Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲ برابر با  ۲۷ ژانويه ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲  برابر با ۲۷ ژانويه ۲۰۱۴
کارل مارکس: «شایسته‌ترینِ دانشمندان»

 

کارل مارکس: «شایسته‌ترینِ دانشمندان»

جوئل آنژ

 برگردان مهرداد امامی

 

رسانه‌ها و اقتصاددانان جریان غالب، کارل مارکس را به عنوان فردی مُرده، نامربوط و/یا منسوخ تقبیح کرده‌اند. مطالعه‌ای جدید که توسط مشهورترین ژورنال پژوهشی جهان به نام «Nature» منتشر شده، یکبار دیگر ثابت می‌کند که به رغم قیل‌وقال‌های نفی‌کنندگان و تجدیدنظرکنندگان تاریخ، شبح او نمی‌تواند رانده شود.

در اوج شکوفایی سرمایه‌داری، پل کروگمن در مجله‌ی «فوربس» نوشت: «یقیناً مارکس در مورد تحولات اقتصادی قلم می‌زد؛ کاری که بسیاری از افراد دیگر هم می‌کردند. آنچه او هیچ‌گاه موفق به انجامش نشد، یا ارائه‌ی تبیینی جامع در مورد چرایی وقوع این قبیل تحولات بود یا به دست دادن پیشنهاداتی در این باب که چه باید در موردشان کرد (به استثنای براندازی سرمایه‌داری). به گمان من، کارل مارکس همان‌قدر به علم اقتصاد افزود که زپو مارکس (Zeppo Marx) به کمدی خدمت کرد.»

این بلندپروازی و لفاظی بی‌پایه‌ و اساس امر چندان منحصر به فردی نیست. از مارکس در طول دوران زندگی‌اش و مدت‌ها پس از آن، به دست شمار پایان‌ناپذیری از «محققان»، «اقتصاددانان» و مدافعان وضع موجود، تصویری کاریکاتورگونه ترسیم شده و بارها او را به تمسخر گرفته‌اند. حتی وب‌سایتی با نام «مارکس مرده است» خود را وقف متلاشی کردن جسد این «اجنبی ریشو» کرده است. این تهمت نامربوط علیه انسانی که بیش از یک سده از مرگش می‌گذرد، بیشتر عجیب و غریب است و سوالی مهم را می‌طلبد: اگر مارکس مرده است و نامرتبط با امروز، چرا ما همواره او را به خاطرم می‌آوریم؟ ما دائماً نامربوطی فرانتز ژوزف گال، میخائیل باکونین، مارتین فلشمن و استنلی پانز را به خاطر نمی‌آوریم، می‌آوریم؟ [تعارف که نداریم]، به استثنای معدود مواردی، نظریات این افراد از گفتمان عمومی و پژوهش علمی-صرف‌نظر از سیل حملات، ناپدیده شده‌اند. علت این هم آشکار است: اندیشه‌های این افراد به لحاظ نظام‌مند به واسطه‌ی رژه‌ی علم و تاریخ نابوده شده‌اند.

با این حال، سر به نیست کردن نظریات مارکسیستی، حتی برای دشمنان قسم‌خورده‌اش کار چندان آسانی نبوده است. در چند سال گذشته شاهد احیای بی‌سابقه‌ در حمایت از مارکس و تغییری مشخص در لحن صحبت پیرامون او بوده‌ایم. این امر با انتشار مقاله‌ای در ژورنال پژوهشی «Nature» تحت عنوان «شایسته‌ترینِ دانشمندان کیست؟» به نقطه‌ اوجی جدید نائل شد. پژوهشگران در دانشگاه ایندیانا واقع در بلومینگتون، آزمونی را تعبیه کردند تا مناسبت یا ارتباط میان‌رشته‌ای محققان را با نظارت بر سوگیری در حوزه‌های گوناگون، مشخص کنند. به گفته‌ی آن مقاله:

«رتبه‌ی موقت (و مدام به‌روزرسانی‌شده‌ی) حدود 35000 پژوهشگر مبتنی است بر پرسش‌هایی که از طریق «گوگل اسکولار» انجام شد به منظور متعارف‌سازی سنجه‌ای معروف که با عنوان «شاخصشناخته شده (دانشمندی با شاخص h 20، دست‌کم 20 مقاله با حداقل 20 استناد یا ارجاع به هر یک منتشر کرده، بنابراین این معیار یا سنجه کمیّت و اعتبار پژوهش را مورد لحاظ قرار می‌دهد). نتیجه‌ی این پرسش‌ها تا 5 نوامبر 2013 نشان داد که پرنفوذترین محقق در تاریخ کارل مارکس بوده.»

بنابر اقرار سایت اسمیت‌سونین:

«امتیاز کارل مارکس افزون‌بر 22 برابر میانگین شاخص h سایر محققان در تاریخ بود (اما 11 برابر میانگین اقتصاددانان). در مقایسه با 35000 پژوهشگر پُر سر و صدای دیگر، مارکس بالاترین امتیاز را تصاحب کرد. دومین نفر پس از او زیگموند فروید روانکاو بود. سومین نفر (که همچنان در قید حیات و فعال است)، ادوارد ویتن فیزیک‌دان بود.»

لازم به ذکر نیست که این‌ها نتایجی تأثیرگذار و حائز اهمیت برای انسانی است که دائماً به قولی مُرده تلقی می‌شود. هر آنکه خود را به لحاظ اندیشمندانه صادق، صریح و انتقادی محسوب می‌کند، باید نظریات سوسیالیسم علمی را بر حسب شایستگی‌شان به ورطه‌ی آزمون کشاند و مشخص کند که چگونه خود را در برابر تجربه‌ی واقعیت موجود، اثبات یا رد می‌کنند.

همان‌طور که سرمایه‌داری همچنان در خلال عظیم‌ترین بحران‌هایش کژومژ می‌شود، ما می‌توانیم به مدافعان وضع موجود اتکا کنیم تا به یادمان اندازند که مارکس، این «خطرناک‌ترینِ» پژوهشگران، منسوخ و از مُد افتاده است. خوشبختانه به زعم مارکسیست‌ها، سرمایه‌داری به خودی خود افراد بیشتر و بیشتری را متقاعد می‌سازد که امروز اندیشه‌های کهن کارل، نه تنها بیش از همیشه مناسبت دارند، بلکه به طور مبرم ضروری‌اند.

همان‌گونه که آلن وودز در اندیشه‌های کارل مارکس اشاره داشت: «هر نظام اجتماعی باور دارد که تنها شکل ممکن وجود را برای انسان‌ها بازنمایی می‌کند، اینکه نهادها، دین و اخلاقیاتش واپسین واژه‌ای هستند که می‌توان به زبان آورد. این همان چیزی است که آدم‌خواران، روحانیون مصری، ماری آنتوانت و تزار نیکولاس همگی شورمندانه به آن باور داشتند. و این همان چیزی است که امروز بورژوازی و طرفدارانش آرزوی اثبات کردنش را دارند هنگامی که، صرف‌نظر از هیچ مبنایی، به ما اطمینان می‌دهند که نظام به‌اصطلاح «کسب‌وکار آزاد» تنها نظام ممکن است- آن هم درست زمانی که شروع می‌کند به غرق شدن.»

24 ژانویه 2014

 

منبع:

http://www.marxist.com/karl-marx-bes-scientist-of-all.htm   

برگرفته از «انسان شناسی و فرهنگ»

http://anthropology.ir/node/21452

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©