Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ برابر با  ۱۴ می ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱  برابر با ۱۴ می ۲۰۱۲
حکومت اسلامی، مظهر بی حق مردم تحت ستم

حکومت اسلامی، مظهر بی حقی مردم تحت ستم!

 

احمد نوین

 

مردم تحت ستم ایران، کارگران، زنان، جوانان و ملیت های تحت ستم ایران در سال 1357 با برپائی انقلابی شکوهمند رژیم ستم شاهی را بزیر کشیدند، به این امید که با دست یابی به حق تعیین سرنوشتشان، حال و آینده ای بهتر برای خود و نسل های آتی کشور تدارک ببینند.

کارگران و زحمتکشان ایران، با برپائی تظاهرات و سازماندهی اعتصابات در محل های زیست و کارشان چرخهای تولید را از کار انداختند و رژیم ستم شاهی فلج و سپس رهسپار گورستان تاریخ نمودند. به این امید که با دستیابی به آزادی های بی قید و شرط سیاسی و مشارکت مستقیم در چگونگی اداره کشور خودشان، زندگی شایسته انسان های آزاد، با حفظ کرامت انسانی و رفاه اقتصادی و برخورداری از نعمت های مادی جامعه را نصیب خودشان نمایند.

روح الله خمینی در راًس همه شیادان و مردم فریبان در داخل و خارج از کشور، با تقیه  در مورد اهداف شوم حکومت اسلامی مورد نظرش خاک بر چشم مردم حق طلب پاشید و با وعده های دروغ در باره برقراری آزادی در همه زمینه های اقتصادی و اجتماعی در کشور، مردم  را به برقراری آزادی و عدالت و برابری های اجتماعی در ایران امید داد و با مساعدت بورژازی بومی و بین المللی، انقلاب مردم ستمدیده را به اسارت کاست حکومتی مورد نظرش در آورد. متاسفانه اکثریت قریب به مردم ایران نیز، متاسفانه فریب وعده های روح الله خمینی و اعوان و انصارش را خوردند.

کسانی فریبکارانه و برخی ساده لوحانه در مورد ضرورت یادآوری مجدد این حقایقی که بر سر ما آمده است، سئوال میکنند. میپرسند که چرا با وجود اینکه این وقایع مربوط به گذشته است، گه گاه به آنها اشاره میشود.

در رابطه با فریبکاران موضوع روشن است. برای آنان، رهبری بلامنازع روح الله خمینی منافع بی شماری داشت و برای بخشی از آنان، همچنان، تکیه گاهی برای خاک پاشیدن بر چشم مردم ستمدیده و فریب آنان در مسیر به اسارت کشیدن آنان است.

 واقعیت اینست که دهها میلیون نفر از کارگران، زنان، جوانان کشور ما، در زمان حکومت روح الله خمینی یا متولد نشده بودند و یا کودک بوده اند، لذا بسیاری از حقایق زمان تاسیس و پای گیری حکومت اسلامی در ایران، برای آنان شفاف نیست. فزون بر آن، 33 سال است که مبلغان رژیم با تبلیغ فرهنگ جهل و جنایت و تلاش در واژگونه نشان دادن حقایق سعی در فریب مردم ناآگاه داشته اند.

اما در پاسخ به ساده لوحانی که در باره توضیح ضرورت یادآوری مجدد حقایق مربوط به دهه های اول تاسیس جمهوری اسلامی ایران پرسش میکنند، لازم است که یادآوری شود که برخی از مدافعان رهبری بلامنازع روح الله خمینی که در دوران حیات خمینی از مسئولین حکومتی بودند، هنوز هم، با تکیه به ناآگاهی و یا فراموشی بخشی از مردم در باره دوران خونریز و تباه خمینی، همچنان، خواهان بازگشت به دوران باصطلاح طلائی خمینی هستند و تلاش میکنند که مجدداٌ رهبر مبارزات ضد استبدادی و ضد دیکتاتوری بر علیه حکومت جابرانه علی خامنه ای بشوند.

