مجله
زیست محیطی
رادیو
علت رخ
دادن فجایع
محیط زیستی در
موجودیت جمهوری
اسلامی است
مازیار
واحدی
اینکه
چه کسانی سکان
حفاظت از محیط
زیست را در
جمهوری
اسلامی به
عهده دارند و
اینکه مسئولین
عالیرتبه این
نظام چه نگاهی
به مقوله محیط
زیست و حفظ آن
دارند، بخوبی
از عزم آنان
برای نابودی
محیط زیست
کشور برای کسب
درامدهای
مقطعی خبر می
دهد. در بیستم
دی ماه سال
هشتاد و شش
شماره ۱۶۸۹۱
روزنامه
خراسان این
خبر را مخابره
کرد: استاندار
خراسان رضوي، ده
روز به آقای
شریعتی،
مديركل منابع
طبيعي استان
فرصت داده تا
نسبت به
واگذاري و تغييركاربري
اراضي منابع
طبيعي تايباد
به شهرك صنعتي
دستور مساعد
صادر كند،
وگرنه ديگر نيازي
به مديركل
منابع طبيعي
نداريم.
استاندارِ
آن زمانی
خراسان کسی
نبود جز محمد جواد
محمدی زاده،
رئیس کنونی
سازمان محیط
زیست کشور.
گوشت را بدست
گربه داده
اند. نه تنها رئیس
کنونی سازمان
محیط زیست در
جمهوری
اسلامی مدافع
محیط زیست
سالم نیست،
بلکه کسی است
که وجودش و
سیاستش تخریب
محیط زیست
برای سود
بیشتر است و
بس. نه اینکه
فکر کنیم خوب
اگر محیط زیست
را فدا کردند،
صنعت را توسعه
دادند، بلکه
خبرها و آمار
و ارقام
خودشان حکایت
از به تعطیلی
کشیده شدن بیش
از شصت درصد
صنایع دارد.
در سال
۲۰۰۲ بند
سیزده بیانیه
ژوهانسبورگ
براین
هشدارها
تاکید می کند:
تخريب و خسارت
محيطزيستِ
جهانی هنوز
ادامه دارد.
تداوم روند
نابودی تنوّع
زيستی، تداوم
کاهش ذخاير
ماهيان و بيابانزايي
که بيش از پيش
زمينهای
حاصلخيز را از
بين میبرد،
اثرات
نامطلوب
تغييرات آب و
هوا که کماکان
مشهود است،
بلايای طبيعی
که به طور
مکرر و مخرّبتر
وجود دارند و
کشورهای در
حال توسعه در
برابر آنها
آسيبپذيرند
و تداوم
آلودگيهای
دريايي، آب و
هوا که
ميليونها
حيات آراسته
را مورد تهديد
قرار میدهد......
بر بنياد
چنين هشدارها
و افزايش
شتابانِ آگاهیهاي
عمومی از
فجايع انسانساز
است که بسياری
از صاحبان
انديشه و رأی
در سراسر جهان
معتقدند: محيطزيست
میرود تا به
يکی از بنيادیترين
مؤلفههای
تأثيرگذار
در تبيين
سياستهای
کلان جهانی
بدل شود؛
مؤلفهای که
نه تنها هماکنون
نيز بسياری از
مؤلفههای
ديگر را تحتالشعاع
قرار داده
است، بلکه میتوان
با جرأت ادعا
کرد: هيچ
تحوّل يا
انقلاب سياسي،
اجتماعي و
اقتصادي در
سدهي اخير
نتوانسته
است، همپای
تحوّلات زيستمحيطي
بر رفتار و
بينش انسانها
تأثير گذارد.
رشد
فساد و منفعت
طلبی های
گروهی در رژیم
اسلامی به
جائی رسیده که
دیگر جائی
برای
کارشناسان و
کاربلدان در
درون این
سیستم باقی
نمانده است.
اقتصاددانان
دلسوز و
مستقل،
مدافعان محیط
زیست و فعالین
مدنی و سیاسی
بازداشت و
زندانی، و
جاهلان،
قداره بندان و
کاسه لیسان
ناکاربلد بر
راس امور
گمارده می
شوند.
نوشته
زیر مطلبی است
که توسط یکی
از کارشناسان
محیط زیست در
داخل کشور به
رشته تحریر
درآمده که
بخوبی دید و
نگاه مسئولین
رژیم اسلامی
نسبت به مقوله
محیط زیست و
ارتباط آن با
توسعه پایدار
را به نمایش
می گذارد.
تعیین
ضرب العجل ۲۰
روزه یک
استاندار!
چهارشنبه
هفتهی
گذشته، ششم دی
ماه نود و یک
در شبکهی
تلویزیونی
بام ایران،
بخشی از سخنان
استاندار
چهارمحال و
بختیاری، علی
اصغر
عنابستانی
پخش شد که در
آن دو هشدار
جدی به بخش
منابع طبیعی
داده شده بود؛
هشدارهایی از
جنس سخنان رییس
دولت دهم،
زمانی که
البته رییس
دولت نهم بود
و آشکارا در
کلام مشهورش
در جمع مردم
خراسان در سال
۱۳۸۵ هشدار داد
منابع طبیعی
نباید سد راه
توسعه شود.
