سيندی شيهن در مزرعه جرج بوش

 

*به او قول داده بودند که او را هرگز در عمليات جنگی شرکت نخواهند داد

http://www.roshangari.net/
روشنگری: روز پنج شنبه 20 مرداد برابر با 9 اوت 2005، پرزيدنت بوش با خانم رايس و ديک چنی و دونالد رامسفلد وساير مشاوران درجه اول خود در مزرعه اش در کرافورد به رايزنی می پردازد. خبرگزاری های فارسی زبان وابسته به دو طرف ,جنگ ترور, - يعنی جمهوری اسلامی و آمريکا- هريک خبر را براساس اهداف طرف مورد علاقه خود تفسير کرده و تفسير خود را قالب ,خبر, در اختيار خوانندگان ايرانی گذاشتند.خبرگزاری های جمهوری اسلامی با اين هدف که خوانندگان را متقاعد کنند ,غول شکست ناپذير جمهوری اسلامی,،
آمريکا را به تکاپو واداشته است و خبرگزاری های وابسته يا متمايل به آمريکا برای اين که خواننده را متقاعد کنند که ,غول شکست ناپذيرآمريکا, آماده می شود حساب رژيم اسلامی را برسد.

اما در کرافورد تکزاس، مظلوميت، بی آن که ادعای غول بودن داشته باشد، در قالب يک مادر سوگوار ولی مصمم وقوي، سياستی را به چالش کشيده که هر دو طرف ,جنگ ترور, از آن تغذيه کرده و به کمک آن به صورت غول های واقعی وحشت و سرکوب به جان مردم افتاده اند.

سيندی شيهن به کرافورد تکزاس رفته است تا در آن جا مراسم ,بيداری, را در اعتراض به سياست های بوش به جای آورد. و اکنون خبر ميرسد خانواده نظاميان آمريکااز واشينگتن، پنسيلوانيا، نيوجرسي، آلاباما، ميسوري، آرکانزاس و جرجيا حرکت کرده اند تا در کرافورد به سيدنی بپيوندند. سيدنی تهديد کرده است آن قدر در کرافورد می ماند تا جرج بوش با ديدار او موافقت کند. جرج بوش مشغول گذراندن تعطيلات ماه اوت در مزرعه خويش است.

سيندی شيهن مادر سرباز 24 ساله ای است که سال پيش جان خود را در عراق از دست داد. شيهن در روز برگزاری اجلاس بوش با مشاوران ارشدش به رسانه هاگفت: هيچيک از فرزندان بوش در عراق نيستند تا او نگران جان آن ها باشد. اگر امروز بازهم تعداد بيشتری سرباز و ملوان آمريکايی در عراق کشته شوند او نگران نمی شود که مبادا يکی از آن ها دختر خودش باشد.او مصون است. در امان است. هيچکس در دولت او نگرانی در مورد بچه هايش ندارد. اگر من تمام اين ماه را در اين گرما در اين جا بمانم، با آنچه سربازان ما می کشند، يا آن چه مردم عراق می کشند قابل مقايسه نيست.

کاری که سيندی می کند يادآور خاطره يک زن حامله آمريکايی است که در دهه 60 به تنهايی به اعتراض به مسابقه تسليحات هسته ای آمريکا و شوروی برخاسته بود.او شنيده بود اين مسابقه و انبار تسليحات و آزمايشات اتمی به جنين و نوزادان آسيب می رساند. خود او بعدا گفته بود وقتی يک نفری با کودکی در شکم زير باران می ايستادم، خودم را تنها و تحقير شده احساس می کردم. اما کار او چند سال بعد مضمون يک جنبش اعتراضی وسيع برای صلح بود که دايما خاطره اين زن و شجاعتش را به ياد آورده و ستايش می کرد و اين جنبش يکی از عللی بود که آمريکا را به پای قرار داد سالت برد که بعدها بوش آن را يک جانبه لغو کرد.

چيزی که قابل توجه است اين است که خانم شيهن، پسرش و تمام خانواده که مجموعا چهار فرزند داشت، از کاتو ليک های مذهبی معتقد هستند. اين همان اعتقاداتی است که به عقيده بسياری از تحليل گران برای بوش در ميان مردم آمريکا پايه بوجودآورد و بر آرای او افزود.