فراموش نکنیم اکنون، پس دهها سال که از سرنگونی رژیم استبدای و وابسته به امپریالیسم محمد رضا شاه پهلوی میگذرد و پس از آنکه جنایات ساواک ( سازمان اطلاعات و امنیت حکومت شاه )، احکام ضد انسانی بیدادگاههای رژیم ستم شاهی و شکنجه ها و کشتار ساواک، در ایران و سراسر جهان بگسترده گی افشاء شده است، اکنون یکی از سخنگویان و آمر شکنجه ها و خونریزی های آن دستگاه مخوف میخواهد از ناآگاهی احتمالی جوان کشور سوًاستفاده نموده و بر جنایات حکومت ستم شاهی خط بطلان بکشد و خود و رژیم شاه را تبرئه نماید و مبارزان ترقیخواه کشور ما را مورد اتهام قرار دهد. لذا، در توضیح واقعیات مربوط بگذشته، بعنوان چراغی فرا راه آینده، موظفیم.

 

خمینی وعده داده بود آزادی های سیاسی در حکومت اسلامی آنچنان واقعی خواهد بود که کمونیست ها و دیگر آزادیخواهان نیز امکان فعالیت سیاسی را خواهند داشت.

خمینی وعده داده بود که از جمله آب و برق و تلفن و مسکن مجانی خواهد شد. گفته بود که، به اینها راضی نباشید. بیشتر بخواهید. معنویات شما را هم عمیق تر خواهیم کرد.

همه آن وعده ها پوچ از آب در آمد. در زمینه آزادی، تعداد کثیری از عناصر و تشکل های حق طلب، آزادیخواه و برابری طلب سرکوب شدند. کافی است که بیاد آوریم ؛ قتل رهبران شوراهای ترکمن صحرا، حمله به کردستادن در 28 مرداد 1358 و کشتار مردم حق طلب را، سرکوب مبارزات مردم عرب زبان خوزستان، سرکوب مردم در آذربایجان، درهم شکستن شوراهای کارگران و زحمتکشان ایران، سرکوب تشکل های مبارز و ترقیخواه کشور، کشتارهای دهه 60 شمسی بویژه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان 1367، سرکوب معلمان، استادان و دانشجویان، حمله به دانشگاه تهران، بستن روزنامه ها و مطبوعات، شکستن قلم ها و سرکوب نویسندگان و روزنامه نگاران، برقراری آپارتاید جنسی و سرکوب حق و زنان، سرکوب همه تحرکات حق طلبانه کارگران، سرکوب جوانا مبارز و ترقیخواه کشور، سرکوب مبارزات حق طلبانه ملیت های ساکن ایران. این لیست بسیار طولانی است.

این سرکوب ها تنها ضربات جانکاه و خونین بر جنبش آزادیخواهانه مردم وارد نکرد، بلکه در میان صاحب منصبان رژیم هم آنانی که در مقابل هوا و هوس های روح الله خمینی سر پیچی کردند و امروز در مقابل علی خامنه ای سرپیچی میکنند همگی سرکوب شده و میشوند

جمهوری اسلامی ایران از روز اول، برای استقرار فاشیسم مذهبی بر کشور ما تلاش میکرده و میکند. لذا علاوه بر اینکه رژیم ولایت فقیه  سمبل بی حقی انسان ها آزادیخواه و برابری طلب است، همراهان و فرزندان خودش را نیز میدرد و یا قربانی مینماید. مصداق آن بسیار است.

سرنوشت آیت الله شریعتمداری، سرنوشت صادق قطب زاده داماد خمینی، سرنوشت احمد خمینی، سرنوشت ابوالحسن بنی صدر، سرنوشت میرحسین موسوی، سرنوشت مهدی کروبی، سرنوشت مممد خاتمی، سرنوشت سعید اسلامی عامل اصلی قتل های زنجیره ای، وضعیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی و فرزندان او، و اکنون وضعیت محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشاعی. این لیست هم دراز و عبرت انگیز است.

همه اینها نشان میدهد که آزادی در حکومت اسلامی ایران، نه آزادی اکثریت قریب باتفاق مردم ایران، بلکه آزادی تمام و کمال ولی فقیه در سرکوب آزادیهای مردم و اعمال اقتدار به همه است. بمعنای دیگر، حقوق فاشیستی ولی فقیه و نفس حکومت دینی، ناقض حقوق اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مردم آزادیخواه و برابری طلب است.

