شلیک
کودتاگران
مصر
به قلب شیما
الصباغ فعال
چپگرای مصری
در
سالگرد
انقلاب مصر
مرگ
مظلومانه
شیماء و
بزرگداشت
سخیفانه ملک عبدالله/
عکس و ویدیو
روشنگری
. شیماء
الصباغ شنبه
۲۵ ژانویه،
چهارمین
سالروز
انقلاب مصر،
با گلوله ای
که پلیس مصر
به سوی او
شلیک کرد کشته
شد. عکسی از او
پس از اصابت
گلوله و در
حالیکه همکارش
او را در آغوش
گرفته در
سراسر جهان
منتشر شد. او اندکی
بعد از گرفتن
این عکس
فوت میکند.
شیما ء برای
ادای احترام
به شهدای
انقلاب ۲۵
ژانویه و
گذاشتن گل در
محل به قتل
رسیدن آنها و
اعتراض به
دیکتاتوری به
میدان تحریر
آمده بود.
حامیان
دمکراسی و
معترضین به دیکتاتوری
حاکم که حالا
لباس نظامی را
از تن درآورده،
برای این
گردهمایی
فراخوان داده
بودند. اما
پلیس مصر دعوت
کنندگان را
«تروریست» خوانده
و از مردم
خواسته بود در
تجمع های
اعتراضی که
رژیم آن را
تجمع
غیرقانونی
خوانده بود،
پرهیز کنند.
رسانه
های بزرگ روز
شنبه، همان
روزی که پلیس
السیسی روز
جمهور مصر،
شیما را به
قتل رساند، بطور
مفصل سفر
رهبران جهان
به عربستان
برای بزرگداشت
ملک عبدالله
را با آب و تاب
منتشر کردند،
ملک عبدالله
روز جمعه در
۹۰ سالگی در
گذشت. پاره ای
از کشورها از
جمله
انگلستان به
مناسبت مرگ او
پرچم های خود
را نیمه
افراشته نگاه
داشتند. ملک
یک عبدالله
حامی اصلی
السیسی و
رساندن او به
قدرت و یکی از مهم
ترین سازمان
دهندگان
تبدیل «بهارعربی»
به خزان بود.
او بیش از ۳۰
زن را به عقد خود
در آورد و ۳۶
فرزند داشت.
او با خرج
میلیون ها
دلار
گروه های
بنیادگرا را سازمان
داد که
القاعده و
داعش دو نمونه
از محصولات آن
هستند و به
این ترتیب
دستش بطور غیر
مستقیم و
مستقیم آلوده
به خون هزاران
هزار بیگناه
مثل سیما
الصباغ بود و
در میان عوامل
فاجعه بار
کردن اوضاع
خاورمیانه یک
صندلی مهم را او
اشغال کرده
بود.
مرگ
مظلومانه
شیماء و
بزرگداشت
سخیفانه خلیفه
یا ولی یا شاه
مرتجع
عبدالله را
کنار هم بگذارید،
یک مثنوی در
تشریح و توضیح
اوضاع تراژیک
سیاسی زمانه
ما را کشف
میکنید.
ده
ها هزار عکس
از مراسم
تدفین و
بزرگداشت او توسط
رسانه های
بزرگ منتشر
شده است. اما
صحنه قتل فعال
دمکراسی و
زنان، شیما الصباغ
فقط به برکت
رسانه های
اجتماعی بود
که پشت دوربین
های بسته مخفی
نماند و
بالاخره به رسانه
های هم راه
یافت. از جمله
در نیویورک
تایمز، که در
لینک آن
میتوانید
تعدادی عکس و
ویدیو را پیدا
کنید.
http://www.nytimes.com/2015/01/25/world/middleeast/egypt-woman-is-killed-in-peaceful-cairo-protest.html?_r=1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن
مرتضوی
انقلابي
كه به خون
نشست. انقلابي
كه فقط چند سال
پيش موجي از
اميد در ميان
مردم
خاورميانه برانگيخت
و شور و اميد
را به اين
منطقه ماتمزده
برگردانده
بود ... شیما
الصباغ فعال
چپگرای مصری
را به خون
كشيدند... به
دستان همسرش
بنگريد كه
چگونه او را
در آغوش گرفته
است. به چهره
شيما بنگريد
كه چه دردناك
جهان را وداع
ميكند. به
پليسي بنگريد
كه به شاهكارش
مينگرد.
