Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳ برابر با  ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳  برابر با ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴

راه حل دوکشور فاجعه خواهد بود

 

گفتگوی “زود دویچه سایتونگ”

 با هاردال فیلسوف یهودی-اسرائیلی و بوهم دانشمند فلسطینی-اسرائیلی،

ترجمه ی: کیومرث نقی پور

مصاحبه ینس کریستین رابه (Jens-Christian Rabe) و سونیا زکری(Sonja Zekri) از زیود دویچه سایتونگ (Süddeutsche Zeitung) با رولا هاردال (Rula Hardal) فیلسوف یهودی-اسرائیلی و عمری بوهم (Omri Boehm) دانشمند فلسطینی-اسرائیلی علوم سیاسی، درباره پیامدهای ۷ اکتبر، سوء تفاهم های غرب،‌ و ایده بسیار ملموس و مشخص آنها برای آینده.

رولا حردال (چپ) در موسسه شالوم هارتمن در اورشلیم تحقیق می‌کند و از سال ۲۰۲۳ مدیر سازمان اسرائیلی-فلسطینی “سرزمینی برای همه – دو کشور، یک وطن” است. عمری بوهم استاد فلسفه در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی نیویورک است.

راه‌حل دو دولتی یک فاجعه خواهد بود. قرار بود سیاست در روح توافقنامه اسلو از وقوع یک جنگ نامحدود بین این دو ملت جلوگیری کند، اما موفق نشد. بنابراین، پافشاری بر آن یعنی پافشاری بر یک سازش فاسد – و ادامه نادیده گرفتن فلسطینی‌ها به‌عنوان سوژه‌های سیاسی که حق دارند حقوقی داشته باشند: یعنی در منطقه باقی بمانند و تحت حمایت قانون قرار گیرند. با این حال، بسیاری از کسانی که به‌اصطلاح حامی فلسطینی‌ها هستند، این حقوق را به یهودیان هم نمی‌دهند. اکنون باید یک چارچوب جایگزین طراحی شود که در آن هر دو طرف به‌عنوان سوژه‌های سیاسی برابر شناخته شوند، به‌جای اینکه وانمود کنیم “واقع‌بینانه” است به توهماتی بازگردیم که ما را به وضعیت کنونی رسانده است

به نظر می‌رسد راه‌حلی برای درگیری خاورمیانه هیچ‌گاه تا این حد دور نبوده است. یا شاید این‌گونه نیست؟ فیلسوف یهودی–اسرائیلی عمری بوهم و دانشمند علوم سیاسی فلسطینی–اسرائیلی رولا حردال تصویری تاریک از وضعیت کنونی ترسیم می‌کنند، اما بر این عقیده‌اند که هنوز امید به آینده‌ای مشارکتی و انسانی برای یهودیان و فلسطینیان وجود دارد. آن‌ها همچنین پیشنهادات مشخصی ارائه می‌دهند.

 

SZ: آقای بوهم، آیا اسرائیل بیش از هرزمان دیگری از زندگی در صلح فاصله گرفته است؟

عمری بوهم: ترکیبی از تهدیدهای خارجی و حملات بی‌سابقه به حاکمیت قانون از داخل، مسلماً یک بحران بزرگ است.

SZ: در روزهای نخستین پس از ۷ اکتبر به نظر می‌رسید که جامعه اسرائیلی به هم نزدیک‌تر می‌شود. آیا چیزی از آن باقی مانده است؟

بوهم: این نزدیکی به سرعت از بین رفت، به‌ویژه زمانی که توافقی بر سر تبادل گروگان‌ها حاصل نشد. همچنین نباید فراموش کنیم که جامعه اسرائیلی شامل فلسطینیان نیز می‌شود. هیچ‌کس پس از ۷ اکتبر با آن‌ها همدلانه برخورد نکرد. ۱.۳ میلیون شهروند اسرائیل فلسطینی هستند، که بیش از ۲۰ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. نادیده گرفتن پیامدهای سیاسی و حقوقی این واقعیت یکی از دلایل اصلی است که چرا ما از صلح بیشتر فاصله گرفته‌ایم.

