Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر با  ۰۸ مارس ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰  برابر با ۰۸ مارس ۲۰۱۲
سازماندهی زنان کارگر حلقه مفقوده در جنبش کارگری ایران

یادداشت کارگری

سازماندهی زنان کارگر حلقه مفقوده در جنبش کارگری ایران

رضا سپیدرودی

در آستانه هشت مارس روز جهانی زن معمولا خبرها، گزارش و ارزیابی های بیشتری در باره وضعیت عمومی زنان منتشر می شود. برای ما ایرانیان که علاوه بر رنج بردن از مصیبت نظام سرمایه داری، از مردسالاری ریشه دار و حاکمیت رژیم مذهبی و زن ستیز هم در عذابیم، روز جهانی زن بیشتر به روز تجدید عهد با آرمان رهایی زنان، تقدیر از مبارزات زنان، تاکید بر لزوم حمایت موثرتر از این مبارزات و طرح مجدد خواست ها و مطالباتی که تحقق آنها برای زنان حیاتی است تبدیل شده است. اینجا و آنجا اگر بتوانیم مراسمی هم در بزرگداشت این روز برگزار می کنیم. بعد که این روز می گذرد، همه این تاکیدات هم دوباره کمرنگ می شوند تا هشت مارسی دیگر از راه برسد. در واقع جای خالی یک نقشه راه روشن که بر شناخت دقیقی از موقعیت عمومی زنان کشور، شکل های اصلی مبارزات آنها و ظرفیت ها، توانایی ها و حوزه های تمرکز این مبارزات و ویژگی های مجموعه موانع موجود بر سر راه آن استوار باشد و پیکار مستمر روزانه و سنگر به سنگر را فرا روی خویش قرار داده باشد محسوس است. این کمبود در جنبش کارگری ایران بویژه برجسته است و فقدان تشکل های مستقل کارگری زنان کارگر از نمودهای آشکار آن است. بدون تلاش، برنامه ریزی و تمرکز بر پر کردن این جای خالی طرفداری از ایده رهایی زنان در سطح حرف می ماند. البته کاملا روشن است که چرا حمایت در لفظ غالبا بر تلاش در عمل ترجیح داده می شود.

 

 زمین سازماندهی زنان کارگر و زحمتکش بی نهایت سخت  و پر دست انداز است. جمع شدن زنان نخبه یا تحصیل کرده ای که به برخی از جوانب اصلی ستم جنسی و موانع قانونی موجود بر سر رفع این ستم معترضند و راه های نوین ارتباط گیری را می شناسند به مراتب ساده تر است تا متشکل شدن زنان زحمتکش لایه های اعماق جامعه که روزانه با هزار توی مشکلات زندگی درآمیخته با تهیدستی دست و پنجه نرم می کنند و آگاهی چندانی نسبت به اهمیت تشکل مستقل خود ندارند. با این حال جنبش زنان اگر نتواند توده های زنان لایه های اعماق را به مبارزه برای حقوق شان برانگیزاند؛ نخواهد توانست توده ای شود و هر جنبشی که در ایران امروز با وجود استبداد مذهبی بیرحمی که سد راه خودسامان یابی در همه سطوح است خود را از توده ای شدن محروم کند به سرعت و شدت بیشتری سرکوب می شود. بی دلیل نیست که حمله به زنان و سرکوب آنان به یکی از ابزارهای رعب آفرینی و وحشت پراکنی در جامعه از سوی رژیم تبدیل شده و هر وقت می خواهند موجی از وحشت ایجاد کنند در کنار افزایش اعدام های علنی و هجوم های شبه فاشیستی به محلات فقیر به نام مقابله با "اوباش"، سرکوب های خیابانی زنان را هم در دستور می گذارند. با این حال توجه به سازمان دهی زنان زحمتکش تنها امر خاص جنبش زنان و از ملزومات توده ای شدن آن نیست. سازماندهی زنان کارگر از وظایف اصلی جنبش کارگری هم هست. هر گام عملی در این راستا اما ناگزیر است پیش از هر چیز:

 اولا: به شکل های اصلی کار زنان، شرایط کار، محیط و نوع کار زنان توجه کند. زنان سرپرست خانوار که کار می کنند، زنانی که به کار خانگی و تولید خانگی برای فروش اشتغال دارند، زنانی که در کارگاه های غالبا کوچک و گمنام مورد بهره کشی بیرحمانه با دستمزدهای بسیار پائین قرار دارند، زنانی که بویژه اخیرا در متروها دستفروشی می کنند و شمار آنان رو به افزایش است، و زنان کارمند، معلم و پرستار نظر به تفاوت های واقعی موقعیت شان از ظرفیت یکسانی برای سازمان یابی برخورد نیستند . از این رو بدون توجه و شناخت هر چه واقعی تر نسبت به این تفاوت ها و موقعیت ویژه هر گروه از زنان امکان سازماندهی آنها وجود ندارد.

ثانیا: بخش عمده مشاغل زنان، غیر رسمی است و از هر گونه پوشش بیمه ای یا حقوق و مزایای "قانونی" محروم هستند. در این دسته از مشاغل محل کار ثابتی که پایه تجمع روزانه جمعی از زنان کارگر باشد وجود ندارد. از این رو سازماندهی این بخش از زنان کارگر نه بر اساس محیط کار که بر اساس محیط زیست استوار است.

 ثالثا: حفره ای که در حوزه سازماندهی زنان کارگر در جنبش کارگری ایران وجود دارد آنقدر بزرگ و عمیق است و میزان تجارب عملی در این زمینه به قدری اندک که نقدا نه تمرکز بر یک حوزه معین، که رشته ای از تلاش ها از جوانب مختلف و در تمامی حوزه ها و در هر سطح ممکن را الزامی می سازد.

 

تلاش برای سازماندهی هر بخشی از زنان لایه های اعماق در سطح محیط زندگی این زنان، می تواند و باید دغدغه مشترک جنبش کارگری و جنبش زنان تلقی شود. زنان آگاه و مبارزی که نمی خواهند مفهوم عدالت و برابری جنسیتی در سطح مبارزاتی کم اثر در چهارچوب برابرحقوقی صوری متوقف شود و اهمیت حیاتی پیوند با زنان لایه های اعماق را درمی یابند، نمی توانند از وظیفه بسیار شاق و دشوار سازمان دهی زنان کارگر و زحمتکش در همین شرایط فعلی شانه خالی کنند. فعالین کارگری از زن و مرد که ستون های جنبش کارگری را تشکیل می دهند؛ نمی توانند به سازماندهی زنان کارگر بی توجه بمانند. نزدیکی جنبش برابری خواهانه زنان به جنبش کارگری این جنبش را فمینیزه می کند و نزدیکی جنبش کارگری به جنبش زنان در غنای ترکیب طبقاتی و توده ای تر شدن آن موثر است. باید امیدوار بود و آرزو کرد که تقویت واقعی نقش زنان در مبارزه برای حقوق زنان و پیکارروزمره، نقشه مند و پیگیرانه در این راستا به معیاری عملی در سنجش کارنامه همه مدافعان حقوق زنان تبدیل شود.  

۸مارس ۲۰۱۲ ـ (۱۸ اسفند ۳۹۰)

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©