Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ برابر با  ۰۶ جولای ۲۰۲۰
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹  برابر با ۰۶ جولای ۲۰۲۰
پاهایتان را از گردن ما بردارید

پاهایتان را از گردن ما بردارید!

 

آرزم

(آورد رهایی زنان و مردان)

 

مبارزات  ۹۹ در صدی‌ها وارد فصل تازه‌ای شده است.  زخمِ ستم‌های انباشته شده‌ی چندین قرن، به‌ویژه دویست سال اخیر  این بار سر باز کرد و پایه‌های حکومت‌های ظلم و ستم و نابرابری را ‌لرزاند.  تنها یک جرقه کافی بود (قتل جرج فلوید) تا خیزش، سراسر جهان را  فراگیرد و قیامِ مردم جان به لب رسیده  امید زایدالوصفی در دل  ستمدیدگان  جهان برای تغییر این اوضاع دهشتناک به‌ وجود آوَرَد. به‌ویژه قیامِ جوانان عصیان‌زده در سراسر آمریکا و سپس ده‌ها کشور دیگر علیه کشتار، نژاد پرستی، فقر، گرسنگی، بیکاری، ستم جنسیتی و مرگ گسترده در نتیجه‌ی شیوع ویروس کرونا و فاشیسم و نظامی‌گری  ناشی از سیستم سرمایه‌داری‌ که زانو بر گلوی میلیون‌ها انسان، نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان نهاده است.

آنچه که  آمریکا را آمریکا کرد، با قتل عام بومیان آغاز شد و با بردگی میلیون‌ها انسان سیاه‌پوست که با زور سر نیزه از آفریقا به بردگی به آمریکا برده شدند. این بردگی، ستم و تبعیض، آشکار و پنهان، همچنان ادامه دارد.

وقتی مارکس می‌گوید «سرمایه‌داری درحالی به‌دنیا آمد که از هر گوشه آن خون می‌چکید» منظورش دقیقا  نسل کشی بومیان آمریکا، کانادا و استرالیا و استثمار و به بردگی کشیدن میلیون‌ها انسان بی‌دفاعی بود که در آفریقا به کار و زندگی آرام خود  مشغول بودند و به زور برای بیگاری به آمریکا برده شدند. بردگانی که  آمریکا را ساختند خود جزو فقیر ترین‌ فقرا بودند و هستند، آن‌ها پس از چند صد سال مبارزه، مقاومت، فرار و به قتل رسیدن توانستند در حد قانونی روی کاغذ، برده‌داری را لغو کنند، ولی همچنان از مصائب تبعیض و نابرابری و «دیگری»  بودن و انواع محرومیت‌ها رنج می‌برند. در سایر کشورهای جهان نیز  سرمایه‌داری با مصادره‌ی زمین‌ مردم و اغلب به روشی خونین، آنان را تبدیل به کارگر مزدبگیر کرد.

نسل کشی و نابودی بومیان، و برده داری سیاه پوستان جزو صفحات خونین تاریخ آمریکاست، که میراث آن تا امروز زندگی این گروه‌ها را تحت تاثیر قرار داده است. تبعیض نژادی، فقر، بیماری و مرگ زودرس سیاهپوستان با انزوا و اعتیاد به الکلِ بومیان، فقر، تحقیر و تبعیض علیه سایر رنگین پوستان مرتبط است.

تبعیض نژادی یکی از بی‌رحمانه‌ترین‌ انواع تبعیض است، زیرا بخشی از سرکوب ساختاری‌ست که استثمار یک روی آن و  فقر، جداسازی اجتماعی، عدم دسترسی به امکانات آموزشی، پزشکی، اشتغال، مسکن و حقوق اجتماعی برابر از تبعات آن و روی دیگر آن محسوب می‌شود.... تبعیض نژادی یعنی وقتی در محله‌ای قتلی اتفاق می‌افتد تمامی سیاه‌پوستان آن منطقه مظنون و یا متهم‌اند. پیام پنهان در این رفتار این است که سیاه پوستان مستعد ارتکاب جرم هستند.  تبعیض نژادی یعنی جدا بودن محله، مدرسه، رستوران، اتوبوس، آرایشگاه، و ... حتی باجه فروش بلیط. تبعیض نژادی یعنی هنگامی که یک سفید پوست از کنار مرد سیاه‌پوستی در پیاده رو می گذرد، خود بخود کیف یا جیبش را محکم تر به خود فشار می‌دهد! تبعیض نژادی یعنی اینکه تمامی پست‌های ریاستی متعلق به سفیدهاست و کارهای خدماتی متعلق به سیاه‌پوستان، یعنی  تسلط تام و تمام یک نژاد یا ملیت بر حیات و ممات نژاد دیگر  ... بی‌دلیل نیست که مالکوم ایکس، محله‌های سیاه‌پوستان را «مستعمره‌های داخلی ایالات متحده» می‌نامید.

