تراب
حق شناس،
بدرود
«... و فریاد زن
تا بشنوی خودت
را
و فریاد زن تا
بدانی که هنوز
زنده ای
و زنده ای و
اینکه زندگی
بر این زمین
ممکن است. پس
امیدی برای
سخن اختراع
کن
و جهتی یا
سرابی
بیافرین که
امید را تداوم
بخشد
و آواز سر ده که
زیبائی آزادی
ست...
محمود درویش»
چند ساعتی
پیش از مرگش،
در پاسخ احوالپرسی
تلفنیِ دوستی
میگفت:
«زندگی ادامه
دارد». زندگی
تکیه کلام
همیشگیاش
بود. می گفت
«زندگی میکنم
که مقاومت
کنم، دریغ که
کارهای
ناتمام زیادند.»
واژه مقاومت
برایش معنای
خاصی داشت.
سراسر زندگیاش
مقاومت بود.
مقاومت برای
معنا بخشیدن
به امید و
زندگی. از
همان دوران
کودکی با
مفهوم فقر و
تنگدستی آشنا
شد.
تراب در جهرم
زادهشد. خیلی
زود در
نوجوانی شهرش
را ترک کرد. از
همان زمان،
زندگیاش
نوعی سفر بود.
سفری که با
احساس
مسئولیت نسبت
به مردم عجین
شد. در این
سفرها از قم و
«مدرسه» آن شهر
گذشت، عربی
آموخت و بعد
به دانشسرای
عالی رسید و
پس از تحصیل
زبان انگلیسی
در دانشسرا
دبیر
دبیرستان شد.
همچنان در هر
سفری، بر
آموختههایش
توشهای
افزود. با
احساس
مسئولیتی که
حس میکرد، به
مرور در جریان
این سفرها بر
میزان تعهد و
پایداریاش
افزوده شد.
نخست از انجمن
های اسلامی
شروع کرد و
سپس به
تشکیلات
انقلابی رسید.
در هرجا که
بود، تا آخرین
ساعات زندگی
دست از مبارزه
نکشید.
تراب حق شناس
در سال های ٣۹-۴۰ با نهضت
آزادی همکاری
کرد و با
مبارزانی چون محمد
حنیف نژاد و
یارانش همراه
شد و با آنان
در شکلگیری
سازمان
مجاهدین خلق
شرکت کرد. در
اواخر دهه
چهل، برای
انجام وظایف
مبارزاتی به
اردوگاههای
مقاومت
فلسطین رفت.
این سفر شاید
از تعیینکنندهترین
سفرهای او
بود. سفری که
در درک او از
واژه مقاومت
نقش موثری
داشت. از مقاومت
فلسطین بسیار
آموخت و
اندوختههایش
رابه دیگر
یاران همرزمش
منتقل کرد. در
این سفرها بود
که با همسفر دیرین
خود زندگی
مشترکی بنا
گذاشت. تراب و
پوران
بازرگان در
کنار دجله با
هم ازدواج
کردند و زندگیشان
در مبارزهای
حساستر
ادامه یافت.
در این سفرها،
هر دو ازجهانبینی
مذهبی
برگذشتند و به
صفوف
مارکسیستها
پیوستند. با
سقوط رژیم
شاه، برای
ادامه مبازره
به ایران
بازگشتند.
تراب حقشناس
با یاران همنظرش
در شکلگیری
سازمان پیکار
در راه آزادی
طبقه کارگر شرکت
کرد. با گسترش
موج سرکوب و
قلع و قمع
مبارزان راه
رهائی، او سفر
تازه ای در
پیش گرفت. این
بار همراه
پوران به
پاریس کوچ
کردند و تبعید
سیوچند
سالهاش آغاز
شد. بیهیچ
وقفهای
مبارزه را به
شکلی دیگر
ادامه دادند.
