کمون
پاریس همیشه
زنده است !
از کمون
بیاموزیم !
رحمت
خوشکدامن
درسپیده
دم ۱۸
مارس کارگران
پاریس با
شهامتی بی
نظیر و قهرمانانه
در وضعیتی
استثنائی با
فریادهای
زنده باد
کمون
حکومت
بورژوازی را
سرنگون می
کنند . کمیته
مرکزی گارد
ملی که درآن
لحظه 215 گردان
متشکل را تحت
فرمان خود داشت
، تمام قدرت
را در دست
میگیرد و
فرمان تسخیر
تمام مراکز
مهم دولتی را
صادر می کند . بورژوازی
و نماینده اش "
این فسقلی بد
نهاد تی یر "
به ورسای
متواری می
شوند و از
آنجا برای بازپس
گردانیدن
حکومت از دست
رفته شان تلاش
می کنند .
کمیته
مرکزی گارد
ملی در اولین
جلسه خود در
تالار
شهرداری که
چند ساعتی از
تصرف آن
نگذشته بود .
سرنگونی دولت
بورژوازی را
اعلام می
نماید و در
اولین قطع
نامه خود
فرمان لغو
حکومت نظامی و
آزادی تمام
زندانیان
سیاسی را صادر
می نمایند . در
فاصله کوتاهی
کمون توانست
با قاطعیتی
باور نکردنی
اقدامات
وسیعی را علیه
نظام ضد
انسانی
بورژوازی و
ماشین سرکوب
بوروکراتیکش
انجام دهد . و
از همان
روزهای اول
پایه های قدرت
دولتی
بورژوازی را
نشانه رود .
کمیته
مرکزی گارد
ملی پس از چند
روز فرمان انتخابات
آزاد را صادر
می کند و از
تمام مردم می
خواهد که در
آن شرکت کنند .
در ۲۸مارس
انتخابات
کمون برگزار
می گردد .
کمیته مرکزی
که تا آن روز
وظایف حکومتی
را انجام می
داد ، پس از
صدور فرمان
انحلال ارتش و
پلیس استعفا
می دهد . در ۳۰ مارس کمون
نظام وظیفه را
منحل اعلام می
کند . و بجای آن گارد
ملی را بوجود
می آورد که
همه افراد
قادر به شرکت
در آن و اجازه
حمل سلاح را
داشتند . انتخابی
بودن تمام
مقامات رسمی
را تصویب می
کند و برای
اینکه تبعیضی
بین تمام
مقامات و
اعضای کمون
قائل نشود
حقوق ها را تا۶۰۰۰
فرانک در نظر
می گیرد . کمون
توانست جدائی
کلیسا از دولت
را سازمان دهد
، کمک های
مالی دولت به کلیسا
را نیز حذف
کند . تحصیلات
رایگان برای تمام
شهروندان
بوجود آورد .
کمون اجاره
خانه های
پرداخت نشده
را باطل می
کند و کار
شبانه نانوایان
را ممنوع
اعلام می
نماید . در ۶آوریل
در میان
شادمانی
عمومی مردم
دستگاه گیوتین
را در انظار
به آتش می کشد .
و شش روز بعد
یعنی در روز ۱۲
آوریل کمون با
تصمیم
شجاعانه اش
ستون واندوم را
که مظهر میهن
پرستی افراطی
و نماد
ناسیونالیسم
افراطی بود ،
که پس از
جنگهای ۱۸۰۹ با
ذوب کردن توپ
های به غنیمت
گرفته شده
ساخته شده بود
را نیز به آتش
می کشد .
همه این
اقدانات در
حالی از طرف
کمون صورت می گیرد
که از بین ۸۶
نماینده
منتخب کمون
تنها ۲۸ نفر را
کارگران
تشکیل می
دادند و بقیه
ترکیب شده بود
از کارمندان ( ۸ نفر ) .
نمایندگان
وابسته به
خرده
بورژوازی ( ۲۹ نفر) .
نمایندگان
سیاسی
بورژوازی (۲۱ نفر).