SZ: حال و هوای فلسطینیان شهروند اسرائیل چگونه است؟ از بیرون آن‌ها به طرز عجیبی آرام به نظر می‌رسند.

رولا حردال: بیشتر ما هنوز در شوک هستیم. اکثریت بزرگ ما بلافاصله متوجه شدیم که این بار شرایط متفاوت است، بزرگ‌تر و تهدیدآمیزتر. تعداد کمی از ما که صدایمان را بلند کردیم، بلافاصله دستگیر شدند. نه تنها پلیس رسمی وجود دارد، بلکه اکثریت یهودیان اسرائیل ما را کنترل می‌کنند، در شبکه‌های اجتماعی و در محیط‌های کاری مشترک. در سه یا چهار ماه گذشته، حتی من نیز متوجه ترس از خطری که موجودیت ما را تهدید می کند شده ام.

بوهم: من – اتفاقاً در نزدیکی زادگاه رولا – در منطقه “مسگاو” در استان جلیلای شمال اسرائیل بزرگ شدم. در آنجا به‌طور سنتی تظاهرات بزرگی از فلسطینیان اسرائیلی برگزار می‌شد، زمانی که ناآرامی‌هایی در کرانه باختری و غزه رخ می‌داد.

SZ: و حالا؟

بوهم: این سکوت وحشتناک است. من را اشتباه متوجه نشوید، این هرگز برای یک نوجوان یهودی تجربه خوشایندی نبود. صبح بعد از اعتراضات شبانه، خیابان‌ها پر از سنگ بود و هنوز بوی گاز اشک‌آور به مشام می‌رسید. این‌ها جنگ‌های کوچک بودند. اما آنچه سکوت کنونی معنی می‌دهد، تنها زمانی درک می‌شود که بدانیم قبلاً چه بوده است.

SZ: به این معنا که تظاهرات فلسطینی‌های اسرائیلی حتی نشانه‌ای از این بود که آن‌ها حداقل احساس امنیت می‌کردند تا اعتراض کنند؟

بوهم: بله، و اکنون آن‌ها می‌ترسند که پس از غزه، نفرات بعدی برای حمله باشند. این موضوع یکی از سؤالاتی را که برای آینده اسرائیل حیاتی است مطرح می‌کند، اما حتی در بحث‌های چپ‌گرایان اسرائیلی نیز کاملاً فراموش شده: آیا ما فلسطینی‌ها را به‌عنوان سوژه ‌های سیاسی می‌شناسیم، که ارزش دارند با آن‌ها این قطعه سرزمین را به اشتراک بگذاریم؟

حردال: این سؤال مهمی است، اما متأسفانه در حال حاضر تنها یک پاسخ شوک‌آور وجود دارد: چنین به نظر نمی‌رسد.

SZ: یعنی، حتی لیبرال‌ها و چپ‌گرایان در اسرائیل، که بسیاری در غرب هنوز به آن‌ها امید دارند، هیچ ایده‌ای برای آینده ندارند که شما آن را قابل اجرا بدانید؟

بوهم: امیدهایی که در برخی جاها ایجاد می‌کنند، بر اساس تصاویری کاملاً قدیمی از جامعه اسرائیل است که به‌ویژه در اروپا وجود دارد.

SZ: چه چیزی نادیده گرفته می‌شود؟

بوهم: قبل از هرچیز میزان نفوذ راست افراطی ملی‌گرای متعصب در بخش‌های اصلی جامعه اسرائیل؛ در دادگاه‌ها، پلیس، دولت، نهادها، رسانه‌ها و البته ارتش. گذشته از اینکه آن‌ها در پارلمان قدرت دارند.

SZ: خانم حردال، آیا در سال‌ها و دهه‌های گذشته تغییراتی در سوی فلسطینی‌ها مشاهده کرده‌اید که نادیده گرفته می‌شود؟

حردال: تغییر اساسی نسبت به دهه‌های هشتاد و نود این است که دیگر رهبری سیاسی مشروعی برای فلسطینی‌ها وجود ندارد – و در نتیجه هیچ استراتژی سیاسی هم وجود ندارد.