در دورهی
پناهندگی
سیاسی و
تبعید، تراب
میان اندیشه و
پیکار نگاه
تازهای یافت
و به آن
معنائی دیگر
داد. در
همکاری با
کنگره بینالمللی
مارکس و نشر و
ترجمه آثار
مارکسیستی، امکان
یافت که بیش
از پیش به
ضرورت تحول
اندیشه
مارکسیستی پیببرد.
در حوزهی
ترجمه، کتابها
و مقالههای
بسیاری از
نویسندگان
پیشرو به
فارسی برگرداند.
کتابهای
ارزندهای
همچون «سلمان
رشدی و حقیقت در
ادبیات»،
«وضعیت زن در
سنت و در تحول
اسلام» و ترجمهی
ده ها مقاله
ازعربی،
فرانسه و
انگلیسی
نمونههائی
از کار پربار
تراب در این
عرصه است.
پشتیبانی از
مقاومت
فلسطین بخش
دیگری از
زندگی تراب حقشناس
بود که ترجمه
شعر مقاومت
فلسطین و بهخصوص
اشعار محمود
درویش در زبان
زیبای شعری
تجلی آن بود.
نزدیک به نُه
سال پیش، مرگ
همسر و همراه
و همرزمش او
را دگرگون
کرد. چندی
نگذشت که
بیماری ناعلاجی
به سراغش آمد.
ابتدا دستانش
از کار افتادند
و دیری نپائید
که پاهایش نیز
امکان سفر را
از او سلب
کردند. اما،
مقاومت
همچنان ادامه داشت
و مطالبش را
همچنان منتشر
میکرد. از دو
سال پیش، با
تشدید بیماری
به بیمارستان
منتقل شد. در
اطاق کوچک
بیمارستان
نیز فکر و
خیالش همچنان
در سفر و
جستجو و
خلاقیت بود. درد
را حس میکرد
و میدانست که
در مرحلهی
کنونی علم
پزشکی، راهی
برای درمان
بیماریاش
وجود ندارد.
با اینهمه با
نگاهی
امیدوار به
زندگی نگاه میکرد.
ایمان او به
مقاومت و
تعهدش به
مبارزه برای
جهانی دیگر و
عاری از ستم
طبقاتی به او
نیرو می
بخشید.
تراب حقشناس
در میان
مبارزانِ راه
آزادی و
عدالت، کمونیستها،
پشتیبانان
مبارزه
کارگران و
زحمتکشان ایران
و جهان، یاران
خلق فلسطین،
مبارزان
ضدامپریالیست
و استعمار،
وفاداران به
سوسیالیسم، نویسندگان
و مترجمان
متعهد، جای
خاص خود را داشت.
سفر بیبازگشتش،
ما را از
داشتن انسانی
اندیشمند، مبارز،
دوستدار ادب
محروم کرد.
اما، یاد او
در خوانندگان
سرنوشت و آثار
قلمی او و با
ما دوستان او
باقی خواهد
ماند.
خاموشی تراب
حق شناس را به
خانواده،
دوستان و همه
آزادیخواهان
تسلیت میگوئیم.