عمر کمون ۷۲ روز
بیشتر نبود ،
اما در این
مدت کوتاه با
اقداماتی که
انجام داد
پیگیرترین
دموکراسی را به
نمایش گذاشت
که در تاریخ
جنبش کارگری
بی سابقه بوده
است . کمون در
عمل نشان داد
که طبقه کارگر
برای آنکه از
یک طرف پایه
های دولت
بورژوازی را
از بین ببرد و
از طرفی دیگر
بجای ماشین
بوروکراتیک
بورژوازی،
ماشین بوروکراتیک
دیگری را
جایگزین آن
نکند، راهی جز
دمکراتیک
کردن تمام
نهادهای
سیاسی و
اقتصادی و ....
وجود ندارد .
کمون
قدرتی براستی
دموکراتیک
بود ، قدرتی
که تگیه گاه و
مبنایش آراء
عمومی بود.
کمون نماینده
ملت بود . از این
جنبه دیگر
دولت به معنای
خاص کلمه نبود
. شری بود که از
جامعه
بورژوازی به
ارث رسیده بود
که بسادگی
طبقه کارگر از
" مضار آن " در
کوتاهترین
زمان نمی
توانست رها
گردد ." تا
آنکه زمانی فرابرسد
که درآن نسلی
که در شرایط
جدید و آزاد بزرگ
شده باشند،
قادر به آن
گردند که خود
را از قید
خوان یغمائی
بنام دولت رها
سازند . (۱)
در یک کلام
کمون دولت
کارگری بود که
برای رهائی
کارگران گام
برمی داشت .
کمون اولین
تجربه کارگران
بود . تجربه ای
که همراه خود
خطای های بزرگی
نیز داشت که
شاید اگر آنها
نبود عمرش طولانی
تر می شد . و یا
شاید موفق می
شد کارگران
اروپا را به
یاری و همبستگی
با خود بکشاند
و مسیر دیگری
را طی کند .
از میان
خطاهای کمون ،
دو خطای مهم
آن را می توان
چنین بیان کرد :
خطای اول : کارگران
با آنکه
نمایندگان
سیاسی سرمایه
داران را درهم
شکستند و آنها
سراسیمه به
ورسای فرار می
کنند ، اما از
نظر اقتصادی
به مهمترین تکیه
گاه آنها (
بانکها ) حمله
نمی کنند .
بدین خاطر
بورژوازی با
خیالی آسوده
بدون اندک
فشاری موفق می
گردد نیروهای
لازم را
برعلیه کمون
سازماندهی
کند و خود را
برای درهم
شکستن کمون
آماده سازد .
خطای دوم :
کمیته مرکزی
گاردملی
شرایط اضطرای
پس از قیام ۱۸
مارس را
درنیافت و
خیلی زود قدرت
را به کمون محول
نمود . این امر
با عث شد که
بجای تمرکز و
حمله به ورسای
که تی یر در
آنجا سنگر
گرفته بود با
انتخابات
کمون اتلاف
وقت نماید .
چنانکه همین
امر باعث شد
که بورژوازی
وقت لازم را
برای حمله به
پاریس داشته
باشد .
مارکس ۱۸ روز
پس از قیام
کارگران در
نامه ای به
لیبکنشت به
همین موضوع
اشاره می کند
و می گوید : " به
نظر می رسد که
پاریسی ها
مغلوب شده اند
. تقصیر
خودشان است
اما تقصیری که
عملآ از خوش
بینی آنها
ناشی می شود .
کمیته مرکزی (
گارد ملی ) و
بعدآ کمون به
تی یر – این
فسلقی بد نهاد
– فرصت دادند که
نیروی خصم را
متمرکز سازد
زیرا : ۱- آنها
به نحوی
ابلهانه مایل
نبودند جنگ
داخلی را شروع
کنند . مثل
اینکه تی یر
با تلاش خود
برای خلع سلاح
قهر آمیز
پاریس آنرا ( جنک
داخلی را )
آغاز نکرده
بود . مثل
اینکه مجلس ملی
– فورآ به
جمهوری اعلان
جنگ نداده بود
! ۲-
بخاطر آنکه
نسبت غصب
قهرآمیز به
آنها داده نشود
، لحظات
گرانبهائی را
تلف کردند (
بایستی بعد از
به زانو در
آوردن
ارتجاعیون در
پاریس ،
بلافاصله به
سوی ورسای
پیشروی می
کردند ) با
انتخابات
کمون و
سازماندهی آن
و غیره موجب
اتلاف وقت
شدند ." (۲)
بورژوازی
وقتی موفق می
گردد خود را
سازمان دهد ،
قدم به قدم
بسوی پاریس
پیشروی می کند
. در ماه مه
کشتارهای
دسته جمعی
شروع می گردد .
