زنان در روند جهانی شدن

عادل انصاری از نشريه خان ننه، دانشگاه تبريز


كوچك شدن جهان به واسطه پيشرفت سريع تكنولوژى و تشديد روزافزون فعاليتهاى اقتصادى از يكسو و توسعه شبكه هاى فراملى و جهانى از سوى ديگر، موجب تنزل موقعيت مقامات ملى و جابجايى و گسيختگى ملى مى شود در اين روند به اذعان نظريه پردازان شبكه هاى ارتباطى و نظام هاى توليد سطوح محلى و جهانى با ى كديگر پيوند مى خورد و از آن پس روابط و تعاملات در قالب شب كه هاى جهانى صورت مى گيرد تصور پيوند مردم جهان در ى ك جامعه واحد و فراگير جهانى از ديگر ن كات مورد تأ كيد در اين روند است

در ديدگاه نظريه پردازان انتقادي، جهان گرايى يعنى بسط و گسترش انتقال تمدن و فرهنگ ايالات متحده آمرى كا به ساير كشورهاى جهان به عبارت ديگر جهان گرايى نفى ديگران، نفوذ در فرهنگهاى ديگر و محل برخورد ايدئولوژيها است

آنچه مورد اذعان بيشتر صاحبنظران است، در هم ادغام شدن بازارهاى جهانى در زمينه هاى تجارت و سرمايه گذارى مستقيم و جابجايى و انتقال سرمايه، نيروى كار و فرهنگ در چارچوب سرمايه دارى و آزادى بازار و نهايتاٌ سر فرود آوردن جهان در برابر قدرتهاى جهانى بازار مى باشد كه منجر به شكافته شدن مرزهاى ملى و كاهش حا كميت دولتها خواهد شد

عنصر اصلى و اساسى در اين پديده، شر كتهاى بزرگ چندمليتى و فراملى هستند كه از تش كيل دولتهاى نيرومند ملى و عالى ترين مرحله روابط سلطه گرى - سلطه پذيرى امپرياليستى ناشى شده اند

با اين نگاه، جهانى شدن اوج پيروزى سرمايه دارى جهانى در عالم است در اين مناسبات، درآمد بيشتر نصيب كشورهاى غنى و درآمد كمتر و فقر بيشتر از آن كشورهاى فقير مى باشد و به رغم برخى از نظريه پردازان وابستگي، اين امر در سايه چيرگى كشورهاى مر كز و نيز در سايه حا كميت نظام جهانى و مبادله نامتوازن و ناهمگون صورت مى پذيرد

ن كته اساسى آن كه اگر چه برنامه هاى مختلفى از سوى سازمانهاى جهانى براى توانا سازى زنان دنبال مى شود و هدف آن تخصيص منابع بيشتر براى توزيع و دسترسى عادلانه تر ام كانات است و نقشهاى جنسى را نيز مورد تأ كيد قرار مى دهد، با اين وصف در فرآيند جهانى شدن توجه به تمايز جنسى از جنبه نقش ها و خصوصيات و ويژگى هاى زنانه كمتر جاى بحث پيا مى كند اگرچه در جلب مشار كت ايشان، زنان نيز با نسبتهاى مشابه مردان، عهده دار مسئوليت هستند، ل كن در زمان تقسيم منافع حاصل از كار در اين فرآيند، مردان از سهم بيشترى بهره مند مى شوند

چنانچهه سهم فعاليت زنان را با ارائه آمار در دهه هاى گذشته به خصوص در برنامه هاى توسعه و موضوع جنسيت در اين روند بررسى كنيم، ارزيابى آن قدرى سهلتر مى شود

اگرچه سازمان ملل متحد، دهه هاى 1960 و 1970 را دهه هاى توسعه اعلام كرده است، لى كن در آغاز دهه 1980 با آمارهاى نه چندان مطلوبى در خصوص فعاليت زنان روبرو هستيم

درصد ساعات كار جهان به زنان تعلق دارد؛

زنان حدود 10 درصد درآمد جهان را به دست مى آورند؛

دو سوم بى سوادان جهان را زنان تش كيل مى دهند و بالاخره زنان كمتر از ى ك درصد از دارايى جهان را در اختيار دارند

در استنتاجى كه سازمان ملل در سال 1985 از گزارشهاى جمع آورى شده به مناسبت دهه زن (1985-1976) به عمل آورده است، يافته هاى زيرين مورد تأ كيد قرار گرفته اند