SZ: از ۱۷ سال پیش حماس و فتح قدرت را بین خود تقسیم کرده‌اند – به زیان همه.

حردال: می‌توان این‌طور گفت. اختلافات ایدئولوژیک بین فلسطینی‌ها بسیار عمیق‌تر از آن است که در غرب معمولاً درک می‌شود. این شکاف شامل روایت سیاسی فلسطینی‌ها و رهبری سیاسی اندیشگی آن ها نیز می شود. به همین دلیل، دیاسپورا دارای نقش جدیدی می‌شود.

SZ: چه نقشی؟

حردال: یکی از پیامدهای توافقنامه اسلو این بود که موضوع حق تعیین سرنوشت فلسطینی‌ها بیشتر و بیشتر بر غزه و کرانه باختری متمرکز شد، مناطقی که تحت اداره خودگردان تازه تأسیس فلسطینی بودند. دیاسپورا به حاشیه رانده شد. اما اکنون بسیاری از فلسطینی‌های دیاسپورا به نقش جدید خود فکر می‌کنند، به ایده‌هایشان درباره فلسطین و آینده ما. بعد از ۳۰ سال، آن‌ها کسانی هستند که روایت فلسطینی را شکل می‌دهند.

SZ: و چگونه دقیقاً؟

حردال: من این‌طور احساس می‌کنم که بسیاری از افراد در دیاسپورا درباره ماهیت واقعی حماس و ایدئولوژی آن، نیروهای داخلی فلسطین و قدرت‌های منطقه‌ای که پشت آن‌ها قرار دارند، توهم دارند. آن‌ها اینجا زندگی نمی‌کنند. در خارج، می‌توانند صدای خود را بلندتر از فلسطینیان در رژیم‌های سرکوبگر کرانه باختری یا نوار غزه به گوش برسانند. آن‌ها می‌توانند هرگونه درخواست را مطرح کنند. اما چه کسی باید آن‌ها را عملی کند؟ ما که اینجا هستیم.

SZ: این حاکی از تغییرات بنیادینی در جامعه فلسطینی است.

حردال: بله، اما بسیاری از مردم به طرز قابل توجهی از سیاست خسته شده‌اند. اگر فساد در کرانه باختری و نوار غزه را همراه با دموکراسی کمرنگ‌شده، اشغال اسرائیل و کنترل شدید فلسطینی‌ها توسط ارتش اسرائیل در نظر بگیرید، جای تعجب نیست.

نسل فلسطینیانی که در ۲۰ سال گذشته به دنیا آمده‌اند، هیچ چیز دیگری جز زندگی در مناطق محدود و کنترل‌شده توسط سربازان اسرائیلی را نمی‌شناسند.

SZ: بسیاری از فلسطینیان برای طی کردن مسافت ۱۵ یا ۲۰ کیلومتر بین دو شهر به دلیل ایست‌های بازرسی اسرائیلی، اغلب به چندین ساعت زمان نیاز دارند.

حردال: من در مطالعات میدانی‌ام اغلب از مردم می‌پرسم چگونه این شرایط را هر روز تحمل می‌کنند. بسیاری به‌طور آرام و صادقانه پاسخی می‌دهند که من خودم هم واقعاً آن را درک نمی‌کنم: “در حال حاضر ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. اما روزی اوضاع تغییر خواهد کرد.”

SZ: آیا این جبرگرایی است یا نوعی تهدید؟

هاردال: نه، نه، هیچ‌کدام از این‌ها نیست.

SZ: پس چیست؟

هاردال: فکر می‌کنم این یک احساس قوی است که این سرزمین جایی است که آنها به آن تعلق دارند – و وضعیت کنونی نیز فقط مرحله‌ای دیگر است که باید آن را پشت سر بگذارند.

SZ: در میان فلسطینی‌ها گاهی شنیده می‌شود که هفتم اکتبر وحشتناک بود – اما حداقل دنیا دوباره به فلسطینی‌ها نگاه می‌کند. آیا موافقید؟

هاردال: این که برای جلب توجه به هفتم اکتبر نیاز بود، به اندازه کافی بد است. این تنها نکته مثبتی است که می‌توانم درباره هفتم اکتبر بگویم. اما این توجه چه سودی دارد؟ جنگ همچنان ادامه دارد، و جامعه جهانی هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیاسی شکست خورده است.

