Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۴ برابر با  ۱۱ جولای ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۴  برابر با ۱۱ جولای ۲۰۱۵
بیکاران باید به یک قدرت اجتماعی موثر تبدیل شوند

بیکاران باید به یک قدرت اجتماعی موثر تبدیل شوند

 

جلال نادری

 

یکی از بدترین جلوه های بحران اقتصادی بیکاری است. بیکاری معمولا فشار مضاعفی بر بی پناه ترین لایه های اجتماعی وارد می کند. به همین دلیل لایه های محروم و فرودست اجتماعی بخش مهمی از قربانیان بیکاری را تشکیل می دهند. با این حال تنها لایه های محروم، قربانیان بیکاری نیستند. حتی آمارهای رسمی هم نشان می دهند که فارغ التحصیلان و دانش آموخته گان دانشگاهها بخش بزرگی از توده بیکاران رو تشکیل می دهند. آخرین آماری که در زمینه بیکاری از طرف مرکز آمار ایران منتشر شده حاکی است که بیکاری در بهار امسال به 8/10 رسیده است. نرخ بیکاری در میان فارغ التحصیلان جوان و مخصوصا زنان از میانگین کل بیکاری بسیار بالاتر است و در مورد زنان حتی از دو برابر این میانگین هم بیشتر است.  هر سال نزدیک به یک میلیون نیروی کار تازه وارد بازار کار می شود؛ اما این نیروی کار توان جذب شدن در بازار کار را ندارد. بخش مهمی از این توده بزرگ در مشاغل حاشیه ای، فصلی، موقت و کاذب جذب می شوند، به قاچاق کالا و سوخت رو می آورند و از سر فقر در گرداب آسیب های اجتماعی غرق می شوند. فقر و فلاکت ناشی از بیکاری گسترده به ذخیره ای برای انبوه تر شدن لشکر بزرگ معتادان و افزایش دائمی تراکم سرانه زندانیان در زندان های کشور که به مرزهای انفجار رسیده، تبدیل شده است.  واقعیت این است که چشم اندازی برای اشتغال توده بزرگ بیکاران جامعه ما وجود ندارد.

 

به طور کلی کاهش شدید بیکاری و ایجاد رونق بلندمدت در چهارچوب سیاست های تعدیل اقتصادی ممکن نیست؛ برای این که در این سیاست درهم شکستن هر نوع پوشش دفاعی نیروی کار، ایجاد لشگر بزرگی از بیکاران برای داغ کردن رقابت بر سر کار و پائین نگاه داشتن حداقل دستمزدها، تبدیل مشاغل دارای جنبه های مستمر به مشاغل موقت و ناپایدار و مقابله سازمان یافته با هر نوع تشکل مستقل طبقاتی با بهره برداری از اهرم های اقتصادی از اولویت اساسی برخوردار است. در واقع بیکاری قابل توجه و بهره کشی هر چه وحشیانه تر از نیروی کار ارزان یکی از ملزومات رشد اقتصادی در این نوع سیاست ناعادلانه اقتصادی تلقی می شود. این سیاست ها با درهم شکستن قدرت خرید اکثریت جامعه به جای رونق، رکود نسبی ایجاد می کنند و رکود با رشد اشتغال مغایرت دارد. تازه باید توجه کنیم که در کشور ما سیاست تعدیل اقتصادی در رژیمی بشدت فاسد و رانت خوار پیش می رود، که اصلا شکل های کلاسیک غارتگری و بهره کشی  را برنمی تابد. و به هیچ وجه متعهد نیست که اساسا با کمک اهرم های اقتصادی و سازمان دهی رقابت بیرحمانه در میان لایه های محروم برای داشتن یک شغل و یک لقمه نان بخواهد خط درهم شکستن تشکل های کارگری را پیش ببرد. در نظام ولایت فقیه آنهایی که بر سفره ولایت نشسته اند هر کدوم هر جا را که بتوانند می چاپند و به احدی هم رحم نمی کنند. حق ابراز وجود هم برای لایه های پائین جامعه قائل نیستند. به جای اهرم اقتصادی هم اساسا از سرکوب سیاسی برای درهم شکستن هر نوع اعتراض پائینی ها بهره می برند.

هم اکنون از حداقل های لازم؛ در واقع حداقل ترین های قابل تصور، برای کاهش موثر بیکاری درجامعه، برچیده شدن قاچاق سازمان یافته کالا از طرف نهادهای حاکمیتی و برادران قاچاقچی سپاه، پایان دادن به فساد و رانت خواری گسترده باندهای حکومتی، ایجاد رابطه متعادل و غیر تنش زا با کشورهای دیگر و مخصوصا قرار نداشتن در محاصره اقتصادی و برخورداری از یک استراتژی جامع توسعه اقتصادی و اجتماعی متوازانی است که مشارکت موثر توده ای، آزادی کامل چرخش اطلاعات و سازمان یابی مستقل همه لایه های مختلف مزد و حقوق بگیران در آن تضمین شده باشد.

