گزارش
بچههای کوچه آزار
لیلا
مهداد
این
طرف و آن طرف
گود اتاقهایی
هست و میانشان
زبالههایی،
کیسه شده،
منتظر فروش.
نزدیکتر که
میرویم مرز
نامرئی میان
اتاقها را میبینیم؛
این مرز را
متعلقبودن
به یک دستگاه
میسازد.
دستگاه یعنی
چند اتاق به
هم چسبیده که
حول یک باسکول
معنا مییابند.
افراد ساکن در
هر دستگاه
برای ارباب آن
دستگاه کار میکنند.
هر دستگاه
حدودا پنج، شش
اتاق دارد و
در هر اتاق
معمولا سه یا
چهار نفر
زندگی میکنند.
درواقع در هر
دستگاه حدودا
۱۹ تا ۲۰ نفر زندگی
و کار میکنند.
اتاقهایی
مزینشده به
ساک ساکنان که
در گوشهای
آویزاناند.
دیوارهایی که
گهگاه اسم یا
جملهای روی
آنها مینویسند
و با بیرق
افغانستان و
پوسترهایی که
میان زبالهها
پیدا کردهاند،
تزیین میکنند.
(برگرفته از
کتاب انگار
لال شده
بودم/سپیده
سالاروند.)
کار
کودک؛
زیرپوستیهای
پنهان شهر
مهم
نیست چه تعداد
کودک کار
داریم؛ مهم
بچههایی
هستند که در
این چرخه
معیوب
استثمار میشوند.
بچههایی که
آمار دقیقی از
آنها نیست
اگرچه همیشه آمارگیری
هر آنچه مخفی
است مشکل و
عاری از خطا
نیست. بچههایی
که به روایت
سپیده
سالاروند یا
کودکیشان را
در کوچهپسکوچههای
این شهر جا میگذارند
یا در گودهای
زباله.
کودکانی که
بخشی از آنها
را مهاجران
جویای کار شکل
میدهند.
کودکانی که
همراه گروههای
مردانه میشوند
برای سیرکردن
شکم خانوادهشان
در آنسوی
مرزها.
«ارباب»،
مردی از جنس،
از شهر و دیار
خودشان که مسئولیت
گود را به عهده
دارد. «یکی از
خودشان است که
برای او کار
میکنند و در
مقابل او هم
یکسری کارها
را متقبل میشود.»
«ارباب» به
پیمانکار
منطقه رشوه میدهد
برای کار آدمهایی
که در دستگاه
زندگی میکنند.
«درباره یکسری
خیابانها با
پیمانکار
منطقه
قرارداد میبندند.»
طبق
قرارداد
تعدادی از
آنها در
خیابان مشخصی
سر ساعت مشخص
شروع به زبالهگردی
میکنند. «سال
۹۶ ارباب بهازای
هر فرد ۹۰۰
هزار تومان به
پیمانکار میداد.
نرخی که در
سال ۹۸ به سه
میلیون تومان
بهازای هر
فرد رسیده
بود.» شبها
کیسههای
زباله گوشهای
تلنبار میشوند؛
کیسههایی که
گاهی اوقات
یکجا به
«ارباب»
فروخته میشوند
و زمانی تفکیکشده
و جدا جدا.
سود
ارباب در
پایین خریدن
این زبالههاست.
مثلا ۲۰۰ تا
تک تومانی میخرد
و کیلویی هزار
تومان میفروشد.
«شهرداری از
این پروسه
اطلاع دارد.
سال گذشته
تابستان
اعلام کردند
پیمانکار
مقصر است و
توبیخ میشود.
اتفاقی که به
نظر میرسد
عملی نیست.»
زبالهگردی؛
سیستمی معیوب
از رشوه ارباب
به پیمانکار و
… سیستمی که
حذفش عزمی جدی
طلب میکند.
در سال
۹۶ از میان
۴۰۰ کودکی که
مددکاران
بهزیستی با
آنها صحبت
کردهاند،
نزدیک به ۹۰
درصدشان
تجربه تعرض
داشتند.
