Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ برابر با  ۰۲ اگوست ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۰  برابر با ۰۲ اگوست ۲۰۱۱
1

دیدگاه

 

خنده ی کارناوالی و  زن چیزهائی برای  مقاومت

امین بزرگیان

 

۱ـ کارناوال پارک آب و آتش، صدای حاکم را درآورده است. پلیس از اینکه به این تجمع حمله نکرده بسیار ناراحت است. گویی صدای خنده ها به قصر رسیده است. خنده های بیرون از تقویم رسمی و بدون مشارکت حاکم واطلاع پلیس، از نظر حاکم، خنده ای مشکوک است. بیراه نیست که رییس پلیس تهران اینگونه اقدامات را برهم زننده "نظم" و "امنیت" خوانده است. سوال اساسی اینجاست که در خلال خنده ها وبازی های کودکانه جمعی، چه اتفاقی رخ می دهد که به حاکم بر می خورد؟

ميخائيل باختين، در كتاب «رابله و دنياى او» با بررسی فرهنگ كارناوالى رنسانس، نشان داد که کارناوال ها چگونه همه تمايزات سلسله مراتبى و حصارهاى ميان افراد و ممنوعيت هاى زندگى معمولى را به حالت تعليق موقتى درمي آوردند. باختین توضیح داده که به تعبیر سردار ساجدی نیا چگونه کارناوال ها نظم مستقر را برای لحظاتی برمی چینند. كارناوال ها مناسكى بوده اند كه در آن، افرادِ در رأس قدرت به باد استهزا گرفته می شدند و تمامى عقايد رسمى جامعه، اصول خدشه ناپذیرتاريخ، تقدير و سرنوشت را پوچ جلوه مي دادند. كارناوال با ماسك ها و پرچم ها، جشن ها و بازى ها و عربده كشی هاى بی پايان، احياى لذت ها را خواستار بود. مجموعه خنده ها و حرکات تنانه ای بود که به هیچ امر مقدسی ارجاع داده نمی شدند. شادی هایی که برای موهبت خداوندگارانه وشاهانه برنامه ریزی نمی شدند. در كارناوال ها، طبقات بالا و پايين جامعه بدون توجه به هويت ها حضور پيدا می كردند و "وضعيت" را به تعليق موقتى می بردند. وضعیتی که ماهیتش به این سلسله بندی ها و تمایزات وابسته است. حضور تنانه و جمعی با تعلیق وضعیت مستقر در خیابان؛ گویی انقلابی رخ داده است. بی راه نیست که بودلر، انقلاب فرانسه را جشن عمومی ای توصیف کرد که طولانی شد.

باختين می نويسد: " بر خلاف جشن رسمى، كارناوال، پيروزى نوعى رهايى گذرا از حقيقت مسلط و نظام حاكم و نابودى موقت تمام مناسباتِ سلسله مراتبى (طبقاتى)، امتيازها، قواعد و محرمات بود.... اين خنده پيش از هر چيز خنده جشن است و بنابراين واكنشى فردى در برابر اين يا آن پديده مضحك منفرد نيست. خنده كارناوالى در وهله نخست از آن مجموعه مردم است." بی شک، کارناوال آب وآتش، به سبب نزدیکی اش به انقلاب، پلیس را فراخواند. خنده ای بود جمعی وتنانه بدون هماهنگی با حاکم که "مردم" را درخود بازتاب داد. مناسبات جعلی هویتی و طبقاتی ( مذهبی / غیرمذهبی- زن / مرد- متشخص / قرتی وغیره) ، با کنشی به غایت ساده وحیوانی به استهزا كشيده شدند و بدين ترتيب ويژگى انتزاعى و آرمانى شان را ــ آن گونه كه سعى می كنند نمايش دهند ــ در لحظاتى، از دست دادند؛ اين لحظات، لحظات رهايى بود. در این جاست که خنده ها و دویدن ها و آب پاشیدن ها و بازی جمعی در خیابان، ماهیت سیاسی خود را نمایش می دهند و از فردای آن روز به مجموعه ابژه های مخاطره آمیز حاکم اضافه می شوند. از امروز هرجا که نام آب بازی بیاید، پلیس بلند می شود، می ایستد. مقاومت چیزی نیست جزهمین اتفاق: کشف ماهیت سیاسی تمامی چیزها .