مراسم
خاکسپاری
تراب حق شناس
جمعه
پنجم فوریه ۲۰۱۶،
پاریس،
گورستان
پرلاشز،
ورودی گامبتا
ساعت ۱٣
سالن
کرماتوریوم
ساعت یک ونیم
بعدازظهر
یوسف
آبخون، پیروز
آدمیت، پیام
آذر، حمید
آذر، فریبا
آذر، هومن
آذرکلاه، ،
رسول آذرنوش،
پیران آزاد،
محمد آزادگر،
پریسا
آزادیان،
نعمت آزرم،
فرج آلیاری،
ابراهیم آوخ،
خسرو آهنگر، باقر
ابراهیمزاده،
نسرین
ابراهیمی،
یروند ابراهیمیان،
مستوره
احمدزاده،
نسرین احمدی، مهدی
اخوان
بیطرف، فروغ
اردشیری،
یوسف اردلان،
رحیم استخری،
بانو
اسکندانی،
قادر
اسکندانی،
جواد اسکوئی،
مریم
اسکوئی،اصغر
اسلامی،
مانوئل اسماعیلی،
پروین اشرفی،
سیمین
اصفهانی، علی
اعتدالی،
یاور اعتماد،
محمد اعظمی،
مرجان افتخاری،
ناهید
افراخته،
سعید افشار،
رضا اکرمی،
نسرین
الماسی، حسام
امام، مریم
امانی، صادق
امیدی، نوروز
امیدیان،
محمد امیرانی،
مهرداد
امیری، بهمن
امینی، پوران
انصاری، منصور
انصاری، نسان
انصاری، جلال
ایجادی، اصغر
ایزدی،
مهرداد
باباعلی،
ارژنگ
بامشاد، منیره
برادران
خسروشاهی،
تهمینه
بقائی، امین
بیات، نورا
بیانی، شهلا
بهاردوست،
شَما بیژن
زاده، اکرم
بیرموند،
سیروس بینا،
ناصر
پاکدامن،
ناصر پایدار،
طاهر پرتوی،
فرید پرتوی،
ژینوس پزشکی،
هژیر پلاسچی،
مینا پویا،
ناصر پیشرو،
علی پیشگاه،
بهروز پیلهور،
امید پیوندی،
تقی تام، محمد
تجلیجو لنگرودی،
لادن توکلی،
احسان ثابت،
فریبا ثابت،
سیروس
جاویدی،
سودابه جزنی،
مهران جنگلیمقدم،
پرویز
جواهری،
امیرجواهری
لنگرودی،
ناصر جوهری،
حمید جهانبخش،
سیامک جهانبخش،
علیاصغر حاج
سیدجوادی (بهیاد
دوستی ۵۰ ساله)، ویدا
حاجبی، علی
حجت، ژاله حریری،
حسن حسام،
محسن حسام،
لاله حسینی،
بهروز حشمت،
زینالعابدین
حقانی، غلام
حقشناس،
ایرج حیدری،
داود چمنپیرا،
نسترن چیتساز،
رضا چیتساز،
نسیم خاکسار،
علی خدری،
بهروز خسروی،
کمال خسروی،
محمد خسروی
گلناز خواجه
نصیری، محسن
خوشبین، مجید
دارابیگی،
ساسان دانش،
مرضیه دانش،
بهروز داودی،
رضا دقتی، علی
دماوندی،
حسین دولتآبادی،
ساسان دهقان،
اکبر دیلمی،
ابراهیم دینخواه،
اکبر ذکاوتی،
فیروزه راد،
منوچهر رادین،
حسن راهی، رضا
رئیسدانا،
پردیس
رحمانفرد،
ایوب رحمانی،
ستار رحمانی،
محمدعلی
رحمانی،
ابراهیم
رحمانیان،
شکرالله
رحمانیان،
کرامت
رحمانیان،
محمود رحمانیان،
فرجالله
رحمانیان،
علی
رحمانیان،
ناصر رحیم خانی،
جلال رستمی،
علی رسولی،
مینا رسولی،
محسن رضوانی،
فرهمند رکنی
(اخوی)، احمد
رناسی، رفعت
رنجبران
لنگرودی، نجف
روحی، مهین
روستا، کریم
روغنی، سعید
رهنما، پروین
ریاحی، حبیب
ریاحی، سیما
ریاحی
لنگرودی،
