Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴ برابر با  ۰۲ دسامبر ۲۰۱۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴  برابر با ۰۲ دسامبر ۲۰۱۵
قربانیان بی صدای پیشرفت اقتصادی درچین

 

قربانیان بی صدای پیشرفت اقتصادی در چین

 

روشنگری

 

 در مورد جهش اقتصادی چین خبر به اندازه کافی هست، اما صدای قربانیان این نوع جهش به جایی نمیرسد. مثل بسیاری دیگراز آسیب های بزرگ اجتماعی، کودکان بخش مهمی از این قربانیان را تشکیل میدهند. گزارش زیر که در نشریه اکونومیست لندن به چاپ رسیده، گوشه ای از حقیقت را در این رابطه به نمایش میگذارد.

در انتهای داستان «جود گمنام»، آخرین کتاب توماس هاردی، یکی از هولناک ترین صحنه های ادبیات انگستان آمده است. جود، کارگر دوره گردی که در تلاش برای تامین خانواده خویش است، به منزل خود بازمیگردد و در آنجا می بیند که پسر بزرگش خود و دو فرزند کوچکتر او را از جالباسی پشت در حلق آویز کرده است و یادداشتی به جای گذاشته :«اینکار انجام شد، به خاطر اینکه ما زیادی بودیم. »

در ماه ژوئن امسال این صحنه هولناک درچین بطور واقعی به اجرا در آمد . در روستای «بیجی» از استان «گوئی ژو» واقع در جنوب غربی چین، یک برادر و سه خواهرش که بزرگ ترین شان ۱۳ ساله و جوان ترین شان ۵ ساله بود، با خوردن سم خودکشی کردند . آنها تنها زندگی میکردند، مادرشان آنها را گذاشته و ناپدید شده بود و پدرشان برای کار مهاجرت کرده بود. پسر ۱۳ ساله از خود یادداشتی برجای گذاشته بود: «وقتش رسیده که بروم / مرگ سال هاست که آرزوی من بود.»

سه سال قبل در همین بیجی، پنج کودک خیابانی که از یک واگن آشغال کنار خیابان بالا کشیده وآشغال را به آتش کشیدند تا بتوانند خود را گرم کنند، با گاز مونواکسید کربن خفه شدند. رسانه های اجتماعی چین، این واقعه را به داستان دختر کبریت فروش کریستیان آندرسن تشبیه کردند که می ترسید به خانه برگردد چون اصلا نتوانسته بود کبریتی بفروشد . او کبریت ها را یکی بعد از دیگری آتش میزد زیرا آتش کبریت خاطره های خانه مادر بزرگ را به یادش می آورد و در همان حال در سرمای شب یخ زده و میمیرد. این قصه در چین خیلی معروف است، زیرا به عنوان نمونه ای که طبیعت بیرحم سرمایه داری آغازین را به نمایش میگذارد، در کتاب های درسی ابتدایی تدریس میشود.

طی یک نسل حدود ۲۷۰ میلیون کارگر چینی روستاهای خود را ترک کرده اند تا در شهرها کار پیدا کنند. این عظیم ترین مهاجرت داوطلبانه است. بسیاری از این کارگران صاحب فرزند هستند ولی فرزندان خود را همراه نمی برند. چینی ها این کودکان را «لیوشو ارتونگ» می نامند، یعنی «کودکان جا مانده». بنابر گزارش مشترک فدراسیون زنان چین که یک نهاد رسمی است و یونیسف، در سال ۲۰۱۰ در روستاهای چین ۶۱ میلیون کودک جامانده کمتر از ۱۷ سال زندگی میکنند. در بعضی از شهرستان های بزرگ از جمله سیچوان و جیانگ سو بیش از نیمی از کودکان روستاها، جاماندگان هستند. در واقع در بعضی از روستاها کودکان و جد آنها عملا تمام جمعیت روستا را تشکیل میدهند. این یکی از بلاهای سال های رشد و شکل گیری شخصیت ده ها میلیون چینی است. در کناربیرون رانده شدن میلیون ها دهقان از زمینی که روی آن زراعت میکردند، وخراب شدن کیفیت خاک ، آب و هوا، این پدیده جاماندگان، سه هزینه فاجعه بار تحول و صنعتی شدن بی سابقه چین محسوب میشود

بیش از نیمی از ۶۱ میلیون کودک به جا مانده که در سال ۲۰۱۰ سرشماری شدند تنها با یکی از والدین خود زندگی میکنند و مادر یا پدرشان برای کار مهاجرت کرده است.، ۲۹ میلیون تحت سرپرستی دیگران بودند، عمدتا پدر یا مادر بزرگ شان ولی ۶ میلیون هم تحت مراقبت خویشاوندان دورتر یا موسسات دولتی قرار گرفته اند ( کودکان جامانده یتیم یا توانخواه هم در ارقام برشمرده محاسبه شده اند. ) دو میلیون کودک هم مثل کودک کبریت فروش تک و تنها رها شده بودند که خود را تامین کنند.

