Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ برابر با  ۰۹ می ۲۰۲۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱  برابر با ۰۹ می ۲۰۲۲
محورهای سیاسی هفته

نگاهی به رویدادهای  سیاسی هفته

 

شورش گرسنگان، در اعتراض به سفره های خالی

جنبش معلمان، سرکوب  شدنی نیست!

جنبش زنان، آتشفشانی زیر پای استبداد دینی

جان مردم، در چنبرۀ بازی کثیف رژیم اسلامی

ولایت فقیه، بر صندلی اتهام در دادگاه حمید نوری

برجام، همچنان در گروگان

 

 

ارژنگ بامشاد

شورش گرسنگان، در اعتراض به سفره های خالی

 

 

بحران نان و مایجتاح عمومی مردم از جمله گرانی ۲۰۰ درصدی ماکارونی و نان و نبود روغن، به همراه جیره بندی نان از طریق کدملی، در کنار تورم ۴۰ تا ۶۰ درصدی، دمار از روزگار مردم درآورده است. گزارش شاخص قیمت مصرف‌کننده کل کشور  که پنجم اردیبهشت ماه جاری توسط مرکز آمار ایران منتشر شد، نشان می‌دهد ضریب اهمیت اقلام خوراکی و آشامیدنی در سبد مصرف خانوارهای فقیر بیش از ۵\۲ برابر اهمیت آن در نزد ثروتمندان جامعه است و تقریبا نزدیک به نیمی از هزینه‌های خانوار (۳\۴۳درصد) دهک اول را شامل می‌شود. به دیگر سخن تورم مواد غذایی برای اقشار کم‌‌درآمد جامعه به مراتب ملموس‌تر و سخت‌تر از دهک های بالا و ثروتمند است. برای روشن شدن این وضعیت خوب است به  قانون ارنست انگل توجه کنیم که در اواسط قرن نوزدهم نوشت: "خانواده ای که فقیرتر باشد ، نسبت کل هزینه های آن که باید به تأمین غذا اختصاص یابد ، بیشتر خواهد بود. با افزایش درآمد ، درصد درآمد اختصاص یافته به خرید مواد غذایی کاهش می یابد. با افزایش درآمد یک خانوار ، درصد درآمد هزینه شده برای غذا کاهش می یابد در حالی که نسبت هزینه شده برای کالاهای دیگر (مانند کالاهای لوکس) افزایش می یابد".

