اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت دهم
شهریور
سال روز قتل
عام زندانیان
سیاسی
علیه
جمهوری
اسلامی، علیه
فراموشی
"توافقی سرّی بین نسل های گذشته و حال وجود دارد. پس انتظار می رفت که ما به دنیا بیاییم . پس مانند هر نسلِ پیش، به نسلِ ما نیز یک نیروی ضعیفِ مسیانیک اعطا شده است؛ نیرویی که گذشته به گردنش حق دارد." والتر
بنیامین
در
نظامی که
قناری بر آتش
سوسن است و
مزد گورکن از
بهائ آزادی انسان
بیشتر، زندان
و شکنجه و
اعدام نه یک
استثنا که
قاعده است. قتل عام
زندانیان
سیاسی در تابستان۶۷ یک
حادثه تصادفی
و استثنائی
نبود. این
کشتار دردناکترین
نمونهای است
که نشان میدهد
در نظام
اسلامی، سرکوب،
شکنجه و
اعدام، یک امر حاشیه ای و
یا صرفاً یک
ابزار
اضطراری
برای حفظ رژیم
در دورههای
بحرانی نیست، بلکه شیوه زیست آن است. اما، حمام خونی که
در تابستان
سال ۶۷ به دستور
مستقیم خمینی
در زندانهای
سراسر کشور
براه افتاد، سیاهترین و
هولناک ترین برگ تاریخ
معاصر ایران است، و از نوعی کاملآ
متمایز. این
کشتار از نوع
اعدام بیژن
جزنی و ۸ تن از
یاران فدایی و
مجاهد او به دست
تبهکاران
رژیم پهلوی در
فروردین سال ۵۴ بود، اما
هزاران بار
گسترده تر.
اگر
کشتار علنی و
پر سر و صدای
پس از ۳۰
خرداد ۶۰ و تمام دهۀ
خونین ۶۰ برای
پاشیدن بذر
وحشت در میان
مردم بود،
پاکسازی
خونین و
مخفیانه
زندان سیاسی به دنبال نوشیدن
جام زهر
قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل
توسط خمینی، به خاطر
وحشت از مردم سازمان
داده شد . در
تابستان سال ۶۷ هزاران
زندانی سیاسی
در بیدادگاههای
چند دقیقه ای به اعدام
محکوم شدند و به قول
شاعر
نامدارمان "فروتنانه
به خاک
افتادند". ۳۱ سال پس از آن
تابستان جهنمی، حتی نام،
محل دفن و
وصیت نامه
بسیاری از
قربانیان هنوز
ناشناخته است. در
۳۱ سال گذشته
رهبران
جمهوری
اسلامی حاضر
نشده اند که
در باره این
جنایت هولناک
و نام و
محل دفن
قربانیان
گزارشی بدهند.
فراتر از آن،
آن ها همچنان با
بی شرمی تمام، از پرونده
یکی از سیاهترین
برگهای
تاریخ شوم و
نکبت بار خود
دفاع می کنند. کسانی که
اکنون در صدر
دستگاه قضایی
رژیم جا خوش
کرده اند از
عاملان و
مجریان آن نسل
کشی بودند. هم
اینان اند که حالا با صدور احکام سنگین
زندان، شکنجه، شلاق و قتل
فعالان جنبش
کارگری،
دانشجویی،
زنان، زیست
محیطی، و
اقلیتهای
ملی و مذهبی،
همچنان بر زیباترین
گل های یاس کشورمان
داس می کشند.
در
تمام این سال ها
خانوادههای
شهدا و
زندانیان
سیاسی
پرچم و مشعل
دادخواهی را
حمل کرده اند.
آن ها بودند که
با تجمع،
تحصن،
اعتراض، خبر
رسانی، و
شجاعت
درخشانی
دیوارهای
بلند سکوت در بارۀ این
جنایت
دهشتناک را
شکستند. مادران،
پدران،
خواهران و
برادران
قربانیان
تابستان ۶۷، با عکس
عزیزان بر
سینه، خراش بر
گونه، مروارید
حسرت در چشم و
نفرین بر لب، توانستند
جنایات
جمهوری
اسلامی را
افشا کنند و
دادخواهی از
قربانیان سال ۶۷ و
تمام دهۀ
خونین شصت را به یکی
از مهمترین
ارکان مبارزه
علیه جمهوری
اسلامی تبدیل
کنند. در تمام
این سال ها
لودرهایی که
برای حفظ تمدن
شاهانه سقفها
و دیوارهایهای
کاغذی حاشیه
نشینها را بر
سر آنان آوار
می کردند،
خاورانهای
این مرز و بوم
را زیر و رو کرده اند.
