Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۰ برابر با  ۱۹ ژانويه ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۰  برابر با ۱۹ ژانويه ۲۰۱۲
فصل بازستانی قدرت سیاسی و اقتصادی

فصل بازستانی قدرت سیاسی و اقتصادی

از

دو هم پشت ذاتیِ جهانی

« سرمایه و دین»

 

بهنام چنگائی

 

بخش ۲

"آب رفته به جوی باز نمی گردد"

تلاطم در تحولات منطقه خودی، خاورمیانه و جهان در ارتباط با شاخ و سینه کشیدن رهبران مستاصل حکومت اسلامی به قیمت جان و مال و کشور مردم بالاست و اوج و فرود ـ کند و تند شدن(بحران تصمیمگیری ـ در تحریم بیشتر، و یا اقدام نظامی) را حساس تر نموده، و نحوه برخورد با آنها و عواقب تصمیم، نسبت به هریک از کشورهای مشمول، چندان قابل پیش بینی نیست و به همین دلیل ساده، رسیدن به مواضع صریح و مشترک در بین متحدین بر علیه ایران را نیز بسیار پیچیده و مشکل ساخته است. اتخاذ نتیجه ی قطعی و چگونگی تعامل با دو محور(تنگه هرمزـ تولید سوخت هسته ای)هر چه باشد که(بهانه است) و در سرنوشت محتوم فرسایش رژیم مافیائی تاثیری نداشته و در جلب رضایت مخالفان داخلی (مردم) و نیروهای متنوع خارجی به سرکردگی امریکا توفیری ندارد. مردم تاب بردباری بیش از این رژیم را ندارند و آمریکا نیز که خود در منجلاب بحران ساختارمالی دچار اعتراضات و سرخوردگی توده ای ست، با ولایت خامنه ای و دستگاه خود رای  و مستبد او، امنیت مالی در منطقه ندارد و تمامی تلاش اش معطوف به (راه حل)تعدیل ساختار مستبد ولائی ست و نه بیشتر! غرب و در راس اش آمریکا و دیگر دول ذینفع آسیا با حکومت اسلامی که منافع آنان در ایران و منطقه خاورمیانه را به مخاطره نیاندازد هیچ مشکلی ندارند.

 

"فرصت سوخته"

با این وجود یک اصل، روشن و تکوین یافته، و در حال حاضر وجود عینی دارد و آن تنزل غیر قابل جبران در حفظ بقا و تحکیم فعلی چهارچوب "ولایت مطلق" است که در حال فروریزی پیگیر بوده و دوام اینچنینی اش، برای خودی های نظام هم، باوجود این همه دشمنی علنی و تصادم روبه رشد متصور نیست چه رسد به بی اعتباراش در انظار مخالفان داخلی و جهانی! تمامیت دستگاه، آگاه به سرنوشت آتی خود است، و می داند که در پایانه ی راه نهائی ست و هر کدام دست به عمامه و کلاه، در حال فرار به جلو برای نجات خود اند، رژیم ناگزیر به تغیر و دگرگونی بنیادی شده است و جز نیروی نظامی و عده ای وابسته  و بخشی ساده لوح، مدافعی ندارد، مقطع رفتن اش، تنها، تفاوت زمانی دارد و نه تامین بقائی! امروز: امیدی به بازیابی وحدت نیروهای درگیر در راس نظام، جزء محالات شده است، و ثبات سیاسی و اقتصادی دوباره، آنگونه که در هر روز پیشین اش بوده، فرصتی ست سوخته و تکراراش با توان قبلی غیر ممکن می گردد و هر گروهی برای خود باندی دارد و با اسباب عملی و اهرم سیاسی خود کار می کند و با هسته ی متحد و متراکم خود در حال مبارزه برای بقای خود و نابودی طرف مقابل می باشد. هر باندی به شکل مافیائی نیروهای خودی درون و  بیرون را با ظواهر(آقا)پسند نمایش می دهد و دنبال فرصت است تا سر باند دیگر را در بزنگاه مناسب زیر آب کند.