کار
کودک، کودکآزاری
جنسی؛
تابوهایی که
گفتن از آنها
ممنوع است
کار
کودک، کودکآزاری
جنسی؛ پدیدهای
اجتماعی-اقتصادی
که نهایتا به
طرح ساماندهی
این کودکان
منتهی میشود.
طرحی ابتر که
تا به امروز
نتیجهبخش
ظاهر نشده.
آزار جنسی؛
تابویی که
گفتن از آن
خیلی به درازا
نمیکشد و
ترجیح، همیشه
بر سکوت در
مورد آن بوده.
هرچند در سال
۹۶ مدیرعامل
سازمان خدمات
اجتماعی
شهرداری
تهران از این
تابو سخن گفت.
رضا
قدیمی در
شهریور همان
سال از آمار
قابل تاملی
گفت که هنوز
هم نیاز است
نگاه جدیتری
به آن داشت.
قدیمی گفته
بود از میان
۴۰۰ کودکی که
مددکاران
بهزیستی با
آنها صحبت کردهاند،
نزدیک به ۹۰
درصدشان
تجربه تعرض
داشتند. هرچند
مرکز تحقیقات
ایدز در سال
۹۴ از آمار دیگری
پرده برداشت.
آماری که
مبنایش
مطالعه روی یکهزار
کودک کار در
تهران بود.
در این
گزارش آمده
بود؛ بیشترین
میزان شیوع ایدز
در کودکان کار
و خیابان بین
سنین ۱۰ تا ۱۸
سال است.
هرچند نکته
قابل تامل این
بود که
بیشترین راه
ابتلا در این
کودکان،
تجاوز جنسی
اعلام شده
بود؛ هم میان
پسران، هم
دختران.
فراموش
نکنیم گفتن از
کودکآزاری
جنسی کودکان
کار به معنای
محکومکردن
این بچهها
نیست. کودکآزاری
جنسی مختص
کودکان کار
نیست و تنها
دلیل بازگو
کردن آن به
صدا درآوردن
زنگ هشدار
برای متولیان
امر است.
متولیانی
که انتظار میرود
تنها به جمعآوری
آنها از سطح
خیابانها
نیندیشند و
نگاهی کلانتر
به موضوع
داشته باشند.
دستگاههایی
که اگر قرار
است متولی جمعآوری
این کودکان
باشند این بخش
پنهان زندگی کودکان
را موردتوجه
قرار داده و
راهکاری برای آن
بیندیشند.
راهکاری
تاثیرگذار در
از بین بردن
این لایه
پنهان زندگیشان
و در ادامه
حذف کامل
کارشان در
خیابانها و
کارگاههای
زیرزمینی.
سازمان
ملل سال ۲۰۲۱
را سال حذف پدیده
کودکان کار
معرفی کرده
کار
کودک؛ پدیدهای
حل نشده و
دردی کهنه.
مسألهای
جهانی که ۲۴
سال از تصمیم
برای خاتمهدادن
به آن میگذرد،
اما هنوز بینتیجه.
اکتبر
۱۹۹۷ بود که
رهبران و
دولتمردان
جهان برای
خاتمهدادن
به کار کودک
تصمیم
گرفتند؛ نشست
«اسلو». تصمیمی
محققنشده که
موفقیتآمیز
هم نبوده.
دولتمردان
جهانی آرام
نگرفتند در
سال ۱۹۹۹ مقاولهنامه
۱۸۲ به تصویب
جهانی رسید؛
مقاولهنامهای
برای حمایت
قانونی از
کودکان کار.
بیست سال از
تصویب مقاولهنامه
۱۸۲ میگذرد و
آمارها از
کاهش ۴۰ درصدی
کودکان کار در
جهان میگویند.
هرچند سازمان
ملل سال ۲۰۲۱
را سال حذف
پدیده کودکان
کار معرفی
کرده بود.
وضعیت
کودکان کار در
جهان نگرانکننده
است؛ واقعیتی
تلخ. البته در
دو دههای که
جامعه جهانی
پشتسر
گذاشت،
پیشرفتهایی
را تجربه کرد.
