Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ برابر با  ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴  برابر با ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵
ايالات متحده در ميان شن هاي روان خاورميانه

 

ايالات متحده در ميان شن هاي روان خاورميانه

 

آيا با ژئوپوليتيک منطقه اي جديدي روبه روهستيم؟

 

 

سرانجام فشارهاي اسرائيل نتوانست آمريکا را از امضاي توافق در مورد مسئله هسته اي ايران بازدارد. اما، آيا اين تفاهم، ژئوپوليتيک خاورميانه را دگرگون خواهد کرد؟ آيا ايران و آمريکا را به همديگر نزديک خواهد ساخت؟ آيا مبارزه با دشمن مشترک، يعني سازمان دولت اسلامي ائتلاف هاي موجود منطقه را برهم خواهد ريخت؟

 

 

آلن گرش

برگردان: بهروز عارفي

        

 

مدافعان و همچنين مخالفان توافق امضا شده در اين نکته هم نظرند که فحواي پيمان ايران و «١+ ٥» از چارچوب تنگ و درضمن حساس مسئله هسته اي و گسترش آن فراتر مي رود. اين معاهده نشانهء پذيرش جايگاه ايران در خاورميانه از سوي آمريکاست و به توهمي که در اثر جنگ اول خليج فارس (١٩٩٠-١٩٩١) پديد آمد و در اثر سياست هاي جورج بوش پس از ١١ سپتامبر تقويت شد، پايان داد. سياست هائي که هدفش تسلط انحصاري آمريکا بر منطقه بود. قدرت نظامي آمريکا که از دست «امپراتوري شر» شوروي خلاص شده بود، قصد داشت از شر «دولت هاي تبهکار» از افغانستان تا عراق، از ايران تا سوريه نيز راحت شده و بالاخره «نظم ليبرال» و دسترسي «آزاد» به نفت را ميسر سازد.

 

پس از شکست مفتضحانه نظامي در عراق و افغانستان، اين کار از توان آمريکا خارج است. در افغانستان آيندهء رژيم به حضور سربازان آمريکائي بسته است. افکار عمومي آمريکا که در اثر بحران اقتصادي و عدم رسيدن به نتيجه ملموس در صحنه عمليات شکننده شده، از دستِ اين «شرقِ بغرنج» خسته شده و انتخاب باراک اوباما اين سرخوردگي را بازتاب مي داد.

 

همان طوري که گراهام فولر، مامور پيشين سيا و يکي از بهترين کارشناسان منطقه ابراز مي کند «ايالات متحده پس از ناکامي هاي سخت در عراق ، أفغانستان، سومالي، ايران و شکست هاي سياسي ديگر، سرانجام پذيرفته که استراتژي سنتي سلطه گرانه امريکا در خاورميانه به نتيجه نمي رسد». اين «در شرايطي است که ايران احتمالا از دوره حکومت ناصر به اين سو مهمترين دولتي است که با اتخاذ موضعِ واضحِ مخالف و قاطع توانائي آمريکا را در اقدام آزادانه و مصون از مجازات به چالش مي کشد.» (١)

 

بنابراين، قصد آمريکا اتخاذ استراتژي هوشمندانه اي در برابر ايران براي هماهنگ کردن خود با محدوديت قدرتش و نيز بلبشوي منطقه اي است. به اين معني که دست کم تا حدودي ايران را وارد در بازي منطقه اي خود کند و به ويژه در مبارزه با سازمان دولت اسلامي، دشمن قسم خوردهء تهران، که نه بمباران هاي منظم هواپيماهاي آمريکائي، فرانسوي يا بريتانيائي، و نه «ضد حمله هاي» ارتش عراق قادرنيستند آنرا متزلزل کنند. نشانهء نمادين مخمصه آمريکا ماجراي «گردان ٣٠» «شورشيان ميانه رو» در سوريه است که آمريکائيان آن را آموزش داده بودند. ابتدا قرار بود که اين گردان از ٥٠٠٠ نفر تشکيل شود، اما پس از يک روند عضوگيري فقط ٥٤ نفر را آموزش دادند (با صرف هزينهء ٤١ ميليون دلاري). ديري نپائيد که سرکردگان آن ها به اسارت النصره، شاخه القاعده در آمدند. پس از اين که اين افراد از نقش النصره در مبارزه با رژيم تجليل کردند، آزاد شدند (٢). اين امر قابل فهم است، خاورميانه شن هاي رواني شده است که آمريکا تلاش مي کند در آن فرو نرود و جائي است که تشخيص دوست از دشمن کار آساني نيست.