ناصر زراعتی،
مجید زربخش،
فخری زرشکه،
حسن زرهی،
مهران زنگنه،
پیروز
زورچنگ، صفار
ساعد، رحمان
ساکی، هوشنگ
سپهر، زهره
ستوده، سیامک
ستوده؛ بیژن
سعیدپور،
انسیه
سلمانی،
نسرین سلمانیمظفر،
بهروز سورن،
اکبر سوری،
فریدا سهرابیان،
محمد سیداحمدی،
محمدتقی
سیداحمدی،
اکبر سیف، محمدرضا
شالگونی ،
پیام شاکر،
مصی شرافتی،
ملیحه شریفزاده،
کاظم شفیعیها،
شهلا شفیق،
احمد شکوهی،
شهاب شکوهی،
فریدون شمس،
کیتاش شمس،
رسول شوکتی،
سوسن شهبازی،
حماد شیبانی،
عسکر شیرینبلاغی،
کیومرث
صابغی، رضا
سپیدرودی،
هدایت سلطانزاده،
سنبل صادقوزیری،
جمشید
صفاپور،
راحله
طارانی، حسین
غبرائی
لنگرودی،
محمد
غزنویان،
بهروز عارفی،
رحمان عبدی،
علی عدالتفام،
پویا عزیزی،
حسن عزیزی،
سارا عزیزی،
ابوالحسن
عظیمی، حمزه
عظیمی،
فرزانه
عظیمی، مریم
عظیمی، سرور
علیمحمدی،
داود غفاری،
هدایت غلامی،
رضا فانییزدی،
مسعود فتحی،
مهرداد فتحی،
بهروز فراهانی،
مسعود فراز،
مسعود فروزشیراد،
ملیحه فرهنگ،
مظفر فلاح،
نادر فولادی، مرسده
قائدی، سروش
قازاریان،
جواد قاسمزاده،
جلیل قاسمی،
حمید قاسمی،
فرهنگ قاسمی،
حمید قربانی،
پرویز قلیچخانی،
شهرام قنبری،
فرخ قهرمانی،
هایده
قهرمانی،
بهزاد لادبن،
کیان
کاتوزیان،
مقصود کاسبی،
فرشین کاظمینیا،
بهزاد کریمی،
حجت
کسرائیان،
سیروس کسرائیان،
امید کشتکار،
علی کشتگر،
آرش کمانگیر،
مهدی
کوهستانی،
رئوف کعبی،
رضا کعبی، نینا
کهوری، حسن
ماسالی، عزیز
ماملی، حمید
مافی، روبن
مارکاریان،
علی مبارکی،
مهناز متین،
هدایت متیندفتری،
مصطفی مدنی،
حشمت محسنی،
مریم محسنی،
نگار محسنی،
عمر محمدی،
میترا
محمودی، مرتضی
محیط، سرانوش
مرادیان،
باقر مرتضوی،
فریبا
مرزبان، حسام
مصطفیزاده،
نواز مصلینژاد،
عباس مظاهری،
بهروز معظمی،
ژیلا معظمی،
خاطره معینی،
هایده مغیثی،
محمد منتظری،
حمید موسوی،
ذبیح موسوی،
باقر مومنی،
نسان
نودینیان، نوید
مومنی، سیامک
مویدزاده،
ناصر مهاجر،
شیرین مهربد،
اردشیر
مهرداد،
بهرام مهین،
سیاوش
میرزائی،
یاسمین میظر،
جلال نادری،
رضا ناصحی،
کورش ناظری،
ناهید ناظمی،
شیدا نبوی، احمد
نبوی نوری،
رحمان نجات،
کامران نجفی،
جمیله ندائی،
ثریا ندیمپور،
علی ندیمی،
پریسا
نصرآبادی،
اردشیر نظری،
بهروز نظری،
مجتبی نظری،
پرویز نعمان،
عبدی نعمتی،
مسعود نقرهکار،
حسین نقیپور،
نادر نوری
زاده، حمید
نوذری،
آمادور نویدی،
پرویز
نویدی،احمد
نوین، بهمن
نیرومند،
حمیلا
نیسگیلی،
شهرزاد نیکآئین،
مازیار
واحدی، احمد
والی، شیدان
وثیق، ستاره
هادیپور،
مریم هادیپور،
عباس هاشمی،
ویدا هوشیار،
محسن یلفانی،
فاطمه یوری،
رناته یوناس.