وعده های روح الله خمینی و اعوان و انصارش، علی خامنه ای، و الان محمود احمدی نژاد و دیگر عناصر و جناح های رژیم به مردم تحت ستم در همه زمینه های اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، بقصد فریبکاری و خام کردن مردم ساده لوح و غارت نیروی کار و ثروت های جامعه عنوان شده و میشوند.

33 سال است که از آب و برق و تلفن و مسکن مجانی در جمهوری اسلامی ایران، خبری نشده است. در مقابل، قیمت آب و برق و تلفن و مسکن، به دهها و صدها برابر رسیده است. بنابر اعترافات برخی از صاحب منصبان حکومت اسلامی ایران، اکنون بیش از 50 میلیون نفر از کارگران و مزد و حقوق بگیران کشور ما، در زیر خط فقر زندگی میکنند. فحشا، مواد مخدر، ستم به کودکان و کار اجباری کودکان، سرکوب زنان، سرکوب کارگران و زحمتکشان و ملیت های ساکن ایران، گسترش جرم و جنایت در جامعه و هزاران درد و رنج غیر انسانی، از حٌد تحمل گذشته است.

در حکومت اسلامی ایران، گسترش فساد و چپاولگری نیز همه رکورد قابل تصور را درهم شکسته است. فساد دامن‌گیری که اکنون همه ارکان حکومت را در بر گرفته بسان خوره‌ای به جان جامعه افتاده و می‌رود تا آخرین پایگاه‌های اجتماعی حکومت اسلامی را در در میان رده های پائینی خود رژیم نیز نابود کند.

اما، این رژیم هم مانند هر رژیم سرکوبگر و چپاولگر دیگر، بخودی خود سرنگون نخواهد شد. در حال حاضر برای سرنگونی رژیم،  ورود مردم حق طلب، ترقیخواه و سازمان داده شده که مصمم باشند تا سرنگونی رژیم جهل و جنایت اسلامی از پای ننشیند به صحنه رویاروئی با رژیم در سطوح گوناگون  لازم است. تا آن زمان حکومت اسلامی ایران همچنان به سرکوب، چپاول و گسترش فساد ادامه خواهد داد. حتی اگر توطئه های امپریالیستی و تجاوزات احتمالی آنان و متحدانشان منجر به سرنگونی این رژیم بشود، منافع کارگران و زحمتکشان کشور ما – اکثریت مردم-  تامین نخواهد شد و حق تعیین سرنوشت آنان از رژیم  کنونی به رژیم دست نشانده، چپاولگر و فاسد دیگری واگذار خواهد شد. سرنوشت مردم کشورهای همسایه ایران، افغانستان و عراق عبرت انگیز است.

در این هفته ها، بعلت اینکه افتضاحات بزرگ‌ ترین پرونده اختلاس مالی در تاریخ ایران، از پس پرده اسرار صاحب منصبان رژیم بیرون زده و بوی تعفن آن غیر قابل پوشانیدن شده است، لذا، قوه قضائیه بناچار و تحت تاًثیر نزاع های درونی رژیم جلسات رسیدگی به آن را آغاز کرده است.

تا همینجا یک بار دیگر، بی ردا و پوشش روشن شده است که فساد، بیش از آنچه مردم تصور میکرده اند، تا عمق تار و پود رژیم نفوذ کرده است. مرتباً و بناچار در این پرونده غارتگری، اینجا و آنجا ، نام مقامات حکومت اسلامی اعلام میشود و این اشخاص را به دادگاههای رژیم، احضار میکنند.

تا همین الان دست های آلوده تعداد قابل ملاحظه ای ازمسئولان رژیم در این بزرگترین دزدی تاریخ ایران رو شده است. رشوه های کلان گرفته اند، صورت حساب های تقلبی ساخته اند، پارتی بازی کرده اند، تا هر چه بیشتر سرمایه های متعلق به مردم ستمدیدگان ایران را بغارت ببرند.

