Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۱ برابر با  ۰۴ ژوئن ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۱  برابر با ۰۴ ژوئن ۲۰۱۲
نگاهی به صحنه نزاع حکومت اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا و متحدانش و

نگاهی به صحنه نزاع حکومت اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا و متحدانش و

 ارزیابی از مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ !

احمد نوین

ابتدا توجه شما را به برخی از اطلاعات، اعلام مواضع و  تحولات اخیر پیرامون تحرکات حکومت اسلامی ایران، ایالات متحده امریکا و هم پیمانانش جلب مینمایم.

امارات متحده عربی: در 23 فروردین ماه 1391 برابر 12 آپریل 2012 در پی سفر محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی که اولین دیدار یک رئیس‌جمهور حکومت اسلامی ایران از این جزیره بود و اظهارات او در تاکید حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس و حمله لفظی به شیخ نشین ها و کشورهای منطقه در غالب این سخنان که " این خیلی ناپسند است که به دیگران اجازه دهیم در سرزمین ما پایگاه نظامی ایجاد کرده و از ما علیه دیگر ملت‌های منطقه استفاده کنند و هزینه‌های اقدامات را نیز از پول نفت و امکانات خودمان محاسبه کنند." ، شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه امارات متحده عربی این سفر را مورد انتقاد قرار داد و آن را " نقض آشکار حاکمیت امارات بر سرزمین خود " خواند. وزیر امور خارجه امارات متحده عربی اعلام داشت که " این سفر موجب نخواهد شد تا وضعیت حقوقی این جزایر که بخشی از سرزمین ملی امارات متحده عربی محسوب می شوند تغییر کند.". فزون بر این پارلمان امارات نیز در بیانیه‌ای سخنان رئیس‌جمهور ایران را محکوم کرد.

لازم به یادآوری است که جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک که تا سال 1971 بصورت مستعمره توسط امپریالیسم انگلستان اداره میشد، همزمان با عقب نشینی نیروهای نظامی انگلستان از خلیج فارس و توافق محمد رضا شاه با دولت انگلستان در رابطه با قطع ادعای ایران در مورد بحرین بعنوان یکی از استان های ایران،  این سه جزیره به کنترل ایران درآمد.

ابوموسی که معتدل ترین هوا در خلیج فارس را دارد تنها جزیره دارای جمعیت در میان این سه جزیره است، بر اساس توافقی میان ایران و شیخ نشین شارجه که اکنون بخشی از امارات متحده عربی است به صورت مشترک اداره می شود.

اما امارات متحده عربی ادعا میکند که حکومت اسلامی ایران در سال 1992  کنترل کامل جزیره ابوموسی را در اختیار گرفته و اقدام به ایجاد فرودگاه و پایگاه نظامی در آن کرده است.

به گزارش نشنال، روزنامه انگلیسی زبان امارات متحده عربی، کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، قطر و کویت، که "شورای همکاری خلیج" را تشکیل داده اند، در 10 اردیبهشت ماه 1391 در خلیج فارس یک مانور نظامی عملیاتی بنام  "سپرجزیره"  برگزار کردند. شش کشور عضو این شورا پیش از آغاز این مانور نظامی اعلام کرده بودند که این مانورنظامی مشترک "پیام" کشورهای عضو در حمایت از امارات در مقابل جمهوری اسلامی است.

هم زمان با انجام عملیات "سپرجزیره" ، رسانه های بین المللی از استقرار هواپیماهای جنگنده اف- 22 امریکایی که از جمله مجهز ترین و جدیدترین جنگنده های هوایی امریکا محسوب می شود در "پايگاه هوايي الظفره" در کشور امارات متحده عربی در 320 کیلومتری خاک ایران خبردادند.

جنگنده های اف-22 ضدرادار هستند و در مبارزات هوايی به كار گرفته مي‌شوند اما در صورت نیاز امکان جنگ هوا به زمين را نیز دارند. اف – 22 مي تواند دو بمب 1000 پوندی را نیز حمل نماید و به موشک های هوا به زمين و موشک های جست وجوگر رادار نيز مجهز باشد.

امارات متحده عربی که سالهاست در رابطه با مالکیت بر نقاط استراتژیک خلیج فارس؛ تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی ادعای ارضی دارد و خواستار ارائۀ این جزایر استراتژیک به امارات متحده عربی هستند  هم زمان با تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران و احتمال تجاوز نظامی دول امپریالیستی به ایران، با شدت بیشتری این خواست ها را  در بوق های تبلیغاتیشان می دمند.

این همه در مسیر ایجاد، تحکیم و گسترش ارتشی مشترک از کشورهای جنوبی خلیج فارس برهبری عربستان صعودی در جهت  تئوری مهار برعلیه حکومت اسلامی ایران و نزدیک شدن "شورای همکاری خلیج" به  سیاست خارجه مشترک و سیاست نفتی مشترک در قبال ایران است.

با توجه به تهدید حکومت اسلامی ایران مبنی بر بستن احتمالی تنگه هرمز؛ خبرگزاری فرانسه در 27 ماه مه 2012 برابر با 7 خرداد اطلاع داد که امارات متحده عربی با تاسیس یک خط لوله میان ابوظبی و ذبیره، دیگر نیازی به عبور از تنگه هرمز برای صادرات نفت خویش ندارد.

ارتش امريکا هم حضور نظامی خود در منطقه خليج فارس را تقويت نموده است. علت آن واضح است. زیرا خلیج فارس از لحاظ  ژئوپولیتیک نیز یک منطقه منحصر به فردی در این بخش جهان است.

 بعلاوه کشورهای کناره خلیج فارس با بیش از100 میلیون نفرجمعیت و درآمد سرشار نفت، یکی از بزرگترین بازارهای صدورکالا و تسلیحات نظامی به شمارمی روند.

بازارفروش کالاهای مصرفی ، بازارفروش خدمات چه به صورت مشاوره یا متخصص و چه به صورت ارائه خدمات کارگران ماهر، نیمه ماهر و یا بازار سرمایه، نقش بسیار حساسی درمتعادل کردن ترازپرداخت های خارجی کشورهای مختلف جهان به ویژه کشورهای صنعتی دارد و همچنین همانگونه که اشاره شد این منطقه بازار گسترده ای برای فروش تسلیحات نظامی است.

کشورهای خلیج فارس، ایران ( عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین ) صاحب حدود 65% از کل ذخایر شناخته شده نفت درجهان هستند. کشورهای خلیج فارس همچنین صاحب 30%  ازمجموع از ذخایر گاز طبیعی جهان هستند. در بستر خلیج فارس بیش از 700 حلقه چاه نفت در دست بهره برداری است. با توجه به این حجم ذخایر ، خلیج فارس را انبار نفت جهانی می نامند.

ماجراجوئی های حکومت اسلامی ایران، تمایلات اقتدارگرانه این رژیم در صدور انقلاب اسلامی ایران و اهداف و عملکردهای غارتگرانه دول امپریالیستی، باضافه حاکمیت دولت های ارتجاعی و کمابیش نومستعمره این منطقه،   زمینه هرگونه همکاری دوجانبه و چند جانبه میان کشورهای منطقه را از میان برده است و حکومت های سرکوبگر این کشورها را که هیچگونه اتکائی به مردم ستمدیده شان ندارند، برای تضمین ادامه حیاتشان متوجه جلب حمایت دولت های امپریالیستی در جهان نموده است. افغانستان، عراق، پاکستان و کشورهای جنوبی خلیج فارس را به دریوزگی کشورهای متروپل و حکومت اسلامی ایران را به گدائی از آستان مسکو و پکن کشانده است.

پس از تشدید تحریم حکومت اسلامی ایران از جانب کشورهای غربی که بهای آنرا کارگران و زحمتکشان کشور ما می پردازند، جمهوری اسلامی ایران نیز از ترس فرو غلطیدن در سراشیب سقوط اقتصادی و تجاوزات نظامی غرب بر شدت تهدیداتش بر علیه امریکا و متحدانش افزوده است. از جمله عطاء‌الله صالحی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ايران در خصوص بازگشت یک ناو هواپيما بر آمريکا به خليج فارس هشدار داد.

زمانی که یک ناو هواپیمابر امریکا بنام "جان سی استنيس" منطقه را ترک نموده بود، عطاء‌الله صالحی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ايران هشدار داد که " به ناو آمريکايی که از تنگه هرمز خارج شده و به دريای عمان آمده است توصيه و تاکيد می‌کنيم به خليج فارس بازنگردد. جمهوری اسلامی ايران در نظر ندارد تذکر خود را تکرار کند.".