همه والدین وقتی در جستجوی کار شهر خود را ترک میکنند، فرزندان خود را به جا نمیگذارند: در سال ۲۰۱۰، ۳۶ میلیون کودک با والدین خود به شهر مهاجرت کردند، ولی این کودکان هم مشکلات خود را دارند، تعداد بسیار کمی از آنها حق د ارند با استفاده از حق کمک دولتی به یک مدرسه دولتی یا پیش پزشک بروند. بعلاوه والدین آنها که مجبورند به سختی کار کنند نمیتوانند از آنها مواظبت کنند. بدون نظارت پدر و مادر بزرگ یا یک مدرسه دولتی ، این کودکان همانقدر محروم هستند که کودکان جامانده در روستاها.

نسل آسیب دیده

علاوه همه ی اینها ، ۹ میلیون کودک که یکی یا هردوالدین شان به شهردیگری مهاجرت کرده اند، تنها در یک شهر زندگی میکردند. در مجموع در ۲۰۱۰، زندگی ۱۰۶ میلیون کودک بعلت مهاجرت والدین شان در جستجوی کار به هم ریخته بود. برای مقایسه، شمار تمام کودکان در ایالات متحده ۷۳ میلیون است. و نسبت جامانده گان به کودکانی که با والدین شان مهاجرت میکنند در سالهای اخیر قرن جدید باز هم افزایش یافته است. .

شاید تجربه کودکان که به یکی از والدین شان سپرده شده و سرپرست دیگربرای کار مهاجرت کرده تفاوت زیادی با کودکان که در غرب تنها با یکی از والدین شان زندگی میکنند، تفاوت زیادی نداشته باشد، اما تحقیقات یک سازمان غیردولتی نشان میدهد ۱۰ میلیون کودک جامانده چینی والدین خود را حتی یک بار در سال نمی بینند و ۳ میلیون حتی یک صحبت تلفنی طی یک سال هم نداشته اند. حدود یک سوم کودکان جامانده یک یا دو بار در سال، معمولا در سال نو چینی، والدین خود را می بینند.

هرچند در میان جاماندگان هم نوع کودک هستند، ولی میتوان الگویی را هم مشاهده کرد. معمولا بچه های کوچک تر را جامیگذارند و نسبت دختران جاگذاشته شده به پسران بیشتر است. این که پسرها را بیشتر با خود میبرند، بالا بودن نسبت پسر به دختر ناشی از سقط جنین های گزینشی را باز هم افزایش میدهد.

هنوز روشن نیست پدیده جا گذاشتن فرزندان بعلت مهاجرت برای کار در اواخر سال های ۲۰۰۰ ، همچنان ادامه داشته باشد. شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه با کاهش رشد اقتصادی برخی از کارگران مهاجر به روستاهای خود باز میگردند. ولی حتی اگر این پدیده کاهش هم یافته باشد، سومین ضربه به خانواده سنتی را وارد کرده است. اولی ناشی از سیاست تنها یک کودک بود، دومی برهم خوردن نسبت دختر و پسر و اکنون سومی یعنی رها کردن به صورت توده ای.

جا گذاشتن کودکان، آسیب های گوناگونی بوجود می آورد. در کانگ سی واقع در ایالت سچوان، مقامات آموزشی بعنوان جزیی از برنامه تحقیقی دوربین ویدیویی در اختیار کودکان هشت و نه ساله ی جامانده گذاشتند و به آنها یاد دادند از زندگی خود فیلم بردارند. سونگ چیائو بینگ که هشت سال دارد با پدر و مادر بزرگش زندگی میکند، ولی تمام روزها تنهاست. او ناهارش را با یک سگ ولگرد تقسیم میکند تا بتواند او را به هم نشینی با خود جلب کند. دو روز از زندگی او در ویدیو تماما به مصاحبت با حیوانات مزرعه میگذرد. او کس دیگری ندارد. فیلم ونگ کاجون در باره خواهر کوچکترش است. دختر پنج ساله بیشتر وقتش را در خانه با بازی با یک تلفن میگذراند. او منتظر تلفن مادرش است.