اینجا باید یک بار دیگر به مردم ستمدید ایران هشدار داد. جمهوری اسلامی ایران هر بار که افتضاحات و غارتگری هایش بر ملا شده است نه مسئولین اصلی نه صاحب منصبان دستگاه رهبری نه صاحب منصبان قوای سه گانه مقننه، قضائی و یا اجرائی و یا نیروهای سرکوبگر انتظامی بلکه، یک و یا چند نفر دست چندم و در حاشیه را  تحت فشار افکار عمومی بعنوان مجرمان دزدی ، سرکوب و یا جنایت، بمحاکمه کشیده است. باین امید که مجرمان اصلی، سرکوبگران اصلی و چپاولگران اصلی را نجات بدهد.

 در مورد پرونده اختلاس 3000 میلیارد دلاری هم همه شواهد و قرائن نشان میدهد که تقریبا اطرافیان خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در این چپاول بزرگ دست داشته اند. بهمین علت نیز علی خامنه ای اخطار کرده است که " این قضایا را کش ندهید.". محمود احمدی نژاد هم تهدیدی کرده که اگر پای او و نزدیکانش به این افتضاح و محاکمه کشیده شوند، او نیز هزاران پرونده دزدی و فساد دیگران را، افشاء خواهد کرد.

در جمهوری اسلامی ایران، برای نجات آمران دزدی و جنایت، یک یا چند عامل را محکوم میکنند، تا آمر، متهم اصلی را نجات بدهند. محاکمه آمرین دزدی، فساد و جنایت پایه های حکومت را میلرزاند و نشان میدهد که بالاترین رده های رژیم هم در جنایات و چپاولگری ها دست دارند. بنابر این پرونده اختلاس 3000 میلیارد دلاری، بزرگترین اختلاس تاریخ ایران نیز مطمئناً از این قاعده مستثنی نیست.

 

این اختلاس‌های نجومی در شرایطی صورت گرفته است که حدود 50 میلیون نفر از مردم ایران در زیر خط فقر بسر می‌بردند. بیکاری گسترده وجود دارد . تورم و گرانی سرسام‌آور است.  تحریم‌های بین‌المللی زندگی اکثریت قاطع مردم ایران را به شدت تحت فشار قرار داده است.

همچنان که مورد اشاره قرار گرفت کار کودکان، جهنمی کم نظیر برای بخش قابل توجهی از نسل آینده کشور بوجود آورده است.

تن فروشی تعداد قابل ملاحظه ای از زنان کشور، برای تهیه مایحتاج روزانه خود و خانواده شان، باعث شرم جامعه ای است که رهبران حکومت اَش با توسل به قوانین اسلامی ازدواج دخترکان 9 ساله را هم جایز میشمارند و آستان قدس رضوی اش در شهر مشهد با انتشار اطلاعیه ای از دختران 9 ساله دعوت مینماید که نامشان در لیست تن فروشی تحت نام صیغه به ثبت برسانند.

اعتیاد به مواد مخدر زندگی حدود 4-5 میلیون معتاد و  حدود 20 میلیون نفر از خانواده های آنان را به مرگ تدریجی تبدیل نموده است.

 

الان اکثریت قریب باقاق مردم تحت ستم درک میکنند که فساد مالی، چپاول ثروت های کشور و غارت نیروی کار کارگران و زحمتکشان کشور، در زیر نگاه تیزبین ولی فقیه و توسط جناحهای رنگارنگ حکومتی، بویژه فرماندهان سپاه پاسداران، باند احمدی نژاد – مشاعی و اعوان و انصار رهبر و دیگر صاحب منصبان و جناح های رنگارنگ رژیم بطور مستمر انجام میشود و هر صاحب منصب و یا جناح رژیم، سعی میکند که، تکه بزرگ تری را بخودش اختصاص دهد.

در این میان نیز تلاش علی خامنه ای اینست که صاحب منصبان رژیم اش را نصیحت کند که افشاگری های آنان علیه همدیگر طولانی نشود.

اما همین علی خامنه ای زمانی که مردم تحت ستم، بویژه بخش قابل ملاحظه ای از جوانان حق طلب کشور ما در اعتراض به استبداد خودش دست به تظاهرات میزنند، این جوانان مبارز را فتنه گر و میکروب می خواند و به اراذل و اوباش لباس شخصی و نیروهای انتظامی رژیم دستور میدهد که هر بلائی که میخواهند بر سر این جوانان بیاورند. ضرب و شتم کنند. زندانی نمایند. شکنجه کنند. مورد تجاوز جنسی قرار دهند و در میادین و خیابان ها و در زندان ها بقتل برسانند.