در تمام این
سالها،
مادران شیردل
دربرابر این
ماشینهای
مخوف و دستگاه
های امنیتی مخوف تر
رژیم، بلند
قامت ایستاده
اند. همین
عزیزان بودند
که با وسواس،
عشق بیکران و
حوصله مادرانه، قبر
گمنامان را
جارو کرده اند، آب پاشیده اند، گلباران
کرده اند، و
به حفاظت
نشسته اند .با درگذشت
بسیاری از این
مادران،
اکنون کودکان
قربانیان
تابستان سال ۶۷ ، پرچم دادخواهی
برای پدر،
مادر و
عزیزانی را که هرگز
ندیده اند، بدست
گرفته اند.
شاید بتوان
گفت که این از
معدود عرصههای
است که پلی
گسست نسلها
را کوتاه تر
کرده است. این ارمغان را ما
مدیون
مادرانی
هستیم که دیگر
در میان ما
نیستند. حفاظت،
بسط و استحکام
این پل از
مهمترین
وظایف طبقه
کارگر، فعالان چپ و همه
نیروهای
زندگی است.
رسالت
در هم شکستن
زنجیرهای
بردگی و رهایی
آیندگان،
رسالتی است که
طبقه کارگر می تواند
با نام نسلهای به خاک
افتاده و
پایمال شده به
انجام برساند .نقش تصویر
نیاکان و یاران
به خاک
افتاده و به
بند کشیده، در
بسیج اکثریت
عظیم کارگران
و زحمتکشان
ایران علیه
این نظام
جهنمی حیاتی
است. درست
به همانگونه
که خداحافظی
با عزیزان از دست
رفته، بدون
انتشار اسامی
و محل دفن
آنان و آزادی
سوگواری برای
آنان ناممکن
است، هیچ
جنبشی برای آزادی
زندگان در
ایران، بدون
دادخواهی
برای جان
باختگان و
شهیدان این
مرز و بوم کامل نیست . مبارزه
برای آیندهای
بهتر،
ناگزیر با مبارزه
برای پیگیری
دادخواهی برای مظلومان
گذشته گره
خورده است. چنین
جنبش و مبارزه
ای، ضمن
استفاده
خلاقانه از
همه فرصت های
ممکن و جذب وسیعترین
همدردیها و
همبستگی های
بین المللی، قطعآ باید مستقل
باشد و مستقل بماند. یاد
عزیزانی که
گرانبهاترین
دارائی خود، یعنی جانشان را، فدای
آرمانهایشان
کردند، گوهر
بی همتایی است که نمیتوان
در هیچ
بازاری و به
هیچ قیمتی به حراج
گذاشت. به یاد
داشته باشیم، دادخواهی و فتح و شادی
را، شاهان و
شیخان وطنی، شیوخ منطقه و دولت های
امپریالیستی به ما
نخواهند داد.
سی
و یکمین
سالگرد
تابستان
خونین ۶۷ در
شرایطی فرا میرسد
که نسیم فرح
بخش رهایی در
هر گوشه ایران
میوزد.
جسارت و
پایداری
شهدای
تابستان ۶۷ و شجاعت رشک
انگیز
خانوادههای
این عزیزان
اکنون سراسری
و همه گیر شده
است نظامی
که در چهل سال
گذشته باد
کاشته است
توفان درو
خواهد کرد. در سی و
یکمین سالگرد
تابستان
خونین ۶۷، یاد
جان باختگان
این فاجعه
هولناک و
تمامی شهدای
راه رهائی
مردم ایران را
گرامی می
داریم، به خانوادههای
داغدار و رنج
کشیده همه
آنان درود می
می فرستیم و
در مقابل
فداکاری و
شجاعت بی
همتای آنان سر
تعظیم فرود میآوریم . در سی و
یکمین سالگرد
تابستان
خونین ۶۷ ، با عشق،
زندگی،
رزمندگی و
پایداری دوباره پیمان می
بندیم و
بار دیگر
یادآوری میکنیم
که دادخواهی،
آزادیهای
سیاسی و
دموکراسی در
ایران، بدون
سرنگونی
جمهوری اسلامی
و درهم
شکستن دستگاههای
سرکوب آن بدست
خود مردم
امکان ناپذیر
است.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
دمکراسی و زنده
باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی ایران
(راه کارگر)
شنبه
۹ شهريور ۱۳۹۸
برابر با ۳۱
اگوست ۲۰۱۹