SZ: از آن زمان هر دو طرف، اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، متقاعد شده‌اند که نابودی یا اخراج کامل ملت شان در شرف وقوع است. چگونه می‌توان با مردمی که در وحشت خطری که  موجودیت شان تهدید می کند هستند، استدلال کرد؟

بوهم: هر دو طرف برای این احساس خود دلایلی دارند. فلسطینی‌ها خود را با یک سال جنگ در غزه تأیید شده می‌بینند. اما اسرائیلی‌های یهودی هم دلایل خود را دارند تا احساس تهدید موجودیت کنند. فقط این تهدیدها بسیار متفاوت است. اما متقارن نیستند.

SZ: یعنی چه؟

بوهم: تفاوت اینجاست که برای یک ملت، تهدید فوری – و توسط چندین وزیر اسرائیلی هم به وضوح بیان شده – وجود دارد که به زودی از سرزمین خود اخراج شوند، همانطور که در غزه یا توسط شهرک‌نشینان در کرانه باختری اتفاق می‌افتد.

SZ: شما می‌گویید اخراج یهودیان از اسرائیل بسیار کمتر تهدیدآمیز است؟

بوهم: بله، یا حتی اینکه تل‌آویو به زودی شبیه غزه شود. اما تاریخ یهودیان از تجربیات فاجعه‌بار زیادی تشکیل شده، چه در اروپا و چه در خاورمیانه، و هفتم اکتبر فقط آخرین مورد بود. و سپس تهدید واقعی وجود دارد.

SZ: از این هم واقعی‌تر؟

بوهم: در سرزمینی که اسرائیل آن را کنترل می‌کند، فلسطینی‌ها اکنون به راحتی در اکثریت هستند. تهدید وجودی واقعی به این ترتیب نه حماس است، بلکه خود مردم فلسطین هستند – مگر اینکه ما دیدگاه خود را نسبت به موضوع تغییر دهیم.

SZ: زیرا در غیر این صورت، یهودیان با فلسطینی‌ها به‌عنوان فلسطینی مبارزه خواهند کرد و فلسطینی‌ها با یهودیان به‌عنوان یهودی؟

بوهم: دقیقاً. در این صورت فقط یکی از این دو گروه باقی خواهد ماند. پویایی این مناقشه به این سمت می‌رود. به همین دلیل همه‌چیز این‌قدر ناامیدکننده به نظر می‌رسد. این منطق فاجعه‌بار باید شکسته شود.

SZ: از سوی سیاست خارجی آلمان، ایالات متحده و بسیاری دیگر، راه‌حل دو دولتی به‌عنوان امیدبخش‌ترین گزینه برای برقراری صلح در منطقه تبلیغ می‌شود.

بوهم: من این را خطرناک می‌دانم. راه‌حل دو دولتی یک فاجعه خواهد بود. قرار بود سیاست در روح توافقنامه اسلو از وقوع یک جنگ نامحدود بین این دو ملت جلوگیری کند، اما موفق نشد. بنابراین، پافشاری بر آن یعنی پافشاری بر یک سازش فاسد – و ادامه نادیده گرفتن فلسطینی‌ها به‌عنوان سوژه‌های سیاسی که حق دارند حقوقی داشته باشند: یعنی در منطقه باقی بمانند و تحت حمایت قانون قرار گیرند. با این حال، بسیاری از کسانی که به‌اصطلاح حامی فلسطینی‌ها هستند، این حقوق را به یهودیان هم نمی‌دهند. اکنون باید یک چارچوب جایگزین طراحی شود که در آن هر دو طرف به‌عنوان سوژه‌های سیاسی برابر شناخته شوند، به‌جای اینکه وانمود کنیم “واقع‌بینانه” است به توهماتی بازگردیم که ما را به وضعیت کنونی رسانده است.