باختين در فصل نخستين كتابش، با تباركاوى خنده در فرهنگ عامه سده هاى ميانه، اين مسئله را بيان می كند كه خنداندن و خنديدن به مثابه ابزارى هستند كه در جهت مقاومت و غلبه بر ايدئولوژى رسمى عمل می كنند: " فقط فرهنگهاى جزمى و استبدادى به طور يكجانبه جدى هستند. خشونت، خنده را نمی شناسد." به نظر او مكانيسم خنده، همان توان و نيرويى است كه تمامى تشريفات فئودالى، اخلاقى، اجتماعى و هر نوع ايدئولوژى را در هم می شكند و در واقع آشكاركننده "حقيقت" است. دامنه خنده، می تواند به همه چیز سرایت کند و برای همین برای امر مسلط بسیار مخاطره آمیز است. عبارات "وقیح"، " غيرمتعارف"، " منافی عفت " و "غيراخلاقى" كه حاکم براى محكوم كردن مناسك كارناوالى به كار می برد، گوياى قدرت نمادين زيادى است كه فرهنگ زندگى روزمره در برابر فرهنگ رسمى برخوردار است. او به گونه ای شیزوفرنیک مدام به دنبال مقصر می گردد. اگر درخلال سخنان کارشناسانش شنیدید که نگهبان پارک مقصر این بی عفتی هاست اصلا تعجب نکنید، کارناوال همچنان ادامه دارد.

 

۲ـ "زن"، در کارناوال آب و آتش نقشی به غایت مهم دارد. او در مرکز عکس ها و گفته های سایت ها وخبرگزاری های منتقد کارناوال است. در واقع اوست که بار سیاسی کردن کارناوال را بیش از هر عنصر دیگری بر دوش می کشد. اگر این کارناوال بدون زن برگزار می شد تا این اندازه برای حاکم مخاطره آمیز بود؟ صدای خنده ها او را تا این اندازه می آشفت؟ اینجاست که وضعیت ویژه زن برای حاکم معلوم می شود. او در دستگاه های تبلیغاتی، تمام ارجاعاتش برای محکوم ساختن این حرکت را بر زن حمل می کند. حاکم با استفاده از زن، کارناوال را به "فساد" تبدیل ساخته و با این مکانیزم آشنا سرکوب را توجیه می کند. او حجاب را به میان می کشد. حجاب چیزی نیست جز ارجاع به تن زنانه. دویدن زنان، خنده های بلند او، استفاده متفاوتش از دست ها و حتی آب و.... کنش هایی هستند خارج از تلاش مستمر ایدئولوژیک و نهادی او برای ساختن زن نمونه. حال وضعیتی را پیش رو دارد که زن نمونه او به گونه ای جمعی در خیابان فرو ریخته است. درخلال کارناوال، زنی دیگر نمایش داده شده که او با اشکال بسیار مرسوم ترش در حال جنگ است- مثلا در خلال گشت ارشاد. کارناوال تمام این سازه و سرمایه گذاری را به هم زده است. حاکم از عادی سازی تن زن در جامعه می ترسد به این دلیل ساده که با زن، "مردم" ساخته می شود. او تن زن را غیر عادی می کند تا خود زن را با ابزار تن اش، به چیزی عادی و مرسوم تبدیل سازد؛ موجودی با وظایف و کارکردهای ویژه. زن، سیاست را با تن سرکوب شده خود پیش می کشد و اجتماع را بیش از پیش، مردم می کند. به این معنا که هستی سرکوب شده زن عنصری است که با وجود او سیاست و اعتراض به سرحدات خودش نزدیک می شود و امکان ظهور بنیادین اش فراهم می شود.

در واقع هم برای حاکم و هم برای محکومین، زن عنصری است که کارناوال آب و آتش را به چیزی مازاد بر بازی تبدیل ساخته است. اوست که با دست گذاشتن بر نقاط حساسیت برانگیز فرهنگ و دولت بر دیواره های آنها می کوبد و تغییر را طلب می کند.

 

خنده کارناوالی و زن چیزهایی هستند برای محکومین که هیچگاه بدست حاکم نمی رسند: چیزهایی برای مقاومت

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©