 

"دورگریز از مرکز"

حاکمان ایران با جنجال بستن تنگه ی هرمز و تحریک دشمنان منطقه ای و جهانی، مانور تازه ای برای تدارک نیروی مردمی، درسر پرورانده و به پیش می برند و با این بازی مرگبار می خواهند تداوم حیات خود را در شکلی دیگر بر علیه مردم ما آغاز و بازتولید کرده و همزمان برای سرگرمی و خاک بر چشم مردم پاچیدن، پرهیاهوتر از همیشه  برکوره ی انتصابات با پوشش انتخابات، می کوبند و می بینیم که لحظه به لحظه به کوره تصادمات داخلی، همسایگان منطقه و دشمنان جهانی، چگونه هیزم خشک ریخته وبا غوغای دروغین که (حق: رای مردم است) جنجال برپا نموده و به تبع این فرصت ها، دست بر تسویه حساب های ریشه ای با مخالفان ولی فقیه در درون خود دستگاه که بخشی از آنان( بوی مرگ و نابودی) را شنیده اند نیز برده اند.

غافل اینکه: هردو گروه، از خود رهبر و مدافعان او گرفته تا احمدی نژاد و وابستگان اش (ودیگرانی که در مقایسه با این دو رقمی نیستند)و در یک کلام (کل حاکمیت) بر روی کفه ی دور گردونه ی خروج از قدرت مرکزی قرار دارند و هر دو طیف، به آن واقف و خود این امر، آنان را به مبارزه تن به تن برای نجات خویش به جان هم انداخته است. و در نتیجه: فعلن بخشی از آنان، بخاطر توانائی بیشتر از بخش دیگر ، ملا خور شده و بیش از این نمی تواند در بساط و مرکزیت نظام ولائی و حکومت اسلامی باقی بماند. سرنوشت عناصر و گرو های بعدی باقی مانده نیز تا پایان کار رژیم، تابع همین قانون بوده، اما زمان و سرعت این پرتاب ها به بیرون از دستگاه، بستگی جدی با نیروهای طرفین و تراکم وزن و بحران آتی و پشتیبانی داخلی و خارجی از هر کدام که وزین تر و مقاوم تر باشند دارد، که این روند می تواند تا آخرین نفرات آنها، در صورت تداوم بقای (ولی خدا)ادامه یافته و شامل هر کسی شود که در برابر اراده ی خامنه ای بایستد.

به هر حال بخشی از این وزنه های سبک، بزودی در دور سریع جایگیری های تازه، قادر به حفظ جایگاه خود نبوده و ازگردونه قدرت نظام بیرون رانده خواهند شد و یا خود آنان از ترس جان در صورت احتمال و وقوع براندازی، به مرور از حاکمان فاصله گرفته وجدا خواهند گشت و یا به هر بهانه ای، خود رژیم آنها را برای یکدستی خودش کنار خواهد زند، که از آن جمله همین (فرصت انتصابات) پیشارو می تواند باشد. کنار نهاده شدن و یا در کشاکش های قدرت قهری، بین طرفین اصلی قدرت، فدائی گشتن و یا به نفع آن دیگری بیرون رفتن، شکلی از اشکال نابودی دستگاه اسلامی بیدادگر می باشد، و فرصتی ست برای مردم تا به هر حال با دور گرفتن تناقضات این جانیان غارتگر، توان سیاسی و اقتصادی خود را از دست این مکاران دینمدار دوبارمصادره کنند.

خروج هرعنصر، گروه و یا طیفی از نظام که هیچکدام شان در این سی سه سال به نفع توده ها نبوده اند، مساویست با تقلیل قوای قهار روبه اضمحلال نظامی ـ ایدلوژیک و طبعن، رشد بیشتر تنازع نیروهای خودی اصولگرا و ریزش هرچه بیشتر، در ارکان آن برای توده های کارگر و زحمت کش، پیروزی بزرگی ست که اطمینان یابند که ( دولت اسلامی) فاسد و تبه کار غارتگراست و دیگری هرگز نباید گول خورد و عملن هرگز نباید اجازه داد که این استبداد به جایگاه پیشین خود باز آید و همچنین نه تنها خود نظام ـ که طیف متنوع اصلاحگرایان و مدافعان (مداخله بشردوستانه ی) و یا هر جریان وابسته ی دیگری هم نخواهد توانست بساط ترک برداشته را به نام خود و دیگری به هم وصل و پینه کند. و ساده کلام اینکه: هر روز که می گذرد بخشی از مجموعه ساختار برای همیشه از تنه ی اصلی جدا و برای همیشه نابود می شود.

ادامه دارد!

بهنام چنگائی

28 دیماه 1390  

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©