 بهادری جهرمی سخنگوی دولت در توجیه گرانی نان و جیره بندی آن می گوید: «برای تامین کالاهای اساسی با ارز یارانه ای ما حدود ۲۰ میلیارد دلار منابع نیاز داریم. در حالی که در بودجه امسال حدود ۹ میلیارد دلار پیش بینی شده است و این یعنی شما توانایی این منابع را در چارجوب بودجه ندارید و باید با شیوه دیگری تامین کنید. حال چرا اینگونه پیش بینی شده است به این دلیل این که سقف منابع واقعی موجود همین بود». این اعتراف آشکار نشان می دهد که دولت جمهوری اسلامی در بن بست کامل گرفتار آمده و توان تامین مایحتاج عمومی مردم را ندارد و به راحتی دست در جیب مردم کرده است. حشمت الله فلاحت پیشه ، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی در این رابطه می گوید: «علت گرانی های بی سابقه اخیر، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی توسط دولت و مجلس است. این کار حداقل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان [۱۶ میلیارد یورو] به حساب دولت می ریزد. پولی که حق بی واسطه ملت است و باید از گزند بودجه خواران مصون بماند». حاکمیت به جای دست بردن در جیب های خالی مردم،  می توانست با امضای توافق برجام، و استفاده از فرصت های بسیار مطلوب پیش آمده، با رفع تحریم ها، از فشار کمرشکن آن بر مردم کشور بکاهد و مانع این موج گرانی ها شود. از سوی دیگر وقتی استدلال می کنند که گران کردن قیمت آرد  برای جلوگیری از قاچاق و یا یارانه پنهان برای ثروتمندان است، باید که به سیستم تامین اجتماعی فراگیر و همگانی تن می دادند تا اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه زیر فشار تامین مایحتاج زندگی و یا داشتن سرپناه بالای سرشان کمرشان خم نمی شد. روشن است که با سیستم صدقه پروری بویژه در مورد سرسپردگان خود، نمی توانند ادعای وجود سیستم تامین اجتماعی در کشور کنند. توجه داشته باشیم که حتی صندوق های تامین اجتماعی که از پول  مزد و حقوق بگیران و کارگران تامین شده، نیز به منبع چپاول دولت و باندهای قدرت تبدیل شده است. حاکمیت یکدست،  بر این تصور است که با اتکا به یک پارچه شدن حاکمیت و زرادخانه عظیم و یک پارچه تبلیغاتی اش می تواند سیاست های نئولیبرالی هار خود برای پر کردن جیب غارتگران و اختلاسگران را بی دغدغه به پیش ببرد. اما هشدارها از میان خودشان نیز شروع شده است. شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور در نامه‌ای به رئیس جمهور، ضمن درخواست برای اقناع افکار عمومی قبل از اجرای تصمیمات مهم اقتصادی، نوشت:« اقلام باقیمانده‌ای که ارز ترجیحی دریافت می‌کنند، حساس‌ترین کالاهای موجود در سبد زندگی مردم به حساب آمده و مردم تحمل گران شدن یکباره همگی آنها را ندارند‼» و سپس ادامه می دهد:«بسیج دانشجویی به عنوان چشم بیدار مردم با عنایت به شبکهٔ گسترده خود در کشور به جد به شما اعلام می‌دارد که جامعه آمادگی لازم برای این میزان افزایش قیمت‌های یکباره با این سطح از بی‌برنامگی در اجرا را ندارد. دلسوزانه به شما اعلام می‌داریم که بهم‌ریختگی بازارها در چند هفتهٔ اخیر و خصوصا تصمیم شوک‌آور وزارت جهاد کشاورزی در مورد افزایش چندبرابری قیمت آرد صنف و صنعت، می‌تواند تبعات و ناآرامی‌های اجتماعی به دنبال خود داشته باشد خصوصا امروز که رسانه‌های ضد انقلاب و ضدمردمی در کمین نشسته‌اند تا کشور را به آشوب بکشند و از ثمرهٔ آشوب‌ها کشور و مردم مستضعف را بیشتر تحت فشار تحریم‌ها قرار دهند».  محمد تقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم می نویسد:« آقای رئیسی! تا کنون هیچ دولتی در این کشور در سال نخست حکمرانی نان مردم را با این شیب تند گران نکرده بود. پایه ای ترین خوراک مردم نان و گوشت و برنج است. گرانی ها مهار نشود باید منتظر شورش گرسنگان بود، شورش از انقلاب، خطرناک تر است». واکنش های تاکنونی نشان می دهد که آنها از شورش گرسنگان به وحشت افتاده اند. شورشی که نمونه کوچک و هشداردهندۀ آن را در شهر های ایذه  سوسنگرد و شادگان در خوزستان شاهد هستیم. بویژه که در این منطقه از  روز جمعه، اینترنت را به طور کامل قطع کرده و نیروی ضد شورش گسترده ای به آن دیار گسیل داشته اند. با این حال رسانه شورای امنیت ملی به این اعتراضات توده ای واکنش نشان داده و نوشته است:« هم زمان با فعالیت شبانه روزی تولید کنندگان ماکارونی و رفع کمبودهای موجود، تلاش ضد انقلاب برای موج سواری بر موضوع افزایش قیمت آرد صنعتی و تحریک افکار عمومی با انتشار فراخوان های اعتراضی با شکست مواجه شده و شرایط در سراسر کشور عادی است». 