ولی فقیه در برخورد به چپاول و فساد صاحب منصبانش رحیم و بخشنده و در برخورد به مردمان تحت ستم خشن و خونریز و جنایتکار است.

 

اکنون دیگر برای همه ستمدیدگان جامعه روشن است که علاوه بر نظام غیر انسانی سرمایه داری، حکومت استبدادی و نقش ولی فقیه نیز نقش بسیار موثری در گسترش و تعمیق فساد و سرکوب در جامعه ما دارد.

کار بجائی کشیده است که محمدرضا معتمدنیا که در سالهای جنگ ارتجاعی ایران و عراق مشاور و نماینده و بازرس ویژه دولت در جبهه های جنگ و مسئول بازسازی صنایع مناطق جنگی و نماینده وزارت صنایع در جنگ در سال 1365 بوده و مشاور اجرایی قرارگاه مهندسی رزمی خاتم هم بوده است، یعنی کسی که دهها سال از صاحب منصبان این رژیم بوده است و تا چندی قبل هم با سکوت خودش و همراهی با جناحی از رژیم، در تداوم بی عدالتی ها و چپاول ها نقش داشته و یا حداقل شاهد خاموش این فسادها بوده است، اکنون که به انتقاد از وضع موجود برآمده است از یکسال قبل به زندان افتاده است. او  در رابطه با وضعیت مالی کشور  به علی خامنه مینویسد که :

فساد دستگاه اداری تا بدان جاست که تنها در یک روز ارزش پول ملی بیش از20%  نزول می کند و مردم هراسان، همچون جنگ زدگان در مقابل بانک ها و صرافی ها صف های شبانه روزی جهت خرید ارز تشکیل می دهند.

این همان رونق و جهاد اقتصادی بود که وعده داده بودند؟ آیا در چنین شرایطی سردادن شعار «تولید ملی» حکایت از توسل به سیاست فریب و فرافکنی ندارد؟ ".

محمدرضا معتمدنیا در رابطه با شعار ولی فقیه در سال 1390 نیز مینویسد :" در سال «جهاد اقتصادی» مهمترین رویداد در خور توجه  چیزی نبود جز اختلاس 3000  میلیارد تومانی.".

آنگاه او از علی خامنه ای میپرسد که :

"جنابعالی در خصوص فساد مالی دولتی که با اذعان صریح نمایندگان مجلس، معاون اول دولت احمدی نژاد  متهم به سوء استفاده کلان در پرونده مفتضح بیمه ایران است و رئیس بانک ملی آن دولت، یعنی خزانه دار دولت، به دلیل دست داشتن در اختلاس بزرگ اکنون در جزایر گمنام فراری است، در باره بزرگترین پرونده اختلاس کشور هیچ گاه سخن نمیگوئید، دم فرو بسته اید ؟".

 

در اینجا خالی از فایده نیست که به مورد دیگری از روش های دزدانه و " سرگردنه گیری" محمدرضا رحيمی معاون اول رئيس جمهور رژیم نیز اشاره شود.

در اواخر سال ۱۳۹۰، رسانه های ایران گزارش کردند که بانک مرکزی ایران شبانه، حدود 4 میلیارد و 300 میلیون دلار از منابع بانکهای ایران را  که در حساب این بانک بود، بنا برمصوبه هيئت وزيران که توسط محمدرضا رحيمی معاون اول احمدی نژاد ابلاغ شده بود به حساب دیگری واریز کرده است. این نوعی دزدی اینترنتی، توسط دولت احمدی نژاد است.

مصطفی رضا حسینی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس ایران برای گرفتن زهر دزدی این اقدام  گفته است که : "این اقدام به منزله فرار از قانون و استفاده از راههای غیرقانونی است.". در این مورد نیزخامنه ای دم فرو بسته است.".

در بحبوحه این سرکوب ها، فساد ها و چپاول ها در ایران که با اطلاع خود ولی فقیه انجام میشود، خبرگزاری ها اطلاع میدهند که  نيروی دريايی آمريکا ناو هوايپمابر «اينترپرايز» را هم به منطقه خليج فارس فرستاده است.