خاورميانه ما
همچنان در خون
و آتش است. خاورميانهي
ماتمزده و
دردكشيدهي
ما...
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
شاهد
علوی
شیما
سیساله است،
یک فعال
دانشجویی چپ،
مادر یک کودک
٥ ساله، با
دوستانش با
حلقههای
بزرگ گل آمده
بودند تا در
شب انقلاب
شهید ٢٥
ژانویه، یاد
آن را گرامی
بدارند.
حلقههای
گل درست کردهاند
و در خیابان
ایستادهاند،
تا به یاد
بیاورند یاد
انقلابی
ناکام را.
انقلابی بر
باد رفته را،
انقلابی
کودتا زده را،
انقلابی شهید
را.
شاید
حرفهای چند
روز پیش رئیس
جمهور کودتا،
السیسی را، که
گفته بود ما
به رواداری و
تساهل باور
داریم و آن را
در مصر
نهادینه میکنیم،
باور کرده
بودند؛ نه
استتاری، نه
تعقیب و گریزی
و نه پوششی بر
چهره و نه
کوکتل مولوتوفی
در دست.
شیما
کودکش را
بوسیده بود و
گفته بود زود
برمیگردد،
گلها را میبرند
بر مزار
انقلاب میگذارند
و برمیگردند.
شیما
سیساله بود
که در شب
یادمان یک
انقلاب شهید
جلوی چشم
دوربین با
گلوله مستقیم
دولت السیسی،
دولت کودتا،
با گلوله
مستقیم دولت
اوباما، با گلوله
مستقیم
دمکراسی
ارتش، با
گلوله مستقیم
تفنگ آویزان
ملک عبدالله
بن
عبدالعزیز،
با گلوله
مستقیم یک
بهار غارت
شده، یک بهار
به خون نشسته ...
شیما
الصباغ
دانشجوی سی
ساله چپ، جلوی
دوربین، در
آغوش
دوستانش،
امشب با شلیک
گلوله مستقیم
به قلبش، قلبی
که برای مصر،
برای آزادی،
برای انقلاب،
برای کودکش میتپید،
کشته شد.
ندا را
به یاد داری؟
به یاد بیاور!
ــــــــــــــــــــــــــــ
میرا
قربانی فر
فکر می
کنم صدایش می
کرده ، صدایش
می کرده و می گفته
شیما نرو ،
شیما بمون ، و
مدام تکرارش
می کرده ،
بلند و با
فریاد و صدایش
می کرده تا
عشق نرود و
بماند ... و فکر
می کنم ای کاش
این خرابه
بلاخره برود
به سوی آبادی
تا دیگر کسی
جایی فریاد
نزند که «شیما
نرو ، ندا
بمون ... !»
پی
نوشت : نمی شود
این تصویر را
دید و ویران
نشد .
ــــــــــــــــــــــــــــ
الهام
یزدیها
شیما
الصباغ،
چپگرای مصری
در راهپیمایی
آرام مصر تیر
خورد و کشته
شد... این عکس
تراژدی عاشقانه
ای است که
بارها و بارها
در دنیای
مجازی به
اشتراک
گذاشته خواهد
شد... بارها و
بارها دیده می
شود و بارها و
بارها شاعران
و نویسندگان
از تلخی این
عکس می
نویسند... اما
تنها نگاه
کنید به صورت
پر از درد و
بهت زده این
زن و شکسته
شدن این مرد
که چگونه برای
نگه داشتن عشق
خود تلاش
میکند... نگاه
کنید به
عابران و
خیابانی
آرام.... انگار
کسی نیست...