سال ۲۰۰۰
آمارها از
وجود حدود ۲۴۶
میلیون کودک
کار در جهان
خبر دادند. ۱۶
سال بعد یعنی
در سال ۲۰۱۶
این آمارها
روند کاهشی به
خود دیدند و
به عدد ۱۵۲
میلیون نفر
رسید. اعداد و
ارقام از کاهش
تعداد کودکان
کار خبر میدهند،
ولی وضعیت
همین تعداد
همچنان نگرانکننده
است.
حذف
کار کودک؛
موضوعی که به
باور فعالان
حقوق کودک با
تاسیس صندوق
بینالمللی
توسط کشورهای
ثروتمند به
عملیشدن
نزدیک میشود.
البته
آرژانتین،
فرانسه و
اتحادیه اروپا
از اعضای گروه
بیست موافق
تشکیل این
صندوق هستند.
کار
کودک و گفتن
از شرایط سخت
زندگی آنان در
حالی است که
ثروت جهانی به
۱۰ تریلیون
دلار رسیده
است.
باید
این واقعیت را
قبول کنیم که
در جهانی نابرابر
زیست میکنیم.
جهانی که با
وجود همهگیری
کرونا هر ۱۷
ساعت یکبار
شاهد ظهور یک
میلیاردر
جدید است.
ساماندهی
کودکان کار؛
طرحی که
کودکان کار را
از سطح خیابانها
به کارهای
خطرناکتر و
دشوارتر سوق
داده.
قوانین،
پیماننامهها
و مقاولهنامهها
هیچکدام
هنوز زورشان
به حذف کار
کودک نرسیده؛
ایران هم از
این امر
مستثنا نیست.
با وجود اصل
۳۰ قانون
اساسی، مواد
۸۰ ،۸۱، ۸۳
قانون کار و
ماده ۹۳۱
قانون
مجازات،
کودکان کار
واقعیت جامعه
ایراناند.
قانون حمایت
از کودکان،
پیماننامههای
حقوق کودک و
مقاولهنامه
۱۸۲ نتوانستهاند
بستر مناسبی
برای حمایت از
کودکان کار فراهم
آورند.
کودکانی که
کودکیشان را
قربانی تامین
معاش خانواده
میکنند.
کودکان
کار؛ واژهای
غریب که برای
اولینبار در
برنامه ششم
توسعه به کار
برده شد. بنابر
این برنامه
دولت متعهد به
کاهش ۲۵ درصدی
جمعیت کودکان
کار شد. هرچند
هیچ آماری از
تعداد این
کودکان ارایه
نشد تا معیاری
برای سنجش
اجراییشدن
این برنامه
باشد.
سال
۱۳۸۴ بود که
آییننامه
ساماندهی
کودکان
خیابانی به
تصویب قانونگذار
رسید. آییننامهای
که با استناد
به مفادش میگوید
علاوه بر
سازمان
بهزیستی،
نیروی
انتظامی،
وزارت کار و
امور اجتماعی
و وزارت
بهداشت هم
متولی این
مسألهاند.
هرچند
همان مفاد
سازمان درمان
و آموزش پزشکی،
سازمان بیمه
خدمات درمانی
و سازمان
تامین اجتماعی
را هم متولی
این امر میداند.
سازمان
صداوسیما،
جمعیت هلالاحمر،
وزارت آموزشوپرورش
و کمیته امداد
هم وظایفی بهعهده
دارند.
صحبت
از کار کودکان
یادآور طرحهای
مختلف جمعآوری
و ساماندهی
این کودکان از
سطح خیابانهای
شهر است.
اقدامات
قهرآمیزی که
همه تمرکزشان
بر حذف فیزیکی
کودکان از سطح
خیابانها
بوده و تاثیری
بر بهبود
زندگیشان
نداشته است.
طرحهایی که
گفته میشود
آنها را از
سطح خیابانها
به کارهای
خطرناکتر و
دشوارتر سوق
دادهاند.