حالا که کفگیر حاکمیت به ته دیگ خورده است و چپاول گسترده اموال عمومی، هزینه های سرسام آور ماجراجوئی های برون مرزی و سیاست کش دادن توافق برجام برای خشنود ساختن روسیه، امکانات ارزی و درآمدی رژیم را با مشکلات جدی روبرو ساخته، حاکمیت بحران کنونی را بر دوش مردم کوچه و بازار و کم درآمدترین بخش جامعه سرشکن می کند. اکنون که فشار زندگی بر دوش مردم سنگینی می کند و روزگارشان را تیره و تار ساخته، لحظۀ مناسبی است که باید شعار تامین اجتماعی فراگیر و همگانی را به یک شعار حیاتی جنبش مزد و حقوق بگیران تبدیل کرد و از این طریق هم بر حاکمیت فشار آورد و هم راه چپاولگران و غارتگران اموال عمومی را سد کرد. باید بر این نکته تاکید کرد که این وطیفه دولت است که تامین حداقل های زندگی اقشار کم درآمد چه در عرصه بهداشت، چه آموزش و چه مسکن و ایاب و ذهاب و خورد و خوراک را تامین کند. با شکل دهی به تامین اجتماعی فراگیر برای دهک های پائین، دیگر حتی نیاز به دادن یارانه به بهانه گران شدن کالاها بخواهد بود.

 

جنبش معلمان، سرکوب  شدنی نیست!

 

به دنبال دستگیری های گسترده فعالان صنفی معلمان در روزهای دهم و یازدهم اردیبهشت ماه، در واکنش به فراخوان گردهم آئی های سراسری معلمان در روز اول ماه مه، مبارزات معلمان شکل و شمایل جدیدی به خود گرفت و نقشه های شوم نیروهای امنیتی و قضائی رژیم را نقش بر آب کرد. نه تنها این دستگری ها مانع برگزاری گردهم آئی اعتراضی در بیش از 50 شهر کشور نشد، بلکه همبستگی با معلمان دربند نیز به شکل گسترده ای به نمایش گذاشته شد. حضور گستردۀ معلمان و فعالان صنفی  در جلو زندان ها و دادگاه ها، حضور فعالان در خانه های معلمان دستگیر شده و همراهی و همدلی با خانواده هایشان، فشار سنگین بر وزیر و مدیران بالای وزارت آموزش و پرورش و افشاگری های گسترده علیه این موج سرکوب، سبب شده که بخش اعظم معلمان زندانی آزاد شوند. اما هنوزاز مجموع دستگیر شده گان روزهای دهم و یازدهم اردیبهشت ماه ، رسول بداقی (تهران)، محمد حبیبی (تهران)، جعفر ابراهیمی (تهران)، علی اکبر باغانی (تهران)، محسن عمرانی (بوشهر)، محمود ملاکی (بوشهر)، رضا امانی فر (بوشهر)، اصغر حاجب (بوشهر)، اسکندر لطفی (مریوان)، مسعود نیکخواه (مریو ان)، هادی صادق زاده (مشهد) همچنان در زندان به سر می برند. فعالان صنفی زندانی نیز در زندان به مبارزه و مقاومت درخشان خود ادامه داده اند. اعتصاب غذای شماری از این فعالان در اعتراض به بازداشت های غیرقانونی و فشارهای غیرانسانی در زندان ها، نشان از روحیه بالای این فعالان دارد. آنها با این اقدام ، هر چند سلامتی و جان خود را به خطر انداخته اند، اما مرگ را به تمسخر گرفته اند تا به تاریک اندیشان بگویند که دوران زورگوئی هایشان در پشت دیوار سکوت به پایان رسیده و باید تاوان هر اقدام کوچک و بزرگ خود را بدهند. تداوم مبارزات معلمان و ادامه برنامه ریزی هایشان، بویژه فراخوان گردهم آئی های سراسری در روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه، علیرغم دستگیری های گسترده نشان می دهد که تلاش رژیم برای سرکوب جنبش معلمان با شکست کامل روبرو شده است. باید توجه داشته باشیم که این جنبش سرکوب شدنی نیست زیرا

 اولآ؛ حرکت های اعتراضی معلمان در سال های متمادی و به مرور به هم متصل شده و یک جنبش سراسری را شکل داده که حول خواست های مشخص و ملموسی متشکل شده است.

ثانیا؛ حاکمیت اسلامی توان پاسخ گوئی به خواست های مطالباتی معلمان و تامین حداقل های زندگی معلمان بویژه اجرای کامل رتبه بندی و را ندارد و به مشکلات معیشتی آن ها بی توجهی کامل می کند.

