Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۷ تير ۱۳۹۷ برابر با  ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۷ تير ۱۳۹۷  برابر با ۲۸ ژوئن ۲۰۱۸
آیا فراخوان

دیدگاه

آیا فراخوان

«سرنگونی آری، بدست مردم و برای حاکمیت مردم، نه توسط قدرت های خارجی» (۱)

از موضع ناسیونالیستی ست؟

 

هادی میتروی

 

اخیرا رفیق شهاب برهان با تجربه غنی مبارزاتی، در نوشته ای کوتاه (۲) به قضاوتی عجولانه در مورد فراخوان فوق می پردازد. ضمن استقبال از مبارزه ایدیولوژیک در جنبش کارگری و برغم کوشش های دیگر رفقای امضا کننده فراخوان در پاسخ به رفیق شهاب برهان، سعی خواهم کرد با کمک گرفتن از روش برهان خُلف به نوشته این رفیق بپردازم و ریشه نظری-طبقاتی اندیشه ایشان را بیابم.

رفیق شهاب لب مطلب خود را در سوال زیر از نویسندگان و امضا کنندگان چنین می نویسید:

فراخوان، "ائتلاف ترامپ و نتانیاهو و سلطان سعودی علیه جمهوری اسلامی" را در صورت پیروزی طرح "رژیم چینج"، «بزرگ ترین دشمن و مانع شکل گیری دموکراسی و حاکمیت مردم ایران» تلقی می کند. یعنی که رژیم ولایت فقیه کمتر دشمن شکل گیری دموکراسی و حاکمیت مردم ایران است!

 

من از قول دیگر امضا کنندگان نمی نویسم اما از نظر من جوهر فراخوان توضیح همین نکته ای ست که رفیق شهاب به آن اشاره می کند و این رفیق در ادامه هُشدار این فراخوان را از موضع ناسیونالیستی ارزیابی می کند .

رفیق شهاب اگر کمونیسم یک دستگاه نظری علمی ست که با تحلیل مشخص از شرایط مشخص نسخه می پیچد چگونه است که شما رفیق گرامی هیچ تحول کیفی در جهان قرن بیستم و آغاز هزاره سیم نمی بینید و شرایط دیروز جنگ سرد با امروز جنگ گرم را ممکن برای مقایسه می بینید؟

رفیق گرامی آیا شما هیچ تحول کیفی در آرایش کلان قوا بین دوران جنگ سرد در قرن گذشته و دوران معاصر و آغاز جنگ گرم نمی بینید؟

خب رفیق گرامی اگر شما این تفاوت ها را می بینید پس چگونه است که تفاوت سیاست های نورالدین کیانوری در دوران چنگ سرد و در همبستگی با احزاب برادر و تقویت شوروی و متحدینش در راستای نفی تئوری فوق ارتجاعی خانه خراب کن سه جهان با سیاست ضد جنگ امپریالیستی و مدافع انقلاب در فراخوان «نه به جنگ- آری به انقلاب»  ، را یکی می پندارید؟

تا اینجای قضیه من شخصا هیچ مشکلی ندارم چه هر کس حق دارد بر مبنای منافع طبقاتی خود طرفدار انقلاب نباشد و خواهان رژیم چینج امپریالیستی و نشستن به جای حاکمیت موجود باشد. مشکل من از جایی آغاز می شود که تیوریسن های خسته و فرسوده از تبعید، به نا حق مخالفت با جهان آزاری عموسام و دفاع از انقلاب را به ناسیونالیزم بورژوایی نسبت می دهند.

در همین مختصر دیدیم که رفیق شهاب از یک برهان جزمی در «قیاس» و شبیه سازی نادرست از جهان امروز و جهان دوران جنگ سرد می پردازد. این منطق هر چه باشد با منطق دیالکتیک تاریخ و تحولات جهان خارج از ذهن در ۴۰ سال گذشته سر سازگاری ندارد. خُب اگر این شبیه سازی ربطی به منطق دیالکتیک و ماتریالیسم تطورات جهان خارج از ذهن ندارد، پس چیست و چه نتایجی دارد؟

برای ورود به بحث ذکر چند نکته بی فایده نیست.

یکم: کمونیست ها جهان وطنند. یعنی برای کمونیست ها، ملل ساکن ایران و منطقه و جهان برغم تفاوت ها هموندند و در یک پیوند مشترک بر علیه دشمن مشترک، امکان رهایی از بربریت موجود را دارند.

دویم: کمونیست ها نظام سرمایه داری جهانی و دولت های کارگزار نظام سرمایه داری عالم را ، عامل اصلی جلوگیری از ظهور اراده پرولتاریا در عبور از بربریت کنونی و آغاز تاریخ بشریت می دانند!

خب اگر این دو استنباط کمونیستی و درست باشد بی تردید دولت های بورژوازی نه بطور همسنگ که هر یک با قد و وزن و روش و توان خود به ادامه این بربریت یاری می رسانند.