 

بخشي از موفقيت استراتژي آمريکا وابسته به توانائي اوباما است در به تصويب رساندن پيمان مربوط به مسئله هسته اي ايران در کنگره. بنيامين نتانياهو همه نيرويش را به کار برده و کليه طرفداران آمريکائي اش را که مسئله به اصطلاح امنيت اسرائيل را رکن اصلي تعهد سياسي شان در امريکا قرار داده اند، بسيج کرده بود. او با شکست روبرو شد و رئيس جمهوري آمريکا آن قدر از حمايت سناتورها برخوردار است که بتواند تشبثات نمايندگان جمهوري خواه را خنثي کند. به رغم وجود تنش هاي جدي بين اين دو رئيس دولت، پشتيباني آمريکا از اسرائيل دوام خواهد يافت، گرچه احتمال دارد که اين رودرروئي ها نشانه هائي از خود باقي گذارند، از جمله در ميان جماعت يهودي آمريکا. البته اين امر واقعيت دارد که فراتر از مسئله فلسطين، چه در عراق و چه در سوريه، اسرائيل نقشي ثانوي دارد. بيشتر مايه درد سري است براي کاخ سفيد؛ آن چه اهميت دارد اين است که هم چون دوران جنگ عليه عراق در ١٩٩١-١٩٩٠، بتوان از ماجراجوئي هاي اسرائيل جلوگيري کرد.

 

اطمينان بخشيدن به کشورهاي خليج فارس

 

پس از امضاي توافق هسته اي با ايران، اوباما مجبور شد به کشورهاي خليج فارس تضمين بدهد که جهت گيري ائتلاف هاي موجود تغيير نخواهد کرد. کنترل منطقه و نفت آن، و در وهله اول عربستان سعودي، براي ايالات متحده برگ برنده نيرومندي به شمار مي رود، حتي و شايد بخصوص که اين نفت، ابتدا مصرف کشورهاي آسيا را تامين مي کند. رئيس جمهوري آمريکا توانسته به روساي دولت هاي منطقه يادآوري کند که بر خلاف ادعاي برخي از ناظرين، «محوريت» آسيا در سياست خارجي امريکا هيچ گونه تعهدزدائي نسبت به کشورهاي خليج [فارس] ايجاد نمي کند. در اين کشورها، آمريکا داراي ٢٥ هزار سرباز، پايگاه هائي در بحرين و قطر و تسهيلات در همه آن هاست. قرار است تا سال ٢٠٢٠ ميلادي، تعداد ناوگان آمريکا در منطقه از ٣٠ به ٤٠ افزايش يابد. ايالات متحده برتري تکنولوژي «شوراي همکاري خليج» را بر ايران ضمانت مي کند. فقط عربستان سعودي به تنهائي ٨٠ ميليارد دلار تا سال ٢٠١٤ صرف هزينه هاي نظامي کرده است (در مقابل ١٥ ميليارد براي ايران)، و در چهارچوب توافق هسته اي، فروش يا انتقال تسليحات سنگين به ايران به مدت ٥ سال ممنوع شده است (٣)

 