ثالثآ؛ به یکی از خواست های اساسی معلمان یعنی اجرای اصل سی ام قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان بی اعتنائی کامل می کند. این شعار با زندگی نزدیک به سیزده میلیون دانش آموز و خانواده های شان گره خورده است و جنبش معلمان را با بخش های گسترده از کارگران و زحمتکشان جامعه پیوند می دهد. از یاد نبریم که آموزش رایگان و کارآمد یکی از پایه های اساسی سیستم تامین اجتماعی فراگیر و همگانی است و حاکمیت قصد ندارد به این مهم تن در دهد.

 از این روست که این جنبش روز به روز قدرتمندتر می شود و  امروز شمار گسترده ای از کادرهای تازه نفس در صف به دست گرفتن مسئولیت پیشبرد رزم مشترک قرار گرفته اند. ارتش گسترده فعالان صنفی معلمان در سراسر کشور،  توان سازماندهی، جایگزینی و کادرپروری در شرایط مبارزه نابرابر را به اثبات رسانده و این نشان از بلوغ جنبشی می دهد که دفاع از حقوق مردم و دانش آموزان را بر پرچم خود حک کرده است و  مبارزه برای آموزش رایگان و همگانی و مقابله با کالائی شدن آموزش را به عنوانی یکی از ارکان تامین اجتماعی فراگیر و همگانی در دستور کار خود قرار داده است.

 

جنبش زنان، آتشفشانی زیر پای استبداد دینی

 

در چند هفته اخیر شاهد تعرضات گسترده نیروهای انتظامی و آتش به اختیارها به زنان کشورمان بوده ایم. جداسازی پارک ها، گسترش گشت های کنترل حجاب و پوشش، هم در جامعه و هم در دانشگاه ها، تیراندازی یک بسیجی به پای یک جوان در یک پارک که تلاش می کرد مانع تعرض این نیروها به یک دختر شود، انتشار گسترده فیلمی که نشاندهنده برخورد مشمئزکننده نیروهای انتظامی با یک زن جوان برای دستگیری او در خیابان بودند، همه نشان از سیاست جدیدی است که حاکمیت در قبال زنان کشورمان در پیش گرفته است. اکنون بهتر می توان نگرانی های حاکمیت که از زبان سردار وحیدی، وزیر کشور در دومین روز از نخستین نشست سراسری مدیران کل امور زنان و خانواده استانداری های سراسر کشور در دولت سیزدهم را بهتر درک کرد که گفته بود: « اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند، از ناحیه زنان است». واقعیت این است که حاکمیت اسلامی هر بار که قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه داشته ، یا هر گاه که نگران اعتراضات مردمی بوده، فشار بر زنان و سرکوب آنها را با شدت و حدت بیشتری در دستور کار ارگان های رسمی و نیروهای "آتش به اختیار" خود قرار داده است. حالا که کوس رسوائی حاکمیت یک دست و ناتوانی هایش در اداره کشور بیش از پیش برجسته می شود و احتمال بروز اعتراضات سراسری خشم آگین مردم روز به روز بیشتر می شود، باز سیاست سرکوب خشن تر زنان برای مقابله با این اعتراضات در دستور قرار گرفته است. از سوی دیگر حاکمیت به این نتیجه رسیده که زنان به عنوان ستون قوام خانواده ها و عنصر تصمیم گیرنده در واکنش ها، تا حد زیادی می توانند هم در بسیج نیروهای معترض و هم در همآهنگی بخش های گوناگون جنبش نقش اساسی بازی کنند و این بر نگرانی های نیروهای سرکوب به شدت افزوده است. نیروهای امنیتی و سرکوبگر، با اطلاعات روتوش نشده ای که در اختیار دارند، نیک می دانند که نقش فعالان صنفی زنان در مبارزات معلمان و یا مبارزات دانشجویان و حتی در مبارزات جوانان محلات تا چه حد می تواند کلیدی  و متحد کننده و گسترش دهنده باشد. از این روست که سرکوب زنان جوان کشور به بهانه های گوناگون از اساسی ترین شیوه های سرکوب کل جامعه توسط حاکمیت اسلامی است. آنها از انقلاب زنانه در ایرانِ تحت کنترل تاریک اندیشان به وحشت افتاده اند.