تقريباٌ همه كارهايى كه د رمحيط خانه صورت مى گيرد، به وسيله زنان انجام ميپذيرد و اگر كارهاى خارج از منزل را نيز به آن بيافزاييم مى توان نتيجه گرفت كه ا كثر زنان در ى ك روز به اندازه دو روز كار مى كنند

- زنان ى ك سوم كار رسمى جهان را تش كيل مى دهند، اما در كارهايى اشتغال دارند كه پايين ترين مزد به آن پرداخت مى شود و بيش از مردان نسبت به بى كارى آسيب پذيرند، از آن گذشته، در ازاى كار مشابهى كه زنان و مردان آن را انجام مى دهند، زنان سه چهارم مردان مزد دريافت مى كنند

- زنان نيمى از موارد غذايى جهان را توليد مى كنند، اما با اين همه، بندرت مال ك زمينى هستند و همچنين به سختى مى توانند وامى دريافت كنند و علاوه بر اين در طرحها و پروژه هاى كشاورزى نيز مورد غفلت قرار مى گيرند

- مراقبتهاى بهداشتى كه زنان براى خانواده خود اعمال مى كنند بيشتر از خدماتى است كه از سوى جامعه براى خانواده ارائه مى گردد بر اين اساس زنان در زمينه اولويت پيشگيرى از بيماريها، بر مداوا و بهبود وضعيت بهداشتى خانواده خود پيشگام بوده اند

- نسبت بى سوادى زنان به مردان در جهان همچنان سه به دو باقى مانده است، اما در همان حال آمار ثبت نام مدارس نشان مى دهد كه فاصله موجود بين آموزش دختران و پسران بتدريج كاهش مى پذيرد و از بين مى رود

اگرچه نود درصد كشورهاى جهان داراى تش كيلاتى براى پيشرفت پايگاه اجتماعى زنان هستند، با اين وجود زنان به علت آموزش كمترو عدم اعتماد به نفس و كار و مسئوليت سنگين تر در سطوح مختلف تصميم گيرى در كشور حضور كمترى دارند

توزيع ام كانات نابرابر، سالها برنامه هاى توسعه اقتصادي، اجتماعى را در عرصه هاى مختلف جهانى به سمت توجه بيشتر به زنان و توزيع عادلانه تر ام كانات براى ايشان سوق داد در 19 و 20 سپتامبر 1982، اعضاى كميسيون هم كارى منطقه اى و ميان منطقه اى "در كاندى 4" واقع در سرى لان كا بيانيه اى انتشار دادند كه به ى ك بند از بندهاى اصلى آن اشاره مى كنيم:

"ما معتقديم كه دولتها، سازمانهاى دولتى و خصوصى و ساير افراد و مؤسسه هايى كه روابط اقتصادى بين المللى دارند، در برابر خود و نسلهاى آينده متعهد هستند كه در جهت ايجاد همه نوع هم كارى منطقه اى و بين المللى كه به سود شر كت كنندگان باشد، تلاش كنند ما در اينجا، دولتها، مؤسسه هاى بين المللى و سازمانهايى را كه با آينده بشر سرو كار دارند، مخاطب قرار مى دهيم و از آنها مى خواهيم كه در جهت هدفهاى والا ب كوشند مهمترين وظيفه ما اين است كه بشر را به سوى آينده اى ببريم كه برازنده او باشد"

از زمان تصويب استراتژيهاى آينده نگر نايروبى (
FLS) در سال 1985 براى پيشرفت زنان تا سال 2000، تغييرات و تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى عمده اى كه اثرات مثبت و منفى بر زنان داشته رخ نموده اند

در حوزه سياسى انتظار مى رفت كه پايان جنگ سرد، شرايط مساعدى را براى صلح و ثبات به عنوان پيشنياز پيشرفت اجتماعى و اقتصادى پايدار فراهم نمايد ولى پايان جنگ سرد، جنگهاى ناشى از مسائل قومي، ديني، سياسى و غيره را به همراه داشته كه صلح و ثبات منطقه اى و بين المللى را به مخاطره انداخته است