۷۳ میلیون
کودک در جهان
درگیر بردهداری
مدرن هستند
۳۳۸
هزار و ۷۰
کودک در سال
۹۴ شاغل
بودند. البته
۷۷ هزار و ۳۱۰
کودک هم در
جستوجوی کار.
آماری از مرکز
اطلاعات
راهبردی
وزارت تعاون
که میگوید
سال ۹۵ تعداد
کودکان شاغل
به ۳۶۸ هزار و ۲۸۱
نفر رسیده.
آمار کودکان
در جستوجوی
کار در این
سال به ۸۸۵
هزار و۵۳ نفر
میرسد. هرچند
در طول همه
این سالها
دولتها سعی
کردهاند تا
حدودی به
تکالیفشان
عمل کنند.
براساس
آخرین
تحقیقات
انجامشده
تخمین جهانی
تعداد
کودکانی را که
درگیر بردهداری
مدرن هستند،
۷۳ میلیون نفر
برآورد کرده است.
این در حالی
است که تعداد
کودکان کار به
دلایل مختلفی
از جمله
پاندمی
کرونا، فقر و
عدم دریافت
نیازهای
اساسی در حال
افزایش است.
در سال
۲۰۰۵ کمیته
پشتیبانی از
کودکان
خیابانی
ایران تعداد
کودکان
خیابانی
ایران را بیش
از ۲۰۰ هزار کودک
تخمین زده
است. البته
حدود دوسوم
کودکان خیابانی
مهاجر هستند
که علاوه بر
مهاجران خارجی
از شهرهای
خراسان،
کرمانشاه،
گیلان و مازندران
به تهران میآیند.
دادن
یارانه، طرح
کودک و
خانواده و … ؛
طرحهای
ناموفق که
شاهد رشد ۱۰
درصدی کودکان
کار بودند.
دور از
انصاف است اگر
در این میان
از برخی مداخلات
دولتی چشمپوشی
کنیم. مداخلههایی
مانند دادن
یارانه،
اجازه تحصیل
به کودکان
افغانستانی
در مدارس
ایران، طرح
کودک و خانواده
سازمان بهزیستی.
البته در همین
راستا سازمانهای
غیردولتی هم
فعالیتهایی
داشتند تا در
بهبود شرایط
زندگی این کودکان
موثر باشند.
به عنوان
نمونه در سال
۹۴ سازمان
بهزیستی ۵
هزار و ۴۲۸
کودک کار را
توانمند کرد.
همین سازمان
در سالهای ۹۵
و ۹۶ به ترتیب
۹ هزار و ۲۸۷
کودک و ۵ هزار
و ۱۵۲ کودک را
توانمند کرد.
توانمندسازی
کودکان کار در
سال ۹۹ به ۲
هزار و ۲۴۱
نفر رسید،
هرچند در همین
سال هزار و
۴۱۱ خانواده
کودک کار
توانمند شدند.
قسمت تلخ ماجرا
اینجاست که
این اعداد و
ارقام
روایتگر عدم موفقیت
در این حوزه
است. درواقع
سالانه حتی در
توانمندسازی
۵ درصد کودکان
شاغل موفق عمل
نشده. درواقع
در سه سال
اشاره شده در
گزارش وزارت
تعاون هر سال
شاهد رشد ۱۰ درصدی
کودکان کار
بودهایم.
تولید
کار کودک برمیگردد
به مناسبات
اقتصادی و
اجتماعی سطح
کلان
منبع
ایجاد کار کودک؛
فقر و
نابسامانی
خانواده این
کودکان
کار
کودکان،
مسألهای که
بارها درباره
آن صحبت شده و
طرحهای
مختلفی را به
خود اختصاص
داده، البته
بینتیجه.
مسألهای که
رویکردهای
خُرد
نتوانستهاند
در حل یا کاهش
آن موفق ظاهر
شوند. درواقع
تجربه اجرای
طرحهای
مختلف ساماندهی
این کودکان
نشان داده
باید نگاه و
رویکردی کلانتر
داشت.