 

جان مردم، در چنبرۀ بازی کثیف رژیم اسلامی

 

تنها گرانی نان و ماکارونی مشکل امروز مردم ایران نیست. حذف ارز ترجیحی در گام نخست باعث گران شدن دارو شده که بخش زیادی از مبتلایان به بیماری های زمینه ای  و حاد را با مشکل تهیه دارو با قیمت های جدید روبرو ساخته است. به دیگر سخن پس از "قتل عام درمانی" رهبر رژیم در مورد کرونا با فتوای ممنوعیت واکسن های آمریکائی و انگلیسی، حالا "قتل عام درمانی" با قیمت های نجومی دارو در دستور قرار گرفته است. حالا دیگر بیش از پیش روشن شده است  که جان مردم برای حاکمان جمهوری اسلامی ارزشی ندارد. آنها در همان زمان که سفر شهروندان چین در عید سالانۀ چینی ها به ایران را ممنوع نکردند و کشورمان را به مرکز شیوع و گسترش پاندمی کرونا در سراسر خاورمیانه تبدیل ساختند، به خوبی نشان دادند که برای جان مردم ارزشی قائل نیستند و حتی تا آنجا پیش رفتند که برای برگزاری انتخابات، شیوع این بیماری مرگبار را لاپوشانی کردند. امروز به جای حسابرسی از مسببان این جنایت، وکلای شاکی از فتوای خامنه ای را به زندان افکنده و دادگاهی کرده اند. از این روست که جمهوری اسلامی در شمار کشورهایی است که در میان بیش از دویست کشور جهان در رده های اول فهرست تعداد مبتلایان و جانباختگان این ویروس قرار دارد و بیشترین صدمات به مزد و حقوق بگیران وارد شده و جان ده ها هزار نفر را گرفته است. این امر بیش از هر چیز ناشی از فتوای رهبر رژیم در تحریم واکسن های خارجی و امید بستن به خودنمائی های تولید کنندگان واکسن شرکت های وابسته به « ستاد اجرائی فرمان امام» بوده است. امروزه شاهد آن هستیم که بر اساس آمار دانشگاه "جان هاپکینز" تا کنون بیش از نیم میلیارد نفر به کوید مبتلا شده اند و بیش از شش میلیون نفر جان خود را بر اثر کرونا از دست داده اند. در حالی که سازمان جهانی بهداشت آمار واقعی مرگ ناشی از کرونا در جهان را ۱۵ میلیون نفر برآورد کرده است. تفاوت آمار سازمان بهداشت جهانی و دانشگاه "جان هاپکیز" نشان می دهد که آمار واقعی مرگ و میر ناشی از کرونا با آمار رسمی تفاوت های فاحشی را نشان می دهد. در جمهوری اسلامی که رسانه های مستقل  عملا امکان فعالیت ندارند و رسانه های هماهنگ حکومتی اجبارا به بزک کردن اقدامات دولت مشغولند، تفاوت آمار رسمی و واقعی طبعا بسیار گسترده تر می باشد. از این رو، از دست رفتن جان مردم در اثر کرونا و فتوای تحریم رهبر رژیم از یک سو و گرانی سرسام آور قیمت های دارو تحت عنوان "واقعی کردن قیمت دارو" بیشترین  و نبود سیستم تامین اجتماعی برای دهک های پائین جامعه، ضربات سختی را بر جان و زندگی بخش های کم درآمد مردم  وارد آورده است. درست در چنین شرایطی است که می توان و باید روی یکی از اصلی ترین حقوق شهروندی مردم در کشور یعنی  نظام بهداشت و درمان عمومی، رایگان و با کیفیت تاکید کرد و آن را به عنوان یکی از ستون های طرح تامین اجتماعی فراگیر و همگانی در صدر درخواست های مردم و در دستور عملی مبارزاتی بخش های گوناگون جامعه قرار داد.

 

ولایت فقیه،  بر صندلی اتهام در دادگاه حمید نوری

 

