عبور از ولایت فقیه

 

گفتار سیاسی رادیو راه کارگر

جمعه ۲۵ دی۱۳۸۸ - ۱۵ ژانویه ۲۰۱۰

 

از مهم ترین ویژگی های اعتراضات ۱۶ آذر و روزهای تاسوعا و عاشورا بیان صریح و شفاف عبور از خامنه ای به عنوان نماد و سنگربان اصلی  اردوی دیکتاتوری و خودکامگی بود. در مقابله با  ساختارشکنی این حرکت ها, دو گرایش در میان اصولگرایان حاکم شکل گرفت: گرایشی که معامله در "بالا" و سرکوب در"پائین" را راه مقابله با پیشروی جنبش اعتراضی و درهم شکستن آن می داند و گرایشی که خواهان اعدام درمانی و از جمله دستگیری و اعدام کسانی است که "سران فتنه" می نامد. هدف هر دو گرایش مقابله با عبور جنبش اعتراضی از دستگاه ولایی است. 

 گرایش اعدام  درمانی خود را در  طرح ۵ روزه کردن اجرای احکام اعدام ، در شعارهای مرگ بر موسوی, کروبی, خاتمی و هاشمی، در تیراندازی به سوی کروبی و در استعفانامه ی روح الله حسینیان  نشان داده است. و گرایش دوم با مناظره های تلویزیونی آغاز کرده و لغو مصونیت قضائی از مرتضوی و جلب همراهی اصلاح طلبان را مورد تاکید قرار می دهد. از عاشورا به این سو, این هر دو گرایش در درون طیف حامیان کودتا به موازات هم به عنوان مشاوران دستگاه ولایی عمل کرده اند. در حقیقت دستگاه ولایت خود را ناگزیر از انتخاب قطعی میان این دو گرایش ندانسته و از این هر دو بازو به مقابله با پیشروی جنبش اعتراضی پرداخته است.

از این طریق هم از تبدیل گرایش های درون اصولگرایان به شکاف های عمیق  در درون طیف آنان  و خاصه شکاف افتادن در درون نیروهای امنیتی جلوگیری می شود , هم تردید و عدم اطمینان نسبت به  ثمربخش بودن هر یک از دو راهکار ارائه شده از سوی دو گرایش اصلی حامی کودتا به یک مشی ترکیبی متوازن از نظر دستگاه ولایی میدان می دهد, هم  نوعی موازنه میان سرکوب و عقب نشینی های بسیار جزئی و موردی و کنترل شده به شیوه آزمون و خطا در پیش گرفته می شود. در حقیقت یک طرح آماده, یک نقشه منظم که چگونگی خروج از بحران را برای دستگاه در محاصره گرفتار آمده ولایت ترسیم کند , وجود ندارد. اساس سیاست دستگاه ولایی نیز قبل و بعد از عاشورا تغییری نکرده و همچنان مقابله با مردم و حفظ نظام به هر قیمت است. در چهارچوب این سیاست است که جستجوی فرصت ها از طریق آزمون و خطا برای ترکیب روش های گوناگون مقابله با پیشروی جنبش اعتراضی جا می گیرد. ترور در پشت سر و اجازه برگزاری مناظره در جلوی صحنه با وجود تفاوت های انکارناپذیر دو وجه همین سیاست است. آنچه اما این میان روشن است, فرصت های محدود دستگاه ولایت است. مانور این دستگاه میان عقب نشینی و سرکوب, بدون دست زدن به عقب نشینی واقعی و بدون کاستن ازحجم  سرکوب, نمی تواند در دراز مدت ادامه یابد؛ نمی تواند به اعتراضات خیابانی و بهره برداری از فرصت های اعتراضی پایان دهد؛  و بنابراین نمی تواند راه پیشروی جنبش اعتراضی را سد کند و یا به انزوای  بخش حامی درهم شکستن ساختارهای دیکتاتوری منجر شود.

گسترش اعتراضات, بویژه اعتراضات پایدار و مطالبه محور, همسویی گسترده مبارزاتی در دفاع از همه زندانیان سیاسی و در مقابله با ترور و ارعاب و سرکوب رژیم, و تقویت نقش و وزن نیروهایی که به شیوه ای قاطع, پیگیر و انقلابی برای تغییرات اساسی و بنیادی  مبارزه می کنند دیر یا زود عبور از دستگاه ولایت و درهم شکستن دیکتاتوری را متحقق خواهد ساخت.