Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۴ برابر با  ۰۶ جولای ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۴  برابر با ۰۶ جولای ۲۰۱۵
دو پرده از هویت سیاسی یک پناهنده

 

آنچه در مورد پناهندگی نمی‌دانید اما خجالت نمی‌کشید و در مورد آن حرف می‌زنید

 

 

دو پرده از هویت سیاسی یک پناهنده

مینا خانی

 

پرده‌ی اول: کشورهای میزبان پناهجویان در اروپا

در زبان آلمانی برای پناهنده از مفهومِ نسبتن دردناکی استفاده می‌شود؛ «فراری». این‌که فردِ فراری دقیقن از چه چیزی فرار می‌کند قرار نبوده در این مفهوم کاملن مشخص باشد. این‌که فرد «فراری» در چه پروسه‌ای فرار را به قرار ترجیح می‌دهد نیز.

پناهندگی در مفهوم اجتماعی و سیاسی کشور آلمان مشخصن قرار است به کسانی تعلق بگیرد که (به دلایل عقیدتی، اتنیکی، سیاسی یا گرایش جنسی) تحت تعقیب هستند یا در شرایط جنگی دشوار مجبور به ترک کشور شده‌اند. در این تعریف که مبنایی قانونی دارد، پناهندگی تنها به واژه‌ی میان‌تهی «پناهنده‌ی سیاسی» فرو کاسته می‌شود؛ به این معنا که دلایل سیاسی بی‌خانمان شدن صدها هزار انسانِ آفریقایی و خاورمیانه‌ای را به راحتی با پسوندی مجرد به نام «افتصادی» در پس نام «فراریِ اقتصادی» پنهان می‌کند. گویی دلایلی غیر از دلایل سیاسی‌ای چون جنگ و تحریم و غارت کردن منابع اقتصادی این کشورها توسط قدرت‌های بزرگ دنیا یا حتی دلایل داخلیِ دیگری غیر از دلایل سیاسی، موجب پیاده شدن الگوهای اقتصادی نئولیبرالی در این کشورها هستند که باعث «فرارِ اقتصادی» انسانِ بی‌نامی چون «پناهجو» شده است.

سیاستمدارانِ کشورهای اتحادیه‌ی اروپا چون آلمان از قضا خودشان هنگام وضع قوانین سخت‌تر برای مهاجرپذیری و کشیدن مرزهای بیش‌تر به این دلایل سیاسی آگاه هستند. آن‌ها برای این مرزکشی شرایط مشخص سیاسی و اقتصادی کشورهای خودشان را در نظر دارند. دلایلی چون کنترلِ مرزها، کنترل میزان غیربومی‌ها و از بین نرفتن تعادل فرهنگی، اجتماعی، افتصادی «کشورهای میزبان»، اما آن‌ها را به سمت سیاست تفکیک پناهنده‌ی «سیاسی» و «غیرِسیاسی» سوق می‌دهد. سیاستی که یک نمودش را در زیستِ ریاضت‌مندِ پناهجویانی که با نشان «فراری اقتصادی» برچسب‌گذاری شده‌اند، نشان می‌دهد: سال‌ها انتظار برای رسیدگی به پرونده و زیستن در شرایط سختِ اردوگاه‌های پناهجوییِ غالبن خارج از شهرها، برخوردهای تحقیرآمیز هنگام کنترل تردد، بارها و بارها یادآوری این نکته به آن‌ها که کسی برای‌شان کارت دعوت نفرستاده است و... از جمله وضعیت‌هایی هستند که در سال‌های انتظار برای رسیدگی به پرونده و وحشت از دیپورت معمولن شرایط ویژه‌تری را برای این «فراری‌های اقتصادی» ایجاد می‌کنند؛ یعنی زندگی در «وضعیت استثنایی». نمود دیگر این تفکیک بستن مرزها و وضع کردن قانون «لامپدوزا» است، قانون نژادپرستانه‌ای برای کاهش کمک به آوارگانی که از طریق دریای مدیترانه به سوی اروپا می‌آیند. قوانینی که دریای مدیترانه را به قبر دسته‌جمعی پناهجویانی تبدیل کرده که پیش روی خود راه دیگری غیر از گرفتن جان خود در دست و سوار قایق‌هایی شدن که معمولن بیشتر از گنجایش‌شان پر می‌شوند، نمی‌بینند.

