اختلافات
جناح های
حکومتی به
روایت خودشان
قسمت
یازدهم
رييسجمهور:
ـ خودم
سرپرست وزارت
نفت هستم
ـ احدي
از دولت حق
دخالت در
انتخابات را
ندارد
ـ
وظيفه خود ميدانيم
از اصل مترقي
ولايت دفاع
كنيم
1390/02/26
خبرگزاري
دانشجويان
ايران - تهران
رييسجمهور
دستاوردهاي
حاصل از اجراي
قانون
هدفمندكردن
را يارانهها،
افتخارآميز
دانست.
به
گزارش
خبرنگار
سياسي
خبرگزاري
دانشجويان
ايران
(ايسنا)، دكتر
محمود احمدينژاد
كه از بخش
خبري گفتوگوي
ويژه خبري
شبكه دوم سيما
به صورت
مستقيم از
نهاد رياست
جمهوري با
مردم سخن ميگفت،
در پاسخ به
پرسشي در
ارتباط با
اجراي قانون
هدفمند كردن
يارانهها و
ارزيابي از
اجراي اين طرح
گفت: اجراي
قانون هدفمند
كردن يارانهها
طرح بزرگ
اقتصادي است و
ارزيابي من از
اجراي اين طرح
مثبت است.
وي با
بيان اينكه
ملت ايران در
اين زمينه كار
بسيار بزرگي
را در منظر
تمام جهانيان
انجام داد،
گفت: اين در
حالي است كه پيشبينيها
قبل از اجراي
اين طرح در
داخل و خارج
منفي بود و با
توجه به تجربه
گذشته در ساير
كشورها، چشمانداز
اين موضوع
منفي جلوه ميكرد
و حتي خوشبينترين
اقتصاددانان
نيز صحبت از
تبعات سنگين و
بحران از
اجراي اين موضوع
ميكردند ولي
ما معتقديم كه
با توجه به
ويژگيهاي
جمهوري
اسلامي ايران
و مردم ايران
ميتوان اين
كار بزرگ را
انجام داد و
حتي كارهاي بزرگتري
نيز انجام
داد.
وي با
بيان اينكه
دستاوردهايي
كه در پي
اجراي اين
قانون حاصل
شده،
افتخارآميز
است، ادامه
داد: يكي از اهداف
اين طرح،
كنترل مصرف
بود.
وي به
بحث ضايعات
نان و اتلاف
گندم قبل از
اجراي اين طرح
اشاره كرد و
گفت: ما در اين
زمينه يارانههاي
سنگيني ميداديم
و شايد بخشي
كمي از آن به
مردم ميرسيد
و ما پس از
اجراي اين طرح
شاهد اين
بوديم كه حدود
30 درصد مصرف ما
كاهش پيدا كرد
و من معتقدم
كه اگر اين
موضوع مديريت
شود كمتر نيز
ميشود و ما
جزء
صادركنندگان
گندم قرار
گرفتهايم و
اين اتفاق
بزرگي است.
احمدينژاد
همچنين با
اشاره به
بهبود كيفيت
نان گفت:
البته نميگويم
اكنون كيفيت
نان در همه
جاي ايران به
بهترين سطح
رسيده، ولي
اين اتفاق ميافتد
و هنوز آن
رقابت شكل
نگرفته و اگر
رقابت لازم
شكل بگيرد اين
اتفاق خواهد
افتاد و كيفيت
بهتر ميشود.
رييسجمهور
با اشاره به
اينكه در اين
زمينه صنف
مربوطه نيز
نظارت ميكند
و دولت نيز
نظارت دارد،
گفت: در اوج
پيك مصرف 10
درصد مصرف گاز
خانگي و تجاري
كاهش پيدا
كرده در حالي
كه مصرف انرژي
در صنايع
افزايش پيدا
كرده و ما
درصدد بوديم
كه انرژي كشور
در راستاي
توليد و
سرمايهگذاري
قرار بگيرد و
اين اتفاق
افتاد.
وي
همچنين با
اشاره به كاهش
مصرف بنزين در
كشور و با
ارائه آماري
در ارتباط با
ميزان مصرف بنزين
در سال 84 و 85 در
كشور گفت:
اكنون مصرف
بنزين روزانه
54 ميليون ليتر
شده و همچنان
سير نزولي
دارد و در طول
اين سه چهار
ماه اين مصرف
پايين آمده،
اين در حالي
است كه تعداد
خودروها
افزايش پيدا
كرده است.
احمدينژاد
با بيان اينكه
در فروردين
ماه به طور
معمول در مصرف
برق ما شاهد
رشد هشت درصدي
هستيم، ادامه
داد: امسال نه
تنها اين هشت
درصد اتفاق
نيفتاد، بلكه
چهار درصد نيز
مصرف برق كاهش
پيدا كرد.
رييسجمهور
با بيان اينكه
اين كار بسيار
بزرگي است، به
توجه مردم به مقوله
مصرف اشاره
كرد و گفت:
اكنون مردم در
هنگام خريد
وسايل خانگي
در كنار اينكه
به ميزان
كاركرد آن
وسيله توجه ميكنند،
به ميزان مصرف
انرژي آن نيز
توجه ميكنند.
وي با
بيان اينكه
يكي از اهداف
اجراي اين طرح
اين بود كه
عدالت اجرا
شود و همچنين
مصرف كاهش
پيدا كند، گفت:
در پي اجراي
اين قانون،
دهكهاي
پايين درآمدي
زنده شده و با افتخار
اعلام ميكنيم
شايد ما تنها
كشوري در كره
زمين باشيم كه
هيچ خانوادهاي
گرسنه نيست و
براي پوشاك و
غذاي خود پول
دارد و اگر
اين روند
ادامه پيدا
كند فاصله
طبقاتي كمتر
ميشود.
احمدينژاد
همچنين به
افزايش بهرهوري
در كشور اشاره
كرد و گفت: ما
شاهد تحرك در
توليد و صنعتمان
هستيم.
رييسجمهور
همچنين با
اشاره به
تمجيد بانك
جهاني از
اجراي اين
قانون در كشور
گفت: آنها
گفتهاند كه
اين كار بينظيري
است كه در
ايران انجام
شده و از
مسوولان
اقتصادي ما
خواستهاند
كه در سه
كنفرانس بينالمللي
تجربههاي
خود را از
اجراي اين طرح
در ميان
بگذارند و آن
را تشريح
كنند.
رييسجمهور
با تشكر از
همت و همكاري
مردم در اجراي
اين قانون
گفت: البته
ممكن است
نواقصي نيز
وجود داشته
باشد و نميگوييم
هيچ اشكالي
نيست.
احمدينژاد
با اشاره به
تلاش دولت در
راستاي كنترل
تورم گفت:
قسمتي از
تورم، تورم
طبيعي است كه
ما داشتهايم
و قسمتي از آن
نيز تحت تاثير
عوامل گوناگون
و از جمله
تورم جهاني
است.
وي در
ادامه از
رانندگان
تشكر كرد و
گفت: در خط مقدم
اجراي اين
قانون،
رانندگان
بودند چرا كه
اولين قشري كه
با تغيير قيمت
انرژي مواجه
ميشود
رانندگان
بودند و آنها
نيز همكاري
خيلي خوبي
داشتند. از
صنعتگران نيز
تشكر ميكنم،
آنها نيز تلاش
بسيار زيادي
كردند و در واقع
از ملت ايران
به خاطر
همكاري كه
داشتند تشكر و
قدرداني ميكنم.
در
هدفمندي
يارانهها
بحراني
نداشتهايم
مصمم
به ارائه بستههاي
حمايتي
توليدكنندگان
هستيم
رييسجمهور
در پاسخ به
اين سوال كه
آيا در حاملهاي
انرژي شاهد
افزايش قيمت
خواهيم بود،
گفت: ما نظرات
مردم را ميگيريم
و وضعيت را
ارزيابي ميكنيم.
در هدفمندي
يارانهها
اگر شرايط
آماده بود،
گام بعدي را
برميداريم و
الا يك تنفس
ميدهيم و گام
بعدي را در
سال بعد اجرا
ميكنيم. ما
در كنار مردم
هستيم و ستاد
هدفمندي
يارانهها
فعال است و هر
كجا مشكلي
باشد، تلاش ميكند
كه آن را
برطرف كند.
به
گزارش ايسنا،
دكتر احمدينژاد
در ادامه گفتوگوي
زنده
تلويزيوني
خود با مردم
در پاسخ به سوالي
مبني بر اينكه
برخي بستههاي
حمايتي از
توليد هنوز ارائه
نشده است،
تصريح كرد:
اين حرف درست
است اما بايد
دانست كه
تحولاتي كه در
عرصه توليد با
هدفمندي
يارانهها
اتفاق ميافتد،
روندي زمانبر
است و ممكن
است چند سال
طول بكشد و
اين متفاوت با
تغيير قيمت
انرژي در مصرف
خانه است.
بستههاي
حمايتي نيز با
توجه به وضعيت
توليدكنندگان
در طول زمان
ارائه ميشود.
ممكن است برخي
بستههاي
حمايتي چند
ماه يا چند
سال بعد ارائه
شود. از سوي
ديگر
ساختارهاي ما
نيز محدوديتهايي
دارند و نميتوانند
به سرعت همه
بخشها خود را
تنظيم كنند.
وي
ادامه داد: ما
بحراني
نداشتيم؛
البته نه اينكه
فشار نيامده
باشد. با وجود
همه اينها
توليد افزايش
يافته و شفافسازي
صورت گرفته و
سرمايهگذاري
رو به افزايش
است و خلاقيتها
زياد شده است.
به عنوان مثال
يك مرغداري با
مصرف دانه
كمتر به ازاي
هر كيلو به
توليد رسيده
است و اين
خيلي مهم است
و باعث كاهش
قيمت مرغ خواهد
شد. البته ما
انتظار
نداريم كه
قيمت مرغ از
همين امروز
پايين بيايد
اما اين روند
به پيش خواهد رفت.
رييسجمهور
افزود: برخي
ميگويند كه
مانند قديم
يارانه بدهيم.
اگر بدون هدف
يارانه بدهيم
كه باز هم به
شرايط قديم
باز خواهيم
گشت. ما مصمم
هستيم كه بستههاي
حمايتي توليدكنندگان
را ارائه
دهيم.
احمدينژاد
درباره
نگرانيها از
قيمت قبوض برق
و آب با توجه
به افزايش قبوض
گاز نيز گفت:
قيمت گاز در
بالاترين سطح
مصرف كه در دي
و بهمن بود به
اندازهاي
بود كه 78 درصد
مردم در مصرف
خانگي رقم
قبوض گازشان
زير 40 هزار
تومان بوده
است. اين در
حالي است كه
قبل از
هدفمندي اين
رقم 16 هزار تومان
بوده است. آن
افرادي كه بيش
از 20 درصد جامعه
را تشكيل ميدهند
و قيمت قبوض
گازشان
بالاتر از اين
رقم بوده است
بايد مابهالتفاوت
را خودشان
پرداخت كنند.
بالاخره سهم هر
كسي از يارانه
ارائه شده است
كه 45 هزار و 500
تومان در ماه
است. اگر كسي
بيشتر مصرف
كرد، بايد پول
خود را بيشتر
بدهد و آنكه
كمتر مصرف كرد،
پول يارانهاش
در جيبش ميماند.
احمدينژاد
خاطرنشان كرد:
ما قيمت گاز و
برق و آب خانگي
را به صورت
پلكاني تعريف
كردهايم؛ به
اين صورت كه
اگر كسي 20 درصد
مصرف را كاهش
داد، هزينهاش
40 درصد كاهش مييابد
و هماكنون
نيز تقريبا
همه مردم ثبتنام
كردهاند و
يارانه را به
صورت مساوي ميگيرند.
اجراي
هدفمندكردن
يارانهها
درازمدت است
طرح
دولت براي
تحول در
شهرسازي
بزودي اعلام ميشود
رييسجمهور
در ادامه صحبتهاي
خود در گفتوگوي
ويژه خبري
شبكه دو سيما
در پاسخ به
پرسشي درباره
بحث بودجه سال
90 و لزوم در
نظر گرفتن پيشبينيهاي
لازم براي
پرداخت
يارانههاي
نقدي گفت:
مصوبه مجلس،
مصوبه بسيار
خوبي است و ما
مشكلي از اين
جهت نخواهيم
داشت.
به
گزارش ايسنا
رييسجمهور
اظهار كرد:
تاكنون 73 ميليون
و 600 هزار نفر
ثبتنام كردهاند
كه ما پيشبيني
ميكنيم به 75
ميليون برسد.
يارانه نقدي
براي هر نفر
در حال حاضر 45
هزار و 500
تومان است كه
به تناوب
يارانههاي
هر بخش را كه
آزاد كنيم سهم
همان بخش به
يارانههاي
نقدي اضافه
خواهد شد.
وي
تاكيد كرد:
پيشبيني ما
در بودجه همان
رقم 75 ميليون
نفر است و
براي پرداخت
يارانهها
كسري نداريم و
حتي براي گام
بعدي نيز پيشبيني
كردهايم و
واقعا در اين
قسمت مشكلي
وجود ندارد.
احمدينژاد
با بيان اينكه
در اين رابطه
بحث بسيار
گستردهاي در
دولت و بعد هم
بين دولت و
مجلس انجام
شده است،
تاكيد كرد:
اين طرحي نيست
كه بخواهيم در
آن نوساني عمل
كنيم. اين
طرح، ثابت و
درازمدت است و
هيچ مشكلي
نيست.
وي در
پاسخ به پرسش
ديگري درباره
افزايش قيمت برخي
اقلام مصرفي و
برنامههاي
دولت براي
كنترل بازار
اظهار كرد:
بيش از سه
چهارم كنترل
در دست خود اتحاديههاي
صنفي است و
اين اتحاديهها
انصافا خوب
عمل كردهاند
و همراه ملت
هستند.
رييسجمهور
ادامه داد:
تغييرات دو
بخش است؛ يك
بخش تغييراتي
است كه بايد
انجام شود و
به افزايش قيمت
جهاني مواد
اوليه، تغيير
فصلها و نظير
اينها مربوط
ميشود و
طبيعي است ولي
تغييرات قيمت
غيرطبيعي
حتما كنترل ميشود.
اين تغييرات
توسط سازمان
بازرسي و
اصناف كنترل
خواهد شد.
وي
افزود: من در
بحث اجراي
قانون
هدفمندي يارانهها
از همه ملت
ايران تشكر ميكنم
و البته
نمايندگان
مجلس نيز با
اينكه نظرات
مخالفي هم
داشتهاند
ولي در بودجه
امسال خوب عمل
كردهاند.
احمدينژاد
در ادامه
درباره
برنامههاي
ديگر دولت در
راستاي طرح
تحول اقتصادي
خاطرنشان كرد:
دولت چند
برنامه بزرگ
اقتصادي دارد
كه براي اجراي
آنها همراهي
همه دستگاهها
و مردم لازم
است. بخش اول
مربوط به
يارانههاست
كه آغاز شده
است و ادامه
پيدا ميكند.
برنامه دوم
مربوط به
توليد است.
توليد ايراني
نه تنها در
ايران بلكه
بايد در همه
دنيا بازار
پيدا كند.
وي با
بيان اينكه
در حال حاضر
در صنايع
پايه، سرعت
رشد و توليد
ما بسيار بالا
است، تصريح
كرد: ظرفيت
توليد فولاد
ما در سال 84
حدود 10 و سه
دهم ميليون تن
بود كه در حال
حاضر از 15
ميليون تن هم
عبور كرده
است. ظرفيت
توليد سيمان 33
ميليون تن بود
كه در حال
حاضر از 72
ميليون تن هم
عبور كرده است
و ميتوان گفت
كه يك انقلاب
صنعتي در حال
اتفاق افتادن
است.
رييسجمهور
با اشاره به
بخش كشاورزي
تاكيد كرد: در بخش
كشاورزي
امسال ركورد
شكسته خواهد
شد و پيشبيني
سالي 17
ميليون تن در
بخش كشاورزي
را داريم و
اين يعني شاهد
يك رشد بيش از 10
تا 12 درصد در
بخش كشاورزي
خواهيم بود.
در اين رابطه
سرمايهگذاري
كرده و يارانههاي
لازم را پيشبيني
كردهايم.
خوشبختانه
صندوق توسعه
ملي هم تصويب
شد و كارهاي
آن در حال
انجام است و
به زودي وارد
بازار سرمايهگذاري
ميشود كه يك
پشتوانه
بسيار قوي در
بخش توليد خواهد
بود و در حال
حاضر هم بيش
از 16 يا 17
ميليارد دلار
پول در اين
صندوق وجود
دارد و پيشبيني
ميشود كه
امسال به 30
ميليارد دلار
برسد.
وي با
اشاره به بحث
اشتغال به
عنوان يكي
ديگر از
برنامههاي
دولت، اظهار
كرد: نميشود
جوانهاي
كشور بيكار
باشند و افراد
نتوانند شغلي
پيدا كنند، هم
شخصيت آنها
حفظ شود و هم
به آن شغل
علاقمند
باشند. سال گذشته
ركورد شكسته
شد و يك
ميليون و 700
هزار شغل
ايجاد كرديم و
پيشبيني ما
براي امسال
ايجاد 5/ 2
ميليون شغل
است كه اگر
همين روند را
دو سال انجام
دهيم بساط
بيكاري از
كشور جمع ميشود.
احمدينژاد
با اشاره به
بخش مسكن نيز
گفت: مطابق
برنامههايي
كه داريم در
پايان سال 92
انشاءالله
مسكن نبايد
ديگر يك دغدغه
باشد. در حال
حاضر طرح مسكن
مهر و بهبود
بافتهاي
فرسوده را در
دست اجرا
داريم كه اين
كارها ادامه
پيدا خواهد
كرد.
وي از
برنامه دولت
براي تحول در
شهرسازي خبر داد
و افزود: ما يك
طرح عظيم تحول
شهرسازي داريم
كه به زودي
اعلام خواهيم
كرد كه اين
طرح براي
هميشه تاريخ
قيمت مسكن را
پايين نگه ميدارد.
رييسجمهور
در ادامه
اظهار كرد:
طرح ديگر ما،
آتيه مهر است.
هر كس در
ايران به دنيا
ميآيد بايد
آينده روشني
داشته باشد.
ما اين طرح را
امسال به طور
كامل اجرا ميكنيم.
در حال حاضر
وقتي دو جوان
ميخواهند
ازدواج كنند
بايد 20 يا 30
ميليون تومان
در حساب آنها
پول باشد. پدر
و مادرها
نبايد در اين
رابطه دغدغهاي
داشته باشند
بلكه بايد
بتوانند به
زندگي خود نيز
برسند، نه
اينكه مدام
غصه بخورند.
احمدينژاد
گفت: طرح ديگر
ما، ايجاد
كارت اعتباري
براي همه
ايرانيان است.
هر ايراني
بايد يك كارت اعتباري
در جيبش باشد
تا هيچ جا سر
خم نكند و
شخصيت او شكسته
شود. فعلا به
هر سرپرست
خانواده 5/ 1
ميليون تومان
اختصاص داده
ميشود كه هر
موقع آن را
خرج كند به
وام قرضالحسنه
تبديل ميشود.
هيچ ايراني
نبايد روي
زمين بماند و
بايد اعتباري
داشته باشد.
البته ما طرحهاي
ديگري در بخش
بانكي،
مالياتي،
گمرك و بيمه
هم داريم كه
در آينده
جزئيات
بيشتري را
اعلام خواهيم
كرد.
تا
پايان امسال
دغدغه مسكن از
ليست دغدغههاي
مردم خارج ميشود
رييسجمهور
در ادامه گفتوگوي
زنده خود با
مردم در پاسخ
به سوالي در
ارتباط با بحث
مسكن و اينكه
آيا قرار است
نوساناتي در
بازار مسكن
ايجاد شود،
چراكه برخي از
دلالان در اين
زمينه سعي
كردهاند
هياهو ايجاد
كنند و برخي
از آنها در
پي افزايش
اجارهبها
بودهاند؟،
گفت: هيچ
اتفاقي نميافتد.
به
گزارش ايسنا
وي با اشاره
به اقدام دولت
در راستاي طرح
مسكن مهر،
گفت: طرح مسكن
مهر در خدمت
مردم قرار
گرفته و اين
موضوع با عزم
دولت پيگيري
ميشود و وقتي
كه ما توليد
مسكن را سامان
بدهيم در
اجارهبها
نيز اثر ميگذارد.
ما اكنون
قانوني براي
كنترل اجارهبها
نداريم، ولي
وقتي تقاضاي
اجارهها در
حد معقول باشد
بحث اجارهبها
را نيز ميتوانيم
كنترل كنيم.
رييسجمهور
با اشاره به
برخي از
مشكلاتي كه در
سيستم
شهرسازي
داريم، گفت:
امسال حدود 1/ 5
ميليون طرح
مسكن مهر در
اختيار
خانوادهها
قرار ميگيرد
و با توجه به
اين موضوع 1/ 5
ميليون خانه
خالي ميشود و
وقتي توليد
مسكن سامان
پيدا كند اين
بحث در اجارهها
نيز اثر ميگذارد
و ما تلاش ميكنيم
تا پايان سال 90
دغدغه مسكن را
از ليست دغدغههاي
مردم خارج
كنيم.
وي با
بيان اينكه
دولت تلاش كرد
بحث خودرو،
سكه، موبايل و
مسكن را از
سفتهبازي
خارج كند،
گفت: ما سعي
كرديم سرمايهها
را به سمت
سرمايهگذاري
و كار مولد سوق
بدهيم و اين
موضوع البته
با آرامش و
اطمينان
هدايت ميشود.
ممكن است در
اين وسط نيز
يك اتفاق كوچك
بيفتد ولي
مقطعي است و
همانطور كه
گفتم تلاش دولت
در راستاي سوق
سرمايهها به
سمت سرمايهگذاري
و كار مولد
است.
احمدينژاد
همچنين با
اشاره به فعال
شدن بورس در
كشور و رشد
شاخص بورس به
برخي ديگر از
برنامههاي
دولت كه امسال
قرار است اجرا
شود، اشاره كرد
و گفت: به
برنامههاي
دولت دو، سه
برنامه ديگر
اضافه ميشود
كه از جمله آن
پزشك خانواده
شهري است. موضوع
پزشك خانواده
روستايي رخ
داد و اين
موضوع در حال
مكمل شدن است
و امسال نيز
پزشك خانواده
شهري اجرا
خواهد شد.
وي با
اشاره به اينكه
اين موضوع در
سر و سامان
گرفتن نظام
سلامت كشورمان
بسيار
تاثيرگذار
است، به بحث
بيمه همگاني و
عزم دولت در
اين راستا
اشاره كرد و
گفت: انشاءالله
به جايي برسيم
كه تمام
ايرانيها با
كرامت زندگي
كنند و كسي
براي درمان
دچار سختي
نشود.
رييسجمهور
در ادامه در
پاسخ به سوالي
در ارتباط با
نرخ ارز و
تلاش دولت جهت
كنترل
نوسانات آن، گفت:
ما خوشبختانه
ذخاير ارزي
بسيار بالايي
داريم. درآمد
ارزي بالاست،
البته مصرف
ارز نيز بالاست
ولي رشد
درآمدي ما بيش
از رشد مصرف
در بازار ارز
است.
احمدينژاد
با اشاره به
ديدگاه برخي
مبني بر اينكه
متناسب با
افزايش تورم،
نرخ ارز را در
كشور افزايش
دهيم و مابهالتفاوت
تورمي كه
ايجاد ميشود
نرخ ارز نيز
افزايش پيدا
كند، گفت: اين
امر ممكن است
اثرات مثبتي
داشته باشد
ولي تبعات منفي
آن نيز زياد
است.
وي با
بيان اينكه
پول ما بايد
قدرتمند
باشد، گفت:
دولت تمام تلاشش
را ميكند كه
مردم رفاه
داشته باشند و
به رفاه مردم آسيبي
وارد نشود.
بانك ملي نيز
در زمينه ارز
كنترلهاي
لازم را انجام
ميدهد و بحث
نوسانات آن و
كنترل آن مورد
توجه بانك ملي
است.
هيچكدام
از وزارتخانهها
مشكل ندارند
تغييرات
در مديريتها
بايد امري
عادي شود
مجلس و
دولت نظر ميدهند
و تفاهم ميكنند
رييسجمهور
كشورمان با
اشاره به بحث
ادغام وزارتخانهها
گفت: ادغام
وزارتخانهها
بر اساس دو
ضرورت بود؛ يك
ضرورت، تكليف
قانون است كه
بايد تا پايان
سال دوم
برنامه پنجم
توسعه تعداد
وزارتخانهها
به 17 برسد،
ضرورت دوم نيز
ضرورت
ساختاري ماست.
به
گزارش ايسنا،
دكتر محمد
احمدينژاد
در ادامه گفتوگوي
زنده
تلويزيوني
خود با مردم
ضمن بيان اين
مطلب، افزود:
از 25 سال قبل،
كوچك شدن دولت
جزو آرزوهاي
ما بوده است.
در برنامههاي
قبل نيز بر آن
تاكيد شده بود
ولي كسي نميتوانست
آن را اجرا
كند چرا كه
ساز و كاري
براي آن پيشبيني
نشده بود اما
در برنامه
پنجم سازوكار
آن پيشبيني
شد و تكليف آن
به عهده دولت
گذاشته شد.
وي گفت:
دولت عجلهاي
ندارد. اينكه
ميگويند
نبايد عجله
كرد، بايد
پرسيد مگر
وزارتخانهاي
داريم كه بدون
وزير مانده
باشد؟ اين
اقدام به سرعت
اما با دليل
علمي و اجرايي
انجام خواهد
شد.
رييسجمهور
اظهار كرد:
اگر فرض ميكرديم
شرح وظايف
براي اين
ادغامها اول
در دولت تصويب
شود و بعد به
مجلس براي تصويب
برود، كارهاي
اداري فشل ميشد
و مشكل ايجاد
ميكرد. ممكن
بود زمان
زيادي ببرد و
روند يك ساله داشته
باشد. ما
تصميم گرفتيم
اين روند را
در دولت زودتر
آغاز كنيم و
وزارتخانهها
را ادغام
كنيم؛ البته
به لحاظ عاطفي
دوست داشتم كه
ما 30
وزارتخانه
داشته باشيم
چرا كه همه
اين افراد از
دوستان من
هستند اما
مصلحت كشور و
علم مديريت
ايجاب ميكند
كه ما تلاش
كنيم دولت را
كوچك كنيم و
مجموعه
مسئوليتها
را كاهش دهيم.
احمدينژاد
در ادامه با
تاكيد بر
اينكه هيچكدام
از وزارتخانهها
هماكنون
مشكل ندارند،
خاطرنشان كرد:
به عنوان مثال
هماكنون در
وزارت راه هيچ
مشكلي ايجاد
نشده است و در
ساير
وزارتخانهها
نيز همينطور
است. در نوشتن
شرح وظايف نيز
دو روش وجود دارد؛
اول اينكه
شروع كنيم و
شرح وظايف را
بنويسيم كه
همانطور كه من
گفتم طول ميكشد
اما راه ديگري
هم هست و آن
اينكه وظايف
هر دو
وزارتخانه را
در يك
وزارتخانه
تجميع كنيم. به
عنوان مثال هر
چه وظايف
وزارت راه است
آن را در
وزارت مسكن
تجميع كنيم و
تكليف وزير را
روشن كنيم تا
بتواند
كارهايش را
انجام دهد.
دولت براي اين
كار بايد
لايحه بدهد كه
لايحه تجميع وظايف
است. در اين
صورت وزير به
كار خود ادامه
ميدهد و به
مرور مشكلات
برطرف ميشود.
وي
درباره بحثهاي
بين مجلس و
دولت نيز
تصريح كرد:
اين بگو و مگوها
طبيعي و شيرين
است. اگر كسي
اختلاف ايجاد
كند و كينهورزي
درست كند،
درست نيست.
بالاخره مجلس
و دولت نظر ميدهند
و تفاهم ميكنند.
اگر تفاهمي هم
ايجاد نشد، با
اشاره رهبري
مشكل حل ميشود.
در جمهوري
اسلامي مشكلي
در روند اداره
كشور وجود ندارد.
اين بحثها
نبايد دستمايه
ايجاد مشكل
شوند چرا كه
همه بحثها در
جهت حل مشكل
است و من
نگراني از اين
بابت ندارم.
رييسجمهور
در مورد
سرپرست فعلي
وزارت نفت
گفت: هماكنون
خود من سرپرست
وزارت نفت
هستم و نفت و نيرو
با هم ادغام
شدهاند.
وزارت نفت و
وزارت نيرو با
هم ارتباطات زيادي
دارند. يكچهارم
انرژي كشور
تبديل به برق
ميشود و اين
يعني اينكه
وزارت نيرو
مشتري ثابت وزارت
نفت است. با
ادغام اين دو
وزارتخانه،
ساختمانها و
مسئوليتها
كم ميشود. به
عنوان مثال ما
ديديم كه سازمان
ميراث فرهنگي
توانست
ساختمانهاي
خود را كاهش
دهد، جهاد
كشاورزي هم در
حال خالي كردن
برخي ساختمانهاي
خود است و حتي
آموزش و پرورش
هم 70 الي 80 ساختمان
خود را خالي
خواهد كرد.
ادغام
وزارتخانهها
امر مثبتي
است. حتي ميتوان
سه وزارتخانه
را در يكي
ادغام كرد.
احمدينژاد
در پاسخ به
اين سوالي
مبني بر اينكه
برخي ميگويند
بركناري وزير
نفت با توجه
به اينكه ما بعد
از دهها سال
توانستهايم
رييس اوپك
شويم مشكل
ايجاد خواهد
كرد، يادآور
شد: اين بحثها
حاشيهاي
است؛ چرا كه
اين سمت ربطي
به اشخاص
ندارد. عزيزاني
كه از كابينه
رفتهاند
افراد مفيدي
بودند و براي
ما عزيز بودند
اما بالاخره
بايد تصميم
گرفت و اين
سخت است. رابطه
ما با اين
دوستان صميمي
است. حتي من در
انجام اين
تصميم با آنها
مشورت كردم.
ما بايد منافع
كشور و ملت را
در نظر بگيريم
و همه ما هم
خود را فداي
كشور، ملت و
آرمانمان
كنيم. تغييرات
در مديريتها
بايد به امري
عادي تبديل
شود.
بنلادن
را براي خرج
تبليغات
اوباما كشتند
براي
اجراي قانون
بايد نقشه
كامل و روشن
در اختيار
داشت
به
گزارش ايسنا،
رييسجمهور
در ادامه گفتوگوي
زنده خود با
مردم در پاسخ
به پرسشي
درباره تشكيل
وزارت ورزش و
جوانان، گفت:
تشكيل وزارت
ورزش و جوانان
در مسير است
ولي قانوني كه
ابلاغ كردهاند
ابهامات
زيادي داشت كه
دولت را با
مشكل مواجه ميكرد.
