6دى:آمارهاي‌ طرح‌ ملي‌ بررسي‌ پديده‌ خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ در 28 مركزاستان‌ كشور

اعتماد
روزي‌ كه‌ دكتر محمود قاضي‌ طباطبايي‌، مجري‌ طرح‌ ملي‌ بررسي‌ پديده‌ خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ در 28 مركزاستان‌ كشور، در جلسه‌يي‌ كه‌ در دانشگاه‌ تهران‌ و با حضور تعدادي‌ از استادان‌، دانشجويان‌ و علاقه‌مندان‌ برگزار شد، برخي‌ از يافته‌هاي‌ اين‌ پژوهش‌ را اعلام‌ مي‌كرد، با اعتراض‌ تعدادي‌ از مخاطبان‌ خود مواجه‌ شد.
تعدادي‌ از آنها رو به‌ او گفتند كه‌ يافته‌هاي‌ پژوهش‌ او را قبول‌ ندارند. چراكه‌ جهت‌ گيري‌ خاص‌ پژوهشگر در آن‌ قابل‌ تشخيا است‌. اوج‌ اعتراض‌ها وقتي‌ اتفاق‌ افتاد كه‌ قاضي‌ طباطبايي‌ آمارهاي‌ مربوط‌ به‌ رضايت‌ از زندگي‌ را درباره‌ زنان‌ مراكز 28 گانه‌ استاني‌ با هم‌ مقايسه‌ مي‌كرد و گفت‌: زنان‌ تبريزي‌ بيشترين‌ رضايت‌ را از زندگي‌ خانوادگي‌ خود دارند و كمترين‌ ناسازگاري‌ هم‌ در ميان‌ خانواده‌هاي‌ تبريزي‌ ديده‌ مي‌شود. بعد هم‌ اضافه‌ كرد كه‌ در حل‌ اختلاف‌هاي‌ خانوادگي‌، اين‌ تبريزي‌ها هستند كه‌ بيشترين‌ مهارت‌ را دارند و اردبيلي‌ها كمترين‌ مهارت‌ را.
همين‌ موقع‌ دانشجويي‌ از ميان‌ جمع‌ با خنده‌يي‌ گفت‌: استاد، تبريزي‌ بودن‌ شما در رسيدن‌ به‌ چنين‌ نتايجي‌ چقدر موثر بوده‌ است‌?
قاضي‌ طباطبايي‌ سپس‌ به‌ بيان‌ آمارهاي‌ مربوط‌ به‌ حساسيت‌ مردان‌ نسبت‌ به‌ روابط‌ همسرانشان‌ با سايرين‌، پرداخت‌ و گفت‌: بندرعباسي‌ها بيشترين‌ و تبريزي‌ها كمترين‌ حساسيت‌ را در اين‌ باره‌ نشان‌ مي‌دهند.
گرچه‌ آوردن‌ نام‌ تبريزي‌ها دوباره‌ موجب‌ همهمه‌ در ميان‌ حاضران‌ شد، اما قاضي‌ طباطبايي‌ با آرامش‌ به‌ قرائت‌ آمارهاي‌ خود درباره‌ عوامل‌ موؤر بر خشونت‌ خانگي‌ ادامه‌ داد : تبريزي‌ها بالاترين‌ كيفيت‌ را در رابطه‌ زن‌ و شوهري‌ دارند و اصفهاني‌ها پايين‌ترين‌ كيفيت‌ را، سابقه‌ اختلافات‌ خانوادگي‌ در زاهدان‌ بالاترين‌ و در تبريز پايين‌ ترين‌ است‌، ميزان‌ تحميلي‌ بودن‌ ازدواج‌ در سنندج‌ بيشترين‌ و در تبريز كمترين‌ است‌، مطلوبيت‌ بهداشت‌ رواني‌ در خانواده‌ نيز در تبريز بالاترين‌ و در سنندج‌ پايين‌ترين‌ است‌، قدرت‌ نمايي‌ و زورگويي‌ مردان‌ در خانواده‌ در سنندج‌ بالاترين‌ و در مشهد پايين‌ترين‌ است‌. تعلقات‌ مذهبي‌ خانواده‌ در يزد بالاترين‌ و در تهران‌ پايين‌ترين‌ است‌، مخاطرات‌ و نگراني‌هاي‌ مهم‌ در زندگي‌ اجتماعي‌ در ساري‌ بيشترين‌ و در ياسوج‌ كمترين‌ است‌، وابستگي‌ عاطفي‌ به‌ همسر در تبريز نسبت‌ به‌ ساير مراكز استان‌ها بيشترين‌ و در شهركرد كمترين‌ است‌ و احساس‌ نابرابري‌ و بي‌عدالتي‌ در دسترسي‌ به‌ فرصت‌ها و منابع‌ خانواده‌ براي‌ زنان‌ زاهدان‌ بيشتر از ساير زنان‌ ايراني‌ و براي‌ زنان‌ تبريزي‌ كمتر است‌.