 قبل از این هم امریکا، ناو هواپيمابر «يو اس اس آبراهام لينکلن»را از تنگه هرمز عبور داده بود. علاوه بر اینها نيروی هوايی آمريکا اخیراً نیز چند فروند جنگنده «رپتور» مدل اف-۲۲ به پايگاه خودش در امارات متحده عربی فرستاده است. قدرت استتار و تکنيک بسيار مدرن از ويژگي‌های مهم جنگنده رپتور اف-۲۲ است که از گران‌ قيمت ‌‌ترين هواپيمای جنگی دنيا به شمار مي‌رود.

فرماندهی مرکزی آمريکا اعلام کرده است که مي‌تواند درمدت طول سه هفته با استفاده از حملات هوايي، نيروهای مسلح حکومت اسلامی ایران را شکست بدهد يا به‌طور قابل توجهی آن‌ها را تضعيف نماید.

سرهنگ تی.جی تيلور سخنگوی فرماندهی مرکزی آمريکا با اشاره به حمله احتمالی به ايران گفته است که : " ما برای هرگونه احتمالی برنامه‌ريزی کرده‌ايم و گزينه‌های ممکن را در اختيار رئيس‌جمهور قرار داده‌ايم. ما از وزير دفاع و مقام‌های غيرنظامی خودمان در واشنگتن راهنمايی مي‌گيريم و طبق راهنمايي‌ آن‌ها اقدام خواهيم کرد.".

به گفته فرماندهی مرکزی آمريکا حدود 125 هزار نيروی نظامی آمريکا نزديک ايران حضور دارند که 90  هزار نفر از آنها اطراف افغانستان مستقر شده‌اند. حدود 20  هزار سرباز در منطقه "خاور نزديک" و بين 15  تا 20 هزار نيرو نیز روی کشتي‌ها مستقر هستند.

این تحرکات نظامی و اعلام مواضع نشان میدهند که مقامات وزارت دفاع آمریکا علیرغم ادامه مذاکرات کشورهای 1+5 با حکومت اسلامی ایران، همچنان به تهدیدات نظامی شان علیه حکومت اسلامی ایران ادامه میدهند. لذا، نباید خطرات درگیری نظامی در خلیج فارس را دست کم گرفت. فراموش نکنیم که در زمان حمله نظامی و اشغال بخشی از خاک ویتنام، جلسات مذاکرات مابین نمایندگان دولت ویتنام شمالی و دولت امریکا در ژنو برگزار میگردید.

 

در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی ایران در برخورد به مردم ستمدیده ایران، هر روز سرکوب ها و اعدام ها را تشدید میکند، بسیاری از فعالین و رهبران مبارز و ترقیخواه طبقه کارگر ایران و آزادیخواهان ترقیخواه کشور ما را دستگیر و به زندان های طویل و المدت محکوم کرده، اجازه فعالیت به تشکل های مستقل مردمی و مخالفانش نمیدهد و در شرایطی که دولت های امپریالیستی و لابی های آنها در صدد هستند، یا در سازش با ولی فقیه حکومت اسلامی ایران و یا با توسل به عملیات نظامی، بیش از گذشته در غارت نیروی کار کارگران و زحمتکشان و ثروت های جامعه ما سهم بیشتری را بخودشان اختصاص بدهند، در چنین شرایطی، راه نجات ما مردم ستمدیده ایران، تکیه به نیروی سازمان داده خودمان است. راه نجات ما مردم ستمدیده ایران تعمیق آگاهی های دمکراتیک و طبقاتی خودمان است.

باید با تکیه آگاهی و سازماندهی سراسری خودمان، با حمایت از مبارزات بخش های متفاوت مبارزات مردمی، با استفاده از تلفیق مبارزه مخفی و علنی، تدارک برپائی اعتصابات در محل های کار و زندگی مان این رژیم ارتجاعی و قرون وسطائی را بزیر بکشیم. در آن زمان دولت های امپریالیستی و ارتجاعی نیز جرات حمله به کشور ما را نخواهندداشت.

فراموش نکنیم ؛ ملت سازمان داده شده،  ملت مصمم ، آزادیخواه و برابری طلب،  منشاء همۀ قدرت ها است.

دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ برابر با ۱۴ می ۲۰۱۲







 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©