یک میلیون فریاد!

لاله حسین پور

 

قطعا روزی می رسد که میلیون ها زن ایرانی ابعاد تحقیری را که روزانه بر آن ها می رود، درک کرده و دیگر آن را تحمل نمی کنند. روزی می رسد که میلیون ها زن می دانند، چگونه بر سرنوشت خود حاکم شوند.

 

سرعتی که جنبش زنان در رشد و اعتلای ذهنی و بخشا عملی از خود نشان می دهد، قابل تحسین است. به جرئت می توان گفت جنبش زنان کم کم جای گاه شایسته خود را در میان جنبش های اجتماعی در ایران می یابد و با استعدادی که از خود نشان می دهد، می تواند وظایف تاریخی خود را به نحو احسن به انجام رساند.

 

استراتژی جنبش زنان رفع  تبعیض جنسی است و برای این که ابعاد دهشت ناک این تبعیض را که تار و پود زندگی زنان را در بر گرفته است، به کنار زند، آماده هر جنگی است. آماده است تا برای به دست آوردن آن، هر هزینه ای بپردازد. آماده  است فریاد خود را در خیابان به گوش های سنگینی که توان شنیدن ندارند، برساند. آماده است ضربات باتوم را بر تن و جان خود تحمل کند و آزادی خود را از دست بدهد.

 

جنبش زنان برای تغییر قوانین تبعیض آمیز می جنگد، علیه خشونت در خانه مبارزه می کند، برای دست یابی به آزادی پوشش، نافرمانی می کند و اکنون تمام تلاش خود را به کار می برد تا با جمع آوری یک میلیون امضاء، ضرورت تغییر قوانین ضد زن حاکم بر جامعه ایران را نشان دهد و ثابت کند که با تعویض این قوانین و تصویب قوانین حامی زنان، چگونه سرنوشت زن ایرانی تغییر خواهد کرد.......

اما با تمام این ها بسیار دور از میلیون ها زنی ست که نیروی اصلی این جنگ محسوب می شوند. جنبش زنان می جنگد و پیش می رود، اما تنهاست. نیروی خود را جمع آوری نمی کند.

 

جنبش زنان، زنانی را که بدون داشتن کوچک ترین آگاهی فمینیستی برای انجام طلاق در راه روهای دادگاه ها سرگردانند و از حق مسلم خود دفاع می کنند، نمی شناسد. با زنانی که فرزند خود را برداشته و به علت نداشتن حق سرپرستی، فرار را بر قرار ترجیح می دهند، ارتباطی نمی گیرد. جنبش زنان دخترانی را که به علت از دست دادن بکارت خود، مجبور به خودسوزی شده و یا به تن فروشی می پردازند، رها می کند و به زنانی که در خانه به همسر دوم و سوم شوهر خود خدمت می کنند، توجهی نشان نمی دهد.

 

جنبش زنان برای رسیدن به استراتژی ای که پیشه کرده است وهرلحظهٌ زندگیٍ خود را فدای آن می کند، نیروی لازم را ندارد و گام ها با نیروی پایه ای خود فاصله دارد.

هم اکنون میلیون ها زن ایرانی بدون ارتباط فکری و یا عملی با جنبش زنان، علیه قوانین تبعیض آمیز حاکم دست و پنجه نرم می کنند. آن ها سازمان گر نیستند، کار جمعی نمی کنند، تئوری نمی دانند، فمینیسم را نمی شناسند، اما می دانند که قوانین موجود در ایران، ضد زن هستند. می دانند با همین قوانین است که جز تحقیر چیزی نصیبشان نمی شود. آن ها آثار این قوانین را در تمامی لحظه های زندگی شان لمس می کنند، اما نمی دانند که تغییر قانون تنها گام اول است و اگر مبارزه با مظاهر تبعیض از تمامی جوانب ادامه داده نشود، قوانین با جملات دیگری به تصویب رسیده و به تبعیض ادامه خواهند داد.

 

یکی از وظایف مهم جنبش زنان در شرایط کنونی، ارتباط و تماس با این نیروی میلیونی است تا بتواند به اعتراض خود نسبت به قوانین ضد زن، جنبه واقعی و عملی دهد. تا زمانی که نیروی پایه ای زنان پشت جنبش زنان نایستد، هیچ قانونی تغییر نخواهد کرد.

باید یک میلیون امضاء را به یک میلیون فریاد تبدیل کرد!