Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ برابر با  ۲۵ ژانويه ۲۰۱۸
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶  برابر با ۲۵ ژانويه ۲۰۱۸
این یک کودتای کوربینتی نیست، این یک ماندات برای اجرای برنامه رادیکال اوست

این یک کودتای کوربینتی نیست،

تلاشی برای اجرای برنامه رادیکال اوست

نویسنده : گری یانگ، یکی از سردبیران روزنامه گاردین

برگردان : پریسا امجدی

 

توضیح مترجم: کمیته اجرائی ملی (NEC  ارگان انتخابی رهبری حزب کارگر است که با تعیین اهداف استراتژیک حزب به صورت سالیانه و با برگزاری جلسات منظم بر کلیه سمت و سوی حزب و روند سیاستگذاری آن نظارت میکند.  مومنتوم (Momentum) یک سازمان چپ رادیکال انگایسی است که در سال ۲۰۱۵ توسط جان لانسمن و با همکاری دیگر فعلان چپ، چهار هفته پس از پیروزی چشمگیر جرمی کوربین درانتخابات رهبری حزب کارگر تاسیس شد.

مطلب زیر برگردان مقاله ای است از گری یانگ، یکی از سردبیران روزنامه گاردین، که در ارتباط با نتایج انتخابات اخیر کمیته اجرایی و پیروزی سه نفراز نامزدهای مومنتم شامل جان لانسمن دراین انتخابات ، در روز  ۱۹ ژانويه ۲۰۱۸  در روزنامه گاردین چاپ شد.

*****

 

آلبر کامو، با اشاره به اعدام لویی شانزدهم  پس از انقلاب فرانسه،  گفته بود که پادشاهان پیش از 21 ژانویه 1793 نیز کشته میشدند. او درهمین رابطه نوشت. "اما فرمانروایان دوره های گذشته و پیروان آنها علاقه مند به حمله به شخص پادشاه بودند و نه به سیستمی که پادشاه آن را نمایندگی میکرد. آنها تنها خواستار یک پادشاه دیگر بودند و فقط همین و این همه  ماجرا بود."

 

یکی از بزرگترین اشتباهات منتقدان و مخالفان رهبری جرمی کوربین  در درون حزب کارگر ازهمان ابتدا این بود که برای آنها پیروزی کوربین در انتخابات رهبری، پیروزی شخص  کوربین ونه برنامه او بود. از نظرآنها،  طرفداران کوربین در درون حزب ("Corbynites" و "Corbynistas") نه حامیان برنامه و مسیر حزب، بلکه رهروان کوری محسوب میشوند که بدون چون و چرا و عدم طرح انتقاد از شخص کوربین و نظریات منحصر به فردش، از او  پشتیبانی میکنند.  شیوه تفکراین منتقدین در راستای همان منطقی قرار دارد که اگر از شر شاه خلاص شوید، تخت سلطنت را دوباره کسب خواهید کرد.  در راستای همین منطق است که آنها بر این باور هستند که میتوانند  با انتخاب رهبر مورد نظرشان، روال عادی پیشین را از سر بگیرند و برنامه حزب را احیا کنند،  برنامه وسیستمی که در آن با کنترل  مدیریت حزب از بالا و منفعل کردن اعضا، به آنها فرصت میدهد که به احیای سیاستهای ریاضت اقتصادی در داخل کشور و ترغیب سیایت های مداخله گر وجنگ طلبانه در خارج  از کشور بپردازند.

 

پیروزی شگفت انگیز چند تن از نامزدهای چپ رادیکال در انتخابات این هفته کمیته اجرایی حزب، بر فرضیه منتقدین ومخالفین کوربین برای احیای برنامه مورد نظرشان خط بطلان کشید. در حال حاضر اکثریت قابل توجه کمیته اجرایی هم خواهان دموکراتیزه کردن حزب برای مشارکت بیشتر بدنه در کنترل سیاست های حزب هستند و هم پیگیر اعمال سیاست های مقابله با ریاضت اقتصادی، جنگ طلبی و طرفدار بازتوزیع ثروت.

 

همزمانی راهیابی پیروزمند نامزدهای چپ رادیکال به کمیته اجرایی حزب کارگر با ورشکستگی شرکت فراملیتی ساخت و ساز و خدماتی کاریلیون درانگلیس قابل توجه است.  کاریلیون با دست و دلبازی تمام، میلیاردها دلار از بودجه های عمومی را که  قرار بود صرف پروژه های مردمی شود را به مدیران ارشد و سهامداران خود پرداخت کرد و شرکت را با ورشستگی مالی روبرو کرد.  بار این ورشستگی بدوش مالیات دهندگان افتاده است.  در سیستم مالی  انگلیس که توسط محافظه کاران معرفی شده و مورد قبول و حمایت نئولیبرال های حزب کارگر است، این مزد بگیران هستند که باید جور ورشکستگی شرکت های سودجو را بدوش بکشند.