SZ: با این حال، وزیر امور خارجه بربوک بارها تأکید کرده است که بدون راه‌حل دو دولتی “صلح وجود نخواهد داشت.” چه چیزی می‌تواند در این مورد اشتباه باشد؟

حردال: توافقنامه اسلو بر اساس مفهوم جدایی دو ملت استوار است. اما این نه تنها غیراخلاقی است، بلکه واقع‌بینانه هم نیست. زندگی یهودیان و فلسطینیان بین رود اردن و دریای مدیترانه آن‌قدر به هم پیوسته شده که چنین پروژه‌ای کاملاً غیرعملی است. بنابراین، دیدگاه سیاسی ما بر اساس ایده اشتراک است، نه تقسیم. ما نوعی فدراسیون را تصور می‌کنیم.

SZ: یک جمهوری فدرال اسرائیل-فلسطین؟

بوهم: بیشتر شبیه یک اتحادیه به سبک اتحادیه اروپا.

حردال: بیشتر اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها همچنان بر داشتن دولت‌های مستقل و حاکمیت خود تأکید می‌کنند، اما ما یک سطح مشترک بالاتر را پیشنهاد می‌دهیم، نوعی کنفدراسیون. این کنفدراسیون مسائل زندگی روزمره، اقتصاد، حقوق بشر و عدالت را تنظیم خواهد کرد.

بوهم: این نباید ترفندی باشد که در نهایت دوباره دو دولت به وجود بیایند و فقط نام جدیدی داشته باشد. زیرا اگر دو ملت یا دو دولت بخواهند این منطقه را زیر چتر یک کنفدراسیون یا فدراسیون تقسیم کنند، مسئله حاکمیت دولتی نیز مطرح می‌شود. هر دو واحد، اسرائیلی و فلسطینی، باید بخشی از حاکمیت خود را واگذار کنند، زیرا آنها با یک قانون اساسی مشترک به هم متصل می‌شوند. این قانون اساسی باید برای کل منطقه تعیین کند که کدام قوانین قانونی هستند و کدام، نقض حقوق بشر یا آزادی حرکت هستند.

SZ: آیا در آن صورت جاده‌های شهرک‌نشینان که فلسطینی‌ها اجازه عبور از آنها را ندارند، وجود نخواهد داشت؟

بوهم: البته که نه.

SZ: رولا حردال، شما با سیاستمداران و دیپلمات‌های اتحادیه اروپا در آلمان و اسرائیل و سرزمین‌های فلسطینی صحبت می‌کنید. آیا فکر می‌کنید در آلمان به عمق مشکل پی برده‌اند؟

حردال: کمتر از جاهای دیگر. من آگاه هستم که رابطه آلمان و یهودیان با توجه به تاریخ آلمان چقدر پیچیده است. اما اکثریت آلمانی‌ها فراموش کرده‌اند یا می‌خواهند فراموش کنند که تأسیس دولت اسرائیل به‌عنوان پناهگاهی برای یهودیان پس از هولوکاست، مشکلات فلسطینی‌ها را در این ابعاد ایجاد کرده است. بنابراین، آلمان به همان اندازه برای هر دو طرف مسئول است. البته آلمان می‌تواند از موجودیت دولت اسرائیل حمایت کند. اما بخش دوم در گفتمان آلمانی‌ها غایب است.

بوهم: من هم گاهی با مقامات و سیاستمداران آلمانی صحبت می‌کنم و احساس می‌کنم که برخی – نه همه – بسیار منطقی هستند. آنها محتاط هستند، اما پشت درهای بسته به‌تدریج متوجه می‌شوند که منطق جدایی ناشی از توافقنامه اسلو باید پایان یابد.

SZ: آلمان چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ حتی به نظر نمی‌رسد که آمریکا بتواند تأثیر مشخصی بر دولت نتانیاهو بگذارد.

حردال: اگر تغییری صورت گیرد، آن تغییر فقط می‌تواند از بیرون باشد. از نظر تاریخی، جامعه بین‌المللی  اگر می‌خواست، همیشه ابزارهایی برای تأثیرگذاری داشته است،. اروپا، ایالات متحده و دیگر کشورها تاکنون از این ابزارها استفاده نکرده‌اند.

