Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
حقارتِ مجرم از بزرگی جرم نمی کاهد

حقارتِ مجرم از بزرگی جرم نمی کاهد

(در محکوميت افترای مصطفی مدنی به محمد رضا شالگونی)

 

شهاب برهان

 

 

مصطفی مدنی در مطلبی که برای ابراز تاسف از کناره گيری فرخ نگهداراز شورای عالی اتحاد جمهوريخواهان در پی تنش های مربوط به نامه نگهداربه سيد علی خامنه ای نوشته (۱) و خواهان بازگشت وی به اين شورا شده است، بی هيچ ربطی به اين مسائل، پای محمد رضا شالگونی را به وسط کشيده، ميان نامه فرخ نگهدار به خامنه ای ومقاله ای که شالگونی در تحليل وضعيت ايران نوشته است(۲) قرينه سازی کرده و شالگونی را مورد افترای بسيار سنگين سياسی و توهين های بيشرمانه ای قرارداده است.

 

قرينه سازی ازتحليل سياسی شالگونی که درجهت خروج از بن بست سرکوب درجهت سرنگونی جمهوری اسلامی است و نامه فرخ نگهداربه خامنه ای واين دو نوشته را که گوئی ازيک جنس اند، درترازوی مقايسه گذاشتن، اگرازبی شعوری مفرط نباشد، ازشيطنتی مفرط است.

قرينه سازی ازمحمد رضا شالگونی و يک تبهکار سياسی و همدست و همداستان رژيم جمهوری اسلامی که مدنی وی را «دوست عزيزم آقای نگهدار» می نامد ("به من بگو دوست ات کيست تا بگويم کيستی!") و اطلاق «اين دو بزرگوار» به هر دوی آن ها، اهانتی نه فقط به شالگونی بلکه به همه انسان ها و نيروهای شرافتمند ديگری است که همچون او برای رهائی مردم ايران از شر رژيم غارت و جنايت، مبارزه کرده اند و می کنند.

 

مدنی به شالگونی افترا می زند که گويا او "در برابر جنبش مردم قرار گرفته، به ارتجاع تنه زده" ( يعنی از آن جلو افتاده) و با ارائه اين تحليل که "اين رژيم برای حفظ موجوديت خود در شرايط کنونی جز تشديد سرکوب راه ديگری ندارد، و اين چيزی است که اصلاح طلبان جز از طريق اعتراف به ورشکستگی پروژه خود نمی توانند به آن توجه کنند"، به رهبر جمهوری اسلامی «رهنمود» داده است که «اگر به روّيه سرکوب ادامه ندهيد، جنبش سبز فراگير و همگانی مي‌شود».

 

قرينه سازی مدنی چنين است:

فرخ نگهدار در نامه به رهبر نوشته است: اگر به رويّه سرکوب ادامه بدهيد جنبش سبز فراگير و همگانی می شود، ولی شالگونی به رهبر رهنمود داده است که اگر به رويّه سرکوب ادامه ندهيد، جنبش سبز فراگير و همگانی مي‌شود.

 

مدنی پس از اين قرينه سازی جاعلانه و رذيلانه، به مقايسه می پردازد و می گويد « الگوهای آقای نگهدار در مقايسه با فرامين آقای شالگوني، هنوز به انسانيت آغشته است. وجه اشتراک فقط اينحاست که هر دو آنها، گوئی در صف حکومت ايستاده‌اند و از سکوی قدرت به مردم نگاه مي‌کنند! يکی چاره کار و مانع و رادع همگانی شدن جنبش مردم را در نرم کردن دستگاه سرکوب و ديگری (يعنی شالگونی) در صيقل دادن آن و خفه کردن مردم مي‌بيند».