با اين كه در نگاه جهانى زن و وضعيت او، اهميت نقش زنان در حفظ صلح و پيشبرد فرآيند ايجاد دمو كراسى بيش از پيش شناخته شده است، لى كن زنان هنوز در شرايط درگيريهاى مسلحانه و غيرمسلحانه مورد تعدى و تجاوز واقع مى شوند هر چه زنان در تصميم گيرى هاى سياسى و قطعنامه هاى جنگى بيشتر كنار گذاشته شوند، آسيب پذيرى ايشان بيشتر افزايش خواهد يافت

تغييرات اقتصادى جهاني، تغيير و تنظيم ساختاري، افزايش وابستگى متقابل اقتصادى كشورها، اتحاديه هاى منطقه اى و زيرمنطقه اي، معاهده هاى تجاري، باعث ايجاد مزايا و مضراتى براى ت ك ت ك كشورهاى منطقه و گروههاى خاص درون كشورها، از جمله زنان شده است

در كشورهايى كه در حال انتقال از برنامه ريزى متمر كز به اقتصادهاى بازار هستند، زنان از بى كارى ناشى از توقف فعاليت سرمايه گذارى هاى دولتى و كاهش شديد سوبسيد دولتى در خدمات آموزشي، بهداشتى و رفاهى بيشترين ضربه را ديده اند حتى جايى كه مشار كت زنان در نيروى كار افزايش يافته است، اين امر در حد زيادى به صورتهاى نامنظمى از اشتغال با حقوق رسمي، كارهاى قابل انجام در خانه، كارهاى پاره وقت و پيمان كارى ثانوى به جاى اشتغال با حقوق رسمى بوده است تحت چنين ترتيبات كارى اتفاقي، زنان غالباٌ از منافع جانبى حقوق بگيرى برخوردار نمى شوند و مجبور به كار در شرايط نامناسبى هستند و تحت پوشش قوانين كار و حمايت اجتماعى قرار نمى گيرند

نتيجه حاصل از موافقت كلى بر تعرفه ها و تجارت اروگوئه، تضمين كننده افزاش جريان بين المللى كالا، سرمايه، خدمات و ت كنولوژى خواهد بود كه به رشد اقتصادى جهانى و منتفع شدن زنان و مردان خواهد انجاميد البته تمامى كشورها از آن به صور مساوى منتفع نخواهند شد، بل كه حتى ساختارهاى بين المللى نابرابر و روابط نامساوى در ميان ملتها مى تواند باعث وخيم تر شدن تفاوتهاى توسعه بين المللى و نابرابريهاى داخلى گردد زنان در معرض تحمل فشار اصلى ناشى از بى كارى و فقر هستند، در نتيجه به واسطه سرمايه گذارى كشورها شاهد مهاجرت نيروى كار در سطح بين المللى بوده اند

البته بررسى ديدگاه نظام جهانى در مورد ايالات متحده آمرى كا نيز ن كاتى را نشان مى دهد، شر كتهاى فرامليتى آمرى كا براى حفظ قدرت رقابتى خود در بازار جهاني، ناچار بودند، هزينه هاى توليد را كاهش داده و از طريق صنعت زدايى (انتقال صنايع كار ارزان مهاجر از پيرامون)، تجديد سازمان صنايع (جذب نيروى كار ارزان مهاجر از پيرامون) يا هر دو، بهره ورى توليد خود را به حدا كثر برسانند پيش از دهه 1980 كه ايالات متحده هنوز ى ك ابرقدرت مسلط بشمار مى رفت، صنعت زدايى مؤثرترين راهى بود كه شر كتهاى مزبور مى توانستند از طريق آن به كاهش هزينه هاى توليد بپردازند اما تا اوايل دهه 1980، كه آمرى كا سلطه فائفه خود را بر جهان از دست داد و به ويژه پس از آن كه بحران بدهى ها موجب برانگيختن احساسات ضدآمرى كايى گرديد، به نظر مى رسد كه تجديد سازمان صنعتى تنها راه باقى مانده است

اما پيشرفتهاى سريع در ت كنولوژي، گروههاى خاص زنان را به اش كال مختلف متأثر مى سازند پيشرفت در ت كنولوژى به صورت كلى كارآيى نيروى كار را افزايش مى دهد و باعث درآمد بيشتر و رشد اقتصادى مى گردد، در حالى كه كاربردهاى داخلى ت كنولوژى به صورت بالقوه بار و حجم كار داخلى را سب ك مى نمايد البته، تأثير مثبت ت كنولوژى بر زنان احتمالاٌ براى آنانى خواهد بود كه داراى سطوح بالاترى از مهارت و آموزش مى باشند

