Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ برابر با  ۱۵ اگوست ۲۰۲۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱  برابر با ۱۵ اگوست ۲۰۲۲
hh

نگاهی به رویدادهای سیاسی هفته

تروریسم دولتی، بر مبنای فتوا

اعتراضی رسا علیه ولی فقیه

چشم انداز فرجام برجام

عاشورا، مذهب فولکوریک علیه مذهب دولتی

 

ارژنگ بامشاد

تروریسم دولتی، بر مبنای فتوا

 

در روز جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ برابر با  ۱۲ اوت ۲۰۲۲، هادی مطر یک جوان ۲۴ ساله لبنانی الاصل اهل نیوجرسی که بر پایه اطلاعات فیسبوکی اش، از طرفداران حزب الله و جمهوری اسلامی به حساب می آید،  در مراسم کتاب‌خوانی در «انستیتوی چاتوکوا» در نیویورک ، به سلمان رشدی حمله ور شد و با ضربات چاقو به گردن و سینه اش، او را به شدت مجروح کرد. هر چند حال عمومی او در بیمارستان رو به بهبود توصیف شده، اما احتمال دارد که او یک چشم خود را از دست داده باشد. روشن نیست چه عواملی سبب شدند که در این مراسم، از کنترل کیف های شرکت کنندگان و بازدید بدنی آنها برای سلاح یا چاقو و اشیای فلزی خبری نباشد و آن را مراسم کتابخوانی خودمانی توصیف کردند.

این اقدام تروریستی و جنایت کارانه، که حمله ای آشکار به آزادی بیان بر اساس فتوای روح الله خمینی است، با محکومیت گستردۀ جهانی روبرو شده است. روح الله خمینی در فتوای خود به تاریخ ۲۵ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۷ در حکم «اعدام سلمان رشدی»، احتمالا بدون آن که کتاب او را خوانده باشد، آورده بود:

 

 «إنا لله و إنا إلیه راجعون». به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‏ رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌‏باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السلام علیکم و رحمهًْ‌الله و برکاته. «روح الله الموسوی الخمینی‏».

 

۴۵ سال  قبل از آن نیز، خمینی در نامه‌ سرگشاده ای به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در واکنش به کتاب «شیعیگری» احمد کسروی، وی را با کنایه به محل تولدش، «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرده و مسلمانان را به کشتن وی فراخوانده بود.  سید محمدصادق روحانی، از مراجع تقلید، می‌گوید وی فتوای قتل کسروی را به درخواست نواب صفوی از سید ابوالقاسم خوئی گرفته و خویی نیز همین فتوا را از سید حسین طباطبایی قمی گرفته‌است. به گمان وی، خوئی بخشی از پول سفر نواب و تهیهٔ اسلحه برای او را نیز پرداخته‌است.

در تابستان ۱۳۶۷ نیز خمینی با فتوای خود، فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد. او دراین فتوا آورده بود:

«از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می گويند از روى حيله و نفاق آن هاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگ هاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاري هاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندان هاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و می كنند محارب و محكوم به اعدام می باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجه الاسلام نيرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى (دادستان تهران) و نمايندهاى از وزارت اطلاعات می باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندان هاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع مىباشد، رحم بر محاربين ساده انديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابى ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.روحالله الموسوى الخمينى »

 

بر پایه این فتوای جنایت کارانه، نه تنها زندانیان مجاهد را قتل عام کردند بلکه هزاران زندانی سیاسی از نیروهای چپ را که نه دست اسلحه برده بودند و نه در جنگ، با نیروهای دشمن همکاری داشتند، کشتار کردند. بنابراین، ترور و کشتار و قتل عام  بر مبنای فتوا، از مختصات روحانیت مرتجعی است که امروز قدرت دولتی را در ایران در دست دارد. در جریان ترور روشنفکران در قتل های زنجیره ای دهۀ هفتاد نیز، نقش فتوا، عنصر کلیدی و تعیین کننده در آن  اقدامات جنایتکارانه داشت.