خیابانی نیست
و آدم ها راه
خود را می
روند با
چشمانی باز ،
با چشمانی
بسته... تلخ است
مثل همیشه تلخ
ــــــــــــــــــــ
مهدی
حمیدی
مرثیه
ای برای یک
رویا؛
دو
روز تمام است
که درگیر این
عکس هستم،
به
فکر این مرد
که در این
لحظه در چه
حالی است؟! او
که با تمام
وجود و خیلی
محکم عشق اش
را در آغوش
گرفته تا شاید
به خیال خود
نگذارد او جان
بسپارد. هرچند
که می داند
حتی دستان
پرتوان او هم
یارای مقابله با
مرگ را ندارند
و حتی با
اینکه می داند
عشق هم نمی
تواند مرگ را
متوقف کند اما
از تلاش دست برنمی
دارد. از
چشمان مرد می
توان اوج
استیصال را
خواند. شیما
الصباغ
ایستاده و با
چشمان باز به
استقبال مرگ
می رود خیلی
دوست دارم
رمزوارگان
این چشمان باز
را در این
لحظه بخوانم
بیش از آنکه
برای همیشه
بسته شود. چشمانی
باز و به غایت
زیبا و لبانی
نیمه باز که
برای بیان
واژه ای باز
شده، اما
توانی برای
بیان آن باقی
نمانده و این
وضعیت را بیشتر
شبیه یک لبخند
تلخ ساخته
است،
زیباترین لبخند
جهان که
زیبایی آن حتی
بر "لبخند
مونالیزا"
نیز سایه می
افکند و در
عین حال مرموز
و غیرقابل
تفسیر درست
مشابه وضعیت
چشمان اش...
این
سیمای زنی است
که ایستاده و
با چشمان باز به
استقبال مرگ
می رود
یک تابلو
فراموش نشدنی
و غم انگیز از
مرگ نه یک
انسان که مرگ
یک انقلاب.
انقلاب هایی
که همیشه با
تابلوهایی
شاد و رنگارنگ
از حضور
باشکوه مردم
آغاز می شوند؛
تابلوهایی با
تم زندگی و
حضور اما با
تابلوهایی
سیاه و غم بار
از مرگ همان
مردم پایان می
پذیرد؛
تابلوهایی با
تم مرگ.
ـــــــــــــــــــــــــ
صبا
آذرپیک
در
سالگرد
انقلاب مصر
شیما
الصباغ فعال
چپگرای مصری
ست كه امروز
در حالی که به
همراه عده ای
دیگر به آرامی
در حال حرکت
به سوی میدان
التحریر بود
به ضرب گلوله
پلیس مصر کشته
شد.
پليس
مصر خواستار
متفرق كردن
معترضان براي
جلوگيري از
تجمع بوده
تصویر:
پیکر خونین
شیما الصباغ
لحظاتی بعد از
اصابت گلوله
در آغوش همسرش
به
حاشيه هاي عكس
نگاه كنيد ؛
به نيروهاي
ژنرال ؛ مردم
عادي ؛
استيصال همسر
شيما ؛ و حتي
عكاسي كه پشت
لنز دوربين
بعد از
چهار سال از
اين انقلاب ،
اين خونها .....
ــــــــــــــــــــ
مینا
قربانی
شرمندگی.