وقتي‌ ميزان‌ اعتراض‌ها بيشتر شد، مجري‌ طرح‌ ملي‌ بررسي‌ پديده‌ خشونت‌ خانگي‌، گفت‌: آنچه‌ من‌ براي‌ شما قرائت‌ مي‌كنم‌ فقط‌ آمارهاي‌ خام‌ است‌ و شما مي‌توانيد هر جور كه‌ مي‌خواهيد آن‌ را تفسير كنيد.

45 نوع‌ خشونت‌ خانگي‌
پژوهشگران‌ اين‌ طرح‌ ملي‌ براي‌ اندازه‌گيري‌ شاخا كلي‌ خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ در ايران‌ از 45 مقياس‌ يا به‌ قول‌ خودشان‌ گويه‌ استفاده‌ كرده‌اند كه‌ تعدادي‌ از آنها عبارتند از : به‌ كاربردن‌ كلمات‌ ركيك‌، صحبت‌هاي‌ بيرون‌ از نزاكت‌ و دشنام‌، بهانه‌گيري‌هاي‌ پي‌ در پي‌، داد وفرياد و بد اخلاقي‌، ايجاد فشارهاي‌ روحي‌ و رواني‌ با رفتار آمرانه‌ و تحكم‌ آميز، تهديد به‌ كشتن‌، محروم‌ كردن‌ از غذا، كتك‌ كاري‌ مفصل‌، مجبور كردن‌ به‌ كارهاي‌ خلاف‌ عرف‌، شرع‌ و قانون‌، جلوگيري‌ از استقلال‌ مالي‌ و مجبور كردن‌ به‌ ديدن‌ عكس‌ و فيلم‌هاي‌ مبتذل‌ و اجبار به‌ روابط‌ زناشويي‌ ناخواسته‌.
در گزارش‌هاي‌ نهايي‌ طرح‌ ملي‌ بررسي‌ پديده‌ خشونت‌ خانگي‌، هر يك‌ از گويه‌ها در سه‌ مرحله‌ مورد اندازه‌گيري‌ قرار گرفتند. در مرحله‌ اول‌، ميزان‌ وقوع‌ خشونت‌ خانگي‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ تا كنون‌ و در مرحله‌ ديگر طرز تلقي‌ پاسخگويان‌ از وقوع‌ خشونت‌ مورد نظر، مورد ارزيابي‌ قرار گرفت‌ و هر كدام‌ از اين‌ آمارها به‌ تفكيك‌ كل‌ افراد موردمطالعه‌ و افراد آسيب‌ ديده‌ )در گير خشونت‌(، ارايه‌ شده‌ است‌.
براساس‌ يافته‌هاي‌ اين‌ پژوهش‌ ملي‌، در مجموع‌ تمامي‌ افراد مورد مطالعه‌ در سطح‌ ملي‌ بطور متوسط‌ 7\4 مورد از گونه‌هاي‌ متفاوت‌ )45 مورد( خشونت‌ خانگي‌ را تجربه‌ كرده‌اند. اين‌ ميانگين‌ براي‌ افراد درگير در خشونت‌ خانگي‌ 1\7 است‌. معناي‌ اين‌ آمار اين‌ است‌ كه‌ هر زني‌ كه‌ در طول‌ زندگي‌ مشترك‌ خود تاكنون‌ با خشونت‌ خانگي‌ درگير بوده‌، بطور متوسط‌ هفت‌ مورد از انواع‌ اين‌ خشونت‌ها را تجربه‌ كرده‌ است‌.