نتیجه‌ی چنین سیاستی در داخل مرزهای اروپا تا حد زیادی مشخص است. نام بردن از پناهجویان ناخوشنامی که در خوشبینانه‌ترین حالت اگر پتانسیل تروریست شدن نداشته باشند، به عنوان «انگل‌های اقتصادی» برای پر کردن جیب‌های خود وارد اروپا می‌شوند و برای اثبات چیزی غیر از این باید بعد از سال‌ها سختی کشیدن برای نشستن در ساحل «امن» اروپا به سرعت به عنوان نیروی کار ارزان وارد بازار کار شوند. در چنین وضعیتی پناهجویانِ اقتصادی بهترین ابزار برای هرس کردن درخت‌های خیابان، کارهای ساختمانی طاقت‌فرسا، شستن توالت‌ها در مقابل ساعتی چهار تا شش یورو هستند؛ یعنی «بیگاری». (به تازگی قانون حداقل دستمزد در آلمان به شرح ۸.۵ یورو در مقابل یک ساعت کار وضع شده است که البته هنوز هم در همه جا اجرا نمی‌شود و بزرگترین آسیب‌دیده‌گان از اجرا نشدن این قوانین نیز پناهجویان و پناهندگانی هستند که به دلایل مختلف از جمله نداشتن حق کار یا پیدا نکردن فرصت شغلی مناسب جذب بازار کارِ غیرقانونی می‌شوند.)

در چنین شرایطی پناهندگانی که بعد از مدت‌ها موفق به اخذ «حق ماندن» در آلمان می‌شوند، با زیستِ بی دغدغه در آلمان روبه‌رو نیستند یا به بیان دیگر آن چیزی که در افکار ما با نام «حقوق پناهندگی» ثبت شده است یک گونی پول که ماهیانه به صورت پست سفارشی به پناهجویان و پناهندگان تعلق می‌گیرد، نیست. حقوق پناهندگی مجموعه‌ی حقوقی هستند که وقتی کسی موفق به دریافت پناهندگی شد می‌تواند از آن بهره‌مند شود. مثل حقِ یادگیری زبان آلمانی، حق تحصیل، حق کار، حق تردد آزاد در محدوده‌ی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا و همچنین حق گرفتن مزایای مالی بسیار حداقلی در صورت «بیکاری».

در کشورهای اروپایی (در اینجا آلمان) پناهندگی با وجود همه‌ی این تفسیرهای سیاسی متفاوت و فیلتر شده به عنوان یک حق از طرف جامعه‌ی برابری‌خواه به رسمیت شناخته می‌شود. فی‌الواقع آن چیزی که به عنوان «حق و حقوق» در این بستر از آن یاد می‌شود خودِ مفهوم «پناهندگی» به عنوان حق است و مزایای اجتماعی و اقتصادی‌ای که به آن تعلق دارد در زیر مجموعه‌ی این حق قرار می‌گیرند و مترادف با آن نیستند. سیاست‌های ضد مهاجرپذیری به بهانه‌های اقتصادی و امنیتی معمولن توسط راست افراطی تبلیغ می‌شوند و نیروهای چپ از سیاست‌های مهاجرپذیری و به رسمیت شناخته شدن حق پناهندگی به علاوه‌ی مزایای زیر مجموعه‌ی آن دفاع می‌کنند. در این میان حتی سوسیال‌دموکرات‌ها و حزب دموکرات‌مسیحی آلمان که احزاب در قدرتِ متمایل به محافظه‌کارها و راست‌ها هستند نیز در ادبیات رسمی کشور اجازه‌ی تحقیر پناهجویان و پناهندگان با بهانه‌های اقتصادی را ندارند. هر چند که در قوانین رسمی به اندازه‌ی کافی این تحقیر نهادینه شده است اما ادبیاتی که در آن پناهنده را مستقیمن به بهانه‌ی کار نکردن «مفت‌خور و انگل» می‌نامند تنها از سوی حزب راست افراطی «ان.پ.د» و «پگیدا» و طرفدارانشان به کار برده می‌شود. طرفه این‌که سال‌ها مبارزه‌ی برابری‌طلبانه پشت همین حقوق حداقلی مربوط به پناهجویان نهفته است.