در
نگاه خرد
مسأله محدود
به چند کودکی
میشود که در
سطح خیابان
فعالیت میکنند.
کودکانی که
درنهایت
ازحمایت
های
مددکاری بهره میبرند.
گامی خوب که
نیازمند
نگاهی در سطح
کلانتر است.
به باور فرشید
یزدانی باید
دید چه شرایطی
باعث تولید
کار کودک میشود.
به
اعتقاد
مدیرعامل
سابق انجمن
حمایت از حقوق
کودکان،
تولید کار
کودک برمیگردد
به مناسبات
اقتصادی و
اجتماعی سطح
کلان. هرچند
به باور او به
این معنا نیست
که منتظر بمانیم
تا مناسبات حل
شوند تا کار
کودک نداشته باشیم.
یزدانی معتقد
است باید با
نگاه کلان به
سمت حل حذف
کار کودک رفت.
هربار
طرحی برای
ساماندهی این
کودکان اجرایی
میشود.
کودکانی که
توسط بهزیستی
یا شهرداری از
سطح خیابانها
جمعآوری شده
و تحویل
خانوادهها
داده میشوند.
خانوادههایی
که با یک تعهد
کودک را گرفته
و یکی، دو روز
بعد او را به
خیابان برمیگردانند.
یزدانی
معتقد است
خانواده برای
بقا مجبور است
از کار کودک
استفاده کند.
به اعتقاد او
منبع ایجاد
کار کودک فقر
و نابسامانی
است که در خانواده
آنها وجود
دارد. «کار
کودک یک مسأله
دلخواه نیست،
بگوییم کودکتان
را به سطح
خیابان
نفرستید و
آنها قبول
کنند.»
کودکان
کار؛ بیگناهانی
که جامعه
بزرگسال بار
مشکلاتش را به
آنها تحمیل
کرده
کار
کودک زاییده
مسائل
اجتماعی و
اقتصادی است.
کودکانی که
فقر آنها را
به خیابانهای
شهر کشانده
است. کودکانی
که گاها
بدسرپرست یا
تکسرپرست یا
بیسرپرست
هستند،
عواملی که
همگی برمیگردد
به سیاستهای
تولید فقر.
تجربه دو، سه
سال اخیر نشان
داد که تورم
تاثیر جدی بر
افزایش فقر
داشته است. فقری
که بسیاری از
خانوادهها
را به حاشیه
شهرها فرستاد.
حاشیههایی
که بیشک در
بلندمدت خود
باعث افزایش
تولید کار کودک
میشود. هرچند
همین حاشیهها
دهها آسیب
دیگر هم در
کنار کار کودک
خواهند داشت.
به باور
یزدانی
توانمندی
پرداختن به
مسأله کار
کودک را در
عرصه کلان
داریم.
توانمندی که کمک
میکند به سمت
حل کار کودک
برویم، اما
متاسفانه سیاستگذاریها
به این سمت و
سو نیست. به
باور یزدانی
این کودکان
گناهکار
نیستند، اگر
مشکلاتی
دارند جامعه
بزرگسال به
آنها تحمیل
کرده است. «این
کودکان
نیازمند
حمایت هستند.»
به نظر
میرسد
فرآیند حمایت
از کودکان
کار، فرآیندی
مشارکتی میان
نهادهای
عمومی،
دولتی، انجیاوها
و مشارکت خود
بچههاست. به
باور یزدانی
اینگونه نیست
بهزیستی،
شهرداری یا
نهادهای
عمومی با انجیاوها
بنشینند و
تصمیم بگیرند.
مشارکت دادن
خود این بچهها
و خانوادههایشان
میتواند کمک
بزرگی باشد
برای پیدا
کردن راهکار. «گاهی
اوقات در حل
مسأله ما
مخاطب را
نادیده میگیریم
و درنهایت
راهکار
مخاطرات حادتری
برای مخاطب
ایجاد میکند.»
کودکآزاری
جنسی؛ معضل
حاشیهای
کودکان کار
کودک
کار و معضل
حاشیهای آن
که همیشه کمتر
به آن پرداخته
شده یعنی کودکآزاری
جنسی. گفتن از
کودکآزاری
جنسی همیشه
سخت بوده.