قاضي‌ طباطبايي‌ و همكارانش‌ ميزان‌ وقوع‌ خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ رادر هشت‌ جنبه‌ )نوع‌( دسته‌ بندي‌ و بررسي‌ كرده‌اند. يكي‌ از انواع‌ اين‌ خشونت‌ها استفاده‌ از تهديدهاي‌ متفاوت‌ و ايجاد مخاطره‌ است‌. 5\23 درصد از زنان‌ مورد مطالعه‌ در اين‌ پژوهش‌ اعلام‌ كرده‌اند كه‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ تاكنون‌ درگير اين‌ نوع‌ از خشونت‌ بوده‌اند كه‌ مفهوم‌ آن‌ تهديد و شكايت‌ به‌ پليس‌ و دادگاه‌، ايجاد محدويت‌ در تماس‌هاي‌ تلفني‌ و رفت‌ و آمدهاي‌ روزانه‌، تهديد به‌ آزار و اذيت‌، تهديد به‌ ترك‌ كردن‌ خانه‌ و حتي‌ اقدام‌ به‌ خودكشي‌ و... است‌.

خشونت‌ رواني‌ و كلامي‌، رتبه‌ نخست‌
زنان‌ ايران‌ در ميان‌ انواع‌ 9 گانه‌ خشونت‌ خانگي‌، بيشتر تحت‌ خشونت‌هاي‌ رواني‌ و كلامي‌ قرار دارند. 7\52 درصد از كل‌ پاسخگويان‌ در پژوهش‌ ملي‌ بررسي‌ خشونت‌ خانگي‌ دقيقا اعلام‌ كرده‌اند كه‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ تا كنون‌ قرباني‌ اين‌ نوع‌ خشونت‌ كه‌ شامل‌ به‌ كاربردن‌ كلمات‌ ركيك‌، دشنام‌، داد و فرياد، بهانه‌گيري‌هاي‌ پي‌ در پي‌ و... است‌، بوده‌اند.
ميانگين‌ وقوع‌ اين‌ نوع‌ خشونت‌ براي‌ زناني‌ كه‌ درگير آن‌ بوده‌اند، 10 بار است‌.
رتبه‌ بعدي‌ از آن‌ خشونت‌ فيزيكي‌ از نوع‌ دوم‌ است‌ كه‌ 8\37 درصد از زنان‌ ايراني‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ خود، آن‌ را تجربه‌ كرده‌اند كه‌ شامل‌ سيلي‌ زدن‌، زدن‌ با مشت‌ يا چيز ديگر، لگد زدن‌ و... است‌. متوسط‌ ميزان‌ تجربه‌ اين‌ نوع‌ خشونت‌ها براي‌ زنان‌ درگير در خشونت‌ خانگي‌، برابر با 46\2 بار است‌. رتبه‌ سوم‌ با رقم‌ 7\27 درصد متعلق‌ به‌ خشونت‌هاي‌ ممانعت‌ از رشد اجتماعي‌ و فكري‌ و آموزشي‌ است‌ كه‌ شامل‌ ايجاد محدويت‌ در ارتباط‌هاي‌ فاميلي‌، دوستانه‌ و اجتماعي‌، ممانعت‌ از كاريابي‌ و اشتغال‌ و ايجاد محدويت‌ در ادامه‌ تحصيل‌ و مشاركت‌ در انجمن‌هاي‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌ 3\72 درصد از زنان‌ اظهار كرده‌اند كه‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ تا كنون‌ در معرض‌ اين‌ نوع‌ از خشونت‌ همسران‌ خود نبوده‌اند.