وي در
ادامه اظهار
كرد: كسي كه ميخواهد
قانون را اجرا
كند بايد نقشه
روشن و كاملي
در اختيار
داشته باشد
زيرا نقشه
ناقص و مبهم
مجري را دچار
مشكل ميكند،
بعد اختلاف
بين مجري و
دستگاه
نظارتي ايجاد
ميشود و كار
به مشكل ميخورد.
اخيرا قرار
شده است كميته
مشتركي بين دولت
و مجلس تشكيل
شود تا
اصلاحات
مختصري انجام شود
و ابهامات را
برطرف كنند تا
وزارت ورزش و جوانان
تشكيل شود.
رييسجمهور
همچنين در
پاسخ به اين
پرسش كه آيا
شما معتقديد
اسامه بن لادن
مدتها قبل
كشته شده است،
گفت: خير؛ مدتها
قبل نيست.
اطلاعات دقيق
دارم كه بنلادن
از مدتها قبل
در اختيار
نيروهاي
نظامي آمريكا
بود و حتي او
را مريض كردند
و روزي كه او
را كشتند، مريض
بود يعني
ابتدا او را
مريض كردند و
در حالي كه
مريض و در
اختيار خودشان
بود او را
كشتند.
احمدينژاد
افزود: كاري
كه رييسجمهور
آمريكا كرد
بيشتر براي
بهرهبرداري
سياسي در داخل
آمريكا بود.
يعني او را براي
خرج تبليغات
اوباما كشتند
و الان هم دنبال
جايگزيني
براي او هستند
تا بالاخره آن
مجموعه كار
خود را ادامه
دهد. بنابراين
آمريكاييها
دارند اين
مسئله را
دنبال ميكنند
تا جانشين او
هر چه سريعتر
انتخاب شود.
پيچيدگي
تحولات منطقه
رو به باز شدن
است
اجازه
ندهيم خيزشهاي
مردمي منطقه
تحت مديريت
ديگران قرار
گيرد
رييسجمهور
در ادامه
درباره
ارزيابي خود
از تحولات
منطقه، اظهار
كرد: تحولات
منطقه بسيار
پيچيده است و
ميتوان گفت
كه از تحولات
اوايل قرن
بيستم پيچيدهتر
است. هر كشوري
شاخصها و
مناسبات خاص
خود را دارد.
در حال حاضر
ملتهاي
منطقه بدنبال
خواستههاي
بحق خود نظير
آزادي و كرامت
هستند و از تحقيرها
به ستوه آمدهاند
و ميخواهند
شرايط خود را
عوض كنند ولي
مدل مديريت اين
تحولات در
كشورهاي
مختلف،
متفاوت است.
به
گزارش ايسنا
وي افزود: در
برخي كشورها
دشمنان ملتها
نيز دخالت
دارند و به
عنوان مثال ميبينيم
كه در شمال
آفريقا رسما
نيروي نظامي
ميفرستند و اين
كار را پيچيدهتر
ميكند. وقتي
ناتو وارد ميشود
اصل قضيه گم
ميشود و
معلوم نميشود
كه خواستهها
چيست، ولي در
برخي جاهاي
ديگر كار به
صورت ديپلماتيك
پيگيري ميشود.
احمدينژاد
تصريح كرد:
ماموريت ما
همان ماموريت
32 ساله انقلاب
اسلامي است.
ماموريت ما
حمايت از
آرمانهاي
الهي، ملتها
و مطالبات
حقيقي آنها،
آزادي، عدالت
و كرامت است و
ما همين را در دنيا
دنبال ميكنيم.
ماموريت ما
مقابله با
سياستهاي
استكباري در
منطقه، وجود
رژيم
صهيونيستي و
سيطره آمريكا
بر منطقه است
و اين يك
ماموريت
تاريخي است
ولي بايد
پذيرفت كه در
هر كشوري
ملاحظات خاصي
وجود دارد.
وي با
بيان اينكه
در حال حاضر
پيچيدگي اين
تحولات رو به
باز شدن است،
تصريح كرد: هر
چه جلوتر ميرويم
ميتوانيم
اقدامات
بيشتري انجام
دهيم و بالاخره
ملتها و
عدالت حاكم ميشود.
در حال حاضر
دولت آمريكا و
متحدانش از برخي
دولتها عليه
برخي ملتها
استفاده ميكنند
و خبر قطعي
داريم كه اين،
استفاده
ابزاري است و
به محض اينكه
اين مشكل براي
آمريكا حل شد
خود آن كشورها
نيز دچار همين
مشكلها ميشوند.
رييسجمهور
اضافه كرد:
دنيا عوض شده
است و نظام
موجود عالم
جواب نميدهد
و ظرفيت آن پر
شده است. در
حال حاضر برخي
سيستمهاي
موجود در دنيا
جواب نميدهد؛
حتي اگر خيلي
هم ظالم و
غيرمردمي
نباشند. مردم
خود را بالا
كشيدهاند و
رشد كردهاند
و نميتوانند
به اين شكل
مديريت شوند.
حتي اگر برخي نخواهند،
تحولات اتفاق
خواهد افتاد.
احمدينژاد
با بيان اينكه
هنر ما اين
است كه اجازه
ندهيم خيزشهاي
مردمي منطقه
تحت مديريت
ديگران قرار
گيرد، تصريح
كرد: جمهوري
اسلامي
همراهي خود با
مردم را به
خوبي انجام ميدهد
و وظايف در
قبال ملتها
را آگاهانه
انجام خواهد
داد.
در
آمريكا كجا
آزادي است؟
از
پاسخ خانم
اشتون تعجب
كردم
دامنه
نوسانات در
مواجهه با 1+5 كم
خواهد شد
رييسجمهور
كشورمان در
پاسخ به سوالي
در ارتباط با نامهنگاريهاي
جديد ايران با
گروه 1+5 و پاسخ 1+5
و اينكه چرا واكنشها
در مورد اين
نامهنگاريها
و جوابهاي
مرتبط با آن
از سوي اعضاي
اين گروه بعضا
متفاوت بوده
است، گفت: ما
هميشه گفتهايم
كه اهل گفتوگو
در شرايط
عادلانه و
احترام هستيم
و ميل به
همكاري داريم.
به
گزارش ايسنا،
دكتر محمود
احمدينژاد
در ادامه گفتوگوي
زنده
تلويزيوني
خود با مردم
ادامه داد: در
گروه 1+5
گرايشات
متفاوت است و
در مواجهه با
آنها ما
نوساناتي
داشتيم و اين
نوسانات گاه
اوج ميگيرد،
گاه افت ميكند
ولي دامنه
نوسانات كم
خواهد شد.
وي با
بيان اينكه
«من از صحبتهاي
خانم اشتون و
پاسخ ايشان
تعجب كردم»،
افزود: ما
گفتهايم كه
آماده همكاري
در چارچوب
قانون هستيم.
آماده همكاري
در جنبههاي
مختلف هستيم و
من از مطلبي
كه خانم اشتون
گفتند تعجب ميكنم.
رييسجمهور
با اشاره به
ضرورت گفتوگو
و با بيان
اينكه «بايد
گفتوگو كنيم
و حرف بزنيم
تا به تفاهم
برسيم»، اظهار
كرد:
اميدواريم در
نشستهاي آتي
به نتايج
ملموستري
براي همكاري
برسيم.
احمدينژاد
در پاسخ به
سوال ديگري در
ارتباط با
برگزاري
اجلاس جهاني
مبارزه با
تروريسم در
تيرماه در
تهران و ديدار
امروزش با
تعدادي از
شركت كنندگان
در اجلاس
مبارزه با
تروريسم گفت:
اينكه
تروريسم يك
خطر است، حرف
درستي است و
متعلق به
امروز نيست.
وي با
اشاره به
حمايت آمريكا
از گروههاي
تروريستي گفت:
آمريكا و متحدانش
از گروههاي
تروريستي
حمايت ميكنند
و بعد از آن
ادعاي مبارزه
با تروريسم را
مطرح ميكنند.
آنها ميآيند
اعمال زشتي را
انجام ميدهند
ولي بعد ميآيند
پرچم مبارزه
با آن را در
دست ميگيرند.
آنها سران
بردهبرداري
و استعمار
بودهاند.
رييسجمهور
با بيان اينكه
«هر جا جنايت،
كودتا و
ديكتاتوري
است، آنها حضور
دارند و بعد
از آن شعار
مبارزه با
تروريسم و دفاع
از دموكراسي
را مطرح ميكنند»،
خاطرنشان كرد:
آقاي بوش در
منطقه ما يك ميليون
نفر را كشت و
بعد از آن
شعار دفاع از
حقوق بشر را
ميدهد.
احمدينژاد
در ادامه با
طرح اين پرسش
كه «در آمريكا
كجا آزادي
است؟»، افزود:
انشاءالله
امسال كه به
سازمان ملل
رفتم، توضيح بيشتري
در اين ارتباط
خواهم داد.
وي
همچنين به عدم
آزادي در
اروپا اشاره
كرد و گفت: در
اروپا نيز
همينطور است.
ميبينيد اگر
كسي در مورد
هولوكاست
مطلبي بنويسد
زنداني ميشود.
رييسجمهور
ادامه داد: ما
معتقديم كه يك
جريان سالم
واقعي و
عالمانه بايد
براي مبارزه
با تروريسم
شكل بگيرد و
ما در اين
ارتباط تلاش
ميكنيم و
معتقديم كه
بايد در اين
زمينه تعريف
واحدي ايجاد
شود و همه
مشاركت داشته
باشند و به ميدان
بيايند تا
ريشهكن شود.
احمدينژاد
با اشاره به
حوادث
تروريستي
نظير بمبگذاري
در
افغانستان،
پاكستان و
عراق، گفت: ما فكر
ميكنيم كه
بايد اين
موضوع را
عالمانه
مديريت و ريشهكن
كرد و جمهوري
اسلامي ايران
در اين زمينه
پيشقدم شده
است.
احدي
از دولت حق
دخالت در
انتخابات را
ندارد
نظام
ولايت فقيه در
ايران وجه
تمايز ما با
ديگر
كشورهاست
به
گزارش ايسنا،
رييس شوراي
عالي امنيت
ملي كشورمان
در ادامه گفتوگوي
زنده خود با
مردم با تاكيد
بر اينكه
رژيم
صهيونيستي
سمبل استعمار
است و به عنوان
يك غده چركين
در منطقه حضور
يافته و باعث
ايجاد مشكل
شده است،
خاطرنشان كرد:
در سالگرد
تاسيس اين
رژيم مردم در
بسياري از
نقاط تظاهرات
كردند اما
چندين نفر
كشته و شهيد
شدند. اين
رژيم بار ديگر
ماهيت خود را
نشان داد.
وي با
تاكيد بر اينكه
اتحاد بين
گروههاي
فلسطيني بايد
منجر به ريشهكني
رژيم
صهيونيستي
شود،
خاطرنشان كرد:
اگر اين رژيم
به هر عنوان
در منطقه حضور
پيدا كند
منطقه را
آلوده ميكند
همانند يك
سلول سرطاني
كه در بدن رشد
مينمايد،
لذا اين سلول
بايد از بدن
بيرون رود.
احمدينژاد
همچنين برخي
از سردمداران
دول و كشورهاي
منطقه را
ماموران
آمريكا و برخي
كشورهاي استعمارگر
اروپايي
عنوان كرد و
در باب
ماموريت آنها،
گفت: ماموريت
آنها اخلال در
روند حركت ملتهاي
منطقه است اما
ديديم كه چيزي
عايدشان نشد.
وي با
يادآوري
اثبات حقانيت
موضع ملت
ايران در مورد
تحولات منطقه
نسبت به طراحي
دشمن براي بيرون
كشيدن رژيم
صهيونيستي از
تحولات منطقه
و دور كردن آن
از برخي مسائل
و نيز دادن
خاك برخي
كشورها نظير
اردن به اين
رژيم، هشدار
داد.
رييسجمهور
افزود: بايد
براي حل موضوع
فلسطين آوارگان
به جاهايي كه
به آنجا تعلق
داشتند
بازگردند و حق
حاكميت ملي كه
از آن آنهاست
به آنها اعطا
شود. ملت
فلسطين زير
بار هيچ ستمي
نميرود ولي
در مجموع بعضيها
دست و پا ميزنند.
احمدينژاد
در مورد حاشيهسازيها
عليه دولت نيز
با يادآوري
اين نكته كه
دولت خادم ملت
است و بايد از
دوره مسووليت
خود براي كار
و ساختن كشور
بهره گيرد،
خاطرنشان كرد:
آنچه كه باقي
ميماند ملت
ايران، كشور،
انقلاب و
آرمانهاي
ملت ايران است
و بايد اين
الگو به جهان
معرفي شود. ما
حرفهاي
جديدي براي
مردم دنيا
داريم و
معتقديم كه بهترين
سيستم اداره
كشور را ارايه
كردهايم.
وي در
همين زمينه بر
توسعه علمي و
اقتصادي و سرآمدن
بودن در تمام
عرصهها،
تاكيد كرد و
گفت: بايد
كشور را
بسازيم و به
جلو برويم.
امروز كشور با
نشاط است و
همه مقدمات
آماده يك جهش
بزرگ است.
بايد همه دست
به دست هم
دهيم و كشور
را بسازيم و
اين توصيه
امام و مقام
معظم رهبري
است.
رييسجمهور
همچنين همه را
دعوت به كار و
تلاش كرد و عدم
وجود مشكل در
مباني را مورد
تاكيد قرار داد.
احمدينژاد
همچنين در
مورد برخي
مباحث مبني بر
اينكه دولت
قصد
تاثيرگذاري
در روند
انتخابات را دارد،
گفت: وزارت
كشور مجري
انتخابات است
و احدي از
دولت حق دخالت
در آن را
ندارد و اساسا
چنين بحثهايي
جاي طرح
ندارد.
وي در
ادامه در مورد
مباحث مربوط
به نظام جمهوري
اسلامي ايران
با بيان اينكه
برخي اوقات دل
انسان براي
نظام و ولايت
فقيه ميسوزد،
گفت: سيستم ما
ولايت فقيه
است و اين سيستم
امر نويي است.
البته خود بحث
ولايت فقيه ريشه
در آموختهها
و دين ما دارد.
رييسجمهور
افزود: هر
ملتي آرزو
دارد بهترين و
پاكترين
افراد بر آنها
حاكميت داشته
باشد و ما
امروز نظام
ولايت فقيه را
به عنوان
مترقيترين و
مردميترين
نظام در كشور
داريم.
احمدينژاد
در همين زمينه
دو پايه اصلي
نظام ولايت فقيه
يعني امام و
ولي را مورد
اشاره قرار
داد و با بيان
اينكه ولي بيملت
دست بسته است
و ملت بيولي
سرگشته و
متفرق، تصريح
كرد: رابطه
بين اين دو
عشق و محبت
است. همانطور
كه خداوند
جهان را بر
اساس محبت
آفريد. ولايت
فقيه نيز عاشق
مردم است و ما به
همين دليل
موفقيم.
وي
افزود: هر چه
اين رابطه قويتر
باشد پيشرفت و
تعالي و كمال
نيز بيشتر
است. ماموريت
هر ملتي نيز
اجراي عدالت
است كه ما
عادلترين
رهبر را در
جمهوري
اسلامي داريم.
رييسجمهور
با يادآوري
اين نكته كه
ما نميگوييم
كه عدالت مطلق
هستيم، گفت:
ماموريت ما برپايي
عدالت است و
ولي در اين
زمينه راه را
باز ميكند.
ما نظام
الگويي در
ايران داريم و
در واقع نظام
ولايت فقيه در
ايران وجه
تمايز ما با
ديگر
كشورهاست.
بايد اين
مسئله را قدر
بدانيم كه
ريشه در آرمانهاي
ما دارد.
مشكل
لاينحلي در
كشور وجود
ندارد
وظيفه
خود ميدانيم
از رهبري و
اصل مترقي
ولايت دفاع
كنيم
به
گزارش ايسنا،
رييسجمهور
در ادامه با
اشاره به
جلسات
مسوولان با رهبري
گفت: گاهي روي
يك موضوع بحث
ميكنيم و
افراد
گوناگون نظر
ميدهند تا
موضوع پخته
شود. ولايت
رحيمترين و
عاشقترين به
مردم است،
مردم دوست
دارند كه حاكمشان
فردي عالم،
شجاع و عادل
باشد كه ايشان
يك فقيهاي با
همين مشخصات
هستند و اين
نعمتي است كه
حضرت امام(ره)
براي ما پايهگذاري
كرد.
احمدينژاد
گفت: همانطور
كه در ابتداي
سخنان خود گفتم
مشكل لاينحلي
در كشور وجود
ندارد، چراكه
سيستم طوري
است كه هر
مشكلي ايجاد
شود حل ميشود
به همين دليل
است كه در
جمهوري
اسلامي نشاط
وجود دارد و
همه مسوولان 24
ساعته در حال
تلاش هستند
چرا كه ميدانند
كارشان هدر
نميرود.
رييسجمهور
در ادامه
افزود: ما بر
خود وظيفه ميدانيم
كه از رهبري
عزيز و اصل
مترقي ولايت
دفاع كنيم.
رابطه ما با
رهبري رابطه
شخصي و
اعتقادي است و
ما به هم
علاقه شخصي
داريم، ولي
مثل پدر در
جامعه است،
دلسوزتر از
ولي چه كسي ميتواند
براي جامعه
باشد، 75
ميليون نفر
زير اين چتر
هستيم. نظام
ولايت فقيه
نظامي موفق
بوده است و ميبينيم
كه پيشرفتهايي
در كشور اتفاق
افتاده كه
مانند معجزه
است.
احمدينژاد
گفت: صندوق
بينالمللي
پول در سال
گذشته تلاش
داشت به بهانه
پولشويي كه
آمريكاييها
مطرح كرده
بودند ايران
را تحريم
كنند، اما
امسال مجبور
شد كه از ما
تعريف كند و
برخي گرهها
را باز كند.
اين سيستم
تجربه خوبي در
جهان بوده و
راهي است كه
اميدها را در
دنيا زنده كرده
است و دولت هم
در همين مسير
تلاش ميكند.
همه بايد با
تقوا و تلاش
گسترده ولي
فقيه را ياري
كنند.
رييسجمهور
در پايان گفت:
ما تلاشمان
اين است كه در
كشور نقص و
فقر نباشد و
اين شدني است
و بايد تلاش
كنيم و با
دلسوزي كار
كنيم.
کلاهتان
را قاضی کنید،
کدام بی
بصیرتیم؟
شنبه
۲۴ ارديبهشت
۱۳۹۰
باران
ـ مهدی خزعلی
سال 83
نوشتم: امروز
شهرداری را
ستاد انتخاباتی
خود کرده است
و به معلمان و
ائمه جماعات و
هیات های
مذهبی، از
بودجه
شهرداری خرج
می دهد، فردا
یک دولت می
شود ستاد
انتخاباتی و از بودجه
بیت المال خرج
می دهد!
*جدی
نگرفتید!
خرداد 84
در نامه ای به
شهردار تهران
نوشتم: " نفی
دموکراسی از
سوی شما شائبه
بازگشت
استبداد و
دیکتاتوری را
در اذهان ایجاد
می کند"
* توجهی
نکردید تا آن
شهردار رئیس
دولت شد!
خرداد 84
در مقاله "
اندیشه ای
خطرناک و
ابتر" نوشتم:
عده ای
می خواهند با
آوردن احمدی نژاد
روی کار، نظام
را ساقط کنند! * باور
نکردید!
سال 84
نوشتم: سقاخانه
ایشان اگر
برای مردم آب
ندارد! برای
خیلی ها نان
داشته است و
سازه ای مناسب
برای عوام فریبی
و جلب رای
است، به عبارت
دیگر نان آور
و رای آور است! * باز هم
گوش کسی
بدهکار نبود!
سال 84
هنگام تنفیذ
حکم ریاست
جمهوری، دست
رهبری را
بوسید، نوشتم:
" امروز دست و
پا می بوسد و
روزی را می
بینم که در
برابر رهبری
می ایستد! " و
باز نوشتم که
او از پشت بر
رهبری خنجر
خواهد زد! * باور
نکردید تا به
چشم خویش
دیدید!
سال 84
نوشتم: "حکومت
ها هر قدر از
دانش فاصله بگیرند،
از حوزه و
دانشگاه می
ترسند و اگر
به علم
بازگردند، در برابر
دانشگاه و
حوزه متواضع و
خاشع می شوند" ،
آن روز نوشتم :
"کسانی که
مکاتب و گروه
های سیاسی را
از دانشگاه
اخراج می
کنند، انحصار
طلبند، اما
بدانندحوزه و
دانشگاه از
سیاست جدایی
ناپذیر است،
حتی اگر حکومت
ها خود را از
این چشمه فیاض
علم محروم
کنند. "
* امروز
شاهدیم که
حکومت از علم
و دانش محروم
و کردانیسم
حاکم است!
سال 84
نوشتم: " آقای
رئیس جمهور؛
پایه های جمهوری
شما بر توهین،
افترا، و زیر
سئوال بردن
مدیران
انقلاب است،
فراموش نکنید
آن شب نامه
هایی را که در
دوره
انتخابات
منتشر شد و
حتی خاتمی
جرات نکرد
عوامل تخریب
هاشمی را
معرفی کند(
علی رغم قولی
که به مردم
داده بود) * امروز
همان شب نامه
نویسان علیه
همان رئیس
جمهور می
نویسند!
سال 84
نوشتم: " این
که بزرگان
فرموده اند :
مطالبات زود
هنگام نداشته
باشیم و فرصت
داده شود، سخنی
وزین و
حکیمانه است،
که باید به دولت
فرصت داد تا
برنامه های
خویش را پیاده
کند، اما نقد
منتقدان شما،
متوجه آنچه
نکرده اید نیست!
نقد ما متوجه
آن رفتاری است
که انجام داده
اید، ملت از
شما می خواهد
فقط خراب
نکنید، آباد
نکردید باکی
نیست! *
باز هم کو گوش شنوا؟!
سال 84
نوشتم: " آقای
رئیس جمهور؛
نکند به نام
عدالت، فاتحه
این واژه مقدس
را در کشور
بخوانیم و طنز
سال های آتی "
عدالت " باشد! *
دیدید که
چنین شد!
سال 84 به
مجلس نوشتم: "
نمایندگان
محترم؛ بوش را
رها کنید،
احمدی نژاد را
مراقبت کنید
که به خودمان
گل نزند! " *
مراقبت
نکردید تا دهها
گل وارد
دروازه
خودمان کرد!
سال 85 در
پی اظهارات
احمدی نژاد و
تاکید بر بچه دار
شدن بیشتر!
نوشتم: " من به
نوبه خود
هشدار می دهم،
روزهای سخت و
سخت تری در
پیش داریم، و
این گونه
افاضات غیر
منطقی و غیر
عقلانی در بحث
اقتصادی و
سیاسی زیاد
داریم و هزینه
گزاف آنرا ملت
می پردازد! و
کشور با سرعتی
سرسام آور سقوط
می کند و این
سقوط را
بیگانگان و
همسایگان
جنوبی ما جشن
گرفته اند! * باز هم
گوش ندادید تا
به امروز
رسیدیم!
سال 85
نوشتم: " مسئله
دولت در سفر
یا دولت جهانگرد،
مسئله سقوط
اقتصادی
دولت، مسئله
گرانی و تورم،
مسئله وعده
های بی رویه
استانی،
مسئله پوپولیسم
و عوامفریبی،
مسئله اقتصاد
بدون نفت، مسئله
شایسته
سالاری،
مسئله دولت
پاسخگو و ... مهمتر
از هولو کاست
است و به
فراموشی
سپرده شده است! * امروز
که خانه ویران
است، فهمیده
اید که
بیگانگان
سرتان را به
هولوکاست
سرگرم کردند
تا از خرابی
خانه خود غافل
شوید!
سال 86
نوشتم: " احمدی
نژاد، حب جاه
و حب جاه و حب جاه!"
و اضاف کردم: "
این افتخار
نیست که
خبرساز شویم،
چگونه خبرساز
شدن مهم است و
مهمتر از آن
عمل به وظیفه
است نه خبر
ساز شدن" * اما او
برای مطرح
شدن، حاضراست
نظام را به
تباهی برد و
به قول معروف "
در زمزم بشاشد"،
و عقلا هم
کاری نکردند!
سال 86
روانشناسی او
را نوشتم و با
متن کتاب درسی
روانپزشکی،
شخصیت او را
تحلیل و نقد
کردم، مکانیسم
های دفاعی
ناکارامد "
خیال پردازی"
، تجزیه" "
برون فکنی"
پرخاشگری"
همانند سازی برون
فکنانه" را
بیان کردم، ماجرای
از دست دادن "
حس واقعیت
سنجی" در
جلسات مهم و
با شکوه و این
که برای مدت
کوتاهی دچار"
شخصیت زدایی" یا
" واقعیت
زدودگی" می
شوند و دچار "
توهمات شنوایی،
بینایی و
لمسی" می شوند!
را بیان کرده
و " هاله نور"
را به عنوان
یک نشانه از
این بیماری
پذیرفتم! در
آنجا به شخصیت
" هیستریونیک -
نمایشی" و "
نارسیسیستیک -
خود شیفته"
اشاره کردم! و
هشدار دادم که
" نکند روزی
وارث یک سرزمین
سوخته شویم و
آیندگان در
روانشناسی رجال
سیاسی ما کتاب
بنویسند! " * اما
باز هم گوشی
شنوا نبود و
کشور را در
سراشیبی سقوط
قرار دادیم،
سال 86
نوشتم: " به
جای احمدی
نژاد من را رد
صلاحیت
کردند" و
مستدل هم
نوشتم.
* باز هم هیچ!
سال 86
نوشتم: " دهه
چهارم انقلاب
دوره رمال ها
و فالگیر
هاست!"
* جدی
نگرفتید!
گذشت و
گذشت و گذشت ........
سال 88 در
پاسخ بازجو که
پرسید بود : "
نظرت را راجع
به سران فتنه
بنویس"
نوشتم: " فتنه
فقط یک سر
دارد و آن
احمدی نژاد
است! " *
حال به حرف من
رسیدید!
سال 89
برای بازجو
درشت در یک
صفحه A4 نوشتم: "
سال نود سال
رویارویی
احمدی نژاد و
حامیان ولایت
است! " به
بازجو گفتم
این را در جیبت
نگه دار،
همدیگر را می
بینیم!
* خوب می
بینید که همه
پیش بینی ها
درست از آب
درآمد!
***
حال انصاف
دهید ما بی
بصیرتیم یا
شما؟ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
90/2/24 مهدی
خزعلی
ارزش
قلم
ارسال
شده توسط علیاکبر
جوانفکر در
۱۹م اردیبهشت
۱۳۹۰
“کودتاچی
، سرسپرده به
آقای مشایی ،
گزافه گو ،
عامل تحرکات
سخیف ،
غیرحرفه ای ،
آمیخته به خبط
و تملق ، مدعی
پیروی از
ولایت فقیه” .
اینها
عناوینی
هستند که
روزنامه
فخیمه کیهان
طی روزهای
اخیر علیه
بنده استفاده
کرده و در
مقام
پاسخگویی به
یک سووال مطرح
شده، ترجیح داده
است به جای
ارائه منطق
عقلانی و قابل
دفاع و اقناع
مخاطبان خود ،
وجهه بنده را
به عنوان یک
مدیر نظام
جمهوری
اسلامی ایران
که دارای
سابقه روشنی
از خدمتگزاری
و دفاع از
اصول و مبانی
ارزشی نظام
هستم ، تخریب
نماید.
رسانه
های خبری که
بخش عمده آنها
به صورت زنجیره
ای در مدار
مخالفت با
دولت حرکت می
کنند، روز
یکشنبه ۲۸
فروردین ماه
خبری را در
خصوص مخالفت
مقام معظم
رهبری با
استعفای آقای
مصلحی از سمت
وزارت
اطلاعات
مخابره کردند
و بعضا نیز
مخالفت معظم
له را به
پذیرش استعفا
از سوی رئیس
جمهور مربوط
دانستند. آنها
نوشتند که
آقای مصلحی با
حکم حکومتی
رهبر معظم
انقلاب
ماندگار شد.
سووال
بنده در
مصاحبه با
روزنامه شرق
این بود که
این حکم
حکومتی کجاست
و چگونه به
دست رسانه های
منتشر کننده
آن رسیده است؟
بلافاصله
پس از انتشار
این مصاحبه،
سایت خبری
فارس در
گزارشی
شتابزده و
هجوگونه
اقدام به پاسخگویی
کرد و چنین
نوشت: علی اکبر
جوانفکر
مدیرعامل
ایرنا در پی
نحوه موضعگیری
و اطلاعرسانیاش
درباره مسائل
اخیر به شدت
مورد انتقاد
اصولگرایان
قرار گرفته و
رسانه متبوعش
در پی درج برخی
اخبار نیز از
سوی دفتر مقام
معظم رهبری تذکر
گرفته است.
جوانفکر پیش
از این به
دلیل برخی
عملکردها و
موضعگیریهایش
با تمسخر برخی
رسانههای
اصولگرا
مواجه شده
است.
در این
گزارش که در
تمامی رسانه
های زنجیره ای
طیف مدعی
اصولگرایی
انعکاس پیدا
کرد، نامه مقام
معظم رهبری به
آقای مصلحی که
روز ۳۰ فروردین
ماه صادر و
روز بعد از آن
منتشر شده است،
مستند حکم
حکومتی قرار
گرفته و تصریح
شده که
جوانفکر پس از
سه هفته ،
هنوز متوجه
حکم حکومتی
نشده است؟!
روز
دوشنبه نیز
روزنامه
کیهان مدعی شد
که بنده حکم
حکومتی رهبر
معظم انقلاب
را در باره
ابقای وزیر
اطلاعات
انکار کرده
ام.
کیهان
به همین بهانه
هرگونه
توهینی را به
بنده جایز
شمرده و در حد
مقدورات ، از
الفاظ قبیح
برای به نتیجه
رساندن حمله
ناجوانمردانه
خود استفاده
کرده است.