در نشست سران بين رهبران «شوراي همکاري خليج» و رئيس جمهور امريکا در ماه مه ٢٠١٥ در کمپ ديويد ، وعده هاي کمک نظامي، تضمين هاي امنيتي و تعهد دفاع از تماميت ارضي کشورهاي خليج [فارس] داده شد که در جريان ديدار جان کري با شوراي همکاري خليج در سوم اوت مورد تاکيد قرار گرفت. اين کشورها آشکارا از توافق هسته اي حمايت کردند، هر چند اين کار با دودلي همراه بود و وزير امورخارجه عربستان سعودي در ٢٣ ژوئيه اعلام کرد که اين قرارداد از دسترسي ايران به بمب اتمي جلوگيري مي کند. ديدار ملک سلمان از واشينگتن در ٤ سپتامبر بر مصالحه اي مهر تاييد زد که بدون دردسر نخواهد بود.

 

متحدين پر دردسر

 

رياض متحد راحتي نيست. اين کشور مواضع يک جانبه اي اتخاذ مي کند که براي آمريکا دردسرآفرين است، مثل مداخله در يمن که آمريکا مجبور شد از آن حمايت کند؛ اما تلاش مي کند که آن را محدود کند ، بدون اين که موفقيت چنداني تاکنون کسب کرده باشد ايالات متحده واقف است که اين مناقشه ممکن است به رودرروئي ايران و عربستان بيانجامد، در حالي که اعتراف مي کند که تعهدات ايران نسبت به حوثي ها محدود است. از سوي ديگر، آمريکا نسبت به استراتژي سعودي ها يعني ايجاد «جبهه سني» با نگراني مي نگرد، جبهه هائي که از اخوان المسلمين تا برخي جناح هاي سوري وابسته به القاعده – از جمله جبهه انصره- را در بر مي گيرد. يا همينطور، نسبت به بي عملي عربستان نسبت به فعاليت هاي القاعده در شبه جزيره عربي که حتي پرچم آن بر فراز برخي ساختمان هاي عدن به چشم مي خورد. همه اين تصميم ها موجب نگراني ايراني ها شده و اقدامات آمريکا را در ايجاد جبهه متحد عليه سازمان حکومت اسلامي و «تروريسم» با ترديد مواجه ساخته است.

 

متحد استراتژيکي ديگر ايالات متحده در منطقه، ترکيه رجب اردوغان است که عضو سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) و داراي يکي از قدرتمندترين ارتش هاي ناتو ست. ترکيه مي بايست از مدت ها پيش در مبارزه با سازمان حکومت اسلامي شرکت مي کرد. اما با وجود اين، ماه ها چانه زني و فشار لازم بود تا ترک ها چند پايگاه شان را در اختيار نيروي هوائي آمريکا قرار دهد. اما، تنش ها بر طرف نشده اند. اشتون کارتر وزير دفاع امريکا در ٢٦ اوت اعلام کرد که ترکيه بايد بيشتر از اين عليه سازمان حکومت اسلامي اقدام کند (٤). آيا دو کشور در مورد ايجاد يک ناحيه امنيتي در سوريه به توافق رسيده اند؟ کدام نيروها استقلال اين ناحيه را تامين خواهند ساخت؟ اظهارات دو طرف در مورد اين مسئله، متناقض است.

 

زيرا اولويت هاي ترکيه و آمريکا بر هم مطابقت ندارند. نيروي هوائي ترکيه به مراکز حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در عراق که به مواضع نيروهاي امريکائي نيز نزديک است، حمله کرد و دولت آمريکا را فقط ده دقيقه پيش از آغاز عمليات آگاه کرد. (٥) پايان روند صلح بين دولت ترکيه و پ ک ک نه فقط امکان دارد که ترکيه را بي ثبات کند، بلکه همچنين به اتحاد نيروهاي کرد سوريه (مستقيما وابسته به پ ک ک، و به رغم اظهارات آمريکائيان در اين مورد) و نظاميان آمريکا آسيب خواهد رساند. آيا اظهارات سازمان حکومت اسلامي در نکوهش اردوغان و فراخواندن به «فتح استانبول» (٦) موجب تحکيم بيشتر موقعيت ترکيه در «جنگ عليه تروريسم» خواهد شد؟

