Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰ برابر با  ۲۵ ژانويه ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۰  برابر با ۲۵ ژانويه ۲۰۱۲
تحریم های گسترده و زیر ضرب رفتن رهبر رژیم

تحریم های گسترده  نتیجه سیاست های  رهبر رژیم

ارژنگ بامشاد

 

سیاست های سران جمهوری اسلامی، زمینه ی مناسبی برای آمریکا و غرب فراهم آورده تا طرح های ویژه خود در مورد ایران  و منطقه را زیر پوشش مقابله  با دستیابی جمهوری اسلامی  به بمب اتمی به پیش برند.  دامنه ی تحریم ها به حدی است که دیگر از تحریم  باصطلاح  هوشمند هم  سخنی نیست و فشار بر مردم ایران، روز به روز شدید تر می شود. افزایش جهش آسای ارزش دلار و دیگر ارزهای خارجی و یا سکه ی طلا، که جز بی ارزش شدن پول ملی  و افزایش تورم معنائی ندارد،  فلاکت و فقر گسترده ی مردم را بشدت دامن زده است. وزیر اطلاعات رژیم، موج جدید تحریم ها و اثرات آن بر اقتصاد ایران را جنگ روانی می نامد. اما بر خلاف سخنان وزیر اطلاعات و یا خیال پردازی های قلم به مزدان "کیهانی"، دامنه  ی تحریم ها به حدی است که کمر اقتصاد کشور را در هم خواهد شکست. بلوکه شدن ذخایر ارزی ایران در بانک های اروپائی و ممنوعیت فعالیت های بانکی آن و همچنین تحریم بانک تجارت از سوی آمریکا، فشار بر گلوگاه های مالی را بالا برده وامکان تامین اعتبار برای خرید کالاهای گوناگون در کشور های اروپائی و آمریکا را از میان برده  و سیستم واردات و صادرات کشور را  دچار مشکلات جدی کرده  است. فروش نفت به روال  گذشته، دیگر مقدور نیست. تلاش برای فروش نفت تنها با ارائه ی امتیازات ویژه به خریداران غیراروپائی امکان پذیر خواهد بود. کاهش درآمد ارزی دولت، بر واردات کشور اثرات مخربی خواهد گذاشت و تورم مهارگسیخته گلوی مردم محروم را خواهد فشرد.  بر اثر تحریم ها، واردات مواد اولیه ، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای با مشکلات جدی روبرو شده که تعطیلی بسیاری از کارخانجات را بدنبال داشته و بر ارتش بیکاران  خواهد افزود.

 

گسترش تحریم ها و بویژه تصمیم قطعی اروپا بر تحریم نفت و فراورده های پتروشیمی و هم چنین تحریم بانک مرکزی و بلوکه کردن موجودی های ارزی جمهوری اسلامی، بیانگر شکست سیاست جمهوری اسلامی است.  تلاش دیپلماسی ایران برای جلوگیری از تحریم ها و هم چنین راه اندازی رزمآیش ها در خلیج فارس و دریای عمان برای نشان دادن قدرت جمهوری اسلامی و تاثیر بر تصمیم کشورهای اروپائی با شکست کامل روبرو شده است. با ورود مجدد ناوگان های جنگی آمریکائی، فرانسوی و انگلیسی  به خلیج فارس و سکوت فرماندهان ارتش و سپاه جمهوری اسلامی، سیاست تهدید در برابر تهدید رهبر جمهوری اسلامی را نیز به مضحکه تبدیل کرده است. اقدامات دیپلماتیک تاکنونی جمهوری اسلامی که خط راهنمای آن از سوی رهبر رژیم معین شده بود و وانمود کردن تحولات خاورمیانه، عراق و افغانستان به عنوان دست آوردهای جمهوری اسلامی و شکست آمریکا و غرب، دامنه ی انزوای جمهوری اسلامی را بسیار گسترده تر از پیش ساخته است. همکاری امارات متحده  عربی و ترکیه در سفت تر کردن حلقه ی تحریم ها، بیانگر ورشکستگی سیاست خارجی جمهوری اسلامی حتی در کشورهای همسایه  است.