اگر
کسی با فرهنگ
و ادبیات حاکم
بر روزنامه کیهان
و سایت خبری
فارس ، آشنا
نباشد، دچار
شک و شبهه
خواهد شد که
چگونه ممکن
است یک رسانه
خبری ، آنهم در
قامت روزنامه
با سابقه ای
مانند کیهان
یا سایت فارس
که از بودجه
عمومی کشور
ارتزاق می کنند،
تا این حد به
ابتذال
اخلاقی مبتلا
شده و علیه
حیثیت افراد
حریم شکنی می
کنند و چرا و
به جای ترویج
اخلاق ، مروت
، انصاف و
ارزشهای دینی
و انسانی،
نمایه هایی از
مواضع زشت و
دون شان
انسانی را به
جامعه منعکس
می کنند؟ به
راستی مجوز
انجام چنین
رفتاری ، از
کجا به دست
آنها رسیده
است؟
سووال
بنده که به
صورتی کاملا
محترمانه و به
دور از شائبه
مطرح شده است،
پاسخ روشن و
دقیقی را طلب
می کند. آنها
بهتر است به
جای فرار از
حقیقت ،
فرافکنی و
هوچی گری ، با
شفافیت به این
سووال پاسخ
دهند که چگونه
ممکن است حکم
حکومتی رهبر
معظم انقلاب
روز سه شنبه
سی ام فروردین
ماه صادر شده
باشد و آنها
روز یک شنبه
۲۸ فروردین
ماه آن را منتشر
کرده باشند؟!
پر
واضح است که
این سووال به
معنای انکار
نامه مقام
معظم رهبری به
آقای مصلحی
نیست.
خبرگزاری
جمهوری
اسلامی و
روزنامه
ایران
بلافاصله پس
از صدور این
نامه ، اقدام
به انتشار آن
کردند ،
بنابراین
معلوم نیست که
روزنامه
کیهان چرا به
دروغ مدعی انکار
نامه از سوی
اینجانب شده
است؟
به
مدیر مسوول
محترم
روزنامه
کیهان
برادرانه
توصیه می کنم
که از ادامه
روشهای
مذمومی که
برای بی حیثیت
کردن افراد در
پیش گرفته اید
دست بردارید.
این بیراهه ای
که شما در پیش
گرفته اید ،
به خسران و
تباهی منتهی
می شود و در
آینده از شما
به نیکی یاد
نخواهد شد.
ارزش
قلم را پاس
بدارید و آن
را به گناه
آلوده نکنید.
سرمقاله صبح
صادق ۲۶
اردیبهشت
۱۳۹۰
رضا
گرمابدري
دو صد گفته
چو نيم كردار
نيست
بسم الله
الرحمن
الرحيم
پس از
مسائل اخير
كشور كه دل
مردم مومن،
متعهد و
انقلابي
ايران را به
درد آورد و در
مقابل دشمنان
كينه توز
داخلي و خارجي
را شاد كرد،
خبرگزاري
ايرنا مصاحبه
اي از
اسفنديار
رحيم مشائي،
مشاور و رئيس
دفتر رئيس
جمهور با اين
خبرگزاري را
منتشر كرد.
درباره اين
مصاحبه نكات
قابل تأملي
وجود دارد كه
به چند مورد
اشاره مي شود:
1-
پرسش ها و
پاسخ ها
دقيقاً مربوط
به مسائل اخير
كشور است، لذا
اين سوال مطرح
مي شود كه چرا
براي پاسخ به
اين پرسش ها
مشائي انتخاب
شده است، شايد
بعضي معتقد
باشند اگر هر
كس ديگري از
مجموعه دولت
در اين مصاحبه
شركت مي كرد،
اين پرسش مي
توانست
درباره وي نيز
مطرح شود. اين
استدلال تا حدي
درست است، اما
نه آنقدر كه
از اهميت پرسش
مطرح شده
بكاهد، زيرا
درباره افراد
ديگر در اين
مسائل حرف و
حديثي وجود
نداشت، حال آنكه
در اين باره
حرف ها و حديث
هاي بسياري به
كنايت و يا
صراحت متوجه
مشائي بود و
اين نكته مصاحبه
با وي را
درباره مسائل
منظور سوال
برانگيز كرده
است.
2-
از شكل پرسش
ها و پاسخ ها
اين گونه
برداشت مي شود
كه به شكل
واقعي گفت وگو
و مصاحبه اي
انجام نگرفته
و بلكه پرسش و
پاسخ هايي با
هدف مشخص
آماده و توسط
ايرنا با
عنوان گفت وگو
منتشر شده
است.
3-
پس از سخنان
چند باره رئيس
جمهور پس از
حضور مجدد در
هيئت دولت
ترتيب دادن
اين مصاحبه(?)
با چه علل و
انگيزه اي
بوده است. اگر
گفت وگو واقعي
و در اصل
صادقانه
درصدد
روشنگري
درباره مسائل
اخير بوده
بايد پرسش هاي
عديده و مهم
ديگري طرح و
پاسخ داده مي
شد.
4-
نكته مهم و
پرسش برانگيز
در اين گفت
وگو اين است
كه در متن پنج
سوال از هفت
سوال طرح شده
از رئيس جمهور
نام برده شده
است. از كنار
اين مهم نمي
توان به راحتي
گذشت، اگر
قرار است در
چنين اوضاع و
احوالي رسانه
اي با مشائي
گفت وگو كند
بايد پرسش ها
از مسائل
مرتبط با
مشائي باشد كه
اين روزها كم
هم نيستند نه
اينكه با قرار
گرفتن نام
رئيس جمهور در
كنار نام
مشائي و تكرار
عنوان رئيس
جمهور در پرسش
ها، وي
به دنبال آن
باشد كه پاي
رئيس جمهور را
به اين مسائل
باز و از حساب
وي هزينه كند.
5-
از مشائي
پرسيده شد:
«مدت زيادي
است كه عده اي
تلاش مي كنند
درباره
اعتقاد شما به
ولايت فقيه تشكيك
كنند و در اين
زمينه به شبهه
افكني و ابهام
آفريني روي
آورده اند،
لطفاً در اين
زمينه نظر خود
را به صراحت
بيان كنيد.»
مشائي
پاسخ مي دهد: «...
چنانكه بارها
گفته ايم ما زندگي
در سايه ولايت
فقيه را تمرين
زندگي در حكومت
جهاني امام
زمان(عج) مي
دانيم و تبعيت
از ولي فقيه
از لوازم به
غيبت امام
عصر(عج) است.»
از مشائي
پرسيده شد:
«اخيراً بعضي
گويندگان در انتقاد
غيرمستقيم از
رئيس جمهور
اين شائبه را
مطرح كردند كه
گويا آقاي
احمدي نژاد و
شما عدالت
گرايي را در
برابر
ولايتمداري
مي دانيد. توضيح
شما چيست؟»
پاسخ
مشائي: «... من اين
تفكيك را هم
ظلم به ولايت
و هم ظلم به
عدالت مي
دانم. ولايت و
عدالت هر دو اساس
تشيع است و
اصولاً هدف از
اعمال ولايت،
اقامه قسط و
عدالت است.»
شنيدن اين
پاسخ ها و
مشابه آن در
برابر اين نوع
پرسش ها از
افراد شناخته
شده كه اين
روزها در دفاع
از ولايت
پرجنب وجوش
وارد ميدان
شده اند انسان
را خشنود مي
كند و به وجد
مي آورد و انسان
اين پاسخ ها
را از آنها با
تمام وجود مي
پذيرد، اما
شنيدن اين
پاسخ ها از
مشائي واكنش
جديدي ايجاد
مي كند، اينكه
صرف بيان اين
سخنان كسي را
راضي و قانع
نمي كند و
مشائي بايد تك
تك اين ادعاها
را در عمل اثبات
كند. بايد به
مردم حق داد
كه صرف شنيدن
اين سخنان، آن
را باور نكنند
و در انتظار
نشانه اي روشن
تر و متقن تر
از حرف و سخن
باشند چرا كه
با روشنگري
هاي افراد
آگاه و
هوشيار، مردم
در پذيرش
ادعاهايي كه
پر حاشيه
هستند سخت گير
شده اند و
براي پذيرش آن
تنها عمل را
ملاك قرار مي
دهند. از اين
رو حكيمانه
آمده است: «دو صد
گفته چو نيم
كردار نيست»
رضا
گرمابدري
"عماریون"- ۲۵
ارديبهشت ۱۳۹۰
آیت الله
مصباح:
بیش از 90
درصد معتقدم
احمدی نژاد
سحر شده است
رئیس
جمهور توی مشت
این فرد مسئله
دار است...
"عماریون"-
بخش های مهم
سخنان آیت
الله مصباح یزدی
رئیس موسسه
آموزشی امام
خمینی خطاب به
اعضای حزب
موتلفه اسلامی
که در هفته
نامه شما
منتشر شده در
ادامه آمده
است:
*
بسیاری از
محاسبات و
معادلات هم
اقتضائات خاصی
داشتند که
عملی نشدند،
ولی به هر حال
تقدیر الهی و
برخی
اقتضائات
ظاهری بهگونهای
شد که کسی روی
کار آمد که
کمتر کسی پیشبینی
میکرد بیاید.
یادم هست یکی
از سیاستمداران
کهنهکاری که
سابقه بسیار
طولانی در
انقلاب دارد، در
همین مؤسسه به
من گفت: «این
شخص اگر رأی
بیاورد، بیش
از ۵۰۰ هزار
تا نخواهد
بود. فکر
بیشتر از ۵۰۰
هزار تا را
نکن.» این حرف
متعلق به کسی
است که اگر
بخواهیم در
این کشور از۵ نفر
متخصص مسائل
سیاسی نام
ببریم، حتماً
یکی ایشان
است، ولی قضیه
جور دیگری شد.
*
برتری ایشان
نسبت به بقیه
رقبا نسبی
بود؛ آن هم در
بعضی از مسائل
که البته
مسائل حساسی
بودند. بعد هم
در عمل ثابت
شد که این
برتری خیلی چشمگیر
است. تأییدات
مقام معظم
رهبری و
تعبیراتی که
ایشان در باره
این دولت به کار
بردند، در
تاریخ میماند.
ایشان
فرمودند از
اول مشروطیت
تا به حال
چنین دولتی سر
کار نیامده
است و تعبیر
بسیار بلندی
است. بالاخره
کارهای عظیمی
انجام شدند که
دوست و دشمن
به آنها
اعتراف
دارند، ولی
فراموش نکنیم
که اینها هیچکدام
دلیل مطلق
بودن یک فرد
نمیشوند و
ممکن است او
هم اشتباه
کند.
*بعد
که نقطه ضعفهایی
در بعد فکری و
ارزشی ظاهر
شدند، قضاوتهای
مختلفی اظهار
گردیدند. بعضیها
گفتند این فرد
اصلاً از اول
منحرف بود و
اینها همه کلک
و این شعارها
را برای فریب
مردم بود.
کسان دیگری در
نقطه مقابل
گفتند همین
الان هم دارد
راست میگوید
و اشتباه نمیکند.
قضاوتهای
دیگری هم
بینابین بود،
ولی کمکم
چیزهایی ظاهر
شدند که اصلاً
قابل توجیه نیستند
و هیچ منطقی
آنها را تأیید
نمیکند. نه
برهان عقلی
تأیید میکند،
نه دلیل شرعی
و نه اقتصادی
و نه کار سیاسی
است.
*
اینکه آدم
جوری رفتار کند
که نزدیکترین
دوستان و
صمیمیترین
همکارانش هم
آزرده و با او
مخالف شوند و توی
روی او
بایستند، این
رفتار برای یک
سیاستمدار در
هیچ منطقی
پذیرفته نیست.
سیاستمداران،
دشمنان
صریحشان را هم
یکجوری نگه
میدارند که
روزگاری از
آنها استفاده
کنند. آن وقت
انسان با صمیمیترین
دوستانش طوری
برخورد کند که
انگار دارد با
دشمنانش
برخورد میکند،
آن هم با
رفتارهای
سبکی که در
عزل بعضی از
وزرا شد. آن
وقت این سئوال
مطرح شد که
این رفتارها
اصولاً چگونه
با منش این
شخص
سازگارند؟ بهره
هوشی این شخص
به تصدیق دوست
و دشمن از حد متعارف
بالاتر است،
پس چگونه
شیفته یک شخص
عادی میشود؟
آن هم شیفتگیای
که چنین حرکات
نامعقولی از
او سر بزند! یک
وقتی به برخی
از دوستان
نزدیکم گفتم
که بیش از ۹۰
درصد معتقدم
که او سحر شده
است! این
وضعیت ابداً
طبیعی نیست.
*هیچ
آدم عاقلی
چنین کارهائی
نمیکند، مگر
آنکه اختیار
از او سلب شده
باشد. این
کارها هیچ
توجیهی
ندارند. یک
وقت کسی
اشتباهی میکند،
آن وقت هرچه
او اشتباه میکند،
این فرد میآید
و توجیه میکند!
کسی که ده تا
دوست دارد، ۹ تا
دوستش را میگذارد
کنار و کارهای
دهمی را توجیه
میکند! آیا
این یک کار
عاقلانه است
که انسان
دائماً به آن ۹ نفر
اعتراض کند و
حتی یک بار هم
به آن دهمی
اعتراض نکند؟
چطور همه
اشتباه میکنند
و کنار زده میشوند،
اما این یکی
میشود مطلق و
هرچه میگوید
درست است؟ این
قضیه اصلاً
توجیه ندارد، اما
گفتن این حرفها
عوامانه است و
کاری است که
پیرزنها میکنند.
زن و شوهرها
سر هر قضیهای
که دعوا میکنند،
میگویند
جادو شده[خنده
حضار]. حرف
عامیانهای
بود که بگوییم
لابد او را
جادو کردهاند.
حرفی نبود که
بشود همه جا
زد، مضافاً بر
اینکه ما
خودمان هم اهل
این کارها
نبودیم. نه پدرمان
جادوگر بود،
نه خودمان این
کاره بودیم.
*بعد
روی کارها و
حرفهای شخص
جنجالآفرین
حساس شدیم،
دیدیم خیلی
حرفهای
بوداری است و
اصلاً حرفهای
سادهای نیست.
بنده روز به
روز احساس
کردم که خطر
بسیار عظیمی
در این جریان،
نهفته است و
تلاش زیادی در
این راه شده. عقلم
نمیرسید که
آیا
هیپنوتیزم
است، سحر است،
ارتباط با
مرتاضین است؟
بنده این جور
چیزها را بلد
نیستم، ولی میدانستم
که در این
قضیه، چیزی
غیرطبیعی
وجود دارد.
دیدیم که این
شخص مسئلهدار،
این آقا را
مسخّر کرده و
او توی مشتش
هست. البته
قرائن
فراوانند و
خود شما بیشتر
از ما اطلاع
دارید که حتی
تأثیر نگاه و
برخورد و آثار
طلسمات و
چیزهایی از
این قبیل در
کار است.
البته اینها
همه مسموعات
هستند و بنده
به چشم خودم
ندیدهام.
*گاهی
حرفهایی از
این قبیل
شنیدم که الان
آقا امام
زمان(عج)
خودشان دارند
جامعه را
اداره میکنند!
این حرف ممکن
است برای
متدینین و
علاقمندان به
آقا امام
زمان(عج)
خوشایند باشد
که یعنی آقا
خیلی به جامعه
ما عنایت
دارند و
برکاتشان، بیشتر
شامل جامعه ما
میشود، اما
وقتی انسان به
این سخن فکر
میکند و به
نتایج
احتمالی که از
این حرف گرفته
میشود، قضیه
به این شکل در
میآید که
وقتی خود آقا
دارند کشور را
اداره میکنند،
نیازی به
واسطه نداریم.
حرف خیلی زیبا
و کششداری
است و معنایش
این میشود که
الحمدلله
جامعه ما به
جایی رسیده
است که خود
آقا امام
زمان(عج)
دارند آن را
اداره میکنند
و لذا احتیاج
به واسطه
نداریم و نایب
نمیخواهیم!
*حالا
شما ببینید با
چه منطق و کتاب
و بحث و
استدلالی،
سخنی بیان می
شود که اگر در
ذهن مردم جا
بیفتد،
پیامدهای
عظیمی دارد.
اصلاً چه کسی
جرئت داشت و
میتوانست
چنین حرفی را
در جامعه مطرح
کند و جا بیندازد
که شما احتیاج
به ولی فقیه
ندارید. وقتی
خود امام
زمان(عج)
دارند مدیریت
میکنند،
نایب به چه
کار میآید؟
*اگر
قضیه به همین
شکل پیش برود
و قدرت و
ریاست هم دست
چنین فردی
بیفتد، بودجه
مملکت هم در
اختیارش قرار
بگیرد و به
احتمال ۹۹% کمکهای
خارجی هم به
آن ضمیمه شود،
ببینید چه
بساطی در کشور
راه میافتد و
چگونه در میان
جوانان جا میافتد
که کسی در
مملکت سر کار
است، بالاتر
از ولیفقیه
است و اصلاً
خودش با امام
زمان(عج)
ارتباط دارد.
البته این
احتمال، یک در
میلیون است، ولی
وقتی محتمل
قوی است، باید
به احتمال
ضعیف هم بها
داد که یک روز
صبح بلند
نشویم و
ببینیم که سید
علیمحمد باب
دیگری به دست
خود ما و به
بهای خون
شهدای ما سر
کار آمده است!
* یک
روزی بود که
مردم، آدم کلهخشکی
را که چرس میکشید
و کتاب نازل
میکرد،
گرفتند و کلکش
را کندند، اما
حالا ببینید
چه آثاری در
تمام دنیا
دارد.
*حالا
اگر یک کسی
ریاست داشته
باشد، پول هم
در اختیارش
باشد و سوابقی
را هم که
ایشان دارد،
داشته باشد،
هیچ بعید نیست
که روزی بیاید
و بگوید من
هرچه دارم از
این آدم دارم
و همه خدمات
من به حساب
اوست که از
پشت پرده،
مملکت را اداره
میکرد و با
امام زمان(عج)
هم ارتباط
داشت! این همه خونهای
شهدا، صدها
هزار شهید،
این همه
مقاومت در برابر
دشمنان اسلام،
آخرش میوهاش
این شود که
سید علیمحمد
باب جدیدی در
کشور پیدا
شود! البته
عرض کردم فرض
کنید این
احتمال یک در
میلیون باشد،
اما محتمل آن
سنگین است.
*به
خودمان گفتیم
ما اشتباه میکنیم
و یک آدم عاقل
هیچ وقت چنین
حرفهائی نمیزند.
از این گذشته
چنین آدم
باهوشی[آقای
احمدی نژاد]
که نمیرود
تابع چنین
کسی[مشایی]
بشود.
*
حالا مقام
رسمی کشور، به
عنوان بزرگترین
استراتژیست
عالم ـگاهی
اوقات با این
اوصاف از
ایشان تعریف
میکنند که او
بزرگترین
استراتژیست
دنیاستـ
مطرح میکند
که دیگر دوران
تعریف از
اسلام و
شعارهای اسلامی
گذشته است! و
همه ادیان
عالم
یکسانند،
یعنی پلورالیسمی
که ما میخواهیم
سایهاش را با
تیر بزنیم،
ایشان دارد
عینیت آن را با
تمام قدرتش
ترویج میکند!
بعد کمکم
شعارهای
اسلامی کمرنگ
میشوند و بهجای
امام، انسان
کامل مطرح میشود،
ارزشهای
اسلامی جای
خود را به
ارزشهای
انسانی میدهند
و اسلامی میشود
ایرانی. این
جریان سادهای
نیست. یک بار
بود، یک کلمه
بود، یک جا
گفته شده بود،
میگفتیم یک
چیزی از دهانش
پریده، اما
وقتی اصرار و
بعد هم دفاع
میکند که
ایشان فرد
شفافی است و
آن هم نه یک
بار، بلکه
چندین و چند
بار، دیگر نمیشود
گفت تصادفی
است.
*باب
دیگر ارتباط
با برخی از
مقامات خارجی
است که برای
مقامات رسمی
کشور هم بهآسانی
فراهم نمیشود.
البته بنده در
هیچیک از
جلسات آنها
حضور نداشتهام،
ولی قرائن
زیادی وجود
دارند که
ایشان سفرهای
متعددی به
کشورهای
خارجی، اعم از
شرق و غرب
داشته و با
بالاترین
شخصیتهای آن
کشورها
ملاقات کرده و
اخبارش هم در
هیچ جا منعکس
نشده است .
*بعضی
از شخصیتهایی
که مسئولین
سطح بالای
کشور هم
هستند، میگفتند
ملاقات با آن
افراد برای ما
میسر نیست، ولی
او بهراحتی
از تهران
پرواز میکند
و به لندن میرود
و با فلان شخص
ملاقات میکند.
یا فرض کنید،
از نخستوزیر
هندوستان،
وقت میگیرد و
به ملاقات او
میرود.
*کار
به جائی میرسد
که رئیسجمهور،
وزیر امور
خارجه را کنار
میگذارد و
رسماً میگوید
که سیاست امور
خارجه مرا
باید ایشان
اداره کند و
ایشان
نماینده
مخصوص من است.
چنین چیزی در
دنیا سابقه
ندارد، آن هم
در دولت
ولایتمدار و
تابع ولیفقیه
و با تأکید
مقام معظم
رهبری که در
امور خارجی،
موازی کاری
نکنید، ولی میبینیم
که امثال این
مسائل همچنان
ادامه دارد.
*بعد
هم مسائل
اقتصادی و بذل
و بخششهای بیحساب
و کتاب و
چیزهایی که
دولت نهم اساساً
برای مبارزه
با آنها سر
کار آمد. مردم
به خاطر این
شعارها بود که
به دولت نهم
رأی دادند و
حالا اینها
دارند همان
فسادها را به
دست دیگری و
با یک چک سفید
که هرچه ایشان
بفرمایند، اجرا
میشود،
انجام میدهند.
*حساسیت
بنده فقط روی
بعد فکری قضیه
است، اما اینها
هم موضوعات
مهمی هستند.
وقتی همه
اینها را کنار
هم قرار میدهیم،
دورنمای
تاریکی ترسیم
میشود. البته
احتمال اینکه
چنین چیزی
واقع شود، بسیار
ضعیف است.
مردم ما
الحمدلله
هوشیارند، تدبیر
مقام معظم
رهبری،
الحمدلله
همیشه کارساز
بوده است، ولی
اینها مانع
نمیشود که ما
وظیفهمان را
انجام ندهیم.
*باید
در درجه اول
طرفی را که
شیفته شده به
اشتباهات
خودش واقف کرد
و نجاتش داد -
البته اگر عامل
طبیعی در میان
باشد - و در
درجه دوم باید
خواصی را که
فریب خوردهاند،
نجات داد.
* از
بنده نقل شده
و برخی هم
کتباً یا
شفاهاً به بنده
مراجعه میکنند
و میپرسند که
شما به چه
دلیل نسبتهائی
از قبیل
فراماسونری
را به طرف میدهید؟
میگوییم ما
علم غیبی
نداریم.
قرائنی هستند
که ایجاب میکنند
احتیاط کنیم.
نسبت قطعی هم
به کسی نمیدهیم،
اما چون این
احتمال وجود
دارد، باید حواسمان
را جمع کنیم.
*هر
خطری که در
تاریخ اتفاق
افتاده، اول
از همین چیزها
شروع شده است.
ما ده بار به
وسیله این
فتنهها
گزیده شدهایم.
سعی کنیم برای
بار یازدهم
گول نخوریم.
انشاءالله
که ما بد میفهمیم؛
اما در احتیاط
ضرر نمیکنیم.
در کشور، قحطی
آدم که نشده
است. چرا باید همه
چیز در اختیار
یک نفر قرار
بگیرد؟
*کدام
منطق سیاسی
ایجاب میکند
که ایشان در
برابر حکم
رهبری که اینقدر
از او حمایت
کردند،
بایستد و
ایشان، همه علما
و مراجع و همه
متدینینی را
که تابع
مراجع،
مخصوصاً تابع
مقام معظم
رهبری و عاشق
ایشان هستند،
از خود ناراضی
کند؟ تمام
همکاران نزدیک
خود، حتی
برادر خود را
ناراضی کند،
آن هم به خیال
اینکه فردی در
کنارش هست که
فوقالعاده
است؟ کدام
منطق عقلی این
را قبول میکند؟
اینها شاهد بر
این است که
این جریان،
عادی نیست.
اینها بیماری
است. اگر کسی
راهش را بلد است،
باید بیماری
را علاج کرد و
بیمار را نجات
داد، والا
باید تلاش کرد
که خطر این
جریان گسترش
پیدا نکند.
سه
سوال بیپاسخ
پورمحمدی از
ستاد مبارزه
با مفاسد اقتصادي
جهان
دوشنبه ۲۶
ارديبهشت
۱۳۹۰
چند
روز پس از
اظهارات عجیب
سخنگوی ستاد
مبارزه با
مفاسد
اقتصادي
درباره 65 مفسد
اقتصادی و بدهی
6 هزار میلیاردی
آنان، رئيس
سازمان
بازرسي چند
سوال اساسی در
این باره مطرح
کرد که پاسخ
آن ها عملکرد
ستاد مذکور را
بشدت زیر سوال
برده است.
به
گزارش جهان،
عملکرد ستاد
مبارزه با
مفاسد اقتصادي
و شیوه سینوسی
و پرابهام آن
در برخورد با
مفسدان
اقتصادی، سر و
صداهای زیادی
در هفته های
اخیر به پا
کرده است.
گرچه
خبری از این
ستاد در
سالروز صدور
فرمان هشت
ماده ای رهبر
معظم
انقلاب(۱۰
اردیبهشت ماه)
خبری نبود اما
علي آقاي
محمدي سخنگوي
آن سه روز بعد
به جمع
خبرنگاران
آمد و از
شناسایی ۶۵ نفر
که در مجموع
شش هزار
میلیارد
تومان بدهی بانکی
دارند، خبر
داد.
وی در
سخنانی عجیب
بخشی از این
"مفسدان
شناسایی شده"
را تبرئه کرد
و حتی اصلی
ترین آنان را که
۱۰۰۰
میلیاردتومان
بدهی بانکی
دارد، "قهرمان
ملی" نامید.
سخنگوی
ستاد مبارزه
با مفاسد
اقتصادي در
موضعی قاطع
این مفسدان را
"نقره داغ"
کرد تا از این
پس کسی به فکر
مفسد اقتصادی
شدن نیفتد. وی
گفت: نام این
مفسدان به
عنوان بدحساب
در سامانه ای
که همه بانکها
به آن دسترسی
دارند درج می
شود و نمی
توانند از هیچ
خدمات بانکی
از جمله نقل و
انتقال پول،
دریافت دسته
چک و نظایر آن
استفاده کنند!
اظهارات
عجیب و برخورد
ملایم سخنگوی
ستاد مبارزه
با مفاسد
اقتصادي
واکنش های
منفی زیادی را
در میان
ناظران و
فعالان سیاسی
و اقتصادی و
مسئولان
قضایی به
دنبال داشته
است.
در
آخرین نمونه،
مصطفي
پورمحمدي
رئيس سازمان
بازرسي كل
كشور روز
گذشته در نشست
خبري خود با
رسانههاي
خبری با اشاره
به وجود ۵۰
هزار ميليارد
تومان معوقات
بانكي، آن را "به
هیچ عنوان
قابل دفاع و
توجیه
ندانست."
وی سپس
با اشاره به
آمار ستاد
مبارزه با
مفاسد
اقتصادي
درباره بدهی ۶
هزار
میلیاردی ۶۵
مفسد اقتصادی
و نحوه برخورد
با آنان، چند
سوال اساسی
مطرح کرد که
پاسخ آن ها
عملکرد ستاد مذکور
را بشدت زیر
سوال برده
است.
پورمحمدی
ابتدا از ستاد
مبارزه با
مفاسد اقتصادي
پرسید که
تکلیف ۴۴هزار
میلیارد
تومان معوقه
باقیمانده چه
شده است؟
وی
سوال دوم را
این گونه بیان
کرد: تصمیمات
اتخاذ شده در
مورد این شش
هزار میلیارد
معوقه مذکور
چقدر کارساز
بوده است؟
رئيس
سازمان
بازرسي كل
كشور در بیان
سوال سوم هم
گفت که "آیا
اقدامات صورت
گرفته در این
زمینه از
ایجاد معوقات
بیشتر
جلوگیری می
کند یا خیر؟
وی در
ادامه بی
تدبیری، فساد
و عوامل خارج
از اراده را
سه علت ایجاد
معوقات بانکی
دانست و با
بیان اینکه
همه معوقات ناشی
از نبودن
نظارت است،
افزود: در
كشور ۵۰ هزار
ميليارد
تومان معوقات
بانكي داريم
كه بخش دولتي
تنها توانسته
۶ هزار
ميليارد
تومان آن را
شناسايي كند و
هنوز هم باز
پس نگرفته
است.
آقا
محمدی روز ۱۸
اردیبهشت هم
از معرفی ۲۰
مفسد اقتصادی
به دستگاه
قضايي خبر
داده و گفته
بود پرونده
اين در حال
حاضر در
دادگاه سيره
قضايي را طي
ميكند.
سخنان
وی اما در
کمتر از ۲۴
ساعت از سوی
سخنگوی قوه
قضائیه تکذیب
شد. حجت
الاسلام
محسنی اژهای
با بیان اینکه
تاکنون هیچ
مفسدی از سوی
این ستاد به
دستگاه قضا
معرفی نشده
است، عنوان کرد:
ما منتظریم تا
اسامی را
اعلام کنند
البته وی اول
اعلام کرده ۶۵
نفر، بعد گفته
است که با
آنها به تفاهم
رسیدیم و
تعدادشان به
۲۰ نفر کاهش
یافت ولی هیچ
نامهای مبنی
بر اسامی
مفسدان
اقتصادی از
سوی این کمیته
به دستگاه قضا
ارایه نشده
است.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور هم روز
گذشته در پاسخ
به سوالي
درباره ليست
سخنگوي ستاد مبارزه
با مفاسد
اقتصادي گفت:
ليست
آقامحمدي مربوط
به مصوبات
بانكي است و
هنوز خودشان
اعلام نكردهاند.
عملکرد
پرابهام ستاد
مبارزه با
مفاسد اقتصادي
در اجرای
وظیفه خود در
شرایطی است که
محمدرضا
رحیمی، رئیس
این ستاد خود
متهم به فساد
اقتصادی است.
غلامحسین
محسنی اژه ای،
دادستان کل
کشور سال گذشته
از اتهام فساد
مالی رحیمی
خبر داده و گفته
بود این
پرونده با اخذ
اظهارات سایر
متهمان به
دادگاه می رود
و معاون رئیس
جمهور باید مانند
هر متهم دیگری
در قبال
اتهاماتش از
خود دفاع کند.
"عماریون"-
۲۶
ارديبهشت ۱۳۹۰
مصطفي
پورمحمدي:
دست روی هر
پرونده فسادی
می گذاریم به
گروه انحرافی
می رسیم
...