بیشتر کودکان جامانده تنها هستند. بسیاری از آنها به مدارسی دور از دهکده میروند، زیرا در تعقیب طرح بالا بردن کیفیت مدارس در روستاها، دولت بسیاری از مدارس روستایی را به نفع مدارس بزرگ تر و بهتر بسته است. بیش از ۶۰ درصد شاگرادان مدارس جدید را کودکان جامانده تشکیل میدهند. بررسی های یک سازمان غیردولتی نشان میدهد آنها درونگراتر از همسالان خود هستند و بیشتر مورد آزار قرار میگیرند. بسیاری از آنها میگویند به یاد نمی آورند والدین شان چه شکلی هستند. برخی از آنها گفته اند دیگر مایل نیستند والدین شان را ملاقات کنند.

در سال ۲۰۱۰ محققان مرکز پزشکی دانشگاه شانگهای بیش از ۶۰۰ کودک از ۱۲ روستا در ایالت شاندونگ را مورد بررسی قرار دادند. نیمی از آنها جاماندگان بودند و بقیه نه. تفاوت فیزیکی زیاد نبود ولی تفاوت در نتایج درسی و همینطور روحیه و آسیب های اجتماعی قابل ملاحظه بود. تونگ کیائو مدیر انستیتوی کودک و نوجوان چین میگوید: « عواقب روانی برای کودکان جامانده خیلی زیاد است. این بچه ها در ارتباط گیری بشدت مساله دارند. آنها از نظرروانی و رشد فکری ممکن است دچار آسیب شده باشند.»

کودکان جامانده در معرض تجاوز جنسی و سایر آزارها هستند. در بیجی همانجا که چهار خواهر و برادر خودکشی کردند، در ماه اوت جسد دو کودک جامانده دیگر پیدا شد. یکی دختر ۱۵ ساله ی توانخواه بود که مکررا مورد تجاوز دو خویشاوند دور خود قرار گرفته بود. آنها از ترس برملا شدن رازشان هم او و هم برادر ۱۲ ساله اش را کشتند.

آزار کودکان به نحو اضطراب آوری در چین معمول است. نتایج بررسی ۴۷ تحقیق چینی و انگلیسی در سال جاری این تخمین را به دست میدهد که یک چهارم کودکان چینی در طول دور کودکی شان مورد آزار جسمی قرار میگیرند. کودکان جامانده بیش ازدیگران در معرض آسیب هستند، بویژه در مدارس، زیرا بزرگسالانی که بخواهند به دفاع از آنها برخیزند، جایی دور هستند. در ماه مه آموزگار یکی از این مدارس در استان گانسو به جرم تجاوز به ۲۶ کودک دبستانی به دار آویخته شد. در ماه ژوئن در استان نیگ کسیا معلمی به جرم تجاوز به ۱۲ شاگرد خود که ۱۱ تن آنها کودکان جاگذاشته شده بودند، به زندان ابد محکوم شد.

آنهای که جاگذاشته میشوند میتواند به قربانی یا مجرم تبدیل شوند. اوایل امسال در ماکائو یک گروه تن فروشی به دام افتاد، رئیس گروه کودک ۱۶ ساله ای از ایالت چونگ کینگ بود. جرایم نوجوانان در چین رو به افزایش است که ممکن است به علت افزایش تعداد کودکان رها شده باشد. در سال ۲۰۱۰ دوسوم نوجوانان مجرم روستایی بودند، سال ۲۰۰۰ نیمی روستایی بودند. وقتی آنها را محاکمه میکنند، احتمال اینکه کودکان جامانده یا مهاجر به زندان بروند بیشتر است زیرا دادگاه ها حاضر نیستند کودکان بدون سرپرست را بطور مشروط آزاد کنند. در شانگهای کودکان کار مهاجر تنها ۱۵ درصد از موارد آزادی مشروط را تشکیل میدادند در حالیکه کودکان محلی ۶۳ درصد موارد را تشکیل میدادند.

جدا از آسیب های گسترده، جاگذاشتن فرزند تصمیم بسیار دشواری است. چرا اینهمه کارگر مهاجر اینکار را میکنند؟ یک موسسه غیردولتی این سوال را با ۱۵۰۰ کارگر مهاجر در دلتای رود مروارید واقع در جنوب چونک کینگ در جنوب غربی چین مطرح کرد. دو سوم گفتند آنها هنگام کار در شهر وقت کافی برای نگاهداری کودکان خود ندارند، نیمی گفتند همراه آوردن کودکان هزینه بالایی دارد.