خشونت‌ جنسي‌، رتبه‌ آخر
خشونت‌هاي‌ جنسي‌ و ناموسي‌ كه‌ شامل‌ مجبور كردن‌ به‌ ديدن‌ عكس‌ و فيلم‌هاي‌ مبتذل‌ يا اجبار به‌ روابط‌ زناشويي‌ ناخواسته‌ يا غير متعارف‌ مي‌شود، با رقم‌ 2\10 درصد رتبه‌ پاييني‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌. آمارهايي‌ كه‌ ابعاد ميزان‌ وقوع‌ خشونت‌ خانگي‌ را در سطح‌ ملي‌ نشان‌ مي‌دهد، حاكي‌ است‌ كه‌ 8\89 درصد از زنان‌ ايراني‌ گفته‌اند در طول‌ زندگي‌ مشترك‌ خود هرگز قرباني‌ خشونت‌هاي‌ جنسي‌ و ناموسي‌ نبوده‌اند. همچنين‌ اكثر افراد درگير در خشونت‌هاي‌ جنسي‌ و ناموسي‌ اعلام‌ كرده‌اند كه‌ در حد پايين‌ و خيلي‌ پايين‌، در معرض‌ اين‌ نوع‌ خشونت‌ها بوده‌اند.
بنابر اين‌، نتايج‌ پژوهش‌ بررسي‌ خشونت‌ خانگي‌ در 28 مركز استان‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ وقوع‌ خشونت‌هاي‌ جنسي‌ و ناموسي‌ در سطح‌ ملي‌ در مقايسه‌ با خشونت‌هاي‌ ديگر، كمتر گزارش‌ شده‌ است‌.
البته‌ دكتر قاضي‌ طباطبايي‌ پس‌ از ذكر آمار پايين‌ خشونت‌هاي‌ جنسي‌، اضافه‌ كرده‌ است‌ كه‌ با توجه‌ به‌ وجود نوعي‌ الزام‌، جبر هنجاري‌، عرفي‌ و حتي‌ شرعي‌ در باره‌ اظهار چنين‌ خشونت‌هايي‌ در جامعه‌ و فرهنگ‌ ايران‌، بطور تلويحي‌ مي‌توان‌ ميزان‌ كم‌ اين‌ نوع‌ خشونتها را ناشي‌ از خود سانسوري‌ و نزاكت‌ زنان‌ مورد مطالعه‌ دانست‌.
يافته‌هاي‌ تحقيق‌ قاضي‌ طباطبايي‌ و همكارانش‌ در ارتباط‌ با عوامل‌ موؤر بر خشونت‌ خانگي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ وضعيت‌ تحصيلي‌ نيز بر ميزان‌ همسرآزاري‌ تاؤير دارد. زنان‌ بي‌سواد بيشترين‌ و زنان‌ داراي‌ فوق‌ ديپلم‌ و ليسانس‌ كمترين‌ خشونت‌ را از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ خود تجربه‌ كرده‌اند.
يافته‌هاي‌ همين‌ تحقيق‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ ميزان‌ تاؤير سن‌ و همچنين‌ شاغل‌ يا غير شاغل‌ بودن‌ زن‌ بر خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ از تنوع‌ و تفاوت‌هاي‌ قابل‌ توجهي‌ برخوردار است‌. زنان‌ 55 تا 59 ساله‌ بالاترين‌ و زنان‌ 20 تا 24 ساله‌ پايين‌ترين‌ مورد وقوع‌ خشونت‌ را در زندگي‌ مشترك‌ خود داشته‌اند. زنان‌ غير شاغل‌ نيز بيشتر و زنان‌ شاغل‌ كمتر خشونت‌ را تجربه‌ كرده‌اند.
يافته‌هاي‌ يك‌ پژوهش‌ ديگر كه‌ در تهران‌ انجام‌ شده‌ است‌، برخي‌ از نتايج‌ پژوهش‌ ملي‌ را در اين‌ باره‌ تاييد مي‌كند. ويژگي‌هاي‌ فردي‌ قربانيان‌ همسرآزاري‌ در مراجعه‌ به‌ مراكز سازمان‌ پزشكي‌ قانوني‌ عنوان‌ پژوهشي‌ است‌ كه‌ توسط‌ حسن‌ افتخار، حسن‌ كاكويي‌، آمنه‌ ستاره‌ فروزان‌ و منير برادران‌ انجام‌ شده‌ است‌. نتايج‌ اين‌ مطالعه‌ توصيفي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ 28 درصد از قربانيان‌ خشونت‌ خانگي‌ شاغل‌ و 71 درصد غير شاغل‌ بوده‌اند. از طرفي‌ اشتغال‌ زنان‌ ارتباط‌ تنگاتنگي‌ با ميزان‌ تحصيلات‌ آنان‌ داشته‌ است‌.