از اينكه
رسانهها به
موضوعاتي كه
مشكوك به فساد
است وارد ميشوند،
تشكر ميكنم
اما خواهشم
اين است كه
اطلاعاتشان
را مستند
ارائه كنند و
فقط وارد حوزه
تخصصي، تذكر و
اصلاح امور
شوند و خود را
وارد فضاي
سياسي و حاشيهاي
نكنند كه سمي
مهلك براي
مبارزه با
فساد است.
"عماریون"-
حجتالاسلام
و المسلمين
مصطفي
پورمحمدي در
نشست خبري روز
يكشنبه با
بيان اينكه
«ما هم در
سازمان
بازرسي سعي
كردهايم با
وجود برخي
انتقادات، وارد
بحث غيرمستند
و شعاري و
حاشيهاي
نشويم»، تصريح
كرد: موضوعي
كه اشاره كردهايد
را سازمان
بازرسي از هفت
ماه پيش تعقيب
كرده است و
جلوي قرارداد
مناقصه را
گرفته و پيگير
بوده است اما
كار بايد با
مستندسازي،
سير حقوقي خود
را طي كند. در
حال حاضر
موارد تخلف
آماده ارسال
به دادگاه و
برخورد قضايي
است.
وي در پاسخ
به سوال ديگري
درباره
مناقصه پل
خليج فارس نيز
اظهار كرد:
اين مناقصه
چند ماه طول
كشيد و ما
نسبت به آن
مراقبت و
نظارت داشتيم.
رفت و آمدهاي
زيادي شد و
نظارت خوبي
روي آن صورت
گرفته است و
من ميتوانم
اطمينان دهم آنچه
صورت گرفته
طبق ضوابط
است.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور در عين
حال خاطرنشان
كرد: شبههاي
ايجاد شده و
ادعاهاي
موجود را نفي
نميكنم ولي
پشت صحنهاي
دارد كه از
نظر ما پس از
اينكه شرايط
را بررسي
كرديم قابل
قبول است.
مناسبات خاص
حقوقي و امنيتي
در اين مورد وجود
دارد اما
رعايت ضوابط،
صورت گرفته
است. قيمت آن
دقيق است و
شرايط
قرارداد
شرايط درستي است
و آنچه امضا
شده از نظر ما
قابل قبول
است.
پورمحمدي
همچنين در
پاسخ به سوالي
درباره
فعاليتهاي
سازمان تربيت
بدني و سازمان
ملي جوانان و نظارت
سازمان
بازرسي بر آنها
عنوان كرد:
سازمان تربيت
بدني و سازمان
ملي جوانان هر
دو توسط مصوبه
مجلس به وزارت
ورزش و جوانان
تبديل شدند
اما بحث اين
بود كه تبديل
شدن آنها به
وزارتخانه بايد
از چه زماني
باشد؛ از زمان
تصويب مجلس يا
شوراي نگهبان
يا درج در
روزنامه رسمي
يا مهلتي كه
روزنامه رسمي
مطرح كرده
بود؟ ما همه
ارفاقها را
به اين دو
دستگاه كرديم.
اين قانون در
تاريخ ۱۲ ديماه
تصويب شد و ما
آن را تا
تاريخ ۱۱ اسفند
به عقب
انداختيم تا
همه ملاحظات
را انجام داده
باشيم اما
اقداماتي كه
پس از تاريخ ۱۱
اسفند انجام
شده خلاف
قانون بوده
است. ما در اين
زمينه بازرس
فرستاديم،
گزارشگيري
كرديم و به
خود آن مراجع
اعلام كرديم
كه اقدامات
شما ناصحيح و
تصرفاتتان
غيرقانوني است.
مجلس به دليل
سه ماه
سرپرستي رييسجمهور
به آنها مهلت
داد كه به اين
ترتيب ميتوان
اقدامات آنها
را تا اواسط
فروردين ۹۰ هم
به نوعي توجيه
كرد.
وي تاكيد
كرد: آنچه كه
به صورت قطعي
ميتوان گفت
از اواسط
فروردين ۹۰
تصرفات در اين
دو سازمان،
غيرقانوني
است و ما
پرونده را به
دادسراي
تهران به خاطر
تصرفات، به
ديوان
محاسبات به
دليل تصرفات
مالي و به ديوان
عدالت اداري
براي لغو
تصميمات
اداري فرستادهايم.
اين مسئول
عالي قضايي
ادامه داد:
اين مساله به
همراه شش
وزارتخانه
ادغامي ديگر
مورد اختلاف
واقع و به
تفسير كشيده
شد. سه قوه
خدمت مقام
معظم رهبري
رسيدند و طبق
نظريه شوراي
نگهبان
تدبيري صورت
گرفته كه
ابلاغ خواهد
شد تا اين
اختلاف رفع
شود.
پورمحمدي
در ادامه به
دو نكته در
اين زمينه
اشاره كرد و
گفت: نكته اول
اختلافات
حقوقي است كه
با تفسير
شوراي نگهبان و
تفسير مجلس
شوراي اسلامي
و تدبير مقام
معظم رهبري بر
اساس بند ۷ اصل ۱۱۰
قانون اساسي
برطرف شد اما
مشكل ديگري كه
وجود دارد از
جهت رفتار
صحيح اداري در
كشور و مصلحت
كشور است. يكي
از وظايف
سازمان
بازرسي كل
كشور نظارت بر
حسن جريان
امور است. اگر
اين اقدامات
طبق قانون
باشد باز هم
فكر ميكنيم
جريان امور در
اين مورد خوب
تنظيم و تدبير
نشده است. اينكه
در سال جهاد
اقتصادي هشت
وزارتخانه
زيربنايي
كشور را در
دوره فطرت
ادغام و تعيين
مدير قرار
دهيم به هدف
سال جهاد
اقتصادي لطمه
وارد ميكند.
وي با بيان
اينكه «قانون
مربوط به
ادغام وزارتخانهها
با مهلت دو
سال بود كه
اين كار بايد
با پيشبيني
در زمان مناسب
و مطالعات
دقيق انجام
شود»، «عجله در
تصميمگيري
در زمينه چند
وزارتخانه
مهم» را «مناسب»
ندانست و
خاطرنشان كرد:
ما اين را
خلاف حسن جريان
امور ميدانيم.
بايد در جهت
تنظيم و تدبير
فعاليتها به
نحوي عمل شود
كه اخلالي
ايجاد نشود.
حتي اگر
قانوني كه
صراحت دارد
موجب اخلال و
بينظمي ميشود
جا داشت دولت
به مجلس
پيشنهاد ميداد
تا قانون را
اصلاح كند.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور با
برشمردن
وزارتخانههايي
كه ادغام شده
است، گفت: اينها
وزارتخانههايي
نيستند كه تحت
اين شرايط
قرار بگيرند.
پورمحمدي
در پاسخ به
سوالي در مورد
پل خليج و تالار
كيش و نسبت آن
با رقم لغو
مناقصهها و
مزايدههاي
اعلام شده،
تصريح كرد: در
مورد تالار
كيش، مناقصه
نبود بلكه ترك
تشريفات بود
كه ما به اصل
آن اشكال وارد
كرديم. از نظر
ما نيازي به
ترك تشريفات
نبود. اين
مورد تابع قوانين
مناقصه و
مزايده نيست.
من رقم ترك
تشريفات را در
اينجا عنوان
نكردم. ما
پيگير منظم اين
پرونده هستيم
و حتي ديروز
يكي از مرتبطان
اين پرونده از
خارج كشور
پيگير شد. در مورد
پل خليج فارس
هم ما اجازه
نداديم كه
جابهجايي
انجام شود تا
بخواهيم
مناقصه را لغو
كنيم.
وي در پاسخ
به سوالي
درباره
پروندههاي
برخي افراد كه
به جريان
انحرافي
موسوم شدهاند،
اظهار كرد: ما
سعي كرديم
كارمان را حرفهاي
و تخصصي تعريف
كنيم. اگر
پروندهها به
شبكههايي كه
داراي عقايد
خاص فكري،
اعتقادي، سياسي
و روابط خارجي
باشند مربوط
شود در حوزه
ما نيست ولي
درخصوص
فعاليتهاي
اقتصادي
مشكوك و مبهم،
سازمان جدي
بوده، به
بسياري از
پروندهها كه
رسيدگي كرديم
ارقام بزرگي
وجود دارد و
آدرسها به
همان افراد،
باندها و تيمهايي
ميرسد كه
داراي
ديدگاه،
عقايد و
رفتاري هستند
كه در مجامع
ديگر با آنها
برخورد ميشود
و روشنگري
صورت ميگيرد.
ما اين موضوع
را تعقيب ميكنيم.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور افزود:
پروندهاي در
مورد مجموعه ۲۳۰
هكتاري در كيش
مطرح بود كه
نوع قرارداد
واگذاري، برآورد
قيمت، نحوه
واگذاري، اخذ
ديون و اقساط،
اشكالات
مبنايي داشت و
بالاي ۴۰۰
ميليارد
تومان خسارت
به اموال
عمومي وارد كرده
بود كه ما در
جهت نقض
قرارداد و
تعقيب اداري و
كيفري در حال
پيگيري آن
هستيم.
خبرنگاري
درباره شركت
سمگا پرسيد كه
پورمحمدي
پاسخ داد: يكي
از پروندهها
همان است و ما
در حال تعقيب
هستيم.
وي در پاسخ
به كساني كه
معتقدند در
برخورد با مفسدان
اقتصادي
تبعيض وجود
دارد، تاكيد
كرد: مبارزه
با فساد يعني
ايجاد عدالت و
سلامت كه اين
دو تبعيض
برنميدارد.
لازمه مبارزه
با فقر و
فساد، مبارزه
با تبعيض است.
در سازمان
بازرسي سعي
كرديم با دقت
و مراقبت در
هيچ حوزهاي
تبعيض صورت
نگيرد اما
پروندهها پس
از تكميل در
سازمان
بازرسي به
دستگاه قضايي
ارسال ميشود
كه سير رسيدگي
در دستگاه
قضايي طولانيتر
است.
رييس
سازمان
بازرسي كل كشور
با بيان اينكه
«برخي موانع
وجود دارد كه
در شرايط فعلي
كاهش يافته
است»، يكي از
موانع را
افكار عمومي دانست
و گفت: افكار
عمومي در دورهاي
قضاوتهاي
دوگانه داشت.
گاهي برخورد
با مفاسد
اقتصادي و
گاهي عدم
برخورد با
فساد را خطي
عمل كردن تلقي
ميكرد.
دستگاه قضايي
در حال حاضر
در فضاي
مساعدتري
براي رسيدگي
قرار دارد.
انتظارمان
اين است كه
دوستان ما در
محاكم
بتوانند
دقيق، كامل و
فارغ از
فشارها به اين
پروندهها
رسيدگي كنند.
پورمحمدي
در پاسخ به
سوالي مبني بر
القاي استاندارد
نبودن زندانها
در برخي رسانههاي
خارجي و نظارت
سازمان
بازرسي در اين
بخش اظهار
كرد: آنچه
گفته ميشود
خلاف و
بزرگنمايي
است. برخي
موارد وجود دارد
كه كذب آن
بررسي شده است
و من فكر ميكنم
خوب است رييس
سازمان زندانها
از خبرنگاران
دعوت كند و در
اين زمينه به
آنها
توضيحاتي
ارائه دهد يا
اگر لازم است
بازديدي انجام
دهند.
وي درباره
نظارت سازمان
بازرسي كل
كشور بر زندانها
خاطرنشان كرد:
سازمان
بازرسي در اين
بخش نظارت
دارد. ما به
ضعفها
واقفيم و
نقايص را تذكر
دادهايم ولي
موارد گفته
شده عمدتا
خلاف واقع
است. هرچند كه
برخي مطالب
درست هم در
آنها وجود دارد
ولي با انگيزه
تخريب ارائه
ميشود.
اين مسئول
عالي قضايي
ادامه داد: ۶۰
درصد
زندانيان ما
مواد مخدري
هستند. تعداد
زيادي بدهكار
اقتصادي هم در
زندانها
حضور دارد كه
حجم زندانيان
را بيش از حجم
ظرفيت زندانها
كرده است.
عمده مشكل در
زندانهاي ما
اين است كه
گنجايش اين
تعداد زنداني
را ندارند اما
خوشبختانه با
فعاليت دولت و
تاكيد مقام
معظم رهبري و
رييس مجلس،
بودجه قابل
توجهي امسال
به زندانها
اختصاص يافت.
به گزارش
ايسنا، رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور گفت: ما
سعي كردهايم
در كشور قانونمدارانه
عمل كنيم؛ لذا
با تدبير و
رعايت منافع
كشور و مردم
بدون ايجاد
شوك در يك
فضاي منطقي و
اثربخش حرفهايمان
را ميزنيم.
وي در پاسخ
به سوالي
درباره
پيگيري
پرونده فردي
به نام الخوري
با اتهام زمينخواري
گفت: اجازه
دهيد در زمان
ديگري راجع به
اين پرونده
توضيح دهم. در
مورد اين
پرونده پيگيري
صورت گرفته
ولي فرآيند
برخي پروندهها
بيش از پروندههاي
ديگر است.
برخي پروندههايي
دارند كه
ظاهرا درست
است اما بهراحتي
نميتوان آن
را نقض كرد.
پيگيري
پرونده وقتي
در فضاي رواني
و تبليغاتي
توسط ما انجام
شود نتيجه خوبي
ندارد.
وي در عين
حال با بيان
اينكه «ما از
حساسيتهاي
مستند
خبرنگاران
استقبال و
تشكر ميكنيم»
ادامه داد:
برخورد و حضور
ما بايد بهموقع
باشد. مثلا در
پرونده كيش
اولين
سازماني كه
برخورد كرد و
وارد شد،
سازمان
بازرسي كل كشور
بود. بعد از آن
آقاي جنتي در
نماز جمعه آن
را مطرح كردند
و دو سه بار به
ما تذكر دادند
كه جواب دهيد.
ما پنج شش ماه
نميتوانستيم
در مورد اين
پرونده اطلاعرساني
كنيم چون بايد
وقتي صحبت
كنيم كه مطالب
كامل باشد.
پورمحمدي
در پاسخ به
سوالي درباره
كاهش ساعات
ادارات گفت:
سازمان
بازرسي مثل
مجلس شوراي اسلامي
و بسياري از
حقوقدانان
ديگر معتقد
است كه ساعات
كار موضوع
روشني است و
قابل توجيه
نيست. نسبت به
ساعات كار
تصريح قانوني
وجود دارد و
تغيير آن به
راحتي امكانپذير
نيست.
وي با بيان
اينكه
«مجريان حق
دارند در
شرايط
اضطراري
محدوديتهايي
براي تردد يا
منابع آلوده
كننده يا فعاليتهايي
كه منجر به
تشديد اضطرار
ميشود، وضع
كنند» گفت:
دولت بايد
فعاليت منابع
آلوده كننده
يا مراكزي كه
باعث آلودگي
هوا ميشوند
را محدود كند
اينكه ساعات
كار را كاهش
دهيم
كارشناسي
نيست. ما به
دولت و
استانداري
تذكر داديم.
ديوان عدالت اداري
نيز از يك
منظر اعلام
كرد كه دولت
حق دارد در
شرايط
اضطراري عمل
كند، ولي
ديوان عدالت
هنوز در بخشهاي
ديگر اين
موضوع
اظهارنظر
نكرده است اما
اگر ديوان
خلاف نظر ما
نيز راي دهد
ما نيز قبول ميكنيم.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور معتقد
است: بهترين
راهحل توسعه
امكانات حمل و
نقل عمومي و
تفكيك ساعت
تردد است. در
تهران تفكيك
تردد
شهروندان
بايد به وجود
بيايد؛ البته
ميتوان
ساعات كار بخش
خصوصي را كاهش
داد اما نبايد
با قانون بازي
كنيم يا آن را
دور بزنيم.
وي درباره
تاسيس
اردوگاههاي
كار براي
زندانيان
موادمخدر گفت:
ايجاد اردوگاهها
به امكانات
زياد اجرايي
نياز دارد و
اين مورد جزء
پيشبينيهاي
ستاد مبارزه
با موادمخدر
بوده است كه
اگر انجام شود
كار مناسب و
مطلوبي است
اما ما دخالتي
در مورد آن
نداريم چون در
حد قانون
نيست. مصوبهاي
است كه در
صورت امكان
ستاد
موادمخدر ميتواند
آن را انجام
دهد.
وي خاطر
نشان كرد: ما
در مبارزه با
موادمخدر بسيار
خوب و قوي عمل
ميكنيم اما
واقعيت خيلي
بزرگتر از
توان مبارزه ماست.
پورمحمدي
در پاسخ به
سوالي اظهار
نظر جواد لاريجاني
در مورد
تهديدات غربيها
و ترانزيت
موادمخدر را
غيركارشناسي
دانست.
وي در پاسخ
به سوالي
درباره
اخباري مبني
بر تبرئه
مديران بيمه
ايران، گفت:
با مديران
قبلي بيمه به
خاطر فعاليتهاي
ديگري برخورد
شده بود كه
نسبت به آن
اتهامات
تبرئه شدند
ولي موضوع
فعلي، موضوع
دفاتر و كارگزاران
بيمه است كه
برخي از
مديران هم در
آن حضور دارند
و دادگاه نسبت
به اين موضوع
اظهارنظر
نكرده است.
موضوع فساد در
بيمه مربوط به
اين سالها
نيست.
وي درباره
اظهارنظري كه
در مورد ليست ۲۵۰
مفسد اقتصادي
مبني بر
بدهكاران
مربوط به معوقات
بانكي بودن
برخي از آنها
داشته است نيز
اظهار كرد:
مفسد اقتصادي
كسي است كه در
فعاليتهاي
اقتصادي
پيچيده حضور
دارد. ليستي
كه به دست ما
رسيده است همه
افراد مفسد
نيستند تعداد
زيادي از آنها
چند هكتار
زمين به آنها
واگذار شده و
در شرايطي
خلاف مقررات
عمل كردند.
بخش زيادي از
اين موضوعات
نيز در دادگاهها
در حال رسيدگي
است. از ليستي
كه به ما
رسيده است فقط
چند موردي را
ميتوان
مشمول عنوان
فساد دانست،
اكثرشان مشمول
اين عنوان
نيستند.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور در پاسخ
به سوالي درباره
ليست سخنگوي
ستاد مبارزه
با مفاسد اقتصادي
گفت: ليست
آقامحمدي
مربوط به
مصوبات بانكي
است و هنوز
خودشان اعلام
نكردهاند.
وي درباره
نظارت بر حسن
جريان امور در
قوه قضائيه
گفت: من گفته
بودم دلالان در
قوه قضائيه
فعالاند. ما
سعي كردهايم
در كشور قانونمدارانه
عمل كنيم و
جدي بوديم هيچ
دستگاهي در كشور
اندازه ما
اطلاعات
ندارد و از
نقاط قوت و
ضعف اداري
مطلع نيست،
ولي ما با
تدبير و رعايت
منافع كشور و
مردم بدون
ايجاد شوك در
يك فضاي منطقي
و اثربخش حرفهايمان
را ميزنيم.
حتي آمادگي
داريم در اين
زمينه
نظرسنجي صورت
گيرد.
وي با
تاكيد بر اينكه
«ما حق نظارت
بر قوه قضائيه
نداريم»
خاطرنشان كرد:
ما بر حسن
جريان امور و
اجراي صحيح
قوانين فقط در
دستگاههاي
اجرايي و
غيرقضايي
نظارت داريم.
البته در سازمانهاي
وابسته به قوه
قضائيه مثل
سازمان زندانها،
سازمان ثبت و
پزشكي قانوني
نظارت داريم كه
در اين زمينه
گزارشهاي
كافي ارائه
كردهايم.
بزرگترين
بازرسي ما در
شبكه CMS
قوه قضائيه
انجام شد كه ۲۰
هزار نفر ساعت
كار براي تهيه
آن انجام
داديم و
بسياري از
اشكالات
اساسي كه در
پروندهها از
جهت ثبت،
شماره
پيگيري، وقت
دادن و امور دفتري
وجود داشت
ارائه شد.
گزارش اين
بازرسي ۱۴۴۰ برگ
بود و بالاي ۳۰
هزار برگ
تحقيق در مورد
آن تهيه شد.
وي در پاسخ
به سوال مبني
بر اينكه آيا
اظهار نظر
درباره
وزارتخانهها
تداخل در
اختيارات
رييسجمهور
نيست؟ گفت: من آن
نكته را از
باب نظارت بر
حسن جريان
امور گفتم.
اگر قانون
تكليفي براي
دولت ايجاد
كند كه مشكلساز
باشد جا داشت
دولت براي اين
چهار وزارتخانه
هم در مهلت
قانوني مينوشت
كه مشكل دارد.
ما ميگوييم
اين كار به
تدريج انجام
شود تا اين
شوك به نظام
اجرايي به
خصوص به اقتصاد
زيرساختي ما
وارد نشود.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور با تاكيد
بر اينكه
«دستگاههاي
اجرايي و دولت
قلمروي
نظارتي ماست»
عنوان كرد:
نظارت و تذكر
به معني دخالت
است؛ اما اين خدمت
و خير به دولت
محسوب ميشود.
ما خود را كمككار
دولت ميدانيم.
وي با
اشاره به گزارش
خود از وزارت
نفت، راه و
صنايع، گفت:
حالت تزلزل به
نفع كشور
نيست.
به گزارش
ايسنا، رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور با اشاره
به فعاليتهاي
اين سازمان در
سال ۸۹ نيز
اظهار كرد: در
سال ۸۹ حركتي
متمايز و تا
حدودي جهشي
انجام داديم
كه باعث شد در
اين سال ۲۸
درصد پروندههاي
نظارت و
بازرسيمان
افزايش يابد و
از ۲۴۰۰
پرونده در سال
۸۸ به ۲۷۲۸
پرونده در سال
۸۹ ارتقا يابد.
پورمحمدي
افزود: پروندههاي
فوقالعاده
ما از ۹۸
پرونده به ۵۹۱
پرونده ارتقا
يافت كه اين
ارتقاي قابل
توجه ۴۱۳
پرونده شامل
پروندههايي
است كه در سال ۸۹
رسيدگي كرديم
و عمدتا
پروندههاي
مهم و فسادهاي
اداري با
ارقام بزرگ
بودند. اين يك
بخش عمده و
معنادار در
تحول سازماني
بود.
وي ادامه
داد: در سال ۸۹ سعي
كرديم شاهد
رشد
پيشنهاداتي
باشيم كه به دستگاهها
براي اصلاح ميدهيم.
تخلفات اداري
كه شناسايي شد
و در مورد آنها
تذكر داديم، ۸۵۰
مورد در سال ۸۹ بود
كه نسبت به
سال ۸۸، ۲۷
درصد رشد
داشت.
پيشنهادات
اصلاحي حدود ۱۰
هزار مورد
بوده كه ۱۴
درصد نسبت به
سال ۸۸ رشد
داشته است.
وي افزود:
در سال ۸۹، ۳۴
تصويبنامه و
مصوبه دولتي
كه خلاف قانون
بوده كارشناسي
دقيقي شده و
ابتدا به خود
آن دستگاهها
و در صورت
ترتيب اثر
ندادن، موضوع
را به ديوان
عدالت اداري
ارسال كردهايم.
پورمحمدي
با تاكيد بر
حضور فعال
سازمان بازرسي
در مناقصهها
و معاملات
دولتي اظهار
كرد: در سال ۸۹، ۳۹
هزار و ۱۱۵
مورد از
مناقصهها و
مزايدهها را
از سراسر كشور
دريافت كرديم
كه ۲۳ درصد
نسبت به سال ۸۸
افزايش داشت و
در ۱۷ هزار و ۸۷۲
مورد نيز
حضورمان
افزايش يافت.
اين حضور به تذكر
در ۵۳۴۸
مناقصه و
مزايده منجر
شد و تعداد ۱۸۳۹
مورد مناقصه و
مزايده لغو شد
و تقاضاي
تجديد مناقصه
مطرح شد. از
اين تعداد
برخي تخلف
كردند كه با
تعداد ۸۳۲
مورد برخورد و
اعلام تخلف
كرديم و اين
امر نسبت به سال
۸۸، ۹۶ درصد رشد
داشت. تقاضاي
تجديد مناقصه
نيز ۶۸ درصد
رشد داشته و
در موارد
اعلام تخلف ۳۹
درصد رشد
فعاليت را
شاهد بوديم.
وي درباره
مطالبات دولت
نيز خاطرنشان
كرد: ۴۳۳
ميليارد در
سال ۸۹
واريزي بوده و
در موارد لغو
مزايده و
مناقصه رقم آن
۳۸۶ ميليارد
تومان بوده
است. ۱۶ هزار
هكتار از
اراضي رفع
تصرف شده و
جلوگيري از
تخريب يا
تغيير كاربريهاي
خلاف صورت
گرفته است.
اين اقدام با
همكاري ساير
دستگاهها
بوده است.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور درباره
دستاوردهاي
اين سازمان
نيز تصريح
كرد: ما
توانستيم
فضاي نقد و
نظارت را در كشور
به مقولهاي
جديتر تبديل
كنيم. به ما در
سايتها و
مجموعهها
متعرض ميشوند
كه سازمان
بازرسي
كجاست؟ ما از
اين موضوع
استقبال ميكنيم
و ورود رسانهها
را در ايام
اخير به حوزه
نظارت عمومي
خيرمقدم ميگوييم.
وي با بيان
اينكه «بحث
نظارت يك
مقوله عام
اجتماعي است و
نميتوان آن
را با دو سه
دستگاه به
نتيجه رساند»،
اظهار كرد:
همراهي افكار
عمومي لازم و
ضروري است و
اين امر با
فعاليت رسانهاي
محقق ميشود.
وي با بيان
اينكه «سعي
كردهايم
فضاي كشور را
در نقدها،
بازرسي و
نظارتها از
تنش و كشمكش
دور كنيم»
ابراز عقيده
كرد: خيلي
اوقات
اصلاحات با
تنش و شوك
انجام ميشود
كه عملا
نافرجام است.
شعارهاي
ضدفساد، ارائه
ليست و برخورد
با مفسدان
بزرگ اقتصادي
نشان ميدهد
كه اين كارها
نتيجه چندان
مطلوبي به دست
نداده زيرا
بدون برنامه،
متد، ابزار
مناسب و
هماهنگي در
بخشهاي
مختلف صورت
گرفته است. با
وجود
انتقاداتي كه
مطرح بود، سعي
ميكرديم در
يك فضاي آرام
و منطقي و با
برنامه با فساد
برخورد كنيم و
مبارزه با
فساد را از
مقوله حرف،
گفتوگو،
نظريهپردازي
و بحث تريبوني
به حوزه
اجرايي واقعبينانه
تبديل كنيم و
از سازمانها
خواستيم
عملكرد
ضدفساد خود را
ارائه دهند.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور با اشاره
به برگزاري
دوره منظم
آموزشي براي
آشنايي
مديران با مقررات
تصريح كرد:
يكي از
مشكلات، نظام
پولي و بانكي
است كه در
مورد آن
پيگيري مستمر
داشتيم.
مجموعه گزارشهاي
ما از اين
بخش،
بزرگترين بخش
گزارشدهي ما
را تشكيل ميدهد
و اين بخش پيش
از ساير بخشها
نيازمند
اصلاح و
بازبيني است.
دولت نيز اعلام
كرده امسال ميخواهد
اصلاح نظام
بانكي را
داشته باشد كه
ما هم آمادگي
كامل خود را
در اين زمينه
اعلام ميكنيم.
وي گفت: اگر
اين بخش اصلاح
نشود مبارزه
با فساد
اقتصادي صورت
نميگيرد.
وي در
ادامه به
اصلاح نظام
مالياتي كشور
اشاره كرد و
گفت: اصلاح
نظام مالياتي
كشور حداكثر ۵۰
درصد از حقوق
عمومي را
استيفا ميكند.
اين رقم بين ۶۰ الي ۷۰
هزار ميليارد
تومان بوده كه
توانستهايم ۳۰
هزار ميليارد
تومان آن را
احيا كنيم.
اقدامات خوبي
در سازمان
مالياتي
ايجاد شده كه
ما از آنها
تشكر و حمايت
ميكنيم اما
اين حركت بايد
سريعتر و جديتر
انجام شود.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور همچنين
معتقد است:
نظام تعرفه در
حوزه
بازرگاني،
عوارض
بازرگاني،
سود بانكي و
نظام گمركي جزو
نظامات مهم
است. اختلال
در اينها بر
قاچاق اثر
گذاشته و ما
پروندههاي
مختلفي را در
اين زمينه
تعقيب كرديم.
وي با بيان
اينكه «نظام
اقتصادي بايد
متكي به بيمه
سالم باشد»
افزود: رسما
اعلام ميكنيم
نظام بيمهاي
ما داراي
اشكالات،
عيوب و نواقص
جدي است. پرونده
بيمه ايران
نشان داد كه
اين نواقص
بسيار جدي و عميق
هستند. بيش از
سه سال اين
پيگيريها
ادامه داشته و
برآورد اوليه
ما اين است كه حداقل
۲۰ درصد خسارتهاي
بيمه كاهش
يافته است. با
اين برخورد،
نظام بيمه
كشور را تا
حدودي تكان
داديم و شوك
جدي به آن
وارد كرديم و
از دستگاههاي
نظارتي به طور
جدي انتظار
تقويت نظارت
را داريم.
وي با
اشاره به
ايجاد سامانه
ملي مناقصه و
مزايده گفت:
پنهانكاري
در دستگاهها
با اين سامانه
به حداقل
خواهد رسيد.
پورمحمدي
رسيدگي به
شكايات را
مقولهاي جدي
عنوان كرد و
آن را از شاخصهاي
رشد جوامع،
رضايتمندي
عمومي و حقوق
شهروندي
دانست و گفت:
تاكنون ۲۸۰۰
واحد اداري
كشور از
وزارتخانهها،
نهادهاي
استاني و
شهرستاني تحت
اين سامانه
قرار گرفتهاند.
وي همچنين
به تصميم مجلس
براي تنقيح
مقررات اشاره
كرد و گفت:
مجلس تصويب
كرده است كه
معاونت حقوقي
رييسجمهور
تنقيح قوانين
را بر عهده
بگيرد.
اميدواريم
معاونت حقوقي
رييسجمهور
با كمك معاونتهاي
حقوقي تمامي
دستگاهها
كارشان را در
مهلت مشخص
انجام دهند.
ما نيز در
زمينه تنقيح
قوانين
همكاري خود را
با مجلس در
قالب تشكيل ۶۰
كارگروه
انجام دادهايم،
سامانه ملي
تنقيح قوانين
نيز در اين
زمينه ايجاد
شده است.