با نگاهی مجدد به وضع جهان و منطقه بروشنی می بینیم که سد و مانع اصلی برای خلاص شدن از نکبت امروز جهان؛ که همه امکانات ارتباطی و مالی و تکنولوژیک برای رفاه ۱۰ میلیارد شهروند در دهکده کوچک جهانی وجود دارد؛ امپریالیسم جهانی ست که با چماق و در دست داشتن بزرگترین زرادخانه ها در آمریکا و روسیه و دیگر کشورهای امپریالیستی، در یک چشم بهم زدن قادر به نابودی حیات بر روی کل سیاره آبی هستند و در همین لحظه میلیاردها انسان را تشنه و گرسنه و بی خانمان نگاه داشته اند!

با نگاهی اجمالی به منطقه می بینیم که ریشه های تحمیل تولید و خرید و فروش سلاح های مرگبار کشتار جمعی و استفاده از بمب هسته ای و فسفری دیروز در ژاپن و ویتنام و امروز در نوار غزه و آلوده کردن خاک افغانستان و عراق به گلوله های رادیوآکتیو و هزاران جنایت جنگی دیگر علیه بشریت در جهان و منطقه، کسی نیست بجز عموسام و مزدورانش!

خُب آیا فهم این مطلب باعث شده است  تا در فراخوان «صلح و انقلاب» همچون نورالدین کیانوری با منطق دوران جنگ سرد در نفی امپریالیسم، به دفاع از کمپ سوسیالیسم و بورژوازی خودی بپردازیم؟

فهم این مطلب که متکی بر نگرشی واقع بینانه از دوران کنونی ست باعث می شود تا در روند رشد مبارزه طبقاتی جهت سازماندهی «تشکیلات سراسری پرولتاریای هر ملت» (۳)، جهت رشد و اعتلای مبارزه طبقاتی بر علیه سرمایه داری خود کوشا شویم و طبقه کارگر از هر نوع توطئه میلیتاریستی امپریالیسم جهانی بر علیه بورژوازی نحیف خودی بر حذر داریم تا بار دیگر پرولتاریای ملل گوناگون ساکن ایران با از دست دادن خانه و خون از چاله بورژوازی خودی بدر آیند و بعد از دادن کشته ها و آواره ها بار دیگر در چاه امپریالیسم جهانی برهبری میلیتاریسم عموسام نیفتند!

براستی چگونه است که رفیق با تجربه ای همچون شهاب و دیگر رفقای مدعی سوسیالیسم این کلان آتش و خون و تشنگی و گرسنگی جهانیان را نمی بینند و فقط جنایات حاکمیت مذهبی بورژوازی نحیف ایران را می بینند؟

شاید چون این دسته از رفقای خسته و ناامید از انقلاب، با عشق و علاقه ای که به ایران دارند با چشم ایران دوستی و ایران پرستی به دنیا می نگرند. شاید ملل دیگر نقاط جهان از نظر ایشان درجه دو هستند که جنگ و جنون حاکم بر این ملل را نمی بینند که ملل ساکن ایران را در بدترین شرایط سرکوب و استثمار می بینند. شاید کارگران و زنان ملل ساکن ایران را در بدترین شرایط زیست در کره ارض می دانند و به تبع این همه جنایات در مقیاس جهانی، ولایت فقیه را برای حاکمیت ملل ساکن ایران حتی از عموسام و مزدورانش پر خطرتر می بینند! 

رفیق شهاب درست برعکس شما، من به این بزرگنمایی صوری خطر حاکمیت مذهبی ایران برای صلح و دموکراسی در ایران و منطقه و جهان، می گم با یک چشم دیدن جهان و متمرکز شدن بر مساله ایران، می گم ندیدن جهان و جهان آزاری عمو سام و در یک کلام «ناسیونالیزم ناب»!

ناسیونالیزمی که خطر  بورژوازی ملل ساکن ایران از آذری تا کرد و لُر و عرب و فارس را بیشترتر از بورژوازی مزدور عموسام و در سایه قدرت می بینید. آیا شما امروز ضد انقلاب غالب را برغم نحیف و ضعیف بودن خطرناکتر از ضد انقلاب مغلوب می بینید که دست در دست عموسام و مزدورانش در منطقه دارد؟

گرامی آیا شما نمی بینید که گرایشات ناسیونالیستی ملل ساکن ایران امروز همگی خواهان تشکیل دولت مستقل بورژوایی هستند و دست در دست عموسام و مزدورانش در منطقه دارند؟

آخه این چه منطقی ست که برغم اینکه همه ناسیونالیست های ملل منطقه از بارزاییل گرفته تا سعد حریری تا تجزیه طلبان شوینیست ملل ساکن ایران دست در دست عموسام دارند ناگهان شما ظن آن می دارید که امضا کنندگان فراخوانی که دوری از عموسام را تبلیغ می کند و مروج سازماندهی توده ای و مدافع صلح و انقلاب هستند، گرایشات ناسیونالیستی دارند!