" جرج ليتل" سخنگوی وزارت دفاع آمريکا، پنتاگون، در نهم خرداد 1391 در پاسخ به این " تذکر" حکومت اسلامی ایران اعلام کرد که  حضور نظامی آمريکا در خلیج فارس به روال گذشته ادامه خواهد داشت.

پس از آن دو ناو هواپیما بر بزرگتر امریکائی به خلیج فارس وارد شدند. سرهنگ تيلور سخنگوی فرماندهی مرکزی امريکا گفته است که مرکز فرماندهی آمريکا معتقد است که می تواند در طول سه هفته با استفاده از حملات هوايی و دريايی،  نيروهای مسلح ايران را نابود يا ضعيف نماید.

استقرار "پايگاه شناور" در خليج فارس هم از گزينه های امريکا است. پنتاگون همچنين در حال افزايش اموزش نظامی متحدانش در منطقه است.

کشورهای جنوبی خلیج فارس، بـویـژه عـربـسـتـان نیز به بهانه ماجراجوئی های مختلف حکومت اسلامی ایران خریدهای نظامی هنگفتی، بویژه از ارتش ایالات متحده امریکا داشـته اند. البته همانگونه که قبلاً نیز مورد اشاره قرار گرفت بعلت وجود درآمدهای  سرشار نفت کشورهای حوزه خلیج فارس، این کشورها یکی از بزرگترین بازارهای صدورکالا و تسلیحات نظامی به شمارمی روند.از جمله چند ماه قبل فاش شد که ارتش کشور کوچک سوئد نیز با وجود منع فروش تسلیحات نظامی به حکومت های دیکتاتوری، در یک معامله کلان و غیرقانونی یک کارخانه اسلحه سازی به پادشاه عربستان صعودی فروخته و در آن کشور مستقر نموده است.

 اکنون منطقه خلیج فارس تبدیل به یک انبار بزرگ تسلیحاتی شده است .امری که بطور بالقوه وقوع یک جنگ را "آسان" تر مینماید.

البته لازم به یادآوری است که حکومت اسلامی ایران نیز در این مسابقه تسلیحاتی در حّد توان خویش کوشیده است. یاری گیری از چین، کره شمالی و یا روسیه. در این مورد همه جناح ها، باندها و صاحب منصبان و رهبر رژیم ایران هم داستانند. بیاد آورید   خرید 7 میلیارد دلاری اسلحه از روسیه، در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی. !

اما در رابطه با چگونگی استفاده از سلاح های مدرن و ادوات جنگی نیز یاد آوری نکاتی عبرت انگیز است. پنتاگون با استفاده از موقعیت های مختلف بسیاری از مدرن ترین تسلیحات و ادوات کشتار جمعی خود را به صورت آزمایشی و به منظور آگاهی از میزان قدرت و تأثیرات آن بر گروه های انسانی به بوته ی آزمایش گذارده است. بطور مثال در جنگ دولت امریکا بر علیه مردم ویتنام، آمار مقتولین در پایان جنگ به سه میلیون نفر رسید. آمریکا در این جنگ، بین 14 تا 15 میلیون تن مواد منفجره، معادل قدرت تخریبی 720 بمب اتمی که در هیروشیما استفاده شد را به کار برد.

البته در جنگ ویتنام بیش از 500 هزار نفر نیروی نظامی آمریکایی به همراه گروهی از متفقین آنان در جنوب شرقی آسیا شرکت داشتند. از جمع سربازان آمریکا در ویتنام 56550 نفر کشته و 303622 مجروح و 2949 نفر نیز مفقود شدند.

از آخرین موارد اینگونه عملکردهای نظامی میتوان به تجاوز نظامی امریکا در سال 2001 به افغانستان و تجاوز نظامی به عراق نام برد. بنابر آمار منتشر شده در رابطه با قتل و نابودی کسانی که پس از سال 2003 و حمله نظامی امریکا به عراق تا کنون جان خود را از دست داده اند حدود 7 میلیوون نفر است.

 

اعلام شده است که اعضای "گروه ضربتی عمليات ويژه مشترک- تيم کماندويی شورای خليج " ممکن است که در صورت حمله نظامی به ایران در عمليات ها شرکت نمایند.

آمـریـکـا و انـگـلستان برای حفظ منافع خود و ایجاد امنیّت راههای کشتیرانی و مواصلاتی ، اقدام به ایجاد پایگاههایی در کشور های عرب منطقه خلیج فارس کرده اند تا به هنگام ضرورت، از این پایگاهها جهت عملیاتهای نظامی استفاده نمایند. روشن است که علاوه بر اهداف غارتگرانه دول امپریالیستی، ماجراجوئی های حکومت اسلامی ایران نیز در زمینه سازی تبلیغاتی ایجاد این پایگاههای نظامی موثر بوده است. در صورت وقوع جنگی در خلیج فارس این پایگاهها میتوانند اهمیت فوق العاده شان در ایجاد برتری نظامی دول امپریالیستی و متحدانشان بر علیه قوای نظامی حکومت اسلامی ایران را به معرض نمایش بگذارند.

بعنوان نمونه به چند پایگاه نظامی متعلق به دولت های امپریالیستی در این منطقه اشاره میکنم:

پایگاه مصیره در عمان : حکومت عمان، قرارگاه نظامی بزرگ این جزیره را از سال 1971 به علّت اهمیّت نظامی و استراتژیکی آن در اختیار ارتش ایالات متحده آمریکا قرار داده است. پایگاه مصیره هـم اکـنـون محل استقرار نیروهای واکنش سریع امریکا می باشد. پایگاه مصیره از مهمترین پایگاههای آمریکا در منطقه خلیج فارس محسوب می شوند.

پـایـگـاه دریـایی ام الغنم: این پایگاه در دهانه تنگه هرمز در منطقه مسندم واقع شـده اسـت . از این پایگاه می توان بر تنگه هرمز و کشتیرانی در خلیج فارس نظارت کرد .

پایگاه دریائی خضب در مـنطقه مسندم : این پایگاه نیز بـه تنگه هرمز نزدیک است. در پایگاه دریائی خضب یک باند پرواز 6500 فوتی وجود دارد که هواپیمای آمریکایی از آن استفاده می کنند.

پایگاه ثمریت: ایـن پـایـگـاه بـه عـنـوان یـک پـایـگـاه زمـیـنـی و هـوایـی در شـمـال شـهـر سـلاله قـرار داشـتـه و در اخـتـیـار کـشـور انـگـلستان می باشد. به موجب قرارداد سـال 1970 بـین انگلیس و عمان ، ارتش انگلستان از فرودگاه نظامی این پایگاه استفاده میکند و جزیره مـصـیـره را نـیـز بـه یـک پـایـگـاه نـیـروی هـوایـی و دریـایـی تبدیل کرده است.

پایگاه بیت الفالاج: ایـن پـایـگـاه زمینی نیز در اختیار ارتش انگلستان است.  تعدادی از نیروهای نظامی عمان نیز، تحت نظارت انگلیسیها نیز در این پایگاه مستقر می باشند.

پایگاه هوایی ـ دریایی ظهران در عربستان صعودی: این پایگاه در عربستان سعودی قرار دارد و در اختیار ارتش  آمریکاست . در ضـمـن ارتش آمـریـکـا از تـسـهـیـلات دریـایـی بـنـدر جبل نیز استفاده می کند.

پایگاه دریائی السفانیه در عربستان صعودی: ایـجـادایـن پـایـگـاه از سال 1980آغاز شد. ایـن پـایـگـاه درخاک عربستان قرار دارد و در اختیار ارتش امریکا قرار دارد.

پـایـگـاه هـوایـی حـفـرالبـاطـن در شمال شرقی حجاز: ایـن پـایـگـاه  در اختیار ارتش امریکا است و مرکز پرواز هواپیماهای آواکس است.

پایگاه دریائی جفیر در بحرین: ایـن پـایـگـاه از سال 1949 در اختیار نیروی دریای آمریکا گذاشته شده است . قرارداد اجاره این پایگاه در ژوئن 1977 بـه پـایـان رسـیـد، ولی آمـریـکـا هـمـچـنـان در آن حـضور دارد. در این پایگاه تعدادی از نیروهای انگلیسی نیز حضور دارند.