 

بر متن شکست همه جانبه دیپلماسی جمهوری اسلامی و ناتوانی دولت در مهار بحران اقتصادی و جهش مهار گسیخته ارزش طلا و دلار و دیگر ارزهای خارجی، اختلافات جناح های حکومتی نیز بشدت در جریان است. هیچ جناحی نمی خواهد و نمی تواند مسئولیت این شکست ها را بر عهده بگیرد. نپذیرفتن مسئولیت  شکست های داخلی و خارجی به دلیل ترس از رسوائی بیشتر در میان مردم است . از سوی دیگر تمامی جناح های حکومتی بر این نظرند که چهارچوب و راستای سیاست های کلان نظام از سوی بیت رهبری داده شده و شخص رهبر باید مسئولیت نتایج این سیاست ها را بر عهده بگیرد. گسترش نامه های اعتراضی به رهبر رژیم و شکستن به اصطلاح تقدس او نیز بر این اساس قابل توضیح است. موضع گیری  چهار تن از فرماندهان سابق سپاه که انتقادات روشنی به خامنه ای وارد کرده اند، نشان می دهد که شکست های کنونی سیاست های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، آن ها را نیز نگران کرده است. عذرخواهی سیزده تن از فرماندهان سپاه از حسین علائی که خشم طرفداران احمدی نژاد را نیز برانگیخته ، نشان می دهد که شکاف در میان سران سپاه به عنوان سکانداران قدرت در جمهوری اسلامی و نزدیک ترین متحدان بیت رهبری در حال شکل گیری است. جابجائی های فرماندهان سپاه و بویژه مرگ های زنجیره ای چهارتن از فرماندهان سابق سپاه نشان از گسترش وحشت در میان حکومتیان و دامن گرفتن تصفیه های درونی دارد. سیاست قلع و قمع همه مخالفان با نظر رهبر رژیم تحت عنوان  ناصحان بی بصیرت، دایره زمامداران رژیم و سکانداران قدرت را بسیار محدود ساخته و جنگ میان جناح های حکومتی را به مرحله ی حساسی رسانده است.

 

شکست دیپلماسی جمهوری اسلامی، گسترش بحران اقتصادی و دامن گرفتن اختلافات جناح های حکومتی، فرصتی طلائی برای آمریکا و غرب فراهم آورده است تا سیاست های سلطه جویانه ی خود را تحت عناوین گوناگون به پیش برند. گسترش و همه جانبه شدن تحریم ها که  گلوی کارگران، زحمتکشان و مردم کوچه و بازار را می فشارد، نشان می دهد که جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای تنها بهانه ای بیش نیست. هدف نیروهای سلطه گر بسیار فراتر از سیاست های اعلام شده شان است. از این روست که به نظر می رسد هدف تحریم های گسترده، هموار کردن راه  برای پیشبرد سیاست های دیگری است. سیاست هائی که برای متحقق کردن آنها،  می تواند جنگ و حمله ی نظامی را به همراه  داشته باشد. حمایت بسیاری از نیروهای سرسپرده، قدرت طلب و بی اعتقاد به مردم ، در حمایت از تحریم ها و یا جنگ تحت عنوان باصطلاح دخالت های بشردوستانه، شرایط بسیار خطرناکی را بوجود آورده است. برای جلوگیری از فاجعه ای که دهان گشوده است، راهی جز سازماندهی گسترده ترین اعتراض همه مخالفان جنگ و تحریم وجود ندارد. باید فریاد اعتراض به جنون جنگ طلبی و تجاوز سلطه جویان و متحدین ایرانی شان و اعتراض به سیاست های ماجراجویانه و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی را  هر چه رساتر به گوش همگان رساند. باید برای سازماندهی جبهه سوم، یعنی جبهه مردم ایران دست به کار شد. فردا می تواند خیلی دیر باشد.

سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰ـ ۲۴ ژانویه ۲۰۱۲

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©