نمیدانم
در مورد این
عکس چقدر
بنویسم که خفه
نشوم، فکر میکنی
این تن که
گلوله خورده و
جانش را داده
است فقط پارهای
از تنِ مصر
است؟ که
دیکتاتورش را
خودشان کاشتند
و بعد که مردم
درواش کردند،
حتی به حکم دادگاه
صوریاش هم
رحم نکردند و
مبارک چند
صباحی دیگر در
این وادی با
دستان خونینش
ول خواهد
گشت...این تن
فقط تنِ جاندادهی
مصر نیست...تنِ
عراق است که
مردمانش با
دموکراسیِ
وارداتی
چندپارهتر،
گرسنهتر،
خونبارتر و
بیسرنوشتتر
گشتند، تنِ
لیبی است که
دیگر خبری از
ویرانیاش پس
از سقوط
دیکتاتور و
عروج
دیکتاتورتر
به گوش نمیرسد،
تنِ سوریه است
با اردوگاههای
آوارگانش...تنِ
فلسطین است،
با درختانِ زیتونِ
سوختهاش، با
کودکانی که
آبستنِ مرگاند
و زندگی که جز
از نفس کشیدنِ
مقاومت گذران
ندارد...
تنِ
جهانی است که
اسیر است،
اسیر پول،
قدرت و ویرانی...شیما
جان، من
متأسفم که
زندهام...جنگی
درونِ بیجانی
تو اما در
جریان است...
شعار
تظاهرکنندگان
چه بوده است
"نان، آزادی و
عدالت
اجتماعی" ....
خبر
کوتاه نیست:
شیما الصباغ
در جریان
تظاهراتی
آرام در مصر،
در سالگرد
انقلاب
دزدیده شدهاش
توسط نیروهای
امنیتی
سرتاپا سیاهِ
ماسک بر سر به
ضرب گلوله
کشته شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نيكزاد
زنگنه
تصاویری
آشنا از جان
دادن یک زن بر
سنگفرش خیابان
های شهر: «شیما
الصباغ در یک
راهپیمایی آرام
به مناسبت
چهارمین
سالگرد بهار
عربی در میدان
التحریر به
ضرب گلوله
پلیس کشته شد».
عکس ها لحظات
جان باختن او
در میدان
التحریر را
نشان می دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد
آقازاده
آدمکشان
همه جا یک جور
می کشند ،
گاهی با رگبار،گاهی
با ترور
مستقیم،رودررو
می ایستند،دقیق
نشانه می روند
و بعد سینه یک
معترض را می شکافند
، شيماء_الصباغ
بانوی مبارز
مصری را نمی
شناسید ، او
برای دفاع از
انقلاب مردم
مصر و بهار
عربی کشورش به
خیابان آمد ،
همراه شوهرش ،
ولی ارتش
کودتاگر این
کشور که بهار
عربی را مبدل
به زمستان سرد
استبداد کرد
با یک شلیک
مستقیم قلبش
را شکاف و او
در آغوش شوهرش
فوت کرد ، او
احتتاق را در
مصر شهادت داد
، این خون ها ساختار
استبداد را
منفجر می کند
، دیر یا زود دارد
ولی خود را در
فرجام به
تاریخ تحمیل
می کند ، چپ
دارد زنده می
شود
در
یونان چپ
گراها دارند
رای مردم را
از آن خود می
کنند ، ولی هر
حزبی با روابط
ظالمانه سرمایه
داری بجنگد می
شود افراطی ،
دمکراسی وقتی
خوب است که به
نفع مردم
نباشد ، ولی
اگر کسی با
این روابط کنار
بیاید و حتی
بخشی از آن
شود لقب اصلاح
طلب می گیرد ،
پادشان مرتجع
و مستبد
عربستان که با
همه قدرتش در
برابر مرگ
زانو زد توسط
غرب مدافع
دروغین حقوق
بشر می شود
اصلاح طلب
رسانه
هایی که
دستمزدشان را
به صورت
مستقیم و غیر
مستقیم از
نظام سرمایه
داری می گیرند
از شهادت
شيماء_الصباغ
هیچ نخواهند
گفت ، چرا که وقتش
را
ندارند،آنها
ماموریت
دارند از همین
اکنون تمایل و
رای مردم را
بی اعتبار
کنند ، اما
مردم روزی بی
اعتبار
کنندگان را بی
اعتبار
خواهند کرد ،
افق فردا از
آن مردم به پا
خاسته است