پایگاه هحرق در خاک بحرین :آمریکا همراه با دو کشور فرانسه و انگلیس از این پایگاه ، استفاده می کند. این پایگاه نقش پشتیبانی و تقویت نیروها را به عهده دارد. تعدادی از نیروهای عـربـسـتـان ، کـویـت ، امـارات و قـطـر در ایـن پـایگاه توسط کارشناسان آمریکایی آموزش می بینند. بواقع مرکز ناوگان پنجم دريايي آمريكا در پایگاههای بحرين مستقر است.

بـقـیـه کـشـورهـای عرب خلیج فارس در زمینه واگذاری پایگاه به آمریکا، مدعی عدم همکاری با ارتش های دول امپریالیستی هستند،اما در عمل ناوگانهای آمریکا هنگام ورود به منطقه از تاًسیسات نظامی کلیّه کشورهای عرب منطقه استفاده می کنند.

 

مرکز فرماندهی آمريکا می گويد که اکنون حدود 125 هزار نيروی امريکايی در نزديکی ايران قرار داده است.اکثريت اين نيروها (90 هزار نفر) در افغانستان يا اطراف اين کشور مستقر شده اند. نزديک به 20 هزار سرباز نیز در منطقه خاور نزديک حضور دارند و 15 هزار تا 20 هزار نيرو هم در دريا مستقر شده اند.

بعد از سرنگون شدن هواپيمای بدون سرنشين "ار کيو 170" در ایران، ارتش امریکا همچنان هواپيمای بدون سرنشين برای نظارت بر ترافيک دريايی در نزديکی سواحل ايران و تنگه هرمز ارسال میدارد. همچنين به ناوهای امريکا دستور داده شده است که ترافيک در اين مناطق دريايی را تحت نظارت داشته باشند.

منابع نظامی و اطلاعاتی آمریکا اعلام نموده اند که  با استفاده از پیشرفته ترین ابزارهای جنگ الکترونیک، شبکه سراسری برق، مخابرات، تلفن همراه، ارتباطات اینترنتی و شبکه رادارها، ارتباطات رادیویی پلیس و آتش نشانی ایران نیز در شمول آماج های تعیین شده قرار خواهند داشت.

بعلاوه در 14 و 15 آپریل 2012  حالی که مذاکرات ایران با کشور های 1+5 در استانبول جریان داشت، ارتش امریکا به همراه ارتش های کشورهای "شورای متحده خلیج"  در حال اجرای مانور نظامی بسیار گسترده در خلیج فارس بودند. قبل از آن نیز ارتش امریکا دو ناو هواپیمابر عظیم به خلیج فارس ارسال داشته بود.

بنابر اطلاعات منتشر شده شبکه سراسری برق ایران و بخصوص شهرهای بزرگ، از راه اینترنت مدیریت میشوند. از این لحاظ در مقابل حمله ویروسهای اینترنتی مانند "استاکس نت" که دوسال پیش تاسیسات اتمی ایران را هدف قرار داد، آسیب پذیرند.

بنابر اطلاعات منتشر شده  ویروس های اینترنتی استاکس نت، 1000 سانتريفیوژ از 5000 سانتریفیوژی را که در ان موقع در ایران به راه افتاده بود، از کار انداختند.

اخیراً نیز کارشناسان در آزمایشگاه روسی کاسپرسکی، که یک شرکت سازنده نرم افزارهای ضد ویروس است، از کشف ویروسی بنام (Flame) یا شعله خبر داده اند، که چند برابر ویروس استاکس نت است، و ایران را هدف قرار داده است. این ویروس قادر است همچون " جارو برقی" کلیه اطلاعات کامپیور مورد حمله را جمع آوری و به پایگاه خود انتقال دهد.

قابل ذکر است که  در شماره روز جمعه ( اول ژوئن - ۱۲ خرداد) روزنامه "نيويورک تايمز" چاپ واشنگتن، اطلاع داده شده است که حملات ویروسی اینترنتی به خطوط اینترنتی حکومت اسلامی ایران از جمله حمله ويروس "استاکس‌ نت" در سال ۲۰۱۰ ميلادی به سيستم‌های کاميپوتری بخشی از تأسيسات نيروگاه اتمی بوشهر،به دستور رئيس‌جمهور آمريکا اوباما بوده است.

آرون دیوید میلر، عضو مرکز وودرو ویلسون در واشنگتن میگوید که به نظر می رسد حملات سایبری بخشی از جنگ پنهانی گسترده تری باشد که «ترورها، تحریم ها و انزوای» ایران را شامل می شود.

برخی ازکارشناسان نظامی معتقدند که وسیله اصلی مبادرت به این حمله الکترونیکی، هواپیماهای بدون سرنشین مجهز به ابزارهای جنگ الکترونیکی هستند. این هواپیماها در اندازه‌های جمبوجت، موسوم به "ایتان" قادرند مابین 20 تا 45 ساعت بصورت مستمر در هوا باقی بمانند.

اسرائیل اعلام نموده است که برنامه ای را برای تولید ابزارهای جنگ الکترونیکی دارد که با استفاده از آن، قادر خواهد شد شبکه دفاعی ایران را نابینا و ناشنوا سازد و علاوه بر آن قادر است با ارسال امواج الکترونیکی، شبکه تلفن‌های همراه را به خواب ببرد. گفته میشود که این سلاح همچنین قادر به مسدود کردن خطوط ارتباطی مورد استفاده در خدمات فوری ( آتش نشانی، پلیس، راهنمایی و خدمات پزشکی اورژانس ) است.

در این رابطه مفید است که یادآوری شود که  در نیمه شب 7 ژوئن سال 1981 نیروی هوایی اسرائیل با اجرای عملیات موسوم به "اوپرا" راکتور اتمی در دست ساختمان عراق موسوم به " اوسیراک " را مورد حمله قرار داد و منهدم ساخت.

در سال  نیز2007 ارتش اسرائیل با استفاده از این سیستم قادر شد که تاسیسات اتمی مخفی سوریه در "الکبار " نزدیک دمشق را منهدم سازد.

دولت اسرائیل از حمله به تاسیسات هسته ای ایران به عنوان راهی برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی سخن گفته است.

البته عملیات احتمالی حمله نظامی اسرائیل به سایت های اتمی ایران در صورتی میتواند موثر باشد که  که ارتش آمریکا با کمک هائی نظیر اطلاعات ماهواره‌ای، تصویربرداری هوایی و سوخت گیری جت های جنگنده در هوا و در اختیار گذاشتن دیگر  امکانات ارتش امریکا در پایگاههای امریکا در منطقه، از اقدام نظامی اسرائیل پشتیبانی بعمل آورد.

در صورت مشارکت قابل انتظار آمریکا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران، کشور های دیگر عضو ناتو نیز نقش‌هایی در تجاوز نظامی به ایران بر عهده خواهند گرفت.

در 14 اردیبهشت ماه 1391  پیتر مک کی، وزیر دفاع دولت محافظه کار کانادا نیز اعلام کرد که در صورت تصمیم اسراییل به حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای ایران، از تصمیم اسراییل حمایت خواهد کرد. این مقام نظامی گفته است که ارتش کانادا برای همه اقدامات احتمالی علیه ایران آماده است.

اخیرا وزیران ارشد عضو کابینه دولت انگلستان نیز نحوه واکنش به احتمال رویارویی نظامی ایران و اسرائیل در اواخر سال جاری را بررسی کرده اند.

البته با توجه به گسترش نامناسب و غیر عادی تشنج مابین حکومت اسلامی ایران از یک طرف و از طرف دیگر  حکومت اسلامی عربستان صعودی و امارات متحد عربی، در صورتی که استفاده از گزینه نظامی بطور مشخص در دستور کار امریکا و متحدانش قرار گیرد، حتی "شورای همکاری خلیج" نیز میتوانند بصورت کاتالیزاتور حمله احتمالی نظامی کشورهای متروپل  مورد بهره برداری قرار بگیرند و زحمت آغاز جنگ احتمالی را از دوش دولت اسرائیل بر دارند و بعلاوه و خطر حمله نظام حکومت اسلامی ایران به اسرائیل را نیز تا حّد ممکن منتفی نمایند.          