هیچ کدام از این فقرات ابتدایی و حداقلی در جمهوری اسلامی وجود ندارد و تا جمهوری اسلامی و ولایت فقیه هست امکان ندارد که بتوان با انتظار کشیدن و با توهم راه افتادن قطار کسب و کار ادعایی دولت روحانی این فقرات را تامین کرد. آش را با جاش بالا می کشند و به احدی حساب پس نمی دهند. مثلا بی دلیل نیست که خامنه ای در مورد پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی گفته بود ماجرا را کش ندهید! بی دلیل نیست که همین هفته بر سر ماجرای بورسیه ها به شدت به رو شدن سواستفاده ها و رانت خواری ها حمله کرد. با این سیاست پرده پوشی فساد از سوی خامنه ای، بی دلیل نیست که به پرونده فساد هزار و دویست میلیاردی تعاونی ناجا حتی اجازه تحقیق و تفحص هم داده نمی شود. خامنه ای رهبر نظام دزدان است و اگر پرونده های واقعی فساد رو شوند از این نظام چیزی نمی ماند.

هم اکنون یکی از نگرانی های واقعی این است که همین دلواپسان توافق نهایی هسته ای، بلافاصله بعد از توافق نهایی هسته ای و آزاد شدن دارایی های بلوکه شده ایران، به این دارایی ها حمله ور شده و مجموعه آن را بالا بکشند و اختلاس کنند؛ در حالی که روحانی به عنوان ناجی همین دزدان و رانت خواران، از تهیدستان و بیکاران می خواهد تا منتظر بمانند که شکم سرمایه داران بخش خصوصی داخلی و خارجی بعد از توافق نهایی هسته ای حسابی سیر شود و بعد اگر آنها از شدت سیری بالا آوردند، شاید  چیزکی به پائینی ها هم برسد. روحانی در واقع دعوت به سراب می کند.

واقعیت این است که مهم ترین و موثرین راه مقابله با بیکاری نه طرح وام های خوداشتغالی بود! نه طرح ساماندهی اقتصادی بود! نه طرح های بنگاههای زودبازده بود! نه طرح رونق کسب و کار است که تیم روحانی مدعی آن است. اصلی ترین و موثرین نیروی بالقوه مقابله با بیکاری خود بیکاران می توانند باشند. این حرف برای جامعه ما که نزدیک به چهار دهه سرکوب ممتد سیاسی هر تلاشی برای سازماندهی را با دشواری ها و هزینه های زیاد روبرو کرده، انفرادمنشی و پرهیز از اقدام سازمان یافته جمعی گسترده است و دچار فقر فرهنگ همگرایی و سامان یابی هستیم، ممکن است در وهله اول سنگین به نظر بیاید. در حالی که واقعیت این است که بیکاران فقط موقعی می توانند از منزلت اجتماعی و از حق برخورداری از شغل دفاع کنند، که بتوانند به یک جنبش مطالباتی واقعی و شاخص تبدیل شوند؛ جنبشی که برای برخورداری از بیمه بیکاری به میدان بیاید؛ جنبشی که علیه همه عواملی که مانع کاهش بیکاری می شوند مبارزه ای مستمر را در پیش بگیرد. جنبشی که سنگر به سنگر بر سر همه طرح های تخصیص دارایی های عمومی حرف و نظر و مطالبه داشته باشد؛ جنبشی که بر نیروی اجتماعی خود تکیه کند و به اهمیت حیاتی همگرایی و همبستگی با سایر بخش های اردوی کار پی برده باشد.

آن دسته از فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهها که با خون دل خانواده های فقیرشان درس خوانده اند ولی نمی توانند کاری مناسب با دانش و تخصص خود پیدا کنند حلقه اصلی در سازمان یابی نیروی بیکاران در شرایط فعلی هستند. تا زمانی که پراکنده هستیم به حساب نمی آییم و منزلتی هم نداریم. هیچ گوشه ای از هیچ کیکی را هم با یا بدون توافق جامع هسته ای به ما نخواهند داد. مجبوریم سازمان پیدا کنیم. جمهوری اسلامی نظامی است که فقط زبان قدرت را می فهمد. بیکاران باید به یک قدرت اجتماعی موثر تبدیل شوند تا به حساب بیایند.

جمعه ۱۹ تير ۱۳۹۴ برابر با ۱۰ جولای ۲۰۱۵

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©