 

مدنی پس از اين افترای کثيف به کسی که دو سطر بالاتر او را « بزرگوار » ناميده بود می نويسد:

« آقای شالگونی بی اختيار انسان را به ياد حرف های آقای پرويز نيکخواه مي‌اندازد. در بهبوحه[بحبوحه] سال های انقلاب او خطاب به شاه مي‌گفت: "هيچ راهی جز سرکوب اين جنبش وجود ندارد". او تاکيد داشت: "هرگونه عقب نشينی در مقابل جنبش مردم، آنرا جری تر مي‌کند". نيکخواه به شاه مي‌گفت: اگر جنبش مردم راهمانند ۱۵ خرداد خفه نکنيد، سلطنت از ميان مي‌رود». و بالاخره در ارتباط با «رهنمود» به خامنه ای که از زبان شالگونی جعل کرده است، می نويسد: « اين سخن‌ها را مردم فقط از زبان سرداران سپاه و بسيج شنيده‌اند».

 

مدنی شالگونی را با « دوست عزيز» اش فرخ نگهدار عوضی گرفته است که برای شکوفائی جمهوری اسلامی با دستگاه سرکوب خمينی همکاری می کرد و شعار می داد: « پاسداران را به سلاح سنگين مجهز کنيد!»

 

چه چيزی سبب شده است که مصطفی مدنی به چنين افترائی دست بزند و اين اهانت ها را بکند؟ آيا زخم کهنهٴ او از اين که شالگونی مذاکرات وحدت راه کارگر با «اتحاد فدائی » و « اقليت - شورای عالی» را، که مدنی نماينده اين دومی بود، بر هم زد و گفت اين ها به سوسياليسم اعتقاد ندارند، دهان باز کرده است؟ پانزده ، بيست سالی از آن ماجرا گذشته است و دليل اين افترا و توهينات نمی تواند تنها کينهٴ ديرينه باشد.

 

آيا کودنی مدنی تا آن اندازه است که حرف روشن و شفاف شالگونی را نفهميده است؟ بفرض که يک جمله شالگونی با کم دقتی نوشته شده و جای تفسير می داشت ، که ابداً چنين نيست ، آيا او محمد رضا شالگونی را آنهمه نمی شناخت که تشخيص بدهد که اگر ابهامی در جمله هست، از انشای نوشته می تواند باشد و شالگونی سخنگوی سرداران سپاه و بسيج، و رهنمود دهنده به خامنه ای برای سرکوب جنبش مردم نيست؟ يا حقيقت اين است که چون شالگونی را خوب می شناسد و از خوشنامی او بعنوان يک کمونيست و مبارزی که نزديک به نيم قرن در سنگر مردم و بر عليه دو نظام شاهنشاهی و اسلامی جنگيده است با خبر است، دست به چنين کاری زده است؟ به نظر می رسد مدنی مخاطبان اش را مشتی احمق بی خبر از دنيا می داند که نه گذشته و حال او را می شناسند و نه مال محمد رضا شالگونی را.

 

مدنی نوشته و منظور شالگونی را خيلی هم خوب فهميده ولی آن را آگاهانه و پليدانه بصورت يک افترای سياسی شنيع تحريف کرده است. اين اقدام کثيف اگر تنها ناشی از رذالت و پلشتی مرتکبِ آن نباشد، بايد احتمال توطئه ای برای يک خرابکاری سياسی در پشت آن را داد و نسبت به آن هوشيار بود. نوشته مدنی نشان می دهد که محرک اين اتهامات، انتقاد شالگونی از اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز و ورشکسته دانستن پروژه آن ها است. رنگ اين سياهکاري، آشکارا به « سبز»ی می زند.

 

در برابر افترائات و توهين های مدنی نمی توان ساکت ماند. بايد با اعلام انزجار و محکوم کردن قاطعانه اين شيوه های "کيهانی" و توهين های "رجويانی"، محکم و بی تزلزل توی دهان اين مفتری و اهانتگر بی اصول و اخلاق زد و او را بر سرجای نازل خود اش نشاند. اما محکوم کردن کافی نيست و نيروهای چپ و انقلابی و سرنگونی طلبان دموکرات و مردمی بايد همه جا و از جمله در فضای ارتباطات مجازي، مراقب چنين عناصری باشند و در برابر توطئه ها برای خرابکاری سياسی عليه مخالفان چپ و دموکراتِ جمهوری اسلامی هشياری نشان دهند.

 

۲۶ فوريه ۱ ۱ ۰ ۲

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/26939


http://rahekargar.wordpress.com/2011/01/14/dena-2376/#more-52565

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©