در رابطه با قدرت نظامی ایران نیز این اطلاعات تا کنون منتشر شده اند :  

بنابر گزارش سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل به پارلمان اسرائیل، حکومت اسلامی ایران صاحب 450 موشک دوربُرد است. بعلاوه دولت سوریه نیز حداقل 30 هزار موشک و راکت در اختیار دارد. بنابر ارزیابی اطلاعات ارتش اسرائیل، در حال حاضر ایران و سوریه با حداقل 3500 موشک های مختلف کشور اسرائیل را نشانه گرفته اند.

البته در این گزارش ذکر نشده است که چند موشک اسرائلی با کلاهک اتمی و چند هزار موشک دیگر در اسرائیل و پایگاههای امریکا و هم پیمانانش بسوی مراکز نظامی و زیر ساخت های صنعتی ایران نشانه رفته اند.

علاوه بر این مقامات نظامی اسرائیل اعلام نموده اند که حزب الله لبنان نیز حداقل 60 هزار موشک و راکت در اختیار دارد. ضمنا حزب الله لبنان بر روی موشک های ویژه زمین به هوا و هواپیماهای بدون سرنشین سرمایه گذاری کرده است. چندی قبل سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان که ارادت خاصی به علی خامنه ای دارد اعلام کرد که توان نابودی هر هدفی، حتی در تلاویو را نیز دارد.

حکومت اسلامی ایران اعلام نموده است که همراه با دولت سوریه و حزب الله لبنان یک جبهه مقاومت منطقه ای علیه اسرائیل و امریکا تشکیل داده است.

 

5 ماه قبل در روز 27 دسامبر 2011 ، محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور نظام، به شیوۀ رهبر و صاحب منصبان حکومت اسلامی ایران تهدید کرد که " در صورت تحریم خرید نفت ایران، ما جلوی عبور نفت سایر کشورها را خواهیم گرفت".

سپس در آخرین روزهای دسامبر 2011 نیروی دریائی جمهوری اسلامی ایران، بمدت ده روز در خلیج فارس و پیرامون تنگه هرمز مانورهای نظامی خود را بعنوان "تقویت تغییر تاکتیک ها" و تحت نام "ولایت 90" بمورد اجرا گذاشت.

این سومین رزمایشی بود که توسط جمهوری اسلامی ایران، در دو سال اخیر بمورد اجرا گذاشته میشد. از دو سال قبل با تصمیم سید علی  خامنه ای، حفاظت از تنگه هرمز به سپاه پاسداران واگذار شده است. اما رزمایش دسامبر 2011  را نیروی دریایی ارتش ایران برگزار کرد.

همانگونه که قبلاً اشاره شد چندی قبل نیز محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی مسافرت کرد تا نشان دهد که حکومت اسلامی ایران بر حضور خود بر خلیج فارس تاکید دارد.

در واکنش به عملیات نظامی "سپرجزیره" توسط  "شورای همکاری خلیج" در آبهای خلیج فارس، اسماعیل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هشتم اعلام کرد که " اين موضوع نه‌ تنها جای هيچ نگرانی برای ايران ندارد، بلكه بيش از هرچيز نشان‌دهنده اين است كه اماراتی‌ها اختياری از خود ندارند و مسئولان امارات در اين كشور هيچ‌ كاره‌اند و آمريكا مي‌تواند هركاری بخواهد در اين كشور انجام دهد.".

اخیراً نشريه نشنال امارات نوشت: بر اساس يک نظرسنجي، مردم جهان عرب به شدت از امارات بر سر جزاير سه گانه حمايت می کنند.

به گزارش سرويس بين الملل انتخاب، شبکه ی "الان تی وی" از 2066 نفر از 18 کشور عرب جهان نظرسنجی به عمل آورده است که از هر 10 نفر، 9 نفر ( 87% ) از امارات حمايت کرده اند. اين نظرسنجی پس از سفر محمود  احمدی نژاد به جزيره ابوموسی انجام شده است.

63% از مردم  18 کشور عرب جهان معتقدند که سفر احمدی نژاد به جزاير سه گانه تحريک اميز و نقض حاکميت امارات بر جزاير سه گانه است.

 به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری و دريادار علی فدوی فرمانده نيروی دريايی سپاه نیز در هفته دوم خرداد ماه 1391 اقدام به بازديد از يگان‌های رزمی مستقر در جزاير سه ‌گانه  کردند و فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محمدعلی جعفری ضمن اعلام  آمادگی دفاعی نیروهای مسلح حکومت اسلامی ایران اعلام نموده است که " با کمک کشورهای حوزه جنوبی خليج‌فارس امنيت آب‌ها و سواحل را خودمان تامين می کنيم." در این بازدید سردار بارانی فرمانده سپاه امام سجاد استان هرمزگان نیز حضور داشت.

محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به تهدیدهای کشورهای غربی مبنی بر وجود همه گزینه ها از جمله احتمال حمله نظامی به ایران اظهار داشت که " جوامع و ملل اسلامی مي‌توانند با اتکا به توانمندی‌هایشان‌ امنيت و آرامش خود را تامين و با کمک يکديگر دست ايادی استکبار از کشورهای اسلامی را قطع کنند.". این در حالی است که در مقطع کنونی تشنجات مابین عربستان صعودی و تعدادی از کشورهای خلیج فارس با حکومت اسلامی ایران به اوج خود رسیده است.

 از جمله امارات متحده عربی، عراق و عربستان صعودی متعهد شده اند که در صورتی که اقدامات دول امپریالیستی منجر به قطع صادرات نفت ایران شود، آنها با افزایش صادرات نفت خام خویش، نیازهای کشورهای غربی و متحدان آنها را تامین خواهند نمود. امری که از هم اکنون آغاز شده است.

با  توجه به تهدید حکومت اسلامی ایران که در صورت احساس خطر، تنگه هرمز را مسدود خواهد کرد و بازدید های احمدی نژاد و فرماندهان سپاه از جزیره ابوموسی، اشاراتی مختصر به  به موقعیت این تنگه خالی از فایده نخواهد بود.

از آنجا که فاصله مرز ایران با گلوگاه تنگه ترمز تنها 7 کیلومتر است و مقدار متنابهی نیز وسائل جنگی نظیر مین های دریائی، موشک های مختلف و مقدار قابل توجهی قایق های سریع السیر جنگی و .. در این منطقه سوق الجیشی دارد، لذا حکومت اسلامی ایران عملاً میتواند تنگه هرمز را لااقل برای مدتی به کنترل خود درآورده و یا در صورت نیاز مسدود نماید و اگر بتواند به حضورش در جزایر سه گانه خلیج فارس نیز ادامه دهد میتواند بستن تنگه هرمز را طولانی تر نیز بنماید.

تنگه هرمز، یکی از آبراه های مهم است که حدود 40%  از نفت تولیدی جهان از آن می گذرد. توقف دراز مدت این تنگه، منجر به بالا رفتن قیمت نفت در جهان و از آنجا وارد شدن خسارات بطور ویژه به اقتصاد کشورهای غربی میشود. امری که توسط امریکا بعنوان عبور از خط قرمز مورد اخطار واقع شده است.

البته با توجه به توان عربستان صعودی در ازدیاد صادرات نفت خام خویش، تا حدود زیادی از اهمیت قطع صادرلت نفت خام ایران کاسته میشود. اما، همین امر میتواند منجر به ازدیاد مقدار بسیار زیاد وزن عربستان صعودی در منطقه گردد. امری که با توجه به پارانوئید و قدرت طلبی کاهش ناپذیری اینگونه حاکمان مستبد و دیکتاتور، میتواند در آینده مشکلات دیگری برای کشورهای متروپل پدید آورد. تلاش های عربستان صعودی در "بلعیدن" بحرین و ملحق نمودن آن کشور به خویش و دستیابی مستقیم به خلیج فارس، میتواند از علائم اولیه اینگونه جاه طلبی ها باشد. امری که به احتمال نزدیک به یقین نمی تواند رضایت اسرائیل و امریکا را بدنبال داشته باشد.

بنابر گزارش اینترفکس از بروکسل در روز 29 ماه مه، ولايمير چيژوف نماينده روسيه در اتحاديه اروپا گفته است که " چند روز ديگر هنگاميکه تحريم های اروپا عليه صادرات نفت ايران آغاز شود، قيمت نفت در جهان افزايش شديدی پيدا نخواهد کرد.".

