلاس 8 هزار میلیاردی را بگیرد.

 

سلیمی خاطرنشان کرد: اختلاس 8 هزار میلیاردی از صندوق ذخیره فرهنگیان به معنی دزدی از جیب معلم، دانش‌آموز و بیت‌المال است.

 

نماینده مردم دلیجان و محلات در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه ابعاد این پرونده باید به صورت شفاف در اختیار افکار عمومی قرار گیرد، تصریح کرد: این مسئله موضوع بسیار مهمی است که هیأت تحقیق و تفحص باید با وسواس و دقت بیشتری آن را دنبال کند و با عاملان و مسببان آن برخورد کند.

 

سلیمی گفت: جای بسی تأسف است که در جامعه اسلامی عده‌ای به خود اجازه می‌دهند چوب حراج به اموال مردم زده و ملت را غارت کنند.

 

وی خاطر نشان کرد: قصه تلخ اختلاس هشت هزار میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان زیر سوال بردن اعتماد عمومی است که خیانت بزرگی به نظام بوده و به هیچ عنوان قابل اغماض نیست.

 

عضو هیأت تحقیق و تفحص اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی اظهار داشت: افرادی که دست به این اختلاس زده‌اند، خیانت بزرگی را نسبت به انقلاب مرتکب شده‌اند که قابل بخشش نیست.

 

سلیمی گفت: وظیفه اخلاقی، شرعی، عقلی و منطقی ما حکم می‌کند این پرونده را به خوبی بررسی کرده و به مردم شفاف‌سازی کنیم.

 

*مردم و نمایندگان از رئیس جمهور انتظار برخورد جدی با فساد 8 هزار میلیاردی را دارند

 

محمد حسینی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: متاسفانه یکی از دلایلی که باعث افزایش فساد و اختلاس در جامعه شده و مرتب اخبار مربوط به آن در جامعه مطرح می‌شود، کمبود نظارت دستگاه‌های نظارتی بر عملکرد مدیران بخش‌های مختلف است.

 

وی ادامه داد: برای کم کردن فساد در جامعه باید قوانین و مقررات الزام آور را بیشتر کنیم، متاسفانه امروز در کشور هزینه فساد و تخلف بسیار پایین است و تمام مجازات‌هایی که برای متخلفین وضع شده اندک است، که ضروری است مجلس به این موضوع ورود کند تا هزینه تخلف‌های این‌چنینی در کشور را بالا ببرد که این بالا رفتن هزینه از میزان وقوع جرم خواهد کاست.

 

نماینده مردم تفرش، آشتیان و فراهان در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دستگاه‌های نظارتی و قضایی نیز باید هوشیارانه‌تر عمل کنند، تصریح کرد: باید قبل از وقوع این فسادها از وقوع این جرایم پیشگیری کرد و جلوی آن را گرفت.

 

حسینی با اشاره به اینکه برخورد با فساد و اختلاس‌گران موجب اعتماد عمومی می‌شود، افزود: امروز نمایندگان مجلس از رئیس جمهور انتظار دارند با موضوع فساد هشت هزار میلیارد تومانی با جدیت برخورد کند.

 

وی ادامه داد: تحقیق و تفحص مجلس پیرامون فساد و اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان با رای بالای نمایندگان مصوب شد،  که این نشان می‌دهد عزم مجلس در برخورد با فساد جدی است و دولت هم باید در این موضوع مهم جدی باشد.

 

نماینده مردم تفرش، آشتیان و فراهان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه صندوق ذخیره فرهنگیان چندین سال با نگاه کمک به معیشت فرهنگیان تشکیل شده است، خاطرنشان کرد:  این فساد موجب شده که  اعتماد عمومی از بین برود که نیاز است با این عاملان فساد برخورد جدی شده و اموال به سرقت رفته به بیت‌المال باز گرداننده شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عماریون ـ تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۸

در حاشیه صحبت های دیروز روحانی در مجلس

چه کسی مروج فساد در سه سال گذشته بوده است؟ دولت یا رسانه ها؟ / پرداخت 8000 میلیارد تومان به سی نفر با ارائه رشوه، فساد نیست؟ / آقای رئیس جمهور پاسخگو باشید؛ چرا رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان و خانواده وی در بازداشت به سر می برند؟

آن چیزی که موجب عادی سازی فساد می شود، رونق گرفتن فساد با بکارگیری افراد مسئله دار در مسئولیت های حساس دولتی است نه با افشای فساد. صرفا موضوعات مرتبط با فساد افشا شده در یک ساله اخیر همچون حقوق ها و وام های نجومی، فساد مالی رئیس بانک ملت، اختلاس 1700 میلیارد تومانی در بانک ملی و ملت و 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان نشان می دهد؛

"عماریون"- دکتر روحانی در بخشی از صحبت های امروز خود به موضوع فساد رخ داده در صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کردند و اتفاقات رخ داده در این صندوق را نه فساد بلکه صرفا بدهی معوق اعلام کردند.

 

رئیس جمهور امروز در صحن علنی مجلس اظهار داشت:

 

اگر یک دستگاهی وامی داده و آن پول به بدهی معوق تبدیل شده نمی‌دانم چرا بعضی رسانه‌ها خوش‌شان می‌آید بدهی معوق را اختلاس بگویند. انگار بعضی‌ها توجه دقیق به لغت‌ها نمی‌کنند.