 

 هر چند دولت جمهوری اسلامی هنوز در رابطه با ترور سلمان رشدی، موضع آشکاری نگرفته است اما روزنامه های "کیهان" و "جوان" با واکنش های شان از آن حمایت کرده اند. روزنامه فاشیستی "کیهان" در این رابطه می نویسد:

 

« باتوجه به اینکه سلمان رشدی از ترس واکنش مسلمانان به توهین به آیات قرآن 34 سال تحت تدابیر امنیتی توسط نیروهای انگلیس و آمریکا قرار داشت و در اماکن عمومی مورد حمله قرار گرفت، بنابراین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا و مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق این کشورهم که از ترس انتقام ایران تحت حفاظت شدید نیروهای امنیتی زندگی می‌کنند، از این مسئله به شدت نگران خواهند شد. حمله به سلمان رشدی نشان داد که انتقام از ارتکاب کنندگان جرم و جنایتکاران در خاک آمریکا کار سختی نیست و بعد از این ترامپ و پمپئو بیشتر احساس خطر خواهند کرد.»

 

تاکید رهبران جمهوری اسلامی بر فتوای خمینی در قتل سلمان رشدی، از ماهیت جنایت کارانه رژیمی خبر می دهد که مرگ انسان ها برای شان اهمیتی ندارد. اقدامات تروریستی گروه های وابسته به جمهوری اسلامی از کشورهای دیگر یا تروریست های اعزامی از ایران، در خارج از کشور، ادامه سیاست سرکوبگرانه ای است که در داخل کشور با شدت و حدت جریان دارد. واقعیت این است که گسترش احضارها و بازداشت های فعالان سیاسی، مدنی، صنفی ، دانشجوئی، زنان، هنرمندان و دگراندیشان در دوره دولت جدید، از سیاست سرکوبگرانه ای خبر می دهد که حاکمیت یک پارچه شده برای مقابله با جنبش های مردمی در پیش گرفته است. حاکمیت اسلامی با توجه به نیاز غرب و آمریکا به توافق برجام، با دست بازتری اقدامات سرکوبگرانه خود در داخل و  فعالیت های تروریستی خود در خارج از کشور را سازمان =می دهد. درست  است که قدرت و گستردگی جنبش مردمی در بسیاری از موارد امکانات سرکوبگری ایادی رژیم را گاه محدود می کند، اما تنها ساده لوحان سیاسی می توانند نسبت به این وضعیت بسیار خطرناک برای فعالان داخل کشور بی توجه باشند و شرایط امنیتی را "عادی" جلوه دهند. حاکمیتی که بر اثر ناتوانی های سیاسی و اقتصادی اش، زیر فشار سنگین جنبش مطالباتی قرار گرفته، برای بی سر کردن جنبش ، برای کادرزنی، و برای خارج کردن کادرهای با تجربه از عرصه فعال مبارزاتی، از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند. برای مقابه با این وضعیت، گسترش جنبش های اجتماعی،  نشان دادن حساسیت به زندگی رهبران و کادرهای باتجربه، حساسیت روی ارتباطات و بویژه ارتباطات داخل و خارج از کشور،  و سازماندهی اعتراضات مدنی می تواند مؤثر افتد.

اعتراضی رسا علیه ولی فقیه

 

بیانیۀ جدید میرحسین موسوی به عنوان «مقدمه‌ای بر ترجمه عربی بیانیه‌های جنبش سبز»، در درون نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی ولوله ای به پا کرده است. بخش های گوناگون اصلاح طلبان، با سکوت معناداری  به آن واکنش نشان داده اند. بخش های رادیکال این جریان که از روند اصلاحات و مماشات و تمکین رهبران شان نسبت به یکه تازی حاکمیت ناراضی هستند، بیانیه را زبان گویای خود می دانند. اصلاح طلبان سنتی و معتدل سکوت اختیار کرده اند. نیروهای طرفدار بیت رهبری و دولت رئیسی چه در تویتر و چه در سایت ها و رسانه های شان، با لحنی تند و تهدیدآمیز به آن واکنش نشان داده اند.

