رویدادهای کارگری ایران در هفته ای که گذشت

 

گفتار رادیو راه کارگر

چهارشنبه ۳۰ دی ماه ۱۳۸۸- ۲۰ ژانویه ۲۰۱۰

 

 تجمع و تظاهرات سکوت کارگران در شهرک قدس تهران, تجمع دوباره کارگران كارخانه واگذار شده گوشت زياران در مقابل سازمان خصوصى سازي،اعلام موجودیت یک تشکل جدید کارگری به نام شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان, تجمع حدود 400 نفر از كارگران شركت نوشابه‌سازى ساسان در محوطه داخلى اين كارخانه, همچنین بازداشت مجید حمیدی از فعالین کارگری شهر سنندج و عضو کمیته هماهنگی و اعلام محاکمه مجدد مهدی فراحی شاندیز فعال کارگری زندانی در اوین در پایان محکومیت 8 ماهه اش عناوین مهم ترین اخبار و گزارش های کارگری هفته بوده اند. اعتراض به پیامدهای فاجعه بار خصوصی سازی, اعتراض به اخراج از کار و به عدم پرداخت طولانی مدت دستمزدها, محورهای اصلی اعتراضات کارگری ای است که گزارش شده است.

علاوه بر این ها تداوم تعقیب و پیگیرد و بازداشت فعالیت کارگری نیز بخشی از سیاست رژیم در مقابله با خطراتی است که موجودیت آن را تهدید می کند.

نپرداختن دستمزد برای ماهها, اخراج کارگران در اثر بحران واحدهای تولیدی و یا به علت حرص و آز کارفرمایان در استفاده از مزدبگیران ارزان تر در چهارچوب قراردادهای برده دارانه سفید امضا, و نابودی زندگی کارگران و خانواده های کارگری در اثر بیکاری به دنبال خصوصی سازی, دردهای مزمن نیروی کار کشور و دلایل تقریبا دائمی بخش عمده اعتراضات کارگری است. نه سطح تشکل و سازمان یابی کارگران و مزدبگیران کشور و نه سطح اعتراضات کارگری تاکنون برای عقب راندن کارفرمایان و دولت در این سه زمینه کافی نبوده است.

در حقیقت همه این مشکلات اساسی کارگران ریشه مشترکی دارد و آن حاکمیت سرمایه داری خشن و بحران زده پیرامونی در ترکیب با یک رژیم پوسیده مذهبی است؛ رژیمی که در عمل برای سرمایه داران چکمه پوش و نظامی حق استثمار بی قید و شرط و خارج از هر گونه قانون و ضابطه انسانی قائل است, دست آنها را در تار و مار اقتصاد کشور و به نابودی کشیدن تولید از طریق قاچاق کالا باز گذاشته است؛ و در مقابل کارگر گرسنه و معترض به عدم پرداخت حقوق را سرکوب می کند و فعالین آنها را تحت تعقیب قرار می دهد. تا زمانی که کارگران نتوانند در سطح سراسری رژیم را به عقب نشینی وادار سازند و مبارزات خود را از واحدهای منفرد به سطح فراکارخانه ای ارتقا دهند, چشم اندازی برای استیفای حقوق آنان و برخورداری از همان حداقل دستمزد و حداقل تضمین شغلی و حداقل بیمه بیکاری وجود نخواهد داشت.

درست همین خصلت عام مبارزه کارگری است که نشان می دهد جنبش کارگری بشدت در سرنگونی دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه ذیتفع است. حضور مستقل کارگران در همین مبارزات جاری جنبش ضد دیکتاتوری می تواند شرایط بهتری در مبارزه برای حقوق و مطالبات پایه ای کارگری فراهم سازد.

دردهای کارگران را هیچ نیرویی جز خود آنان نمی توانند چاره کنند. هیچ راهی جز شرکت وسیع تر, گسترده تر و سازمان یافته تر کارگران در مبارزه برای مطالبات کارگری وجود ندارد.