Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ برابر با  ۱۹ اگوست ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۱  برابر با ۱۹ اگوست ۲۰۱۲
منطق تشدید تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران

منطق تشدید تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران

بهروز نظری

هفته گذشته تهدیدات دولت اسرائیل علیه  ایران شدت بیشتری بخود گرفت و گمانه زنی‌ درباره زمان و شکل حمله ارتش این کشور به تاسیسات هسته ای‌ جمهوری اسلامی به یکی‌ از مهمترین مباحث روز تبدیل شد. بنا به گزارشات منتشره بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک، نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل، طرفدار و مشتاق حمله نظامی به ایران هستند. برخی‌ بر این نظر اند که این حمله در اواخر شهریور ماه و یا آبان ماه، یعنی‌ پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، صورت خواهد گرفت. گفته شده است که مقامات دولت اسرائیل کاسه صبرشان لبریز شده، تمایلی به انتظار بیشتر برای چراغ سبز ایالات متحده را ندارند، و مصمم اند که بدون هماهنگی و مشاوره با ایالات متحده، به تاسیسات هسته ای‌ جمهوری اسلامی حمله کنند. ترجیع بندی که در تمام تبلیغات جنگی مقامات و رسانه‌های اسرائیلی تکرار شده و توسط رسانه‌های رسمی‌ غربی رله میشود، این است که خطر یک ایران اتمی‌ از خطر جنگ با ایران بمراتب بیشتر است. مقامات اسرائیل حتی پیشبینی‌ خود را از مدت جنگ و تلفات احتمالی آن اعلام کرده اند. ماتان ویلنای، وزیر وزیر دفاع غیر نظامی  این کشور که قرار است بزودی بعنوان سفیر اسرائیل در چین مشغول بکار شود، گفته که هرگونه جنگ احتمالی با ایران حدود یکماه طول خواهد کشید و تلفات این کشور را ۵۰۰ نفر ارزیابی کرده است. در این گمانه زنی‌‌های مسئله جنگ، تلفات و عواقب دهشتناک آن بگونه ای‌ مورد بحث قرار میگیرند که  انگار بحث بر سر پیشبینی‌ مدال‌هایی‌ است که ممکن است یک کشور در مسابقات المپیک کسب کند.

تهدیدات اسرائیل ظاهرا واکنشی است به مذاکرات بی‌ثمر جمهوری اسلامی با گروه پنج بعلاوه یک. دورّ جدید این مذاکرات که در فرودین ماه در استانبول آغاز شد و در بغداد و مسکو ادامه پیدا کرد، بی‌ هیچ نتیجه ای‌ پایان یافت. اما، این مذاکرات نه مجرایی برای حل "دیپلماتیک" مناقشه هسته ای‌، بلکه ادامه جنگ اعلام نشده ای‌ است که هزینه اصلی‌ آنرا مردم ایران میپردازند. ایالات متحده و  اتحادیه اروپا قدم به قدم تحریم‌های تازه تری را علیه ایران تحمیل کرده اند. در کنار تشدید تحریم ها، حملات سایبری علیه جمهوری اسلامی و ترور متخصصان هسته ی‌ ایران، جز لاینفک و غیر قابل انکار این جنگ اعلام نشده بوده و هستند. در کنار این نباید فراموش کرد که ادعای اسرائیل درباره نیات هسته ای‌ جمهوری اسلامی تازگی ندارد.  در سال ۱۹۹۲ میلادی بنیامین نتانیاهو ، در زمانی‌ که عضو پارلمان اسرائیل بود، پیشبینی‌ کرده بود که ایران تنها سه‌ تا پنج سال با دسترسی‌ به سلاح‌های هسته ای‌ فاصله دارد. در همان سال شیمون پرز، وزیر امور خارجه وقت اسرائیل ، در مصاحبه ای‌ با تلویزیون فرانسه اعلام کرد که ایران تا هفت سال دیگر به سلاح‌های اتمی‌ دست پیدا خواهد کرد.  سه سال بعد، یعنی‌ در سال ۱۹۹۵ میلادی، این پیشبینی‌ و زمان بندی باز هم تغییر پیدا کرد و روزنامه نیو یورک تایمز به نقل از مقامات ارشد ایالات متحده و اسرائیل نوشت که جمهوری اسلامی تا سال ۲۰۰۰ به سلاح‌های هسته ای‌ مجهز خواهد شد. این گمانه زنی‌‌ها همچنان ادامه دارد، اما عدم توافق بر سر اینکه دقیقاً جمهوری اسلامی در چه زمانی‌ به سلاح هسته ای‌ دست پیدا خواهد کرد، مانعی در برابر توافق دولت‌های غربی و اسرائیل برای تنبیه و شکنجه مردم ایران از طریق تحریم‌های مرگبار نشده است.