به گزارش
ايسنا، وي در
ابتداي اين
نشست تصريح كرد:
۱۰ و ۱۱
ارديبهشت
مصادف با صدور
فرمان هشت
مادهاي مقام
معظم رهبري
بود كه به
دليل اجلاس
روساي دستگاههاي
ضد فساد در
منطقه اكو كه
در روزهاي ۳۱
ارديبهشت و ۱
خرداد برگزار
ميشود،
ترجيح داديم
اين گفتوگو
در اين فرصت
باشد.
رييس
سازمان
بازرسي كل
كشور با بيان
اينكه «سلامت
اداري و
مبارزه با
فساد مورد
توجه ملتها
در مناسبات
درونيشان در
حوزه سياسي،
اقتصادي و
اجتماعي و
داراي اهميت
فوقالعاده
است» اظهار
كرد: جايگاه
موضوع فساد هر
روز در عرصه
بينالمللي
افزايش مييابد
و كشورها سعي
ميكنند چهره
مطلوبتري از
جهت سلامت خود
ارائه دهند.
وي افزود:
مقابله با
مقوله
تروريسم،
قاچاق، اقتصادهاي
پنهان و
زيرزميني و
تقويت گروههاي
سياسي معارض
دولتها و ملتها
از طريق كنترل
فساد صورت ميگيرد؛
زيرا عقبه
اين مجموعهها
به توان
اقتصاديشان
است و اگر
توان اقتصاديشان
را كنترل كنيم
ميتوانيم با
اين جرايم
برخورد كنيم.
وي بر
اهميت مبارزه
با فساد تاكيد
كرد و افزود:
سازمان
بازرسي به
عنوان نهاد
اصلي مبارزه
با فساد در
كشور در
دستگاههاي
اداري و
اجرايي مطرح
است كه در اين زمينه
تلاشهاي
گستردهاي
انجام داده و
با وجود
محدوديتهايي
كه وجود داشته
توفيقات خوبي
كسب كرده است.
اين مسوول
عالي قضايي در
ادامه به
«توسعه همكاري
و حضور قويتر
در عرصه بينالمللي
و ارائه پاسخهاي
مستند به
ابهامات و
ادعاهاي برخي
مجامع بينالمللي»
اشاره كرد و
گفت: اين
اقدامات باعث
شده است كه در
فهرست بانك
جهاني ارتقاي
رتبه از نظر
سلامت اداري داشته
باشيم اما اينها
جايگاه واقعي
ما نيست و
اميدواريم با
تلاش بيشتر
باز هم آن را
ارتقا دهيم.
وي در
ادامه به
برگزاري
اجلاس روساي
دستگاههاي
ضد فساد و
روساي
نهادهاي رسيدگي
به شكايات و
آمبودزمان
منطقه اكو
اشاره كرد و
گفت: برگزاري
اين اجلاس ميتواند
آغاز خوبي
براي فعاليتهاي
منطقهاي
باشد. از آنجا
كه سازمان
بازرسي در
كشور ما متكفل
هر دو بخش
يعني برخورد
با فساد و
رسيدگي به
شكايات است،
سعي كرديم اين
تجربه را به
يك تجربه جهاني
تبديل كنيم و
مجموعهاي را
تشكيل دهيم كه
ميتواند گام
مثبت و بلندي
در زمينه
همكاريهاي
اقتصادي
منطقهاي و
دفاع از حقوق
منطقه در
مجامع بينالمللي
باشد.
صبح صادق
واكاوي مي كند
انحراف
بزرگ محصول
حجتيه جديد
رسول
سنايى راد
برخي از
فعالان سياسي
و مذهبي در ماه
هاي اخير با
ديدن علائمي
از يك انحراف
اعتقادي-
سياسي خطر شكل
گيري فرقه اي
انحرافي را هشدار
مي دهند كه
گاه از آن به
نوحجتيه يا
حجتيه اي هاي
جديد ياد مي
شود. شايد علت
اين نامگذاري
، سابقه گرايش
برخي ليدرهاي
اين جريان به تفكر
حجتيه در
گذشته و يا
نقاط اشتراك
آنان در قرائت
انحرافي از
عقيده مهدويت
و پديده ظهور
باشد، اما در
يك مورد از
نتايج مشترك
اين قرائت ها
نمي توان
ترديد داشت و
آن هم اينكه،
حجتيه سنتي در
دوره پيش از
پيروزي
انقلاب با
حمايت با
واسطه ساواك و
دستگاه هاي
امنيتي انگليس
و آمريكا به
نفي سياست
ديني و رهبري
حضرت امام
خميني و به
عبارتي دقيق
تر تئوري
ولايت فقيه و
رهبري انقلاب
اسلامي رو آورده
بود و امروز
نيز حجتيه
جديد با حمايت
با واسطه برخي
جريانات
فرامرزي و
احتمالاً
فراماسونري
باز هم به نفي
ولايت مطلقه
فقيه و مقابله
با رهبري نظام
مقدس جمهوري
اسلامي مي پردازد.
البته با اين
تفاوت كه
حجتيه سنتي با
ليدرهاي سنتي
و چهره اي
متحجر چون،
شيخ حلبي شناخته
مي شد، اما
ليدرهاي
حجتيه نو را
بايد در چهره
هايي مكلا و
شبه روشنفكر
ديد كه از
روحانيت و
مرجعيت نيز
عبور كرده و
مدعي شفاف و
زلال بودن شده
و با ادبياتي
صوفيانه نيز سخن
مي گويند.
از آنجا كه
يكي از عوامل
اصلي در بروز
برخي چالش هاي
سياسي
احتمالي در
آينده اين
تفكر انحرافي
است، در اين
نوشتار به
توضيح ابعادي
از آن مي
پردازيم:
الف) چيستي
و ماهيت حجتيه
جديد
جريان
حجتيه اي جديد
را مي توان،
باندي برخاسته
از انحراف و
نفوذ معرفي
كرد كه با سوء
استفاده از
عقيده به
مهدويت و تأثيرپذيري
از برداشت هاي
انحرافي و
گمراهانه از
شرايط و شكل
ظهور پديد
آمده است. در
واقع ريشه هاي
فكري و عقيدتي
اين جريان به
انجمن حجتيه
برمي گردد ولي
به جاي فرار
از سياست و
محدود شدن به
مبارزه با
بهائيت و بي
اعتنايي به
سياست، حجتيه
جديد به
مصادره سياست
ديني و حتي
حكومت اسلامي
و به كارگيري
آن در راستاي
اهداف قدرت
طلبانه و
انحرافي خويش
رو آورده است.
مطابق
عقايد اين
جريان كه در
لايه هاي خواص
مطرح مي شود
ما در آستانه
ظهور امام
عصر(عج) قرار داريم
و تاكنون
حكومت هاي
اسلامي در
مرحله حكومت
مستضعفين
قرار داشته كه
با شيوه عادي
اداره مي شده
است، اما اينك
دوره حكومت
حقه فرا رسيده
كه در آن
صاحبان قدرت
خاص حق حاكميت
دارند و
حاكميت حقه بر
اساس اصل «السابقون
السابقون
اولئك
المقربون» بر
عهده مقرباني
است كه از
قدرت خاص الهي
يا قدرت خاصه
برخوردار
باشند.
بنابراين با
تشكيل حكومت
اسلامي توسط
حضرت امام
خميني(ره) و
تداوم آن توسط
رهبر معظم
انقلاب ما در
دوران حاكميت
مستضعفين
بوده ايم و
اينك نوبت
گذار به حكومت
حق فرا رسيده
است. اين
مرحله شبيه به
عصر غيبت صغري
است كه تنها
نواب يا
نمايندگان
خاص حضرت بقيه
الله(عج) رابط
بين حضرت و
مردم بودند و
لذا در دوره
گذار يا عصر
ظهور صغري نيز
تنها اوليايي
كه از قدرت
خاص بهره
مندند و امكان
ارتباط
مستقيم با
حضرت و اخذ
حكم از حضور
ايشان را
دارند، مي
توانند اعمال
ولايت خاص
الهيه كرده يا
نظام ارزشي
حكومت حق را
بر پا دارند.
بنا بر اين
عقيده در دوره
گذار، ولايت
فقيه كه نيابت
عام را داشته،
پشت سرگذاشته
شده و تعقيب
اهداف حكومت
حقه توسط خواص
كه از قدرت
خاص الهي
برخوردارند
صورت مي گيرد.
جالب
اينكه اين
جريان براي
پوشش دادن به
اهداف
انحرافي خويش
همچون انجمن
حجتيه از
ادبيات مربوط
به عقيده
مهدويت و ظهور
استفاده مي
كند. يعني
همان گونه كه
انجمن نام
دفترهاي
شهرستاني خود
را بيت امام
زمان(عج) مي
ناميد. اين
جريان هم از
مفاهيمي چون
عدالت،
انتظار،
حكومت و مديريت
جهاني و ...
استفاده مي
كند و برخي
اقدامات خود
را نيز به
هدايت ها يا
احكام ابلاغي
و الهامي از
سوي حضرت ولي
عصر(عج) معرفي
مي كند.
ب) شاخص ها و
علائم
گرچه اين
انحراف و
نمونه هاي
تاريخي آن مثل
بهائيت و حتي
وهابيت در
بستر عقايد
ديني و گرايشات
ديني- اجتماعي
شكل مي گيرد،
اما عامل
تعيين كننده
در آن پيوند
يا همسويي بين
نوعي برداشت و
قرائت
انحرافي از
عقايد با
مطامع و اهداف
غير ديني و يا
اشتباه و
بيراهه رفتن
بر اثر جهل و
سوء برداشت يا
القائات يك
عامل نفوذي
براي بهره گيري
از افراد
معتقد و القاي
يك برداشت
انحرافي به او
و يا تحريك
مطامع و هواي
نفساني اش مي
باشد. به
عنوان مثال،
وقتي فضاي
احساسي كلاس
هاي درس و
قرائت هاي خاص
سيدكاظم رشتي
مورد توجه يك
عنصر نفوذي
انگليس قرار
مي گيرد،مي
تواند
«محمدعلي باب»
را ابتدا
متقاعد نمايد
كه مورد عنايت
خاصه حضرت
بقيه الله(عج)
است، سپس او
را به آنجا
بكشاند كه خود
منجي و مهدي موعود
است.
همچنين
گاهي القائات
اطرافيان و
فضاي خاص
سياسي-
اجتماعي،
وسوسه استفاده
ابزاري و موقت
از عقايد را
به عنوان يك
ضرورت گذرا
مطرح ولي در
ادامه به آن
شكلي فرقه اي و
بازگشت
ناپذير مي دهد
كه شايد جريان
«مهدي سوداني»
و استفاده
ابزاري از اين
عقيده براي مبارزه
با استثمار و
بيگانه را
بتوان نمونه
تاريخي آن
دانست، اما
جريان
انحرافي حجتيه
جديد به نوعي
از تمام اين
زمينه ها و
عوامل انحرافي
سود جسته است
كه مي توان
علائم آن را در
اين موارد جست
وجو كرد:
1-
تأثيرپذيري
از قرائت
ناصواب انجمن
حجتيه كه در
ادبيات اين
جريان بازتاب
دارد.
2-
تلاش براي
مصادره شرايط
اجتماعي و
نارضايتي از
تبعيض و بي
عدالتي
برخاسته از
سياست هاي
اشتباه دوران
كارگزاران و
اصلاح طلبان و
به كارگيري
شعار عدالت براي
جذب آراي
مردمي كه
دنبال گزينه
اي جديد و ناجي
بوده اند.
3-
بي توجهي به
علما و
روحانيت و
محوريت قرائت
هاي شخصي و
غير تخصصي از پديده
ظهور و
مهدويت.
4-
تلاش براي
القاي پديد
آمدن علائم و
نشان هاي آخرالزمان
و جاي دادن
برخي عوامل و
عناصر خود در
فهرست مربوط
به آن علائم
كه اصرار بر
معرفي سيد
يماني،
سيدخراساني و
شعيب بن صالح،
سفياني و ... در
همين راستا
قابل ارزيابي
است.
5-
عبور از شريعت
و اسلام تحت
پوشش ادبياتي
عرفاني كه
گذشتن دوره
اسلاميت و فرا
رسيدن دوره
انسانيت را
توجيه آماده
سازي حكومت
حقه و گذار از
حكومت مستضعفين
قرار مي دهد.
6-
تلاش براي
نشان دادن
كرامت و علائم
ارتباط با
عالم غيب و
معنا كه
استفاده از
برخي قواي شيطاني
عناصر مرتبط
با علوم غريبه
و عوالم اجنه
براي برآوردن
اين هدف مي
باشد.
7-
گرايش به
اباحه گري و
نقض برخي
احكام شريعت مثل
نشست و برخاست
با برخي گروه
ها و تيپ هاي
بي اعتنا به
رعايت احكام
شرعي و يا به
حاشيه بردن
امر به معروف
و نهي از منكر
و مقابله با
طرح هاي مربوط
به حجاب و عفاف.
8-
چنگ اندازي به
بيت المال با
توجيه فراهم
آوردن عقبه
اقتصادي براي
گذار به سوي
حكومت حقه.
9-
ادعاي تمسك به
ولايت به
معناي فراتر
از ولايت فقيه
و اتصال به
ولايت حقه
حضرت ولي عصر.
10-
استفاده از
ادبيات مخاطب
پسند و جايي
كه لازم باشد
شعاري و به
دور از عمل (منافقانه).
ج) اهداف
نهايي جريان
انحرافي
برخي
تحليلگران
معتقدند اين
جريان به
دنبال مصادره
نظام جمهوري
اسلامي به جاي
مقابله با آن
است كه اولين
گام، بي ثبات
سازي رهبري در
نظام و بي
اعتبارسازي
ولايت فقيه و
همچنين بازوان
ولايت از يكسو
و منزوي ساختن
مرجعيت و روحانيت
و يا ايجاد
تقابل و شكاف
بين آنان و
نظام از سوي
ديگر مي باشد.
از اين رو
آنان حكومت حقه
را بديلي براي
حكومت اسلامي
مي دانند.
در نيل به
اين هدف جذب و
همراه كردن
لايه هايي از
مسئولان و سپس
بهره گيري
ابزاري از
آنان براي
فشار بر رهبري
و نظام يك
شيوه اقدام مي
باشد. همچنين
بهره برداري
از ظرفيت هاي
دروني نظام و
بيت المال
براي جذب
هوادار و
همچنين جلب
نظر يا به
عبارتي فريب
مردم نيز يكي
ديگر از ابزار
نيل به اين
هدف مي باشد.
جذب، به
كارگيري و
ارتقاي افراد
كم مايه ولي مطيع
و در اختيار و
ارائه كمك هاي
بي حساب و كتاب
به آنها نيز
از ديگر ابزار
نيل به اين
هدف مي باشد
كه بتواند
مقاومت
احتمالي
رهبري و مدافعان
نظام را در
شرايط لازم با
سياست قهر و
فشار و اگر هم
لازم باشد با
تحريك افكار
عمومي و القاي
اين كه
اقتدارگرايي
نظام، اجازه
كار و خدمت را
نمي دهد،
كنترل نمايد.
اين سياست در
واقع برگردان
همان سياست
فشار از
پايين،چانه
زني از بالا
است كه
روزگاري
اصلاح طلبان با
اقتباس از آن
سوي مرزها در
داخل دنبال مي
كردند. گر چه
علمدار
اصلاحات به
جاي مصادره
اعتقاد به
ظهور و مهدويت
به مقابله با
آن پرداخت و
در بحبوحه
فتنه سبز اين
عقيده را برگرفته
از عقايد
يهودي و
مسيحيت اعلام
و وجود شريف
امام عصر(عج)
را منكر شد،
لذا خط جريان
انحرافي و
افراطيون
اصلاح طلبي در
مقابله با اصل
ولايت فقيه و
بي ثبات سازي
نظام با
گفتمان امام و
رهبري به
مثابه لبه هاي
دو قيچي عمل
مي كند ولي
تابلوي
بيروني آن ها
متفاوت است.
د) آينده
جريان حجتيه
جديد
همانگونه
كه حضرت
امام(ره)
ابتدا نسبت به
جريان حجتيه
قديم سكوت
داشتند ولي پس
از انحرافات آشكار
آنان سكوت
خويش را شكسته
و انزواي تاريخي
شان را رقم
زدند و در
بدنه آنان كه
عمدتاً در
واكنش به
جريان بهائيت
و علاقه به
امام زمان(عج)
توسعه يافته
بود، به شدت
ريزش پديد
آمد، امروز نيز
جريان حجتيه
جديد محكوم به
انزوا و طرد
است. به علاوه
جريان حجتيه
قديم كه از
سوي برخي منحرفين
حوزوي ترويج
مي شد،
نتوانست در
برابر هشدار
علما و
روحانيت آگاه
دوام آورد و
لذا تكليف
حجتيه جديد كه
فاقد هرگونه
عقبه مذهبي و
اجتماعي جدي
است و هشدار
روحانيت و
علما آن را به
چالش جدي
انداخته،
قطعاً در
دستيابي به
اهدافش ناكام
خواهد ماند.
هر چند بخشي
از فرصت ها و
انرژي هاي
گرانقدري كه
مي تواند به سرعت
پيشرفت و
توسعه و خدمت
به مردم
اختصاص يابد،
مقداري معطل
خواهد ماند.
شايد يكي
از عواملي كه
مدارا و
خويشتنداري
در برخورد سريع
با اين جريان
را بر مدافعان
نظام تحميل كرده،
دادن فرصت به
آن دست از
اغفال شدگاني
است كه اين
جريان قصد
مصادره و
ابزار قرار
دادن آنها
براي ربودن
نظام و عبور
از رهبري و
اسلام ناب را
دارند. حفظ
اين اشخاص،
كاستن از ريزش
ها و مجاب
ساختن مردم
مستلزم صبر
همراه با
تدبيري است كه
رهبري الگوي
شايسته آن
است. ما نيز
سرباز رهبريم.
25/2/1390
«جوان»
از گفته های
بی عمل جریان
انحرافی پرده بر
می دارد
این
بازگشت هم
انحرافی است
بازگشت...
این سناریویی
است که جریان
انحرافی پس از
شکستهای
گوناگون در
چند هفته اخیر
در پیش گرفته
است؛
جعفر
تکبیری-بازگشت...
این سناریویی
است که جریان
انحرافی پس از
شکستهای
گوناگون در
چند هفته اخیر
در پیش گرفته
است؛
سناریویی که
از وحشت حذف و
پرداخت هزینههای
بزرگ برای این
اقدامات خود
حاضر به اجرای
آن شده است.
جریان
انحرافی که
فعالیتهای
زودهنگام
انتخاباتی
خود را برای
به دستگیری
هرچه بیشتر
کرسیهای
مجلس آغاز
کرده بود در
بخشی از این
فعالیتها
نیاز به در
اختیارگیری
نهادهای حساس
کشور در حوزههای
امنیتی و
اقتصادی
داشت، چراکه
معتقد بودند
از طریق تسلط
بر نهادهای
امنیتی و
همچنین شریانهای
حیاتی
اقتصادی در
کشور نظیر
وزارت نفت، وزارت
صنایع و وزارت
رفاه خواهند
توانست اقبال
خود در
انتخابات پیش
رو را تابندهتر
کنند و با کسب
حداکثری کرسیهای
مجلس این
پیروزی را نیز
در انتخابات
آتی ریاست
جمهوری تکرار
کنند،
بنابراین
سناریوی حذف
وزیر اطلاعات
را به مرحله
اجرا گذاشتند
و پس از آن نیز
به دنبال
جایگزینی
برای وزرای
برجسته
اقتصادی کشور
تحت عنوان
ادغام وزارتخانهها
بودند؛
ماجرایی که با
مخالفت شدید
مجلس همراه
بود. از این رو
جریان
انحرافی
اقدام به طرحریزی
سناریوی خود
کرد؛ سناریویی
که هر بخش از
آن به صورت
مجزا طراحی
شده بود و
بدون درنظرگیری
شکست و بازتابهای
سناریوی اول،
امکان اجرای
مرحله دیگر این
طراحی نیز
وجود داشت.
شکست در
گام نخست
این در
حالی بود که
به رغم تمامی
این برنامهریزیها،
جریان
انحرافی در
نخستین گام
خود برای تحقق
اهدافش دچار
اشتباهی
استراتژیک شد
و تغییرات خود
را از نهاد
حساس وزارت
اطلاعات آغاز
کرد. همین
موضوع باعث شد
رهبر انقلاب
نیز در این جریان
وارد شوند و
حکم به بازگشت
حیدر مصلحی بدهند؛
ماجرایی که
فراتر از
تمامی برنامهریزیهای
آنان برای
مقابله با
تبعات بخش نخست
این سناریو
بود. از این رو
جریان
انحرافی که نتوانسته
بود برآورد
درستی از
واکنشها به
این اقدام خود
داشته باشد،
مجبور به پذیرش
شکستی
مفتضحانه در
این بخش شد
اما با این حال
با توجه به
تقسیمبندی
مجزای سناریوها،
آنان بخش دوم
طرح خود را به
مرحله اجرا گذاشتند؛
بخشی که در آن
قرار بود با
استفاده از
ابزار قانونی
یعنی برنامه
پنجم توسعه که
طی آن بنا بود
تعداد
وزارتخانهها
کاهش یابد،
مدیریت شریانهای
اقتصادی کشور
یعنی وزارت
نفت به عنوان
بزرگترین
منبع درآمدی
کشور، وزارت
صنایع به دلیل
وجود صنایع
بزرگ و سودآور
و وزارت رفاه
به عنوان مجری
اصلی طرح
هدفمندی
یارانهها را
به دست
بگیرند. بر
این اساس،
جریان انحرافی
میکوشید تا
تحت پوشش
ادغام
وزارتخانهها،
وزارتخانههای
جدیدی تشکیل
دهند که تعیین
عملکرد این وزارتخانهها
بدون نظارت
مجلس و با نصب
وزیری بود که
معتقدند به
واسطه کسب رأی
اعتماد از
مجلس در گذشته
دیگر نیازی به
دریافت رأی
اعتماد
ندارد، اما
این طرح نیز
با هوشیاری
مجلس ناکام
ماند و پس از
کش و قوسهای
فراوان در این
خصوص میان
مجلس و دولت،
سرانجام
محمود احمدینژاد
و علی
لاریجانی در
محضر مقام
معظم رهبری در
این خصوص به
توافق رسیدند
و احمدینژاد
پذیرفت که
نظرات مجلس را
در خصوص این
ادغامها
اعمال و علاوه
بر تصویب ساز
و کار
وزارتخانههای
جدید در مجلس،
وزرای
پیشنهادی خود
برای وزارتخانههای
جدید التأسیس
را برای اخذ
رأی اعتماد به
مجلس معرفی
کند.
آغاز
پروژه بازگشت
با ثبت
دومین شکست
بزرگ در
کارنامه
جریان
انحرافی، این
جریان که با واکنشهای
تندی از درون
جامعه و
همچنین مجلس و
حتی رهبر
انقلاب روبهرو
شده بود و خود
را در آستانه
حذف از
معادلات سیاسی
کشور به دلیل
همین تندرویها
میدید،
تصمیم گرفت با
توقف موقت
برنامههای
خود، طرح احیا
و پروژه بازگشت
را به مرحله
اجر در بیاورد
تا علاوه بر کاستن
از حجم
انتقادات که
سم مهلکی برای
این جریان در
آستانه
انتخابات
مجلس بود، طرحهای
خود را مورد
بازنگری قرار
دهد. بر این
اساس، آنها
تصمیم به
ایجاد پوششی
جدید برای خود
گرفتند؛
پوششی که در
آن از شعارهای
انقلابی استفاده
میشود. آنان
به رغم تمامی
مشکلاتی که با
ولی فقیه و
حرکات رهبر
معظم انقلاب
دارند، تصمیم
گرفتند تا
همچنان شعار
ولایتمداری
سر دهند و
خود را در پشت
پرچمهای
ساختگی پنهان
میکنند.
نمونه بارز
این طرح را میتوان
در مصاحبه
لیدر جریان
انحرافی با
یکی از رسانهها
وابسته به خود
عنوان کرد که
در آن درباره
تقابل این
جریان با اصل
ولایت فقیه میگوید:
«در شرایط
فعلی، بنا به
دلایلی قصد
پاسخگویی به
شبهات بی اساس
و اکاذیب را
ندارم، اما در
این مورد باید
تأکید کنم که
ولایت فقیه،
آرمان مهم
انقلاب
اسلامی و
بزرگترین
یادگار ماندگار
امام (رض) است و
اصولاً
انقلاب
اسلامی بدون
ولایت فقیه
شکل نمیگرفت
و نمیتوانست
با اقتدار به
حیات بالنده
خود ادامه دهد.
چنانکه بارها
گفتهایم ما
زندگی در سایه
ولایت فقیه را
تمرین زندگی
در حکومت
جهانی امام
زمان(عج) میدانیم
و تبعیت از
ولی فقیه از
لوازم اعتقاد
به غیبت امام
عصر(عج) است!»
البته این
حرکات شعارگونه
تنها بخش
کوچکی از این
سناریو است،
چراکه آنها به
یکباره تصمیم
گرفتند تا به
دیدار خانواده
شهدا بروند و
حتی با سوءاستفاده
از احساسات
این خانوادهها،
سخنانشان را
به نفع خود
مصادره کنند.
در همین
حال، بخش
دیگری از این
طرح احیا و
بازگشت، بی
تقصیر جلوه
دادن خود و
متهم کردن
جریانهای
انقلابی در
خصوص وقایع
اخیر است.
آنها بر این
اساس میکوشند
تا گروههایی
را که به
مقابله با این
جریان
برخاستهاند
مقصر اصلی
خانهنشینی
احمدینژاد و
وقایع پیشآمده
پس از آن معرفی
کنند و علاوه
بر غسل دادن
خود از
اتهامات، جریان
رقیب را در
آستانه
انتخابات
تخریب کنند.
بی شک آن
چیز که در این
میان مشخص
است، این که این
طراحیها
برای بازگشت،
به معنای
پایان یافتن
چالشهای
ایجاد شده
توسط جریان
انحرافی
نخواهد بود و
باید با نزدیکتر
شدن به انتخابات،
منتظر آغاز
موج جدید
تقابل این جریان
با طیفهای
انقلابی
جامعه باشیم.
حيف كه
آفتابه دزد
نيست!! (خبر
ويژه)
کیهان
۲۵ اردیبهشت
۱۳۹۰
آقاي «يحيي
فيوضي» به
اتفاق دخترش،
خانم «پانته آ
فيوضي» (ساكن
آمريكا) با
سفارش آقاي «م»
و آقاي «ب» براي
انجام پروژه
اي با عنوان
ساخت
«تالارهاي بين
المللي كيش»
به مسئولان
منطقه آزاد
كيش معرفي مي
شوند و... بخوانيد؛
1-
براي انجام
اين پروژه
بدون آن كه
مطالعات فاز
صفر و يك و دو،
صورت گرفته
باشد، مبلغ 450
ميليارد
تومان در نظر
گرفته شده
است. و معلوم
نيست چگونه
براي انجام
پروژه اي با
اين هزينه
كلان،
مطالعات و
برآوردهاي
اوليه كه
لازمه
واگذاري
پروژه ها به
پيمانكاران است،
صورت نگرفته
است؟!
2-
برخي از اعضاي
هيئت مديره و
عوامل فني
منطقه آزاد
كيش با
واگذاري اين
پروژه به آقاي
فيوضي مخالفت
مي كنند و اين
اقدام را
غيرقانوني
معرفي كرده و
خواستار طي
مراحل قانوني
و تعريف شده
براي اين واگذاري
مي شوند چرا
كه رسيدن به
مبلغ قرارداد
و انعقاد
پيمان مستلزم
طي مراحل
قانوني نظير انجام
مطالعات
اوليه،
فراخوان،
برگزاري مناقصه
و... است.
3-
در پي مقاومت
مديريت وقت
منطقه آزاد
كيش، يكي از
عوامل وابسته
به جريان-
باند- انحرافي
پيشنهاد مي
كند كه شركتي
با مشاركت 51
درصدي كانون
اتوموبيلراني
و 49 درصدي منطقه
آزاد كيش
تاسيس شود،
زيرا كانون
اتوموبيلراني
يك شركت خصوصي
تلقي مي شود و
از آنجا كه اين
شركت خصوصي 51
درصد سهام را
در اختيار
دارد ملزم به
رعايت مقررات
مربوط به واگذاري
پروژه ها، از
جمله مطالعات
اوليه و برگزاري
مناقصه نيست.
بنابراين
شركتي با نام
«مجتمع
تالارهاي كيش»
به ثبت مي رسد
تا از اين
طريق و با دور
زدن قانون،
پروژه ياد شده
به آقاي «يحيي
فيوضي» واگذار
شود!
4-
خبر اين ترفند
و حيله اي كه
در دست انجام
بود به بيرون
درز مي كند و
ادامه تلاش
براي اجراي
اين سناريوي
موذيانه
متوقف مي شود.
5-
بعد از شكست
اين سناريو و
با توجه به
مبلغ كلان
پروژه، تصميم
گرفته مي شود
كه آقاي «ب»
مستقيما از
هيئت دولت يا
شوراي اقتصاد
اجازه «ترك تشريفات»
بگيرد و پروژه
ياد شده بدون
انجام تشريفات
قانوني،
مخصوصا بدون
برگزاري
مناقصه به
آقاي فيوضي
سپرده شود!
6-
بعد از اين
تصميم،
درخواست «ترك
تشريفات» به دولت
ارائه مي شود
و تعدادي از
امضاهاي لازم
اخذ مي گردد،
اما آقاي
عزيزي معاون
نظارت و برنامه
ريزي رياست
محترم جمهوري
از امضاي آن
خودداري مي
كند و اين
سناريو نيز
-لااقل
تاكنون- به
علت عدم امضاي
معاونت محترم
نظارت و
برنامه ريزي،
عقيم مي ماند.
اما دست
اندركاران
اين پروژه دست
از ماجرا نمي كشند
و...
7-
آقاي فيوضي
بدون آن كه
قراردادي در
ميان بوده و
پروژه اي به
وي واگذار شده
باشد اقدام به
تجهيز كارگاه
و گودبرداري مي
كند، چرا؟ و
با چه مجوزي؟!
8-
آقاي فيوضي
بعد از انجام
گودبرداري كه
بدون انعقاد
قرارداد صورت
گرفته است و
نه فقط غيرقانوني،
بلكه مستوجب
تعقيب قضايي و
پرداخت خسارت
و جريمه نيز
هست، طي دو
مرحله مبالغ 5
و 16 ميليارد
تومان از
منطقه
آزادكيش
مطالبه مي
كند! و اين در
حالي است كه -
اگر از تخلف
مستحق مجازات
و تأديه خسارت
وي صرفنظر
شود-
برآوردهاي
كارشناسان
حكايت از آن
دارد كه حجم
كار انجام شده
در بالاترين
رقم از يك
ميليارد
تومان تجاوز
نمي كند.