سيندی در بيانيه ای که در آوريل امسال منتشر کرد پای بندی خانواده و بويژه فرزند کشته شده اش را به مذهب مفصلا شرح داده است. سيندی ضمن شرح عشق و همبستگی مفرط در اين خانواده 6 نفره که منقلب کننده است، يادآوری می کند پسرش آرزو داشت کشيش شود.
سيندی در اين بيانيه می نويسد زايمان پسرش کيسی اوستين شيهن در 29 ماه مه 1979 بسيار سخت بود. سيندی از لحظه اول مطمئن بود که پسرش مرد بزرگی خواهد شدو اعتقادات مذهبی پسر و پيشرفت هايش در پيشاهنگی و ورزش اين باور را در او دامن زده بود. پسر باکره بود و به مادر می گفت می خواهد اين باکرگی را در شب ازدواج به همسرش به عنوان يک هديه تقديم کند. به نوشته سيندی همين اعتقاد به لزوم باکرگی تا شب ازدواج باعث شد او در ارتش مورد تمسخر قرار بگيرد. در عوض مربيان فرقه مذهبی اش به مادر گفته بودند او نماينده همه آن چيزهايی است که آن ها ستايش می کننديعنی عشق به خدا، کشور، خانواده، کليسا و خدمت نظام.

اين از همان نوع فرقه های مذهبی است که جرج بوش پول دولت را در خدمت تشويق و گسترش آن ها قرار داده است. و حالا ارتش گروه های مقاطعه کار را استخدام کرده تا از ميان آن ها برای عراق و افغانستان سرباز داوطلب جذب کنند.

در بيانيه سيندی چيزهای زمينی تر هم هست که قابل تعمق است. سيندی نوشته است آسيستانی که پسرش را به خدمت نظامی جلب کرد قول داد اگر او بپذيرد به خدمت ارتش در بيايد، در مقام معاون کشيش قرار خواهد گرفت، و يک يک چک اعتباری امضا شده 20000 دلاری به او داد خواهد شد :, و آنچه که بيش از همه قلبم را به درد می آورد اين است که گفت او هرگز جنگ را نخواهد ديد و او هرگز در يک برنامه جنگی شرکت نخواهد داشت. خوب تمام قول هايی که او داده بود غيرواقعی از آب در آمد. هرچند از تمام قول هايی که داده بود فقط يکی از آن ها برای من مهم بود: اين که او هرگز جنگ را نخواهد ديد.,
کيسی را به عراق فرستادند و او در 19 مارس 2004 در بغداد کشته شد. کيسی در يک گروه 20 نفره برای يک عمليات امدادنظامی فرستاده شده بود. از 20 نفر 13 نفر زنده برگشتند.

مادر هنوز معتقد است اشتباه نکرده بود،پسرش قهرمان مرد. اما او با همه اعتقادات و باورهايی که ياران مسيحی بوش در مورد خدا، مذهب، ميهن و قهرمانی در او پرورده اند بهتر از هرکس نشان دهنده تکانی است که در رابطه با جنگ در آمريکا بوجود آمده است. در روز اجلاس بوش با مشاورانش يک آمارگيری توسط يو اس ای تودی نشان داد 57 در صد آمريکايی ها معتقدند جنگ عراق آمريکا را ناامن تر کرده است و تنها 34 درصد آمريکايی ها معتقدندکه جنگ امنيت آمريکا را افزايش داده است. و بايد در نظر داشته باشيم آمريکا يک دموکراسی سياسی است و تکان افکار عمومی در چنين کشوری خيلی بيش ازآن معنا دارد که روندی مشابه در کشورهای استبدادی مثل ايران.

سيندی شيهن دربيانيه اش نوشته است: خداوندا من آرزو دارم اين جنگ قبل از اين که ديگر مادران به روز من بيفتند پايان يابد. من آرزو می کنم سياره ما و اين جهان بتواند از چهار سال ديگر دروغ های و خيانت های اين پرزيدنت جان سالم به در ببرد. سرانجام اين جنگ پايان خواهد يافت. همانطور که همه جنگ های ديگر پايان يافتند، يا اين پرزيدنت دست به کاری چنان وحشتناک خواهد زد که کار به استيضاح اوبکشد. ولی وقتی اين کابوس برای جهان پايان يابد، برای ادامه خواهد داشت. برای هميشه، برای ابد.