 

باید حواس‌مان جمع باشد، کار بد را نباید شیوع داد.اگر یک فردی در روزنامه‌ها گفت من چنین گناهی کردم می‌شود میلیون‌ها گناه. اگر کسی گناهی کرده باید با خدای خودش توبه کند و اگر حق‌الناس است باید ادا کند نه اینکه جار بکشیم. نباید در خیابان‌ها جار بکشیم آن هم به دروغ. نباید فساد را عادی‌سازی کنیم

 

این صحبت های آقای روحانی در حال صورت می گیرد که اختلاس (ورای معنای حقوقی) اسم مستعار و عامیانه مفاسد اقتصادی است و این مفاسد اقتصادی خود می تواند ابعاد و اسامی مختلفی داشته باشد.

 

جعفری دولت آبادی دادستان تهران دو روز قبل در خصوص فساد رخ داده در این صندوق تصریح کردند:

 

عده‌ای می‌گویند 8000 میلیارد اختلاس شده است با بررسی مشخص شد این مبلغ معوقات بانکی و تسهیلات بلاوصول و سر رسید صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه است.

 

اما وی در ادامه اشاره می کند که پرداخت تسهیلات توسط مسئولان صندوق با ارتکاب جرایمی از جمله رشاء و ارتشا‌ به عمل آمده و حال موجب نگرانی اقشار شریف آموزش وپرورش را فراهم کرده است، افزود: تأکید می‌شود پرونده به خوبی در حال رصد دادستانی و وزارت اطلاعات است و پیش از رسانه‌ای شدن پرونده، تحقیقات در حال انجام بوده و متهمان از دو ماه پیش بازداشت بوده‌اند.

 

دادستان تهران همچنین در ریشه‌یابی این فساد، اشاره کرد که یکی از متهمان این پرونده در منزلی سکونت دارد که متعلق به فردی است که وام کلان از صندوق ذخیره فرهنگیان دریافت داشته است. در این پرونده شش نفر بازداشت شده‌اند.

 

آنچه بر اساس صحبت های آقای جعفری دولت آبادی مشخص است وام های کلانی از مسیرهای غیر قانونی و با ارتکاب جرایمی چون رشاء و ارتشا پرداخت شده که در این زمینه 6 نفر که یکی از آنها قندالی رئیس سابق این صندوق است بازداشت شده اند.

 

ولی روحانی به گونه ای صحبت می کند که هیچ جرمی رخ نداده و پرونده 8 هزار میلیارد سرمایه بازنگشته به صندوق ذخیره فرهنگیان مشابه پرونده معوقه بانکی مرسوم در کشور است. روحانی بجای پاسخگویی به مجلس و مردم در خصوص فساد رخ داده در بخشی از دولت شکل گرفته، خود در جایگاه شاکی ایستاده و منتقدین را به جار و جنجال دروغ در رسانه ها متهم کرده اند.

 

سوالی که مطرح است، فسادهای بزرگی که در طی دو دهه اخیر در کشور رخ داده است، آیا مشابه چنین وضعیتی در آنها نبوده است؟ بر اساس استدلال آقای رئیس جمهور امیر منصور آریا صرفا برای جلوگیری از معوق شدن بدهی ناشی از گشایش ال سی به ایجاد یک ال سی جدید روی اورده و اختلاسی هم رخ نداده است و محمود خاوری رئیس وقت بانک ملی در این مسیر وی را یاری نموده است. چرا وزارت نفت دولت یازدهم از بابک زنجانی بعنوان یک مفسد بزرگ نام می برد و با این نام ضعف های خود را می پوشاند؟ بابک زنجانی بر اساس استدلالات آقای روحانی صرفا یک بدهکار نفتی است و بعلت تحریم های امریکا قادر به بازگشت بدهی خود نیست. اصلا فاضل خداداد هم بر اساس استدلال ذکر شده مختلس نبوده و اعدام وی ظلم بزرگی محسوب می گردد. فاضل خداداد فقط تامین مالی کوتاه مدت آن هم بدون معوق شدن داشته است. با این استدلالات سبک، می توان صورت مسئله بسیاری از فسادهای رخ داده را پاک کرد در حالیکه حقیقت چیز دیگریست و دکتر روحانی در روز گذشته سعی در پنهان ماندن آن داشته است.

 

آن چیزی که موجب عادی سازی فساد می شود، رونق گرفتن فساد با بکارگیری افراد مسئله دار در مسئولیت های حساس دولتی است نه با افشای فساد. صرفا موضوعات مرتبط با فساد افشا شده در یک ساله اخیر همچون حقوق ها و وام های نجومی، فساد مالی رئیس بانک ملت، اختلاس 1700 میلیارد تومانی در بانک ملی و ملت و 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان نشان می دهد؛ این دولت نه تنها هیچ همتی در مبارزه با فساد ندارد، بلکه با بکارگیری افراد مسئله دار به شیوه قبیله ای زمینه ایجاد فساد را فراهم کرده است.

 

به نظر می رسد؛ رئیس جمهور بجای پاسخگویی به نمایندگان مردم، به فرافکنی روی آورده و با پاک کردن صورت مسئله فساد، از پاسخگویی فرار کردند. فسادی که باعث از بین رفتن حقوق بیش از یک میلیون فرهنگی شده است. هم اکنون اگر هر یک از این فرهنگیان خواهان دریافت یک وام 2 میلیون تومانی در صندوق باشد، می بایست هفت خانی را طی کند. حال چطور بدون صورت گرفتن فساد، می توان 8 هزار میلیارد تومان را به سی نفر اختصاص داد، در حالیکه اگر قرار بود این مبلغ بین فرهنگیان تقسیم کنیم بیش از 8 میلیون تومان نصیب هر یک می شده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©