بیانیه جسورانه میرحسین موسوی، بیان شکاف هر روز گسترش یابنده در ارکان حکومت اسلامی است. این شکاف عمیق تر شونده، زیر فشار جنبش قدرتمند مردم به وجود آمده و گسترش خواهد یافت. روشن است که این بیانیه می تواند در تضعیف قدرت دستگاه رهبری و در تضعیف روحیه دستگاه های سرکوب بسیار مؤثر باشد. هشدار بیانیه به نیروهای سرکوب و اشاره به سرنوشت آن سردار سرکوبگر جنبش ضد استبدادی 88 و استفاده ابزاری اش از اراذل و اوباش در قلع و قمع جنبش مردمی،  هشداری به همه آن هائی است که امروز بر روی مردم شمشیر کشیده اند. این سرکوبگران مجبور خواهند شد در خلوت، به سرنوشت خود بیاندیشند.  حملات تند میرحسین موسوی به تلاش ها برای موروثی کردن ولایت مطلقه فقیه و مقایسه آن با حکومت های پادشاهی، نشان می دهد که او نیز به نقش مخرب قدرت مطلقه ولی فقیه و بازسازی استبداد مطلقه فردی با عنوانی دیگر پی برده  و اعلام همزادی دو استبداد فردی،  از زندان، نشان از شجاعت او در بیان حقیقت دارد. جنبش مردمی ایران و نیروهای  تحول خواهی که برای آزادی این ملت، برای دمکراسی فراگیر و حق شهروندی برابر و برای برابری و عدالت مبارزه می کنند، از چنین بیانیه های باید که استقبال کنند. زیرا این امر بیان گسترش شکاف در نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی و در نتیجه مقدمه فروپاشی قدرت سرکوبگر یک حکومت فاشیستی است. 

 

بیانیه میرحسین موسوی که تسویه حسابی اساسی با سیاست های ولی فقیه  کنونی است، در شرایطی انتشار یافته است که حاکمیت زیر فشار نارضائی عمومی و در جریان سیاست های داعشی، در میان مردم بیش از همیشه رسوا شده است. روند رویگردانی از حاکمیت دین، دیگر از چشم بخش های  گوناگون جمهوری اسلامی هم  دور نمانده است. تلاش برای سمت و سو دادن این نارضائی عصیانی مردم علیه حاکمیت دین در چهارجوب یک حکومت دینی "معقول تر" ، از سوی برخی از نیروهای حکومتی دنبال می شود. همین تلاش را در فعالیت های مصطفی تاج زاده می توانستیم مشاهده کنیم. جریان رادیکال اصلاح طلبان، جه طرفداران جنبش سبز و میرحسین موسوی و چه طرفداران مصطفی تاج زاده و هم پیمانانش، خشم عمومی علیه استبداد دینی ولایت فقیه را به عینه دیده اند. تلاش آنها این است که وضعیت سرکوبگر حاکمیت دینی و ناتوانی اش در اداره یک مملکت هشتاد و پنج میلیونی را به ولی فقیه وقت نسبت دهند. آنها برای راضی نگهداشتن مردم ، آنها را به "دوران طلائی امام" و آن "جان بیدار" حواله می دهند، بدون آنکه به نقش او در قتل عام هزارن جوان این مرز و بوم و به ادامه جنایتکارانه یک جنگ ویرانگر هشت ساله و کشتار ۱۹۰ هزار نفر و زخمی شدن ۶۷۲ هزار نفر از فرزندان مردم اشاره ای کنند. آنها نمی خواهند قبول کنند که مردم، مدت هاست از حاکمیت دین بر دولت عبور کرده اند. آنها نمی خواهند بپذیرند که مردم این  حقیقت را دریافته اند که  آنچه آن دهۀ خونین را رقم زد و آنچه امروز جامعه را به مرز فروپاشی در همه عرصه ها کشانده، همان اصل ولایت فقیه و قدرت نیمه خدائی آن است. قدرتی که مردم در آن هیچ نقشی ندارند. چه خمینی ولی فقیه باشد، چه خامنه ای، چه مجتبی، و چه حسن خمینی و یا هر کس دیگری. در چهارچوب این قانون اساسی، که بر بی حقی مطلق مردم بنا شده، همواره در بر همین پاشنه خواهد خرخید.