کارگران با
حماسه آفرینی
سنگر به سنگر
مقاومت می
کردند . ولی
بورژوازی قدم
به قدم سنگر
های کارگری را
به تصرف در می
آورد . محلات
کارگر نشین با
قهرمانی
مقاومت می
کنند .
بورژوازی با
خشونتی دیوانه
بار به
کشتارکودکان
و زنان و
مردان دست می
زند ، دیگر "
تفنگ سرعت عمل
لازم را
درکشتن نداشت
، و مسلسل بود
که صدها تن از
شکست خوردگان
را یک جا
نابود می کرد .
دیوار هم پیمانان
در گورستان
پرلاشز ، که
جایگاه آخرین
قتل عام توده
های مردم بود
، همچون شاهدی
در عین حال
خاموش ولی
گویا بر
میزان غیظ و
نفرتی که طبقه
ی حاکم قادر
است به محض
ایستادگی
پرولتاریا
برای دفاع از
حقوق خود از
خویشتن نشان
دهد ، هنوز بر
سرپاست . "(۳)
چهره حیوانی و
ضد بشری
بورژوازی را
کارگران در
کمون به روشنی
دیدند . چهره
ای که دیگر
نمی توانست
خود را در زیر
نقاب های
متعددی پنهان
نگه دارد .
کشتار بیش از "
– ۳۰۰۰۰ تن زن
و مرد و کودک "
و دستگیری
حدود ۴۵۰۰۰ نفر
که بسیاری از
آنها را بعدآ
اعدام نمودند ،
تبعید و به
زندان
انداختن
هزاران نفر ،
کافی بود که
پاریسی ها و
تمام فرانسه و
تمام کارگران
جهان دریابند
که بورژوازی
برای پاسداری
از منافع
طبقاتی اش از
هیچ عملی برای
کشتار کودکان
و زنان و
مردان کوتاهی
نخواهد کرد .
کموناردها
را کشتند ، به
سیاهچال ها
انداختند ، به
تبعیدگاه ها
روانه کردند .
اما
نتوانستند
راهی را که
آنها به
کارگران جهان
نشان دادند از
بین ببرند . از
اینروست که ما
فریاد می زنیم
ک " نام
کارگران
پاریس ، با
کمون شان ،
برای همیشه به
عنوان پیام
آور پر افتخار
جامعه ی نوین
با احترام
تمام یاد
خواهد شد .
خاطره ی
شهیدان اش
سرشار از تقدس
در قلب طبقه
کارگر برای
همیشه باقی
خواهد ماند و
آنان که دست
به نابودی اش
زدند از هم
اکنون به چرخ
عذاب و مذمت
تاریخ بسته
شده اند و
دعای همه ی
کشیشان شان با
هم نیز برای
آمرزش گناهان
شان کفایت
نخواهد کرد ."(۴)
زنده باد
کمون ۱۳
مارس ۲۰۱۰
زیرنویسها:
۱ـ از
مقدمه انگلس
بر کتاب جنگ
داخلی در
فرانسه ۱۸۹۱
تجمه سچفخا ص۲۵
۲ـ از
نامه ی کارل
مارکس به
ویلهلم
لیبکنشت از جزوه
در باره کمون
۳
از
مقدمه انگلس
بر کتاب جنگ
داخلی در
فرانسه 1891 ترجمه
باقرپرهام ص38
4- از
کتب جنک داخلی
در فرانسه
کارل مارکس
ترجمه باقرپرهام
ص 152