 

پیروزی کوربین  محصول شرایط رکود اقتصادی  است  که خود را دگر بار پس از ورشکستگی کاریلیون نشان داد.  شرایطی که هزاران  کارگر و زحمتکش را در معرض فقر و بیکاری قرار داده و سبب خشم و عصیان آنها شده است. چنین وضعیتی  زمینه را  برای اوج گیری چپ رادیکال در اروپا و امریکا  فراهم کرده است.

 

وضعیت کنونی مهر تائیدی است به رهبری کوربین و برنامه حزب و نقطه پایانی به تناقضاتی که همزمان با عروج کوربین در پیش روی حزب بود. در سال 2015  کوربین  فقط  عنوان رهبری را بدست آورد و رهبر واقعی حزب محسوب نمیشد .  رهبری او،  بدون رضایت و حمایت نمایندگان مجلس، تهی از اختیارات  یک رهبر با اتوریته ای که مورد قبول مجلس باشد،  بود. در خارج از مجلس  نیز او فاقد حمایت سازمانیافته ای بود  که بتواند  موضع اش را در برابر این خصومت تقویت کند. این وضعیت تا حدودی باعث انزوا و ناکارایی او شد چرا که وظیفه و هدف اصلی او نه هدایت و رهبری بلکه حفظ رهبری بود.  اما  طولی نکشید که  جنبش نو پایی که از دل خشم مردم لگد مال شده و به حاشیه رانده شده برآمده بود به پشتیبانی از کوربین برخاست.   بر خلاف پودوموس در اسپانیا و  یا سیرزا در یونان، کوربین نمیتوانست با اتکا به نیروهای حاشیه ای خود را نگه دارد.  برعکس صعود او محصول جنبشی عظیم، متنوع و غیر منسجمی است که او را به مرکز سیاست پرتاب کرده است.

   

انتخابات پارلمانی سال 2017 موازنه موجود را بر هم زد.   موفقیت چشم گیر حزب کارگر تحت رهبری کوربین  در کسب کرسی های بیشتر در مجلس و از اکثریت افتادن حزب محافظه کار ثابت کرد که پایه های محلی حزب تشنه برنامه های توزیع ثروت و مقابله با سیاست های ریاضت اقتصادی هستند.  مشارکت درخشان مردم در انتخابات و موفقیت حزب کارگر نشان داد که چقدر بدنه حزب، و بر خلاف نمایندگان حزب در مجلس،  درارتباط  تنگاتنگ با آمال و آزروها و نیازهای واقعی رای دهندگان قرار دارند.

 

در حال حاضر، کابینه سایه دیگر در حال شورش  مداوم وعریان علیه کوربین  نیست، بخش پارلمانی حزب یا سکوت کرده و یا در کنار کوربین قرار دارد و دستگاه گرداننده حزب دیگر بازدارنده سیاست های کوربین  نیست.  حزب کارگر تفریبا در تمام سطوح آن با کوربین کنار آمده است.  در این میان، در خارج از مجلس، کمیته های محلی  که حامی برنامه های کوربین  هستند و به مومنتوم تعلق دارند، با سازماندهی منسجم توانسته اند برنامه های حزب را بطور گسترده  به میان مردم ببرند.  سرانجام کوربین قادر است هدفی را که برای آن انتخاب شده بدون مانع به پیش ببرد، و این چیزی نیست بجز پیشبرد برنامه جدید حزب.

 

انتخاب سه تن از نامزدهای مومنتم به کمیته اجرایی ، پیروزی دیگری برای طرفداران برنامه کوربین محسوب میشود.  از آنجایی که این سه کاندیدا توسط مومنتوم  حمایت میشدند و یکی از آنها - جان لانسمن - بنیانگذار آن است، این تغییر اخیر موجب نگرانی و هراس خیلی ها شده است.

 

معلوم نیست که کسانی که در طی دو سال گذشته فاقد  تحلیل و درک درستی از حزب کارگر بوده اند بازهم به خطا نروند.  ما باید خودمان را برای الفاظ اغراق امیز ازجانب آنها آماده  کنیم.   کوربین در حال حاضر به این متهم شده که حزب را تحت کنترل کامل گرفته و ممکن است که دست به اخراج منتقدین و ترغیب خودی ها بزند.  از نظر منتقدان تب آلود کوربین، استالینیست ها کسانی هستند که انتخابات درونی را براحتی میبرند ولی دمکرات ها کسانی هستند که بر علیه نتایج انتخابات  دمکراتیک کودتا میکنند.