چيژوف ادامه داده است که " شروع تحريم ها احتمالاً قدری ترقی قيمت ها را بهمراه خواهد داشت اما موج عظيمی براه نخواهد انداخت. نفتی که در دسترس اروپا قرار دارد کمتر نخواهد شد اما ممکن است که کمی گران تر شود.

بازار نفت در اروپا و جهان به عنوان کليتی انعطاف پذیر قادر به مقاومت در برابر ضربات و فشارها از جوانب مختلف است. چونکه پیدا کردن تعداد معینی بشکه نفت در بازار جهانی اساساً کاری غيرعملی نيست.".

آیا توان نظامی ایران در برخورد با قدرت نظامی امریکا، امکان باز دارنده موثری دارد؟

در رابطه با قدرت نظامی نیروی هوائی ایران باید یادآوری شود که قدرت نظامی ایران در مقایسه با نیروی هوائی امریکا و متحدانش ضعیف است. حکومت اسلامی ایران برای رفع این ناتوانی قابلیت موشکی خود را تقویت کرده است. اما این نیروی موشکی ایران نیز در تقابل با نیروی هوائی امریکا و متحدانش ناتوان است.

اگر حکومت اسلامی ایران قادر شود که موشکهای بالستیک دور بُرود و یا قاره پیما بسازد (موشک هائی که مواد منفجره و بمب حمل میکنند و پس از پایان سوختشان بنابر قوانین برتابه ها، همچنان بسوی هدف پیش میروند.) و این موشک ها را مجهز به کلاهک های کشتار جمعی نماید، آنگاه این تسلیحات میتوانند تهدیدی جدی برای ارتش امریکا و متحدانش بشمار بیایند. این امری است که کشورهای غربی و دولت اسرائیل در رابطه با آن بطور جدی احساس خطر میکنند.

موشکهای بالستیک میان بُرد ایران بر پایه موشکهای نودونگ کره شمالی ساخته شده اند. این موشکها متعلق به خانواده شهاب و عبارتند از نمونه های متنوع شهاب-3 ، شهاب-3 آ، شهاب -3 ب، شهاب چهار موشک قدر، و سجیل که به موتور سوخت جامد مجهز است و نیازمند زمانی کوتاه تر از موشکهای با سوخت مایع شهاب-3 برای آماده شدن است. برد متوسط این موشکها از 1500 تا 2500 کیلومتر برآورد شده است. بنابر این در حال  حاضر حکومت اسلامی ایران دارای ذخیره موشکهای میان بُرد برای هدف قرار دادن تمام نقاط خاورمیانه است.

حد اکثر توان تخریبی کلاهک موشک میان بُرد و یا دوربُرد در حد انفجار یک بمب هم وزن آن خواهد بود.  اما محدودیتهای تخریبی موشکهای بالستیک ایران در صورتی که حکومت اسلامی ایران موفق به تجهیز کلاهک آنها به بمب اتمی شود، از میان خواهد رفت.

بنا بر اطلاعات منتشر شده حکومت اسلامی ایران در حال توسعه موشکهای دور بُرد مجهز به موتور سوخت جامد، و افزایش بُرد سلاحهای پرتابی است. کشورهای غربی و اسرائیل معتقد هستند که جمهوری اسلامی ایران در صورتی که قادر شود این نوع موشک ها را توسعه دهد، در صورت درگیری نظامی آنها با رژیم ایران، این موشک ها با کلاهک میکربی و شیمیائی، میتواند مراکز نظامی و استراتژیک آنها در منطقه و حتی اروپا و نقاط دورتر را را تهدید به نابودی نمایند.

ضمنا در حال حاضر، ارزیابی دقیق بُرد این موشکها و دقت هدف گیری و قابل اطمینان بودن کلاهکهای انفجاری آنها برای کشورهای غربی امکان پذیر نیست.

هنوز کشورهای غربی و اسرائیل در مورد اینکه چه زمانی حکومت اسلامی ایران قادر خواهد شد که این موشک های مجهز به موتور سوخت جامد را توسعه بدهد به نظر مشترکی نرسیده اند. لذا در مورد اینکه چه زمانی حکومت اسلامی ایران در این رابطه از خط قرمز غرب عبور خواهد کرد نظرات متفاوتی اعلام مینمایند.

برخی از محافل قدرت در غرب بر این نظرند که ایران بصورت فعال، در تلاش دست یافتن به قابلیت تولید بمب اتمی است و عملا دانش فنی و تجهیزات لازم برای مبادرت به انفجار اتمی و طرحهای متعدد ساخت بمب اتمی را در اختیار دارد. مقامات اسرائیلی بیش از دیگران بر این نظر پای میفشارند.

فرمانده نيروی دريايی سپاه، سردار فدوی، در هفته اول اردیبهشت  در جمع دانشجويان دانشگاه يزد در نمازخانه حضرت زهرا(س) اين دانشگاه گفت: اقتدار نيروی دريايی ما تا جايی است که در همه آب های دنيا حضور داريم و در صورت لزوم تا 3 مايلی نيويورک هم پيش خواهيم رفت.

سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران گفته است که دستور داده است که  موشک ها دور بُرد، توپخانه و نيروهای مختلف سپاه، در مناطق مختلف کشور پخش شوند.

در کنار این اعلام مواضع و تحرکات نظامی در منطقه، اما در صورت بسته شدن تنگه هرمز در خلیج فارس، خسارات  زیادی به اقتصاد کشورهای غربی وارد خواهد شد. لذا بعنوان پیشگیری، برخی از کشورهای صادر کننده نفت اعلام نموده اند که در صورت قطع صادرات نفت ایران، پیشاپیش صادرات نفت خودشان را اضافه خواهند نمود. از جمله :

عربستان صعودی: مدتها است که روزانه 1 میلیون و 200 هزار بشکه به تولید نفت خام این کشور اضافه نموده است. قبلاً تولید نفت خام این کشور روزانه 8 میلیون و 800 هزار بشکه در روز بود. اکنون توليد نفت خام اين کشور از مرز 10 ميليون بشکه در روز گذشته است.

عراق: در چهارم دیماه 1390 – 26 دسامبر2011  مقامات دولت عراق اطلاع داند که روزانه 500 هزار بشکه به توليد نفت خام عراق اضافه شده است. ميزان توليد نفت خام عراق در 20 سال گذشته،  حدود دو و نيم ميليون بشکه در روز بود که اکنون به سه ميليون بشکه نفت خام در روز رسیده است. البته برخی از گزارشات از توليد نفت خام عراق تا سطح 4 میلیون بشکه در روز نیز خبر داده اند.

کويت:  نیز بنابر گزارش وزير نفت کویت از ماه دسامبر 2011 ، روزانه 500 هزار بشکه به توليد نفت خام این کشورش اضافه شده است. کویت قبلاً حدود دو و نيم ميليون بشکه نفت خام توليد می کرد و اکنون روزانه بيش از سه ميليون بشکه نفت خام توليد مینماید.

امارات متحد عربی توسط: وزير نفت امارات اطلاع داده است که اکنون روزانه 90 هزار بشکه به تولید نفت خام امارات اضافه شده است. امارات در ماه دسامبر 2011 ، روزانه دو ميليون و 600 هزار بشکه نفت خام توليد کرده است. تولید قبلی امارات، دو ميليون و 510 هزار بشکه نفت خام  در روز بود.

با توجه به همین اطلاعات اولیه، روشن میشود که عربستان صعودی، عراق، کویت و امارات پس از اشغال سفارت انگلستان در تهران و تهدید دول غربی، مبنی بر تحریم خرید نفت از  جمهوری اسلامی ایران، حدود 2 میلیون و 300 هزار بشکه نفت خام به تولید روزانه شان افزوده اند .

همین مقدار افزایش نفت خام در جهان بیش از صادرات کنونی نفت خام ایران است. البته عربستان صعودی اعلام نموده است که در شرایط اضطراری میتواند 2 میلیون بشکه نفت دیگر نیز به تولید نفت خام اش اضافه نماید و تولید روزانه نفت خام خود را تا  12 میلیون بشکه در روز نیز برساند.