پس از نه ماه  و برگزاری ۹۲ جلسه  دادگاه، محاکمه حمید نوری دادیار دادگاه های مرگ جمهوری اسلامی به پایان رسید. اهمیت این دادگاه، نه در حکمی که برای حمید نوری صادر می شود، و حتی نه در چالش دیپلماتیک میان دولت سوئد و رژیم جمهوری اسلامی برای مبادله او با گروگان های اسیر در چنگال مقامات امنیتی رژیم، بلکه در آن است که مردم ایران در 9 ماه گذشته، از زبان شاهدان و جان بدربردگان از شکنجه گاه های مخوف جمهوری اسلامی، تصویر روشنی از ابعاد درنده خوئی و قساوت قلب رهبران رژیم در دهۀ اول انقلاب اسلامی بدست آورده اند. مردم ایران در این ۹ ماه ، از طریق رسانه های همگانی سراسری و شبکه های اجتماعی، در جریان کامل  نشست های دادگاه و سئوال و جواب ها و واقعیت های تکان دهنده در زندان های جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. مردم ایران حالا بسیار روشن تر و دقیق تر با رهبران این رژیم، با سیاست هایشان و با تفکرات عهد بوقی شان آشنا شده اند. جنبش دادخواهی در این چند دهه، با پیوند دادخواهان شهدای خاوران، جاوید نامان قتل های زنجیره ای، جان باختگان اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و قربانیان شلیک به هواپیمای اوکراینی، به یک جنبش فراگیر و توده ای تبدیل شده بود. دادگاه حمید نوری این جنبش را به تمامی مردم ایران شناساند و تا همین جا این بزرگترین دستاورد این دادگاه بوده و هست. پس از این دادگاه، رهبران جمهوری اسلامی لخت و عور و بدون هیچ بزکی در پیشگاه مردم ایران قرار گرفته و در دادگاه افکار عمومی محکوم شده اند. این پیروزی بزرگِ جنبش دادخواهی مبارک باد .

 

برجام، همچنان در گروگان

 

توافق ۲۷ صفحه ای برجام تمام شده است. ظاهرآ تنها مشکل عدم امضای توافق، نحوۀ خارج کردن نام سپاه پاسداران از لیست سازمان های تروریستی وزارت خارجه آمریکاست. دولت بایدن اعلام کرده که حاضر است سپاه را از لیست تحریم ها خارج کند به شرطی که سپاه فعالیت های برون مرزی اش را کاهش دهد  و و تنها سپاه قدس در لیست تحریم ها باقی بماند. اما به نظر می رسد که رهبران رژیم اسلامی و شخص رهبر رژیم تمایلی به امضای توافق ندارند حتی به قیمت آن که کمر ملت زیر بار گرانی نان و ماکارونی و دارو در هم بشکند. برای رهبر رژیم منافع " ملت قوی و نژاد محکم روس" بر منافع ملت ایران ارجحیت دارد. همه شواهد نشان از آن دارد که عدم امضای توافق با جنگ اوکراین پیوندی درونی یافته است. بر اساس تصور رهبران حکومت اسلامی، جنگ در اوکراین، جنگ تغییر صف آرائی های قدرت های جهانی است. آن ها به جای این که بر پایه منافع مردم ایران و حتی منافع آنی حکومت خود، بر استقلال کشور تاکید کنند و از فرصت های طلائی کنونی برای رفع تحریم ها و فروش نفت و گاز و سرمایه گذاری گسترده در صنعت گاز کشور، که به ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد، بهره برداری کنند، تمام وزن خود را در سبد حمایت از سیاست های پوتین قرار داده اند، به این امید که وزن و نقش سپاه در سوریه افزایش یابد. غافل از آن که پیوندهای دولت پوتین با دولت اسرائیل با توجه به حضور روس تبارهای یهودی در اسرائیل، که ۲۰ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند، آنچنان مستحکم است که پوتین درتماس تلفنی اش با نقتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل، از او به خاطر سخنان نسجیده لاورف در باره یهودی بودن هیتلر عذرخواهی کرد. سیاست های کور ایدئولوژیک رهبران جمهوری اسلامی و تصور ابلهانۀ آنی بودن  تغییر توازن قوای جهانی در میان آن ها ، برای کشور فاجعه آفرین شده است. نتیجه این سیاست غیرقابل فهم، کشتار درمانی در کرونا و بهداشت و درمان، به گرسنگی کشاندن اکثریت عظیمی از مردم با حذف نان و ماکارونی از سفره هایشان و به اسارت کشاندن فعالان صنفی و مدنی و تشدید فشار بر زنان این کشور و قطع انترنت و گسیل نیروهای ضدشورش به شهرهای خوزستان برای مهار خشم مردم است.

.................................................

دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ برابر با  ۰۹ می ۲۰۲۲

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©