نژادپرستی حربه‌ای است در دست صاحبان قدرت تا ستم و تبعیض  را به شکل سیستماتیک علیه گروهی دیگر با یک ویژگی فیزیکی متفاوت اعمال کنند.  نژادپرستی اعمال قدرت است بر اساس تبعیض فردی، اجتماعی، اداری و دولتی که  تمام زندگی فرد رنگین پوست (یا مهاجران) را تحت الاشعاع قرار می‌دهد، و در کشورهایی که اعمال می‌شود، «امتیاز سفید بودن» به معنای بهره‌مندی اقتصادی و اجتماعی، به درجات مختلف است.

قربانیان «نژادپرستی سیستماتیک» در ایالات متحده اما سیاه‌پوستان فرودستی هستند که در گتوها، یا در مجتمع‌های مسکونی فقرزده زندگی می‌کنند. در فقر مزمن و دسترسی ناچیز به حداقل امکانات رفاهی، بیمه، بهداشت،  آموزش خصوصی یا مدارس خوب دولتی بسر می‌برند؛  از امتیازات محله‌های خوب سفیدپوست نشین محرومند و در معرض تهدید دائمی پلیس و مقامات قضایی هستند. و یا لاتین تبارانی هستند که  به دلیل نداشتن مدارک اقامت، با دستمزدی پایین‌تر از سیاه‌پوستان و  مطیع‌تر از آنان، در بدترین شرایط زندگی می‌کنند.

در سال ۲۰۱۳، در پاسخ به خشونت‌های پلیس نژادپرست علیه سیاه‌پوستان، جنبش «جان سیاه‌پوستان با ارزش است» از جامعه‌ی سیاه‌پوستان آمریکا توسط سه زن به نام‌های آلیشا گارزا، پاتریس کالرز و اپال تومتی، و با هشتگی با همین عنوان آغاز شد، که اکنون یک جنبش بینالمللی است و برای مقابله با خشونت و نژادپرستی علیه سیاه‌پوستان فعالیت می‌کند. این جنبش به صورت منظم اعتراضات مردمی به کشته شدن سیاه‌پوستان به دست نیروهای پلیس را سازماندهی می‌کند و  بیش از ۳۰ شعبه در سراسر آمریکا دارد.

در جنبش‌ اخیر ضد نژادپرستی که به سرعت تبدیل به مبارزات ضد نظام سرمایه‌داری شد، در سراسر آمریکا و ده‌ها کشور دیگر، حاکمان به خشم آمده از عظمت و قدرت جنبش، مدام بر خبرهای تخریب و آتش زدن چند مغازه تاکید کرده و می‌خواستند مبارزات حق طلبانه میلیون‌ها انسان آزادیخواه را زیر سوال ببرند و حرکت تاریخ‌ساز آنان را به تخریب کنندگان اموال و دزدی از فروشگاه‌ها فرو بکاهند. این‌هم وسیله‌‌‌ دیگریست برای سرکوب جنبش‌ها توسط طبقه‌ی حاکم. طبقه‌ی حاکم برای  فریب افکار عمومی و منحرف کردن جنبش، یا شعارهای حق‌طلبانه را مصادره می‌کنند و یا  برای سرکوب جنبش و به بهانه ایجاد نظم، با قساوت از نیروهای قهریه استفاده می‌کنند. غافل از این‌که این بار توده‌های به ستوه آمده و آسیب دیده از تضادهای اجتماعی، طبقاتی، جنسیتی و نژادیِ ناشی از سرمایه‌داران حاکم، برای ساختن جامعه‌ای عاری از بی‌عدالتی، ستم طبقاتی و  نژادی و پایان دادن به چهار صد سال برتری نژادی سفید پوستان، دست به سازماندهی و مبارزه زده‌اند.  اما طبقۀ حاکم با تجربه طولانی در سرکوب، همه‌گونه ظرفیت فریب افکار عمومی، انحراف جنبش، تصاحب شعارهای حق‌طلبانه و استفاده‌ی ماهرانه از نیروهای قهریه را به حد اعلا توسعه داده‌ است.