گسترش صنايع در عرصه هاى جهانى و عمل كرد شر كتهاى بزرگ چندمليتى در قالب صنايع و ت كنولوژى هاى جديد براى حصول درآمد بيشتر و همسان سازى و مشابه سارى در توليدات با ايده ها و الگوهاى واحد، احتمالاٌ بيشترين اثرات منفى را بر زنان خواهد گذاشت زيرا حقوق بگيرى براى زنان به واسطه ت كنولوژى جديد و اش كال انعطاف پذير و جديد توليد حذف خواهد شد با پديد آمدن ت كنولوژى هاى چندمليتى بر روشهاى انعطاف پذير كار، مخصوصاٌ پيمان كارى فرعى و ثانوى و افت در فرصتهاى شغلى بخش رسمى نيروى كار غيرماهر، زنان كارگر در مقايسه با مردان، فشار بيشترى را به خاطر كار با حقوق هاى پايين تر تحمل خواهند كرد خصوصى سازي، در اقتصادهاى در حال انتقال نيز موجب ايجاد بى كارى گرديده است و زنان كه از قبل مسئوليتهايى را در منزل داشتند و مهارتهاى قابل استخدام آنان در مقايسه با مردان پايين تر بوده، با عدم وجود فرصتهاى شغلى روبرو گشته اند

اصول كلى ارائه خدمات اجتماعى باعث گرديده كه گروههايى از زنان كه از انواع خاصى از آسيب پذيريها مانند كهولت سن، بيماري، معلوليت، و يا فقر حاد رنج مى برند، درمعرض طرد شدن از سوى جامعه قرار گيرند

زنان كه غالباٌ داراى ديدگاههاى محيطى متفاوت ترى نسبت به مردان هستند، فشار ناشى از اثرات سوء تخريب محيط را بيشتر تحمل كرده اند گرچه مذا كرات محيط زيست بين المللى در مورد اثرات گلخانه اي، نگهدارى منابع حيات وحش و ژنتى ك و ديگر مسائل جهانى بر"دستور كار سبز" تأ كيد دارد، اما از آن جا كه زندگى زنان در معرض مسائل زيست محيطى چون آلودگى آب و هوا، ترافى ك، ترا كم بيش از حد جمعيت شهرها و مديريت فضولات مذ كور قرار دارد، لذا اين موضوع در دستور كار فورى تر براى اجرا قرار دارد

تغييرات اجتماعى با تغييرات عمده اى در روابط بين زن و مرد همراه بوده است، به خصوص در جوامعى كه در آنها پيشرفتهاى عمده اى در آموزش زنان و افزايش قابل توجهى در مشار كت آنان جهت كسب درآمد به چشم مى خورد مرزهاى تقسيم كار مبتنى بر جنسيت، بين نقش توليد كننده و بارآور، با ورود زنان به زمينه هاى شغلى كه مردان سابقاٌ آن را اشغال كرده بودند و با قبول مسئوليت بيشتر از سوى مردان براى انجام كارهاى خانه، نظير نگهدارى كود ك تدريجاٌ ش كسته مى شود اگرچه تغيير در نقش زنان، بيشتر و سريعتر از تغيير نقش مردان بوده است، لى كن حالات و ارزشهاى مربوط به نقش جنسيتي، غالباٌ هم در ميان زنان و هم در ميان مردان خيلى كم تغيير كرده اند

همه ن كاتى كه ذ كر شد نشانگر دستاوردهاى مهم در خصوص موقعيت و جايگاه زنان در روند تغييرات ملي، منطقه اى و جهانى است و اين در حالى است كه هنوز تفاوتهاى از پيش ح ك شده ميان زنان و مردان در اذهان پا ك نشده و شاخص هاى مطلق موقعيت زنان و توسعه منابع انسانى در كشورهاى مختلف بخصوص در كشورهاى در حال توسعه هنوز در سطح پايينى باقى مانده است

به عنوان مثال در عرصه اقتصاد و صنعت، جهان در حال تغيير صنعت، انقلابهاى جديدى را تجربه مى كند، به طورى كه جهانى سازى تجارت، سرمايه و جريانهاى ت كنولوژى ك در حال حاضر ساختارهاى جديد آن را ش كل مى دهد در دوره هاى مشقت اقتصادي، زنان نيز همانند مردان از تغييرات نامتناسب و غيرشايسته در عرصه اقتصاد رنج مى برند، اما اين تغييرات فرصتهاى جديد را نيز بدنبال دارد تحليل دقيق جنبه هاى مثبت و منفى اين تغييرات ساختارى بايد به عهده گرفته شود و در جهت منافع زنان جهان دنبال گردد تا حاشينه نشينى آنان در اقتصاد و توسعه اجتماعى جوامع رفع شود