 

تثبيت خود به عنوان «قدرت ضروري»

 

براي ايالات متحده، جمهوري اسلامي تهديدي با ماهيت متفاوت به شمار مي رود. چرا که اين کشور با نظم موجود مخالف است، از فلسطين حمايت مي کند، نقش مهمي در عراق، لبنان و سوريه ايفا مي کند – در يمن نقش ثانوي دارد- آمريکا در مقابل قدرت جديد ايران، قطعا قصد ندارد از جلوگيري نفوذ ايران دست بردارد، البته بدون ناديده گرفتن حوزه هاي «همگرائي»، از جمله در مبارزه با سازمان حکومت اسلامي و القاعده، گرچه در درون دولت آمريکا در مورد اين که کدام يک از اين دو گروه را به عنوان هدف مقدم انتخاب کنند، اختلاف نظر وجود دارد (٧).

 

اولين ميداني که دکترين جديد بايد به محک آزمايش سپرده شود، سوريه است. اين نکته اي ست که چندين مسئول عالي مقام دولت آمريکا بيان مي کنند و در ضمن آرزوي جان کري وزير خارجه امريکا نيز هست (٨). از طرفي، شاهد ديدارهاي پي درپي مقامات آمريکائي، روسي، ايراني و سوري بوديم. حتي به گزارش روزنامه چپ گراي لبنان «الاخبار»، علي مملوک رئيس سرويس هاي اطلاعاتي سوريه به عربستان سعودي سفرکرده است. شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز در روز ١٧ اوت قطع نامه اي را به اتفاق آراء تصويب کرد که به يک راه حل سياسي در سوريه فرامي خواند و برنامه دقيقي نيز پيشنهاد مي کند. آيا اين اقدامات براي به راه انداختن روندي براي حل قضيه کافي ست؟ آيا مي توان رشته هاي در هم تنيدهء کشمکش ها را در عراق، سوريه و يا يمن و لبنان بازکرد؟ چالش ايالات متحده به قرار زير است: چگونه مي توان نقش «قدرت مسئول» را ايفا کرد و منافع عربستان سعودي، ترکيه و ايران را با هم وفق داد؟ براي رسيدن به اين هدف در اين سرزمين سازگار با پيامبران، معجزه هاي بسياري لازم است.

 

*این مقاله در مجله اينترنتي شرق بيست و يکم منتشر شده است: http://orientxxi.info/magazine/les-...

 

پاورقی

 

1- « Can Washington meet Iran’s Deepest Challenge—to US Hegemony in the Middle East ? », blog Graham E. Fuller, 21 juillet 2015.

 

2 - نگاه کنید به Nabih Bulos, « US-trained Syria rebels do a deal with al-Qaeda-linked group », The Telegraph, 16 août 2015.

 

3Vali Nasr, « Why did Iran sign on a deal that will weaken its régional hold », The Washington Post, 31 juillet 2015.

 

US defense chief urges Turkey to ‘do more’ against ISIL » Turkish Daily News, 21 août 2015.

 

5Lucas Tomlinson, Jennifer Griffin, « Turkey’s strikes on Kurds could drag US into new front, military sources fear », Fox News, 10 août 2015.

 

ISIL calls for ‘conquest of Istanbul,’ slams Erdoğan », Turkish Daily News, 18 août 2015.

 

7Eric Schmitt, « ISIS or Al Qaeda ? American Officials Split Over Top Terror Threat », The New York Times, 4 août 2015.

 

8Gardiner Harris,« Deeper Mideast Aspirations Seen in Nuclear Deal With Iran », New York Times, 31 juillet 2015.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

برگرفته از:«لوموند دیپلماتیک»

http://ir.mondediplo.com/article2379.html

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©