پیام
هیئت اجرائی سازمان
کارگران
انقلابی
ایران(راه
کارگر)
به
کومه له
سازمان
کردستان حزب
کمونیست
ایران
به
مناسبت
۲۶ بهمن روز اعلام
موجودیت علنی
کومه له
۲۶ بهمن ، روز آغاز
فعالیت علنی کومه
له،
روز گرامی
داشت یاد محمد
حسین کریمی از
بینانگذاران کومه
له را به
همه فعالین کومه
له و به همه
دوستداران آزادی
و سوسیالیسم در
ایران تبریک گفته
و یاد فراموش نشدنی
جانباختگان کومه
له را، که برای
رهائی از ستم ملی،
استبداد و سرمایه
بخاک افتادند،
گرامی می داریم.
کومه له به
عنوان یک
جریان چپ ومتعهد
به جنبش
سوسیالیستی و
کارگری
سراسری
ایران
پایه گذاری
شد. پایه
گذاران کومه
له رهائی
از ستم ملی
را در پیوند
گسست ناپذیر
با رهائی از
ستم طبقاتی
دانسته و خود
را بخشی از
جنبش
سوسیالیستی
سراسری ایران
برای آزادی و
سوسیالیسم
قلمداد می
کردند.
کومه
له در
طول دهه های
گذشته تحولات
مهمی را به
لحاظ عقیدتی،
سیاسی و
تشکیلاتی پشت
سرنهاده و
درمیان آن
گرایشات
گوناگونی شکل
گرفته و بخشی
ازآنها اکنون
به فعالیت
تشکیلاتی مستقل
از هم پرداخته
اند. بخشی از
این جدائی ها
محصول
ارزیابی از
نقش و جایگاه
کومه له بر مبنای
سنت دوران
تاسیس و
فراروئیدن آن
به عنوان بخشی
از یک جریان
کمونیستی
سراسری، و یا
مخالفت با این
سمت گیری، و
از جمله
تعابیر گوناگون
از نقش و
اهمیت مسئله
ملی و رابطه
آن با جنبش
سوسیالیستی،
ارزیابی از
تحولات منطقه
و نقش
امپریالیسم و
بوِیژه
امپریالیسم
آمریکا و ...
بوده است.
ما از
تلاش های
رفقای کومه له "سازمان
کردستان حزب کمونیست
ایران" برای
پاس داری از
سنت های
سوسیالیستی کوموله
و مقاومت در
برابر تهاجم
گرایشات
ناسیونالیستی
و روند چپ
زدائی از کومه
له قدردانی
کرده و
امیدواریم که
تلاش های شما
برای حفط و
ادامه سنت های
سوسیالیستی و
انقلابی کومه
له در شرایط
کنونی نیز
همچنان ادامه
یابد.
واقعیت
این است که
تحولات ایران
و منطقه اکنون
اهمیت
مسئله ملی و
به ویژه مسئله
کرد در منطقه
خاورمیانه را
بیش از هر
زمان دیگر افزایش
داده است.
در کشور ما
ایران، به
مثابه کشوری
چندملیتی
پاسخ اصولی به
مسئله ملی یکی
از ملزومات
اساسی در
پیکار برای
برقراری
آزادی، دمکراسی
و سوسیالیسم
است. با توجه
به مجموعه
تحولات چند
دهه گذشته در
سطح جهانی و
منطقه، اکنون
رفع ستم ملی
از ملیت های
تحت ستم ایران
یک پاسخ همه
جانبه و
فراگیر را می
طلبد امری که
دراشکال
گوناگون در
مطالبات جنبش
های ملی جاری
در کشورمان
پژواک یافته
است. راه حل
های نیم بند
که دوره آن ها
اکنون سپری شده
است تنها آب
به آسیاب
گرایشات
جدائی طلبانه
بورژازی ملیت
های تحت ستم
ایران خواهد
ریخت و
متقابلا تنها
پاسخ همه
جانبه و
فراگیر است که
می تواند هم
گرایشات
جدائی طلبانه
بورژوازی
ملیت های تحت
ستم را منفرد
و خنثی ساخته
و هم زمینه را
برای اتحاد
طبقاتی
کارگران و
زحمتکشان ایران
فارغ از
اختلافات ملی
را تقویت کرده
و به قوام
جبهه کار علیه
سرمایه در
پیکار برای
سوسیالیسم در
ایران یاری
رساند.
از نظر ما این
راه حل
فدرالیسم
منطقه ای است
که بر مبنای
انتخاب
دمکراتیک و
آگاهانه
ساکنان هر
منطقه ازمردم
ایران برای
تعلق به استان
ها و یا واحدهای
فدرال،
استوار خواهد
بود.زیرا در
یک فدرالیسم
دموکراتیک،
تقسیم بندی های
منطقه ای و
نیز تعریف
هویت های زبانی،
قومی و
فرهنگی نمی
تواند از
بالای سر مردم
صورت بگیرد،
بلکه این خودِ
مردم هستند که
تعلق شان را
به این یا آن
ایالت،
زبان، فرهنگ
یا قومیت
تعیین می کنند.