 تحریم‌های مرگبار علیه ایران درست به بهانه همین گمانه زنی‌‌ها و زمان بندیهای غیر مستند و بی‌ پایه اعمال و تشدید میشوند. این در حالی‌ است که آژانس بین‌المللی هسته ای‌، و حتی دستگاه‌های امنیتی اسرائیل و ایالات متحده با چنین ارزیابی و زمان بندی‌هایی‌ نه تنها موافق نیستند، بلکه علیه آن هشدار داده اند. دستگاه‌های امنیتی ایالات متحده در یک بررسی‌ مشترکی که در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد اعلام کردند که بسیار مطمئن هستند که فعالیت‌های جمهوری اسلامی برای بهره برداری نظامی از انرژی هسته ای‌ متوقف شده است. بنا به این گزارش جمهوری اسلامی تا سال ۲۰۰۳ میلادی  برنامه دستیابی به سلاح‌های هسته ای‌ را دنبال میکرد اما به محض افشای این برنامه فعالیت‌های خود را متوقف کرد. این ارزیابی بارها، و از جمله در سال جاری، از سوی مقامات نظامی ایالات متحده و اسرائیل مورد تاکید و تایید قرار گرفته است. با این‌همه دولت اسرائیل موفّق شده تا با فشار و تبلیغات منظم، سیاست خود را تا حد زیادی دیکته کند. "توافق جهانی‌" علیه ایران، که حتی در مورد تحریم‌های مرگبار مشابه علیه عراق این چنین وجود نداشت، در حقیقت ناشی‌ از فشار‌های دولت اسرائیل از یکطرف، و ماجراجویی،  سیاست‌های ورشکسته، و تبلیغات چندش آور جمهوری اسلامی است. مقامات رژیم با تبلیغات فاشیستی خود درباره هولوکاست و ماجراجویی‌های خود در منطقه، آب به آسیاب اسرائیل میریزند.

تا آنجا که به فشار‌های اسرائیل برمیگردد ضروری است قبل از هرچیز دیگری به تناقضات و سیاست یک بام و دوهوای این دولت درمورد سیاست‌های هسته ای‌ در منطقه توجه کنیم. اولا، ایالات متحده و همه کشور‌های جهان بدون تردید میدانند که اسرائیل نزدیک به نیم قرن است که برنامه هسته ای‌ خود را بشکل مخفی‌ پیش برده و بنا به برخی‌ تخمین‌ها زراد خانه هسته ای‌ این کشور از بریتانیا هم بزرگتر است. اسرائیل هیچگاه تاسیسات هسته ای‌ خود را در معرض بازدید‌های بین‌المللی قرار نداده و هیچگاه قرارداد ان- پی‌، تی را امضأ نکرده است. ثانیا، نه فعالیت‌های هسته ای‌ مخفی‌ اسرائیل و نه بی‌ اعتنایی آن به قوانین موجود ، هیچکدام، به اعمال تحریم‌های بین‌المللی علیه این کشور منجر نشده است. بر عکس، ایالات متحده و متحدانش همواره "جسارت" اسرائیل در توسعه و دستیابی به سلاح‌های هسته ای‌ را تحسین کرده و امتیازات هر چه بیشتری به این دولت داده اند. بعنوان مثال هفته نامه آلمانی اشپیگل در فروردین ماه سال جاری  در گزارشی اعلام کرد که دولت آلمان زیردریایی مجهزی که قادر به حمل و شلیک موشک‌های هسته ای‌ است را به اسرائیل فروخته است. این هفته نامه از سیاست نانوشته آلمان در قبال اسرائیل نوشته بود، سیاستی که به گفته اشپیگل ، گرهارد شرودر، صدر اعظم پیشین این کشور، به این شکل مطرح کرده بود: "اسرائیل هر چه که برای حفظ امنیتش بخواهد دریافت خواهد کرد." همین سیاست تامین بی‌ قید و شرط امنیت دولت اسرائیل، بیش از هر دولت دیگری توسط ایالات متحده دنبال شده است. در اوایل مرداد ماه سال جاری باراک اوباما قانون جدیدی را امضأ کرد که بر اساس آن همکاری با و کمکهای ایالات متحده به اسرائیل باز هم گسترش پیدا می‌کند. بر اساس این قانون  ۷۰ میلیون دلار دیگر برای تقویت سیستم موشک‌های دفاعی اسرائیل  به این کشور داده شد. پیشتر، ایالات متحده ۲۱۰ میلیون دلار برای تقوت همین سیستم به دولت اسرائیل اهدا کرده بود. وزارت دفاع ایالات متحده همچنین تضمین کرده است که موسسات اسرائیلی در نو نما کردن جنگنده‌های اف -۳۵ مشارکت خواهند داشت. اما، برای محافل جنگ طلب و هار ایالات متحده و اروپا این امتیازات کافی‌ تلقی‌ نمیشوند. بر همین اساس است که کاندیدای جمهوری خواهان، میت رومنی، در تلاش برای جلب  آرا و محبوبیت بیشتر، به انتقاد از تلاش‌های ناکافی اوباما در دفاع از اسرائیل پرداخته و در سفر اخیر خود به اسرائیل اعلام کرد که در صورت پیروزی کمک‌های ایالات متحده به ارتش اسرائیل را به شکل چشمگیری افزایش خواهد داد.