مدافعان سرمایه‌داری، مردسالاری، دیکتاتوری و ارتجاع برای به انحراف کشاندن و سرکوب جنبش‌های مردمی، در تمامی جهان شیوه‌هایی کمابیش مشابه دارند، چنانکه حاکمان وطنی در بحبوحه‌ی مبارزات ضد نژادپرستی در سراسر جهان، و اندک مدتی بعد از سرکوب خونین و قهرآمیز اعتراضات مردم در  آبان ۹۸ به گرانی بنزین، درحالی که برای بازداشتی‌های آن حرکت مردمی طناب‌دار به پا می‌کنند، در بیانیه‌های رسمی و رسانه‌های پرشمار خود خواستار اجرای عدالت و عدم سرکوب تظاهرات‌کنندگان آمریکا می‌شوند!  حکومتی که بدترین قوانین و مقررات را علیه زندگی و معیشت زنان، مهاجران، اقوام و ادیان تصویب و اجرا می‌کند و از قتل  منتقدان خود و شکنجه بازماندگان آن‌ها ابائی ندارد، حال مدافع حقوق اقلیت‌های نژادی در دیگر کشورها شده و برایشان اشک تمساح می‌ریزد!  کیست که نداند آن‌ها حنجره‌اشان را نه برای جرج فلوید و یا دفاع از نژاد سیاه، بلکه برای استفاده‌ی تبلیغاتی و ساختن وجهه برای خود و فریب اندک طرفدارانشان، می‌درند.

چگونه نظامی که برای جرج فلوید اشک تمساح می‌ریزد در  مرگ دلخراش رومیناها، آسیه‌ها، هاجرها، فرشته‌ها، ریحانه‌ها و... سکوت می‌کند؟ و با سکوت خود و صدور انواع قوانین قرون وسطایی ضد زن و کودک، همچون قانونِ مالکیت مرد بر جسم و جان زن و فرزند، دست جانیان را برای جنایت‌های پی‌درپی باز می‌گذارد؟ با سکوت خود و عدم مجازات عاملین، بر همسرکشی، فرزندکشی، زن‌کشی، اسید پاشی و بسیاری جنایت‌های دیگر صحه می‌گذارد و سپس با گسیل نیروهای شبه نظامی خود به خیابان‌ برای ضرب و شتم زنان و سایر معترضین، روابط مبتنی بر سلطه را تولید و باز تولید می‌کند؟

مردم ایران بهتر از هر کسی می‌دانند که بیش از چهار دهه است که  آنان با ما بدتر از جرج فلوید رفتار کرده و می‌کنند، چندین دهه است که زانو بر گلوی زنان، کارگران، بیکاران، اقلیت‌های قومی، مذهبی و  جنسی،  بازنشستگان، جوانان، معترضان، زندانیان، دستفروشان، مهاجران و  ...  گذاشته‌اند و فریادهای  «نمی‌توانیم نفس بکشیم» را نمی‌شنوند و اگر هم بشنوند پاسخی جز زندان، اخراج،  شلاق و محرومیت از حقوق اجتماعی برایشان  ندارند. این «مدافعان» عدالت و برابری کسانی هستند که کارگران معترضی را که ماه‌ها به خاطر نگرفتن حقوق گرسنگی می‌کشند، تازیانه می‌زنند و مردم محروم غیزانیه را با ۳۰۰ چاه نفت، به خاطر اعتراض به نداشتن آب، به گلوله می‌بندند.

و ما بهتر از هر کسی می‌دانیم که آنان چگونه تمامی منابع و آب و خاک و دریا و دریاچه را به تاراج می‌برند و یا به ثمن بخس می‌فروشند و اعتراض کنندگان  را سرکوب و خاموش می‌کنند و یا آنان را با اتهام‌های واهی جاسوسی و امنیتی به حبس‌های بلند مدت محکوم می‌کنند.

بنابراین اگر قرار به تغییر و مبارزه باشد سرمایه‌سالاران، مردسالاران، نژادپرستان، سلطه‌گران و مرتجعین تمامی جهان باید هدف قرار گیرند، تمامی جهانیان، آنانی که دستانی سنگین بر گلوی خود حس می‌کنند و توان نفس کشیدن ندارند باید یکصدا فریاد بزنند: «پاهایتان را از گردن ما بردارید!»  این شعار  تنها با اتحاد، مقاومت و امید ما به تغییر  و پیوند با جنبش‌ها محقق خواهد شد. با درس گرفتن از جنبش‌های سراسر جهان علیه تبعیض طبقاتی، جنسی و نژادی است که می‌توان به این روند پایان داد و جهان را به صاحبان اصلی آن بازگرداند.  قطعا صاحبان اصلی بدون حرص و طمع سرمایه‌داری، از خود و از محیط زیست مراقبت خواهند کرد.

آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)

١٦ تیرماه ١٣٩٩

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©