در اين چهارچوب، توسعه صنعتى باثبات، ابزارى اساسى براى توسعه اقتصاد، توسعه جامعه مدنى و پيشرفت زنان است مشار كت زنان در اشتغال صنعتى وابسته به بهبود در شاخص هاى اجتماعى چون باروري، سوادآموزي، تحصيل، طول عمر و استانداردهاى زندگى مى باشد

از بعد فرهنگى نيز صاحبنظران معتقدند كه درگيريهاى آينده جهانى به وسيله عوامل فرهنگى شعله ور مى شود نه عوامل اقتصادى يا ايدئولوژى ك، همين ن كته اهميت بعد فرهنگى را نشان مى دهد در اين بعد كه حوزه هاى وسيعى از باورهاى سياسي، اجتماعى و اقتصادى را تحت تأثير قرار مى دهد، زمينه هاى فرهنگى از طريق تحولات ت كنولوژى ك و رسانه اى به تقويت آگاهى ها و باورها در عرصه هاى جهانى مى پردازد و به واسطه آن نوعى آگاهى جهانى ايجاد مى شود امروزه همين آگاهى جهانى باعث شده است بسيارى از ملتها، از رسانه هاى تصويرى مشابه استفاده كنند و به همين دليل، آموزشهاى آنها تصويرى تقريباٌ شبيه هم است، لذا نوعى گفتگو بين فرهنگها ش كل مى گيرد و در اين مسير، زنان با استفاده از همين آگاهى مشتر ك كه به واسطه تصوير ش كل گرفته از رسانه ها و نظامهاى اطلاع رسانى محقق شده است، داراى ايده هاى مشتر ك، الگوهاى رفتارى و عملى مشتر ك، شيوه هاى واحد گرايش به حد و پوشش، تغذيه، باروري، سوادآموزى و خواهند شد

در بستر همين آگاهى فرهنگى نسبت به مشتر كات تمدنى ملتها، مى توان از جهان گرايى سياسى نيز ياد كرد كه در صدد يافتن راه حلهاى همگانى و جهانى از طريق سازمانهاى بين المللى و قوانين جهانى است كه بتواند به ش كل گيرى ى ك جامعه مدنى جهانى (
global civil society) كم ك كند

سازمانهاى دولتى
IGO و غيردولتى NGO كه تنها تعداد همين سازمانها در پايان سال 1993 به 4696 مورد رسيده است، درباره موضوعاتى چون امنيت جهاني، مسئله حقوق بشر، دمو كراسي، تروريسم بين المللي، جلوگيرى از آلودگى زيست محيطى و تلاش مى كنند

جهان گرايى ايده ها نيز در صدد تداوم توسعه و نوسازى امنيت است و به دليل تأثيرپذيرى از تغييرات محيطي، فرهنگ جوامع را به دگرديسى فرهنگى براى پيشگيرى از هر نوع شو ك بحران ساز دچار مى كند

لازم به ذ كر است كه در عرصه فرهنگى به لحاظ افزايش سطح آموزش و سوادآموزى زنان در دو دهه گذشته بخصوص در سالهاى اخير تغييرات بسيارى رخ داده است درصد دختران و زنانى كه در مدارس ابتدايى و متوسطه و نيز در برنامه هاى تحصيلات ت كميلى ثبت نام كرده اند، بين سال 1980 تا 1988 ى ك درصد افزايش نشان مى دهد لى كن عليرغم كاهش نسبت زنان بى سواد از 5/46 درصد در سال 1970 به 6/33 درصد در سال 1990، هنوز دو سوم (3/2) بى سوادان جهان را زنان تش كيل مى دهند و آهنگ باسواد شدن آنها كندتر از مردان است دلايل متقنى وجود دارد كه آموزش زنان سبب تولدهاى كمتر، مرگ و مير كمتر نوزادان، حضور بيشتر زنان در نيروى كار رسمى و رشد اقتصادى بيشتر مى شود با اين وجود، در 37 كشور از فقيرترين كشورها، بنا به اعلام صندوق بين المللى توسعه كشاورزى (
IFAD) بودجه هاى بهداشتى عمدتاٌ به سبب كسادى سالهاى دهه 1980 نصف شده است