در
منطقه
خاورمیانه، اکنون
قریب یک سال
از پیروزی مقاومت
قهرمانانه
کوبانی سپری
شده است که
عروج جنبش کرد
در سوریه و
ترکیه را خصلت
نمائی می کند
و نشان می دهد
که مسئله کرد
اکنون در قلب
بحران همه
جانبه
خاورمیانه
قراردارد و
تکوین مسئله
ملی کرد به
مرحله
غیرقابل بازگشتی
در این منطقه
فرا روئیده
است.
"پ.ک.ک"(حزب
کارگران
ترکیه) با
تغییر
استراتژی
استقلال و
جایگزین کردن
آن با تلاش
برای
دمکراتیزه کردن
نظام هائی که کردها
در آن اقلیت
های ملی را
تشکیل می دهند
قدم بزرگ و
تعیین کننده ای
در راستای
همبستگی میان
ملیت های
گوناگون تحت
ستم ترکیه، که
بزرگترین
جمعیت کرد در
کشورهای
خاورمیانه در
خود جا داده
است، رقم زده
است. پیروزی"حزب
دمکراتیک خلق
ها" در ترکیه
را نیز می
توان در ادامه
همین تغییر
استراتژی ارزیابی
کرد که دست
آورد بی سابقه
ای برای نیروهای
ملی، مترقی و
چپ در تاریخ
جمهوری ترکیه
می باشد. دست
آورد جنبش کرد
در سوریه از جمله
ایجاد کانتون
های سه گانه و
نیز پیروزی های
قابل ملاحظه
"واحدهای
حفاظت از خلق"
در نبرد علیه داعش
و سایر
نیروهای
بینادگرا را
نیز در ادامه
همین
استراتژی
صورت گرفته و
ساختاری های
ایجاد شده در
کانتون ها
نشان دهنده
وجوه مترقی راه
حل دمکراتیزه
ساختن
ساختاری های
سیاسی و
اجتماعی از
پائین است.اگر
چه جنبش کرد
در ترکیه که
اکنون در زیر
تهاجم سنگین و
قتلعام دولت
مرکزی قرار
داشته با چالش
های زیادی
مواجه است و
به میزان زیادی
جنبش کرد
سوریه در متن
یک جنگ داخلی
ویرانگر
ناچار است با
دشمنان متعدد
دست و پنجه
نرم می کند
اما هم اکنون
این استراتژی
ثمرات برجسته
خود را برای
جنبش ملی خلق
کرد و اتحاد
آن با ملیت
های تحت ستم دیگر
و نیروهای چپ
و مترقی به
نمایش نهاده
است.
دربرابر این
استراتژی اما
خانوداه
بارزانی در
دولت اقلیم
مشی جدائی و
استقلال را
برگزیده است. مسعود
بارزانی می
خواهد با بهره
برداری از ذخایر
نفت و گاز و
موقعیت
استراتژیک
دولت اقلیم الگوی
دولتی شیوخ
نفتی خلیج فارس
را عملی ساخته
و خانوداه
بارزاتی را به
حاکمان مادام
العمر و
موروئی دولت
اقلیم و
صاحبان اصلی
ثروت ها و
دارائی های آن
مبدل سازد.
وجوه داخلی
این استراتژی
درشرایط حاضر
فرو بردن دولت
اقلیم در یک
بحران همه
جانبه وعمیق
اقتصادی - اجتماعی
و سیاسی،
تعلیق کارکرد
پارلمان
منطقه ای،
تشدید بحران
سیاسی و ... است که
نارضائی
عمومی بخش های
وسیعی از
جامعه را علیه
حاکمیت
خاندان
بارزانی و
متحدان آن را
برانگیخته
است. وجه
منطقه ای این
استراتژی ائتلاف
و همکاری
بارزانی ها با
دولت ترکیه می باشد
آن هم در شرایطی
که حکومت حزب"
عدالت و
توسعه" مشغول
قتلعام وسیع
کردهای ترکیه
واز حامیان
اصلی همکاری
با نیروهای
بنیادگرای
سوریه علیه جنبش
کرد سوریه می
باشد.
بدین ترتیب
در پرتو تجارب
جنبش کرد درهر
سه کشور یاد
شده مختصات و
راستاهای
واقعی دو
استراتژی به
شکل برجسته ای
در برابر هم
قرار گرفته و
اصولیت سیاست
کمونیستی در
مورد مسئله
ملی یا دفاع
از حق تعیین
سرنوشت ملل و
اتحاد
داوطلبانه آن
ها به شکل
شفاف و روشنی
در پرتو تجارب
اخیر مشاهده
می شود. اگر چه
ما کمونیست ها
از حق تعیین
سرنوشت و
ازجمله حق
جدائی به
عنوان یکی از اصول
دمکراسی دفاع
می کنیم اما
با شعار جدائی
که شعار
بورژوازی ملل
تحت ستم است
به طور قاطع
مخالفت می
کنیم. ابعاد
ارتجاعی و
خصلت فاجعه
بار این سیاست
اکنون در
عملکرد
خانواده
حکومتی
بارزانی مشاهده
می شود.
بار
دیگر،
درسالگرد ۲۶ بهمن «
روزکومه له» یاد همه
شهدای
گرانقدر کومه
له و همه
مبارزان راه
آزادی و
سوسیالیسم در
ایران را
گرامی داشته و
به خاطره
فراموش نشدنی
آن ها درود می
فرستیم.
زنده باد
آزادی، زنده
باد
سوسیالیسم!
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی!
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ برابر
با ۵
فوريه ۲۰۱۶