اوضاع آینده ایران چه خواهد بود.؟

باید توجه داشت که بعلت ادامه محاصره اقتصادی ایران توسط دول امپریالیستی و وضعیت اسفبار اقتصاد و تولید داخلی ایران و ورود بی رویه کالا و حجم عظیم ورود کالاهای قاچاق ( که بگفته محمود احمدی نژاد حدود 50% مصرف داخلی است) ، تورم 50 در صدی و بالا رفتن سرسام آور قیمت ها و تشدید بیکاری کارگران و زحمتکشان ایران، بعلاوه ورشکستگی بسیاری از بنگاههای تولیدی داخلی و تشدید نزاع های بی پایان رهبر، آیت الله های ریز و درشت، باند احمدی نژاد- مشائی و صاحب منصبان و جناح های رژیم و فرماندهان سپاه پاسداران که چگونگی اداره کشور را مبهم نموده است و بعلاوه آتش زیر خاکستر  حالت انفجاری جامعه که سرکوب ها، اعدام ها و تشدید خفقان های اعمال شده توسط حکومت اسلامی ایران نتوانسته است از قدرت بالقوه آن بکاهد از یک طرف و از طرف دیگر آرایش نظامی ارتش های کشورهای امپریالیستی و دول ارتجاعی منطقه در مقابل حکومت اسلامی ایران و خطر تجاوز نظامی خانمانسور دولت های امپریالیستی به ایران، وضعیتی را بوجود آورده است که رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی ایران و سرمایه داری بومی را بیش از پیش برای خروج از بحران اقتصادی- اجتماعی محتاج همراهی با سرمایه داری جهانی و دول معظم سرمایه داری کشورهای غربی نموده است.

وضعیت داخلی و وضعیت بین المللی حکومت اسلامی ایران آنچنان بحران زده و اسفناک است که بر پایه شواهد و قرائن بغیر از بخشی از فرماندهان سپاه پاسداران و برخی باندهای رژیم که گسترش منافعشان را در تشدید تحریم کشور و افزایش حالت جنگی مابین حکومت اسلامی ایران و کشورهای امپریالیست میدانند، بقیه صاحب منصبان رژیم از ترس انفجار جامعه و فروریختن بنیاد حکومت اسلامی در ایران، ترجیح میدهند که روابط رژیم ایران با کشورهای غربی و بویژه ایالات متحده امریکا بتدریج حالت عادی بخود بگیرد. از همین رو شاهد بمیدان آمدن مجدد علی اکبر رفسنجانی و نق زدن های تعداد دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران و اشارات برخی از رهبران اصلاح طلب رژیم و جبهه گیری های آیت الله های ریز درشت در قبال موضوعات مختلف هستیم.

اما با همه این اتفاقات یک موضوع مهم را نباید از یاد بُرد. همه رهبران و صاحب منصبان حکومت اسلامی ایران در مورد حق حکومت اسلامی ایران در مورد غنی سازی اورانیوم هم نظر بوده و هستند. بنابر این بنظر میرسد که فرقی نمیکند که کدام هیئت اداره کشور را عهده دار شود. برای همه آنها غنی سازی اورانیوم یک خط قرمز است. اما تدوین چگونگی اجرای سیاست هسته ای حکومت اسلامی ایران همچنان در اختیار ولی فقیه علی خامنه ای است. سئوالی که هم اکنون مطرح است اینست که با تضعیف علی خامنه ای، تغییری در این وضع رُخ خواهد داد یا نه؟ آینده در این مورد قضاوت خواهد کرد.

در اینجا بی مورد نخواهد بود که زمینه های احتمالی تضعیف موقعیت خدایگونه علی خامنه ای بعنوان رهبر نظام نیز  توجه شود.

پس از آغاز بکار دولت محمود احمدی نژاد، سه پایه قدرت در ایران با موافقت ولی فقیه به ؛ بیت رهبری، باند احمدی نژاد، سپاه پاسداران تغییر داده شد و بدین ترتیب بازار، اصلاح طلبان و نیروهای وابسته به برخی از دستگاه روحانیت  از حاکمیت به حاشیه رانده شدند. البته جناح اصلاح طبان دولتی برهبری میر حسین موسوی و مهدی کروبی با دریافت ضرباتی کاری تر به بیرون از دایره قدرت پرتاب شدند.

اکنون پس از 7 سال تداوم و تشدید نزاع های درونی مابین جناح ها و باندهای هیئت حاکمه، بنظر میآید که پس از پایان نمایش انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره نهم و برگزیده شدن هیئت رئیسه آن و انتصاب علی لاریجانی به  ریاست موقت این مجلس و شکست علی حداد مهره نزدیکتر به ولی فقیه در دستیابی به مقام  ریاست موقت مجلس شورای اسلامی، تغییرات جدیدی در سطح بالای رژیم در شرف وقوع است.

تحولات اخیر نشان میدهد که تلاش های رهبر نظام در چیدن مهرهای دلخواه در مجلس شورای اسلامی که آنرا در ارتباط با علی خامنه ای نوکر صفت تر و مطیع تر  بنماید در این مقطع با شکست مواجه شده است.

اکنون بنظر میرسد که در میان طرفداران پر و پا قرص ولی فقیه هم شکاف ایجاد شده است. پدیداری "رهروان ولایت" به سردمداری علی لاریجانی و " فراکسیون اصولگرایان" به سردمداری حداد عادل و رقابت آنها برای تصاحب ریاست مجلس شورای اسلامی و تلاش روحانیت سنتی در دستیابی به موقعیت برتر پس از این تحولات، نشان میدهد که در مقابل پیشروی فرماندهان سپاه پاسداران بسوی نوعی از قبضه کردن قدرت در رژیم حاکم موانعی در حال ایجاد شدن است.

تشدید تلاش های سهم طلبانه  خاندان لاریجانی و روحانیت سنتی در صحنه درگیری های درون رژیم،  آیا  بیت رهبری، باند احمدی نژاد، فرماندهان سپاه را بناچار بطرف یک هماهنگی جدید سوق نخواهد داد؟

 هماهنگی ای که با یاری رسانیدن احتمالی رهبر و باند احمدی نژاد به فرماندهان سپاه پاسداران در مقابل حملات و افشاگری های عناصری نظیر احمد توکلی و پشتیبانی ضمنی علی لاریجانی از او، میتواند منجر به تقویت سپاه پاسداران و تضعیف موقعیت خدایگونه ولی فقیه بشود!

  رژیم فاشیستی- مذهبی اسلامی ایران از ابتدای پای گیری تا کنون، همواره برای تنازع بقاء از یک طرف با توده ستمدیده مردم و بخصوص کارگران و زحمتکشان و نیروهای مترقی و انقلابی و دیگر مخالفانش درگیر بوده و از جانب دیگر درگیر نزاع های درونی و بحران های پایان اقتصادی- اجتماعی و سیاسی بوده است.

اما اینبار در درگیری و اختلاف با دول امپریالیستی به وضعیتی دچار شده است که این رژیم را مستاصل و وحشت زده نموده است. لذا این بار بنظر میرسد که تمایل ولی فقیه برای نجات خودش و نظام اش به یافتن یک راه حل که هر دو طرف ( حکومت اسلامی و امریکا ) بتوانند امتیازاتی بدست آورند و خود را پیروز معرفی نمایند، دارد نقشی تعیین کننده پیدا میکند.

 

اما این نیاز حکومت اسلامی ایران برای دست یابی به خروج عاجل از بحران، در کنار خواست ها و اهداف غارتگرانه روز افزون دول و قدرت های امپریالیستی که خودشان نیز در بحران فینانسیال و عدم اراده واحد در رابطه با چگونگی خروج از بحران دست و پا میزنند و نزدیک شدن دولت اوباما به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد امریکا در نوامبر امسال، شرایطی را ایجاد نموده است که در مقطع کنونی چشم انداز دراز مدت برای یافتن راه حل تنش زدائی مابین حکومت اسلامی ایران و بویژه دولت امریکا را، تا حدود قابل توجهی تیره و تار نموده است.

اگر درگیری حکومت اسلامی ایران تنها با دول اروپائی بود، آنگاه یافتن راه حل کاهش تشنجات فی مابین میتوانست با تلاطمات کنترل شده ای به پیش برود. اما، واقعیت اینست که در این تنش زدائی احتمالی، ایالات متحد امریکا و کاخ سفید واشنگتن نقش ویژه و وزن بسیار زیادی دارد.

انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایالات متحد امریکا در نوامبر امسال و درگیری احزاب جمهوری خواه و دمکرات امریکا و نامزدهای آنها و به بیان دیگر تضاد منافع صنایع نظامی و همراهان آنها کارتل های نفتی از یک طرف و از طرف دیگر صنایع تولیدات مصرفی نیز در پیچیده شدن راه حل تنش زدائی بین کشورهای غربی و حکومت اسلامی ایران تاثیر قابل ملاحظه ای داشته است.