مشکلی که نه
خانواده این
کودکان، نه
افراد جامعه و
نه رسانهها
صحبتی از آن
به میان نمیآورند.
مسألهای که
صحبت نکردن
از آن باعث
نشده
آزارگران دست
از عملشان
بردارند.
واقعیت
تلخ این است
که نگفتن از
کودکآزاری
جنسی
آزارگران را
جریتر کرده
تا با قدرت
بیشتری به
اعمال خود
ادامه دهند.
رویهای که به
عمق این فاجعه
میافزاید تا
هر روز تعداد
بیشتری کودک
آسیبدیده با
هزینههای
سنگینتر روی
دوش جامعه
بمانند. قرار
گرفتن در معرض
چنین خطراتی
گریزناپذیر
است و به بخش
عادی زندگی
این کودکان
تبدیل شده
است.
بسیاری
از این کودکان
خشونت و
سوءاستفاده
را تجربه کردهاند.
این در حالی
است که بخش
بزرگی از این
کودکان مصرف
مخدر و داشتن
اعمال جنسی در
سنین بالاتر
را گزارش دادهاند.
به گزارش شبکه
یاری کودکان
کار در میان کودکانی
که تجربه
رابطه جنسی
داشتهاند،
اغلب از محافظ
استفاده
نکردهاند.
متاسفانه
بعضی از
نوجوانان
چندین شریک جنسی
داشتهاند و
بیشتر از نیمی
از دختران
آزارجنسی را
گزارش کردهاند.
واقعیت
تلخ این است
که این کودکان
در معرض این
آسیبها
هستند، بهخصوص
کودکانی که در
کارگاهها
کار میکنند.
کارگاههای
خانگی زیر
پوست
بازارهایی
مانند مولوی که
۱۲-۱۰ نفر را
در خود جای
دادهاند.
کارگاههایی
که از کودکان
۷-۶ ساله تا
بزرگسالان
۴۰-۳۰ ساله در
آنجا هم کار و
هم زندگی میکنند.
کودکان
کار؛ رازدار
آزارهایی که
هیچگاه به
زبان نمیآیند
هرچند
کودکآزاریهای
جنسی به شکل
عام از طریق
کسانی بوده که
رابطه
خویشاوندی یا
دوستی با کودک
داشتند. چون کودک
به یک اعتماد
اولیه نیاز
دارد. کودکان
کار شرایط
خاصی برای زندگی
دارند، اغلب
تا نیمههای
شب کار میکنند
و با
بزرگسالان
زیادی در
ارتباطاند.
ارتباطاتی که
هیچ نظارتی هم
بر آنها نیست.
این در
حالی است که
این بچهها
آموزشهای
خودمراقبتی
هم ندیدهاند
و نکته مهمتر
این است مسأله
آزارجنسی در
جامعه تابوست.
به باور
یزدانی در
میان کودکان
کار اغلب
پسرها این
آزارها را پنهان
میکنند.
پسرها گمان
دارند بازگو
کردن این
آزارها هویت،
شخصیت و تیپ
مردانگیشان
را زیرسوال میبرد.
یزدانی
به مطالعهای
که دانشگاه
علوم پزشکی در
چند سال گذشته
داشته، اشاره
میکند.
مطالعهای
روی هزار کودک
کار که آزمایش
شدند. «از این کودکان
آزمایش ایدز
گرفتند.»
نتایج این
آزمایشها
نشان داد آسیب
این بچهها
حدود ۹ برابر
متوسط جمعیت
است. هرچند
متاسفانه
انتشار نتایج
این مطالعات
شائبههایی
برای کودکان
کار ایجاد
کرد. واقعیت این
است این
کودکان
گناهکار
نیستند و تنها
رنجی را که
جامعه
بزرگسال به
آنها تحمیل
کرده، تاب میآورند.