9-
منطقه آزاد
كيش تحت فشار
آقاي «ب» مبلغ 5
ميليارد
تومان را بدون
عقد قرارداد و
بي آن كه
تشريفات
قانوني طي شده
باشد به آقاي
فيوضي پرداخت
مي كند.
گفتني است
كه براي
پرداخت اين
مبلغ اولا؛
بايد
قراردادي
منعقد شده
باشد كه نشده
بود ثانياً؛
بايد تشريفات
مقدماتي طي
شود كه نشده
است. ثالثاً؛
در صورت عقد
قرارداد و طي
شدن تشريفات
مقدماتي، بايد
پيشرفت كار
مورد ارزيابي
كارشناسان
رسمي قرار
بگيرد، كه
نگرفته است.
رابعاً؛
مطابق قانون،
پرداخت
هرگونه وجه و
مبلغ به
پيمانكار بايد
در مقابل
دريافت ضمانت
نامه بانكي
باشد كه ضمانتي
در كار نبوده
است.
10-
آقاي فيوضي
براي انجام
اين پروژه
شركتي بنام
«شركت فياك كيش»
تأسيس كرده و
در تاريخ 1/4/89 اين
شركت را به
ثبت مي رساند.
11-
در تاريخ 3/4/89
يعني دو روز
بعد از ثبت
شركت، آقاي فيوضي
و حامي ايشان
كه موفق به
انعقاد
قرارداد نشده
بودند،
تفاهمنامه اي
را ميان منطقه
آزاد كيش و
شركت فياك به
امضاء مي
رسانند! توجه
شود كه تفاهمنامه
براي پروژه
مورد اشاره
فاقد اعتبار است
و نمي تواند
جايگاه رسمي و
قانوني
«قرارداد» را
داشته باشد.
12-
تاريخ ثبت
شركت فياك،
اول تيرماه 89
است، تاريخ
امضاي
تفاهمنامه
سوم تيرماه 89
است و تاريخ صدور
چك 5
ميلياردتوماني
از سوي منطقه
آزاد كيش در
وجه شركت فياك،
پنجم تيرماه 89
است!!
13-
شركت فياك پس
از دريافت 5
ميليارد
تومان، درخواست
دريافت 16
ميلياردتومان
ديگر را مطرح
مي كند كه با
مخالفت و
مقاومت آقاي
محبي مديرعامل
وقت منطقه
آزاد كيش
روبرو مي شود
و آقاي «ب» او را
كه فقط 11 ماه از
انتصابش
گذشته بود،
بركنار مي كند.
14- و...
و... بگذريم!
گفتني است
جريان-
بخوانيد باند-
انحرافي در اينگونه
موارد، به جاي
پاسخگويي
ادعا مي كند
كه عده اي قصد
تضعيف رئيس
جمهور محترم
را دارند! و
توضيح نمي دهد
كه ميان آنها
و رئيس جمهور
پاكدست و ساده
زيست چه
سنخيتي مي
تواند وجود
داشته باشد؟!
و
بالاخره،
بعضي ها مي
پرسند دستگاه
هاي عريض و
طويل قضايي و
بازرسي و
نظارتي در
كجاي اين ماجرا
هستند؟ و بعضي
ديگر پاسخ مي
دهند كه مگر يارو
«آفتابه دزد»
است؟!
كدام
صندلي ؟! (نكته)
کیهان
۲۵ اردیبهشت
۱۳۹۰
دقيقاً به
خاطر نمي آورم
كه اين داستان
را كجا خوانده
ام؟ شايد در
يكي از مجموعه
كتاب هايي كه
درباره «عمليات
رواني» نوشته
شده است و به
احتمال قوي در
كتاب «جنگ
رواني» اثر «پل
لاينبرگر».
ماجرا، اما
اينگونه است
كه يكي از
اساتيد
عمليات رواني در
پنتاگون وقتي
به مبحث
«انكار واقعيت
ها»
-FACTS DENEGATION- مي رسد،
بعد از شرح
مفصلي درباره
اين بخش از
عمليات
رواني، براي
آزمون يك
صندلي روي ميز
مي گذارد و از
افسران تحت
آموزش خود مي
خواهد كه هر
يك از آنها مقاله
اي در نفي
وجود اين
صندلي
بنويسند و از
همه
ترفندهايي كه
آموخته اند
براي انكار
اين واقعيت
استفاده كنند!
استاد در جلسه
بعد يكي از
افسران حاضر
در كلاس را به
عنوان كسي كه
بدترين مقاله
را نوشته ولي
بهترين نمره
را گرفته است،
معرفي مي كند.
اين افسر در
مقاله خود فقط
نوشته بود
«كدام صندلي»؟
استاد خطاب به
وي گفت؛
انگيزه شما
براي نفي
واقعيات
بسيار قوي و
درخور تقدير
است و به همين
علت، مقاله
شما را شايسته
نمره 20 مي
دانم، اما به
شعورتان نمره
«صفر» مي دهم،
چرا كه درك و
شعور مخاطبان
خود را ناديده
گرفته ايد و
ظاهراً چيزي به
نام «شعور» به
گوشتان
نخورده است!
به شما توصيه
مي كنم از
ارتش آمريكا
استعفاء
بدهيد و در يكي
از «سيرك»هاي
سيار آمريكا
به عنوان
«دلقك»
استخدام شويد!
اين خاطره
هم شنيدني
است؛ در سال
هاي اول انقلاب،
سركرده
منافقين با
بهره گيري از
برخي نفوذي
ها- كه بعدها
شناسايي و
فراري يا
بازداشت شدند-
در مسجد
دانشگاه
تهران كلاس
ايدئولوژي داير
كرده بود و
لاطائلات
خنده داري را
به نام اسلام
راستين! و
خاستگاه قابل
احترام!
ماركسيسم به
هم مي بافت.
همان روزها،
نورالدين
كيانوري،
دبير كل حزب
توده علي رغم
پيوند
نانوشته، اما
مستحكمي كه با
منافقين
داشت، در يكي
از سخنراني
هاي درون حزبي
خود ضمن تقدير
از سركرده
منافقين، با
تمسخر گفته
بود؛ مسعود
رجوي با اندك سواد
نم كشيده خود
در كلاس هاي
ايدئولوژيك،
به مسلمانان
درس «اسلام
راستين» مي
دهد! و براي گروه
هاي ماركسيست
و از جمله حزب
توده، «ماركسيسم
واقعي»! و دست
نخورده! را
آموزش مي دهد!
كيانوري با
اشاره به
تحليل هاي دم
دستي و مضحك
سركرده
منافقين از
اسلام و
ماركسيسم گفته
بود؛ دو چيز
خيلي سر و صدا
مي كند، يكي
«خرده پول» و
ديگري «خرده
معلومات»!...
آقاي
اسفنديار
رحيم مشايي در
مصاحبه با
ايرنا- 23/2/90- از
يكسو تلاش
كرده است
اقدام زشت و
غيرقانوني
جريان
انحرافي در
ماجراي خانه
نشيني 11 روزه
رئيس جمهور را
نه فقط موجه!
بلكه نشانه
اعتقاد عميق
به اصل ولايت
فقيه قلمداد
كند و از سوي
ديگر، فرصت را
غنيمت شمرده و
به ملت مسلمان
ايران و
عالمان ديني و
حوزه هاي
علميه درس
ولايت فقيه
داده است!
مشايي كه
انگار در ميان
«نان به نرخ
روزخورها»ي
جريان
انحرافي ايستاده
است، در بخشي
از اين مصاحبه
مي گويد
«دولت، زندگي
در سايه ولايت
فقيه را تمرين
زندگي در
حكومت جهاني
امام عصر«عج»
مي داند و عقيده
دارد تبعيت از
ولايت فقيه،
از لوازم اعتقاد
به امام
عصر«عج» است» خب!
اينكه حرف
جديدي نيست و
مردم مسلمان و
پاكباخته
ايران اسلامي
با همين
اعتقاد، نداي
امام راحل(ره) و
خلف حاضر او
را لبيك گفته
و هميشه و همه
جا از ولي
فقيه به يك
اشاره بوده
است و از مردم
به سر دويدن.
آقاي مشايي
توضيح نمي دهد
كه اگر قسم حضرت
عباس(ع) ايشان
باور كردني
است، پس دم
خروس چيست؟! و
اين پرسش
بسيار ساده،
منطقي و
عقلايي را بي
پاسخ مي گذارد
كه اگر «تبعيت
از ولايت فقيه
يكي از لوازم
اعتقاد به امام
عصر(عج) است»- كه
هست- بي توجهي
به حكم قانوني
و شرعي ولي
فقيه در ابقاي
آقاي مصلحي كه
بعد از عزل
سؤال برانگيز
ايشان صادر
شده بود،
چگونه قابل
توجيه است؟ به
ولي فقيه
اعتقاد
نداريد يا به
امام زمان(عج)
و يا خداي نخواسته
به هيچكدام؟!
خودتان
بفرمائيد كه
آيا از قضيه
اي كه مطرح
كرده ايد،
نتيجه اي غير
از آنچه گفته
آمد، مي توان
گرفت؟!... و آيا
بهتر نيست درباره
ايران و
ايراني و
اسلام و امام
زمان(عج) و...
سكوت
بفرمائيد؟! و
افكار گره
گشاي! خويش را
به قول خودتان
به «مديريت
دنيا»! اختصاص
دهيد؟ چرا كه
باز هم به قول
خودتان انبياء
الهي كه
نتوانستند
دنيا را
مديريت كنند!
شايد شما...!!
آقاي
مشايي در همين
مصاحبه با
اشاره به
عالمان دلسوز
و كساني كه به
قهر يازده
روزه آقاي رئيس
جمهور انتقاد
كرده و بر
ضرورت شرعي و
قانوني تبعيت
ايشان از حكم
ولي فقيه
تاكيد ورزيده
بودند، مي
گويد؛ «برخي
از خواص به
علت برداشت
غلط از سكوت
چند روزه رئيس
جمهور، به
صورتي
شتابزده
واكنش نشان
دادند و
منويات دروني
خود را بروز
دادند»!
و اما،
بايد به جناب
مشايي گفت؛
ماجرا بسيار روشن
تر از آن است
كه با اين
پرگويي هاي دم
دستي قابل
توجيه باشد.
آقاي احمدي
نژاد در يك اقدام
نسنجيده- و
گفته مي شود
در پي گزارش
هاي ساختگي
جريان
انحرافي- وزير
اطلاعات را
عزل كردند و
رهبر معظم
انقلاب كه اين
اقدام را يك
حركت انحرافي
و زمينه ساز
آسيب هاي جدي
مي دانستند،
ادامه حضور
ايشان به
عنوان وزير اطلاعات
را ضروري
تشخيص داده و
طي حكمي
برخاسته از
جايگاه ديني و
قانوني ولي
فقيه بر ابقاي
آقاي مصلحي
تاكيد
ورزيدند.
ماجرا به همين
سادگي است و
معلوم نيست،
آسمان و
ريسمان كردن
هاي آقاي
مشايي براي
چيست؟ آيا
لازمه پيروي
از ولي فقيه و
اعتقاد به
قانون اساسي
كه رئيس جمهور
در اين بستر
انتخاب شده
است، اجراي بي
وقفه حكم ولي
فقيه نيست؟ و
آيا كساني كه
با دلسوزي
براي اسلام و
نظام و خود
آقاي رئيس
جمهور، ايشان
را به اطاعت
از حكم ولي
فقيه و تبعيت
از قانون
اساسي توصيه
كرده اند،
«برداشت غلط»!
داشته و
«شتابزده»! عمل
كرده اند، يا كساني
كه با
ترفندهاي
جريان
انحرافي، در
اجراي اين
دستور شرعي و
قانوني يازده
روز تاخير غيرقابل
توجيه داشته
اند؟!
آقاي
مشايي، اگر
همانگونه كه
ادعا مي كند،
پيروي از ولي
فقيه را لازمه
اعتقاد به ولي
عصر(عج) مي
داند، بايد
بلافاصله پس
از آن كه ولي
فقيه، حضور
ايشان به
عنوان معاون
اول رئيس
جمهور را به
مصلحت ندانستند،
از اين پست
كناره مي
گرفتند، نه آن
كه بعد از يك
هفته تعلل و
به اجبار كنار
گذاشته شود و
در عوض، بيش
از 18 پست حساس و
كليدي ديگر را
در دولت قبضه
كند، يعني
پدرجد معاون
اولي؟! و يا
نبايد بعد از
تاكيد آقا بر
اجتناب از
موازي كاري در
سياست خارجي،
عنوان «نماينده
ويژه رئيس
جمهور» را به
«مشاور ويژه»
تبديل كند و
باز هم همان
بازي را ادامه
دهد كه نمونه
آن دعوت از
ملك عبدالله
اردني و- به
قول خودشان-
«سفياني» براي
شركت در جشن
هاي نوروزي است...
و اين رشته سر
دراز دارد!
حسين
شريعتمداري
چهارشنبه
۲۱ ارديبهشت
۱۳۹۰
سطح
نزاع های
پیروان علی
خامنه ای
اکبر
گنجی
نزاع
بر سر منابع
کمیاب
قدرت/ثروت/معرفت/منزلت
اجتماعی
ابعاد
ایدئولوژیک،
سیاسی، فرهنگی،
اجتماعی،
نظامی دارد.
این نزاع های
از طریق
"زبان" خود را
پدیدار می
سازند. زبان
نزاع، "سطح
نزاع" را هم
برملا می
سازد. سطح
نزاع معانی
گوناگونی
دارد.
الف-
صوری(جنگ
زرگری) در
برابر جدی.
ب-
اصولی در
برابر
فرعی.
ج-
ملتزم به ارزش
های اخلاقی در
برابر نادیده گرفتن
ارزش های
اخلاقی.
د- نقد
رادیکال در
برابر نزاع
کلنگی/چاله
میدانی
نزاع
کنونی
جدی/اصولی/پایمال
کننده ی ارزش
های
اخلاقی/نابود
کننده ی
دین/کلنگی و
چاله میدانی
است. به عنوان
نمونه به
موارد زیر
بنگرید که
مدافعان
"ولایت مطلقه
ی
فقیه"(برساخته
ی آیت الله
خمینی
و اصل 57 قانون
اساسی)با چه
زبانی و در چه
سطحی با یکدیگر
گفت و گو/نزاع
می کنند:
یکم-
مداح اهل بیت
و بیت رهبری،
سعید حدادیان-
خطاب به احمدی
نژاد گفته
بود:
"چيه
شما اينقد
تبليغ کنسرت
ها رو می
کنين، اينا
نزده می رقصن،
پنج تا
دکترجمع کنن
يه آخوند
نميشن. من
امشب لاتی حرف
می زنم.... احمدی
نژاد تا از
بهشت حزب الله
بيرونت نکردن
خودتو جمع کن،
يالله بابا...
آقای احمدی
نژاد عورتت
زده بيرون، می
برنش هان، حزب
الله
اينجوريه، رگ
لاتی مونم هس
واسه ی اينجور
موقع ها،
عورتت زده
بيرون بابا،
يا الله، گندم
کجارو
خوردی"[1].
این
سخنان اعتراض
هایی را به
دنبال آورد.
حدادیان در
توجیه سخنان
پیشین خود، نه
تنها کوتاه نیامد،
بلکه برای
تهدید احمدی
نژاد/مشایی
دوباره از نمادهای
چاله میدانی
استفاده کرد و
گفت اگر مشایی
به مجلس آینده
برود، وی
همواره در
صندلی پشتی او
خواهد نشست:
"پس
از اینکه
تلویزیون های
بیگانه
ادبیات من را
ادبیات جنوب
شهری عنوان
کردند گروهی
از بچه های
جنوب شهر از
این اظهار نظر
گله مند شدند
و به من گفتند
تمایل دارند
تا در صورت
حضور مشایی در
انتخابات مجلس
من هم به
عنوان
نماینده ی
آنان در
انتخابات شرکت
کنم. در صورت
حضور در مجلس
شک نداشته باشید
همواره در
صندلی پشت سر
او خواهم
نشست"[2].
دوم-
سایت اصول گرا
و ارزشی
الف- متعلق
به احمد
توکلی- برای
دفاع از "مقام
معظم رهبری" و
قدرت بیکران
او، باید به
احمدی نژاد/مشایی
می فهماند که در
"نظام سلطانی
فقیه سالار"
چه
گفتار/رفتارهایی
امکان پذیر
است و چه
کارهایی
امکان پذیر
نیست. به سطح و
زبان بیان این
مدعا بنگرید:
"قدرتطلبان
انحصارطلب
امروز و آينده
فهميدند مسجد
جای بی حيايی
نيست. حزبالله
و توده ی مردم
مانند امام و
مولايشان با كسی
عقد اخوت
نبستهاند. هر
كه باشی از
منتظری و ساير
ياران غار امام
بالاتر نيستی
و هرچه مقام
علمی داشته
باشی و رأيت
پرشمارتر
باشد قد علم
كردن در مقابل
ولايت موجب ذلت
و خواری اين و
آن دنياست.
اگر سفر می روی
و مردم دورت
جمع می شوند...
به خاطر آن كه
تكيهگاه
رهبر بودی و
هجمه ی دشمن
عليه او را
خنثی می كردی.
حال كه شانه
خالی می كنی
تا تير به
مولا بخورد يك
سفر استانی
ديگر برو تا
ارزش خودت- به
تنهايی- را
بدانی"[3].
سوم- پس
از بازداشت
گروهی از جن
گیران، شفاف ـ
یکی از سایت
های محمد باقر
قالیباف- به یاد
دوران
فرماندهی
نیروی
انتظامی این
سردار افتاد و
شیوه های
برخوردش با
نویسندگان و
هنرمندان را
تکرار کرد. در
آن دوران اداره
ی اماکن نیروی
انتظامی
همه(از جمله
وبلاگرها) را
احضار می کرد.
شفاف
در
14اردیبهشت 90 متنی
دقیقاً مشابه
متن های
اعتراف گونه
ای که بازجویان
برای متهمان
می سازند،
برای عباس
غفاری- که
گفته می شود
رهبر جن گیران
مرتبط با
مشایی است-
منتشر کرد. در
این نوشته
غفاری چنین
معرفی می شود:
"پدرم
از باج خورهای
قلعه ی سیمتری
و مجهولالنسب٬
فاقد اصالت و
ناتوان از
شناسایی پدر و
مادر خود بود...
[پدرم] بنا به
اقتضاء
موقعیت باجخوری
استخدام
پاسبانی" بود
و در ادامه ی
زندگی "فاسد
خود" با
"مادرم که یکی
از فواحش قلعه
بدنام بود"
ازدواج کرد.
مادرم
"فرزندان خود
را از همبستری
با مردان محله
به دنیا آورده
[به] طوری که
حرامزادههای
موسوم به
خواهرانش در
اثر فقر
اشتغال به
فحشاء داشتهاند"[4].
قالیباف
که در نزاع با
احمدی نژاد
بیرق دفاع از
"ولایت مطلقه
ی فقیه" را
برافراشته،
تا آنجا پیش
رفته که عدالت
خواهی مستقل
از "ولایت" را
رد کرده است.
سردار
قالیباف از
طریق وبسایت های
خود سردمداری
افشاگری های
حاصل سلول های
انفرادی را
برعهده گرفته
است.
چهارم-
حاج منصور
ارضی نماد
مداحان اهل
بیت و مداح
مقبول سلطان
علی خامنه ای
است. در نزاع های
اخیر از زبان
خاص خود بسیار
استفاده کرد.
در آخرین
مورد
در مراسم
عزاداری 17
اردیبهشت 90 که
از اخلاقی
ترین زبان
استفاده
کرده، گفته
است:
"اینکه
روز شهادت فاطمیه
ی اول به این
آقا[احمدی
نژاد]گفتیم که
زودتر برگرد
به دامن حضرت
زهرا برای
اینکه دارد
دیر می شود.
دیر می شود!
خطرناک است.
آن وقت بروی
دیگر رفتی!
دیگر نمی
توانی
برگردی...
آنهايی که
"یهودی صفت"
هستند که هنوز
هم هستند.
همان تفکر و
همان حرکات را
دارند انجام
می دهند. تازه
یواش یواش
آقایون امام
جمعه ها و
دیگران دارند
می گويند كه
مثل اينكه این
آقا جن گیره و
جن زده است و
نمی دونم جن
فلانه و... من عرض
می کنم به
آقایی که می
خواهید كه هر
جا برويد و
روضه بگیرید؛
مواظب باشيد
که بانی روضه
تان چه کسی
است و این پول
از کجا آمده؟
یک وقت می
بینی که از آن
"یهودی صفت" آمده.
چون اینها را
بررسی کردیم
دارم عرض می
كنم. حواستان
باشد"[5].
استاد
اخلاق دولت-
آقا تهرانی-
گفته که دوبار
شاهد جمع شدن
اشک در چشمان
احمدی نژاد
بوده است. می
گوید: "اولین
بار وقتی بود
که تهمت یهودی
بودن به ایشان
زده بودند. آن
هم با چه دلیل
محکمی. می
دونید دلیلشون
چی بود؟
دلیلشون این
بود که اسم
داداشش
داووده. به
جان شما همین
را شخصی به من
گفت. برهان رو
ببینید چقدر
مستدل".
پنجم-
سعید امامی
یکی از ابداع
کنندگان این
روش های کثیف
بود. بعدها که
خودش را
کشتند، داستان
های سکسی
بسیاری برایش
درست کردند.
برای این منظور،
پای همسرش را
هم به میان
کشیدند. او را
بازداشت و زیر
شکنجه وادار
به اعتراف به
شنیع ترین
اعمال مرتکب
نشده کردند.
بخش کوچکی از
فیلم های
بازجویی های
همسر سعید
امامی در سایت
های مختلف
منتشر شد. اما
بخش عظیم آن حتی
اگر بازگو
شود، هیچ کس
باور نخواهد
کرد که تیم
اول مسئول
رسیدگی به قتل
های زنجیره ای
با متهمان چه
کرده است. این
روش های کثیف
استالینیستی
در سه دهه ی
گذشته به سنت
تبدیل شده
اند.
روزی
که محمود
احمدی نژاد در
مناظره ی
انتخاباتی با
میرحسین
موسوی پای
زهرا رهنورد
را به میان
کشیدـ- یعنی
تهدید می کرد
که عکس بی
حجاب رهنورد
را نشان دهدـ-
شاید یک درصد
هم احتمال نمی
داد که بزودی
در نزاع های
سیاسی پای
همسرش به میان
کشیده خواهد
شد. اما قواعد
سلطانی نزاع
های سیاسی
جمهوری
اسلامی
فراگیر است.
این چنین بود
که صدیقی-امام
جمعه ی تهران-
در مراسم
عزاداری بیت
رهبری در حضور
سلطان علی
خامنه ای گفت:
"من
خبر دارم
خانواده[مفهوم
فقیهانه ی
همسر]، فرزندان
و همکاران
ایشان[احمدی
نژاد] و کارکنان
نهاد ریاست
جمهوری نیز از
این وضعیت
بسیار ناراحت
هستند و منتظر
فرمان ولایت
می باشند"[6].
صدیقی
روز بعد(16
اردیبهشت 90)،
در نماز جمعه
ی تهران،
دوباره پای
همسر احمدی
نژاد را به
میان کشید تا
به او گوشزد
نماید که
زندگی مشترکش
نیز در اختیار
سلطان است. می
گوید:
"یکی
از این وزرا
به من گفت ما
معتقدیم اگر
حضرت آقا[علی
خامنه ای]،
همسر رییسجمهور
را طلاق دهد
او به رییسجمهور
حرام است، ما
چنین اعتقادی
داریم"[7].
رئیس
دفتر رهبری-ـ
محمدی
گلپایگانی-
گفته است که
هیچ کس بدون
اذن سلطان
مجاز به
تصرف در هیچ
چیز نیست.
البته او
برسازنده ی
این مدعا
نیست. "نظریه ی
ولایت مطلقه ی
فقیه" را آیت
الله خمینی
برساخت. در
واقع، مطابق
این نظریه،
خداوند مالک
کل عالم هستی
است و بدون
اذن او هیچ کس
مجاز به تصرف
در هیچ چیز
نیست. به نظر
فقیهان،
خداوند این حق
را به امام
زمان واگذار
کرده است و
امام زمان نیز
در دوران غیبت
آن را به
فقیهان(ولی
فقیه)سپرده
است. زن رئیس جمهور-
و زنان
دیگران- نیز
تابع همین
قاعده اند.
مسأله این
است:احمدی
نژاد مجاز به
تصرف همسر خود
نیست، نه به
آن دلیل که
مطابق نظریه
های برابری
طلبانه ی
کنونی زن مالک
بدن خود است،
بلکه به آن
دلیل که ولی
فقیه مالک همه
چیز از جمله
زنان و زن
محمود احمدی
نژاد است.
احمدی
نژاد آن روز
که موسوی را تهدید
می کرد نمی
دانست که
بزودی
عبدالله شهبازی
درباره ی همسر
مهمترین یارش
می نویسد:
"همسر
آقای مشايی
عضو گروه
مارکسيستی
افراطی
"پيکار" بود
نه، چنانکه
قاليباف
گفته،
"منافقين".
مشايی، در
مقام بازجوی
وی، مقدمات
آزادی او را
فراهم آورد و
سپس با وی
ازدواج کرد. در
يک دستگاه
اطلاعاتی و
امنيتی، در هر
کشوری، چه
آمريکا باشد
چه ايران يا
روسيه يا
اسرائيل و
بريتانيا،
اين امر به
عنوان
"پيشينه ی
منفی" در
کارنامه ی
مأمور
اطلاعاتی ثبت
می شود. در
برخی سرويسهای
اطلاعاتی،
چنين اقدامی
با مواخذه ی
شديد و حتی
اخراج مواجه
می گردد.
معهذا، مشايی
اخراج نشد و
تا سالها
اداره ی نشريه
ی "سروه" را در
کردستان و اداره
ی يکي از
مؤسسات
تحقيقاتی
وزارت
اطلاعات را در
تهران به دست
داشت. اين
مؤسسه در
زمينه امور
قومی فعاليت
می کرد. آن را
کم و بيش می شناختم.
کم بازده بود
و سطحی"[8].
ششم-
عبدالله
شهبازی- عضو
سابق حزب توده
و مرید سلطان
علی خامنه ای-
نیز در این
نزاع به همان
شیوه ها متوسل
شد و نوشت:
"حميد
بقايی قائممقام
مشايی در
سازمان ميراث
فرهنگی بود.
او اکنون
معاون رئيسجمهور
و رئيس سازمان
ميراث
فرهنگی، پس از
مشايی، است.
اخيراً مراسم
معارفه وی، هم
زمان با
توديع مشايی،
انجام شد و
احمدینژاد
در ستايش از
هر دو سنگ
تمام گذاشت.
حميد بقايی،
چون مشايی،
کارشناس
وزارت
اطلاعات بود
ولی به اتهام
همجنسگرايی
از اين
وزارتخانه
طرد شد. شهرت
بقايی در اين
زمينه تا بدانجا
بود که برخی
اساتيد در
کلاسهای درس
خود در دانشکده
وزارت
اطلاعات،
"کيس حميد
بقايی" را،
بدون ذکر نام
وی، به عنوان
"نمونهای
مثالزدنی"
عنوان می کردند"[9].
آنان
که با فرهنگ
دینی ما
آشنایند
بخوبی می دانند
که در ایران
چیزی به عنوان
"همجنس
گرایی" به
رسمیت شناخته
نمی شود، در
فرهنگ دینی
فقط یک عنوان
وجود دارد و
آن هم "لواط"
است. در فرهنگ
عامیانه الفاظ
تندتری در این
خصوص به کار
رفته است.
شهبازی بخوبی
به پیامدهای
چیزی که نوشته
آگاه است.
شهبازی
استاد نسب
یهودی و بهایی
سازی برای این
و آن است. آیت
الله منتظری
را ساده لوح و
متأثر از
اطرافیان
جلوه داده و
برای احمد
زیدآبادی نسب
بهایی درست می
کند. می گوید:
"پاسخ
آقای منتظری
را بايد بدين
گونه تفسير کرد
که بهائيان
بايد با اعلام
رسمی تعلق خود
به فرقه ی
بهائی از
"حقوق
شهروندی"
برخوردار باشند؛
رويهای که
حتی حکومت
پهلوی نيز
جرئت پذيرش آن
را نداشت... به
گمانم، اين
پاسخ القاء از
سوی اطرافيان
ايشان است و
اثباتکننده
ی همان
"سادگی" که
امام (ره) در
نامه ی معروف
خود فرموده
بودند... در اين
ميان به ويژه
آقای احمد
زيدآبادی
بسيار فعال
است. او در
آخرين مقاله ی
خود (9 خرداد)،
با استقبال از
موضع اخير آيتالله
منتظری در
مسئله ی بهائيت
طلوع "فقه
ملّی" را آرزو
کرده است...
احمد زيدآبادی
فعاليت خود را
در روزنامه
همشهری آغاز کرد
و در آنجا
شناخته شد. در
آن زمان
زيدآبادی خود
را "متخصص
يهوديت و
اسرائيل"
معرفی می کرد
و سالها بعد
کتابی منتشر
کرد با عنوان
دين و دولت در
اسرائيل (نشر
روزنگار، 1381، 197
صفحه رقعی)...
احمد
زيدآبادی، که
اخيراً مدرک
دکترايش را
اخذ کرده،
چنانکه نام
او نشان می دهد،
اهل روستای
زيدآباد
کرمان است.
اين روستايی
است در حوالی
سيرجان که از
دوره ی
قاجاريه سکنه
ی قابلتوجه
بهائی داشت و
موطن برخی
بهائيان
مشهور بود.
حاجی درويش زيدآبادی،
نيای خانداني
به همين نام،
از مشاهير
بهائيان است و
پدر زن سيد
يحيی سيرجانی
"شهيد"
سرشناس
بهائيان ملقب
به
"نورالشهدا"[10].
هفتم-
حجت الاسلام
آقا تهرانی
استاد اخلاق
دولت احمدی
نژاد و
نماینده ی
مجلس شورای
اسلامی است.
بعد از عزل و
ابقای وزیر
اطلاعات و قهر
احمدی نژاد،
در منزل رئیس
جمهور با وی
دیدار می کند.
سپس گزارش این
دیدار را
منتشر می سازد.
می گوید وقتی
می خواسته به
دیدار رئیس
جمهور برود،
علی لاریجانی-
رئیس مجلس-
مخالفت کرده
است[11]. مشاور
علی لاریجانی
مدعای او را
تکذیب کرد[12].