SZ: با سازمان اسرائیلی-فلسطینی خود، “سرزمینی برای همه”، پنج اصل برای همزیستی ارائه داده‌اید، از جمله حق هر دو ملت برای زندگی در این سرزمین، حق تعیین سرنوشت و آشتی. پشتیبانی از این ایده در بین فلسطینی‌ها تا چه حد است؟

حردال: بیشتر ما خواهان یک جامعه دموکراتیک، سکولار و لیبرال هستیم؛ اگر به رام‌الله یا هر جای دیگر در کرانه باختری سفر کنید این را خواهید فهمید. و وقتی با سیاستمداران فلسطینی صحبت می‌کنم، همه آنها می‌توانند به‌خوبی این گزینه را تصور کنند. فتح گزینه ما را بسیار جامع‌تر و جذاب‌تر از راه‌حل دو دولت می‌داند. طرح ما چیزی بین راه‌حل دو دولت و راه‌حل یک دولت واحد خواهد بود. این یک راه حل تلفیقی است.

SZ: و حماس؟

هاردال: در مورد حماس نمی‌توانم چیزی بگویم، من با آن‌ها صحبت نمی‌کنم. فقط وقتی جنگ تمام شود، ممکن است این وضعیت تغییر کند، و در آن زمان احتمالاً حماس دیگری خواهیم دید.

SZ: در آلمان و کشورهای دیگر، حماس به عنوان یک سازمان تروریستی ممنوع است. در واقع، حماس بیشتر از شاخه نظامی خود است، اما آیا آن‌ها تسلیحات خود را کنار خواهند گذاشت؟

هاردال: ما قبلاً شاهد تبدیل گروه‌های تروریستی به سازمان‌های سیاسی بوده‌ایم؛ فتح و ساف را تصور کنید. هر دو تا زمان توافق‌های اسلو در سال ۱۹۹۳ به عنوان سازمان‌های تروریستی شناخته می‌شدند. چنین تحولی امکان‌پذیر است. در مورد حماس، آن را محتمل می‌دانم.

SZ: از کجا می‌دانید؟

هاردال: فراتر از پروپاگاندای موجود، حماس اکنون به این موضوع اشاره می‌کند که پس از جنگ دیگر نمی‌تواند غزه را کنترل کند. آن‌ها خود را تنها به عنوان بخشی از سیستم سیاسی‌ای که غزه و کرانه باختری را کنترل می‌کند، می‌بینند.

SZ: با این حال، طرح شما هنوز اجرا نمی شود.

بوهیم: از نظر تاریخی، ایده ما جدید نیست. آنچه به عنوان طرح تقسیم سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ شناخته می‌شود، دو دولت را در نظر گرفته بود.

SZ: اما کشورهای عربی این را رد کردند. به همین دلیل، دولت اسرائیل تشکیل شد، اما هیچ دولت فلسطینی به وجود نیامد.

بوهیم: بله، اما تاریخ پیچیده‌تر است. قطعنامه تقسیم سازمان ملل امروزه به عنوان مدل پارادایمی برای دو دولت جداگانه شناخته می‌شود، اما معنای آن کاملاً متفاوت بود. رولا و من به نظر می‌رسد از ایده تقسیم که آن زمان پایه‌گذاری شده بود، عدول کرده ایم. اما حقیقت نادیده‌گرفته‌شده این است: این قطعنامه فقط تقسیم را نمی‌خواست، بلکه «تقسیمی با اتحادیه اقتصادی» را می‌خواست. این شامل آزادی حرکت، نهادهای مشترک برای حمل و نقل، گمرک و مخابرات، یک ارز مشترک، بنادر مشترک، و یک فرودگاه مشترک بود. حتی چیزی شبیه به یک دادگاه مشترک. حتی آن زمان فهمیده بودند که اگر واقعاً خواهان صلح هستید، هر دو ملت باید منطقه را به طور معقول تقسیم کنند، زیرا نمی‌توان آن را تکه‌تکه کرد. به عبارت دیگر، پروژه‌هایی مانند آنچه رولا و من انجام می‌دهیم، می کوشند آنچه را که سازمان ملل در ابتدا می‌خواست، بازسازی کنند.