قانونگذار
نسبت به مسأله
تجاوز حساسیت
دارد، بنابراین
تا زمان تکمیل
تحقیقات اغلب
حکمی صادر نمیشود.
کودکآزاری
جنسی؛ جرمی که
۷۰ درصدش در
محیط خانوادگی
رخ میدهد
قانون
حمایت از
اطفال و
نوجوانان،
قانونی که با
پشتسر
گذاشتن
فرازوفرودهای
بسیار
بالاخره ۲۳ اردیبهشت
شاهد تصویبشدنش
بود؛ قانونی
حمایتی. به
گفته یکی از
وکلای پایه یک
دادگستری در
گذشته جرایم
مربوط به کودکان
باید از طرف
والدین مطرح
میشد. جرایمی
که اغلب وجهه
خصوصی
داشتند، در
حالی که اغلب
آزاردهندهها
از والدین
بودند.
آزارهایی
که طبق آمارها
۷۰ درصدشان در
محیطهای
خانوادگی رخ
میدادند. به
گفته سلمان
رئوفیپور
قانون حمایت
از اطفال و
نوجوانان
حالا جرمی
عمومی است.
طبق قانون
حمایت از
اطفال و نوجوانان
هر کودک بزهدیدهای
میتواند
شخصا بزه را
گزارش کند.
درواقع مراجع
قضائی مکلف به
رسیدگیاند و
دیگر الزامی
به حضور
والدین نیست.
پلیس
اطفال و
نوجوانان هم
در این حوزه
فعال است
هرچند تاکنون
موردی که خود
کودک طرح
شکایت کند،
وجود نداشته.
«اغلب آزارها
از طرف
اطرافیان به
دلیل تغییر
حالات روحی و
روانی کودکان
مشخص میشود.»
به گفته این
وکیل
دادگستری
متاسفانه رده
سنی دقیقی در
زمینه
آزارهای جنسی
وجود ندارد.
«متاسفانه
آماری هم در
این زمینه
وجود ندارد و
اغلب آمارها
تجربیاند.»
قانون
حمایت از
اطفال و
نوجوانان؛
قانونگذار
نسبت به مسأله
تجاوز حساسیت
دارد.
آزارهای
جنسی از گذشتههای
دور وجود
داشتهاند،
هرچند امروزه
با حساسشدن
رسانهها در
این مسأله
نمود بیشتری
یافته است.
هرچند با وجود
رسانهای
شدن این
آزارها هنوز
هم نمیتوان
به صراحت از
کم یا زیاد
شدن این
آزارها گفت.
«قانون حمایت
از اطفال و
نوجوانان حتی
کودکان در
معرض خطر را
تحت حمایت
دارد. هرچند
هنوز
سازوکارش به
روشنی مشخص نشده
است.» به باور
رئوفیپور
این قانون
نیازمند
مطالبهگری
است تا
سازوکارهایش
نمود بیشتری
بیابد. «پروندههای
آزارجنسی به
نتیجه میرسند.
هرچند مسائلی
هم وجود دارند
که مانع به
نتیجه رسیدن
این دست از
پروندهها میشوند.»
به
گفته رئوفیپور
زمان اصلیترین
عامل در
پروندههای
تجاوز است.
فاکتوری که با
گذر از آن
قابلیت اثبات
عمل از بین میرود.
غیبت حمایتها
هم فاکتور
بعدی است برای
ایجاد مانع در
به نتیجه
رسیدن پروندههای
آزارجنسی.
«گاهی اوقات
این افراد حتی
هزینه پزشکیقانونی
را هم ندارند.»
به
گفته رئوفیپور
قانون حمایت
از اطفال و
نوجوانان همه
آزارها را
شامل میشود و
به تناسب
مجازاتهایی
را هم شامل میشود.
«قانونگذار
نسبت به مسأله
تجاوز حساسیت
دارد، بنابراین
تا زمان تکمیل
تحقیقات اغلب
حکمی صادر نمیشود.
درواقع قانونگذار
بر این مسأله
واقف است که
فرد از اثبات
این موضوع
عاجز است.»
🔹
منبع: شهروند