در اين‌ پژوهش‌ همچنين‌ روشن‌ شد كه‌ هر چه‌ مدت‌ زنا شويي‌ افزايش‌ مي‌يابد دفعات‌ ضرب‌ و شتم‌ شوهر و ميزان‌ مدارا با خشونت‌ خانگي‌ افزايش‌ مي‌يابد.
اين‌ پژوهش‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ تعداد دفعه‌هاي‌ ضرب‌ و شتم‌ شوهر با تعداد فرزندان‌ ارتباط‌ مستقيم‌ دارد و هرچه‌ تعداد فرزندان‌ بيشتر باشد، خشونت‌ جسمي‌ عليه‌ زنان‌ هم‌ بيشتر شده‌ است‌. ضمن‌ اينكه‌ بين‌ دفعات‌ ضرب‌ و شتم‌ شوهر و گرايش‌ قربانيان‌ به‌ طلاق‌ و جدايي‌ ارتباطي‌ ديده‌ نشده‌ است‌.
پژوهش‌ ملي‌ بررسي‌ خشونت‌ خانگي‌ ميزان‌ تاؤير شغل‌، درآمد ماهيانه‌ خانوار، زبان‌ مادري‌ و محل‌ بزرگ‌ شدن‌ را بر خشونت‌ خانگي‌ مورد ارزيابي‌ قرار داده‌ است‌ كه‌ روشن‌ شد ارتباط‌ معناداري‌ بين‌ آنها وجود دارد.
به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ كارگران‌ كشاورزي‌ از اول‌ زندگي‌ مشترك‌ تا كنون‌ بيشترين‌ و كارمندان‌ و متخصصان‌ عالي‌ رتبه‌ كمترين‌ خشونت‌ را درباره‌ همسران‌ خود انجام‌ داده‌اند.
خانواده‌هايي‌ كه‌ ميزان‌ هزينه‌ ماهانه‌ آنها زير 75 هزار تومان‌ بوده‌ بالاترين‌ ميزان‌ خشونت‌ را تجربه‌ كرده‌اند و آنها كه‌ بين‌ 226 تا 300 هزار تومان‌ هزينه‌ داشته‌اند، كمترين‌ خشونت‌ را.

تاثير نوع‌ واحد مسكوني‌ بر خشونت‌ خانگي‌
همچنين‌ خانواده‌هايي‌ كه‌ درخانه‌هاي‌ ويلايي‌ زندگي‌ مي‌كنند، بيشترين‌ خشونت‌ و خانواده‌هايي‌ كه‌ در آپارتمان‌ سكونت‌ دارند، كمترين‌ خشونت‌ را تجربه‌ كرده‌اند.
مرداني‌ كه‌ تا 18 سالگي‌ در روستا بزرگ‌ شده‌اند، بالاترين‌ خشونت‌ را عليه‌ زنان‌ روا داشته‌اند و مردان‌ بزرگ‌ شده‌ شهر، كمترين‌ خشونت‌ را.
زناني‌ كه‌ با همسرشان‌ همشهري‌ نيستند، بيشتر تحت‌ خشونت‌ واقع‌ شده‌اند و البته‌ آنها كه‌ همشهري‌ بوده‌اند كمترين‌ خشونت‌ را تحمل‌ كرده‌اند.
در اين‌ پژوهش‌ ارتباط‌ زبان‌ مادري‌ نيز با خشونت‌ در خانواده‌ مورد سنجش‌ قرار داده‌ شد و نتايجش‌ خبر از آن‌ مي‌دهد كه‌ مردان‌ بلوچ‌ و لر زبان‌، بالاترين‌ خشونت‌ و مردان‌ مازني‌ و گيلك‌ زبان‌، كمترين‌ خشونت‌ را از ابتداي‌ زندگي‌ مشترك‌ تا كنون‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ خود روا داشته‌اند.

