رشد خودکشی در ایران و بحران فروریزی اعتماد اجتماعی

 

تهمینه بقایی

رادیو راه کارگر : روز چهارشنبه ۲ دی ۱۳۸۸ و ۲۳ دسامبر ۲۰۰۹

 

خبر تکان دهنده اخیر خودسوزی و یا خودکشی دسته جمعی یک خانواده در روستای حسن آباد کنگاور را با چه چیزی جز احساس درماندگی در برابر شرایط غیر قابل تحمل زندگی می توان توضیح داد؟

چرا که اگر بشود خودکشی فردی را با بحران روحی و افسردگی فردی توضیح داد, خودکشی دسته جمعی خانوادگی ریشه در دلایل عمیق تری دارد. این اخبار را در جوامعی می توان شنید که کارشناسان آسیب های اجتماعی آنها را جوامعی با بحران فروریزی اعتماد اجتماعی مشخص می کنند. جوامعی که در آنها اعتماد عامه به بهبود عمومی درهم می شکند و با احساس درماندگی و بی پناهی جایگزین می شود.

بر اساس  خبرهای منتشره خانواده ای که در کنگاور اقدام به خودکشی دسته جمعی کرد, از نظر مالی بشدت فقیر بوده و فرزندان آنها بیکار بوده اند.

صفحه حوادث روزنامه های کشور, نشان دهنده اخبار روزمره و دردنادک خودکشی های فردی و یا دسته جمعی در نقاط مختلف کشور است. البته خودکشی پدیده ای نیست که فقط مختص ایران باشد, بلکه به گزارش سازمان بهداشت جهانی یک معضل جهانی است. هر چند که در کشور ما نرخ خودکشی در سال های اخیر رشد شتابنده ای داشته است. بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 1991 میلادی ایران پس از کلمبیا, برزیل, چین و هند, پنجمین کشور و در سال 2001 میلادی پس از کلمبیا و هند سومین کشور دارای بالاترین آمار خودکشی در جهان اعلام شده است.

میزان خودکشی در برخی از استان های ایران, از جمله استان گلستان, مازندران, کرمان, بویر احمد و بویژه ایلام بیشتر از سایر نقاط ایران و تا 37 مورد در هر100 هزار جمعیت بالغ می شود. این در حالی است که بالاترین شاخص خودکشی در سطح جهان در کشورهای آمریکای لاتین به میزان 25 مورد در هر صد هزار جمعیت است. بر اساس تحقیقات جامعه شناسانه توسط سازمان های جهانی حقوق بشر, به طور کلی زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند. در کشور ما نیز روند گسترده خودکشی زنان و دختران اساسا از طریق خودسوزی و مسمومیت های دارویی شاهد این مدعاست. هر چند که اطلاعات و آمار در سال های اخیر حاکی از آن است که تعداد خودکشی در میان مردان گروه سنی 18 تا 30 سال نیز افزایش چشم گیری داشته است.

در 27 آذرماه امسال فرمانده نیروی انتظامی کشور سردار احمدی مقدم هم در همایش ملی خودکشی در استان ایلام به این مساله اشاره کرده است. به گفته او آمار خودکشی در ایران دوبرابر قتل است و افراد بر اثر فشارهای اجتماعی دست به خودکشی می زنند. او در قسمت دیگری از سخنانش مدعی شده است که مساله خودکشی در کشور یک مساله فرهنگی است و این معضل باید با کار فرهنگی درست شود. برخلاف  تلاش مزبوحانه سردمداران رژیم از جمله فرمانده نیروی انتظامی کشور در تقلیل معضل خودکشی در ایران به یک مساله فرهنگی و توسل به راهکارهای فرهنگی برای رفع این معضل,  خودکشی در همه جای جهان و بویژه در کشور ما اساسا بر بستر فشارهای فزاینده اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد. رشد  گسترده فقر و بیکاری, رانده شدن بخش عظیمی از جمعیت جوان و فعال جامعه زیر خط فقر, رشد سرسام آور اعتیاد و معتادان, بویژه در جوانان, افزایش 60 درصدی افسردگی و اختلالات روحی و روانی که خود زمینه ساز  انواع دیگر آسیب های اجتماعی است در کنار افزایش طلاق, خشونت در خانواده ها, ازدواج های اجباری و فحشا که در نتیجه سیاست های ضد مردمی رژیم اسلامی بیش از هر زمان دیگر تشدید شده است زمینه های اجتماعی به وجود آوردنده خودکشی بویژه در گروه سنی جوان و فعال جامعه ما را تشکیل می دهد.

رژیم اسلامی که خود باعث اخراج های وسیع کارگران و زحمتکشان, عدم پرداخت حقوق های معوقه کارگران, دزدیدن نان از سفره خالی مردم و گرسنه نگاه داشتن آنها و خانواده هایشان است و هر گونه اعتراضی را با دستگیری و زندان پاسخ می دهد, خشونت و ستیز علیه زنان و آپارتاید جنسی را یکی از ارکان موجودیت و هویتش دانسته و آن را در تمامی عرصه های حیات اجتماعی به اجرا می گذارد و به این ترتیب خیل عظیمی از زنان و دختران جوان را محروم از هر گونه آینده و حیات اجتماعی در کمال بی پناهی به دامن ازدواج های ناخواسته و اجباری و تحمل خشونت های خانوادگی رانده است, هرگز قادر نیست قدمی در جهت شناخت و ریشه های معضل خودکشی و راهکارهای حل آن بردارد.

اگر رشدخودکشی در جامعه ما با غلبه ناامیدی, بی پناهی اجتماعی و فروریزی اعتماد اجتماعی نسبت به بهبود اوضاع و تعییر شرایط اجتماعی مرتبط است,  راه حل آن نیز بر پایه تعییرات اجتماعی و بازسازی امید و اعتماد عمومی میسر است. این بازسازی صورت نمی گیرد, مگر با سرنگونی رژیم اسلامی که خود باعث و بانی این فروریزی اعتماد عمومی و اجتماعی مردم کشورمان است.