رهایی
کامل و
بی قید و
شرط،
خواسته
زنان ایران
تریبونی
برای زنان چپ
چند
روز قبل از
شروع
اعتراضات
مردمی در دی
ماه ۱۳۹۶
دختری، در
ابتدا بی نام
و نشان با
حرکتی تابو
شکن،
رادیکال،
جسارت آمیز و
خلاقانه در خیابان
انقلاب
تهران،
دراعتراض به
حجاب اجباری
روسری خود را
به چوب بست و
بدینسان در
برههای که
سایر
فرودستان نیز
کارد به
استخوانشان رسیده
بود، پرچم
مبارزهای
پرشور را به
اهتزاز
درآورد و موجی
را دامن زد که
طی آن زنان و
مردان بسیاری
در همه شهرها این
حرکت نمادین
را دنبال کرده
و به حجاب
اجباری «نه»
گفتند و با
این «نه» گفتن،
عملا شاهرگ
رژیم مذهبی را
نشانه رفتند.
حرکت «دختران
انقلاب» چه در
شروع و چه در ادامه
کاملا فردی و
خودجوش بود،
حرکتی حاصل ۳۹
سال تحمیل و
اجبار. «نه» به
حجاب اجباری
نه تنها طلب
یک حق اولیه
انسانی یعنی
آزادی پوشش،
بلکه یک
اعتراض سیاسی
و یک «نه» بزرگ
به کل سیستم
زن ستیزاست،
چرا که حجاب
اجباری علاوه
بر تضییع حق
آزادی پوشش،
نماد ایدئولوژیک-
سیاسی ومهم
ترین
ابزارسرکوب
سیستم علیه زنان
است، و
به همین دلیل
نیزازنخستین
اقدامات
تهاجمی به
آزادی های
زنان در اسفند
۱۳۵۷ اعلام
حجاب اجباری
بود که اولین
اعتراضات را
از جانب زنان
به دنبال
داشت.
بنابراین
مبارزات زنان
از جمله «
دختران انقلاب»
نه عرصهی
مصادره و
معامله
مدعیان فرصت
طلب است، نه
در محدودهی
کوته بینانه
فمینیسم درون
سیستمی قرار
دارد و نه
زیرمجموعه
مبارزات
کارگری است.
مبارزات زنان
گسترهای است همه
جانبه تا
رسیدن به
جامعهای
عاری از هر
گونه تبعیض.
باور به خصلت
سیاسی و
موقعیت ویژه
زنان در ایران
و ضرورت
مبارزه برای
رهایی ازهر
گونه ستم از
جمله حجاب
اجباری، به
نوعی مشخص
کننده باور به
رهایی کل
جامعه و وجه
تفکیکی
رادیکالیسم ِ
هر حرکت
اجتماعی است.
مسلما
موضع گیری
سرکوبگرانه
و درعین حال
تحقیرآمیز حاکمان
قدرت در قبال «دختران
انقلاب»
دور از
انتظار نبود،
بازداشت و ضرب
وشتم آنان، بکار
بردن تعابیر
تمسخرآمیزی
همچون
«روسری به
هوا دادن چند
تا دختر» تا
زدن برچسبهایی
همچون
استفاده از
مواد مخدر و
یا فحشا از
شیوههایی بود
که حاکمیت
برای سرکوب
این حرکت
اعتراضی به کار
برد. با این
همه، این
اقدامات و حکم
هایی که درمورد
دختران
زندانی داده
شد، نتوانست
مانع گسترش
یافتن وتداوم
این حرکت بشود.
اما
چگونگی موضع
گیری افراد و
جریانات
مختلف نسبت به
حرکت
«دختران
انقلاب»
دقیقا کنه نگرش
آنان را نسبت
به مسئله زنان
نشان داد. از یک
سو گرایشات
اکونومیستی
که مبارزه با
روابط
ارتجاعی از
جمله مناسبات
ناشی از مذهب
و سنت را جزیی
از مبارزه
طبقه کارگر
نمیدانند و
مبارزه برای
سیاست
انقلابی را
جدای از
مبارزه
طبقاتی تلقی
میکنند؛
همان دیدگاه
کهنه برخی از
روشنفکران به
اصطلاح چپ که
معتقد بودند
برای آنکه
جنبش زنان
بورژوایی
نباشد باید فقط
از حقوق زنان
کارگر و
زحمتکش دفاع
کند ومبارزات
زنان را
زیرمجموعه یا
«سایه»
مبارزات دیگر،
از جمله در
مورد اخیر
اعتراضات
فرودستان جامعه
دانسته و
معتقدند این
حرکت نباید جنبش
فرودستان را
تحت الشعاع
قرار دهد. حال
آنکه زنان خود
از فرودستترین
اقشار جامعه
هستند و
محو ستم و استثمار
طبقاتی از
رهایی زنان
جدا نیست و
درعرصهی
مبارزه برای
رسیدن به
خواستههای
زنان هیچ تقدم
و تاخری وجود
ندارد. زنان
منتظر نمیمانند
تا درآیندهای
نامعلوم یا در
مرحلهی
دیگراز
تحولات
اجتماعی
خواستههایشان
را مطرح کنند.