امیدوارم تا اینجا در کوتاهترین شکل ممکن و زبانی الکن بخاطر کوتاهی مطلب توانسته باشم توضیح دهم که بر کمونیست های ملل گوناگون ساکن ایران و منطقه و جهان است که دشمن اصلی بشریت را به ملت خود معرفی کنند و از ملت خود بخواهند که در سازماندهی مبارزه طبقاتی برای کسب قدرت سیاسی به دام جنگ های امپریالیستی بین ملل گوناگون و چلبی سازی های امپریالیستی در هیچ یک از ۵ قاره جهان نیفتند!

در پایان اگر از بحث روشن در مورد دشمن اصلی بشریت که میلیتاریسم عموسام است بگذریم، باید توضیح دهیم چه عواملی باعث می شود که بخشی از روشنفکران ملل ساکن ایران که بخدمت بورژوازی خودی در نیامده اند، امروز در خدمت بورژوازی جهانی و از همه بدتر مماشات با میلیتاریسم عموسام افتاده اند؟

به باور نگارنده وضع بد اقتصادی تحت رهبری بورژوازی مذهبی ایران باعث شده است تا روشنفکرانی که هنوز در خدمت حاکمیت مذهبی ایران قرار نگرفته اند سقوط دردناک و ناخوشایند به کمپ پرولتاریا را بیش از پیش احساس و تجربه کنند. این دسته از روشنفکران در تبعید که در زیر فشار بیکاری و آلودگی هوا و تشنگی و گرسنگی و خطر بمب های مادر عموسام و بی خانمانی نیستند،در اثر سال ها تبعید خسته و بیمار و کم حوصله شده اند و طاقتشان در تحمل وضع موجود در تبعید بسرآمده است. این دسته از روشنفکران که در عین حال خیلی هم مدرن و برابری طلب هستند، از ریش و پشم و عمامه حالشان بهم می خورد. این دسته از روشنفکران مدرن و مستاصل و نا امید از مبارزه طبقاتی؛ که بهمت طبقه کارگر ملل ساکن ایران در حال اوجگیری ست؛ از ستم و تبعیضی که بویژه بر زنان، به مثابه نیمی از جامعه از طرف  حاکمیت مذهبی ایران اعمال می شود، به تنگ آمده اند. مساله پوشش اجباری، خانه نشین کردن زنان، بیکاری چشمگیر زنان تحصیلکرده و بسیاری ستم ها و تبعیضات دیگر که بر زنان و ملل غیر پارس و دگراندیشان غیر اثنی عشری اعمال می شود باعث شده است که این دسته از شهروندان، حاکمیت مذهبی ایران را بدترین بدها بدانند که به هر قیمت ممکن و حتی مماشات در مقابل سیاست های تجاوزکارانه مرگبارعموسام و مزدورانش هرچه زودتر بایستی سرنگون شود!

از نظر من طبیعی ست که این سیاست در بین بورژوازی مغلوب دور از قدرت همه گیر شود و هر روز بر تعداد این گدایان قدرت از عموسام افزوده شود اما موضع کسانی که از بورژ‌وازی ملل ساکن ایران نیستند و از رژیم چینج در ایران دفاع می کنند را چگونه می توانیم توضیح دهیم؟

به باور من این عمده کردن خطر حاکمیت مذهبی ایران از طرف برخی از روشنفکران ملل ساکن ایران، بخاطر وجه مذهبی و عقب ماندگی بورژوازی ایران است. کسانی که حاکمیت مذهبی ایران را خطرناکتر و بدتر و دشمن تر از عموسام و مزدورانش می بینند یا از گرایش ناسیونالیستی روشنفکران ملل غیر پارس ساکن ایران هستند که مساله تشکیل دولت مستقل بورژوایی مساله اصلی آنهاست و یا از فمینیست های ایران هستند که قوانین ضد زن حکومت مذهبی در تمامی ابعاد،برای ایشان عمده و غیرقابل تحمل است.

در یک کلام فراخوان «جنگ نه-انقلاب آری» از نظر من، نه از موضع ناسونالیستی که دقیقا از موضع انترناسیونالیستی به خطرات ناشی از میلیتاریسم عموسام در ۵ قاره جهان اشاره دارد و به خطرات این سیاست در تحریم و قحطی و تجاوز امپریالیستی و تجزیه ملل همزیست ساکن ایران،  همت کرده است.

پس مخالفین این فراخوان روشن در افشای توطیه های امپریالیستی و در دفاع از صلح و انقلاب، اگر مدافع بخشی از بورژوازی خودی و بورژوازی جهانی نباشند؛ از آنجایی که کمونیست نمی توانند باشند؛ بی تردید یا «ناسیونال- سوسیالیست» و یا «سوسیال- فمینیست» هستند.

 

هادی میتروی

ششم تیرماه ۱۳۹۷

در تبعید

.........................

(۱) ـ 

http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1091&Id=35&pgn=

(۲)ـ

http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=87265

(۳)ـ

http://farakhanekargari.blogspot.com/

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©