البته تحریکات ناتانیاهو در مقابله با حکومت اسلامی ایران و همراهان جدید او در حزب لیکود اسرائیل که بزرگترین ائتلاف تاریخ اسرائیل را در پشت سر دولت ناتانیاهو قرار داده است نیز به پیچیدگی امر تنش زدائی مابین حکومت اسلامی ایران و کاخ سفید واشنگتن افزوده است.

آنچه تا کنون بوضوح قابل درک بوده است اینست که "جامعه جهانی" یعنی صاحبان زر و زور در کشورهای پیشرفته صنعتی (متروپل )، هدف نهائی شان برکناری نظام جمهوری اسلامی در ایران و جانشین کردن آن با یک رژیم مطیع و فرمانبردار است. همچنان که همین خواست را در لیبی قذافی داشتند و در مورد رژیم سوریه بشار اسد نیز دارند.

علت این امر نه دلسوزی رهبران کشورهای متروپل برای مردم تحت ستم ایران و دیگر کشورها و یا دفاع از حقوق انسانی و یا حتی اجرای قوانین حقوق بشر است. زیرا که رهبران دول امپریالیستی هم اکنون، با رژیم های سرکوبگر دیگری که کمابیش همطراز حکومت اسلامی ایران هستند در منطقه و جهان کنار آمده اند.

مسئله اساسی برای دولت ها و قدرت های امپریالیستی، غارت بیشتر از گذشته نیروی کار و ثروت های ملی کشور ما است. برای آنکه چنین هدفی تحقق یابد لازم است که اولاً در ایران یک حکومت استبدادی بر سر کار باشد  که با اعمال خفقان از پیشروی مردم بسوی آزادی و دمکراسی و حق تعیین سرنوشتشان جلوگیری بعمل آورد و ثانیا مطیع و گوش بفرمان دول امپریالیستی باشد.

امروز دیگر همه کسانی که به مسائل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی بطور نسبی هم  آشنا هستند میدانند که  دول امپریالیستی با روی کار آمدن دولت های مستقل ، ملی و مترقی، بویژه با دولت کارگری موافق نیستند و از هر فرصت برای نابودی آنها سود میبرند.

 قدرت های امپریالیستی در کشورهای پیرامونی نیز حتی با یک دولت نافرمان ارتجاعی که مطیع اهداف و سیاست های آنها نباشد و یا توان پیشبرد این اهداف و سیاست ها آنان را نداشته باشد موافق نیستند، بویژه زمانی که اینگونه رژیم ها دیگر قادر به کنترل جنبش مردم ناراضی و سرکوب قطعی آن نیستند. مردم  به رفتار دول امپریالیستی با رژیم معمر قذافی و.... توجه کنید.

آنچه باعث رضایت قدرت های امپریالیستی است، افزایش سود سرمایه است. آنها متحدین دائمی ندارند، بلکه منافع دائمی و فزاینده برایشان مطلوب است. برای گسترش منافعشان، هر همراه، هر متحد و هر دست نشانده براه آمده ای را هم قربانی میکنند. بویژه که این همراه، متحد و یا دست نشانده در بحرانی شکننده گرفتار آمده باشد. به رفتار محافل قدرت های امپریالیستی با محمد رضا شاه در سال 1357 توجه کنید. با وجود اینکه محمد رضا شاه نوکر و گوش بفرمان دول امپریالیستی بویژه امپریالیسم امریکا بود. به سرنوشت حسنی مبارک توجه کنید.

رابطه قدرت های امپریالیستی با حکومت اسلامی نیز خارج از قواعد فوق الذکر نیست. رژیم ضد بشری اسلامی حاکم بر کشور ما هم اگر هیچ راه حلی برای خروج از این مخمصه پیدا نکند، باحتمال بسیار زیاد کار را به سطوح فاجعه بار و ویرانگر دیگری خواهد کشاند و یا از آنجا که هیچ تکیه گاه توده ای و مردمی در کشور ندارد، یک بار دیگر با یک چرخش، "جام زهر" دیگری را سر خواهد کشید که هزینۀ کمر شکن آنرا مطابق معمول کارگران و زحمتکشان ایران خواهند پرداخت.

بر چنین بستری بود که نمایندگان کشورهای 1+5 و حکومت اسلامی ایران در 14 و 15 ماه آپریل امسال  در استانبول ترکیه نشستی برگزار کردند. بنابر نیازهای مقطعی حکومت اسلامی ایران و بویژه کاخ سفید واشنگتن، پس از برگزاری آن نشست، نمایندگان طرفین سعی نمودند که بعلت بحران های شکننده اقتصادی - اجتماعی و سیاسی که گریبان حکومت اسلامی ایران، اروپا و ایالات متحد امریکا گرفته است، لااقل در گفتار از تشدید تشنجات فی مابین بکاهند.

پس از جلسه مذاکرات استانبول، نمایندگان حکومت اسلامی ایران در اواخر اردیبشت امسال در تهران  با رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحده در تهران بگفتگو و مذاکره نشستند. سپس رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحده اعلام کرد که بزودی مابین ایران و ارگان اتمی سازمان ملل متحده، قرارداد مهمی امضاء خواهد شد.

بعد از گفتگوی مابین حکومت اسلامی ایران و رئیس ارگان اتمی سازمان ملل متحده در تهران، بناگاه و بطور غیر مترقبه ای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، دول غربی را موذی خواند و به آنها هشدار داد که خواست هایشان را تعدیل نمایند.

در روز های 23 و 24 ماه مه برابر با سوم و چهارم خرداد 1391  نیز با امیدها و خوشبینی های پیشاپیش تبلیغ شده، جلساتی مابین طرفین در شهر بغداد  برگزار شد. پس از اولین روز مذاکرات رضا تقی پور وزیر ارتباطات ایران که در مذاکرات شرکت داشت به خبرنگاران گفت " ما امیدواریم که در ادامه مذاکرات استانبول، مذاکرات بغداد  هم امروز گام هائی بهتر را برای همکاری بین ایران و 5 کشور مذاکره کننده بردارد.".

اما آنچه توسط خبرگزاری ها بطور جسته و گریخته از اولین روز مذاکرات به اطلاع افکار عمومی رسانیده شد حکایت از این داشت که طرفین در هیچ زمینه ای به توافق نرسیده اند.

سعید خلیلی و کاترین اشتون نیز بعد از پایان مذاکرات روز اول مذاکرات بغداد تا پاسی از شب با هم بگفتگو نشستند. سفرای چین و روسیه هم در همان شب با علی باقری نفر دوم هیئت ایرانی مذاکره کننده ساعاتی به گفتگو نشستند.  شواهد و قرائن میگویند که این گفتگوها برای جلوگیری از اعلام شکست مفتضحانه مذاکرات کشورهای 1+5 با هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران انجام شده بوده است.

یکی از دیپلمات های ایرانی شرکت کننده در مذاکرات بغداد به خبرنگاران گفت که در صورتی جمهوری اسلامی ایران به مذاکرات ادامه خواهد داد که کشورهای 1+5  پیشنهاداتشان را تعدیل کنند و " گام به گام و متقابل " پیشنهادات شان را مطرح نمایند.

این دیپلومات ایرانی در پایان مذاکرات روز اول بغداد اضافه نموده است که در حال حاضر نقاط مشترک و کافی برای ادامه مذاکرات وجود ندارد.

روزنامه های منتشر شده در ایران نیز در رابطه با غیر قابل قبول بودن پیشنهادات کشورهای 1+5 در روز اول مذاکرات مطالبی را منتشر نمودند.

بنابر گزارشات منتشر شده، از جمله گزارش سرويس بين الملل انتخاب، در اولین روز مذاکرات بغداد رئوس پیشنهادات کشورهای 1+5 توسط کاترین اشتون عبارت بودند از : توقف غنی سازی اورانیوم در ایران در سطح 20% . توقف کامل روند غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فردو.

بنابر گزارشات منتشر شده، بر خلاف پیشنهادات 16 ماه گذشته کشورهای متروپل ، این بار کشورها 1+5 در جلسه بغداد به حق غنی سازی توسط ايران نیز اشاره ای نکرده بودند.