SZ: بسیاری امید خود را به راه‌حلی یا حتی بهبودی از دست داده‌اند. این‌گونه گفته می‌شود که این درگیری غیرقابل‌حل است. آیا شما در حال ساختن یک قلعه در آسمان نیستید؟

هاردال: ما ۳۰ سال است که در بن‌بست گیر کرده‌ایم. تنها چشم‌انداز سیاسی که در حال حاضر وجود دارد، «طرح تسلیم» وزیر مالیه راست‌گرای اسرائیل، بزلل اسموتریش است. او چند سال پیش گفت که باید «هر امید ملی فلسطینی‌ها را از بین ببرد». او وجود ملت فلسطینی را انکار می‌کند و مسئول ساخت‌وسازهای شهرک‌ها در کرانه باختری است.

بوهیم: طرح او شامل سه یا چهار مرحله مختلف است که همه به اخراج می‌انجامند. فلسطینی‌هایی که سلطه اسرائیلی را قبول کنند، می‌توانند بمانند، در حالی که کسانی که به‌طور صلح‌آمیز خارج می‌شوند، نوعی پاداش مالی یا تابعیت در کشورهای دیگر دریافت خواهند کرد. و آنهایی که امتناع کنند، مورد حمله قرار می‌گیرند. نه فلسطینی‌ها و نه اسرائیلی‌ها قادر به زنده ماندن در چنین شرایطی نخواهند بود.

SZ: با توجه به این نوع تهاجم—شما چه چیزی می‌توانید به‌دست آورید؟

بوهیم: فقط حرکات کوچک. رولا همراه با دیگر یهودیان اسرائیلی و فلسطینی در کنفرانسی شرکت خواهد کرد که من به همراه آندریاس فوله‌دال (Andreas Føllesdal) در مؤسسه نوبل صلح در اسلو سازماندهی می‌کنم. این کنفرانس به ایده‌های کنفدراسیونی برای آینده اسرائیل می‌پردازد.

هاردال: به عنوان یک فلسطینی بومی، من در سرزمینم به شدت ریشه‌دار هستم. به همین دلیل، من برای آینده‌ای بهتر نه تنها برای قوم خود، بلکه برای یهودیان اسرائیلی نیز تلاش می‌کنم. از این موضع مستقل، تمام فلسطینی‌ها می‌توانند و باید به «دشمن» پیشنهاد آشتی دهند.

بوهیم: اکنون مهم است که بر اصول پایبند باشیم. ما باید کسانی باشیم که نشان می‌دهیم که یکدیگر را به عنوان موضوعات برابر در نظر بگیریم چه معنایی دارد. در ۷ اکتبر، حماس هم به ایده همزیستی حمله کرد. برای فلسطینی‌ها، این بدان معناست که به وضوح بیان کنند که این جنایات علیه شهروندان آینده‌شان غیرقابل‌قبول است. و من به عنوان یک اسرائیلی یهودی باید به وضوح بگویم که ما فقط زمانی می‌توانیم با هم زندگی کنیم که جنایات جنگی خودمان نیز مورد رسیدگی قرار گیرند. ما باید بیاموزیم که جنایات کنونی را به عنوان جنایاتی که علیه شهروندان آینده خودمان انجام شده، ببینیم. روزی این‌گونه دیده خواهند شد. این تنها امیدی است که داریم.

***

رولا هاردال در سال ۱۹۷۴ در پکی عین در استان گالیله اسرائیل متولد شد و اومری بوهیم در سال ۱۹۷۹ در گیلون، همچنین در گالیله. هر دو دارای تابعیت اسرائیلی و آلمانی هستند. هاردال در مؤسسه شالوم هارتمان در اورشلیم تحقیق می‌کند و از سال ۲۰۲۳، مدیر سازمان اسرائیلی-فلسطینی «سرزمینی برای همه – دو کشور، یک وطن» است. او ده سال را در آلمان گذراند و در دانشگاه هانوفر دکترا گرفت. اومری بوهیم استاد فلسفه در «مدرسه جدید برای پژوهش اجتماعی» در نیویورک است.

برگرفته از:«اخبار روز»

https://www.akhbar-rooz.com/254539/1403/08/08/

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©