در واقع اگر والدین راه حل مساله باشد در اصل بهتر بود مهاجرین والدین خود را همراه ببرند ولی سیسم هوکو این کار را غیر ممکن میکند. سیستم هوکو، یا نظام ثبت خانوارها با توجه به امکان دسترسی به تسهیلات، اندکی شبیه یک پاسپورت داخلی است.وقتی والدین در یک روستا ثبت نام شده اند حق بازنشستگی کمتری نسبت به شهرنشینان دریافت میکنند. پول آنها برای زندگی در شهر کافی نیست. سیستم هوکو دسترسی کودکانی را که در روستا ثبت شده اند به مدرسه و درمانگاه در شهر بسیار دشوار میکند. مدارس خصوصی که از این وضعیت سوء استفاده میکنند اغلب پرجمعیت و پائین تر از استاندارد هستند و همیشه در معرض تهدید به تعطیلی توسط حکومت محلی. علاوه بر همه اینها امتحانات مهم نهایی باید در جایی صورت بگیرد که کودک ثبت شده است. بنابراین حتی اگر والدین از نظر اقتصادی توانایی داشته باشند تقریبا همیشه فرزندانشان را در سن ۱۴ سالگی دوباره به روستا بر میگردانند تا برای امتحانات نهایی آماده شوند.

نیاز به چند میلیون مددکار اجتماعی

میلیون ها تن از والدین با سیستم هوکو به مقابله برمیخیزند. بیش از نیمی از آنها که در تحقیق دلتای رود مروارید شرکت داشتند از این سیستم به عنوان مشکل نام بردند. مشکلات عینی زندگی در شهر اما قابل صرفنظرکردن نیست. بسیاری از کارگران مهاجرروزانه ۱۲ ساعت یا بیشتر در ساختمان سازی یا یکی از صنایع صادراتی کار میکنند. آنها ممکن است برای رسیدن به کار چهار ساعت روزانه سفر کنند. ممکن است در خوابگاه هایی مقیم باشند که جایی برای کودک نداشته باشد، یا حتی بچه ها اجازه ورود به آنها را نداشته باشند. طبیعتا آنها میترسند وقتی برای مواظبت از فرزندان خود نداشته باشند.

اصلاح نظام هوکو در جریان است ولی بسیار کند پیش میرود و با توجه به عوامل ریشه ای پاسخ به مشکلات در درجه نخست نیازمند ایجاد یک نظام رفاه کودک است که باید تقریبا از صفر شروع شود.

دولت چین از دیرهنگام خانواده را مسوول نگاهداری کودک فرض میکرد و نیازی به ایجاد نظام رفاه کودک نمی دید. حتی در سال ۲۰۰۶ هیچ معیاررسمی برای مددکاران اجتماعی در سطح کشور وجود نداشت. دولت برای برخورد با این وضعیت یک طرح آزمایشی را برای تربیت « مددیاران رفاه کودک» درپنج استان به اجرا گذاشته است که شبیه طرح «پزشکان پاپتی» است که بر اساس آن روستائیان آموزش هایی ساده ای را فرا میگیرند و برای اداره نظام رفاه کودک به روستاهای دوردست فرستاده می شوند. هریک از این مددیاران بین ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ کودک را زیرنظر دارند. نتیجه این طرح تاکنون مثبت بوده است.بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ در ۱۲۰ روستا بیش از ۱۰۰۰۰ کودک بیش از گذشته از سیستم درمانی برخوردار شدند.سهم کودکانی که طبق برنامه هوکو از کمک محروم بودند از ۵ درصد به ۲ درصد کاهش یافت. دولت چین قصد دارد این برنامه را در سه استان دیگر به اجرا بگذارد که تعداد روستاهای زیر طرح را به دو برابر افزایش میدهد.

اما همه اینها فقط خراش درسطح مشکل است. طرح حتی در شکل گسترده ی آن به زحمت ۲۵۰۰۰۰ کودک را تحت پوشش خواهد گرفت. یعنی کمتر از نیم درصد کودکان جامانده روستایی. حل مساله در گرو نه تنها مداخله گسترده از این نوع و اصلاح بیش از پیش نظام هوکوست بلکه نیاز دارد به ایجاد شغل در مناطقی که مهاجران بتوانند همه خانواده را همراه ببرند.

منبع. اکونومیست. ۲۳ اکتبر ۲۰۱۵-۱۱-۲۸

مطلب درترجمه اندکی کوتاه شده است.

آذر ۷ام, ۱۳۹۴

برگرفته از:«روشنگری»

http://www.roshangari.net/?p=48062

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©