 

در حال حاضر نگرانی نمایندگان مجلس و طرفدارانشان اینستکه که وضعیت اخیرموجب برکناری نمایندگانی بشود  که دردشمنی با سمت و سوی جدید  حزب هستند.  کسانی که تا دیروز حاضر به پذیرش رهبری کوربین با ماندات بزرگ او نبودند و برای حذف او از هیچ تلاشی دریغ نکردند ، حالا  نسبت به خطر کنار زدنشان  توسط اعضا هشدار میدهند. 

 

در حال حاضر این ترس بی اساس است.  هر چند که مومنتوم مطمئنا معتقد است که نمایندگان مجلس باید نسبت به احزاب محلی خود بیشتر پاسخگو باشند اما شواهد کمی وجود دارد که کنار گذاشتن نمایندگانی که هنوز سیاست های نئولیبرالی را تجویز میکنند، برای کوربینی ها یک اولویت استراتژیک باشد (این البته به این معنا نیست که بعضی از کمیته های محلی  درصدد انتخاب نمایندگان رادیکال نیستند).  تیم کوربین هم اشتیاقی برای پیشبرد چنین استراتژی ندارد و معتقد است که زیان آن به سودش نمی ارزد.

 

 احتمال یک انتخابات پارلمانی دیگر در آینده ای نزدیک، بدور از انتظار نیست.  در چنین شرایطی حزب کارگر نیازمند بحران های بیشتری نیست و پیشبرد سیاست کنار گذاشتن چند نماینده دست راستی دستاورد چشمگیری برای حزب نخواهد داشت.  کوربین نه پادشاه است و نه کلامش قانون.  وضعیت کنونی اگرچه به نفع کوربین است ولی بطور کامل  به سمت او نچرخیده است.  هر چند که حزب دریک آشتی مسالمت امیز با کوربین بسر میبرد، هنوزنمیتواند با    مومنتم کنار بیاید.  به گزارش وب سایت لیبرلیست (Labourlist)، از 24 حوزه انتخاباتی که قرار است دررقابت تنگاتنگ با حزب محافظه کار به چالش کشیده شوند، نامزدهای مومنتوم فقط توانسته اند 5 حوزه را از آن خود کنند و 6 حوزه هم نصیب نامزدهای طیف  گسترده چپ حزب شده اند.  اتحادیه های کارگری، فعالان با سابقه  و کاندیداهای سابق حزب کنترل حوزه های دیگر را بدست  گرفته اند.

 

در حال حاضر سازماندهی تامین بودجه برای تبدیل کردن حزب  کارگر به یک جنبش اجتماعی و اتصال آن به کمپین های محلی نظیرکمپین برای تعیین دستمزد کارگران بخش مراقبت ویا کمپین علیه کاهش بودجه های مدارس و بیمارستانها، از اهداف اصلی مومنتم است.  برای کسانی که درکشان از سیاست و قدرت محدود به انتخابات و مجلس است، چنین فعالیت هایی اتلاف وقت است.  اما باید از هر اقدامی که اعضای جدید و قدیم حزب را در فعالیت های پویا و مورد قبول دنیای خارج از حزب درگیر میکند، استقبال کرد. 

 

چنین امری یکی از سه چالش اصلی را که در مقابل مومنتوم قرار دارد تامین میکند.  دومین چالش اینستکه که مومنتم تمام منابع خود را اعم از منابع دیجیتالی، انسانی و سازمانی  را در خدمت  پیروزی حزب کارگر در انتخابات آینده بسیج کند.  سومین چالش مومنتوم تحیکم پایه های خود و استقلال آن از رهبری حزب است تا اینکه بتواند در صورت به قدرت رسیدن حزب ، تبلیغ و ترویج برنامه های رادیکال را ادامه دهد.  هر اندازه که چپ در مورد اینکه سکان قدرت در کجا قرار دارد، ممکن است دچار سردرگمی باشد، ولی راست بخوبی از این واقعیت آگاه است که در صورت بخطر افتادن منافع سرمایه داری نیروهای وسیعی برای حفظ وضعیت موجود، رو کردن دست مجلس، و جلوگیری از اعمال اراده مردمی  متحد و دست به اقدام خواهند زد.

 

همانند اکثر دولت های رادیک، حزب کارگر باید بتواند یک توافق منطقی  میان قدرت های موجود و نیروهایی که این قدرت ها را ممکن ساخته است، بوجود بیاورد.  کوربین پادشاه نیست.  فشار از پایین و از میان توده های اعماق بود که او را ممکن  ساخت و همین فشار از پایین است که او را زنده نگه میدارد.

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©