زنان اجازه
نمیدهند
تجربه تلخ سال
۵۷ دوباره
تکرار شود،
تجربه ملموسی
که طی آن زنان
به عنوان
اولین گروههایی که از
حضور در فضای
عمومی محروم شدند،
در اعتراضاتشان
به حجاب
اجباری تنها
ماندند و از جانب
بسیاری از
نیروهای
سیاسی غالبا
حمایت نشدند.
از
سویی دیگر
برخورد
مصادره
جویانه
نیروهای اصلاح
طلب خارج و
داخل بود که
پس از خیزش
فرودستان در
دی ماه و
مواضع
ارتجاعیای
که اتخاذ کرده
بودند، منزوی
و منفور شده
بودند و سعی
داشتند با
مصادره کردن
این حرکت
اعتراضیِ
رادیکال خود
را به گونهای
بازسازی
کنند. برخی
ازآنان در خارج
کشور با کمک
حمایت رسانهها
و بلندگوهای
سرمایهداری
به یکباره
سرآغاز
مبارزات زنان
علیه حجاب را
به خود منتسب
کردند و تاریخ
را به نفع خود
تحریف کردند.
کسانی که بعضا
برای موج
سواری،
دستمزدهای کلانی
نیزمی گیرند.
این برخوردها
نشان داد که
دغدغه واقعی
آنان نه احقاق
حقوق زنان که
بازیهای
سیاسی جهانی و
کسب
امتیازاست.
همانگونه که
در گذشته در
جنگ قدرت بین
اصولگرایان
و اصلاحطلبان
درگیر این
بازیها شده
بودند، غافل
از آنکه نمیشود
موجی را که
بسیار قبل از
کمپینهای
فرمایشی این
گروهها و به
شکل خودجوش در
خیابانها و
توسط زنان از
تمامی اقشار و
طبقات شکل
گرفته بود،
نامی ونشانی،
سری و چهره ای
نداشت،
ماهیتا متضاد
با
نخبه گرایی
بود، و هیچ
فراخوانی
نداشت،
مصادره کرد.
به دور
از همه این
موضع گیریهای
اکونومیستی و
راست، زنان
ایران، زنانی
هستند که در
لحظه لحظهی
این سی و نه
سال بار تحمیل
همه جانبه را
به دوش کشیدند
با شعار «یا
روسری یا تو
سری» کتک خوردند،
بازداشت
شدند، شلاق
خوردند، با
گشت ارشاد جنگ
و گریز کردند،
به دلیل مضحک
«بدحجابی»
توهین
شنیدند، از
ادامه تحصیل
محروم شدند،
فرصتهای
شغلیشان را از
دست دادند، حس وزش باد
و تابش آفتاب
برموهایشان
را فراموش
کردند، حس
آزادی و بی
دغدغه بودن در
نوع پوشش. آری
تجربه زیستی زنان
ایران و از
جمله ما، به عنوان
بخشی از این
زنان بسیار
متفاوت است،
تفاوتی عظیم
به عنوان
پایینترین
لایه هرم قدرت
با بالاترین
لایههای
قدرت، تفاوتی
عمیق، به عمق
ستم جنسیتی با
مردانی که در
کنار ما
هستند،
تفاوتی بزرگ
به بزرگی
مرزهای
جغرافیای
ایران با زنان
جهان.
ما به همراه
سایر زنان
ایرانی در
خیابانهای
تهران و دیگر
شهرها به پا
خاستهایم،
این حق ماست
که نه تنها با
حجاب اجباری که
با هر اجباری
به شیوهی
خلاقانه و خاص
خود مبارزه
کنیم وفارغ از
سرکوبها،
فارغ از قضاوتهای
اکونومیستی و
راست، مالک
بدن خود بوده
و آزادانه نوع
پوشش خود را
انتخاب کنیم،
مبارزه برای
رفع هرگونه ستم از
زنان از جمله
ستم حجاب
اجباری فقط
مسئله زنان
نیست این راهی
است که حمایت
همه زنان و مردانی
را که به
رهایی زنان و
کل جامعه باور
دارند می
طلبد.
تریبونی
برای زنان چپ
بهمن
١٣٩٦