معذل ك، چشم انداز سواد بيشتر مطلوب است سازمان علمى و فرهنگى آموزش ملل متحد (يونس كو) آمار بى سوادان زن را در سال 2000، حدود 29 درصد اعلام كرده است و البته اين امر مديون تلاشهاى دولتها و گروههاى زنان براى يافتن راههاى تازه افزايش سواد زنان است

نرخ بى سوادى

نرخ بى سوادى در ميان زنان جوان در حال كاهش است، ولى باز هم بسيار بالاتر از نرخ بيسوادى در مردان است هنوز بيش از 40 درصد زنان جوان در آفريقا و آسياى جنوبى و غربى بى سوادندو

لازم به ذ كر است كه هدف ا كثر حر كتهاى بين المللى براى توسعه امور اجتماعى (زنان) تقويت زنان براى مشار كت در فرآيند توسعه از طريق شر كت در امور جمعيتي، بهداشتي، آموزشى و فعاليتهاى درآمدزا به عنوان شر كت كننده و ذينفع مى باشد

در عرصه هاى مختلف ملي، منطقه اى و جهانى از كشورها خواسته شده است تا در امورى چون صلح و امنيت جهاني، پيشرفت اقتصادي، محيط زيست، عدالت اجتماعي، دمو كراسى و ح كومت مشار كت كنند

جامعه بين المللى در گذشته با تعيين اولويت منابع و هماهنگى فعاليتها در زمينه هايى چون ريشه كنى بيماريها، مبارزه عليه قحطي، كار براى حمايت از محيط زيست و محدود كردن ت كثير سلاحهاى انهدام دسته جمعى به موفقيت هايى دست يافت

تعيين اولويت اقدام توسعه و هماهنگى بين دست اندر كاران توسعه در كليه سطوح فعاليت لازم است موضوعاتى كه در همه دنيا مطرح است، از قبيل مبارزه عليه ويروس كمبود مصونيت (
HIV) و سندروم كمبود مصونيت به دست آمده (ايدز)، مستلزم هم كارى بين كشورها، سازمانهاى بين المللي، منطقه اى و سازمانهاى غيردولتى و دستگاهها مى باشد موارد ديگر هم كارى بايد در منطقه خاص يا بخش خاصى از جامعه متمر كز گردد كم ك كنندگان بايد بين خود هم كارى نمايند دريافت كنندگان لازم است در داخل سيستم ملى خود هماهنگ شوند

آنچه كه در بخش پايانى اين مطلب بايد بدان اشاره شود اين است كه اگرچه تغييرات وسيعى در روند جهانى شدن به خصوص در مورد موفقيت زنان حادث شده و خواهد شد، با اين وصف امروز زنان كمتر به عنوان بهره براى منفعل از رشد اقتصادى و اجتماعى و توسعه سياسى شناخته مى شوند و مطلوبتر آن است كه بيشتر به مثابه بازيگران اصلى در جايگاه مناسب خودشان با دانش و مهارت و توان كافى تلقى شوند

فهرست منابع:

-صندوق جمعيت ملل متحد، خلاصه اى از برنامه عمل كنفرانس بين المللى جمعيت و توسعه، صندوق جمعيت ملل متحد، تهران، 1995

لز كى اس كيلر، جامعه شناسى نظام جهاني، على هاشمى گيلاني، مر كز مطالعات و تحقيقات رسانه ها، تهران، 1374

-آندره ميشل، جنبش اجتماعى زنان، ترجمه د كتر هما زنجانى زاده، نشر نى كا، مشهد، ص 1377

-هبه رئوف، مشار كت سياسى زن، ترجمه محسن آرمين، نشر قطره، تهران، 1377

-هربرت شيلر، اطلاعات و اقتصاد بحران، ترجمه يونس ش كرخواه، كانون ترجمه و نشر آفتاب، تهران، 1375

-مارياميس، زنان: آخرين مستعمره، ترجمه مريم خراساني، نظريه هاى اجتماعى كتاب توسعه، شماره 9، تهران، 1374

-مر كز اطلاعات سازمان ملل متحد، تمر كز بر زنان، چهارمين كنفرانس جهانى زنان، از انتشارات سازمان ملل، تهران، آبان 1374