بعد در
سخنرانی
دیگری مدعی شد
که احمدی نژاد
از آیت الله
خامنه ای پرسیده
آیا می تواند
استعفا دهد،
رهبری ضمن پاسخ
مثبت، فرصتی
برای تصمیم
گیری در این
خصوص به او
داده است[13].
دفتر رئیس
جمهوری مدعای
وی را تکذیب
کرد[14]. مسأله
فقط سطح
منازعات رژیم
نیست، مسأله
این هم هست که
"فقیهی دروغگو"
استاد اخلاق
رژیم است.
مدعای
دروغگویی متکی
بر تکذیب
مشاور
لاریجانی و
دفتر رئیس جمهور
است.
هشتم-
نقد فقیهانه ی
صادق
لاریجانی-
رئیس قوه ی
قضائیه- بر
جریان احمدی
نژاد/مشایی
نیز نماد خوبی
از سطح/زبان
بحث آخوندهای
درباری است. می
گوید:
"عدهای
جاهل و شياد و زنباره
مدعی باطن و
معنويت و
عرفان شدهاند...
[جریان
انحرافی دولت]
در ترويج
عرفانهای كاذب،
در جن گيری و
رمالی هم تلاش
می كند، كه
مشخص نيست
اينها چه
نسبتی با دين
دارد. در
حاليكه اينها
هم دم از
روشنفكری می زنند
و با سكولارها
خيلی راحت جمع
می شوند و
همراهی می كنند
و هم با عدهای
از هنرمندان
لاابالي دم
خور هستند و
عرفانهای
كاذب را ترويج
می كنند و
البته از
اينكه با
اجانب هم
پنهاني ارتباط
بگيرند خيلی
ابائی
ندارند...
متأسفانه عقيده
ی اينها
اينگونه است
كه در روابط
با نامحرم
آزادند، در
تماس با
روشنفكران
سكولار و گاه
ملحد و پريدن
با آنها آزاد
هستند، در رجوع
به جن گير و
رمال آزادند،
با دراويش
آزادند، آيا
اين است حدود
الهی؟ اين است
حرمات الهی؟ اين
جريان
اتفاقاً در
مفاسد
اقتصادی هم
غوطهورند و
بیامان جلو
می روند... اين
جريان
انحرافی در
حالی كه جن
گيری و رمالی
را روشنفكری
جا می زنند
در كمرنگ كردن
نقش عالمان
دينی و متخصصان
علوم حقه تلاش
می كنند...
يقين داريم
اكثر قريب به
اتفاق اينها شيادند...
وانگهی هر
قدرت شيطانی،
هم مورد تأييد
كتاب و سنت
است...
دستگاههای
اجرايی و
وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی
بايد وظايف
خودشان را بدانند
و نگذارند كه
كتابها و
نشريات ضلال
چاپ شوند"[15].
نهم-
آیت الله
مصباح یزدی که
امام زمان را
در شب احیای
سال 1384 تا سحر
بیدار نگاه
داشت تا با
دعا احمدی
نژاد را رئیس
جمهور سازد،
اینک دولت وی را
"دولت
فراماسونری"
قلمداد می
کند. پرسش این
است:"دولت
امام زمان"
چگونه به
"دولت
فراماسونری"
تبدیل شد؟ مصباح
یزدی یک گام
دیگر پیش رفته
و دولت احمدی
نژاد را در
حال بازتولید
"محمد علی
باب" جدیدی قلمداد
کرده است:
"گر اين
جريان ادامه
يابد و يك روز
ديديم كه سيد
علیمحمد باب
ديگری به دست
خودمان و با
ثمره ی خون شهيدان
و مقاومتهای
فراوان به
وجود آمده
است، تعجب
نكنيم"[16].
وقتی
فقیه دیگری
همین مدعا را
به طور همزمان
مطرح می سازد،
روشن می شود
که مرکزی خط
تبدیل "دولت
امام زمان" به
"دولت باب" را
در دستور کار خود
قرار داده
است. محمد حسن
اختری- دبیرکل
مجمع جهانی
اهلبیت – می
گوید:
"امروز
برخی ها گذر
از مرجعیت و
علما را عنوان
می کنند و می
گویند ما برای
شناخت دین
نیازی به ولی
فقیه، مراجع و
روحانیت
نداریم و
خودمان می
توانیم
دستورات مان
را بگیریم.
این تفکر، تفکر
بسیار
خطرناکی است،
این طرز فکر
همان تفکر
بابیت است که
امروز به شکل
دیگری پرورانده
می شود و باید
مراقب آن بود.
بحمدلله مقام
معظم رهبری با
هوشیاری کامل
و آگاهی همه
جانبه در
مقابل همه ی
توطئه های
دشمنان، حرکت
ها و نقشه های
پلید آنان در
سطوح مختلف
آگاهانه ایستاده
اند"[17].
این
امر نیز مسبوق
به سابقه است.
در بهمن 1357 وقتی آیت
الله خمینی
مهندس مهدی
بازرگان را به
نخست وزیری
منصوب کرد،
بارها دولت وی
را "دولت امام
زمان" به شمار
آورد، اما
وقتی بازرگان
مقابل او
ایستاد، دولت
او را "دولت
آمریکایی"
قلمداد کرد که
اگر بر سر کار
باقی می ماند،
انقلاب و
اسلام را نابود
می ساخت. آیت
الله خمینی
بعدها بازرگان
و دولت اش را
"لیبرال"- که
دشنامی بزرگ بود
و برای گروهی
همچنان هست- و
"همکار
منافقین"
وانمود می
کرد.
دهم-
نتیجه : روال
کار از ابتدای
انقلاب همین بوده
است. آیت الله
خمینی هم از
نیروهایی چون
مرحوم عراقی،
آیت الله
خلخالی، شیخ
قدرت علیخانی،
و... برخوردار
بود. در
داستان عزل
آیت الله
منتظری، امید
نجف آبادی را
اعدام کردند و
سپس آیت الله
خمینی و
فرزندش- احمد
خمینی- او را
"لواط کار" به
شمار آوردند.
اثبات جرم در
سلول های
انفرادی
وزارت
اطلاعات ری
شهری صورت
گرفت. سپس آیت
الله خمینی،
علی فلاحیان
را به عنوان
دادستان و علی
رازینی را به
عنوان قاضی
رسیدگی کننده
ی به پرونده ی
گروه سید مهدی
هاشمی منصوب
کرد. علی
فلاحیان
براساس
پرونده ای که
بازجویان برساخته
بودند
درخواست
اعدام کرد و
علی رازینی
حکم اعدام
امید نجف
آبادی به
اتهام "لواط"
را صادر نمود.
آیت
الله خمینی در
نجف از طلاب
پرسیده بود که چرا
عمامه از سر "آخوندهای
درباری" بر
نمی دارند؟
مطابق روایت آیت
الله منتظری
در کتاب
خاطرات، سید
مهدی هاشمی با
همین حکم آیت
الله خمینی
اقدام به قتل شمس
آبادی کرده
بود. اما وقتی
نزاع آیت الله
خمینی و آیت
الله منتظری
بالا گرفت و
"امام" می خواست
کار آیت الله
منتظری را از
طریق حذف کسانی
که به اصطلاح
خودشان به
قائم مقام
رهبری "خط می
دادند"،
یکسره سازد،
از طریق ری
شهری/فلاحیان/رازینی
او را اعدام
کرد.
به
"دوران طلایی
امام خمینی"
بازگردید. او
این شیوه ها
را باب کرد و
به سنت تبدیل
کرد. در داستان
عزل آیت الله
منتظری،
مریدان او
بدترین دروغ ها
را علیه آن
مرحوم بیان
کردند. هیچ
دشنامی وجود
ندارد که در
آن زمان علیه
آیت الله
منتظری بیان
نشده باشد.
سلطان
علی خامنه ای
پیرو "امام
راحل" است. از
نیروهایی
استفاده می
کند که به
ولایت مطلقه ی
فقیه باور
دارند. نیروهایی
که حاضرند در
این راه
جانفشانی
کنند. این
نیروها، زبان
ویژه ای
دارند. نزاع
بر سر منابع
کمیاب
قدرت/ثروت/معرفت/منزلت
اجتماعی را به
سطح خاصی
تقلیل می
دهند. هدف
دفاع از
"ولایت مطلقه
ی فقیه" است،
وسیله/روش
رسیدن به این
مقصود، فاقد
اهمیت است. به
همین دلیل روزنامه
ی کیهان که
معمولاً
نظرات ابراز
نشده ی علی
خامنه ای را
منتشر می
سازد، در سرمقاله
ی 21/2/90 خود
گروه احمدی
نژاد/مشایی را
"آلوده ی تله
های
اطلاعاتی"
دشمن قلمداد
می کند که
"خانه های
جدول دشمن" را
پر می کنند:
"اين
جريان آلوده
كه نيازمند
قرنطينه و
درمان لازم
است... اين حلقه
فراتر از
ماجرای وزارت
اطلاعات،
دنبال تقابل
رئيس جمهور با
ولايت فقيه بودند
و به واسطه ی
مجموعه ای از
تحركات كه دلالت
بر پيگيری اين
سناريو در طول
دو سه سال اخير
می كند،
متهمند كه
خانه های جدول
دشمن در پروژه
ی القای
"حاكميت
دوگانه" را پر
می كنند. آيا
جزو نقشه ی
دشمنند؟ يا به
خاطر رفتارهای
پرخطر، آلوده
ی تله های
اطلاعاتی شده
اند و نقطه
ضعف هايی
دارند كه
اسباب حركت
اجباری در
سناريوی دشمن
می شود؟ يا
خود آنها
بازيچه ی
واسطه های
دشمن قرار
گرفته اند تا
اعتبار دولت
اصولگرا را
مخدوش كنند؟
گذر ايام پاسخ
اين پرسش ها
را ارائه
خواهد كرد"[18].
اگر
خداوند سلطان
آسمان هاست،
ولی فقیه سلطان
روی زمین است.
اخلاق معیار
ارزیابی
رفتار آدمیان
است، نه
خداوند که به
نظر اشاعره
اخلاق ساز
است. سلطان
زمینی سایه ی
سلطان آسمان
هاست. قاعده ی
اشاعره این
است: "هر چه آن
خسرو کند نیکو
بود".
زبان
نزاع های
سیاسی کنونی
رژیم امتداد
زبان بازجویی
های سلول های
انفرادی آن
است. آلکسی توکویل
در انقلاب
فرانسه و رژیم
پیشین می نویسد:چهره
ی واقعی هر
رژیمی را از
زندانهایش می
توان شناخت.
زبانی که در
بازجویی های
"نظام سلطانی
فقیه سالار" به کار
می رود، بسیار
عریانتر از آن
است که اینک
در رسانه ها
خود را نمایان
کرده است.
بازجویان بدترین
دشنام ها را
نثار مادر و
خواهر و همسر
و دختران متهم
می کنند. آنان
که چنین تجربه
هایی داشته
اند، بهترین
گواهانند.
اینک 26 تن از
زندانیان
سیاسی شناخته
شده طی شکایتی
از سپاه
پاسداران و
وزارت
اطلاعات چهره
ی حقیقی "نظام
سلطانی فقیه
سالار" را
افشا کرده
اند. در بخشی
از شکایت
نوشته اند که
نیروهای
سلطان علی
خامنه ای با
آنها چه کرده
اند:
"ما
امضا کنندگان
این شکایت
بدون استثنا
با رفتار غیر
اخلاقی و غیر
اسلامی
بازجویان
مواجه بوده
ایم. شکنجه
های روحی و
فیزیکی،
فحاشی های شرم
آور نسبت به
ما و خانواده
و عزیزان ما و
طرح اکاذیبی
چون روابط غیر
اخلاقی در
غالب بازجویی
ها به کرات
انجام شده
است...
بازجویان از
فحاشی و توهین
به ما و
خانواده و
عزیزان و
افراد مورد
احترام ما از
جمله رهبران
جنبش اعتراضی،
میرحسین
موسوی و مهدی
کروبی، و استفاده
از رکیک ترین
و زننده ترین
عبارات به عنوان
شگرد عادی
برای تحقیر و
تضعیف روحیه و
تخریب مشاعر
متهم استفاده
می کردند...
تهدیدات مکرر
متهم حتی
تهدید به تعرض
جنسی و تهدید
به دستگیری
اعضای
خانواده او و
گاه دستگیری
آنان برای تحت
فشار قرار
دادن متهم...
شکنجه های شدیدتر
از جمله فرو
کردن سر متهم
در توالت، خوراندن
کاغذ بازجویی
به متهم و
مواردی امثال
آن اعمال
شده"[19].
وقتی
در دوران
اعتصاب غذا
نوشتم که "علی
خامنه ای باید
برود"، مشت و
لگد دردآور
نبود، سخنانی
که برزبان می
راندند،
دردآور بود.
می گفتند: "ما
فلانمان را در
فلان کسی می
کنیم که علیه
آقا حرف
بزند"[20]. "معنویت
آقا"(مقام
معظم رهبری)
را
اینجاها(بازجویی
های سلول
انفرادی) می
توان کشف کرد.
صادق
لاریجانی در
سخنرانی
21اردیبهشت 90 که بخشی
از آن را در
بالا نقل
کردیم، از
"تفقه در دین"
سخن
گفته و بسیار
بر آن تأکید نهاده
است[21]. حاصل
"تفقه در دین"
او چه بوده
است؟ شکنجه ی
زندانیان
سیاسی بی
گناه، فحاشی
بی شرمانه به
خانواده و
عزیزان آزاد
مردان و زنان ایران
زمین و متهم
کردن آنان به
روابط جنسی نامشروع.
حقیقت "تفقه
در دین"
فقیهانی چون
خامنه
ای/لاریجانی
تجاوز جنسی به
جوان های زندانی
شده و خرید و
فروش آنها
توسط
گردن کلفت
هاست [22]. این
نظامی است که
فقیهی چون علی
خامنه ای با
همکاری
"آخوندهای
درباری" برساخته
است. "زبان
سلطان"، زبان
سخنرانی های
عمومی او
نیست. زبان
علی خامنه ای،
همان زبانی
است که
بازجویانش در
سلول های
انفرادی به کار
می برند. مگر
آیت الله
خمینی/آیت
الله خامنه ای
آنان را
"سربازان
گمنام امام
زمان" لقب نداده
اند؟
سطح
منازعات
سیاسی رژیم
ایران و زبان
آن، ویرانگر
ارزش های
اخلاقی است.
"اخلاق باور"
فرمان می دهد
که هیچ مدعایی
را بدون شواهد
و قرائن لازم
مطرح نسازیم و
نپذیریم. شاید
گروهی به غلط
گمان کنند که
التزام به فضایل
اخلاقی فاقد
اهمیت است،
مهم تبعیت محض
از فرامین ولی
فقیه است که
در
جهان آخرت "حوریان
بهشتی" و
"شراب طهور"
نصیبمان می
سازد. اما مگر
حیات اخروی
چیزی جز "تجسم
اعمال" دنیوی
آدمیان است؟ و
مگر شخصیت
آدمی چیزی جز
زبان اوست(قول
علی بن ابی
طالب)؟ این
زبان- به مفهوم
دینی- جهنم
آفرین است و
آدمی را در
آتش خود می سوزاند.
از سوی
دیگر، زندگی
صلح آمیز بدون
پایبندی به ارزش
های اخلاقی
ممکن نیست.
گفتمان نزاع
های سیاسی
رژیم نابود
کننده ی سپهر
عمومی و مسدود
ساز گفت و گوی
خرمندانه است.
وقتی دروغ و
تهمت و دشنام
جایگزین نقد
مستدل می شود،
فضایی برای
حقیقت و
عقلانیت(بارزترین
وصف آدمی)
باقی نمی
گذارد. در
نهایت همه چیز
تابع "قدرت
سیاسی" شده و
فقط و فقط
قدرت معرفت
ساز و زبان
ساز خواهد شد.
آری، زبان
خانه ی آدمی
است.
پاورقی
ها:
1-
رجوع شود به
لینک
2-
رجوع شود به
لینک
3-
رجوع شود به
لینک
4-
رجوع شود به
لینک
5-
رجوع شود به
لینک
6-
رجوع شود به
لینک
7-
رجوع کنید به
لینک
8-
رجوع شود به
لینک
9-
رجوع شود به
لینک
10-
رجوع شود به
لینک
11-
آقا تهرانی
گفته بود:
"بعد
ازشركت در
جلسه ی مجلس
تصميم گرفتم
با دكتر احمدی
نژاد ديداری
داشته باشم
آقای لاريجانی
به من گفت من
با رفتن شما
مخالفم و بنده
عرض كردم بنده
مانعی براي
اين ديدارنمی
بينم. درمقابل
آقای
لاريجانی
اصرار كردند
كه لااقل استخاره
كنيد كه بنده
عرض كردم به
نظر من اينجا
جای استخاره
نيست".
12-
متن تکذیب به
شرح زیر است:
"حسن
زمانی، مشاور
رئیس مجلس
شورای اسلامی
سخنان مرتضی
آقاتهرانی
نماینده
تهران درباره
مانع شدن رئیس
مجلس از دیدار
این نماینده
با احمدینژاد
را تکذیب کرد.
مطالب منتشر
شده به نقل از نماینده
تهران در برخی
رسانهها از
اساس کذب است
و صحت ندارد".
رجوع
شود به لینک
13-
آقا تهرانی می
گوید در آن
دیدار احمدی
نژاد به وی
گفته است:
"بالاخره
وزیر از
اختیارات من
هست یا نه؟ من
به هر دلیلی
عزل و نصب می
کنم، خوب یا
بد! نمایندگان
مجلس حق دخالت
ندارند. این
انتخاب من است.
خواه درست یا
غلط، من این
کار را کردم؛
بله حضرت آقا
هم باید
نظرشان را
بدهند، رای
ایشان هم،
مصاب است و
باید عنایت
شود. آقا یا
موافق است یا
مخالف؛ اگر
موافق باشند
که هیچ و اگر
مخالفت کردند
وظیفه ی من
چیست؟ بنده
صریحا خدمت
آقا عرض کردم:
اگر بدانم نظر
شما هست که
باشد ولی من
نمی توانم با
او کار کنم
آیا حق انتقاد
و گفتن را
دارم؟ ایشان
فرمودند: بله
حق دارید. عرض
کردم آیا
اجازه دارم
اگر نتوانستم،
حتی استعفا
دهم؟ فرمودند:
خواستید می
توانید. خب یک
زمانی به من
دادند تا فکر
کنم؛ تا آن زمان
یا استعفا می
دهم یا می
پذیرم آنچه را
رهبری تدبیر
کنند. این
ضدولایت فقیه می
شود".
رجوع
شود به لینک
14-
متن اطلاعیه ی
پایگاه اطلاع
رسانی ریاست
جمهوری به شرح
زیر است:
"به
دنبال درج
خبری نادرست و
خلاف واقع با
عنوان "مهلت
رهبر انقلاب
به احمدی
نژاد" در برخی از
سايت های خبری
از زبان حجت
الاسلام آقا
تهرانی به نقل
از دكتر احمدی
نژاد، بدين
وسيله ضمن
تكذيب اين
خبر، از كليه
رسانه ها
درخواست می
شود از انتشار
هرگونه خبر
غير رسمی در
خصوص رييس
محترم جمهور
خودداری
كنند".
گفته
می شود که پس
از تکذیب
مشاور
لاریجانی، آقا
تهرانی سخنان
منتشر شده
درباره ی مخالفت
رئیس مجلس را
تکذیب کرده و
ساخته ی دیگران
قلمداد کرده
است، اما
مدعیات دومش
درباره ی دیدارش
با احمدی نژاد
تصویری است و
جای تکذیب ندارد.
15-
رجوع شود به
لینک
16-
رجوع شود به
لینک
17-
رجوع شود به
لینک
18-
روزنامه ی
کیهان،
"پروژه ی چند
لایه و رفتار پرخطر"،
21اردیبهشت 1390.
کاردیگر
رسانه های
مدافع رهبری
باز کردن پای زنان
گوناگون به
پرونده ی دولت
است. به عنوان نمونه
به دو مورد
زیر رجوع شود:
"خانم
"پ" و ارتباطش
با جریان
انحرافی"،
رجوع شود به
لینک
"مهر
مشایی چگونه
در دل این زن
جای گرفت"،
رجوع شود به
لینک
19-
رجوع شود به
لینک
20-
داستان کل
ماجرا را به
صورت مبسوط در
همان زمان
نوشته و به
بیرون رد
کردم. خواست
من، فقط و فقط،
انتشار آن متن
بود. ولی
دوستانی که
اینک چند
تنشان زندانی
همان
زندانند،
نگذاشتند آن متن
انتشار یابد.
بزرگی که اینک
در حصر است، آن
متن را به دست
بالایی ها
رساند. به
دوستان گفته
بودند، اگر
متن منتشر
نگردد در
پایان شش سال
حبس، از زندان
آزاد خواهد
شد.
21-
رجوع شود به
لینک
22-
رجوع شود به
لینک
پنجشنبه،
22 ارديبهشت 1390/ 12
مه 2011، ساعت 6:30
صبح
یاداشت
های پراکنده
عبدالله
شهبازی
آغاز
حمله اکبر
گنجي به من و
علت آن
تأملي
در پيرامون
شبکههاي
مخفي و حوادث
جاري
ديروز
در صفحه
فيسبوکم بحثي
در پيرامون
شبکههاي
مخفي و فرقهاي
که بهنام
مشايي شهرت
يافته و
پيامدهاي
چالش هاي جاري
مطرح شد. در
اين بحث با
فردي در تعارض
قلمي قرار
گرفتم. نميدانم
اين فرد شخص
واقعي است يا
صفحه فوق، که
نام «سوسيال
دمکرات چپ» را
بر خود دارد،
بيانگر نظرات
يک گروه سياسي
است. شقّ دوّم
را محتمل ميدانم.
هنوز
چند ساعت از
درج مطالب فوق
نگذشته و بهقول
معروف «مرکب
آن خشک نشده»
بود که آقاي
اکبر گنجي در
آخرين مقاله
خود، مندرج در
«روزانلاين»
امروز (پنج
شنبه 22
ارديبهشت 1390)،
مرا مورد حمله
شديد قرار داد.
گنجي در مقالهاي
با عنوان «سطح
نزاع پيروان
علي خامنهاي»
نوشت:
«عبدالله
شهبازي- عضو
سابق حزب توده
و مريد سلطان
علي خامنهاي-
نيز در اين
نزاع به همان
شيوهها
متوسل شد و
نوشت: "حميد
بقايي... چون
مشايي
کارشناس
وزارت
اطلاعات بود
ولي به اتهام
همجنسگرايي
از اين
وزارتخانه
طرد شد..."
شهبازي به خوبي
به پيامدهاي
چيزي که نوشته
آگاه است.
شهبازي
استاد نسب
يهودي و بهائيسازي
براي اين و آن
است. آيت الله
منتظري را ساده
لوح و متأثر
از اطرافيان
جلوه داده و
براي احمد
زيدآبادي نسب
بهايي درست ميکند.
مي گويد: ....»
چرا
آقاي اکبر
گنجي، که طبق
طرح شبکهاي
مقتدر و متنفذ
در ايران به
عنوان «زنداني
سياسي» شهرت
جهاني يافت و
پس از اعزام
به خارج به
دليل اينگونه
قلم زنيها
جوايز نقدي و
غيرنقدي
فراوان
دريافت نمود،
ناگهان به ياد
من افتاده و
مرا چنين آماج
قرار داده
است؟
در ماههاي
اخير مطلب
جديدي ننوشتهام
و در سالهاي
اخير، به دليل
درج مطالب
پيشين درباره
شبکههاي
مخفي و فرقههاي
رازآميز، و
ضرورت شناخت
اين پديده
براي حال و
آينده جامعه
ايراني، از
سوي «دوستان»
آقاي گنجي، که
به لطف ناداني
ما در دستگاههاي
مختلف رسمي
ايران نفوذ
فراوان
دارند، در زير
فشارهاي شديد
ايذايي در
شيراز ساکن
شده و بارها
کارم به سي. سي.
يو و سينکوپ و
عمل قلبي کشيده
است.
بنابراين،
تنها علت اين
حمله بحثي است
که عصر ديروز،
چهارشنبه، در
فيسبوک انجام
شد؛ بهويژه
اين بخش از
بحث فوق که آن
را علت اصلي
خشم شبکهاي
مقتدر در داخل
و خارج ايران
ميدانم که از
طريق اکبر
گنجي حمله را
عليه من آغاز
کرده است:
«مدتهاست
ميدانم بهطور
مستند که برخي
ايرانيان
مقيم خارج از
کشور وابسته
به گروههاي
سياسي مختلف
را از طريق
شبکههاي داخلي
به سرويس
اطلاعاتي
اسرائيل وصل
کردهاند.
يعني اين
افراد ظاهراً
تصور ميکنند
براي سرويس
اطلاعاتي
ايران کار ميکنند
ولي در واقع
توسط
اسرائيلي ها
هدايت ميشوند.
اين يک واقعيت
تلخ است که
براي اولين بار
مطرح ميکنم.»
خلاصهاي
از آنچه من
در صفحه
فيسبوکم نوشتم:
«شهبازي:
درباره کليت
بحثي که مطرح
شده نظر بنده
روشن است؛ هم
در وبگاهم، هم
در وبلاگم و
هم در صفحه
فيسبوکم. بنده
تحولات جاري
را درگيري دو
جريان سياسي-
فکري با ريشه
هاي تاريخي
نميدانم که
به دنبال
اثبات يا عدم
اثبات حقانيت
يک طرف باشم.
بنده
کل ماجرا را
فرايندي ميبينم
سازمان يافته
و از پيش
طراحي شده، که
از طريق
دستکاري و جهت
دهي به
تعارضات
جريان هاي سياسي
و فکري، يک
هدف نهايي را
دنبال ميکند:
اين هدف نهايي
فقط به
فروپاشي نظام
جمهوري
اسلامي محدود
نيست؛ بلکه در
پيامد آن
فروپاشي جنگ
داخلي خواهد
بود و سرانجام
هدف نهايي
ترسيم
جغرافياي
جديد خاورميانه
است که در آن
ديگر ايران
يکپارچه و
قدرتمند
جايگاهي
ندارد. به
عبارت ديگر،
غايت ترسيم
شده براي اين
تحولات از
ميان بردن
تماميت ارضي
ايران و تجزيه
آن است.
آنچه
مي بينم تلاش
يک جريان است
براي تئوريزه کردن
اقدامات جاري
«تيم مشايي». به
عبارت ديگر،
ميخواهند
حوادث جاري را
به مسائل
معرفتي و تعارضهاي
داراي
خاستگاه فکري
تقليل دهند.
يعني مسئله را
به گونهاي
مطرح ميکنند
که در نهايت
منجر شود به
انتخاب ميان
دو گزينه؛ که
البته گزينه
«تيم مشايي» را
در مقابل
سيستم مستقر و
موجود ارجح مي
دانند. نمونه
اش تحليل هاي
اکبر گنجي است
در روزانلاين
يا وبگاه بي.
بي. سي. فارسي.
اين
تلاش مدتي است
شروع شده در
قالبهاي
مختلف ولي از
هيچ حمايت جدي
برخوردار نشده.
يعني
نتوانسته اند
نه جناح اصلاح
طلب و نه حتي
بخش قابل
اعتنايي از
کاربران اينترنت
را به حمايت
از خط فکري
خود قانع کنند.
آن چه
من ميبينم،
بر اساس تجربه
عمر سياسي
خود، تداوم تلاشهايي
است سازمان
يافته براي
فروريختن
پايه هاي نظم
موجود، سپس
ايجاد هرج و
مرج و در
نهايت فروپاشيدن
چارچوبي قوام
يافته که به
نام «ايران» ميشناسيم.
برانگيختن
مردم به حمايت
از اقدامات
آشوبگرانه
جاري شبکهاي
که در واژگان
رسمي ايران
«جريان
انحرافي» نام
گرفته،
تاکنون بهطور
کامل شکست
خورده و هيچ
روشنفکر يا
کنشگر سياسي
جدّي به حمايت
از آن
برنخاسته؛ و
اين تحليل که
بايد براي
مقابله با
«اليگارشي
روحاني» و
غيره از
اقدامات تيم
مشايي حمايت
کنيم با شکست
مواجه شده.
البته
به ملاحظاتي
تعبير «تيم
مشايي» را به
کار ميبرم
وگرنه مشايي
را چهره اصلي
اين جريان نميدانم.
به گمانم با
يک شبکه مقتدر
و منسجم مواجهيم
که مشايي تنها
يک نماد آن
است. ماجرا
نيز کاملا
صبغه سياسي [و اطلاعاتي]
دارد نه فکري.
مثلا،
واقعاً مضحک
است که مهملات
علي يعقوبي را
نماينده
جريان فکري
"طريقت"
بدانيم در مقابل
روحانيت به
عنوان جريان
فکري
"شريعت"؛ يعني
دعوايي که
ريشه تاريخي
مفصل دارد. يا
مهملات فرصتطلبانه
مشايي در باب
"مکتب
ايراني" را
تجلي ناسيوناليسم
ايراني
بدانيم.
من
مجموعه
سناريوهاي در
حال وقوع و
جاري را ادامه
سناريوهاي
گذشته ميدانم.
هدف فروپاشي
داخلي است.
فروپاشي نظم
مستقر يعني
هرج و مرجي
بدتر از ليبي
که ميتواند
زمينه تجزيه
ايران را
فراهم کند در
فضايي که هيچ
شخصيت يا حزب
سياسي شاخص و
مورد اجماع
غالب مردم
نتواند
محوريت داشته
باشد. به نظر
من، حملات
شديد عليه
آقاي
رفسنجاني با همين
هدف صورت گرفت
که وي محوريت
خود را در روحانيت
از دست بدهد. و
البته مي
دانيد من
هميشه از
منتقدين
سياستهاي
دوران دولت
آقاي
رفسنجاني
بودم ولي کارکرد
ايشان در
ايجاد اجماع و
محوريت را مهم
و در وضع فعلي
براي ايران حياتي
ميدانم.
کساني
که در اين فضا
ميکوشند
اجماعي ايجاد
کنند حول محور
«تيم مشايي» و
چنين تبليغ ميکنند
که ميتوان با
کمک احمدي
نژاد روحانيت
حاکم را حذف کرد
و مسائلي از
اين قبيل؛ در
اين جهت ميکوشند.
هر چند اين
نظريهپردازيها
تاکنون
نتوانسته با
کمترين
اقبال مواجه
شود.
از
ديروز فضا به
سويي ميرود
که بسياري از
نيروهاي فکري
نظام متوجه هدفمند
بودن اين
سناريوهاي
پياپي شده
اند. هر چند
دير شده، و
لطمات جدي بر
پيکر جامعه
ايراني وارد
شده ولي
هشياري نيز
پديد آمده است.
