Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ برابر با  ۰۲ نوامبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴  برابر با ۰۲ نوامبر ۲۰۱۵
ناسیونالیسم ایرانی، خطری که سر بلند می کند

ناسیونالیسم قومی، تهدیدی برای ملت ایران!

 

ارژنگ بامشاد

 

در روز هفتم آبان ماه ۱۳۹۴  صدها نفر از جوانان و مردم در پاسارگارد جمع شدند و با شعارهای تاسف بار «ما آریائی هستیم، عرب نمی پرستیم» به اصطلاح زادروز کورش هخامنشی را گرامی داشتند. آنها حتی اگر به "لوح کوروش" وفادار مانده بودند، نمی توانستند نفرت قومی را فریاد بزنند. تاسف بارتر آن که بخشی از رهبران احزاب سیاسی همچون  رهبران احزاب پان ایرانیست، جبهه ملی، جبهه دموکراتیک ایران و حزب ملت ایران نیز در تجمعی این روز را جشن گرفتند. این که چنین روزی، کی و کجا به عنوان روز جهانی کوروش نامیده شده ، بر نگارنده روشن نیست. زیاد هم مهم نیست که چنین نام گذاریی صورت گرفته شده باشد یا نه. مهم آن است که در کشور چند ملیتی ما تاکید بر آریائی بودن ایرانیان و جشن گرفتن روز کوروش و سردادن شعارهای ناسیونالیستی و پاشیدن تخم کینه و نفرت علیه دیگر ملیت ها زمینه فروپاشی ایران به عنوان یک کشور و یک ملت را فراهم می آورد. ایران یک ملت مدنی است. نه به عنوان ملت یک قوم، آن هم قوم آریائی، بلکه ملت قوم های گوناگون که در آن فارس، کرد، ترک، ترکمن، عرب و بلوچ ، قرن ها در کنار هم و بصورت مسالمت آمیز زندگی می کنند. ایران منطقه مردمان صاحبان حق برابر است که یک کشور و یک ملت امروزی و مدنی را با هم ساخته و می سازند. در اینجا مردم عرب(نه عرب زبان) کشورما همانقدر ایرانی هستند که مردم بلوچ ما. آذری های ما همانقدر ایرانی هستند که فارس ها و ترکمن ها. در اینجا قومیت مردمان تشکیل دهنده مهم نیست بلکه شهروندی برابر همه ما در  ملت مدنی ایرن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

 

تاکید بر آریائی بودن ایران و تلاش برای تسلط این تفکر و نگاه بر کل ایران، می تواند به همان فاجعه ای بیانجامد که تاکید بر اسلامی بودن ایران از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی به بار آورده است. اگر در تفکر تمامیت گرای بنیادگرایان اسلامی، سرکوب خشن دگراندیشان دینی و تلاش برای سرکوب و یا نابودی بهائیان، زرتشییان، یهودیان، مسیحیان، ارامنه،  دراویش، شش امامی ها، اهل سنت و دین ناباوران در دستور قرار گرفته است، تسلط نگاه آریائی بر قدرت و تاکید بر ناسیونالیسم قومی هم می تواند کشور رنگین کمان ایران را به مرز برادرکشی های بی پایان قومی بکشاند  و ارومیه، زنجان، قزوین، تهران، گلستان، زاهدان و خوزستان و دیگر مناطق را در میان شعله های سوزان خود بسوزاند و کشوری به نام ایران را به یوگسلاوی دوم مبدل سازد.

 

تاکید بر ناسیونالیسم قومی، شاید واکنشی به سیاست های جمهوری اسلامی باشد که ملت و ملیت را بر نمی تابد و از امت اسلامی و بویژه "پیروان اهل بیت" سخن به میان می آورد و برای تاکید بر این سیاست خود، به دخالت های وسیع در امور داخلی دیگر کشورها مشغول است. حضور پررنگ جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن و دفاع از شیعیان و اماکن مقدس شیعه و تاکید بر هلال شیعی از همین نگاه سران رژیم ناشی می شود. چنین حمایت پررنگی از نیروهای رنگارنگ شیعه در دیگر کشورها و هزینه های گزافی که در این مسیر خرج می شود، اینجا و آنجا با واکنش خشمگیانه مردم روبرو گشته است. واکنش هائی که نمونه های آن را در شعارهای "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" در تظاهرات ضداستبدادی ۸۸ به وفور دیدیم. از این رو، واکنش هایی این چنین که  نگاهی ناسیونالیستی و گاه نژاد پرستانه در خود دارد را باید  از نتایج شوم سیاست های بشدت بنیادگرایانه و استبداد دینی حاکمیت اسلامی در کشور دانست.