پرده‌ی دوم: پناهندگی از نگاهِ مای فراری نشده در ایران

هیچ آمار مشخصی از نگاهِ اغلب ایرانیان داخل کشور به پناهندگان ایرانی که خارج از ایران زندگی می‌کنند موجود نیست. با این حال نوعی از ادبیاتِ غالب در میان بخشی از قشر «فرهیخته‌»ی جامعه‌ی ایرانی که در آن پناهجو و پناهنده را «بی‌عرضه، مفت‌خور، ترسو، خارجِ گودنشین بی حق اظهار نظر در مورد شرایط کشوری که آن را ترک کرده» تصویر می‌کند و خصوصن پس از وقایع انتخابات ۸۸ رایج شده است و عمومن بر افسانه‌هایی خیالی از زندگی پناهندگان و پناهجویان ایرانی در خارج از ایران سوار است، خبر خوبی از نگاهِ غالب در ایران نسبت به حق پناهندگی نمی‌دهد.

افسانه‌های غالب در مورد پناهندگان و پناهجویان در این نوع ادبیات را می‌توان در جمله‌هایی معمول که این روزها به راحتی بر زبان‌ها جاری می‌شوند، بازشناخت. جمله‌هایی نظیر این: «یک عده که به دروغ پناهنده شده‌اند تا در آنجا مفت بخورند.»

فارغ از این‌که چنین جملاتی را که حاوی انگاره‌های به شدت نژادپرستانه و ضد خارجی‌ای هستند در اروپا فقط از دهان راست افراطی می‌توان شنید، ولی باید به تحلیل این دست جملات پرداخت و افسانه‌های موجود در آن‌ها را بازشناسایی کرد.

به عنوان مثال در تحلیل جمله‌ی بالا می‌توان این طور شروع کرد:

اول) یک عده که به دروغ پناهنده شده‌اند:

با توجه به نکات ذکر شده در قسمت اول یادداشت، راستگویی پناهنده در همه جا ممکن نیست. یعنی راست‌گویی پناهنده‌ای که به پناهندگی، خارج از دلایل سیاسی و اقتصادی‌اش به عنوان یک حق نگاه می‌کند، هیچ بار ارزشی‌ای ندارد، بلکه تنها از نگاهی راست‌گرا و حامی دولت‌های غربی می‌تواند حاوی ارزش تلقی شود. دقیقن به همین دلیل یکی از دغدغه‌های فعالین حوزه‌ی پناهجویی این است که به پناهجو و افکار عمومی توضیح بدهند با توجه به قوانین نژادپرستانه و ضدمهاجرت در آلمان و کشورهای نظیر آن، چرا نباید دادگاه را به رسمیت شناخت و چرا باید گاهی قسمتی از حقایق را پنهان کرد و حتی دروغ گفت. چپ جهانی بر خلاف بخشی از چپ ایرانی راست گفتن به دادگاه و به رسمیت شناختن آن را در چنین مواردی ارزش نمی‌داند.

دوم) تا در آنجا مفت بخورند:

پناهنده و پناهجو حقوق بیشتری از یک بیکار معمولی در آلمان و دیگر کشورهای غربی که در آن مزایای حداقلی برای بیکاران در نظر گرفته شده دریافت نمی‌کنند، بلکه بالعکس برای یک پناهجو و پناهنده دریافت حقوق بیکاری معمولن شامل یک پروسه‌ی سخت و تحت فشار است که به راحتی میسر نمی‌شود و وقتی هم که میسر شد حقی دایمی نخواهد بود بلکه فشار برای مجبور کردن پناهنده به انجام کارهای یدی و طاقت‌فرسا هرگز متوقف نخواهد شد. کمک هزینه به بیکاران کمک هزینه‌ای حداقلی است که با آن فقط می‌توان از گرسنگی گریخت. در گفتار غالب یک پناهنده هرگز به سرزمینی که به آن مهاجرت کرده متعلق نخواهد بود، اما به سرزمینی که از آن رفته نیز متعلق نیست. او باید نابود شود؛ بی‌نام و نشان، بی‌چهره، بی‌هویت زیر چرخ‌دنده‌های هویت غالبِ میزبان و فشار کار به عنوان نیروی کار ارزان له شود، اما صدایی از او در نیاید. جالب توجه این‌که اشاره به چنین درکی از دریافت کمک مالی پناهندگان و پناهجویان باز هم فقط از طرف راست و راست افراطی شایع است و همان گفتمانی است که در پدید آمدن پگیدا نقش موثری دارد.

انتشار یافته در :«فلاخن 21»

http://manjanigh.org/wp-content/uploads/2015/07/falakhan21.pdf

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©