زماني
که شخصيتهاي
مرجع در جامعه
حذف شد شما
بهتر مي
توانيد جامعه
را متلاشي
کنيد. تصور
کنيد
ساختماني را که
بر صدها يا
دهها ستون
استوار بنا
شده و ساختماني
را که تنها يک
ستون دارد.»
و در
پاسخ به پرسشهايي
درباره شبکههاي
مخفي و فرقههاي
رازآميز فعال در
ايران و نقش
آنان در بحران
جاري چنين
نوشتم:
«من
محور همه
مصيبتهايي
را که در سالهاي
اخير به آن
مبتلا شدهايم
در شبکهاي
منسجم ميدانم
که مقتدرانه
از دوران جنگ
سرد در ايران
جا گرفته است.
هسته
اصلي اين شبکه
را دونمههاي
ايراني تشکيل
ميدهند و در
اين زمينه
شواهد و قرائن
و مستندات
جدّي وجود دارد
که در طول سالهاي
اخير در وبگاه
عبدالله
شهبازي ذکر
شده. شايد
تکرار آن بحثها،
که به مستندات
و تحليل نياز
دارد، در اينجا
مفيد نباشد.
دوستان ميتوانند
مراجعه کنند.»
در
واکنش به
حملات يکي از
شرکتکنندگان
در بحث فوق
نوشتم:
«آقاي
[همان فردی که
با من در
تعارض قلمی
قرار گرفت]
فرمودهاند:
"اين اولين
بار نيست که
شهبازي در پيچهاي
حساس تاريخي
کشور وارد
ميدان شده و
از اين و يا آن
جريان
پشتيباني
نموده تا پايههاي
نظام موجود را
از خطرات
سازمان يافته
براي ايجاد
هرج و مرج
برهاند."
بنابراين،
ايشان اذعان
دارند که "خطرات
سازمانيافتهاي
که هرج و مرج
ايجاد ميکند"
وجود دارد.
درواقع، چنين
است و بنده هر
گاه احساس
مسئوليت کرده
ام وارد شده
ام و البته همه
مي دانند که
چه لطماتي
تاکنون به من
وارد شده.»
پرسش
يکي از دوستان:
«سئوال
اساسي من
استاد اين
است: اين ها كه
به دنبال زدن
اشخاص هستند،
چطور خودشان
شخص محورند.
اشخاص براي
اين جريان
ظاهراً آن قدر
مهم است كه حاضرند
به خاطر آن هر
هزينهاي
بدهند. آيا
ممكن است اين
جريان از
افراد و شخصيتهاي
خودشان هم
بگذرند؟ ممكن
است ببينيم
روزي مشايي،
بقايي و رحيمي
را هم كنار
بگذارند؟»
پاسخ
من:
«مسئله
مشايي و بقايي
و رحيمي نيست.
ما، يعني جامعه
ايراني، با يک
شبکه مقتدر و
گسترده سروکار
دارد که همه
جا حضور دارند
و حتي در
اپوزيسيون
مخالف نظام در
خارج از کشور.
بنابراين، هماهنگي
غيرقابل
توضيح که گاه
مشاهده ميشود
بين برخي
جريانهاي
داخل و خارج
بر سر يک
موضوع معين،
به اين سازماندهي
مرتبط است. به
تصور من،
ايران اکنون در
يک مقطع بسيار
سرنوشت ساز و
حساس قرار
گرفته و در
اين مقطع
درايت يکايک
ما ميتواند
سرنوشت ساز
باشد.»
پرسش
يکي از دوستان:
«هماهنگي
غيرقابل
توضيح که گاه
مشاهده ميشود
بين برخي
جريانهاي
داخل و خارج
بر سر يک
موضوع معين،
به اين سازماندهي
مرتبط است....» با
اين بخش از
صحبتهاي شما
موافقم. من
رفتارهاي
ايرانيان
خارج نشين،
خصوصا افرادي
كه به دنبال
سكولاريزه كردن
جامعه ايران
هستند، را رصد
ميكنم. جديداً
چرخش بسيار
عجيبي در
رفتارهاي
افرادي خاصي
مانند نوريزاده
و برخي سلطنتطلبان
مشاهده كردم
كه شديداً بوي
نزديكي به جريان
مشايي را
دارد. از جمله
خبري كه چند
وقت پيش در
پيكنت منتشر
شد و عبور اين
افراد از جنبش
سبز. البته
ظاهراً همسر
دكتر فاطمي هم
در اين ماجرا
دخيل بودند.»
پاسخ
شهبازي:
«دوست
ارجمند. من
مستندات جدي
دارم. شايد در
اين جا نبايد
اين بحث را
عنوان کنم ولي
واقعاً مدتهاست
ميدانم بهطور
مستند که برخي
ايرانيان
مقيم خارج از
کشور وابسته
به گروههاي
سياسي مختلف
را از طريق
شبکههاي
داخلي به
سرويس اطلاعاتي
اسرائيل وصل
کردهاند.
يعني اين
افراد ظاهراً
تصور ميکنند
براي سرويس
اطلاعاتي
ايران کار ميکنند
ولي در واقع
توسط
اسرائيلي ها
هدايت ميشوند.
اين يک واقعيت
تلخ است که
براي اولين بار
مطرح ميکنم.
قبلاً
نيز موارد
مشابه وجود
داشت از جمله
قتل دکتر
شاپور بختيار
که درواقع کار
سرويس
اسرائيل بود
ولي به دست
بعضي ايرانيها
انجام شد، يا
قتل دکتر
قاسملو يا
ماجراي رستوران
ميکونوس
برلين. در اين
زمينه حرفهاي
جدي دارم ولي
نميدانم
مطرح کنم يا
نه. چرا ميخواهند
مسائل جاري را
تقليل دهند به
مباحث فکري و
نظري؟ ما با
يک سناريوي
تمام عيار سر
و کار داريم و
اکنون کار به
حساس ترين
مقطع اين
سناريو رسيده
است.»
پس از
انتشار سخنان
ديروز آيتالله
مصباح يزدي
مباحث زير را
مطرح کردم:
«صحبتهاي
اخير آيت الله
مصباح يزدي را
بخوانيد؛ به صراحت
[...] را به [تلاش
براي اجراي]
سناريوي ظهور
متهم کرده
است. اين
سخنان صريحترين
احساس خطري
است که تاکنون
ابراز شده و
به صراحت
افراد معيني
متهم شدهاند
به اجراي
سناريوي ظهور.
بخشي از صحبتهاي
آقاي مصباح
اين است:
[آيتالله
مصباح يزدي:]
«اگر اين
جريان ادامه
يابد و يك روز
ديديم كه سيد
علي محمد باب
ديگري به دست
خودمان و با
ثمره خون
شهيدان و مقاومتهاي
فراوان به
وجود آمده
است، تعجب
نكنيم. حال
اگر كسي
رياست، پول و
سوابق داشته
باشد و خدمات
دولت نهم و
دهم نيز در
اختيار او
قرار گيرد و
چه بسا رييس
جمهور هم
بگويد؛ هر چه
دارم از او
بوده است! چه
تأثيراتي ميتواند
داشته باشد؟
قرائن حاكي از
سفرهاي اين
شخص [مشايي] به
سراسر جهان از
شرق تا غرب و
ملاقات با
بالاترين
شخصيتها است
كه در هيچ جا
انعكاس نمييابد،
تا آنجا كه
رييس جمهور
رسماً وزير
خارجه را كنار
ميگذارد و ميگويد؛
سياست خارجه
من را بايد
ايشان اداره
كنند.»
بنده
به خاطر
هشدارهاي
مستمر و جدي و
طرح اين مبحث
در دو دهه
اخير لطمات
جدي خوردم و
حتي به سلامتيام
آسيب رسيد. از
نظر مالي
هماره زير
فشار بودم و
هزار مسئله
ديگر که برايم
درست کردند
ولي با سماجت
و جان سختي
راهم را ادامه
دادم. حالا آن
دوست محترم
مرا متهم ميکند
به «خوش رقصي
براي ناظرين
امنيتي سايت
شان»! تصور نميکنم
اين دوست يا
دوستان ديگر
حتي بخشي از
فشارهايي را
که بر من وارد
شد ميتوانستند
تحمل کنند.
بسياري
کسان در اين
دوران با خوش
رقصي و همگامي
با اين جريان
حاکم و
قدرتمند در
ايران و اروپا
و آمريکا به
ثروت و مقام و
منصب رسيدند.
کرسيهاي
استادي در
دانشگاههاي
غرب به دست
آوردند.
موسسات
تحقيقي زدند.
ولي من به علت
مقاومت و
نفروختن خود
در سرزمين خودم
زير شديدترين
ضربهها قرار
گرفتم، با قلم
و دسترنج و
ثروت خانوادگي
خود ارتزاق
کردم و حتي
اين ميراث نيز
به شدت در
معرض غارت
قرار گرفت.»
اندکي
بعد:
«بامزه
است اين
دوستمان در
صفحهاش
نوشته: "موج
تازه
تبليغاتي
براي
انتخاباتي که
در پيش است:
مستحيل کردن
سبزها در حلقه
رهبري بر پايه
تضاد و خصومت
سبزها با تيم
مشايي ها و
رمال ها آغاز
شده و اشخاصي
نظير عبدالله شهبازي
و حميد روحاني
و... به دوره
گردي افتادهاند"...»
يادداشت
يکي از دوستان
درباره مطالب
فوق:
«از دو
حال خارج
نيست، يا شما
در کامنتهاتان
با يک آدم
آشفته مواجه
هستيد، يا با
حرکتي حسابشده
که خودش را يک
آدم آشفته
وانمود ميکند.
او هر کدام از
اين دو که که باشد،
مخاطب شما
است؟ به گمان
من نه. شما با
مخاطب خودتان
صحبت کنيد. او
هم وقتي از
شما جواب نبيند،
لاجرم ميرود
و مخاطب خودش
را ميجويد و
مي يابد.
من
هنوز البته
دارم تصور ميکنم
باب جديد را،
که کاغذي در
دستش تکان ميدهد
و ميگويد
«اين توقيع از
ناحيهي مقدسه
آمده و من را
صاحب اختيار
عالم، خاصه
ايران معرفي
کرده» و راستش
هم خندهام ميگيرد
هم ميترسم.
ترس هم دارد.»
چند
ساعت بعد در
پاسخ به پرسش
يکي از دوستان
نوشتم:
«درباره
تداوم شبکه
مخفي پيمان
ناتو در وبگاهم
صحبت کردهام.
اين شبکهاي
است که از
حوالي سال 1325 در
ايران بهتدريج
بنا شد. يک نوع
ارتش سرّي بود
براي مقابله
احتمالي با
اشغال ايران
توسط ارتش سرخ
و شوروي.
مشابه
آن در ترکيه
ارگنه کن نام
دارد که در سالهاي
اخير دولت رجب
طيب اردوغان
درگير کشف و
خنثي کردن آن
است و اخيراً
نيز طرح ترور
اردوغان را
اجرا کردند که
نافرجام ماند.
مشابه آن در
ايتاليا گلاديو
نام داشت که
در هسته مرکزي
آن يک لژ [ماسوني]
بهنام P2 بود.
سيلويو
برلوسکوني
مسئول شاخه
تبليغاتي اين
شبکه بود و با
اتکا بر همين
پشتوانه نخست وزير
شد.
حتي در
سوئد و نروژ
هم اين شبکه
فعال بوده و
هست. فيلم سه
قسمتي معروف
به «سريال
هزاره» که
قسمت اول آن
را در سايتم
معرفي کردم
(دختري با
خالکوبي اژدها)
به اين شبکه
در سوئد
پرداخته است. [+]
اين شبکه در
سوئد
اسويبورگ Sveaborg نام
دارد.
اسويبورگ در
سال 1941 بهوسيله
اتو هالبرگ
ايجاد شد و بهعنوان
يک گروه بسيار
پنهان عمل ميکرد.
اين گروه مرکب
از نظاميان
داوطلب زبده
سوئدي بود که
قبلاً در جنگ
فنلاند- شوروي
جنگيده بودند.
برخي از اعضاي
اسويبورگ از
اعضاي سابق
انجمن
سوسياليست
سوئد
(SSS) بودند که در
زمان جنگ
جهاني دوّم
فعاليت داشت و
يک گروه نازي
بود و بهوسيله
يکي از افراطيترين
هواداران
هيتلر بهنام
اسون اولو
ليندهولم
اداره ميشد.
در دهه 1950
اسويبورگ بيش
از يک هزار
عضو داشت که
بايد هسته يک
نيروي چريکي
را تشکيل ميدادند.
بسياري از اين
افراد اعضاي
نيروهاي مسلح
سوئد بودند.
اولين
بار شبکه هاي
سري پيمان
ناتو در نروژ
کشف شد به اين
ترتيب: در سال 1978
پليس خانه
فردي بهنام
هانس اتو ماير
را مورد
بازرسي قرار
داد و مقادير
عظيمي اسلحه و
مواد منفجره و
وسايل ارتباطي
پيچيده کشف
کرد. ماير به
بازجويان
پليس گفت که
وي رهبر گروه
استي بيهايند
است. پليس اين
مسئله را علني
کرد ولي بهسرعت
بر آن سرپوش
گذارده شد.
يک
مأمور
اطلاعاتي
سابق ناتو در
پاسخ به اين پرسش
که دقيقاً هدف
عمليات استي
بيهايند چيست،
توضيح داده که
اين عمليات دو
وجه داشت: بيثبات
کردن هر گونه
دولت چپگرا
حتي دولتهاي
سوسيال
دمکرات، و در
زمان حمله
پيمان ورشو
ايجاد ارتش
چريکي با
استفاده از
تاکتيکهاي
کلاسيک چريکي.
در
صددم اگر عمري
بود تمام
يادداشتهايم
در اين زمينه
را به شکل بخش
دوّم رساله «جرج
کندي يانگ»
منتشر کنم.
بخش اوّل، که
نقش يانگ را
در طراحي و
هدايت عمليات
کودتاي 28
مرداد 32 در
ايران نشان
ميدهد قبلا در
سايتم منتشر
کرده ام. يانگ
قائم مقام
پيشين ام. آي. 6 و
مسئول عمليات
کودتا در
ايران بود. [+]
خب.
مشابه اين
شبکه مخوف در
ايران هم وجود
داشت ولي کشف
نشد. اين را
قبلاً گفتهام.
و پس از
انقلاب
بازسازي شد.
استفاده از
اعضاي فرقههاي
مخفي و
رازآميز و
انطباق با
فرهنگ ديني- اسلامي
از وظايف اين
شبکه در فضاي
پس از انقلاب اسلامي
بود.
اين
مسائل را که
مطرح کني با
حربههاي
مختلف به سراغ
شما ميآيند
از جمله متهم
کردن به "توهم
توطئه" که سالها
کاربرد
تبليغاتي
داشت. به اين
ترفند پرداختهام
در کتابي با
همين عنوان.
در سايتم هم
منتشر شده. [+]
اين پرسش مطرح
است که مثلاً
فلان آقا که
خاستگاهش
فلان نهاد
امنيتي و
اطلاعاتي است
و تمام زندگياش
در امور
اطلاعاتي
گذشته، چرا
حالا که وارد عرصه
سياست و نظريهپردازي
ميشود هيچ
علاقهاي به
تحليل بر
بنياد پديده
هاي اطلاعاتي
نشان نميدهد
و مرتب مدعي
ميشوند که
بايد مسائل را
نظري بررسي
کرد؟ در حالي
که هر حوزه
ابزار شناخت
خود را دارد.
شما نميتوانيد
پديدههاي
اطلاعاتي و
امنيتي را با
مفاهيم
تئوريک در
حوزه توسعه
توضيح دهيد.
ولي آنها
اصرار دارند
وارد اين حوزه
نشوند و آن را
مسکوت
بگذارند. سالها
طول کشيد تا بهتدريج
عمق و وسعت و
تعفن اين شبکه
را شناختم. يعني
درواقع يک عمر
و به بهاي
گزاف.»
جزئیاتی
از پيگيري هاي
ويژه مشایی
براي مفسد بزرگ
اقتصادی
احمدی
نژاد افشا می
کند؛ مشائی
حمایت!+سند
جهان-
يکشنبه ۱۸
ارديبهشت ۱۳۹۰
سرویس
اقتصادی
جهان- ۱۲
مهرماه سال ۸۵.
نظرآباد
شهرستانی
کوچک در اطراف
تهران میزبان
رئیس جمهوری
است که همه او
را به صراحت
لهجه می شناختند.
صحبتها از
شعار اصلی او
در انتخابات
سال گذشته اوج
گرفت: عدالت.
مکثی کوتاه و
سپس اشاره ای
و ناگهان
هشداری
مستقیم به دو
نفر: « شما هزار
ميليارد
تومان به يك
بانك خصوصي
بدهكارید.
حالا بدون
آنكه بدهي خود
را پرداخته
باشید، ميخواهید
با ۲۹۰
ميليارد
تومان، ۲۹
درصد از سهام
در اختيار اين
بانك را
خريداري کنید!»
به گزارش
جهان بعد با
کنایه و لحنی
مختص به خود
ادامه داد:
جالب است که ۶۰
ميليارد
تومان از اين
مبلغ را از يك
بانك ديگر قرض
كرده
بودند.شعارهای
مردم درباره
وام یک
میلیونی،
فرصت
استراحتی
کوتاه به رئیس
جمهور می دهد
و او با
حرارتی خاص به
آنها و مردم اعلام
می کند: اگر تا ۱۵روز
تكليف خود را
مشخص نكنند به
عنوان خدمتگزار
ملت، اسامي
شما را اعلام
مي كنم.
اگرچه این
جملات محمود
احمدی نژاد در
تکبیر مردم
نظرآباد گم
شد، اما بازتاب
آن فراتر از
هر صحبت دیگری
از او طی دو سال
اول مسئولیت
او بود.
اواخر
همان ماه،
خبرگزاری
جمهوری
اسلامی در گفتگو
با منبعی
آگاه، سخنگوی
رئیس جمهور می
شود و دو نام
را رسما مفسد
اقتصادی می
نامد: محمد
رستمی صفا و العقیلی!منبع
آگاهي كه اين
خبر را در
اختيار خبرگزاري
رسمي دولت
قرار داده بود
كسي نبود جز مشاور
ارشد وقت
اطلاع رساني
رييس جمهور.
جستجوهای
اینترنتی و
یافتن منابع
رسمی آغاز می
شود. محمد
رستمی صفا
دارای
کارخانجات
متعددی است و
سریع تر می
توان از او
نامی یافت، اما
العقیلی
کیست؟گمانه
زنی از فامیل
او آغاز می
شود که نامی
ظاهرا عربی
است. همشهری
می نویسد که
«هویت و ملیت
این شخص به
درستی مشخص
نیست اما از
نام وی برمیآید
که عرب و
احتمالا
اماراتی باشد».
وقتی اسم
او آنقدر
نامشخص است،
پس نباید درباره
اقدامات او هم
اطلاعی دقیق
یافت.موضوع
العقیلی
همچون دیگر
پرونده های
کوچک و بزرگ،
در میان
دعواهای
سیاسی و جناحی
گم شده بود تا
اینکه خبری در
پایگاه اطلاع رسانی
مجتمع قضایی
امور اقتصادی
منتشر شد و نام
رستمی صفا را
به عنوان رشوه
دهنده به برخی
مدیران گازی
در دوره وزارت
بیژن زنگنه معرفی
کرد اما باز
هم العقیلی در
این میان گم بود
و شریک او بار
سنگین اعلام
تخلفات در
رسانه ها را
به دوش می
کشید.
این بار هم
بازوی رسانه
ای دولت دست
به کار می شود.
خبر پیرامون
قاچاق سیگار
است و اینگونه
موضوع را
تشریح می کند: «
شرکت پخش عظیم
به عنوان یکی
از دهها شرکت
وابسته به
العقیلی،
چندی پیش به
اتهام عرضه
خارج از شبکه ۶۳۰۵
کارتن سیگار
به پرداخت ۹۳۵۷۸۴۴۰۰۰۰
ریال جریمه
نقدی محکوم
شد. مدیر عامل
این شرکت فردی
به نلام
عبدالحمید
پیشداد است که
پس از این
محکومیت،
موفق به اخذ
مجوز عاملیت
فروش و توزیع
سیگار
شد!براساس
گزارش
دریافتی،
شرکت دخانیات
قشم متعلق به مافیای
العقیلی که
بیش از یک
میلیارد
تومان جریمه
را پرداخت
نکرده،
اخیرا با
حمایت دو تن
از مدیران
شرکت دخانیات
ایران در
آستانه
معافیت از
پرداخت مبلغ
مذکور به دولت
شده بود که با
مخالفت جدی
هیات مدیره و
شخص مدیر عامل
شرکت دخانیات
ناکام ماند
.با این حال
شرکت دخانیات
قشم همچنان از
پرداخت ۸۰۰
میلیون تومان
بدهی ناشی از
عدم پرداخت حق
تولید و ۳۰۰
میلیون تومان
بابت جریمه
عدم تولید تا
سقف مورد تعهد
خود داری می
کند . سوابق
نشان می دهد
که این شرکت
قبلا نیز با
هدف فرار از
پرداخت عوارض
قانونی، بخشی
از تولیدات
کارخانه قشم خود
را به صورت
قاچاق و از
طریق
بندرعباس
وارد کشور
کرده بود که
محموله های
قاچاق توسط
ماموران کشف و
ضبط شد .»
خبرخوان
ها و
خبرنگارها،
از این همه
ارتباطات
باند العقیلی
در داخل كشور
با مقامات
دستگاهها و
نهادهاي مختلف
به حیرت می
افتند، آنجا
که ایرنا
اضافه می کند:
«علت اصرار
برخی دستگاه
های دولتی
برای ادامه
همکاری با این
مجموعه های
متخلف
نامعلوم و
قابل تامل است»
پیگیری
های خبرنگار
ما پس از کنار
هم قراردادن
این جزئیات،
آغاز می شود.
به راستی چرا
العقیلی هنوز
هم ارتباطات
سیاسی و
اقتصادی
دارد؟
نکند عطف
به ما سبق
ممنوع است و
نسخ اتفاق افتاده
و اعلام نمی
شود؟فرضیات
بی پاسخ است و
هر پیگیری و
جستجویی،
جواب ها را
دور از دسترس
می سازد.
این ماجرا
نیز می رفت به
فراموشی
سپرده شود که
خبرنگار ما به
نامه هایی
عجیب، بدون
مهر محرمانه و
البته خطاب به
مسئولان ارشد
دولتی دست می یابند.يكي
از اين نامه
ها با امضای
اسفندیار رحیم
مشایی مشاور
ارشد و رئیس
دفتر همه كاره
رئیس جمهور
خطاب به رييس
كل بانك مركزي
ارسال شده
است.موضوع؟
کمک، مساعدت و
همکاری با
جناب آقای
العقیلی برای
رفع مشکلات و
انجام برخی
کارهای کوچک
اداری همچون
«تسهیل در
بازپرداخت
تسهیلات
بانکی و
بازگرداندن
همان نمایندگی
های پخش
سیگار». باور
کردنی نیست.
جالب تر و
صد البته تاسف
آور اینکه در
نامه مشایی
خطاب به رييس
كل بانك
مركزي، با لحن
آمرانه اي
دستور داده
شده است که
این نامه «جهت
دستورمساعدت»
ارسال می
شود!علامت های
تعجب و گذاردن
سه نطقه و
امثالهم
پاسخگوی این
تعجب ما نخواهد
بود.
چگونه
ممکن است سال ۸۵ این
فرد مفسد
اقتصادی باشد
با میلیاردها
تومان بدهی
عقب افتاده و
تخلف و ...، اما
اکنون رييس دفتر
و همه كاره
رئیس جمهوری
که نام این
مفسد را اعلام
کرده، برای
نامه های وام
او و رفع
مشکلات اداری
اش برای اعضای
کابینه نامه
هاي ويژه و
دستوري می
فرستد؟باور
کنید باز هم
باورکردنی
نیست.یعنی آن
مفسد اقتصادی
(البته به زعم
قوه مجریه نه
قضائیه) می
تواند
اینچنین در
سیستم اداری
ما جولان دهد؟
پس خبرگزاری
دولت چه کسی
را در قضیه
دخانیت مقصر
می داند؟ فرد
مورد حمایت
ويژه دفتر
رئیس جمهور
را؟ کسی که می
تواند ظرف چند
ماه چند دستور
محکم از رئیس
جمهور بگیرد و
سراغ وزرا و
مسئولان برای
نقد کردن این
دستورات
برود؟ نکته ای
قابل تامل در
نامه ۲۶
تیرماه
العقیلی به
رئیس جمهور به
چشم می خورد:«
از حضرتعالی
استدعا دارم
تا با حمایت
خود از این
حقانیت خواهی
(!) دستور
فرمائید تا
امکاناتی
فراهم گردد که
بانک پارسیان
اصل بدهی این
گروه را که
بالغ بر ۲
هزار و ۳۶۰
میلیارد ریال
می گردد در
مقابل دارایی ۲
هزار و ۵۰۰
میلیارد
ریالی واگذار
گردیده، تسویه
قلمداد نموده
و بهره مرتبط
با آن تسهیلات
را در حد
معقول و قابل
قبولی که
منطبق با شرع
مقدس و عرف
رایج اقتصادی
باشد را مورد
محاسبه و
استمهال قرار
دهد.»
راستی، آن
روز معروف
یعنی ۱۲
مهرماه ۸۵،
رئیس جمهور
سخنان دیگری
هم گفت: «چرا
مردم بايد
براي دريافت
چند ميليون
تومان وام
مدتها انتظار
بكشند؟» آری این
نقص سیستم
بانکی است.
اما مردم و
شرکتها و
نخبگانی هم
هستند که آرزوی
یک نامه از
طرف رئیس
جمهور محبوب
خود و یا حتی
يك مسئول دفتر
معروف رئیس
جمهور را
دارند تا مشکل
واگذاری
اعتبار به
آنها هم حل
شود، تا مشکل
فلان قرارداد
و پروژه آنها
هم حل شود، تا
جوابی بگیرند.
جواب آنها را
چه بدهیم؟
درباره
اين روابط
ويژه و نيز
ارتباطات خاص
مديران ارشد
بانك وابسته
به سركرده اين
جريان انحرافي
با اين
خانواده متهم
به فساد
اقتصادي در
امارات نیز
اسناد ديگری
نیزموجود است
كه ..... اقدام به
انتشار ان در
روزهاي آينده
خواهد کرد.
«تابناک»،ـ ۱۶
ارديبهشت ۱۳۹۰
حلقه وصل
تحجر جدید و
اسلام
آمریکایی در
برابر جبهه
انقلاب
یکی
از مواردی که
نامبرده به آن
اشاره نموده و
می توان از آن
تعبیر به
نظریه حجتیه
نوین ـ تحجر
جدید ـ کرد و
رگه های
عملیاتی آن
نیز در رفتار
و کردار جریان
انحرافی به
روشنی مشهود
است، رد نظریه
«ولایت مطلقه
فقیه» است؛
نظریه ای که
اتفاقا جریان
انحرافی تحجر
جدید در صدد
ضربه زدن به
آن بیشترین
تلاش خود را
به کار گرفته
است و این
گونه القا می
کند، با
مسئولیت گرفتن
یاران حضرت ـ
عناصر جریان
انحرافی ـ در
واقع...
همه گروههای
اسلامی بر این
گفته اند که
در
آخرالزمان، مردی
ظهور میکند
که دنیا را پر
از عدل و داد
کرده و دولت
حق را برپا میسازد؛
دولتی که جهان
را فرا میگیرد.
این دیدگاه به
استناد آیات
کریمه قرآن از
جمله ۱۰۵
سوره انبیا، ۵
قصص، ۳۲ و ۳۳
توبه و... است.
به گزارش
«تابناک»، اهل
سنّت نیز با
شیعیان اتفاق
نظر دارند، بر
این که
مهدی(عج) از
خلفای
دوازدهگانهای
است که رسول
اکرم(ص) به آنها
در احادیث
گوناگون
بشارت داده و
از آنجا که
حقایق وحی و
وجود رهبران
الهی در میان
بشر، منطبق با
نیازهای
طبیعی و فطری
است، چنین
اعتقادی نیز
ریشه در نهاد
انسان دارد و
پاسخی به نیاز
آرمانی بشریت
است.
از سویی
پیرایهها،
خرافهها،
ادعاهای
دروغین، کجفهمیها
و بدفهمیها
درباره نحوه
ارتباط نظام
اسلامی با
حضرت حجت بن
الحسن
العسکری ـ عجلالله
تعالی ـ یکی
از دستمایهها
و ابزارهای
مؤثر دشمنان
برای مشوش
جلوه دادن
چهره حکومت
اسلامی از
آغاز پیروزی
انقلاب بوده و
بیشترین هدف
دشمن در این
تبلیغات
گسترده این است
که این گونه
به افکار
عمومی القا
شود که «جمهوری
اسلامی با
توسل به
خرافات و عوام
فریبی، تلاش
دارد برای
رهبری نظام ـ
چه در زمان
حضرت امام
خمینی(ره) و چه
امروز در دوره
آیتالله
خامنهای ـ
مشروعیت سازی
کند»؛ این
تبلیغات پس از
انتخابات دهم
ریاست جمهوری
و در راستای
فتنه پیچیده
88، عمق و وسعت
بیشتری یافت.
در واقع
فهم نادرست،
کژتابیهای
هدفمند رسانهای
دشمن از نحوه
پیوند نظام
اسلامی و
مفهوم غنی
انتظار و تلاش
مستمر برای
خرافاتی جلوه
دادن جمهوری
اسلامی و
مسئولان کشور،
مضاف بر
اظهارات
نسنجیده
برخی از
نیروهای
معتقد به
انقلاب به این
شبهه دامن زده
و دو بازوی
فعال دشمن ـ
به فرموده حضرت
امام(ره):
اسلام
آمریکایی و
متحجرین ـ را
در ناکام گذاردن
جبهه انقلاب
برای تشکیل
حکومت اسلامی
و اتصال آن به
حکومت جهانی
حضرت
ولیعصر(عج) به
یکدیگر
رسانده است.
حزب
قائدین زمان و
تئوری پردازی
برای حذف نیروهای
جبهه انقلاب
انتظار در
مکتب تشیع از
جایگاهی بلند
برخوردار
بوده و در
زمره برترین
عبادات قرار
گرفته است. شیعیان
اعتقاد خاصی
به موضوع ظهور
امام زمان(عج)
و بحث انتظار
دارند. از این روی،
دشمنان
اسلام، درصدد
انحراف نقطه
امید شیعیان و
ایجاد تفرقه و
اختلاف بین
صفوف مسلمین
هستند که
انتشار ا