 

جمهوری اسلامی تلاش می کند که اینجا و آنجا نیز با برگ ناسیونالیسم ایرانی بازی کند. سیاست های محمود احمدی نژاد و باند همراهش، تلاش زیادی می کرد تا بتواند از این برگ برای پیشبرد سیاست های خود بهره برداری کند که با واکنش برخی از ملایان پرقدرت روبرو شد. اما هنوز هم کم نیستند آنهائی که حضور پررنگ نیروهای سپاه قدس و دیگر نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی در صحنه های جنگ و درگیری در دیکر کشورها را به عنوان عمق استراتژیک ایران جا می زنند و تلاش می کنند افرادی همچون قاسم سلیمانی را به عنوان سمبل ناسیونالیسم و قدرت ایران در منطقه قلمداد کنند و حتی او را " سردار عارف" بنامند  یا به تمجید و ستایش از او بپردازند. آنها فراموش می کنند که دخالت جمهوری اسلامی در دیگر کشورها، تنها به نقش و حضور پررنگ رژیم و باندها و نیروهایش در این مناطق می افزاید و به جای عمق استراتژیک برای ایران ، نفرت فزاینده ای از ایران و ایرانی در دیگران ایجاد می کند. نفرتی که از سوی رسانه های وابسته به دولت های منطقه و شیوخ فاسد با شدت و حدت ترویج وحمایت می شود.

 

جامعه ایران، کشور چند ملیتی ما، نمی تواند و نباید در مبارزه با عظمت طلبی اسلام شیعی، به ناسیونالیسم رنگ و رو رفته ایران پناه ببرد. این سمّ مهلکی است که همبستگی ملی و همزیستی مسالمت آمیز ملیت های ساکن ایران را مسموم می کند و آینده ای شوم و دهشتناک را رقم می زند. تاکید بر آریائی بودن که ترفند رضا شاه پهلوی برای نزدیکی با آلمان نازی تحت رهبری آدولف هیتلر بود، نباید به عنصری برای در هم شکستن همبستگی ملیت های  تشکیل دهنده ایران تبدیل گردد. آنچه که مردم کشور ما و مردم منطقه به آن نیاز دارند، تاکید بر هم سرنوشتی توده های گسترده کار و زحمت، تهیدستان و لگدمال شده گان و تمامی آنهائی است که به انسان به دیده انسان می نگرند. این عنصر هم سرنوشتی انسانی است که ترک و کرد، عرب و بلوچ و فارس و آذری و ترکمن را در کنار هم قرار خواهد داد و زمینه را برای گسترش این همبستگی انسانی به کشورهای همسایه نیز فراهم می آورد.  فراموش نکنیم، آنهائی که بر ناسیونالیسم ایرانی تاکید می کنند، در برابر پناهجویان افغان هم چهره نژادپرستانه و غیرانسانی خود را به نمایش خواهند گذاشت. نقطه قوت ما به عنوان کشور ایران آن است که خویشاوندان بسیاری در پیرامون مان داریم. ما با آذری ها، کردها، عرب ها، ترکمن ها، هزاره ها، تاجیک ها و بلوچ های کشورهای پیرامون مان خویشاوندی ها و پیوندهای ملی، اجتماعی،  اقتصادی و فرهنگی گسترده ای داریم که ایران را نه به عنوان یک کشور بلکه بصورت یک قاره درآورده است. در چنین رنگین کمان خویشاوندی و همسایگی غرورانگیزی، تاکید بر آریائی بودن، محروم کردن ایران از بخش بزرگی از سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و تمدنی اش است.

 

در شرایطی که آتش جنگ های فرقه ای و مذهبی، نبردهای نیابتی برای گسترش مناطق نفوذ قدرت های جهانی و منطقه ای، سراسر خاورمیانه را فرا گرفته است، چنگ انداختن بر ناسیونالیسم ایرانی، و آویزان شدن به ریسمان پوسیده آریائی، به کار گرفتن حربۀ خطرناکی است که می تواند نه تنها ایران را نابود کند بلکه قادراست منطقه را نیز در ناامنی ها و جنگ های گسترده تری گرفتار آورد. برای مبارزه همه جانبه و استوار با جمهوری اسلامی و هر نوع توحش اسلامی و بنیادگرائی دینی، و هر نوع قوم گرائی شوونیستی،  تاکیدمان باید بر آزادی، برابری و همبستگی انسانی در کشور و در منطقه باشد. ما باید طرفدار ایجاد یک منطقه وسیع و متحد از کشورهای گوناگون و ملیتهای گوناگون باشیم و پیوندهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منطقه ای را تقویت کنیم و راه را بر نفرت های قومی و جنگ های فرقه ای ببندیم. از این طریق است که می توان نیروی عظیم و نهفته و آزادیبخش را دور هم گرد آورد و در برابر تاریک اندیشی و استبداد و قوم گرائی شوونیستی صف آرائی کرد.

دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ برابر با ۰۲ نوامبر ۲۰۱۵

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©