تشدید تهدیدات اسرائیل علیه ایران ادامه تلاش‌های این دولت برای پیشبرد سیاست‌های خود در منطقه است. اگر طرح احتمال حمله به تاسیسات هسته ای‌ ایران در دور گذشته با هدف تبدیل کردن و جا انداختن تحریم های مرگبار  بعنوان یک بدیل قابل قبول در مقابل حمله نظامی صورت گرفت، تمرکز تشدید تهدیدات اسرائیل در هفته گذشته بر اعمال فشار هر چه بیشتر برای پیشبرد خط اسرائیل استوار بود. این خط، آنگونه که نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل مطرح کرده اند، تغییر رادیکال در تعریف ایالات متحده از خط قرمز مناقشه هسته ای‌ با ایران است. اوباما تا بحال در مقابل این نظر که برنامه هسته ای‌ ایران اسرائیل را نشانه گرفته، ایستاده است. مقامات اسرائیل اولا، در پی‌ دریافت تضمین‌های بیشتری از ایالات متحده هستند، و میخواهند که اوباما مجددا تاکید کند که ایالات متحده اجازه دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح‌های هسته ای‌ را نخواهد داد و حق اسرائیل برای دفاع از خود را به رسمیت میشناسد. این تضمین‌ها پیشتر از سوی اوباما و در سخنرانی او در اجلاس سال گذشته ایپاک (لابی قدرتمند اسرائیل در آیالات متحده) داده شده بود.  ثانیا، و از همه مهمتر، شرط دوم مقامات اسرائیلی برای کنار گذاشتن تهدیدات نظامی خود و حمله مستقل به ایران است. خط قرمز اوباما تا بحال وجود مدارک دال بر تلاش‌های جمهوری اسلامی در غنی سازی تا حد لازم برای سلاح‌های هسته ی‌ بوده است. خط قرمز دولت اسرائیل اما داشتن هرگونه توانایی غنی سازی در ایران است. پیش شرط های اعلام شده از سوی گروه پنج بعلاوه یک برای تقلیل فشار به جمهوری اسلامی دست نقد خارج از معاهده ان -پی‌ -تی است. شرط دولت اسرائیل برای توقف تهدید به حمله نظامی مستقل از ایالات متحده، معنایی جز پاره کردن کامل این قرارداد ندارد. در یک کلام، دولت اسرائیل  تابع هیچ قانونی نیست و نمیخواهد باشد.

منطق تهدیدات اسرائیل در همین جان نهفته است. روشن است که نخست وزیر و وزیر دفاع هار اسرائیل میدانند که حمله به ایران عواقب فاجعه باری بدنبال خواهد داشت و تصمیمی نیست که آنها بتوانند به تنهایی‌ بگیرند. نتانیاهو اخیرا اعلام کرد که در کمیته تحقیق پس از جنگ، او، و تنها او،  مسئولیت حمله به ایران را بعهده خواهد گرفت. کمیته های تحقیق جنگ، اما همانگونه که یوری اونری، نویسنده اسرائیلی و از فعالان "صلح اکنون" یاداوری کرده است، معمولا بدنبال جنگهای ناموفق تشکیل میشوند. چنین کمیته ای‌ در اسرائیل، آخرین بار در سال ۲۰۰۶ و  بدنبال شکست حمله اسرائیل به لبنان تشکیل شد. "شجاعت" نتانیاهو در پذیرش چنین مسولیتی، در عین حال از تکبّر چندش آور او و همچنین مخالفت گسترده در اسرائیل با حمله به ایران خبر میدهد. مقامات نظامی اسرائیل، کسانی که قرار است حمله به ایران را سازمان داده و به اجرا دربیاورند، بارها مخالفت خود را با چنین برنامه ای‌ اعلام کرده اند. افکار عمومی در اسرائیل نیز بشدت علیه حمله به ایران است. روز جمعه‌ ۲۷ مرداد ماه، روزنامه تایمز مالی‌ در گزارشی اعلام کرد که بنا به آخرین سرشماری‌ها تنها ۲۶ درصد از مردم اسرائیل از حمله نظامی به تاسیسات هسته ی‌ ایران دفاع میکنند. تحرک و بسیج تازه جنبش ضدّ جنگ در اسرائیل و انتشار بیانیه ای‌ که در آن از خلبانان اسرائیلی خواسته شده است که از هرگونه فرمان بمباران ایران سرپیچی کنند، نشانه روشنی از مخالفت افکار عمومی اسرائیل با حمله به ایران است.

۲۹ مرداد ۱۳۹۱ / ۱۹ اوت ۲۰۱۲

 

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©