سعید جلیلی نماینده حکومت اسلامی ایران نیز در جلسه مشترک با نمایندگان کشورهای 1+5 در تقابل با این پیشنهاد کاترین اشتون، یک پیشنهاد 5 محوری در زمینه هسته ای و غیر هسته ای ارائه داده است. در زمینه هسته ای، با اشاره به حق اعضای ان‌پی‌تی، بر حق داشتن چرخه سوخت هسته‌ای حکومت اسلامی پای فشاری کرده و اضافه نموده بود؛ حالا که ایران موفق به غنی‌سازی 20 درصدی اورانیوم شده است، هرگونه همکاری را در چارچوب به رسمیت شناختن این حق، ممکن می‌داند.

 به نوشته کریستین ساینس مانیتور، پیشنهادات غیر هسته ای جلیلی نیز شامل مواردی نظیر درگیری ها در سوریه، بحرین و مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مبارزه با دزدان دریایی بوده است. در حالی قرار بود مذاکرات بغداد فقط اختصاص به امور هسته ای ایران داشته باشد.

گفته شده است که سعیدجليلی ضمن رد پیشنهادات کاترین اشتون، در روز دوم مذاکرات با نمایندگان کشورهای 1+5  عصبانی شده و گفته است که مذاکرات را شکست خورده و يک فاجعه اعلام می کنم.

بنابر گزارش کريستين ساينس مانيتور، اختلافات طرفین آنقدر شديد بوده است که مذاکره کنندگان روز دوم مذاکرات را صرف طراحی بيانيه ای که شکست مذاکرات را لاپوشانی نماید، نموده اند.

 پس از پایان مذاکرات 2 روزه بغداد کاترین اشتون و سعید جلیلی در کنفرانس های خبری جداگانه ای علاوه بر اینکه تاکید نمودند که پیشرفت مذاکرات گام به گام خواهد بود، اضافه نمودند که این مذاکرات از 17 تا 19 ژوئن در مسکو ادامه خواهد یافت.

سه روز بعد در روز یکشنبه 27 ماه مه برابر با 7 خرداد، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران فریدون عباسی اعلام کرد: "دليل ندارد ما از غنی سازی 20 درصد كوتاه بياييم.".

بواقع این برخورد دو طرف به مذاکرات حل ماجرای اتمی ایران نشان میدهد که هر دو طرف تفاوت‌هایی بنیادی در نگرش به چگونگی پایان دادن به این مناقشات دارند. کشورهای غربی در باره مسائلی که در شرایط فعلی، توانائی تحمیل اراده شان به حکومت اسلامی ایران را ندارند؛ نظیر اجازه بازدید از مجموعه نظامی پارچین، تعطیل فعالیت های تاسیسات فردو ( که در شمال قم  در دل کوه قرار دارد و گفته شده است که غنی سازی 20 درصدی اورانیوم در این تاسیسات انجام شده است) و خارج کردن اورانیوم 20 درصدی غنی شده از ایران، تلاش مینمایند که حکومت اسلامی ایران را قبل از قطع محاصره اقتصادی  وادار نمایند که به این خواست های کشورهای غربی تن در دهد.

بعلاوه بنابر اظهار نظر برخی از مقامات امریکائی، واشنگتن مایل نیست بنابر مصالح دراز مدت کشورهای متروپل از خواست توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران کوتاه بیاید. اما، اکنون که بنابر موقعیت فعلی، اولویت ها تغییر کرده است ، ایالات متحده امریکا آمادگی دارد که در شرایط خاصی، اولویت توقف غنی سازی 20 درصدی و ادامه غنی سازی اورانیوم در غلظت پایین از طرف ایران را مورد مطالعه قرار دهد. امری که بارها از طرف مقامات حکومت اسلامی ایران رد شده است.

اما ارائه پیشنهادات نامربوط به امور هسته ای از جانب حکومت اسلامی ایران در جلسه مذاکره با کشورهای 1+5 که قرار بوده است فقط موضوعات مربوط به اختلافات هسته ای مطرح شود، حکایت از این دارد که  حکومت اسلامی ایران با توجه به سختگیری های دول غربی و عدم ارائه امتیازاتی از جانب آنان، پیشاپیش آماده بوده است که در مقابل سرسختی نمایندگان کشورهای 1+5 عکس العمل نشان دهد. اموری که تداوم آنها میتواند به عدم دسترسی طرفین به خواست هایشان و تشدید تنش مابین امریکا و شرکایش با حکومت اسلامی منجر ایران گردد.

با توجه به موقعیت ضعیف حکومت اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری امریکا و بسته بودن دست اوباما در اجرای مانور های تازه و با توجه به وضعیت بحران اقتصادی در اروپا، میتوان قابل پیش بینی دانست که طرفین منازعه، به انجام یک آتش بس در مقطع فعلی و کش دادن قضایا به بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا تن در خواهند داد. البته اگر سیر حوادث این آرامش قبل از طوفان را بهم نزند.

این سیر حوادث میتواند از جمله تحولات درونی حکومت اسلامی ایران نظیر تغییر توازن قوا میان بخش های مختلف رژیم ایران، هژمونی طلبی و زیادی طلبی این و یا آن جناح و باند و حتی رهبر نظام از جانبی و از جانب دیگر تغییر توازن قوا میان اوباما و کاندید ریاست جمهوری جمهوریخواهان امریکا، بگونه ای که شکست اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا قطعی بنظر برسد، باشد.

فراموش نکنیم که در در سال 1964 لیندن جانسون رئیس جمهور وقت امریکا، آنگاه که بنظر میرسید که او در انتخابات ریاست جمهوری امریکا از رقیب اش نامزد جمهوریخواهان " بری گلدواتر" شکست خواهد خورد، با وجود اینکه شعار انتخاباتی لیندن جانسون مبارزه با فقر بود، که جانسون از آن با عنوان " جنگ علیه فقر" نام میبرد و شعارهای " بری گلدواتر" عموماً جنگ طلبانه بود، با دستور لیندون جانسون دمکرات، رئیس جمهور وقت امریکا، ارتش امریکا بخش های حساسی از خاک ویتنام شمالی را با بمب های ناپالم به آتش کشید و شعله جنگ در آن منطقه را شعله ور تر نمود و بدینگونه گوی سبقت را از " بری گلدواتر" ربود. امری که به پیروزی لیندون جانسون دمکرات، بر رقیب اصلی اش گلدواتر جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا منجر شد.

 

با توجه به واقعیت ماهیت های درنده خوی قدرت های امپریالیستی و حکومت اسلامی ایران، چه در آینده مناسبات فی مابین اینان با تشدید تحریم های اقتصادی ایران و افزایش خطر تهاجمات امپریالیستی، کشور ما را در سراشیب های اقتصادی – اجتماعی بیشتری قرار دهد و یا اینکه به زانو زدن حکومت اسلامی ایران در مقابل دول امپریالیستی و تخفیف فشار امریکا و متحدانش در این مقطع نسبت به حکومت اسلامی ایران منجر شود، در هر دو صورت، آزادی، رفاه و برابری نصیب کارگران و زحمتکشان کشور ما ما نخواهد شد.

رهائی از ترور و خفقان  حکومت اسلامی ایران و رهائی از اسارت های امپریالیستی – اعم از شرق و غرب - و دست یابی به حق تعیین سرنوشت مردم ستمدیده ایران و از آنجا دستیابی به آزادی های بی قید و شرط سیاسی، رفاه و رفع تبعیض در کشورمان، از یک مسیر مشخص میگذرد؛  مسیری که در آن آگاهی های سیاسی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان تعمیق  یابد، مبارزات مردم تحت ستم سازماندهی شود، این مبارزات بیکدیگر پیوند بخورند سراسری شوند، اعتصات در محل های کار و زندگی کارگران و زحمتکشان برقرار شود وعاقبت با از کار افتادن چرخ های تولید در سراسر کشور، رژیم جهل و جنایت جمهوری اسلامی ایران بدست توانای خود مردم ستمدیده، سازمان داده شده و آگاه ایران سرنگونی شود.

در آن زمان امپریالیست ها نیز نخواهند توانست با ادامه تحریم ها و تهدید به تجاوز نظامی ملت بزرگ ایران را از پیشروی بسوی ایجاد جامعه انسانی باز دارند.

فراموش نکنیم ؛ ملت سازمان داده شده، ملت مصمم ،آزادیخواه و برابری طلب، منشاء همه‍ قدرت ها است.

يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۰۳ ژوئن ۲۰۱۲

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©