پرخشونت‌ترين‌ دوره‌ها
ميانگين‌ مرتب‌ شده‌ دوره‌هاي‌ زندگي‌، در بين‌ پاسخگويان‌ در سطح‌ ملي‌ بر حسب‌ ميزان‌ وقوع‌ خشونت‌ خانگي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ دوره‌هاي‌ زير به‌ ترتيب‌ پرخشونت‌ ترين‌ دوره‌ها براي‌ زنان‌ ايران‌ محسوب‌ مي‌شوند :
1 يك‌ سال‌ اول‌ ازدواج‌ 2 دوران‌ تنگناهاي‌ مالي‌ 3پس‌ از تولد فرزندان‌ 4 حداقل‌ يك‌بار در ماه‌ 5 دوران‌ ميانسالي‌ 6 دوران‌ بارداري‌.
خلاصه‌ يافته‌هاي‌ برآورد گستره‌ خشونت‌ خانگي‌ در 28 مركز استان‌ كشور 12 مورد از كم‌ شايع‌ترين‌ انواع‌ خشونت‌ را در باره‌ زنان‌ چنين‌ نشان‌ مي‌دهد :
1 مجبور كردن‌ به‌ انجام‌ كارهاي‌ خلاف‌ عرف‌ و شرع‌ و قانون‌ )1\1 درصد ( 2 كتك‌ كاري‌ منجر به‌ سقط‌ جنين‌ )2\1 درصد( 3 زدن‌ تا حد نقص عضو
) 3\1 درصد ( 4 زدن‌ تا حدي‌ كه‌ پرده‌ گوش‌ پاره‌ شده‌ است‌ ) 5\1 درصد ( 5 زدن‌ تا حدي‌ كه‌ دست‌ يا پا شكسته‌ است‌ ) 2 درصد ( 6 از دست‌ دادن‌ دندان‌
) 6\1 درصد ( 7 زدن‌ تا حدي‌ كه‌ فك‌ يا بيني‌ شكسته‌ است‌ ) 5\1 درصد ( 8 جلوگيري‌ از نگهداري‌ فرزندان‌ توسط‌ زن‌ در زمان‌ متاركه‌ ) 2 درصد ( 9 ازدواج‌ مجدد شوهر بدون‌ رضايت‌ همسر اول‌ ) 2 درصد (
10 مجبور كردن‌ به‌ سقط‌ جنين‌ ) 5\2درصد ( 11 زدن‌ تا حدي‌ كه‌ دندان‌ها لق‌ شده‌ است‌ ) 5\2 درصد (
12 عدم‌ مراعات‌ بهداشت‌ زناشويي‌ ) 6\2 درصد (

نكته‌ آخر
اگرچه‌ در پژوهش‌ ملي‌ بررسي‌ خشونت‌ خانگي‌ عليه‌ زنان‌ براي‌ افزايش‌ دقت‌ در اندازه‌گيري‌ مفاهيم‌، بطور گسترده‌ از روش‌ مقياس‌ سازي‌ با استفاده‌ از روش‌هاي‌ آماري‌ پيشرفته‌ استفاده‌ شده‌ و تعداد پاسخگويان‌ به‌ هر يك‌ از مفاهيم‌ مورد نظر متشكل‌ از يك‌ سوم‌ نمونه‌ در هر مركز استان‌ است‌، اما شايد يكي‌ از مهمترين‌ ايراداتش‌ اين‌ باشد كه‌ فقط‌ زنان‌ مراكز استان‌ها مورد بررسي‌ قرار گرفته‌اند و زنان‌ ساير شهرها كه‌ چه‌ بسا شرايط‌ و وضعي‌ كاملا متفاوت‌ با زنان‌ مركزنشين‌ دارند، مورد غفلت‌ كامل‌ قرار گرفته‌اند.
ژيلا بني‌ يعقوب‌َ