 

چشم انداز فرجام برجام

 

مذاکرات برجام پس از هفته ها وقفه، با پیشنهادات ژوزف بورل مسئول سیاست خارجی اروپا در وین از سر گرفته شد. پس از چند روز مذاکره بر سر متن نهائی، هیئت های مذاکره کننده به کشورهای خود بازگشته اند تا آخرین تصمیمات از سوی مقامات کشورها گرفته شود. شواهد تاکنونی نشان از آن دارد که این دور از مذاکرات، نگاه های طرف های درگیر به هم نزدیک شده و مقدمات توافق در چشم انداز است.  ظاهرآ جمهوری اسلامی از شرط حذف تحریم های امریکا علیه سپاه پاسداران دست کشیده است. قرار است بیش از دویست تحریم، یعنی تحریم های ثانویه برداشته شود. هر چند تحریم های اولیه باقی خواهند ماند. به نظر می رسد که مهمترین مشکل، نحوه سازماندهی کانال مالی است که جمهوری اسلامی بتواند پول فروش نفت و گاز و فلزات صادراتی اش را بدون دغدغه بازگرداند. این دور از مذاکرات، این نکته را برای جمهوری اسلامی نیز روشن ساخته است که اروپای متحد، همانگونه که تجربه چند سال گذشته نشان داده است، توان و امکانات لازم برای نجات برجام را ندارد. این واقعیت، رهبران جمهوری اسلامی را به این نتیجه رسانده که مجبورند، بر سر مسائل اساسی و بویژه تحریم ها، با خود "کدخدا" مذاکره کنند. روشن است توافق برجام، آن نقش و اهمیتی که چند سال پیش داشت را امروز ندارد. اما اهمیت آن در این است که این مذاکرات فتح بابی است که مسائل منطقه ای میان جمهوری اسلامی و آمریکا در آینده به بحث گذاشته شود. آرامش در روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، آتش بس در یمن، کاهش نقش جمهوری اسلامی در لبنان و عراق و نحوه برخورد عربستان و شیخ نشین های جنوب خلیج فارس با سفر جو بایدن، نشان از فضای جدیدی در منطقه می دهد.  به نظر می رسد که رهبران جمهوری اسلامی به این نظر نزدیک شده اند که دیدگاه های تهاجمی شان دیگر نمی تواند چون گذشته در منطقه بدون پاسخ بماند. آن ها مجبور شده اند پا را از گلیم خود فراتر نگذارند. این درک تازه،  در شرایطی بر رهبران جمهوری اسلام تحمیل شده، که جنبش نارضائی عمومی به حدی قدرتمند شده است که ارکان حاکمیت را نسبت به آینده و ثبات خود نگران کرده است.

 

عاشورا، مذهب فولکوریک علیه مذهب دولتی

 

برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا ازسوی بخش بزرگی از شیعیان در ماه محرم، در چند سده  اخیر به سنت مردم تبدیل شده است. در بسیاری از شهرها و حتی روستاها، هیئت های حسینی از ماه ها قبل برای برگزاری این مراسم برنامه ریزی و سازماندهی می کنند.  اما در سال های اخیر و بویژه امسال، در برخی از شهرها از جمله یزد، تبریز، اصفهان ، نوحه ها و نحوه سازماندهی مراسم به گونه ای بود که بیان نارضائی عزاداران از حاکمیت دینی را به خوبی نشان می دهد. به نظر می رسد که مذهب فولکلوریک بار دیگر دارد جای خود را باز می کند و جدائی خود را از مذهب و دین دولتی به شکل برجسته تری نشان می دهد. شعرهای نوحه ها که به همت برخی از شاعران محلی سروده شده و سازماندهی جمعیت گسترده ای برای حفظ کردن این اشعار و برگزاری مراسم نوحه خوانی با منطق موسیقائی، روش جدید و تازه ای است که برای حاکمیت گران تمام شده است. امسال تهدیدات نیروهای امنیتی علیه هیئت های عزاداری بویژه در یزد، عدم اجازه به آن ها برای حضور در مسجد حظیره،  به حدی بوده که نارضائی گسترده ای را در میان عزاداران دامن زده است.  علاوه بر آن سروده ها در نوحه خوانی که اشارات مستقیم به خشم مردم علیه ظلم حکومت داشتند، یا حمایت آشکار یکی از هیئت ها از مادران دادخواه، نشانه های تحول جدیدی در میان مردم مذهبی است. به نظر می رسد که آنها نیز به نقش مخرب حاکمیت دین بر دولت پی برده اند و به تدریج راه خود را از راه حاکمیت دینی جدا می کنند.

.............................................................

دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ برابر با  ۱۵ اگوست ۲۰۲۲

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©