جنبش زنان ایران و مبارزه با خشونت

 

گفتار رادیو راه کارگر

 روز جمعه ۶ آذر۱۳۸۸ برابر با ۲۷ نوامبر ۲۰۰۹

 

روز 25 نوامبر، از سال 1981 روز مبارزه در برابر خشونت علیه زنان نام گذاری شده است. مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1993 خشونت علیه زنان را" هر عمل خشونت آمیز بر مبنای جنسیتی که منجر به آسیب روحی، جسمی و جنسی بشود" تعریف کرده است. این خشونت شامل تهدید به خشونت هم می شود. چون چنین تهدیدی موجب محدودیت و محرومیت زنان از آزادی, در حوزه زندگی خصوصی و زندگی اجتماعی می شود. هم سازمان ملل و هم عفو بین الملل در رابطه با مبارزه برای پیش برد حقوق بشر، همه سازمان ها و حکومت ها را به مبارزه موثر جهانی در مقابله با خشونت علیه زنان از طریق برنامه های گوناگون فرا خوانده اند. ارتقای حقوق انسانی زنان، بالا بردن موقعیت اقتصادی آنان و در مبارزه با میلیتاریسم و نظامی گری که زنان در آن اولین قربانیان تجاوز به عنوان غنیمت جنگی قرار گرفته اند، از جمله این برنامه هاست. 

اما مبارزه در برابر خشونت علیه زنان چگونه امکان پذیر است؟

برای این مبارزه  باید  قبل از هر چیز خشونت علیه زنان را به عنوان یک جرم و جنایت و نقض حقوق دمکراتیک و انسانی زنان  پذیرفت. ارتقاء موقعیت زنان در خانواده و جامعه  در مبارزه با نابرابری های جنسی میان مردان و زنان در حوزه حقوق اجتماعی و اقتصادی و بالا بردن موقعیت و استقلال اقتصادی زنان و فراهم نمودن امکانات برای زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند, بخشی دیگر از الزامات مبارزه علیه خشونت در حق زنان است. روشن است که  مبارزه با خشونت, جنایت و نظامی گری هم, در عین حال مبارزه با خشونت علیه زنان است, زیرا زنان اولین قربانیان این گونه وحشی گری ها هستند.

مبارزه علیه خشونت در حق زنان, قطعا مبارزه ای است علیه رژیم جمهوری اسلامی و در جهت سرنگونی آن. و درست به همین دلیل نمی تواند تنها وظیفه زنان تلقی شود, بلکه بخشی از مبارزه عمومی علیه زورگویی و خشونت ورزی است. زیرا جامعه ای که نیمی از آن اسیر خشونت ورزی دائمی باشد, آن نیمه دیگر را نیز به تباهی می کشد.   رژیمی که زنان و دختران مردم را در درگیری های خیابانی به عنوان غنیمت جنگی سپاه اسلام  به اسارت می گیرد و در زندان ها و شکنجه گاههایش توسط سربازان و سرداران اسلامی اش مورد تجاوز سازمان یافته قرار می دهد،  تجسم عریان خشونت در حق زنان است.

رژیمی که اساس فکری و اعتقادی اش بر نابرابری و تبعیض و آپارتاید جنسی سیستماتیک قرار دارد ، در هر دم و بازدمش منشا تولید خشونت علیه زنان است. مبارزه علیه اعمال خشونت در حق زنان البته تنها با کنار زدن جمهوری اسلامی پایان نمی گیرد, اما بدون عبور از نظام فعلی هم چشم اندازی برای کاهش اعمال خشونت علیه زنان, وجود ندارد. شاید از جمله درک همین واقعیت است که زنان را به نیروی پیشتاز جنبش اعتراضی فعلی تبدیل کرده و حضور نیرومند آنها را در تظاهرات و اعتراضات خیابانی, موجب شده است. مقابله با اعمال خشونت لجام گسیخته در حق زنان کشور ما از اهداف مهم و همیشگی جنبش زنان و بخشی اساسی از فعالیت های تشکل های مختلف زنان را در سطوح گوناگون تشکیل می دهد؛ مبارزه ای که آگاه سازی زنان, بویژه زنان لایه های تهیدست و فقیر نسبت به حقوق بنیادی آنها و توانمند سازی زنان از طریق تشویق آنها به فعالیت سازمان یافته, بویژه بر علیه شکل های تحمل ناپذیرتر اعمال خشونت, دو شکل اساسی و پایدار آن است.