از آن
زمان البته
اتفاقات
بسیار زیادی
رخداد؛ به
نحوی که احمدینژاد
نه تنها دیگر
سخنی از تضعیف
ملاحظات محیط
زیستی و منابع
طبیعی به نفع
مصلحتهای
اقتصادی نزد،
بلکه با شرکت
در چند مجمع
جهانی محیط
زیستی، از
جمله کنفرانس
کپنهاگ در دانمارک
و ریو + بیست در
برزیل، به شدت
و شورانگیزانه
از سیاستها و
برنامههایی
دفاع کرد که
در راستای حفظ
محیط زیست طراحی
شدهاند. وی
در دی ماه
هزار و سیصد و
هشتاد و هشت و
در پایتخت یکی
از سردترین
کشورهای
اروپایی به
گرمی دست
مدافعان محیط
زیست در جهان
را فشرد و گفت از
همه
دوستداران
طبیعت و حیات
انسانی و گروههای
مردمی که با
سخنرانیها و
تجمعات و
روشنگریهای
خود، موجب
تحریک حساسیت
مثبت نسبت به
ضرورت صیانت
از محیط زیست
شدهاند،
تشکر میکنم .
سه سال
بعد، ایشان در
حضور رهبران
بیش از صد و نود
کشور حاضر در
اجلاس ریو در
همین تابستان
سال جاری
اعلام کردند
در یک دوره
طولانی نوع خاصی
از اقتصاد و
زندگی و چپاول
سیستماتیک از
خزانه ملتها،
تحمیل فقر به
حدود سه
میلیارد نفر و
نابودی
گسترده محیط زیست
و گسترش
بیماریهای
پیچیده و صعب
العلاج و
آلودگیهای
متعدد محیطی،
همه با
شعارهای زیبا
و به ظاهر
انسانی مانند
آبادانی و
توسعه بر
جامعه بشری
تحمیل شده است.
شنیدن
چنین سخنانی
از رییس جمهور
سبب شد تا به
تدریج گفتمان
غالب
سیاستمداران
دولتی در
کابینه دهم
تغییر کرده و
دیگر، شاهد
تکرار سخنانی
چون سخنان
استاندار
خراسان در
کابینه نهم،
وزیر کشور یا
وزیر ارشاد
نباشیم که
جملگی نشان میداد،
پایبندی به
آموزهها و
اصول محیط
زیست در
دکترین
مدیریتی آنها
نه تنها جایی
ندارد، بلکه
به شکلی مشکوک
به چنین خواهشها
و مطالباتی مینگرند.
اینک اما
در سال پایانی
حکومت هشت
ساله محمود احمدینژاد،
یکبار دیگر
شاهد تکرار
سخنانی شگفتآور
از عالیترین
نماینده
ایشان در
استان
چهارمحال و
بختیاری
هستیم؛
استانی که به
گفتهی
مدیرکل وقت
منابع طبیعیاش
سالی یک هزار
هکتار از
اندوختههای
جنگلیاش در
کورههای
ذغالسوزی
نابود میشود،
هکتارها از
بلوطستانهایش
در مخزن سدهای
پهنپیکرش
غرق گشته و میگردند،
فشارِ دام
نفسِ مراتع و
جنگلهایش را
گرفته و چند
سال است که به
دلیل تحمل خشکسالی
و هجوم
ریزگردهای عربی
حتا تاب
مقابله با آفتهایی
چون سوسک
چوبخوار را هم
ندارد و
سرزمین حاصلخیزش
با بحرانِ
افتِ سطح آب
زیرزمینی، نشست
زمین و
خودسوزی
روبرو شده است.
با این
وجود،
استاندار
محترم و جوان
بام ایران،
مدیران منابع
طبیعی را
تهدید میکند
که یا ظرف
حداکثر بیست
روز تکلیف
زمینهای
مورد تعارض را
روشن کرده و
به مردم
واگذار کنید،
یا فرماندار
رأساً اختیار
دارد تا حکم واگذاری
را امضاء کرده
و رونوشتش را
به منابع طبیعی
بفرستد! ایشان
در مورد کشت
دیم در محدوده
اراضی منابع
طبیعی هم
گفتند: کشت
دیم، مصوبه
ماست و هیچکس
هم حق ندارد
با آن مخالفت
کند، مگر آن
که مرا با نظر
کارشناسی
قانع کنند.
این
درحالی است که
به نظر اغلب
کارشناسانِ
این حوزه، یکی
از مهمترین
دلایلی که سبب
شده تا توان
زادآوری طبیعی
رویشگاههای
زاگرس به شدت
مختل شود،
همانا توسعه
کشاورزی در
زیراشکوب
جنگلهای
بلوط و بنه
استانهای
زاگرسنشین
بوده است.
علاوه بر آن،
افزایش رخداد
سیلهای
حادثهخیز،
فزونی نرخ
فرسایش خاک و
افزایش حجم
رسوبگذاری
در مخازن سدها
نشان میدهد
که از بین
بردن پوشش
طبیعی سطحی
خاک به بهانه
کشت دیم و
تشدید سطوح
برهنه در
دامنهها، به
صورت مستقیم
هم نرخ جابه
جایی خاک را
افزایش خواهد
داد و هم توان
ذخیرهسازی
آب در راهبردیترین
استان کشور را
از این منظر،
کاهش میدهد.
کلام
آخر آن که علی
اصغر
عنابستانی و
مدیرانی که
هنوز چون او
میاندیشند،
باید بدانند
که اگر میخواهند
مواد اوّلیه
و بستر تولید
در سرزمینشان
دچار تخریب و
نیستی کامل
نشوند، باید
به آنها فرصت
بازفرآوری،
خود ترمیمی و
زیستپالایی
مجدد دهند.
http://mohammaddarvish.com/desert/